• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 530
تعداد نظرات : 385
زمان آخرین مطلب : 5405روز قبل
طنز و سرگرمی


خندیدن

صلاحى. عمران    

به زمین و زمان بدهكاریم

هم به این، هم به آن بدهكاریم

به رضا قهوه‌چى كه ریزد چاى

دو عدد استكان بدهكاریم

به على ساربان كه معروف است

شتر كاروان بدهكاریم

شاخى از شاخهاى دیو سفید

به یل سیستان بدهكاریم

مثل فرخلقا كه دارد خال

به امیرارسلان بدهكاریم

نیست ما را ستارهاى، اى دوست

كه به هفت آسمان بدهكاریم

مبلغى هم به بانك كارگران

شعبه طالقان بدهكاریم

این دوتا دیگ را و قالى را

به فلان و فلان بدهكاریم

دو عدد برگ خشك و خالى هم

ما به فصل خزان بدهكاریم

هم به تبریز و مشهد و اهواز

هم قم و اصفهان بدهكاریم!

به مجلات هفتگى، چندین

مطلب و داستان بدهكاریم

قلك بچه‌ها به یغما رفت

ما به این كودكان بدهكاریم

مبلغى هم كرایه خانه به این

موجر بدزبان بدهكاریم

پیروى كردهایم از دولت

به تمام جهان بدهكاریم!

سه شنبه 2/4/1388 - 18:21
ادبی هنری

سوال

دو مرد نسبت به هم، دایی وخواهر زاده اند. یعنی اولی دایی دومی و خواهر زاده اوست، دومی نیز دائی اولی و خواهرزاده وی می باشد. چطور چنین چیزی ممكن است؟

پاسخ معما :

هر چند كه این نوع خویشاوندی به ندرت اتفاق می افتد، ولی غیر ممكن نیست. دو مرد را در نظر می گیریم كه زنشان فوت كرده وهر كدام یك دختر دارند. اولی دختر دومی را به عقد خود در می آورد و دومی نیز دختر اولی را به زنی می گیرد و آن دو پدر زن یكدیگر و در عین حال داماد هم محسوب می شوند. هر كدام از آنها صاحب پسری می شوند. اگر كمی فكر كنیم، متوجه خواهیم شد كه هر یك از این دو پسر نسبت به دیگری هم دایی محسوب می شوند و هم خواهر زاده

سه شنبه 2/4/1388 - 18:18
ادبی هنری
كبوتر

حكایت – گفت آورده اند كه : جفتی كبوتر بودند و دانه فراهم می آوردند تا آوند پر كنند ، نر گفت : اول تابستان است و در دشت علف بسیار ، این دانه نگاهداریم تا زمستان كه در صحرا چیزی نیابیم ، بدین روزگار گذاریم ، ماده هم بر آن اتفاق كرد، و بر این قرار گرفت ، و دانه آنگاه كه بنهادند نم داشت ، چون تابستان در آمد آوند را پر ندید ، ماده را گفت : این در وجه قوت زمستان بود چرا خوردی ؟ ماده گفت : نخوردم ، هر چند انكار كرد سود نداشت ، و تصدیق نیافت می زدش تا سپری شد . پس در فصل زمستان كه بارانها متواتر شد دانه نم كشید و آوند به قرار اصل باز رفت ، نر وقوف یافت كه نقصان چه بوده است ؟ جزع كردن  گرفت و می نالید و می گفت : دشوارتر آنكه پشیمانی سود ندارد . و مردم عاقل باید كه در نكایت و نكال تعجیل روا نبیند ، تا همچون آن كبوتر به سوز هجر مبتلی نگردد.

و فایده كیاست آنست كه عواقب كارها دیده آید ، و در مصالح حال و مآل غفلت ورزیده نشود ، چه اگر كسی همه ادوات بزرگی فراهم آرد چون استعمال به وقت و در محل دست ندهد از منافع آن بی بهره ماند .

سه شنبه 2/4/1388 - 18:17
طنز و سرگرمی
طنز

شعر تا خالی ز رندی می شود

دور، دور سبک هندی می شود

رند سبک هند، شخص شاعر ست

او که در کشف مضامین سحر است

می رود هر جا که می خواهد دلش

با مجوز از مراد بی دلش

سبک هندی، سبک بنگ و رنگهاست

سبک هم صحبت شدن با سنگهاست

با علف، با ناودان، با سوسمار

با ملخ، با نرد بان، با زهرمار

واژه هایش پیش پا افتاده است

از همین مفهومهای ساده است

 

ساده

شاعر اما با کمی آمادگی

سخت می اندازدش از سادگی

بس که با مفهومها ور می رود

رشته حرف از کفش در می رود

بعد می پیچد به پای آسمان

دست می اندازد آن سوی زمان

می کشد ناهید را روی زمین

سُرمه می مالد بر ابروی زمین

دیگ ذوقش کَم کَمک سر می رود

می نشیند با خودش ور می رود

از تفنن بعد از این کار قوی

می رود تا چرخ چهارم تا مسیح

 

طنز

یک خر از اصطبل او کِش می رود

با خر عیسی به گردش می رود

می رود با خر به سوی مشتری

بعد از آن هم تا مدار آخری

می خورد نظم فلک آخر به هم

کهکشان را می زند آخر به هم

می رسد جبریل از ره ناگهان

کیستی ای خر سوار مهربان

حضرت شاعر نگاهش می کند

حضرت جبریل هم غش می کند

وحی بر شاعر چو نازل می شود

خر میان آسمان ول می شود

دوشنبه 1/4/1388 - 16:31
طنز و سرگرمی


دیش

ای دیش تو بر بام و تو از دیش به تشویش

تشویش رها کن که مصونی تو ز تفتیش

پنهان چه کنی دیش دو متری به سر بام

یک سوی بنه پوشش و از دیش میندش
از تاری تصویر مباش این همه دلگیر

از بابت برفک منما این همه تشویش

مرغوب نبودست مگر نوع ال.ام.بی

کاین سان به تو تصویر دهد محو و قاراشمیش

شب تا به سحر بر سر بامی پی تنظیم

از بام فرود آی و خجالت بکش از خویش

دی بر سر هر بام یکی دیش عیان بود

امروز چو نیکو نگری بیشتر از پیش

گر چشم خرد بازکنی موقع دیدن

بربام کسان دیش ببینی زیکی بیش

این سوی عرب ست بود آن سوی سی .ان.ان

این جانب ری می نگرد، آن سوی تجریش

 

طنز

این زیر بلیتش بود از کیش الی قشم

آن تحت تیولش بود از قشم الی کیش

شرقی طلبی دست بر این فیش فشاری

غربی خواهی شست نهی بر سر آن فیش

فریاد از این دیش که چون گاو زراعت

در مزرع افکار من و تو بزند خیش

این دیش چو مار است که هر سو بکشد سر

یا عقرب جراره که هر جا بزند نیش

لوف(1) است اگر دیش شود میش یقیناً

جز بره ی ادبار(2) نمی زاید از این میش

بس نکته که در دیش نهان است ولیکن

چون قافیه تنگ است نگردم پی باقیش
دوشنبه 1/4/1388 - 16:29
طنز و سرگرمی


بوق

راننده ها بدون سبب بوق می زنند

هنگام ظهر و نیمه شب بوق می زنند

این سالکان راه درین وادی فنا

گویی که در طریق طلب بوق می زنند

معنای بوق، گاه سلام است و گاه فحش

یعنی برای عرض ادب بوق می زنند

گاهی به جای زنگ زدن یا که در زدن

جان ترا رسانده به لب بوق می زنند

گاهی به رسم غصه و اندوه یا عزا

گاهی ز فرط شور و طرب بوق می زنند

تیم فلان اگر ببرد وا مصیبتاست

گر باخت هم ز رنج و تعب بوق می زنند

گاهی به معنی غر و لیچار و اعتراض

گاهی ز روی لهو و لعب بوق می زنند

 

بوق

 

بینند اگر مسافری از زمره نساء

با دیدنش رجال عزب بوق می زنند

گر فی المثل عروس کشانی به راه بود

دیگر بیا ببین که عجب بوق می زنند

هنگام راه بندان نزدیک چار راه

هنگام ترس و لرزه و تب بوق می زنند

یا می زنند از تو جلو، دست روی بوق

آن هم اگر نشد ز عقب بوق می زنند

تا آنکه وا شود گره کور ازدحام

رانندگان وجب به وجب بوق می زنند

رنگ چراغ، قرمز اگر، سبز اگر شود

راننده ها بدون سبب بوق می زنند

اکنون اگر که نیمه شعبان بود به فرض

تا سال بعد ماه رجب بوق می زنند

دوشنبه 1/4/1388 - 16:10
دعا و زیارت

جاده

آداب و آثار مسافرت در گفتار امامان

پیامبر اكرم صلّی اللّه علیه و آله در مسافرت كمك به همسفران می‌نمود. هر كسی كاری را به عهده گرفت، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: جمع كردن هیزم به عهده‌ی من باشد. بعد فرمودند: ولكن الله عزّوجلّ یكره من عبده اذاكان مع اصحابه ان ینفردمن بینهم.بحار/76/273

خداوند دوست ندارد وقتی بنده‌اش در میان دوستانش است خود را از آنان جدا كند.

حضرت علی علیه السلام با شخصی ذمی (اهل كتاب) هم سفر شد در بین راه مرد ذمی گفت: كجا می‌روی؟ فرمود: به كوفه و چون راه مرد ذمی به طرف دیگر بود حضرت مقداری با او رفتند شخص ذمی گفت: مسیر شما به طرف كوفه است چرا همراه من می‌آیی؟ حضرت فرمود: انسان وقتی از هم سفرش جدا می‌شود باید مسافتی او را مشایعت كند مرد ذمی به خاطر این منطق اخلاقی مسلمان شد. سفینه /1/416

آداب مسافرت

1 انتخاب رفیق

قال علی علیه السلام: سل عن الرفیق قبل الطریق و عن الجار قبل الدار. نهج البلاغه / نامه 31

قبل از مسافرت، از رفیق و همسفرت سوال كن و اطلاع بیاب، و قبل از تهیه مسكن از همسایه‌ات آگاه شو

2 انتخاب رفیق هم‌طراز

اذا صحبت فاصحب نحوك فلا تصحب من یكفیك فانّ ذلك مذلة للمؤ من.مكارم الاخلاق / 131

هنگام همنشینی، با سطح خود همراه شو، نه با كسی كه به تو برسد. چراكه این كار موجب خواری مومن است.

3 انتخاب رئیس 

قال رسول الله صلّی اللّه علیه و آله: اذا كان ثلاثة فی سفر فلیؤ مّروا احدهم.كنزالعمال / 17550

هرگاه سه نفر به مسافرت روند باید یكی از آنان مسئول كارها و تصمیمات شود.

 

4 صدقه

قال الصادق علیه السلام: افتتح سفرك بالصدقة و اخرج اذا بدالك فانّك تشتری سلامة نفسك.بحار / 100 / 103

5 به دیگران اطلاع دادن

عن ابی عبدالله علیه السلام قال: قال رسول الله صلّی اللّه علیه و آله حقّ علی المسلم اذا اراد سفرا ان یُعلم اخوانه و حق علی اخوانه اذا قدم ان یأتوه. كافی / 2 / 174

پیامبر فرمودند وظیفه هر مسلمانی است كه وقتی خواست به مسافرت برود دوستان و برادرانش را مطلع كند و دوستانش نیز وظیفه دارند هرگاه برگشت به دیدنش بروند.

6 تهیه زاد و توشه؛  7 موافقت با دوستان

قال لقمان لابنه: تزوّد معك الادویة فتنتفع بها و من معك و كن لاصحابك موافقا الاّ فی معصیة الله. بحار / 73 / 275

[در مسافرت] توشه زیاد بردار تا خود و همراهانت از آن بهره برند و با همراهانت موافق و همراه باش جز در گناه و عصیان پروردگار

8 دعا و نماز خواندن

قال الرضا علیه السلام:و اذا اردت سفرا فاجمع اهلك و صلّ ركعتین و قل اللهم انی استودعك دینی و نفسی و اهلی و ولدی و عیالی. مستدرك / 2 /2 5

هرگاه خواستی به مسافرت روی خانواده خود را گرد آور و دو ركعت نماز بخوان و بگو «خدایا دینم و خود و خانواده و زن و فرزندم را به تو می‌سپارم».

قال الصادق علیه السلام: من قرأ قل هو الله احد حین یخرج من منزله عشر مرّات لم یزل فی حفظ الله عزّ و جلّ... حتی یرجع الی منزله. كافی / 4 /3 33

هركه هنگام خروج از خانه‌اش ده بار "قل هو الله" رابخواند، تا آنگاه كه به خانه‌اش برگردد در پناه خدا خواهد بود.

9 بذل و بخشش 10 حفظ اسرار 11 شوخی نمودن

قال الصادق علیه السلام: "المروّة فی السفر كثرة الزاد و طیبه و بذله لمن كان معك و كتمانك علی القوم سرّهم بعد مفارقتك ایاهم و كثرة المزاح فی غیر مایسخط الله عزّوجلّ.بحار/73/266

مردانگی و بزرگی در سفر، در این است كه: توشه زیاد وخوب برداری و به همراهانت هم ببخشی و اسرارشان را كه در سفر از آن مطلع شده‌ای، بعد از جدایی از آنان  بپوشانی و با آنان با كارهای غیر گناه ، زیاد شوخی كنی.

12 بازگو نكردن مشكلات سفر

قال النبی صلّی اللّه علیه و آله:... و ترك الروایة علیهم اذا انت فارقتهم. مستدرك / 2 / 43

یكی از آداب سفر این است كه: بعد از جدایی از همسفران پشت سرشان حرف نزنی.

13 به تنهایی سفر نرفتن

قال الكاظم علیه السلام: لا تخرج فی سفر وحدك فان الشیطان مع الواحد و هو من الاثنین ابعد. وسائل / 5 / 300

هیچگاه تنها به سفر نرو كه شیطان همراه هر تنهایی است و او از [جمع] دو نفره دور است.

14 مشورت با دوستان؛  15 تبسم داشتن

قال الصادق علیه السلام: قال لقمان لابنه اذا سافرت مع قوم فاكثر استشارتهم فی امرك و امرهم و اكثر التبسم فی وجوههم.... بحار/76/271

لقمان به پسرش سفارش كرد هرگاه همراه گروهی به مسافرت رفتی، در كارهای خود و آنان ، زیاد مشورت كن و خند بر چهره‌هاشان زیاد كن.

16 سفر با افراد متواضع

قال علی علیه السلام: لا تصحبنّ فی سفر من لا یری لك الفضل علیه كما تری له الفضل علیك. بحار / 76 / 267

هیچگاه همسفر كسی نشو كه برایت فضل و جایگاهی نسبت به خود آنگونه كه تو برای او در نزد خود قائلی،‌ قائل نیست.

17 فواید سفر

  • الف- سلامتی؛ قال رسول الله صلّی اللّه علیه و آله: سافروا تصحوا و جاهدوا تغنموا.بحار/76/221

سفر كنید تا صحت و سلامتی بدست آرید. و جهاد كنید تا غنیمت یابید.

  • ب- زیاد شدن عقل؛ قال رسول الله صلّی اللّه علیه و آله: "سافروا فانكم ان لم تغنموا مالا افدتم عقلا.

مسافرت كنید. چرا كه اگر مالی به دست نیاورید، اما عقلتان زیاد می‌شود.

دوشنبه 1/4/1388 - 11:49
دعا و زیارت

حتما شنیده اید که میگن فلانی آدم کار درستی است و یا خیلی از این حرفها بالاتره،اصلا آدم کار بیستیه!اما اگر بخواهی خودت یک آدم درست حسابی رو معرفی کنی ،باید چه ویژگی هایی داشته باشه؟

بیست ترین آدم

خیلی خوبه معلومه که داری فکر می کنی ،سوال یه هوا جدی وسخته.اما غصه نخور خودم یک راهنمایی اساسی تقدیمتان می کنم.پاسخ این سوال را از زبان حضرت محمد مصطفی صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله وسلم،می شنویم

   پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله فرمودند:خَیرُكُم مَن أطعَمَ الطَّعامَ ، وأفشَى السَّلامَ ، وصَلّى وَالنّاسُ نِیامٌ 

بهترین شما، كسى است كه [به دیگران] اطعام كند و سلام را آشكارا بگوید و آن گاه كه مردم در خواب‏اند، به نماز برخیزد.الكافی : ج 4 ، ص 50 ، ح 3 (الخیر والبركه فى الكتاب والسنة : ح 48)

بهترین شما، كسى است كه [به دیگران] اطعام كند و سلام را آشكارا بگوید و آن گاه كه مردم در خواب‏اند، به نماز برخیزد.

اما جای این پرسش همچنان باقی است که چرا اطعام ،سلام آشکار گفتن ونماز شب خواندن معیار برتری درنزد رسول خداست.

 پاسخ دشوار نیست هر کدام از این سه عمل نشانه رابطه سه گانه انسان ساز است یعنی رابطه با مردم که بهترین نوع آن توجه به نیاز های اساسی مردم،یعنی غذا ونیاز مادی است.بلند و آشکار سلام کردن نشانه پخش بذر محبت و دوستی در میان مردم است.نماز شب نیز نهایت نزدیکی بنده دررابطه با خدا و مولای خویش است.امید آنکه با عمل به این کلام گهر بار ما نیز درگروه برترین مومنان داخل شویم.

 آمین

گروه دین واندیشه -رضاسلطانی

دوشنبه 1/4/1388 - 11:46
دعا و زیارت


1

نیاز به راهنما در پیمودن مقامات معنوى

آیا پیمودن مقامات معنوى كه از آن به سیر و سلوك الى الله تعبیر مى شود نیاز به استاد خاصى دارد كه این راه را پیموده باشد و از آفات و خطرات آن آگاه باشد و تازه كاران و نوسفران را دستگیرى كند و به سر منزل مقصود برساند؟

به بیان دیگر آیا اصول كلى هدایت كه در كتاب و سنّت آمده براى پیمودن این راه كافى است یا رهروان این راه هر یك به تناسب استعداد و روحیه خود نیاز به استادى دارند كه در تشخیص جزئیات به آنها كمك كند؟ و همان گونه كه دستورات كلى پزشكى براى درمان همه بیماران كافى نیست، بلكه هر بیمار نیاز به معاینه و تشخیص بیمارى و سپس روش درمان خاص خود را دارد، در پیمودن مقامات معنوى نیز همین گونه است؟

البتّه لحن آیات و روایات اسلامى این است كه همه مؤمنان با انجام دستوراتى كه در كتاب و سنّت وارد شده و پاى بندى به احكام الهى و در نظر گرفتن دقایقى كه در این دو منبع بزرگ است مى توانند به قلّه رفیع ایمان برسند و راه قرب الى الله را بپیمایند. در حالات صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله) و اصحاب ائمه معصومین نیز كمتر اثرى از انتخاب استادهاى خصوصى مى یابیم حتّى روایاتى كه در پاسخ سؤال بعضى از افراد وارد شده براى عموم مؤمنان اثر بخش است.

 

طرفداران انتخاب استاد خصوصى گاه به امور ذیل استدلال مى كنند:

1. داستان حضرت خضر و موسى(علیه السلام) نشان مى دهد كه خداوند استاد راهنمایى براى موسى انتخاب كرد و وى وظیفه داشت دستوراتش را به كار بندد.

2. داستان حضرت موسى و شعیب(علیه السلام) نیز ممكن است از همین قبیل باشد.

3. در داستان لقمان و پسرش نیز آثارى از این برنامه دیده مى شود.

4. آیه سؤال در قرآن مجید (فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ)(انبیاء/7) به ناآگاهان دستور مى دهد كه مشكلات علمى و فكرى را با سؤال از آگاهان حل كنند.

5. در خطبه 105 نهج البلاغه خواندیم كه امام(علیه السلام) مى فرماید: «أیُّهَا النّاسُ اسْتَصْبِحُوا مِنْ شُعْلَةِ مِصْباحِ واعِظ مُتَّعظ; اى مردم چراغ فكر خود را از شعله گفتار واعظان با عمل روشن سازید».

6. امام سجّاد(علیه السلام) فرمود: «هَلَكَ مَنْ لَیْسَ لَهُ حَكیمٌ یُرْشِدُهُ وَ ذَلَّ مَنْ لَیْسَ لَهُ سَفیهٌ یَعْضُدُهُ; كسى كه دانشمند ارشاد كننده اى نداشته باشد گمراه مى شود و كسى كه فرد ساده دل كمك كننده اى نداشته باشد ناتوان مى گردد».

غالب آنچه در بالا به عنوان دلیل ذكر شد قابل مناقشه است، زیرا داستان موسى و خضر آن گونه كه از آیات قرآن استفاده مى شود ارتباطى با این مسئله ندارد. موسى(علیه السلام)مأمور بود علومى را درباره اسرار جهان انسانیّت از خضر بیاموزد تا بر بعضى از حوادثى كه ظاهر آن را ناپسند مى بیند خرده نگیرد به همین دلیل هنگامى كه موسى(علیه السلام)نمونه هایى را مشاهده كرد از خضر جدا شد و راه خود را ادامه داد و این كار ارتباطى با پیمودن مقامات معنوى و سیر و سلوك الى الله با هدایت راهنماى خصوصى ندارد.

در داستان موسى و شعیب نیز كمترین اثرى از این مسئله دیده نمى شود. البتّه نمى توان انكار كرد كسى كه سالیانى دراز در خدمت پیامبر بزرگى باشد بسیارى از مطالب و تجارب را از او مى آموزد.

در داستان لقمان و فرزندش نیز یك سلسله دستورات كلى دیده مى شود كه جنبه عمومى و همگانى دارد و قرآن آن را به همین عنوان ذكر كرده است.

آیه سؤال نیز مناسب مسئله تقلید از عالمان و مجتهدان است، همان گونه كه در كتب اصولى به آن استدلال كرده اند. به بیان دیگر، اشاره به بیان احكام به صورت كلّى است; نه دستورات خاص و شخصى.

تنها در روایت بحار و بعضى خطبه هاى نهج البلاغه اشاره اى به این مطلب دیده مى شود.

1

كوتاه سخن اینكه اگر بخواهیم انتخاب استاد راهنما را به عنوان یك شرط لازم در پیمودن مقامات معنوى بپذیریم، با ظواهر كتاب و سنّت و سیره اصحاب پیامبر و ائمه هدى سازگار نیست; ولى اگر بخواهیم آن را به عنوان كمك گرفتن براى پیمودن این راه تلقّى كنیم كار بسیار خوبى به نظر مى رسد; ولى از نكته اى اساسى نباید غافل بود كه این موضوع در طول تاریخ و حتّى در زمان ما مورد سوء استفاده فراوان افراد نااهل و منحرف قرار گرفته و در بعضى از موارد سر از افكار صوفیان و برنامه هاى منحطّ آنان در آورده است و نه تنها موجب قرب الى الله نشده، بلكه سبب بُعد من الله گشته است.

اگر كسى واقعاً خود را نیازمند به چنین استادى مى بیند باید در انتخاب او بسیار سختگیر باشد. مبادا خود را به شیطانى بسپارد به گمان اینكه خضر راه است و دلیل الى الله. ما در اینجا مخصوصاً به همه جوانان پاكدل كه به دنبال چنین استادى مى گردند توصیه مى كنیم در درجه اوّل اگر بتوانند از كتابهاى خوبى كه عالمان وارسته و شناخته شده نوشته اند استفاده كنند و در درجه بعد با شور و مشورت كامل استادى را براى خود برگزینند.

البتّه از روایات و تواریخ اسلامى استفاده مى شود كه پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام) اصحاب خاصى داشتند كه محرم راز و حاملان اسرار آنها بودند مانند على(علیه السلام)نسبت به پیامبر(صلى الله علیه وآله) و «كمیل»ها و «اصبغ بن نباته»ها و «میثم» و «رُشَیدِ هَجَرى»ها و همچنین سایر امامان; ولى این موضوع ارتباطى با مسئله استاد و شاگرد در امر سیر و سلوك ندارد كه هر روز استاد دستور تازه اى براى پیمودن راه تعیین كند و هر یك از شاگردان دستور خاص خودش را داشته باشد، بلكه آنها همان گونه كه گفته شد صاحبان اسرار و حاملان علوم معصومان(علیهم السلام)بودند، علومى كه همگان استعداد درك یا حفظ آن را نداشتند.

در هر حال شكى نیست كه وجود استاد پرتجربه و دلیل راه كه انسان بتواند از اطلاعات و تجارب او در پیمودن مقامات معنوى استفاده كند، استادى كه از هر نظر مورد اعتماد و اطمینان باشد بسیار خوب و مغتنم است; ولى چنان نیست كه انسان نتواند با استفاده از دستورات كلى كه در كتاب و سنّت و تاریخ زندگى پیشوایان اسلام آمده این راه را طى كند. مهم آن است كه انسان عزم و اراده قوى براى پیمودن این راه داشته باشد وگرنه مسیر واضح و آشكار است. اگر توكّل بر خدا باشد او هم حمایت و راهنمایى مى كند.

در پایان بار دیگر تأكید مى كنیم كه افراد زیادى از سودجویان و هوس بازان یا افراد غافل و گمراه به استناد این مسئله بسیارى از جوانان را به گمراهى كشانده یا آنها را مورد سوء استفاده قرار داده اند. از این شیاطین كه در لباس انسان یا پیر طریقت و مرشد و راهنماى راه قرب الى الله خودنمایى مى كنند باید به شدت برحذر بود.

                      منبع:

آیةالله ناصر مکارم شیرازی، کتاب پیام امام امیرالمومنین علیه السلام، جلد 8 .

 

دوشنبه 1/4/1388 - 11:41
دعا و زیارت


بیمه

 

معمولا آخرسال که میشه به یاد بعضی از کارها می افتیم.مثلا خونه تکونی،دادن قرضها ،خرید اثاثیه و...

یکی از کارها که نمیشه فراموشش کرد،تمدید بیمه هاست.اما بهترین بیمه نامه ها کدام است؟بهترین بیمه نامه  ها اونه که جامع و کامل وارزون باشه.امروز به مناسبت روز اول ماه جمادی الاخره ،یکی از بیمه نامه های مادی و معنوی را تقدیم شما کاربران گرامی می نماییم.

سید ابن  طاووس (ره) نقل کرده است که در این ماه در هر وقت که بخواهی چهار رکعت نماز بخوان،به این صورت: یعنی دونماز دو رکعتی. در رکعت اول، حمد و یک مرتبه آیه الکرسی و بیست و پنج مرتبه اناانزلناه بخوان و در رکعت دوم حمد و یک مرتبه الهکم التکاثر و بیست و پنج مرتبه سوره توحید بخوان. در رکعت سوم حمد و یک مرتبه اذا جاء نصرالله و بیست

دعا

 و  پنج مرتبه قل اعوذ برب الفلق بخواند و در رکعت چهارم حمد و یک مرتبه اذا جاء نصرالله و بیست و پنج مرتبه قل اعوذ برب الناس بخوان. بعد از سلام رکعت چهارم هفتاد مرتبه بگو : سبحان الله و الحمدلله و لااله الا الله و الله اکبر و هفتاد مرتبه اللهم صل علی محمد و آل محمد سپس سه مرتبه بگو: اللهم اغفرللمومنین و المومنات سپس سر به سجده  بگذار و سه مرتبه بگو: یا حی و یا قیوم یا ذالجلال والکرام یا الله یا رحمان و یا رحیم یا ارحم الراحمین.سپس هر حاجت که داری از حق تعالی طلب نما؛ هر که چنین کند خدا خودش را و مالش را و زنان و فرزندان او و دین و دنیای او را تا سال دیگر حفظ کند و اگر در آن سال بمیرد بر شهادت بمیرد یعنی ثواب شهیدان داشته باشد.

 

منبع :اقبال الاعمال

مولف :سید ابن طاووس

دوشنبه 1/4/1388 - 11:38
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته