تبیان، دستیار زندگی

آیا انسانها باهم برابرند ؟ بله برابرند، ولی همسان نیستند . همه انسانها در یک جامعه ،در برابر قانون با هم برابرند . ولی در اوضاع وشرایط با هم متفاوتند ، وگاهی متضادند .نقش محیط و جامعه را نمی توان در نظر نگرفت ، ولی افرادی که در یک جامعه با هم مشترکند ، چرا با هم متفاوتند ؟ما راجع به آن مواردی که خود مستقیماَ ، مختار و آزاد ، وحق انتخاب داریم ، سخن میگوئیم .

به طبیعت نگاه کنیم ،  آیا یک کوه ستبر با  یک تپهَ کوچک برابر است ؟ یک آبگیر و حوض کوچک با یک دریای بزرگ همسان است؟انسانها هم اینگونه با هم متفاوتند ، افراد  یک اجتماع  حق وحقوق مساوی دارند ، ولی خودشان با هم یکسان نیستند .آیا محیط و جامعه مارا میسازد ؟ اگر محیط و جامعه مارا میسازد ، پس همه افراد آن جامعه ، که در یک شرایط زندگی می کنند ، باید با هم همسان باشند ،یا افرادی که در یک خانواده پرورش یافته اند ، باید مثل هم باشند . اگر ما در این موارد تفاوتهائی میبینیم در چیست ؟ نقش خود افراد کجاست ؟

 انسان در بد ترین شرایط ، باز هم آزاد است ، در انتخاب افکار خود ، آزاد است در انتخاب اند یشه ها یش ، در حق استفاده از نیروهای درونی وبیرونی خودش، درحق استفاده از توانمندیهایش ، انسان آزاد است درانتخاب و گزینش  واکنشها و عکسالعمل هایش در برابر وقایع و شرایط ، ما آزادیم و حق داریم  که در مقابله با حوادث ومشکلاتمان چگونه برخورد و واکنشی داشته باشیم . چرا بعضی ازما صبور و آرام است، وبعضی ازما تندخو ونا آرام وعصبانی؟ همانطور که قبلاَ اشاره شد ، همه ما در بد ترین شرایط ، باز هم آزادی انتخاب وگزینش افکار واعمالمان را داریم . ما میتوانیم و آزادیم که افکار سازنده و مثبت را انتخاب کنیم ، یا که افکار مخرب ومنفی را ، ما آزادیم و حق انتخاب داریم ، که شادمانی را برگزینیم و شاد وسر زنده به استقبال زندگی برویم ، یا که درغم و رنج فرورفته و فرصتها را ، وعمررا با غم  و اندوه و کسالت وبی حوصلگی از دست بدهیم ، ما حق گزینش و انتخاب اندیشه های خودمان را داریم ،ما حاکم وحاکمین سرزمین وجود خود  هستیم  ، میتوانیم مثل یک حاکم با درایت  سرزمین وجودمان را رهبری و مراقبت کنیم ، به اندیشه های سازنده ، اجازه ورود دهیم و اندیشه های مخرب وحقیرانه را ، اجازه ورود به سرزمین وجودمان ندهیم .

تفاوت انسانها در استفاده از هوش و خردشان است . افرادی که با ذکاوت و هوشیاری وبیداری از نیرو های نهفته در وجودشان  به درستی استفاده کرده و اندیشه هایشان را پالایش میکنند ، شادکامی و خوشبختی و آرامش را به دست می آورند و در مقابل ، افرادی هم هستند که همیشه  منتظرند ، که دیگران،سعادت وشادمانی را  برایشان آماده کنند و همیشه از همه وهمه کس  طلبکارند ، به زمین و آسمان ناسزا می گویند و فرصت هارا در خواب غفلت  سپری کرده و ناله میکنند ، که چرا من ... باید چنین و چنان باشم و فلانی چنین وچنان باشد ؟

باید بدانیم که تقدیر و سرنوشتمان را خود  رقم  می زنیم ، با ابزار اندیشه هایمان و انتخاب درست آن ، و استفاده از فزصت هایمان ، ما حق انتخاب داریم و آزادیم ، و شرایط را خود به وجود می آوریم  ، با افکار و اندیشه هایمان ، بکوشیم وبه دست آوریم آنچه را که می خواهیم باشیم .

سر بلند باشید

بشر از آغاز پیدایش که در غار ها بسر میبرد ،تنها خواسته اش داشتن سر پناهی برای زیستن ،یافتن خوراکی برای خوردن ،ابزاری برای در

 امان بودن از چنگال حیوانات درنده ، حراست خود از سرما ، گرما ، بلایای طبیعی مثل سیل وطوفانها خلاصه میشد ، همین وبس ، به مرور

انسانها ازغار ها بیرون آمده و زندگی قبیله ای را شروع کردند . درآن زمان ، خواسته بشر باز هم  محدود به همان نیاز های اولیه می شد ومهر

 وعطوفت بر روابطشان حاکم بود .

 توقعات وانتظاراتشان در حد همان نیازهایشان بود . کم کم قبائل مختلف شکل گرفت وگاه ، بخاطر همان نیاز های اولیه ، مثل آب ،زمین وچراگاه

 با هم در جدال بودند ولی باز هم دربین قبله خودشان دوستی وتفاهم حاکم بود و شادمان بودند .بعدها  که به مرور  مدنیت و شهر نشینی شکل گرفت ،

 برای رفاه وآسایش خودشان دست به اکتشافات واختراعات زدند و مدنیت کسترش یافت ، گامهای تکنولوٍٍٍژی با سرعت شتابان دامنه ای وسیع

  پیدا کرد که البته فکر اولیه همه ابداعات هم ، سعادت ورفاه بشر بوده است . ولی آیا بشر امروزه از نیاکان خودش سعادتمند تر است ؟

 آیا این غول تکنولوژی که برای رفاه انسان به وجود آمده، خود عامل از همپاشی وانحطاط روابط بشری است ؟ اگرهست چرا اینچنین است ؟

 چه چیز عامل آن است ؟ آیا میشود جلوی پیشرفت علوم را گرفت ؟ امروزه که عصر ارتباطات است وکم کم مرزها برداشته میشود وسرزمینها به

 هم نزدیکتر و نزدیکتر میشوند آیا میتوان جلوی جامعه را از دستیابی به فن آوری گرفت و زندگی قبیله ای را  دوباره آغاز کرد ؟

 پس چه باید کرد ؟ غول تکنولوژی وارتباطات روز به روز فربهتر وقویتر میشود؛ ولی روابط اجتمائی بین انسانها ضعیف و لاغر مانده ، فلسفه وجودی

 وارتباطی شکل نگرفته است. بهم خوردن توازن بین این دو( تکنولوژی و روابط اجتماعی ) عامل اصلی اکثر رنجها وبد بختی بشر امروزه

 است . کافی است نظر اجمالی به صفحه حوادث نشریات ، دادگاهها ، آمار وارقام طلاقها وجداییها ،قتل جنایت ، انواع و اقسام بزهکاری ، اعتیاد وفساد

...وغیره داشته باشیم تا به عمق فاجعه پی ببریم ؛ میتوان  بر خود نلرزید ؟ میتوان عضوی از اعضای جامعه بود واحساس مسئولیت نکرد ؟

اگر اربابان اندیشه وخرد وجامعه شناسان به فکر علاج عاجلی نباشند ،بزودی جامعه از درون پوسیده و متلاشی خواهد شد . باراین مسئولیت

را هر فردی از اعضای این جامعه ،  باید بر شانه هایش حس کند . 

  جامعه خود را به شکل یک بنای عظیم در نظر بگیریم ، که ازپاره های آجر تشکیل شده و ما هر کدام ، پاره ای آجر از این بنای عظیم

هستیم .هفتاد میلیون آجر ، اگر هر آجر در جهت سلامت فکر و اندیشهً خود تلاش وکوشش کند ، یک بنای بزرگ وسالم که همان جامعه  ما است ؛

   شکل می گیرد و آن جامعه ،چه بهشتی خواهد شد !

  انسان سالم ،روابطش سالم  ، مناسبا تش  سالم، تصمیم گیری  واز همه مهمترروابط اجتمائیش هم سالم است  ، نتیجتاٌ  روابط  اجتماعی هم اینگونه

 رشد کرده و قوی و قویتر خواهد شد.(انسان با اندیشهَ سالم قطعاً سعادتمندتر است )

پروردگارا....ترا سپاسگذاریم برای همه نعمات و بركاتی كه به ماداده ای

پروردگارا.... ذره ای از نور معرفتت كه اقیانوسیست بی كران بر دل ما بتابان

وبه ما امكان وتوان این را بده كه هر روز یك گام درجهت تكامل خود قدم

برداریم .....پروردگارا .... تو خود  وعده داده ای   بهشت را به  بندگان  

صا لح و نیك اندیشت....  ما هر روز اندیشه های  خود را پاك و مطهر  میسازیم

و بهشت را در همین  دنیای  خاكی  و در  بین همین مخلوقاتت  خواهیم

ساخت ...پروردگارا  .... تو با گذشتی و  ما هم ، گذشت را از تو آموخته ایم

تو بخشنده ای  و ما هم ، بخشنده گی  را   از تو  یاد می گیرم ....تو خا لقی و ما

هم ،خلاقیت را از تو خواهیم آموخت ....تو عاشق صلحی و ما هم ،با خود

و با همه بشریت   در صلح وسازش بسر میبریم واین آ رامش را هر روز

در  درونمان  بیشتر حس میكنیم ....تو  دیده  اغماض  داری و ما هم ، به همه

 انسانها با دیده اغماض مینگریم. 

پروردگارا...ما میدانیم  و چه خوب  میدانیم   كه هر ْآنچه برای ما مفید و سود آور

 است شرطش در این است که برای همه بشریت هم این چنین باشد.

پروردگارا ...ما میدانیم وچه نیكو میدانیم  كه ،اندیشه های زیبا ونیك برایمان سعادت

 وشادمانی به ارمغان خواهد داشت واندیشه پست وحقیرانه  غم و اندوه وذلت به بار می آورد.

پروردگارا...از تو میخواهیم كه نور عشق و معرفت وآگاهی را به دل همه

انسانها بیفشانی ، و  ما بیاموزیم كه در پرتو اندیشه های مثبت و سازنده، 

سعادت وشادمانی  ونشاط و آرامش را به دست خواهیم آورد

................................آمین                             

 آمار و ارقام تکان دهنده ای که روزانه می شنویم و می خوانیم ، انسان مسئول را به وحشت می اندازد ، که سرنوشت بشر به کجا خواهد رسید . آماری از جمله ،تعداد آدمکشی، اعتیاد ، درگیری ،ناسازگاری ، پرخاشگری ، از هم پاشی خانوادگی ، انتقامجویی ،عصیان وطغیان ، حسادت ، رقابت ،کینه توزی ، اضطراب وافسردگی ،تشویش ونگرانی ، تنبلی وکسالت وبی حوصلگی و...غیره ، واقعاً هراس انگیز است و محیط زندگی را  خفقان آور کرده است .

آیا پیشرفت تکنولوژی وصنعت وکلاً پیشرفتهای مادی این همه مصیبتهای گوناگون را به دنبال خود آورده است ؟ بله ولی چه باید کرد ؟

آن قسمی که به تغییرات بنیادی و اساسی در زیر ساختهای سیستم اجتمائی میشود ، مربوط به عوامل قانونگذاری وتصمیم گیری و حاکمین جامعه است که با بکارگیری از تخصص روانشناسان وجامعه شناسان اجتمائی راه حلهای اساسی را بجویند .

ولی ما هم نباید دست روی دست بگذاریم و از خود سلب مسئولیت کرده ومنتظر بمانیم تا قدرتهای اجرایی و تصمیم گیری دست بکار شوند وبا ایجاد یک سری قوانین ، تعلیمات لازم از کودکی و نوجوانی به نونهالان آموخته شود.

تحقیقات علمی و غیر قابل انکار ، نشان داده است، افرادی که با محیط اطراف و پیرامون خود  وبا جمع  سازگارند  ، افرادی هستند که با خود مهربانند و به سازش درونی با خود رسیده اند ، به مفهومی دقیقتر ، رفتار ما با محیطمان برخواسته از رابطه ما با شخص خودمان است هر اندازه با خود مهربانتریم ، با دیگران هم مهربانیم ، هر اندازه به خود ارزش و احترام دررونی قائل هستیم ، با دیگران هم اینگونه رفتار می کنیم . در واقع  رفتار ما با اطرافیانمان و نگاه ما به زندگی وپیرامونمان ، آینه درون خود ما است .

افرادی که با دیگران در ستیز هستند ،  این گونه فریاد می زنند که من با خود در جنگم ، با خود عناد دارم ، با خود نامهربانم ، این افراد نیاز به کمک دیگران دارند نه دشمنی ، باید کمکشان کرد تا با خود آشنی کرده و به صلح و آ رامش درونی دست پیدا کنند .

چه کنیم که باخود مهربان باشیم ، برای خود ارزش و احترام قائل شویم ؟ آیا فقط خواستن کافی است ؟ اگر اینطور بود که همه آنرا می خواهیم ، پس دیگر نیازی به این همه کشمکش و در گیری نبود و دادگاه ها خالی از نزاع و پرونده  بود و ما در اجتمائی بهشت گونه همراه با صلح وصفا زندگی میکردیم و همه سعادتمند بودیم! ... پس چه باید کرد ؟

باید همه تلاشمان این باشد که افراد را با خودشان و درونشان به آشتی و سازش ترغیب و تشوتق کنیم ، تا بتوانیم جامعه ای سالم وقابل زیست برای همه داشته با شیم . در آینده راجع به چگونگی رسیدن به آرامش وصلح درونی سخن خواهیم گفت.

عزیران :

دعا کردن از بعد فلسفی آن ( نه از بعد دینی ومذهبی آن ) به معنای این است که : هر فردی وشخصی دارای دو ضمیر ؛ ویا دو ذهن است ، ذهن آگاه او و ذهن ناآگاه ویا ذهن باطن اوست .

چون اکثر  رفتار وکردار واعمال ما از ضمیر باطن ما سرچشمه میگیرد ، بهترین راه ارتباط با دهن باطن همین دعا کردن است

. یعنی ارتباط دهن آگاه وذهن نا آگاه اینگونه برقرار میشود .به طور مثال :مثلا ما آگاهانه می خواهیم  آرام وصبور باشیم . برای

 رسیدن به این خصلت ،اگر مرتب تکرار کنیم ( خداوندا از تو میخواهم به من صبر و آرامش بده  ) این صفت آرامش وصبوری به

 مرور و در اثر تکرار در ما ایجاد میشود. به معنای دقیقتر در ذهن ما ثبت وضبط میگردد .

دعا کردن در واقع همان تلقین کردن بخود است که از طریق آن ما هر چیزی را میتوانیم به ذهنمان بسپاریم و در ضمیر باطنمان حک

 کنیم . البته هر اندازه تکرار شود ثابت تر میشود .

هرگاه ما برای دیگری ودیگران دعا کنیم  باز هم به خود ما برمی گردد . واین دو حسن دارد 1- خودمان مشمول آن دعا میشویم و در

خودمان تغییر ایجاد میشود 2- خصلت بشر دوستی وکرامت در ما به وجود میاید.

پس دعا کردن برای خودمان باعث اصلاح افکار ورفتار ما میشود . ودعا کردن برای دیگران ،هم در خود ما باعث خصلت مثبت

 میشود وهم حس انسان دوستی وهمدردی را در ما تقوییت مکند .

خداوند از دید عرفانی وفلسفی ( نه از دید مذهبی که در تخصص من نیست ) در وجود خود ما است و ما او را در وجود خود   جستجومیکنیم وهرآنچه

 را از او، یعنی از وجود خودمان میطلبیم .  وهم ، فقط اوست که همیشه به خواست ما جواب مثبت میدهد .

ارزش امتحان کردن داره:

http://www.zefrank.com/flowers/