• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 182
تعداد نظرات : 358
زمان آخرین مطلب : 3930روز قبل
دعا و زیارت

 

تالله لقد علمت تبلیغ الرسالات، و اتمام العدات،و تمام الکلمات

در خطبه 119 می‏فرماید: بخدا سوگند رساندنپیغامها، و وفای بوعده‏ها، و همه معانی (تفسیر و تاویل قرآن) را (از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)) یاد گرفتم.

امامی که از جانب خداوند منصوب می‏شود بایدرساندن پیغامها و وفای بوعده‏ها و همه‏ی معانی و تفسیر و تاویل قرآن را از پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آموخته باشد زیرا امام بیان کننده‏ی قرآن و معارفاسلامی است و چون قرآن تبیانا لکل شی‏ء (روشنگر تمامی چیزها) می‏باشد باید بیانکننده آن تمام کلمات را بداند و از پیغمبر آموخته باشد که درباره کلمات، قرآن کریمدر سوره لقمان آیه 26 می‏فرماید و لو ان ما فی الارض من شجره اقلام و البحر

یمده من بعده سبعه ابحر ما نفدت کلمات الله (واگر هر درخت روی زمین (در کف نویسندگان عالم) قلم شود و آب دریا به اضافه هفتدریای دیگر مرکب گردد باز نگارش کلمات خدا ناتمام بماند)

پس امامی که عالم باین کلمات است فضائل او همبمانند همین کلمات است که خودشان هم چنین فرمودند در احتجاج طبرسی یحیی بن اکثم ازابی الحسن عالم (ع) (حضرت رضا (ع)) پرسید از فرمایش خدای تعالی سبعه ابر ما نفدتکلمات الله آن چیست؟ (حضرت پس از آنکه نام هفت دریا را برد) فرمود: مائیم کلمات کهفضائل ما ادراک نمی‏شود و نهایت ندارد. در اصول کافی امام محمد تقی (ع) در قسمتیاز حدیث می‏فرماید: همانا سال بسال در شب قدر تفسیر و بیان کارها بر ولی امر (امام زمان) نازل می‏شود در آن شبامام (ع) درباره کار خودش چنین و چنان دستور می‏گیرد و راجع بکار مردم هم بچنین وچنان مامور می‏شود، و نیز برای ولی امر غیر از شب قدر هم در هر روزی که خدای عزوجل صلاح داند مانند آن شب امر مخصوص وپوشیده و شگفت و گنجینه شده (نزد حق) پدید می‏آید سپس قرائت فرمود: (آیه فوق را)اگر همه درختانی که در زمین هست قلم شود و دریا و هفت دریای دیگر بکمک آن مرکب شودکلمات خدا تمام نشود زیرا که خدا نیرومند و فرزانه است. مرحوم مجلس گوید: از این حدیثاستفاده می‏شود که در شب قدر آیاتقرآن توضیح داده می‏شود محکم و متشابهش جدا می‏شود آیات مجملش بیان می‏شود متشابهشتاویل می‏شود خلاصه انزال قرآن کامل می‏شود تا اینکه فرمود: لازمست که در زمینعالمی باشد که آن امر واقعی را بداند و گرنه انزال آن فائده‏ای ندارد و آن عالم همجز امام معصومی که از جانب خدا موید است نباشد.

در شبهای پیشاور از شش کتاب اهل سنت از خلیفه دوماین حدیث را نقل می‏کند که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بعلی (ع) فرمود: اگر آب دریا مرکب شود و درختها قلم گردد و بنی آدم نویسنده و طایفه جن حسابکننده نمی‏تواند فضائل تو را ای ابالحسن (که کینه حضرت علی (ع) است) شماره و احصاءکنند. ابن ابی الحدید این حدیث را بشعر درآورده که بنثر چنین می‏شود: بمن می‏گوینددرباره علی (ع) مدائحی بگو که اگر من او را مدح نکنم گویند معاندی، اگر آب هفتدریا مرکب و آسمانها کاغذ و درختان قلم در دست نویسنده شوند و تمام جن و انسنویسنده، و همه آنها یکی پس از دیگری بنویسند از آن مناقب و فضائل یکی را نتوانندبنویسند. شاعر فارسی زبان هم می‏گوید: اشجار شوند از قلم و بحر مدادش- آرند دو صدقلزم و جیحون و فراتی- وانگه ز ازل تا بابد جمله نگارند- از صد یکی اوصاف نگنجدبصفاتی- هرگز نتوانند و نفهمند و نیابند- زان وصف اشاراتی و زان مدح نکاتی.متاسفانه در این درس فقط بیک کلمه تمام الکلمات اشاره شد.

 

 صد درس اعتقادی از نهج‏البلاغه

 

دوشنبه 1/7/1387 - 7:59
رمضان

از عکرمه نقل شده که گفت: ابن عباس گفت: عمربنخطاب اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله را خواست و از شب قدر پرسید، پس آنها اتفاقکردند که در ده شب آخر ماه رمضان است، پس من بعمر گفتم که من هر آینه میدانم وبدرستیکه من گمان دارم که چه شبی میباشد گوید، وآن چه شبیست گفتم: شب هفتم کهگذشته باشد یا شب هفتم که از ده شب آخر باقی مانده باشد. گفت و از کجا دانستی:گفت: گفتم: خدا آسمانرا هفت خلق کرده و زمین را هم هفت و روزها را هم هفت و اینکهروزگار بهفت‏دور میزند و انسان را آفرید، پس میخورد و بر هفت عضو سجده میکند وطواف هم هفت مرتبه است و کوه ها هم هفت است پس عمر گفت: هر آینه تو امریرا فهمیدیو درک کردی که ما نکردیم.

از ابن عباس روایت شده که گوید: من پیش عمر بودمو نزد او اصحاب او بود پس از ایشان پرسید: آیا شما دیدید سخن رسول خدا صلی اللهعلیه و آله رادرباره شب قدر، که فرمود آنرا در شب طاق ده شب آخر طلب کنید. آیا چهشبی میبینید آنرا. پس بعضی گفتند شب‏بیست و یکم و برخی گفتند بیست و سوم و بعضیبیست و پنجم و برخی هم شب بیست و هفتم گفتند و من ساکت بودم.

پس گفت: چرا تو حرف نمیزنی، پس گفتم تو مرا فرماندادی که سخن نگویم‏تا آنکه آنها تکلم کنند. پس گفت من نفرستادم پی تو مگر آنکه سخنبگوئی،پس گفتم: من شنیدم که خدا یاد میکردهفت را پس یاد نمود هفت آسمان و از زمینهم مانند آن هفت زمین، و انسان‏را از هفت چیز آفرید و از زمین رویانید هفت چیز، پسعمر... گفت: این خبر داد مرا چیزیرا که میدانستم‏آیا دیدی چیزیرا که ندانستم قولتو را(که زمین رویانید هفت چیز) گفت: خداوند عز و جل فرمود:

«انا شققنا الارض شقا فانبتنا فهیا حبا و عنبا وقضبا و زیتونا و نخلا و حدائق غلبا و فاکهه و ابا» ما شکافتیم زمین را شکافتنی پسرویانیدیم در آن گندم و انگور و خرما نوعی و زیتون و خرما و باغ های‏پر درخت ومیوه و چراگاه را، پس باغهای پر درخت آن چهار دیواری از خرما و درخت و میوه وچراگاه است گوید: پس(آب) آنست که از زمین روید از آنچه که چهارپایان و گوسفندو گاوو شتر میخورند و مردم آنرا نمیخورند.

گوید: پس عمر باصحابش گفت: آیا شما ناتوانید کهبگوئید چنان چه این جوانیکه جمع نشده شئون سرش گفت: قسم بخدا که من میبینم سخن‏راچنانچه تو گفتی

آری، هر آینه بتحقیق که خلیفه نیز عاجز وناتوانست‏از شناخت آنچه که گفت جوانیکه شئون سرش جمع نشده و(آب) همانستکه خلیفه راخسته کرد و علم آنرا تکلف وزور دانست چنانچه گذشت در حدیث سابق ص 193 و من نمیدانمآن جوان چه گفت وبرای چه خلیفه قول او را پسندید.

 

ترجمه الغدیر (جلد 11)

دوشنبه 1/7/1387 - 7:57
رمضان

عصر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود، هرگاه عمر و ابوبکر به حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می‏آمدند می‏دیدندکه آن حضرت سوره قدر را با خشوع و گریه قرائت می‏کند و آنرا با حالی جانسوزمی‏خواند عمر و ابوبکر عرض کردند: ای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم! چقدر دلتهنگام قرائت این سوره می‏سوزد؟ چرا؟

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود برایآنکه در شب قدر چشمم فرشتان را دیده و دلم فهمیده است و برای آنچه که دل این شخص(اشاره به علی (علیه‏السلام)) پس از من در شب قدر آن را می‏فهمد و در می‏یابد،می‏گریم.

عمر و ابوبکر عرض کردند: مگر شما در شب قدر چهدیده‏اید و او (علی (علیه‏السلام)) در آن شب چه می‏بیند؟ پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم روی زمین برای آنها نوشت «تنزل الملائکة والروح فیها باذن ربهم من کلامر»

آنگاه فرمود: پس از آنکه خداوند می‏فرماید: برایتقدیر هر کار آیا دیگر چیزی باقی می‏ماند؟ عمر و ابوبکر عرض کردند نه، چیزی باقینمی‏ماند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آیا می‏دانید، که شخصی که هرامری بر او نازل می‏شود کیست؟ آنها عرض کردند: او تو هستی، ای رسول خدا. پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آری، ولی آیا بعد از رحلت من نیز شب قدر وجوددارد؟آنها گفتند: آری وجود دارد؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

آیا بعد از من باز در شبهای قدر آن امر (تقدیرکارها) نازل می‏شود؟ عمر و ابوبکر گفتند: آری؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمفرمود: بنابراین بعد از من نزول هر چیزی در شب قدر بر چه شخصی است؟

عمر و ابوبکر گفتند: نمی‏دانیم آنگاه پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم دست مبارک خود را بر سر علی (علیه‏السلام) نهاد و فرمود:

«ان لم تدر یا فا در یا هو هذا من بعدی، اگرنمی‏دانید، اینک بدانید، آن شخص بعد از من این اشاره به علی (علیه‏السلام) است.»

اصول کافی، ج 1، ص 249.

دوشنبه 1/7/1387 - 7:57
رمضان

اصبغ بن نباته از علی (علیه‏السلام) روایت نمودکه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به من فرمود: یا علی (علیه‏السلام) ایا می‏دانی معنی شب قدر چیست؟عرض کردم نهیا رسول‏الله صلی الله علیه و آله و سلم. پیامبر فرمود: خداوند تبارک و تعالی درآن شب، به تقدیر و سرنوشتی که روز قیامت خواهد بود قضا و حکم و اندازه‏گیری نمود ودر آنچه خدای عزوجل فرمان داد ولایت تو بود و نیز ولایت امامان، از نسل تو تا روزقیامت و در روایتی دیگر امام صادق (علیه‏السلام) در پرسش مفضل بن عمر فرمود:... درآن شب (قدر) ولایت امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) نازل شد. مفضل می‏گوید عرض

کردم: در شب قدری که ما آن را در ماه رمضان امیدداریم؟ حضرت فرمود: آری.شبی که در آن شب آسمانها و زمین اندازه‏گیری شده و ولایتامیرالمؤمنین علی (علیه‏السلام) در آن تقدیر و معین شده است.

معانی الاخبار، ج 2، ص 250.

دوشنبه 1/7/1387 - 7:56
دانستنی های علمی

یک زندگی مطالعه نشده ،

 ارزش زیستن ندارد.

" سقراط "

جمعه 29/6/1387 - 16:5
دانستنی های علمی

هر آنچه مرا نکشد ،

 قویترم خواهد ساخت.

" نیچه "

جمعه 29/6/1387 - 15:59
دانستنی های علمی

هرگز کاری را که امروز قادر به انجامش هستید

 به فردا موکول نکنید . امروز همان فردایی

 است که دیروز منتظرش بودید.

 

"مارک تواین "

جمعه 29/6/1387 - 15:59
دانستنی های علمی

ضمن مطالعه سعی کنید همچون صیادی چیره

 دست به صید افکار خوب بروید و افکار کهنه و

 پوسیده را یکسره به دور اندازید.

 

" نیچه "َ

جمعه 29/6/1387 - 15:51
دانستنی های علمی

تنها گنجی که ارزش جستجو

 کردن دارد هدف است.

" لویی استونی "

پنج شنبه 28/6/1387 - 17:6
دعا و زیارت

وظیفه شیعه درعصر غیبت این است كه برآنچه از حق و هدایت كه به او رسیده، ثبات قدم داشته و چنگ بزند تا محفوظ بماند و پیداست كه منبع شناخت این مطالب حقّه و هدایت یافتن به آن، مطابق حدیث متواتر ثقلین، قرآن مجید و سنت نبوی و عترت طاهره است، كه در عصر غیبت روایات و سنت ایشان در كتب موجود است. روایات متعددی با الفاظ مختلف براین مطلب دلالت میكنند، ازجمله:

 

  1 ـ پرهیز از شك
 
از امام صادق، علیه السلام، نقل شده كه ضمن حدیثی درباره عصر غیبت فرمودند:

فإیّاكم والشّك والاءرتیاب أنفو عن أنفسكم الشكوك و قد حذّرتم فاحذروا من الله...

 
پس بپرهیزید از شك و دودلی و تردید، شكها را از خودتان برانید و به تحقیق كه شما برحذر داشته شدید، پس از خدا پرهیز كنید (كه درعصرغیبت تردید به خود راندهید )  ...
 
این حدیث نشان میدهد كه یكی از وظایف شیعه در عصر غیبت، احراز درجة رفیع یقین و تلاش برای حفظ عقاید حقّه است. زیرا طولانی شدن دوره غیبتِ حجّتِ خدا، باعث تردید و بی اعتقادی بسیاری میشود   و سیطره مادّیت (مادی گرایی) و فضل فروشی عالم نمایانی كه علم و تخصص آنها ربطی به عقاید ندارد و درعین حال در آن دخالت و تخریب میكنند، مزید بر علت است.


 


 
2 ـ چنگ زدن به امرِ اول تا وصول به امرِ آخر
 
ما مجموعه بزرگ و والایی از احادیث عقیدتی و اخلاقی و فقهی و غیر آن داریم كه از جهتی مایه فخر و مباهات ما بر سایر مذاهب و ملل است و از جهت دیگر باعث هدایت و ثبات قدم ماست. میتوان گفت مراد از «امر اول»، همین دوره دویست و هفتاد و سه ساله از آغاز بعثت تا آغاز غیبت و یا دوره امامان یازده گانه شیعه باشد كه آن میراث را به یادگار گذاشته اند و حاملان و مبلّغان و مجریان آن، فقها و علمای صالح شیعه اند. البته توقیعات شریفه ناحیه مقدسه را نیز میتوان جزءِ امرِ اول دانست. امّا «امرِ آخر (دیگر)» ظاهراً مربوط به عصر ظهور است كه تكالیف همه توسط شخص امام مهدی، علیه السلام، روشن میشود و هیچ بلاتكلیفی باقی نمی ماند. شیعه موظّف است كه در عصر غیبت، كمال تحفّظ را نسبت به آن میراث گرانبها داشته و به ثقلین چنگ بزند و اگر چیزی را نفهمید، آن را انكار و رد نكند كه ممكن است گرفتار كفر بشود.

 در روایتی از امام صادق، علیهالسلام، نقل شده كه درباره وظیفه شیعه دراین عصر فترت ، فرمودند:

  فتمسّكوا بالامر الاوّل حتّی یبّین لكم الا´خَر

  و بنا به نقل دیگری:

 

 تمسّكوا بالامر الاوّل الّذی أنتم علیه حتی یبّین لكم
 
به امر نخستینی كه برآنید، چنگ بزنید تا برای شما آشكار شود.

  همچنین از آن حضرت دراین باره نقل شده كه فرمودند:

 كونوا علی ما أنتم علیه حتّی یُطلع الله لكم نجمكم
 بر آنچه كه برآنید، باشید تا خداوند ستاره شما را برایتان طالع گرداند.

 

 و نیز نقل شده كه فرمودند:
 فتمسّكوا بما فی أیدیكم حتی یصحّ لكم الامر.
 
پس چنگ زنید به آنچه كه در دستهایتان است تا امر برای شما راست واستوار آید  (یعنی ظهور واقع شود )

 و در روایت دیگری هم به این شكل تكلیف شیعه را در «سَبطَة» (پایینتر از «فَترَت») مشخص فرمودند كه:
 
إلی ما أنتم علیه حتّی یأتیكم الله بصاحبها.
 
به آنچه كه شما برآنید عمل كنید تا خداوند صاحبش را برای شما بیاورد.
 
مفهوم همة این روایات یكی است و آن محافظت و عمل كردن به قرآن و میراث موجود اهل بیت در عصر غیبت است تا ظهور فرا رسد و هیچ ابهامی نماند.   3 ـ  رعایت معیارهای عصر ائمه، علیهم السلام، در دوستی و دشمنی و پیروی كردن و سرپرست گزیدن
 
این مفهومی بسیار دقیق و مهم است؛ زیرا آنچه كه ما را با پیشینیان شیعه ما كه اصحاب ائمه هُدی، علیهم السلام، بودند و در راه ولایت آنها كوشیدند و سختیها و رنجها كشیدند و قربانیها دادند، پیوند میدهد، همین مطلب است.

چنانكه حالات روحی ما میتواند (بنابر بعضی از روایات)، ما را در عمل یاران پیامبر، صلّی الله علیه وآله، در جنگهای ایشان و امام علی، علیه السلام، و سایر امامانِ گذشته شریك كند و همچنین آرزوهای ما درباره یاری امام زمان، عجّلالله تعالی فرجه، میتواند باعث پاداش یاری آن حضرت و جنگ و شهادت در ركاب ایشان شود، هرچند آن دوره را درك نكنیم. درواقع همین حبّ و بُغض و ولایت مشترك است كه افراد یك زمان و یا زمانهای مختلف را به هم متصّل میكند؛ زیرا این همدلی و همرأیی باعث حفظِ میراثِ گذشتگان و تحقّق امیدِ آینده میشود. اینك با مقدمه مذكور، حدیث منصور صیقل را بخوانیم:

 

 إذا أمسیت یوماً لاتری فیه اماماً من آل محمد، فأحبّ من كنت تحبّ و أبغض من كنت تُبغض و وال من كنت تُوالی و انتظرالفرج صباحاً و مساءً.
 
چون به روزی گرفتار شدی كه در آن امامی از آل محمد  (صلّی الله علیه وآله )  را ندیدید، پس دوست بدار هر كه را دوست میداشتی و دشمن بدار هر كه را دشمن میداشتی و به ولایت هر كه سر می سپردی، گردن گذار و امر فرج را صبح و عصر منتظر باش.

  پیداست كه تولّی و تبرّی، مقدمه و شرط لازم این انتظار صحیح است و كسی كه آن را نداشته باشد، نمیتواند منتظرِ راستین باشد. با توجه به این مطلب میفهمیم كه منتظرانِ واقعی اندكند. چنانكه احادیثی هم مُشعِر به این واقعیتند.   4 ـ  تقوای الهی و عمل به دین اسلام
 
بسیاری از خوبیها و بدیها و واجبات و محرّمات در قرآن كریم آمده است و اصول و فروع دین مبین اسلام در آن پیداست. از وظایف شیعیان، بلكه مهمترین وظیفه آنها، رعایت تقوا و كسب درجه متقیّن و عمل به دین اسلام است

 چنانكه از امام صادق، علیه السلام، نقل شده كه فرمودند:


 إنّ لصاحب هذا الامر غیبة فلیتّق الله عند غیبتة و لیتمسّك بدینه.
 برای صاحبِ این امر غیبتی است، پس ( شیعه )  باید هنگام غیبتش پرهیزكاری پیشه كند و به دین او چنگ زند.


 
مطالعه قرآن بخوبی معلوم میكند كه «دین اسلام» (دین خدا) در قرآن تعریف و مشخص شده است. باید به آن چنگ زد و جدا نشد.

   5 ـ  رجوع به سنّت نبوی و سیرة اهلال بیت، علیهم السلام
 
همانطور كه دو حرم مقدّس وجود دارد كه یكی را خدا قرار داده و دیگری را رسول بزرگوارش؛ دو مرجع بزرگ هم وجود دارد كه یكی قرآن است كه خداوند نازل فرموده و بزرگتر است و دیگری سیره (اعمّ از فعل و قول و تقریر) كه حاصل زندگی پیامبر اكرم، صلّی الله علیه وآله، و اهلبیت، علیهم السلام، در طی چند قرن است و پیداست كه سیره، به دلیل برخورد با مقتضیات زمان ها و رویارویی با حوادث واقعه و پاسخ به آنها، بمثابه مفسّر و مؤوّل و شارح قرآن است. همانطور كه در حدیث مشهور نبوی به مسلمانان، سفارش شده كه به هنگام هجوم فتنه ها چون پاره های شب تیره، به قرآن پناه ببرند و ضمناً در حدیث مشهور دیگری، از جدایی ناپذیری ثقلین تا قیامت و لزوم رجوع و تمسّك به آن دو جهت مصون ماندن از گمراهی سخن رفته است. و از همین روست كه میبینیم اساسی ترین وظیفه شیعه به هنگام عصر حیرت (غیبت) برای رهایی از سرگردانی، رجوع به مدینه (یعنی متن و بستر مكانیِ پیدایش سیره مذكور) ذكر میشود. چنانكه امیّه بن علی القیسی میگوید:


 قلت لابی جعفر محمد بن علی الرضا، علیهماالسلام، من الخلف بعدك؟ فقال: إبنی علیّ و ابنا علیّ، ثم اطرق ملیّا، ثّم رفع رأسه ثمّ قال: إنّها ستكون حیرة. قلت: فإذا كان ذلك فإلی این؟ فسكت ثُم قال: لا أین، حتی قالها ثلاثا... فقال إلی المدینة. فقلت: أیّ المُدن؟ فقال: مدینتنا هذه، و هل مدینة غیرها؟ 


 به ابی جعفر محمد بن علی، علیهم االسلام،  ( امام جواد، علیه السلام) گفتم: امام جانشین شما كیست؟ فرمود: پسرم علی و دو پسر علی (یعنی پسرش امام حسن و نوه اش امام زمان، علیه السلام) آنگاه مدتی سرش را پایین انداخت و بعد از آن سرش را بلند كرد و فرمود: همانا به زودی حیرتی خواهد بود. عرض كردم: وقتی كه چنین شد به كجا باید روی آورد؟ حضرت سكوت كردند، سپس فرمودند: به هیچ جا، و این عبارت را سه بار تكرار كردند. سؤالم را تكرار كردم، فرمودند: به مدینه. عرض كردم: كدام یكی از شهرها؟ فرمودند: به همین مدینه خودمان، و آیا مدینه ای جز آن هست؟

  از سكوت حضرت میتوان استنباط كرد كه هیچ راه حلّی جای خالی امام غایب را پر نمیكند (چون هیچكس در عصر غیبت كبری نخواهد توانست مستقیماً مستند به آن حضرت باشد) و بطور قطعی مردم را از حیرت نجات نمیدهد، امّا برای آنكه گمراه نشوند و ثابت قدم بمانند، ایشان مردم را به مدینه ارجاع میدهند و میدانیم كه مدینه محل نزول وحی و ایجاد سیره (اعم از سنت نبوی و سیره اهل البیت، علیهم السلام) بوده است و مقصود ایشان از مدینه، در و دیوار آن نیست و مردم آن نیز نیستند؛ زیراكه در بسیاری از زمانها منافقان فراوانی هم در آن می زیستند و اینك نیز تحت سیطره گمراهان وهّابی است. بلكه شاید مقصود رهایی نظری از هر زمان و مكانی و رجوع به ثقلین است كه چون خورشیدی تابان، مدینه را از دیگر شهرها، و سه قرن نخستین هجری را از بقیه قرون متمایز كرده اند. یعنی وقتی یك اندیشمندِ مُصلحِ مسلمان به دنبال راه حلّی برای هدایت در شرایط حیرت است، باید خود را از قیود شرایط زمانی و مكانی پیرامونش رها كرده و از آن بیرون برود و به آن سه قرن در مدینه بنگرد و دنبال راه حل بگردد.
 
به عنوان نمونه، مطالعه كتاب «ولایت فقیه» و سایر كتب مرحوم امام خمینی، قدّس سرّه، نشان میدهد كه ایشان با همین روش، لزوم ولایت فقیه را اثبات كرده و برای تحقّق آن كوشیده اند كه منجر به انقلاب اسلامی و تشكیل جمهوری اسلامی ایران شده است.    6 ـ  انكار نكردن غیبت
 
از امام صادق، علیه السلام، نقل شده كه فرمودند: إن بلغكم عن صاحبكم غیبة فلا تنكروها.
 
اگر از صاحبتان به شما غیبتی رسید، آن را انكار نكنید.
 
میدانیم كه مرحله اول پذیرش هر چیزی آن است كه آن را انكار نكرده و ممكن بدانیم و پس از تحقیق و بررسی، در بود و نبود آن به یقین برسیم. درحالی كه كسی كه بدون مطالعه انكار كند هرگز وارد مرحله بررسی نمی شود تا از حالت دودلی و تردید خارج گردد و اگر مطالعه كرده باشد، هرگز قادر بر ردّ آن نخواهد بود و بیقین (هرچند فقط نظری) خواهد رسید.

 البته بنابر حدیث دیگری از امام صادق، علیه السلام، هیچكس بر عقیده به وجود و غیبت (یا امامت) امام مهدی، علیه السلام، ثابت قدم نمیماند مگر آن كه خداوند از او در عالم ذرّ میثاقش را گرفته بـاشـد.

   7 ـ  نگهداشتن زبانها (تقیه و كتمان سر) و كمتر آمیختن با مردم و عجله نكردن و تسلیم بودن

 
لازمه حفظ موجودیت شیعه و حفظ دینِ شیعیان خالص و منتظر، این است كه اولاً اصلِ تقیّه را رعایت كرده و زبانشان را از آنچه كه سودی ندارد، نگهدارند (تا چه رسد به آنچه كه زیانبار باشد)؛ ثانیاً در شرایطی كه قدم به قدم انباشته از شبهه ها و گناهان و فسادهاست، شیعیانِ منتظر باید به همان اندازه كه رفعِ نیاز میكند، حضور اجتماعی داشته و بقیه اوقات را صرف حضور در خانه یا خانواده كنند و بدانند كه خداوند به آنها دستور داده كه خودشان و اهل شان را از آتش حفظ كنند و در این ساعات میتوانند به مطالعه و تدبّر و مذاكره و عبادت و تهجّد و یا لذّات مباح بپردازند و از تربیت و محافظت زنان و فرزندانشان غافل نشوند و آنها را به امواج سهمناك جامعه حیرت زده و سرگردان و گنهكار نسپارند و گمان نكنند كه ملاك خداوند برای شتاب در امر ظهور، عجله آنهاست. بلكه بخش بزرگی از شرایط ظهور مربوط به آمادگی انسانها برای پذیرش تعالیم و حكومت و دولت كریمه امام زمان، عجّل الله تعالی فرجه، است.

از امام صادق، علیه السلام، نقل شده كه:

  «كفوا السنتكم و الزموا بیوتكم...  زبانهایتان را نگهدارید و ملازم خانه هایتان باشید.
 
و از همان حضرت نقل شده كه فرمودند:
 
محاضیر هلاك شدند! پرسیدند: «محاضیر كدامند؟» فرمود: المستعجلون و نجا المقرّبون... كونوا أحلاس بیوتكم فإنّ الفتنة علی من أثارها...  شتاب خواهان هلاك شدند و نزدیكی خواهان  (به خدا و رسولش و اهل بیت، علیهم السلام)  نجات یافتند... فرشهای خانه هایتان  (یعنی خانگی و بی تحرك ) باشید. پس بدرستی كه فتنه علیه كسی كه آن را برانگیخته، میگردد...
 
و نیز از همان امام معصوم، علیه السلام، نقل شده كه در جواب كسی كه از وقتِ این امر پرسید و از طولانی شدن انتظارش شكوه داشت، فرمود:
 
كذب المتمنّون و هلك المستعجلون و نجا المسلمون و الینا تصیرون.
 آرزو كنندگان دروغ گفتند و شتاب خواهان هلاك شدند و تسلیم شوندگان رهایی یافتند و شما به سوی ما میگردید.
 
پیداست كه علّتِ ادّعایِ باطلِ بسیاری از مدعیان مهدویت، آرزوی مقام آن امام همام، علیه السلام، و اقدامات ایشان و یا آرزوی اصلاح امور در غیاب ایشان و آرزوهای مشابه است و بسیاری از پیروان مرامهای باطل ایشان نیز بواسطه همین آرزوها و عجله وشتاب درباره اصلاح امور به ورطه هلاكت وگمراهی افتاده اند.
 
چون امروزه به خلاف گذشته كه در فردگرایی افراط میشد، در جمع گرایی زیاده روی میشود، ممكن است به ما نسبت تحجّر داده و خُرده گیری كنند كه چرا سخن از لزوم دوری از مردم و ملازمتِ بیوت در عصرِ غیبت میگوییم؟ در پاسخ به این شبهه، بهتر است با رجوع به روایات مربوطه، مفهوم و فایده این اعتزال و كناره گیری از مردم را بیشتر درك كنیم:
 
مرحوم شیخ جمال الدین ابوالعباس احمد بن محمد بن فهد حلی (مشهور به ابن فهد الحلی (م 841 ق.) «عزلت» را چنین تعریف میكند:
 
عزلت عبارت است از رویگردان شدن از همه و روی نهادن به خدای تعالی در غار كوهی، یا شبستان مسجدی و یا گوشة خانه... عزلت دوری گزیدن از مردم و بریدن از آفریدگان و اُنس گرفتن با حضرت حقّ است و این تعریف دایره شمولش بیشتر از تعریف نخست است. گوشه نشینی، تنها برای كسی امكان پذیر است كه نفس خویش را به ترك فزونخواهی ها و خواسته های دنیا توانمند ساخته و نفس و خواهشهای نفسانی او پیرو خِرَدَش باشد...
 
از امام صادق، علیه السلام، نقل شده كه فرمودند:
 
لولا الموضع الّذی وضعنی الله فیه، لسرّنی أن أكون علی رأس جبل لا أعرف النّاس و لا یعرفونی، حتی یأتینی الموت.
 
اگر نبود جایگاهی كه خداوند مرا در آن قرار داده است  (امامت )، دوست میداشتم بر فراز كوهی می بودم؛ نه كسی را میشناختم و نه كسی مرا میشناخت تا این كه مرگ مرا دریابد.  
 
و از همان حضرت، علیه السلام، نقل شده كه سه بار فرمودند:
 ما یضرّ الموُمن أن یكون منفرداً عن الناس و لو علی قلّة جبل.
 
این به مؤمن زیان نمیرساند كه تنها وجدا از مردم باشد، هرچند بر فراز قلّه كوهی باشد.
 
همچنین از رسول اكرم، صلّی الله علیه وآله، نقل شده كه وقتی نزد ایشان از فتنه یاد شد، فرمودند:
 إذا رأیت النّاس مَرَجت عهودهم و خَفرت أماناتهم و كانوا هكذا ـ و شبّك بین أصابعه.
 فتنه روی خواهد داد ) وقتی كه مردم به پیمانهایشان وفا نكنند و در امانتهایشان خیانت كنند و همانند این باشند ـ و بین انگشتانش شبكه ساخت،  ( یعنی در هم فرو برد كنایه از این كه مردم به جان هم میافتند( .
 
راوی میگوید: گفتم فدایت گردم، آن موقع چه كنم؟ فرمودند:
 ألزم بیتك و أمسك علیك لسانك و خذ ما تعرف و ذر ما تنكر و علیك بأمر خاصّة نفسك و ذر عنك أمر العامّة.
 در خانه ات بنشین و زبانت را از سخن بازدار و آنچه میشناسی  (معروف را )  بگیر و آنچه نمیشناسی ( منكر را ) واگذار و به كار مربوط به خودت مشغول شو و خود را از پرداختن به كار عمومی دور ساز.
 
مرحوم ابن فهد فواید متعددی هم برای كنارهگیری از مردم براساس روایات ذكر كرده كه خواننده را به آن كتاب ارجاع میدهیم.      8 ـ  صبر و پایداری و دعوت همدیگر به صبر و مقابله با دشمن و ایجاد حفظ یا گسترش ارتباط با امام معصوم، علیه السلام

 شرایط بسیار دشوار عصر غیبت، مستلزم آن است كه ازطرفی هر شیعه منتظری، در زندگی اش با اندوه و امیدواری فراوان، به تكالیف و مسؤولیتهای دینی خود عمل كرده و از طرف دیگر با استقامت و اتحاد با هم كیشان، مانند هر اقلیت مقاومی، در برابر دشمن خود ایستاده و از موجودیت و هویت خویش دفاع كند و بالاخره از طُرُق مختلف (مانند عبادات نیابتی از طرف امام خود، پرداخت صدقه و دعا برای سلامتی آن حضرت، دعا برای تعجیل در فَرَج آن حضرت، زیارت و سخن گفتن صمیمانه با آن حضرت و كمك خواستن از ایشان و غیره) با امام خود رابطه داشته و آن را عمیق تر و گسترده تر كند. چنان كه در تفسیر آیه شریفة:
 
یا ایّها الّذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتّقوا الله لعلّكم تتقون.  از حضرت امام محمد بن علی الباقر، علیه السلام، نقل شده كه فرمودند:
 
إصبروا علی أداء الفرائض و صابروا عدوّكم و رابطوا إمامكم.

 پایداری كنید بر ادای واجبات و در برابر دشمنتان استقامت بورزید و با امامتان پیوند برقرار كنید  (رابطه داشته باشید (.

   9 ـ  رضایت كامل و تسلیم بی چون و چرا در برابر اراده و خواست حضرت حق جلّ و عَلا
 
این البته مكمّل مطلب هفتم، بلكه علت آن است و برای آنكه بدانیم چقدر مهم است، كافی است به یكی از دعاهای عصر جمعه ها كه معروف بهدعا در زمان غیبت بوده و با جمله  «اللهم عرفنی نفسك»  شروع میشود، مراجعه و آن را مطالعه كنیم. در این دعا با خداوند متعال چنین مناجات میكنیم:
 
أللّهم فثّبتنی علی دینك و استعملنی بطاعتك و لیّن قلبی لولیّ أمرك و عافنی ممّا امتحنت به خلقك و ثبّتنی علی طاعة ولی أمرك الّذی سترته عن خلقك و باذنك غاب عن بریتك و أمرك ینتظر و أنت العالم غیر المعلّم بالوقت الّذی فیه صلاح أمر ولیّك فی الاءذن له بإظهار أمره و كشف ستره فصبّرنی علی ذلك حتّی لا أحبّ تعجیل ما أخّرت و لا تأخیر ما عجّلت و لا كشف ما سترت و لا البحث عما كتمت و لا أنازعك فی تدبیرك و لا أقول لم و كیف و ما بال ولی الامر لا یظهر و قد امتلات الارض من الجور و افوضّ أموری كلّها الیك...
 پس ای خدا! مرا بر این دینت ثابت قدم گردان و به كار طاعتت مشغول دار و قلبم را برای ولّی امرت نرم و مطیع ساز و عافیت و حُسن عاقبت در آنچه خلقت را به امتحان آن آزمودی، مرا به كَرَمت عطا فرما و به طاعت ولّی امرت ثابت قدم بدار؛ آن ولّی امری كه او را از چشم آفریده هایت پنهان داشته ای و به اجازه تو از مردم غایب گردیده و در ظهور و قیامش منتظر فرمان توست و تو ای خدا، به ذاتِ خود، بدون آموزش دیدن، دانایی كه چه هنگامی مصلحت در اذن به اوست كه امرش را آشكار كرده و پرده اش را كنار بزند. پس ای خدا مرا صبر و شكیبایی بر آن  (تحمّل غیبت آن حضرت )ده تا اینكه آنچه را تو تأخیرش انداختی، من تعجیل آن نخواهم و آنچه تو تعجیل آن خواهی، من تأخیرش نطلبم و آنچه را تو پوشیده داشتی، من پرده گیری و كشف آن نخواهم و در آنچه كه تو كتمان و پنهان كردی، من بحث و كنكاش نكنم و در تدبیرت با تو تنازع و درگیری نكنم و نگویم: «برای چه؟» و «چگونه؟»  ( چون و چرا نكنم ) و نگویم كه چه شده است كه ولی امر، امام غایب ظاهر نمیشود درصورتی كه زمین هم اكنون پر از جور و ستم گردیده است؟ و تمام امورم را به تو تفویض كرده واگذارم.
 
در دنباله همین دعا تقاضا میكنیم كه:
 
حتی تتوفّانا و نحن علی ذلك لا شاكیّن و لا ناكثین و لا مرتابین و لا مكذبین.
 
تا آنكه درحالی ما را قبض روح كنی كه بر این ایمان و یقین باقی باشیم و تردید كننده و پیمان شكننده و سست عقیده و تكذیب كننده نباشیم.


 اگر این تسلیم و رضایت مطلق در برابر خداوند متعال همراه با دینداری و رجوع به قرآن و سیره در كسی باشد، او میتواند منتظر واقعی تلقّی شود و از گزند گمراهی و حیرت و سرگردانی آخرالزمان محفوظ بماند و دعاها و زیارات روز جمعه نیز برای ایجاد و حفظ چنین روحیهای بسیار مفید است.

 

 نتیجه
 
انتظار واقعیِ شیعه، باید بتواند حتی الامكان خلاء غیبت امام معصوم، علیه السلام، را برایش پر كند و او را سعادتمند سازد، چنان كه از امام جعفر بن محمد الصادق، علیهم االسلام، نقل شده كه فرمودند:
 
من مات منكم علی هذا الامر منتظراً كان كمن هو فی الفسطاط للقائم.
 
هر كه از شما شیعیان بر این امر درحال انتظار بمیرد، مانند كسی است كه در خیمه حضرت قائم آل محمد  (صلّی الله علیه وآله ) باشد.
 
و در حدیث دیگری كه ابوبصیر از ایشان نقل كرده، كاملاً وضعیت شیعه منتظر را تشریح كردند، آنجا كه روزی فرمودند:
 
ألا أخبركم بما لا یقبل الله عزّوجل من العباد عملاً ألاّ به؟... شهادةُ أن لا إله إلاّ الله و أنّ محمّداً عبده و الاءقرار بما أمر الله و الولایة لنا و البرائة من أعدائنا یعنی الائمة خاصّة و التسلیم لهم و الورع و الاءجتهاد و الطمانینة و الاءنتظار للقائم... من سرّه أن یكون من اصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر. فإن مات و قام القائم بعده كان له من الاجر أجر من أدركه، فجدوا و انتظروا هنیئا لكم أیّها العصابة المرحومة.
 
آیا شما را به چیزی آگاهی ندهم كه خداوند عزوجل از بندگان عملی را جز به آن نمی پذیرد؟ گواهی به اینكه معبودی جز خدای یگانه نیست؛ و این كه محمد، صلّی الله علیه وآله، بنده اوست، و اقرار به آنچه كه خداوند فرمان داده؛ و ولایت برای ما؛ و بیزاری از دشمنان ما ائمه؛ و تسلیم برای ائمه؛ و پرهیزكاری؛ و اجتهاد (كوشش) و طمأنینه (آرامش و اطمینان قلبی و وقار)؛ و انتظار كشیدن حضرت قائم ( علیه السلام ) هر كه این او را خشنود میكند كه از اصحاب قائم  ( علیه السلام ) باشد، پس باید انتظار بكشد و با تقوا و خوی های نیكو عمل كند و منتظر باشد، پس اگر مُرد و حضرت قائم (علیه السلام )  پس از او به پاخاست، پاداش وی مانند پاداش كسی است كه آن حضرت را درك كند. پس بكوشید و انتظار بكشید! گوارا باد برای شما ای گروه مورد رحمت واقع شده!
 
علاوه بر آنچه كه از وظایف دشوار یك شیعه راستین و منتظر واقعی برشمردیم و تلویحاً دانستیم كه شیعه همانطور كه فضیلتهای فراوانی دارد، صفاتی هم دارد كه دستیابی به آنها بسیار سخت و نیازمند به قلبی سلیم و عزمی راسخ و ایمانی استوار و مجاهدتی طولانی است. امّا همچنین میتوان ازسطور گذشته دریافت كه جایگاه والای روحانیت و مرجعیت شیعه (كه به حق نیز باید چنین جایگاهی داشته باشد) ناشی از ممارست و تبحّر آنها در مطالعه قرآن و سیره و دفاع و استنباط از آن دو و تشخیص و بیان تكالیف شیعه و تحریض ایشان به آنچه كه باید بر آن باشند و والاتر از همه، تلاش برای شناساندن مبدأ و معاد و پیامبر، صلّی الله علیه وآله، و امامان، علیه السلام، و بیم و نوید دادن به مردم است و پیداست كه این طبقه شریف باید در چارچوب نوعی «راهبرد انتظار» بكوشند تا مردمی منتظر و شیعیانی ثابت قدم تربیت كرده و با دفعِ شبهات و رفعِ تردیدها، به نزدیك شدن امر ظهور كمك كنند و البته خود باید منتظرانی راستین باشند.
 
به این ترتیب، شیعیان در عصر غیبت، اگر به تكالیف خود عمل كنند و منتظرانی واقعی باشند، تحت ولایت خدا و رسولش و اولیالامر زیسته وبه نور، هدایت شده و در این امر نه تنها غیبت و حضور برایشان یكسان است، بلكه به ارزشمندترین مسلمانان تبدیل شده و بنابر حدیث مشهور، از برادران رسول اكرم، صلّی الله علیه وآله، خوانده شده اند و علاوه بر شرافت مشترك با اصحاب آن حضرت، به شرافت انتظار و صبر در فراق امام، علیه السلام، هم مشرّف میشوند.

 آنها چنان خردمند و اندیشمندند كه كتابهای حدیث برای ایشان در هدایت و سعادت، همان كاری را میكند كه حضور پیامبر، صلّی الله علیه وآله، و امام، علیه السلام، برای اصحابشان، و این به معنای شدّت یقین در آنهاست. و به هر حال باید توجه كنند كه وجود امام، علیه السلام، علیرغم ابرِ متراكم غیبت، چون خورشید، مایه حیات و گرمای لذّتبخش و نور هدایت برای آنهاست و خداوند سرپرست پرهیزكاران و توفیق دهنده به صواب و حفظ كننده از گناهان و لغزش هاست.

  

-----------------------------------------------------------
 
پی‌نوشت‌ها:
 1.
ر.ك‌: صدرالاسلام‌ همدانی‌، پیوند معنوی‌ با ساحت‌ قدس‌ مهدوی‌ (تكالیف‌ الانام‌ فی‌ غیبة‌ الامام‌)، تهران‌، انتشارات‌ بدر، بهار 1361 (نیمه‌ شعبان‌ 1402)، صص‌ 279-28.
 2.
ر.ك‌: عالم‌ فقیه‌ سید محمد تقی‌ موسوی‌ اصفهانی‌، مكیال‌ المكارم‌ فی‌ فوائدِالدعاء للقائم‌، علیه‌السلام‌ (در معرفت‌ و ولایت‌ امام‌ زمان‌، علیه‌السلام‌) ج‌ 2، ترجمه‌ سید مهدی‌ حائری‌ قزوینی‌، تهران‌، انتشارات‌ بدر، زمستان‌ 1372 (نیمه‌ شعبان‌ 1414)، صص‌ 589-165.
 3.
محمد بن‌ ابراهیم‌ بن‌ جعفر النعمانی‌ (معروف‌ به‌ ابن‌ ابی‌ زینب‌، از علمای‌ قرن‌ سوم‌ هجری‌)، كتاب‌ الغیبة‌، بیروت‌، مؤسسة‌ الاعلمی‌ للمطبوعات‌، 1403 ه (1983 م‌)، ص‌ 98.
 4.
چنان‌كه‌ از دو حدیث‌ از امام‌ صادق‌، علیه‌السلام‌، و سایر احادیث‌ مربوطه‌ استفاده‌ می‌شود (ر.ك‌: همان‌، صص‌ 104-99 و 110)، عصر غیبت‌ باعث‌ امتحان‌ عمومی‌ مسلمانان‌ و تصفیه‌ و جداسازی‌ شیعیان‌ متدیّن‌ و اهل‌ یقین‌ است‌؛ زیرا شیعیان‌ زیرك‌ و با تقوا می‌دانند و یقین‌ دارند كه‌ «حجّت‌ خدا» و «میثاق‌ خدا» باطل‌ نمی‌شود و سنّتِ او تعطیل‌ نمی‌گردد و او مردم‌ را بدون‌ حجّت‌ و هادی‌ رها نمی‌كند، هرچند آنها به‌ دلیل‌ مصالحی‌ او را نبینند وجایش‌ را ندانند و با این‌ حال‌ آنها علی‌رغم‌ رنج‌ بردن‌ و گریستن‌ از دوری‌، شكّ نمی‌كنند و به‌ چیزی‌ كه‌ خداوند مقدّر فرموده‌ خشنودند و اگر خداوند می‌دانست‌ كه‌ دوستانش‌ هم‌ شك‌ خواهند كرد و هیچ‌كس‌ ثابت‌قدم‌ نمی‌ماند، لحظه‌ای‌ هم‌ حجّتش‌ را از آنها نمی‌پوشاند (ر.ك‌: همان‌، ص‌ 107، مضمون‌ حدیثی‌ از امام‌ صادق‌، علیه‌السلام‌).
 5.
همان‌، ص‌ 104.
 6.
همان‌، ص‌ 105.
 7.
همان‌.
 8.
همان‌.
 9.
همان‌، ص‌ 106.
 10.
همان‌، ص‌ 104.
 11.
همان‌، ص‌ 112.
 13.
كامل‌ سلیمان‌، روزگار رهایی‌، ترجمه‌ علی‌اكبر مهدی‌پور، ج‌ 1، تهران‌، آفاق‌، 1405. ق‌، ص‌ 344.
 14.
امام‌ خمینی‌، قدّس‌ سرّه‌، در مورد ولایت‌ فقیه‌ می‌نویسد: «.. بنابر مذهب‌ شیعه‌، امامان‌ و زمامدار امت‌ اسلامی‌ پس‌ از پیامبر اكرم‌، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌، بزرگِ اوصیای‌ الهی‌ حضرت‌ علی‌ و فرزندان‌ معصوم‌ او، سلام‌اللهعلیها، بوده‌اند. كه‌ یكی‌ پس‌ از دیگری‌ رهبری‌ و ولایت‌ امر مسلمین‌ را تا زمان‌ غیبت‌ برعهده‌ داشته‌اند. اینان‌، همان‌ اختیارات‌ پیامبر مكرّم‌ و ولایت‌ عامّ و خلافت‌ كلّی‌ الهی‌ او را دارا بوده‌اند. در زمان‌ غیبت‌، اگرچه‌ شخص‌ معینّی‌ برای‌ تصدّی‌ امر حكومت‌ قرار داده‌ نشده‌ است‌، ولی‌... كلیه‌ امور مربوط‌ به‌ حكومت‌ و سیاست‌ كه‌ برای‌ پیامبر و ائمه‌، علیهم‌السلام‌، مقرر شده‌، در مورد فقیه‌ عادل‌ نیز مقرّر است‌ و عقلاً نیز نمی‌توان‌ فرقی‌ میان‌ این‌دو قائل‌ شد. زیرا حاكم‌ اسلامی‌ ـ هركس‌ كه‌ باشد ـ اجراءكننده‌ احكام‌ شریعت‌ و برپا دارنده‌ حدود و قوانین‌ الهی‌ وگیرنده‌ مالیات‌های‌ اسلامی‌ و مصرف‌كننده‌ آن‌ در راه‌ مصالح‌ مسلمانان‌ است‌. پس‌ اگر پیامبر، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌، و امام‌، علیه‌السلام‌، شخص‌ زانی‌ را صد تازیانه‌ می‌زده‌اند، فقیه‌ نیز، در مقام‌ حكومت‌، همین‌ را اجرا می‌كند، و همان‌گونه‌ كه‌ پیامبر و ائمه‌، علیهم‌السلام‌، وجوه‌ شرعی‌ را، بر طبق‌ مقرّرات‌ خاصی‌ از مردم‌ می‌گرفته‌اند؛ فقها نیز به‌همان‌ ترتیب‌ عمل‌ می‌كنند؛ و بالاخره‌، اینان‌ هرجا و هر زمان‌ كه‌ مصالح‌ مسلمانان‌ اقتضا كند، در حدود اختیارات‌ خود، احكامی‌ صادر می‌كنند كه‌ همگان‌ باید ازایشان‌ پیروی‌ كنند». (امام‌ خمینی‌، قدّس‌ سرّه‌، شؤون‌ و اختیارات‌ ولی‌ فقیه‌ (ترجمه‌ مبحث‌ ولایت‌ فقیه‌ از «كتاب‌ البیع‌» ایشان‌) تهران‌، وزارت‌ ارشاد اسلامی‌، بهمن‌ 1365، صص‌ 29 و 35) چنانكه‌ از این‌ سطور و تمام‌ كتاب‌ برمی‌آید، ایشان‌ شدیداً تحت‌ تأثیر تاریخ‌ اسلام‌ و سیره‌ قرار دارند و آنرا اساس‌ نظریه‌ ولایت‌ فقیه‌ قرار داده‌اند.
 15.
غیبت‌ نعمانی‌، ص‌ 124.
 16.
ر.ك‌: همان‌، ص‌ 129.
 17.
همان‌، ص‌ 125.
 18.
ر.ك‌: همان‌.
 19.
همان‌، ص‌ 131.
 20.
همان‌، و شبیه‌ این‌ حدیث‌ ازا مام‌ باقر، علیه‌السلام‌، در صفحه‌ 132 نقل‌ شده‌ است‌.
 21.
همان‌، صص‌ 131.132.
 22.
احمدبن‌ محمد بن‌ فهد الحلّی‌ الاسدی‌، التحصین‌ و صفات‌ العارفین‌، ترجمه‌ سید علی‌ جبار گلباغی‌ ماسوله‌، قم‌، انتشارات‌ لاهیجی‌، 1377، ص‌ 9 ترجمه‌.
 23.
همان‌، ص‌ 25 اصل‌ و 15 ترجمه‌.
 24.
همان‌.
 25.
همان‌، ص‌ 28 اصل‌ و 19 ترجمه‌ به‌نقل‌ از منابع‌ اهل‌ سنّت‌ و شرح‌ نهج‌البلاغه‌ ابن‌ میثم‌.
 26.
ر.ك‌: همان‌، صص‌ 52-33 اصل‌ و 44-21 ترجمه‌.
 27.
آیه‌ 200 از سوره‌ مباركه‌ آل‌ عمران‌.
 28.
همان‌، ص‌ 133.
 29
و 30. ثقة‌المحدثین‌ حاج‌ شیخ‌ عباس‌ قمی‌ (ره‌)، كلیات‌ مفاتیح‌ الجنان‌، ترجمه‌ استاد الهی‌ قمشه‌ای‌، تهران‌، انتشارات‌ اُسوه‌، بی‌تا، قسمت‌ ملحقّات‌ مفاتیح‌الجنان‌، دعا در غیبت‌ امام‌ زمان‌، علیه‌السلام‌، صص‌ 969 و 971.
 31.
غیبت‌ نعمانی‌، ص‌ 133.
 32.
همان‌، صص‌ 134-133.

 

برگرفته از سایت رهپویان وصال

پنج شنبه 28/6/1387 - 17:5
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته