تبیان، دستیار زندگی

بیاموزید كه توانگر كسی نیست كه بیشتر دارد بلكه آنكه خواسته‌های كمتری دارد از همه توانگرتر است.

پرسیدم: بار الهی چه عملی از بندگانت بیش از همه تو را به تعجب وا می‌دارد؟

پاسخ آمد: اینكه شما تمام كودكی خود را در آرزوی بزرگ شدن به سر می‌برید و دوران پس از آن را نیز در حسرت بازگشت به كودكی می‌گذرانید.

اینكه شما سلامتی خود را فدای مال‌اندوزی می‌كنید و سپس تمام دارایی خود را صرف بازیابی سلامتی می‌نمایید.

اینكه شما به قدری نگران آینده‌اید كه حال را فراموش می‌كنید، در حالی كه نه حال را دارید و نه آینده را.

این كه شما طوری زندگی می‌كنید كه گویی هرگز نخواهید مرد و چنان گورهای شما را گرد و غبار فراموشی در بر می‌گیرد كه گویی هرگز زنده نبوده‌اید.

سكوت كردم و اندیشیدم،

در خانه چنین گشوده، چه می‌طلبیدم؟ بلی، آموختن ...

پرسیدم: چه بیاموزم؟

پاسخ آمد: بیاموزید كه مجروح كردن قلب دیگران بیش از دقایقی طول نمی‌كشد ولی برای التیام بخشیدن آن به سالها وقت نیاز است.

بیاموزید كه هرگز نمی‌توانید كسی را مجبور نمایید تا شما را دوست داشته باشد، زیرا عشق و علاقه دیگران نسبت به شما آینه‌ای از كردار و اخلاق خود شماست.

بیاموزید كه هرگز خود را با دیگران مقایسه نكیند، از آنجایی كه هر یك از شما به تنهایی و بر حسب شایستگی‌های خود مورد قضاوت و داوری ما قرار می‌گیرد.

بیاموزید كه دوستان واقعی شما كسانی هستند كه با ضعف‌ها و نقصان‌های شما آشنایند ولیکن شما را همانگونه كه هستید و دوست دارند.

بیاموزید كه داشتن چیزهای قیمتی و نفیس به زندگی شما بها نمی‌دهد، بلكه آنچه با ارزش است بودن افراد بیشتر در زندگی شماست.

بیاموزید كه دیگران را در برابر خطا و بی‌مهری كه نسبت به شما روا می‌دارند مورد بخشش خود قرار دهید و این عمل را با ممارست در خود تقویت نمایید.

بیاموزید كه دو نفر می‌توانند به چیزی یكسان نگاه كنند ولی برداشت آن دو هیچگاه یكسان نخواهد بود.

بیاموزید كه در برابر خطای خود فقط به عفو و بخشش دیگران بسنده نكنید، بلکه تنها هنگامی كه مورد آمرزش وجدان خود قرار گرفتید، راضی و خشنود باشید.

بیاموزید كه توانگر كسی نیست كه بیشتر دارد بلكه آنكه خواسته‌های كمتری دارد از همه توانگرتر است.

به خاطر داشته باشید كه مردم گفته‌های شما را فراموش می‌كنند و همین مردم اعمال شما را نیز از یاد خواهند برد ولی، هرگز احساس شما نسبت به خویش را از خاطر نخواهند زدود.

امام خمینی(ره)

خداى تبارك و تعالى... به پیغمبر اكرم(ص) امر مى‏فرماید: قُلْ انَّما اعِظُكمْ بِواحِدَه انْ تَقُومُوا لِلّه؛ مى‏فرماید كه به این امت بگو كه من فقط یك موعظه به شما دارم و آن موعظه این است كه قیام كنید براى خدا، نهضت كنید براى خدا. اگر نهضت، نهضت الهى باشد این پیروزى در آن هست، چه به حَسَب ظاهر ما شكست بخوریم باز پیروزیم، اگر شكست نخوریم هم پیروزیم، براى این‌كه ما براى خدا كار كردیم. وقتى براى خدا شد، این پیروزى است خودش، و اگر قیامى كه بكنند قیام شیطانى باشد، روى هوا‌هاى نفس باشد، روى هوا‌هاى شیطانى باشد، این شكست است چه به حَسَب ظاهر پیروز بشود یا نشود...

سیدالشهداء(ع) كشته شد، شكست خورد لكن بنى‌امیه را هم‌چو شكست كه تا آخر نتوانستند دیگر كارى‏ بكنند؛ هم‌چو این خون، آن شمشیرها را عقب زد كه تا الآن هم كه ملاحظه مى‏كنید باز پیروزى با سیدالشهداست و شكست با یزید و اتباع اوست...

این میزان، خدایى‌بودن یك امر و شیطانى بودن است، شیطان و جنود شیطان همیشه در شكستند و قرآن و خدا و لشكر خدا همیشه پیروز هستند.

این انقلاب سابقه ندارد

مقام معظم رهبری

این نخستین انقلاب بزرگ تاریخ انقلاب‌‌هاى دنیا در طول قرن‌‌هاى اخیر است كه توانسته خط مستقیم و جهت‌گیرى خود را در یك‏ چنین مدت طولانى حفظ كند. این سابقه ندارد. در آخر قرن هجدهم، هنوز پانزده سال از انقلاب فرانسه نگذشته بود كه این انقلابِ علیه استبداد، تبدیل شد به یك استبداد بسیار سهمگین در خود كشور فرانسه! ملت فرانسه در انقلابى كه به اسم «انقلاب كبیر فرانسه» معروف است، علیه استبداد به‏پا خاسته بود، مسالة آن‌ها مبارزه با سلطنت و رژیم پادشاهى بود، اما هنوز پانزده سال نگذشته بود كه پادشاهى بسیار مستبدتر و فراگیرتر و قوى‏پنجه‏تر از پادشاهىِ سلسلة بوربن‏ها _ كه آن‌ها را برانداخته بودند _ روى كار آمد و یك امپراتورى با استبداد كامل تشكیل شد. بعد از آن هم نیم قرن یا بیش از نیم‌قرن، كشور فرانسه در حال تلاطم دایمى بود؛ این از دست آن مى‏ربود، آن به‏صورت این پنجه مى‏زد...

انقلاب شوروى خیلى زودتر از پانزده سال دچار انحراف شد. انقلابى كه به كمك تودة مردم روى كار آمده بود، تبدیل شد به دیكتاتورىِ استالینى كه سال‌‌هاى متمادى ادامه داشت و بعد به اعقاب استالین به ارث رسید.

سرنوشت انقلاب‌هاى دنیا این است. خرده انقلاب‏هایى هم كه در دنیا اتفاق افتاده‏اند، هركدام سرنوشتى شبیه همین‏ها داشتند؛ كه اگر كسى اهل تاریخ باشد و نگاه كند، شگفتى‏‌هاى فراوانى خواهد دید.

اولین انقلابى كه با مردم شروع كرد، با مردم ادامه داد، حرف خود را عوض نكرد، راه خود را تغییر نداد و اهداف خود را كم و زیاد نكرد، انقلاب اسلامى ایران است. این انقلاب به نام خدا و براى مردم و براى عدالت و استقلال و آزادى آغاز شد و این راه را هم‌چنان ادامه داده است. هنوز شعارها همین‏هاست و به توفیق الهى این شعارها هم‌چنان خواهد بود.

جزو کدام دسته هستیم؟

محمدحسین شیخ‌شعاعی

برخی کوچک هستند، بعضی بزرگ؛ برخی دنیایی کوچک و محدود دارند و دنیای بعضی‌های دیگر بزرگ و گسترده است. برخی فقط تا نوک بینی‌شان را می‌بینند و بعضی به افق‌های دوردست تاریخ چشم می‌دوزند. حاجت‌های برخی افراد به شکم و نیازهای غریزی‌شان محدود است و بعضی دیگر، سنگینی نیاز نیازمندان و بیچارگان را بر دوش خود احساس می‌کنند. برخی در حرکت‌ها و کار و برنامه‌هایشان فقط به خودشان و فراتر به خانواده‌ خود می‌اندیشند و دغدغه بعضی دیگر، تأمین آرامش همه انسان‌هاست. بعضی‌ها با بعضی‌ها خیلی فرق می‌کنند. توقع آن‌ها از انقلاب هم با دیگران تفاوت دارد. بعضی‌ها از انقلاب کم‌ترین و پست‌ترین چیزها را توقع دارند و برخی دیگر انقلاب را برای فتح جهان می‌خواهند. راستی ما جزو کدام دسته هستیم؟

چند روز دیر

افسر ارشد ژاندارمری بود و در اوج آشوب‌های بهمن 57، شب و روز آماده‌باش بود. همسرش جرأت نداشت اعتراض کند، فقط دعا می‌کرد شوهرش به کسی آسیب نرساند، حتی وقتی خبر کشته شدن شوهرش را آوردند، نخستین چیزی که به زبانش آورد، طلب استغفار برای او بود. چند روز بعد، فهمید یک افسر ارشد ژاندارمری، توانسته بود با استفاده از موقعیتش، مردم انقلابی را همراهی کند و آخر سر هم جانش را بر سر این کار گذاشته بود.

مناجات

سیدمهدی شجاعی

ای خدای محمد!

تو گفتی که گنه‌کاران، با شفاعت و استغفار رسول، آمرزیده می‌شوند. ما عقب‌ماندگان از عصر ظهور پیامبر، چه کنیم اگر مصطفای جاودانه تاریخ، برایمان دست استغفار برنیاورد؟!

ای خدای علی!

اگر خلق عالم، ‌علی را می‌شناختند، دوستش می‌داشتند و اگر خلق عالم، علی را دوست می‌داشتند، جهنم آفریده نمی‌شد. حضورمان را در بهشت عشق علی جاودان بدار.

ای خدای فاطمه!

اگر دست آرمان زنان، به گرد گام‌های زهرا می‌رسید، جهان گلستان می‌شد. جهان را گلستان کن!

ای خدای مجتبی!

روح ما را به حلم، زیباترین فضیلت انسان بیارای تا چشمه‌ای از تشیع مجتبوی در ما ظهور کند.

ای خدای حسین!

ائمه معصوم، ابواب رحمت‌اند و کشتی نجات. ما را از بازترین باب و سریع‌ترین کشتی نجات، محروم مساز.

ای خدای سجاد!

چه بزرگی تو که با وجود سجاد، دیگران را نیز بنده می‌شماری، عبادتشان را به حساب می‌آری و بر سرشان سایه خدایی می‌گستری.

ای خدای باقر!

علم نیست آن‌چه در نزد مردمان است. علم، آن است که مظهرش، باقرالعلوم است. ما را سنگریزه‌ای از سلسله جبال علوم باقری عنایت کن!

ای خدای صادق!

ما را چنان تفقهی در دین عنایت کن که سره از ناسره بازشناسیم و تحریف و انحراف و التقاط را از حقیقت محض، تمیز دهیم و شیعه راستین امام صادق باشیم.

ای خدای صابر!

ظرف صبوری و تحملمان را وسعت بخش و جان‌هایمان را برای پذیرش ابتلاء خودت سرشار از رضایت و اشتیاق کن.

ای خدای علی‌بن‌موسی‌الرضا!

اماممان بی‌تردید شنوای سلاممان هست. ما را شنوای پاسخ ایشان قرار ده و ارتزاقمان را بر خوان سرشار از برکتش، مستدام و روزافزون کن.

ای خدای جواد!

باران کرامت جوادالائمه شایستگی نمی‌طلبد و بر شوره‌زار گلستان می‌بارد. ما را شناسای این کرامت بی‌نظیر قرار ده.

ای خدای هادی!

آنگاه که خورشید هدایت در محاق مظلومیت مستتر می‌شود، برای دریافت انوار ولایت، ما را چشم بصیرت، عنایت کن.

ای خدای حسن‌بن‌علی‌العسکری!

از زمان حضور آخرین امام حاضر، جهان هم‌چنان تاوان بی‌لیاقتی‌اش را پس می‌دهد. به ما لیاقت دیدار فرزند عسکری را عنایت فرما.

ای خدای مهدی!

در جهان کیست که ریزه‌خوار سفره امام نیست. چشمی عنایت کن که ولی‌نعمت خویش را بازشناسیم.

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَهًً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشْرَكُواْ؛ هر آینه سرسخت‌ترین دشمنان نسبت به مسلمانان و مومنین را یهودیان و مشركین خواهی یافت.» (مائده: 82 )

بارها و بارها شده بود قرآن كه می‌خواندم با رسیدن به این آیه، سخت ذهنم مشغول می‌شد كه چرا خداوند، دشمن‌ترین دشمنان مؤمنان را یهودیان معرفی می‌كند؛ اما اندكی كه در وضعیت كنونی جهان نظاره می‌كنم، می‌بینم بیشتر از آنكه ما (‌كسانی كه خود را مسلمین و مؤمنین به خدا می‌دانیم) از عاملان به این آیه به عنوان یكی از منابع اصلی استخراج احكاممان باشیم، دشمن‌مان، یعنی صهیونیسم، به بهره‌بری از آیه اهتمام ورزیده و طی بیش از 1400 سال از عمری كه اسلام دارد، لحظه‌ای از اجرای آن غافل نشده است؛ آنان نیز بزرگ‌ترین دشمن خود را مسلمین می‌دانند و از هیچ تلاشی برای از بین بردن و یا استثمار آنان فروگذار نمی‌كنند؛ «وَلَن تَرْضَی عَنكَ الْیَهُودُ وَلا النَّصَارَی حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ؛ هرگز یهود و نصارى از تو ]ای پیامبر[ راضى نخواهند شد، تا ]به طور كامل، تسلیم خواسته‌هاى آنها شوى[ و از آیین ]تحریف یافته[ آنان پیروى كنى.» (بقره: 120)

با مروری در تاریخ قوم یهود، فزون‌خواهی، برتری‌طلبی، نژادپرستی را از ویژگی‌های مهم این قوم می‌توان به شمار آورد. اكنون نیز صهیونیسم جهانی با حمایت و هدایت صاحبان قدرت و سلطه و با اشغال سرزمین مقدس فلسطین، اهداف توسعه‌طلبانة از نیل تا فرات را دنبال می‌كند كه خود، عامل مهمی در شكل‌گیری و تداوم كشمكش‌ها و بحران‌های منطقه‌ای محسوب می‌شود.

نفوذ در كانون‌های سیاسی و خبری

صهیونیسم در عرصة فراملّی، با نفوذ در كانون‌های سیاسی ـ اجتماعی قدرت نظیر سازمان‌های بین المللی، مراكز آموزشی، رسانه‌های جمعی، موسسات مالی و بانكی، مجامع علمی و دانشگاهی و به ویژه با نفوذ در ساختارهای تصمیم گیری قدرت‌های بزرگ، مانند امریكا كوشیده است منافع نامشروع خود را پیگیری كند.

در پروتكل صهیونیست‌ها این عبارت آمده است: «هیچ خبری به جامعه نمی‌رسد، مگر این‌كه ما اجازه داده باشیم. بنابراین باید خبرگزاری‌هایی را كه خبرهای سراسر جهان را تامین می‌كند در دست بگیریم. بدین ترتیب، هیچ خبری، مگر آنچه ما انتخاب كرده باشیم، مخابره نمی شود.»

یهود با در نظر داشتن اهمیت و جایگاه دایره‌المعارف‏ها در عرصه علمی و فرهنگی ده‌ها تن از مأموران و پیروان خود را برای نفوذ در این عرصه مأمور ساخته است؛ تا جایی كه امروزه به ندرت دایره‌المعارفی می‏توان سراغ گرفت كه از آن‏ بوی صهیونیسم به مشام نرسد. بنابراین، جای تعجب نیست كه اغلب دایره‌المعارف‏های‏ موجود، با اینكه اطلاعات خود را در همه زمینه‌ها به شیوه‏ای علمی‏ و موضوعی ارائه می‏دهند، مع‏الأسف، درباره اسلام و مسلمانان، به طور غیر مستند و تحریف شده سخن می‏گویند.

صهیونیست‌ها خیلی زود نیز بر اهمیت سینما پی بردند و از همان ابتدای صنعت سینما آن را در سیطرة خود گرفتند و از آن همچون اسلحه‌ای برای مبارزه با دشمنان خود و مظلوم‌نمایی و بر حق نشان دادن خود بهره جستند. صنعت سینما در آمریكا، به‌ویژه ‌هالیوود، كاملا یهودی است و یهودیان بدون رقیب در این عرصه می‏تازند و هر كس را كه در جرگه آنان نباشد از میدان به در می‏كنند؛ همه افراد دست‌اندر كار این صنعت یا یهودی هستند و یا طرفدار یهود.

بر همین اساس، شهر‌ «هالیوود» به «سَدوم» عصر حاضر تبدیل شده است. هالیوود، شهری است كه در آن‏ فضیلت، از بین رفته و رذیلت بر آن حاكم است. شرافت‏ها را سبك می‏گیرند و اموال را به غارت می‏برند و هیچ كس نیست كه از این رفتارها جلوگیری كند. آنان‏ برای تعمیم و اجرای نقشه‌های جنایتكارانه خود، در زیر پرده‌های دروغ و فریب، از هیچ تلاشی فروگذار نمی كنند.

ذكر بخشی از متن پروتكل‏های‏ رهبران صهیون، خالی از فایده نخواهد بود:

ـ رسانه‌های تبلیغاتی جهان، وسیله ترویج اندیشه‌ها هستند و باید به تمامی در دست ما باشد. هرگونه چاپ‏ و نشر باید تحت سیطره ما قرار گیرد. ادبیات و روزنامه‏نگاری، قوی‌ترین كانال آموزشی و تبلیغاتی هستند و این دو باید در چنگ ما باشد. اگر «اكسیژن» اكسیری برای ادامه حیات هر آفریده‏ است، «كلمه» نیز اكسیر ادامه حیات فرهنگی انسان‏هاست.

یهود به مرور توانست كلمه را در خدمت طرح‏ها و اهداف خود بگیرد؛ قرآن كریم این خصوصیت یهود را آشكارا اعلام كرده می‏فرماید: «یُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ؛ آنان كلام را از جایگاه اصلی خود منحرف‏ می‏سازند.» (مائده: 13)

سیطره بر مراكز علمی و فرهنگی

یكی دیگر از روش‌های صهیونیسم برای سیطره بر جهان و مقابله با اسلام، نفوذ بر مراكز فرهنگی و علمی است.

اهدای جوایز صلح نوبل و یا ادبیات و جوایز علمی به یهودیان و یا آنهایی كه در راستای تحقق اهداف صهیونیسم و تخریب اسلام تلاش كرده‌اند، نمونه‌ای از نفوذ صهیونیسم در مجامع جهانی است.

اگر چه صهیونیسم ابزارهای قدرتی ارزشمندی از جمله امپریالیسم رسانه‌ای، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را در دست دارد و آنها را با تمامی قوت علیه اسلام به كار می‌گیرد و این رئوس مثلث زور، زر و تزویر را به كام خود به كار می‌بندد، اما یكی از نماد‌های دشمنی صهیونیسم با جهان اسلام، مبارزه به شیوة مستقیم و غیر مستقیم با مكاتب اصولگرای اسلامی است. چرا كه در وهلة اول، صهیونیست‌ها به این مطلب پی برده‌اند كه اسلام، واپسین دین آسمانی و كامل‌ترینِ ادیان الهی است و اگر به اصول و مبانی آن عمل شود، منافع صهیونیست‌ها به خطر خواهد افتاد؛ به همین جهت با حداكثر توان می‌كوشند جریان‌های اصولگرای اسلام را تضعیف و از اتحاد و همبستگی آنها جلوگیری كنند و میان آنان از هم‌گسیختگی و نفاق پدید آورند.

هوشیاری و زیركی صهیونیسم باعث شده است تا با بهره‌جویی از عدم وجود انسجام در میام مسلمین، با گروه‌هایی كه به مبانی و اصول اسلام چندان پای بند نیستند به راحتی ارتباط برقرار كنند تا بتوانند ضربات مهلكی را بر اسلام وارد آورند؛ اقداماتی چون فرقه‌سازی یا تلاش برای دور نگهداشتن برخی اصول اسلامی از متون اسلام در برخی از كشورها، همچون حذف جملات جهادی از كتب درسی دانش آموزان، عادی سازی توهین به مقدسات در كشورهای اسلامی و تلاش جهت اشاعة بی بند و باری و فساد و... شاهدی صادق بر این گفتار می باشد.

ارائه چهره‌های بدلی

«وَلاَ‌یَزالُونَ یُقاتِلُونَكُمْ حَتَّی یَرُدُّوكُمْ عَنْ دِینِكُمْ إنِ اسْتَطَاعُواْ؛ آنان ]یهود[ همچنان بر ضد شما به نبرد می پردازند تا بتوانند شما را از دینتان جدا كنند.» (بقره: 217)

صهیونیسم در راستای تفرقه میان مسلمانان و در جهت دشمنی با تفكر سیاسی اسلام، به مقابله‌ غیرمستقیم‌ با تفكر انسجام اسلامی پرداخته و چهره‌های‌ بدلی‌ از آن‌ را به‌ نمایش‌ گذاشته است. این چهره‌ها از حیث نوع بر دو گونه‌اند: چهره‌های‌ بدلی‌ از اسلام‌ كه صهیونیسم‌ سعی‌ در حفظ‌ و تقویت‌ آن‌ دارد. این‌گونه‌ چهره‌ها اولا باعث‌ تهدید منافع‌ صهیونیسم‌ نخواهد بود و اسلامی‌ خنثی‌ و بی‌اثر است‌؛ ثانیا وجود این‌ چهره‌ها تشدیدكننده‌ درگیری‌ و اختلاف‌ میان‌ مسلمانان‌ خواهد شد. از این‌ نمونه‌ها می‌توان‌ به‌ بهائیت‌ و وهابیت‌ اشاره‌ كرد؛ چهره‌های‌ بدلی‌ كه‌ ساخته‌ شد تا روزی‌ نابود گردد. چهره‌های بدلی صورتی‌ كاملا بی‌منطق، جنایت‌پیشه، پلید و زشت از اسلام‌ معرفی‌ می‌كنند تا اولا بازی‌گردانان‌ صحنه‌ بتوانند با تبلیغات‌ خود، ذهن‌ جهانیان‌ را از مفهوم‌ اصیل‌ اسلامی‌ و گرایش‌ به‌ سوی‌ آن‌ منحرف‌ سازند؛ همچون سران القاعده و یا صدام؛ ثانیا برخورد خشن‌ آنان‌ با اسلام‌ موجه‌ جلوه‌ كند و ثالثا شكست‌ اسلام‌های‌ بدلی‌ از یك‌ سو موجب‌ ناامیدی‌ ملت‌های‌ مسلمان‌ شود و از سوی‌ دیگر بر قدرت‌ و یكه‌تازی‌ صهیونیسم‌ كه‌ در لباس‌ منجی‌ جان‌ گام‌ برداشته‌ افزوده‌ گردد و كاركرد این‌ مدل‌ها را همچون‌ واكسنی‌ می‌دانند كه‌ مصرف می‌شود تا بدن‌ نسبت‌ به‌ اصل‌ بیماری‌، پادتن‌ تولید كند.

فلسطین، كانون جهان اسلام

افزون بر تمامی تلاش‌هایی كه صهیونیسم در عرصه‌های فرهنگی، علمی، اقتصادی و سیاسی و... انجام می‌دهد، حضور نظامی و جنگ با مسلمین نیز یكی از راهكارهای صهیونیسم علیه اسلام است.

شصت سال از شكل‌گیری دولت صهیونیسم در سرزمین‌های اسلامی می‌گذرد. یكی از اهداف اصلی رژیم صهیونیستی تضعیف جهان اسلام، به ویژه فلسطینیان در عصر كنونی است. اینان تا آنجا كه در توان دارند برای نشان دادن چهرة منفی از مردم فلسطین و معرفی آنها به عنوان تروریست اهتمام می‌ورزند تا بدین طریق توجیهی برای كشتار مردم بی دفاع فلسطین اعم از زن، مرد، كودك و نوجوان و جوان داشته باشند؛ همچنین تصاحب غیر قانونی سرزمین فلسطین را در انظار جهانی مشروعیت بخشند و حمایت و توجه مردم و ابر قدرت‌های جهان را به سوی خود جلب كنند.

تضعیف مردم فلسطین از سوی صهیونیسم به شكل‌های گوناگون صورت می گیرد؛ موارد ذكر شده در زیر از این دسته‌اند:

ـ سركوبی انتفاضه با كشتار و آزار و شكنجه‌های آنان؛

ـ ترور فرماندهان و سران و مبارزان فلسطینی جهت ایجاد رعب و وحشت؛

ـ تحت فشار قرار دادن دولت فلسطینی حماس و حتی تشكیلات خود گردان؛

ـ جلوگیری از ورود دارو و مواد غذایی به داخل اراضی اشغالی؛

ـ ایجاد ارتباط با برخی از كشورهای عربی جهت فشار بر فلسطین و گوشه نشین كردن فلسطینیان؛

ـ و...

قدس و جهان اسلام

صهیونیسم هدف خود را در سیطره بر جهان هنگامی محقق می‌داند كه بتواند بر تمام اراضی فلسطین سلطه پیدا كند و بزرگ‌ترین فریضة دینی یهود را كه «بنا كردن معبد سوم در شهر قدس» است اجرا كند. بنابر اعتقاد یهودیان، هیكل سلیمان (معبد سوم) باید بر خرابه‌های مسجد الاقصی بنا شود. زیرا بر این اعتقاد هستند كه مسجد الاقصی و قبة الصخره در مكانی بنا شده‌اند كه هیكل سلیمان آنجا بوده است. بنابراین به شدت به دنبال پاكسازی قدس از آثار اسلامی هستند و مسجد الاقصی كه از برترین اماكن زمین است و مكانی مقدس برای مسلمین به حساب می‌آید در كانون دشمنی صهیونیسم قرار گرفته است.

جبهة جهان اسلام

امت اسلام در برابر تمامی دسیسه‌ها و آتش‌افروزی‌های دشمنان، در كشور‌های عربی و فلسطین (به عنوان نخستین قربانیان جنایت صهیونیست‌ها) واكنش‌های متفاوتی از خود بروز داده‌اند.

رواج مكاتب غربی در قرن گذشته موجب شد گروه‌ها و احزاب فلسطینی، ابتدا سعی كنند مبارزات خود را در چارچوب ایسم‌های رایج در قرن بیستم كه خود ساختة دست صهیونیسم بوده‌اند، تعقیب كنند؛ اما روند پر فراز و فرود مناقشه یاد شده، ناكامی فلسطینی‌ها را به همراه داشته است. وقوع انقلاب اسلامی در ایران و تجربه موفق حزب الله در جنوب لبنان و شكست مفتضحانة اسرائیل، موجب شد فلسطینیان با دلزدگی از مكاتب مادی، اسلام را سرلوحة مبارزات خود قرار داده و تلاش كنند.

□

بله، ‌ایجاد اتحاد و همبستگی میان امت اسلامی، برترین سلاح در مقابل دشمن‌ترین دشمنان اسلام است.

یادمان باشد كه قرآن، كتاب آسمانی و وحی منزلی است برای هدایت بشریت. پس بكوشیم تا آیات نورانی و هدایتگر قرآن كریم را سرلوحة اعمال خود در تمام جوانب زندگی‌مان كنیم

علی‌اصغر كاویانی

چهره‌اش در خاطرم بود، اما هر چه فكر می‌كردم، نمی‌توانستم بفهم كی و كجا او را دیده‌ام. قد بلند بود و چهارشانه، لباس خاكی پوشیده بود و اصلاً شبیه بچه‌های شهر نبود.

□

یك روز آمد توی سنگر ما و گفت بچه یك محله‌ایم. آن وقت بود كه همه چیز یادم آمد. او كه دستمال ابریشمی به مچ دستش می‌بست، دكمة یقه باز می‌كرد و می‌نشست سر كوچه. باورش برایم كمی مشكل بود كه او را این‌جا ببینم. چند روز بعد كه خودمانی‌تر شدیم، ازش پرسیدم. گفت: «اومدیم ببینیم این‌جا چه جوریه. اونجا كه خبری نبود.»

نزدیك سحر، وقتی چفیه‌ انداخته بود روی صورتش و نماز شب می‌خواند، فهمیدم باید همه چیزش را همین این‌جا پیدا كرده باشد. وقتی ذكر مصیبت بی‌بی فاطمه زهرا(س) خوانده شد، آن‌قدر ضجه زد كه گفتم الآن است از هوش برود.

□

روز بود یا شب، یادم نیست. آمد پیشم و گفت: «حاج‌آقا! آماده‌ام برم اون دنیا، ولی به علی(ع) قسم از حضرت زهرا(س) خجالت می‌كشم. شرم دارم.»

بعد دكمه‌های خاكی‌اش را باز كرد و عكس یك زن را كه روی سینه‌اش خال‌كوبی شده بود، نشانم داد. در حالی‌كه اشك توی چشمش حلقه زده بود، بغض‌آلود گفت: «می‌خواهم طوری بسوزه كه هیچ اثری ازش نمونه.»

□

وقتی خبر شهادتش را دادند، بغض كردم، لبخند ‌زدم و اشك ‌ریختم. خودم را به جنازه‌اش رساندم. روی شكم، آرام خوابیده بود. برش گرداندم و شهادتش را تبریك گفتم. پیراهن خاكی نیم‌سوخته‌اش را باز كردم. سینه‌اش طوری سوخته بود كه اثری از خالكوبی نبود. صورتش داشت می‌خندید.

از راست : کاظم رمضانی ، شهید قدرت الله کمره ای سال 1366

رزمنده غلامرضا قجری فرزند حیدر علی- مقر لشکر 17 علی ابن ابیطالب-1366

نشسته از راست : علی فرهی اهل اهر ، سید تقی باشی ( سعیدی نیا ) فرزند سید رضا - کردستان 1365

نفر دوم از راست : حجت الاسلام علی محمد مهدیزاده نراقی

میرزاعلی کمره ای -شهید قاسم جعفری - جانباز علی محمد کمره ای - ناشناس - شمس علی کمره ای - محمود حسینی

از راست : جانباز اسماعیل حبیبی - محمد عضایی - محمد جواد اهل محلات - جانباز عباس حیدری - جانباز محمد رضا قاسمی نراقی - ناشناس اهل مشهد اردهال - شکرالله شریفی - حسین اکبری

آزاده جانباز احمد ابوالحسنی فرزند عزت الله در سن 15 سالگی در جبهه سنگر دیدبانی در جبهه محمدیه دارخوین در جاده آبادان - آذر 1360

مشهد اردهال بارگاه امام زاده سلطانعلی ابن محمد باقر(ع) - مهر 1356
از راست : محسن شریفی فرزند حسن - مرحوم عباس بیابانگرد فرزند علی اکبر - شهید ابوالفضل بیابانگرد فرزند حسینعلی - شهید مهدی عباسی فرزند غلام محمد

از راست : ناشناس ، دکتر سبزوار رضایی میر قائد مشهور به محسن رضایی فرمانده سابق سپاه
پاسداران انقلاب اسلامی، ناشناس ، پاسدار کاظم رمضانی فرزند حبیب الله - حدود 1365 ، ناشناس

تصویر اول :  غروب آخرین روز حضور سید جمشید در منزل

سید،گوشه ای ازاتاق نشسته است و زل زده است به دختر کوچکش و بی مقدمه می گوید :«دوست دارم برای آخرین بار، سیر او را نگاه کنم». همسرش می پرسد : «چرا آخرین بار؟» و سید زمزمه می کند که « به دلم گواهی شده است آخرین باری است که به خانه بر می گردم»

تصویر دوم : همان شب

در عالم خواب صدایی به همسرش می گوید :«سید شهید شده است». همسرش بلند فریاد می زند و ناله می کند. در این بین زنی قدخمیده را می بیند که به دلداریش می آید و آرام برایش نجوا می کند که:«فرزندم. برای پایداری اسلام باید از همه چیزمان بگذریم و عزیزترین ها را تقدیم خدا کنیم» سپس شروع می کند از مصیبت هایی برایش حرف زدن. برای همسر سید یقین حاصل می شود که ایشان، حضرت زینب (س) است و با شنیدن حرف های ایشان درد خود را از یاد می برد.

تصویر سوم : چند لحظه بعد از تصویر دوم

سید همسرش را بیدار می کند و دلیل آشفتگی اش را می پرسد. اما چشمان سید نیز پر از اشک است و علت آن را خوابی که دیده عنوان می کند. همسرش با گریه شروع می کند خوابش را تعریف کردن و شانه های سید به آرامی تکان خوردن لب های همسر تکان می خورد.سخن که به آخر می رسد، سید می گوید « آنچه را که تو در خواب دیدی لحظاتی پیش برای من اتفاق افتاد»

آخرین تصویر

صدای گریه سید اتاق را پر کرده است.

سردار شهید سید جمشید صفویان در عملیات کربلای ۴ و در مورخ ۴/۱۰/۶۵ کربلایی شد و مزار مطهرش در شهیدآباد دزفول زیارتگاه عاشقان است