• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 191
تعداد نظرات : 47
زمان آخرین مطلب : 4184روز قبل
اهل بیت

ایستگاه عاشقان ابا عبدالله

- اصل و نسب حضرت زینب(س)                                                                                          

جدش محمد مصطفی(ص) ختم انبیاء و آخرین حلقه از سلسله نبوت و مهلم به وحی و آورنده بهترین دین وکتاب و دارای مقام «إنّک لعلی خلق عظیم1» و مورد تأیید پروردگار در جنبه رحمت آوری و مایه مهر و عنایت برای جهانیان است. پدر بزرگوار حضرت زینب(س) امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) پسرعمو و وصی پیامبر(ص) است او که نخستین مرد مسلمان بود و از آغاز تا پایان عمر، شب و روز در راه اسلام تلاش و فداکاری کرد که پس از پیامبر(ص) دومین انسان فوق العاده در جهان بشریت می باشد3. و آیات متعددی از قرآن در شأن امام علی(ع) گواه عظمت او می باشد که عبارتند از: آیه اطعام2 ، آیه زکوة3 ، آیه ولایت4 ، آیه تطهیر5 ، آیه مباهله6 و... مادرش فاطمه زهرا(س) مصداق خیر کثیر در قرآن عظیم است. مورخان نوشته اند که فاطمه(س) عزیز ترین دختران پیامبر (ص) و از لحاظ خلقت شبیه ترین آنها به رسول خدا(ص) و از لحاظ یادگاری او مهمترین یادگار ختم انبیاء بود حضرت فاطمه (س) در فهم فضایل پیشرو بود. او در عبادت و سلوک آنچنان بودکه پاهای مبارکش متورم می گشت و از شب تا به صبح به رکوع و سجود می پرداخت

  -ولادت حضرت زینب (س)
در مورد روز، ماه و سال ولادت حضرت زنیب(س) اختلاف است. برخی ولادت او در سال پنجم هجرت نوشته اند که مورد استناد برخی از مورخان است وبرخی دیگر سال ششم هجرت ذکر کرده اند که در این رابطه اسناد بیش و کمی وجود دارد. ولی رأی دقیق سال پنجم هجری است و علامه مجلسی و جمعی از صاحب نظران این رأی را پسندیده اند که در هر صورت حضرت زینب (س) دو سال پس از ولادت امام حسین (ع) به دنیا آمدند. در مورد روز، ماه، ولادت نیز تفاوتهایی وجود دارد که مورخان بزرگ شیعه پنجم جمادی الاول را مورد قبول قرار داده و با دلایلی از آن دفاع کرده اند.                                                           

 - نحوه نامگذاری حضرت زینب (س) : در هنگام تولدش پیامبر(ص) در سفر بود فاطمه زهرا(س) به امیر المؤمنین(ع) پیشنهاد کرد نام او را تعیین کند امام علی(ع) فرمود: من هرگز بر حبیبم رسول خدا(ص) سبقت نمی گیرم، پیامبر (ص) از سفر بازآمد و از تولد نوزاد اهل بیت(س) آگاه گردید و فرمود: فرزندان فاطمه (س) فرزندان من هستند ولی نام آنان را خداوند تعیین می کند. در همین حال جبرئیل فرود آمد سلام و تهنیت خدا را به پیامبر (ص) و خاندان وی ابلاغ نمود و عرض کرد، خداوند به تو (پیامبر(ص)) سلام می رساند و می فرماید نام این دختر را زینب بگذار. چرا که این نام را در لوح محفوظ نوشته ایم آنگاه رسول خدا(ص) زینب را گرفت و بوسید و فرمود: «توصیه می کنم که همه این دختر را احترام کنند که او مانند خدیجه کبری است.

- معنای «زینب» : نوشته اند«زینب» یا گرفته شده از «زَنِبَ» است از باب فَرِحَ یعنی فربه و یا به معنی درخت خوش بوی نیکو منظر. که در این دو معنی مناسبات عرفانیه رعایت شده است در معنای فربهی اشاره به اجتماع کمالات در او می باشد زیرا که کمال انسان به اخلاق او است و چون عقیله بنی هاشم (حضرت زینب(س)) دارای مجموعه صفات کمالیه بود مخصوص به این اسم شریف گردیده است. همچینن آورده اند که زینب به معنای درخت نیکو منظر بدان جهت گفته شده که در کنایات و استعارات عرب هر شخص بزرگ بلکه هر چیز نفیس را به شجر تعبیر می کنند چنان که فرموده اند: «أنا وعلیٌ من شجرة واحد.» برخی دیگر گفته اند که «زینب» از «زین وأب» بوده است یعنی زینت پدر که به اعتبار همین معنی بعضی تعبیر از آن مخدره نموده به «زین ابیها» در مقابل «ام ابیها». برخی در مورد اسرار نام زینب گفته اند: «زاء» اشاره است به مادرش زهرا که از کمالات او ارث بوده است. «یاء» کنایه است از پدر بزرگوارش علی(ع) و حکمت تقدیم مادر بر پدر همانا علاقه سنخیت و وحدت در انوثیت است. «نون» کنایه است از دو برادرش حسنین (ع) چون قدر جامع بین آن دو بزرگوار نهایت المقامات است که مقام وصول باشد. «باء» کنایه از جد بزرگوارش «النبی الامی العربی» می باشد.                                          

القاب حضرت زینب(س): چند بعدی بودن حیات زینب (س) و پردامنه بودن صفات عظیم او سبب شده اند که برای او القابی متعدد پدید آید و هر فرد و گروهی از را صفتی خاص موسوم نماید که البته توان شمارش همه آنها خارج از این بحث می باشد ولی بر اساس آنچه در برخی از کتب و سیر نوشته شده اند مواردی را بیان می کند که عبارتند از: 1- عالمه غیر معلّمه: دانای بدون معلم 2- فهمه غیر مفهمه: فهمیده بدون تفهیم کننده 3- کعبه الرزایا: کعبه مصائب بزرگ 4- نائبة الزهرا(س) : جانشین فاطمه زهرا(س) 5- نائبة الحسین(ع): جانشین امام حسین(ع) 6- ملکة النساء: زن قدرتمند در میان زنان 7- عقلة النساء: بانوی خردمند در دنیای زنان 8- عدیله الخامس من اهل الکساء: همطراز پنجم اهل کساء (امام حسین(ع)) 9- شریکة الشهدا: شریک و مشارک شهیدان 10- کفیلة السجاد: کفیل امام سجاد(ع) 11- ناموس رواق العظمة: ناموس آستانه کبریا و عظمت 12- سیدة العقائل: بانوی بانوان 13- سرّ ابیها: راز وجود و هستی پدر 14- سلالة الولایه: چکیده و عصاره مقام ولایت 15- ولیدة الفصاحة: زاده بلاغت و فصاحت 16- شقیقة الحسن: خواهر عزیز حسن(ع) 17- عقیلة خدر رساله: بانوی حریم رسالت 18- رضیعة الولایه: پرورش یافته دامان ولایت 19- البلیغة: زنی دارای بلاغت در سخن 20- الفصیحة: زنی فصیحه و با فصاحت 21- الکامله: زنی کامله و دارای کمال 22- عابدة آل علی: عابده خاندان علی(ع) 23- الصدیقه الصغری: صدیقه صغری(فاطمه زهرا کوچک) 24- الموثقه: زنی مورد وثوق و اعتماد 25- عقیلة الطالبین: عقیله بانوی خاندان ابوطالب 26- الفاضله: زنی با فضل و دارای فضیلت 27- عقیله الوحی: عقیله خاندان وحی 28- شمة قلادة الجلاله: در درخشان شکوه و جلال 29- نجمة سماء النباله: ستاره آسمان نجابت و شرف 30- المعصومة الصغری: عصمت صغری 31- قرینة النوائب: همدم دردها و مصیبت ها 32- محبوبة المصطفی: مورد محبت رسول خدا(ص) 33- قرة عین المرتضی: نور چشم علی مرتضی 34- صابرظ محتسبه: بردبار هوشیار 35- عقیلة النبوه: بانوی سراب نبوت 36- ربه خدر القدس: نگهبان حریم قدس 37- قبلة البرایا: قبله ابرار و نیکان 38- رضیعة الوحی: شیرنوش پستان وحی 39- باب حطة الخطایا: آستانه پناه گنهکاران 40- حفرة علی(ع) و فاطمه(س): پاره وجود و هستی علی(ع) و فاطمه(س) 41- ربیة الفضل: پرورش یافته خاندان فضیلت 42- بطلة کربلاء: قهرمان کربلا 43- عظیمه لواها: رایت دار بزرگ 44- عقیلة القریش: عقیله قریش 45- الباکیه: زن گریان و اشک ریز 46- سلیلة الزهراء: چکیده و عصاره فاطمه زهرا(س) 47- امین الله: امین خداوند 48- آیة من آیات الله: آیه ای از آیات خدا 49- مطلومة وحیدة: مظلومه تنها 50- عارفة: زنی عارف و شناساگر

- رحلت حضرت زینب(س)
حضرت زینب(س) پس از شهادت امام حسین(ع) عمری طولانی نکرد. برخی آن را 5/1 سال پس از واقعه کربلا، گروهی 5/2 سال، و عده ای حدود 4 سال و بیش تر ذکر کرده اند. اما بیش ترین و معتبرترین اسناد که در عین حال بیشتر قابل قبول است این است که حضرت زینب(س) همان 5/1 سال پس از شهادت امام حسین(ع) رحلت فرموده است. در تاریخ روز و سال وفات حضرت زینب(س) اختلاف اقول بسیار است. ولی از تتبع در روایات و مدارک می توان گفت که حضرت زینب (س) در نیمه رجب سال 62 هـ.ق در 56 سالگی رحلت نموده اند. راجع به محل دفن حضرت زینب(س) سه نظر وجود دارد که عبارتند از: أ‌. مدینه منوره کنار قبور خاندان اهل بیت عصمت و طهارت یعنی بقیع. ب‌. قاهره مصر. ت‌. مقام معروف و مشهور در قریه «راویه» واقع در منطقه غوطه دمشق. قول اول: (مدینه منوره) ظاهراً هیچ مدرکی به جز حدس و تخصین ندارد و مبتنی بر این نظریه احتمالی است که چون حضرت زینب (س) پس از حادثه کربلا به مدینه مراجعت کرده است. چنانچه رویداد تازه ای پیش نیامده باشد، بطور طبیعی در مدینه از دنیا رحلت نموده است. و نیز بطور طبیعی در بقیع آرامگاه خاندان پیامبر(ص) دفن شده است. در مورد قول دوم (قاهره مصر) نیز مدرک درستی در دست نیست. با تضعیف اقوال اول و دوم اعتبار قول سوم ثابت می شود که مرقد حضرت زینب(س) را در قریه راویه از منطقه غوطه شام، وقاع در هفت کیلومتری جنوب شرقی دمشق، می داند. آنچه از تاریخ بدست می آید، قدمت بسیار بنای مزار حضرت زینب(س) است که درقرن دوم نیز موجود بوده است زیرا بانوی بزرگوار، سیده نفیسه، همسر اسحاق مؤتمن فرزند امام جعفر صادق(ع) به زیارت این مرقد مطهر آمده است. ادامه دارد....

محمد اشتهاردی، حضرت زینب(س) فروغ تابان کوثر

****************************

1- قلم/ *  2- انسان/ 8    *   3- مائده/ 55   *   4- نساء/ 59    *    5- احزاب/ 33    *  6- آل عمران/ 61

دوشنبه 11/10/1391 - 15:14
معرفی کتاب و بازی های آموزشی

ایستگاه عاشقان ابا عبدالله

نام کتاب و پدید آور :این زوار الحسین (ع)؟ شامل: چهل داستان در اهمیت زیارت امام حسین (ع) و ... / نویسنده: مرتضی حسینی ; مشخصات نشر :قم; طلیعه نور , ۱۳۸۰-۰۲-۱۹ مشخصات ظاهری: ۱۷۶ ص. :مصور زبان اصلی: فارسی - چاپی قطع كتاب: شومیز سایر توضیحات : شامل چهل حدیث و داستان در اهمیت زیارت حضرت حسین بن علی (ع)، همچنین عنایات آن حضرت به زائران است که با متن عربی زیارت عاشورا به چاپ رسیده است . کتابخانه،موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی
دوشنبه 11/10/1391 - 9:20
اهل بیت

 ایستگاه عاشقان ابا عبدالله

منتظران مهدی عج باید عشق به امام زمانشان را از یاران حسین (علیه السلام) بیاموزند.
مسئولیت شناسی و وظیفه مداری با عشق به امام زمان (عج) سازگار است. عاشقان حسین (ع) پرجنب و جوش بودند و بر یاغیان زمان شوریدند، سکوت را نپسندیدند و در راه مانع زدایی طریق قرب به پروردگار را از هیچ کاری دریغ نکردند.       منتظران نیز باید چنین باشند.
ناامیدی، سیره ی منتظران نیست. جنب و جوش، برنامه ریزی و خدمتگزاری ایشان زاییده ی عشق به امام زمانشان است؛ و ابداً یأس و سکون را به خود راه نمی دهند.
خصوصیت دیگر یاران حسین بن علی (علیه السلام) سبقت جویی در خدمتگزاری به امامشان بود ایشان برای نمایش عشق و محبتشان و صورت عملی آن یعنی خدمتگزاری به امام از یکدیگر سبقت می گرفتند. آنها  فرصت شناس بودند.
منتظران حقیقی از این رفتار عاشوراییان الگوی عملی می یابند اینک نیز چنین است، منتظران مهدی (عج) نیز باید گوی سبقت را در خدمتگزاری به امام از یکدیگر بربایند یعنی خدمتگزار دین باشند که خدمتگزاری به دین، خدمتگزاری به امام است.
سختی ها عامل پیمان شکنی نشد، وعده های دشمن ایشان را نفریفت. یاران حسین بن علی (ع) به امامشان وفادار بودند و لحظه ای از یاری او دست نکشیدند و او را تنها نگذاشتند؛ حتی در سخت ترین و بحرانی ترین اوضاع! این الگویی بسیار کاربردی برای منتظران است.
شهادت طلبی اوج بندگی خداست. انسان ها به میزانی که در مسیر قرب به پروردگار پیش می روند، عشقشان به شهادت بیشتر می شود. طلب شهادت تنها برای انسان هایی ممکن است که در طریق بندگی خدا حرکت می کنند. در حقیقت شهادت، صورت مرگ بندگان خدا و گونه ی مرگ طالبان وصل اوست.
به بیان دیگر انسان به میزانی که در مسیر حقیقت گام برمی دارد عبودیت در او تقویت می شود و هر اندازه عبودیت در آدمی قوت یابد محبت به خداوند در وجود او شدت خواهد گرفت؛ این سرّ بندگی است. انسان در مسیر بندگی عاشق می شود و اوج عشق طلب شهادت است. پس در مسیر عبودیت حرکت کردن در مسیر عشق رفتن است و در طریق عشق رفتن در مسیر شهادت گام برداشتن است.                                                                                                                                  
اباعبدالله الحسین (ع) گوی سبقت را در عشق ورزی ربود و در شهادت طلبی اسوه بی بدیل گشت. یاران او نیز چنین گشتند.  منتظران مهدی نیز شهادت طلب می شوند، زیرا ایشان نیز در مسیر بندگی حق حرکت می کنند.
مگر می شود بنده ی خدا و پیرو امام نسبت به پیروان دیگر بخل بورزد و حسادت داشته باشد؟!
مگر می شود پیرو امام مانع رشد و شکوفایی پیروان دیگر گردد؟!
مگر می شود پیرو امام معصوم به محب و پیرو امامش بی اعتنایی و بی مهری کند؟!
اگر چنین کرد یقیناً پیرو حقیقی نیست! از دیگر خصوصیات یاران حسین بن علی (ع) بروز محبت و مهرورزی ایشان نسبت به یکدیگر است. این خصوصیت عاشوراییان الهام بخش الگوی دیگری برای منتظران مهدی (عج) است.
از جمله ویژگی های عاشوراییان، حماسه آفرینی ایشان بود. شجاعت بی بدیلشان که برخاسته از عشق بی نظریشان به خداوند و امام زمانشان بود.
موحدان شجاع اند، دلهره و ترس، ناشی از عدم اطمینان به پروردگار است. مؤمنان به حمایت پروردگار از موحدان اطمینان دارند. این اطمینان حقیقی منشأ ظهور و بروز شجاعت در انسان می شود. عاشوراییان در اوج عشق و بندگی به پروردگار بودند، از این رو در حماسه آفرینی آن چنان نقش آفرینی کردند.
منتظران مهدی (عج) نیز باید شجاع باشند و از انجام کار صحیح نهراسند، به پروردگار امید داشته باشند و به پیش روند.

غفوری چرخابی، حسین؛ عاشورا، انقلاب، انتظار، جلد دوم (مجموعه مقالات دومین کنگره سراسری عاشورا پژوهی)

يکشنبه 10/10/1391 - 11:23
اهل بیت

ایستگاه عاشقان ابا عبدالله

با توجه به سیر تکاملی جامعه شیعه به نظر می رسد همان گونه که برای غیبت طولانی و کبرای حضرت بقیه الله الاعظم (ارواحنا فداه) ظرفیت سازی و آماده سازی لازم صورت گرفت و حضرت با 69 سال غیبت صغری و ارتباط با نواب خاص خود جامعه شیعه را آماده غیبت طولانی نمودند،ظهور حضرت نیز بدون آماده سازی و ظرفیت سازی لازم و آماده شدن مقدمات کار نخواهد بود.
از این رو به نظر می رسد انقلاب اسلامی از یک سو جلوه ای از عاشورا و نمونه شبیه سازی شده این نهضت عظیم در مقیاس اجتماعی است که براساس درس ها، پیام ها و الهام های عاشورا و با اقتدای عملی به روش سرور آزادگان جهان حضرت حسین ابن علی (علیه السلام) ایجاد شده است و ریشه در کربلا و عاشورا دارد.
از سوی دیگر با توجه به سنت الهی که تکامل تاریخ و رشد جوامع با تولی و ولایت پذیری جامعه نسبت به ولی خدا و همراهی و فداکاری و استقامت در رکاب او و به صورت تدریجی صورت می پذیرد و قرار برانجام دفعی و ناگهانی و اعجاز گونه امور نیست، لذا ظهور حضرت مهدی (سلام الله علیه) نیز با آمادگی و ظرفیت سازی و مقدمه چینی خاص ممکن است.
تضعیف جلوه باطل، شکسته شدن نظام دو قطبی جهانی و پدید آمدن یک قطب معنوی قدرتمند، رویکرد به دین و تبدیل دین به کانون توجهات جهانی، طرح شعار تمدن اسلامی، پذیرش ولایت فقیه و اعلام وفاداری و فداکاری برای او به عنوان نایب امام زمان (علیه السلام) و قوت گرفتن بحث انتظار و موعود آسمانی و ناامیدی از افکار و مکاتب مادی و... همه و همه جلوه ای از ظهور صغرای امام زمان (علیه السلام) می باشد و بی شک این شرایط، توفیقات و دستاوردها با اراده و سرپرستی ایشان پدید آمده است.
ادامه این مسیر نورانی و درگیری همه جانبه با تمدن مادی و موانع ظهور و فتح سنگرهای کلیدی و قله های دیگر و شناساندن آن چهره نورانی به جهانیان و ارائه الگو و ماکتی کوچک از عصر ظهور و ایجاد انتظار جهانی و شوق و رغبت نسبت به آن حکومت الهی و مهدوی، زمینه نهایی را برای ظهور آن یگانه دوران و آخرین ذخیره الهی و امید نهایی بشر فراهم خوهد کرد.
 حضرت امام خمینی (ره) اینگونه می فرمایند:
«مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست، انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت- ارواحنا فداه - است که خداوند بر همه مسلمانان وجهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد» (امام خمینی، صحیفه امام، ج 21، 327)

نشریه مجموعه مقالات دومین کنگره سراسری عاشورا پژوهی عاشورا، انقلاب، انتظار، جلد 3.

يکشنبه 10/10/1391 - 11:3
اهل بیت

 

شاگردی جابر و نهایتا مرگ وی:

جابر هر صبح و عصر نزد امام محمد باقر (ع) می‌رفت و کسب علم می‌کرد.
بعضی از مردم مدینه  می‌گفتند:« عجیب است که جابر که آخرین صحابی رسول خداست، با آن همه سابقه، هر روز به مجلس این جوان نورس حاضر می شود.»
امام باقر علیه السلام گاهی احادیث قدسی می‌فرمود. مردم می‌گفتند:« ما کسی را باجرأت‌تر از این مرد ندیده ایم! او چگونه می‌گوید خداوند چنین و چنان گفت؟!»
امام باقر علیه السلام که می‌دید مردم طاقت ندارند، احادیث رسول خدا را نقل می‌فرمود. باز عده‌ای می‌گفتند:« ما ندیده‌ایم کسی از کسی که او را ندیده است، روایت کند!»
از آن پس امام باقر علیه السلام احادیث رسول خدا را از زبان جابر بن عبدالله نقل می‌فرمود و مردم او را تصدیق می کردند.      امام صادق (ع) فرموده است:« ولی به خدا قسم جابر خدمت پدرم می رسید تا از ایشان علم بیاموزد.»
جابر در مجالس حضرت باقر شرکت می کرد و گاهی که حدیثی می گفت امام از او غلط می گرفت و درستش را می‌فرمود. جابر می‌پذیرفت و می‌گفت:« یا باقر، شهادت می‌دهم که خداوند تو را در کودکی، حکمت آموخته است.»

پیامبر (ص)به جابرفرموده بود:« ای جابر! بدان که از زمانی که پسرم، باقر، را ملاقات کنی، عمرت به درازا نخواهد کشید.»
سال‌ها بعد، در یکی از دفعاتی که جابر، سلام رسول خدا را به امام باقر علیه السلام رساند، امام به جابر فرمود:« ای جابر وصیت خود را بکن که به زودی به سوی پروردگارت کوچ خواهی کرد.»
جابر گریست و عرض کرد:« شما از کجا می دانید؟! این عهدی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با من کرده بود.»
امام باقر علیه السلام فرمود:« ای جابر! به خدا قسم، خداوند به من علم گذشته و آینده را تا روز قیامت عطا فرموده است.»
جابر وصیت کرد و چیزی نگذشت که از دنیا رفت.

جابر در روزهای آخر عمر، از امام باقر علیه السلام درخواست کرد که در روز قیامت، او را شفاعت کند و امام هم ضمانت فرمود.
 

بحار الانوار، ج 43، ص 226 و  ج 46، ص 225 

يکشنبه 10/10/1391 - 10:53
اهل بیت

ایستگاه عاشقان ابا عبدالله

 

جابر در وعده گاه عشق

عطیّه، فرزند سعد بن جناده و از شیعیان علی (ع) می‌گوید:
با جابر بن عبدالله به قصد زیارت امام حسین به کربلا رفتیم. جابر در رود فرات غسل کرد و سپس خود را خوشبو نمود و به سوی قبر مطهّر امام قدم برداشت. بر زبانش ذکر خداوند جاری بود و وقتی به قبر مطهر رسید، خود را روی قبر انداخت و از هوش رفت.
من آب آوردم و بر او زدم تا به هوش آمد. سپس در حالی که به شدت می گریست، امام حسین را صدا زد و عرض کرد:« ای دوست! جواب دوستت را نمی دهی؟»
سپس خودش پاسخ داد:« کسی که بین سر و بدنش جدایی افتاده و بدنش در خون غوطه‌ور است، چگونه جوابت را بدهد؟! شهادت می‌دهم که تو فرزند پیامبران و بزرگ مؤمنین و هم‌پیمان تقوا و عصاره‌ی هدایتی. تو سرور فقیهان و پنجمین فرد از آل عبا و فرزند فاطمه سید و بزرگ زنان اهل عالم هستی؛ و چگونه چنین نباشی در حالی که از دست پیامبر اسلام غذا خورده ای و در دامان تقوی ‌پیشه‌گان پرورش یافته‌ای؟!»

جابر در راه برگشت به کوفه به من گفت: « ای عطیّه، تو را نصیحتی کنم. دوستان آل محمد را دوست بدار و دشمنانشان را دشمن، ولو دائماً به نماز و روزه مشغول باشند. با دوستان آل محمد به مدارا رفتار کن که آنها اگر قدمشان بلغزد و مرتکب گناهی هم بشوند، با محبتشان در راه حق ثابت قدم خواهند بود. سرانجام دوستداران آل محمد به بهشت و دشمنانشان به دوزخ می‌روند.»
 

بحارالانوار، ج 68، ص 130

يکشنبه 10/10/1391 - 8:38
اهل بیت

ایستگاه عاشقان ابا عبدالله

جابر و لوح آسمانی

  جابر بن عبدالله می گوید: « من از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود: « علی بعد از من بهترین افراد بشر است و هر کس این سخن را نپذیرد پس کافر شده است.»
2- در حدیث مفصّلی بنام لوح جابر آمده است که امام باقر علیه السلام از جابر جریان لوح را پرسید و جابر عرض کرد در لوحی که در دست فاطمه (س) بود و آن از جانب خداوند به رسولش اهداء گردیده بود چنین مکتوب بود:

« بسم الله الرّحمن الرحیم این کتابی است از جانب خدای عزیز علیم به سوی نور او و سفیر او. . . محمد صلی الله علیه و آله و سلم. . . ای محمد! اسماء مرا عظیم بشمار و نعمتهایم را شکرگزار باش. . . منم خدایی که جز من معبودی نیست. . . تنها مرا عبادت کن و تنها بر من توکل کن. . . من ترا به جمیع انبیاء برتری دادم و وصی تو را بر همه اوصیاء فضیلت بخشیدم و ترا به دو نور دیده ات حسن و حسین گرامی داشتم.

حسن را معدن علم خودم گردانیدم که اوست بعد از پدرش، و حسین را خازن وحی خود قرار دادم و به شهادت گرامی کردم. . . و هر ثواب و عقابی را در رابطه با عترت او قراردادم و آنها علی بن الحسین و محمد بن الباقر و جعفربن محمد الصادق و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و پس از او فرزندش حضرت مهدی علیهم الصلوة والسلام هستند.
اینها اولیاء منند و به خاطر آنها هر فتنه تاریکی را دفع می کنم و لغزشها را می زدایم و گناهان را می شویم. بر آنها باد صلوات و رحمت پرورگارشان که آنان راه یافتگان هستند.


بحار الانوار، ج 37، ص 308 و  ج 36، ص 195،

يکشنبه 10/10/1391 - 8:30
اهل بیت

ایستگاه عاشقان ابا عبدالله

 اظهار محبت جابر به خاندان عصمت

امام سجاد ع در حدیث مفصلی می فرماید: « من در خدمت پدر و عمویم امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در یکی از راههای مدینه میرفتیم که جاب ابن عبدالله و انس بن مالک رسیدند، جابر خود را روی دست و پای حسنین علیهماالسلام انداخت و آنها را بوسید.

مردی از قریش گفت: « ای جابر! تو با این سن زیادی که داری و این موقعیتی که نسبت به رسول خدا داشته ای و در جنگ بدر شرکت کرده ای، چرا چنین می کنی؟»
جابر به او که از نزدیکان مروان بود گفت: « برو و از من دور شو! اگر آنچه را که من از فضل و شرافت این دو بزرگوار می دانم، می دانستی، تو هم خاک قدم آنها را می بوسیدی.»
عمو و پدرم رفتند و من آنجا ماندم.

جابر گفت: « روزی رسول خدا به من فرمود: « ای جابر! بگو حسن و حسین بیایند، پیغمبر اکرم عاشق آنها بود، من رفتم و آن دو آقا زاده محترم را آوردم، گاهی حسن را به دوش می گذاشتیم و گاهی حسین را وقتی به رسول خدا رسیدیم، در چهره مبارکش دیدم که محبت من نسبت به حسنین علیهما السلام، آن حضرت را مسرور کرده است، پس فرمود: « ای جابر! آیا آنها را دوست داری؟»
عرض کردم : « چرا دوست نداشته باشم، در حالیکه جایگاه و شرافتشان را نسبت به شما می دانم.»
رسول خدا فرمود: « آیا از فضل و برتری حسنین به تو خبر بدهم؟»
گفتم: « بله یا رسول الله»

فرمود: « من و علی علیه السلام از یک ریشه ایم و خداوند ذریه مرا از حسین قرار داده است، آن دو طاهر و پاکیزه اند و بزرگ جوانان اهل بهشت هستند، خوشا به حال آنانکه آنها را دوست بدارد و پدر و مادرش را دوست بدارد و وای بر آنکه با آنها دشمنی ورزد.»


بحار الانوار، ج 37، ص 44،

شنبه 9/10/1391 - 10:23
اهل بیت

ایستگاه عاشقان ابا عبدالله

 

عنایت خاص پیامبر.ص. به جابر

جابرابن عبدالله می گوید: « پدرم که به شخصی یهودی مقروض بود، در جنگ احد به شهادت رسید. روزی رسو الله (ص) به من فرمود:« قرض پدرت را چه کردی؟»
عرض کردم:« هنوز پرداخت نشده.»
فرمود: « وقت پرداخت آن چه زمانی است؟»
عرض کردم:« موقع خشک شدن خرما.»
رسول خدا فرمود:« وقتی خرماها خشک شد، آنها را دسته بندی کن و به من خبر بده!»
من دستور پیامبر را اجرا کردم.
پیامبر تشریف آورد و از هر دسته، یک مشت خرما برداشت و دوباره روی خرماها ریخت.
سپس فرمود:« بگو یهودی بیاید. »
یهودی آمد. پیامبر فرمود:« از کدام دسته می‌خواهی؟»
یهودی گفت:« مگر چقدر خرما هست؟ شاید همه آنها هم روی هم به اندازه قرض من نباشد.»
پیامبر فرمود:« به هرحال از یک قسمت بردار!»
یهودی گفت: « از خرماهای صیحانی به من بدهید.»
حضرت فرمود: « بسم الله الرحمن الرحیم »
بعد آنقدر از همان خرما وزن کرد و به یهودی داد که قرض او تمام شد ولی وقتی به خرماهای صیحانی نگاه کردیم، دیدیم گویی دست نخورده است.
پیامبر فرمود:« ای جابر، باز هم قرض داری؟»
گفتم:« نه.»
فرمود:«خداوند به خرماهایت برکت دهد.»
خرماها تمام سال مورد استفاده ما بود و حتی از آنها می‌فروختیم و می خوردیم و می بخشیدیم اما آنها همچنان به حال خود باقی بود تا خرمای جدید رسید.»

بحارالانوار، ج 18، ص 31،

شنبه 9/10/1391 - 10:8
اهل بیت

ایستگاه عاشقان اباعبدالله

جایگاه جابر بن عبدالله انصاری نزد پیامبر اکرم ص
جابربن عبدالله می گفت:« از رسول الله .ص . درباره سلمان فارسی پرسیدم.
فرمود:« سلمان دریای علم است که کسی به عمقش نمی رسد. سلمان به علم اول و آخر داناست. خداوند از کسی که سلمان از او نفرت دارد، نفرت دارد و دوست می دارد کسی را که سلمان دوستش دارد.»
از رسول خدا درباره ابوذر
و مقداد و عمار پرسیدم.
پیامبر در مورد هر یک از آنها فرمود:« او از ماست، خداوند از کسی که او نفرت دارد، نفرت دارد و دوست دارد کسی را که او دوست دارد.»
برخاستم که آنها را بشارت دهم اما پیش از اینکه از محضر رسول الله خارج شوم فرمود:«ای جابر! بیا! تو هم از مایی، خداوند از کسی که تو نفرت داری، نفرت دارد و دوست دارد کسی را که تو دوست داری.»
به رسول خدا گفتم:« در مورد علی بن ابیطالب
چه می فرمایید؟»
حضرت فرمود:« او که جان من است. »
گفتم:« حسن
و حسین چه؟»
فرمود:« آنها روح من هستند و فاطمه
، مادرشان، دختر من است. هر چه فاطمه را ناراحت کند، مرا ناراحت می کند و هر چه او را شاد کند، مرا شاد می گرداند. خدا را گواه می گیرم که هر کس با آنها بجنگد من با او در جنگم و هر کس تسلیم آنها باشد، من با او از درِ سلم و صفا وارد می شوم.
ای جابر! هر گاه خواستی خداوند را بخوانی و مستجاب شود، او را به اسماء آنها بخوان که نزد خدای عزوجل محبوب ترین نام‌هاست.»

بحارالانوار جلد 22. ص 347
شنبه 9/10/1391 - 8:40
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته