• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 523
تعداد نظرات : 164
زمان آخرین مطلب : 5613روز قبل
ازدواج و همسرداری

این دستورات مختص به زوج خاصی نیست ؛ اینها ده چیزی است كه تعداد بسیار زیادی از همسران از شوهرانشان می‌خواهند.توجه كنید اینها خواسته‌های آنهاست نه نیاز زوحی شان . از لحاظ فردی هركسی مسئول نیاز‌های عاطفی خویش است و باید آنها را پر كند .ما معتقدیم 4 نیاز روحی اساسی وجود دارد :نیاز به دوست داشتن ودوست داشته شدن ، نیاز به تعلق داشتن ، نیاز به داشتن تصور ذهنی خوب از خود و نیاز به آزادى .و اما خواسته‌های همسرتان از شما:

1.هر روز به او بگویید كه دوستش دارید :
هر كسی دوست دارد تایید شود و بداند كه اطرافیان او را دوست دارند .بهترین راه برای تایید همسرتان – كه برایش بسیار مهم است –این است كه خیلی ساده هر روز به او بگویید دوستش دارید . گاهی دستانش را بفشارید و این جمله را زمانی كه شما را بدرقه میكند بگویید .

2. درك كردن و بخشش داشتن :
روزهایی هست كه همسرتان اشتباهاتی انجام دهد و یا كمتر به شما رسیدگی كند . همیشه به خاطر داشته باشید كه هیچ كس كامل نیست . در این مواقع خواسته همسرتان این است كه او را درك كنید و او خود را سزاوار بخشش شما می‌داند . بدانید كه هیچ رابطه ای بدون بخشش دوام ندارد.

3. گفتگو كنید :
نگذارید كار به جایی برسد كه هیچ حرفی با همسرتان نداشته باشید درباره بچه‌ها كارتان و حتی آب و هوا با هم صحبت كنید.چرا كه گفتگو نكردن اولین جرقه‌های یك رابطه سرد است.

4. وقتی برای همسر و فرزندانتان اختصاص دهید :
این زمان به دست شما محقق می‌شود و باید كیفیت با هم بودن را بالا ببرید یعنی تمام طرح‌ها و برنامه‌های آن روز را به میل آنها هماهنگ كنید . فقط خالی كردن برنامه روزانه برای با هم بودن كافی نیست بلكه باید برای این زمان برنامه ریزی كنید و به خود ثابت كنید كه برای عزیزترین‌های زندگی تان عشق و احترام قائلید.

5.بیشتر بگویید بله به جای نه:
عادت به منفی نگری و مخلفت شما را از عزیزانتان دور میكند . سعی كنید دربرابر بعضی خواسته‌ها نه نگویید .با گفتن همین كلمه ساده بله همسرتان را متعجب و خوشحال كنید.

6.خوب گوش دهید:
همسرتان را با این مهارت میتوانید عاشق تر كنید . همسر شما فقط گوش‌های شما را برای شنیدن نمیخواهد بلكه باید با قلبتان به او گوش دهید و او را بفهمید .

7. دلبستگی و مهربانی:
چقدر در طول روز به همسرتان میگویید لطفا یا متشكرم یا اورا میبوسید . متاسفانه بعضی از زوجین فراموش میكنند با هم مهربان باشند و این كلید موفقیت را در زندگی از دست میدهند .

8. بعضی از وظایف خانه و كودك را با هم تقسیم كنید:
یكی از مهمترین دعواهای زناشویی بر سر همین مساله جزئی است.خرده كاری‌های خانه و بچه‌ها تنها مسائل همسرتان نیستند چه خوب است كمی غرور و سبقه خانودگی خود را كنار بگذارید و با این كار زندگی شیرین تری داشته باشید . شاید اوائل سخت باشد اما خود كم كم معجزه اندك كمك به همسر را خواهید دید .

9.اوغات فراغت و برنامه ریزی:
اگر همسر شما شاغل است ساعات  بیكاری او و اگر همسرتان شاغل نیست خود به او مرخصی دهید . این روزها بگذارید او آزاد باشد و نگران بچه‌ها ، شما ؛ خانه ؛ و .. نباشد . بگذارید در این اوغات فراغت به خود و خواسته‌های شخصی اش برسد .

10.به او سفارش كنید و خود نیز مراقب سلامت روحی و جسمی خودتان باشید:
بساری از مردان مراقب سلامتی خود نیستند و این برای همسرانشان مشكل بوجود می‌آورد و این افراد به سلامتی طرف مقبل هم اهمیت نمیدهند و لی به خاطر داشته باشد همسرتان نمیتواند مدام دنبال شما باشد. چرا كه او عشق شما و همسر شماست نه مادرتان و خود نیاز به توجه دارد ؛ پس به سلامتی خود و او اهمیت دهید .

شنبه 21/10/1387 - 10:42
دعا و زیارت


آیینه ی عاشورا

انعكاسی از نـور هدایت

در روز عاشورا می توان، جامه ای سرخ پوشیده به سرخی خون و فریاد برآورد كه این سرخی نشانه پیروزی خون بر شمشیر است كه درس آن را از واقعه كربلا آموخته ایم. می توانیم لباسی سر تا پا سفید بپوشیم و با صدایی بلند بگوییم، این كفن است كه پوشیده ایم تا احدی باشد بین ما و حسین (ع) كه در راه ادامه نهضت حق طلبانه و مرام ظلم ستیز او، همواره برای شهادت آماده ایم. میتوان سیاه بپوشید و بانگ سرداد كه این سیاهی نشانه ی آن است كه من و منها، در روز و روزهای عاشورا، حسین و حسین ها را تنها گذاشته ایم و آنها در مصاف با یزیدان مظلومانه به شهادت رسیدند و این لباس سیاه، نشانه ای است بر شریك جرم بودن ما در ریخته شدن خون آنها، زیرا كه در جایی، حتی سكوت نیز شركت در وقوع جرم است آیا این فكر لرزه بر اندام نمی اندازد و تصویر شریك جرم بودن در ریخته شدن خون حسین (ع) خواب را از چشمان ما دور می كند؟ می توان سبز بپوشید و گفت نهضت حسینی، خزان مظلومان را بها كرده و نوید این پیروزی برای بشریت بهار را به ارمغان آورده و ما از این خرمی سرسبز و زنده شده ایم. می توان زرد پوشیده و گفت ما به خزان نشسته ایم زیرا كه بعد از عاشورا، بهار انسانیت، تابستان را پشت سر نگذاشته، به خزان رسیده است. میتوان خندید و شادی و پایكوبی كرد و فریاد شهیدان زنده اند را سر داد و گفت كه آنان نمرده اند و نزد خداوند روزی آسمانی دارند و جاودانگی الهی متعلق به آنان است. می توان بر سر زد و شیون نمود كه چرا هم رزم حسین (ع) نبوده ایم و این افتخار را نداشته ایم كه هم ركاب او باشیم. می توان گونه های خود را به رنگ سرخ درآورد، همان گونه كه منصور حلاج با خون خود، گونه هایش را سرخ نمود تا روی زردش را دشمن ظالم نبیند. می توان خاك بر سر ریخت كه شایسته انسان خفت زده است و بگوییم ما نیز نسبت به راه حسین (ع) چنین بوده و هستیم. می شود علمدار شد و زور و بازوی خود را به رخ دیگران كشید، بساط زورآزمایی بپا كرد و شهرت آفرید كه علم فلان دسته ی سینه زنی، از همه بزرگتر و سنگین تر است و هم می توان، سنگین ترین علمها را بلند كرد و گفت این به نشانه ی علم نهضت حسین (ع) است. به هر سنگینی ای كه باشد آنرا بر دوش خواهیم كشید.

آری می توان هر كاری انجام داد، اما مهم این است كه در پس آن كار، چه اندیشه ای نهفته باشد و به آن حركت چگونه نگاه كنیم. ارزش در این است كه ما با چه طرز فكری به رسالت خود نگاه كرده، در چه جایی و با چه محتوایی آن را پیدا می كنیم. ضمن اینكه باید بدانیم پس از رسیدن به این اندیشه ی درست، تازه در ابتدای راهی دراز قرار داریم كه چگونه آن را به عمل تبدیل كنیم؟ حالا كه او به ما یاد داد كل ارض كربلا و كل یوم عاشورا و به ما آموخت، همه جا كربلا و همه روز عاشورا است. اینك ما در عاشورا و كربلای خود چه می كنیم؟ و اگر ما هم در صحرای كربلا بودیم، آیا حسین تنها نمی ماند؟ اما اگر در كربلا نبوده ایم تا افتخار هم رزم بودن با او را داشته باشیم اما در كربلای عصر خود كه زندگی می كنیم كافی است حسین و حسین های زمان خود را بشناسیم عاشورا و كربلا به خودی خود پیدا می شوند. اما اگر حق طلبان و ظلم ستیزان همچنان تنها مانده اند به این علت است كه هنوز شناختی از معرفت عاشورا نداریم و سنگرهای دفاع از حق همچنان خالی. بنابراین باید به سوگ نشست و سوگواری نمود. خدا را شكر كنیم كه ما روز عاشورا در كربلا حضور نداشته ایم زیرا اگر آنجا بودیم یا در زمره یزیدان قرار داشتیم و یا از كسانیكه حسین (ع) را ترك كردند. بیایید معرفت و روح نهضت حسین (ع) را دریابیم و حماسه بزرگ او را زنده كنیم تا در زمره ی یزیدان زمان خود قرار نگیریم زیرا كه جهان دوقطبی است یا راه حسین (ع) و یا راه یزید، راه سومی نیز وجود ندارد بیایید به حال خود گریه كنیم و دورنمایی از عملكردهای خود را پیش رو ببینیم و حساب نغمه های سفری خود را یكبار از نظر بگذرانیم. ببینیم كه چه رسیده ایم دست كه لیسیده ایم كه تا چنین لقمه ها سوی دهان آمدند.

ظهر عاشورا است و ظهر عاشوراها فرصتی است كه انسان با خود واقعی اش روبرو شود و نیز امروز در این آینه خود را مشاهده می كنم آنچه را كه میبینیم باور نكردنی است. می بینم كه چقدر عجول هستند (خلق انسان عجولا) تا چه حد حریص هستیم و سیری ناپذیر (خلق الانسان هلوعا) و جز شكم خود چیز دیگری را نمی شناسند و شكم بر من حاكم است (اولئك كالانعام بل هم اضل )، امروز براحتی دروغ می گویم، به گرسنه و درمانده تر از خود رحم نمی كنم، در اسراف غرق هستم و ... این است خود واقعی من كه در آیینه ی عاشورا انعكاس پیدا كرده است.
آری عاشوراها، آیینه ی تمام قدی است در مقابل ما كه می توانیم خود واقعی را در آن نظاره كنیم و این فرصتی برای شناخت خود است. بیاییم در این آیینه، منصفانه نگاهی به خود بیاندازیم و چاره ای بیاندیشیم و طرحی نو بیابیم تا پس از رسیدن به اندیشه ای درست، مسیر تحول را طی نموده و نهضت حسین (ع) را در عمل زنده نگاه داریم. وای اگر از همه ی این نهضت ها و حماسه های بزرگ برای ما فقط دست بریده، لب خشكیده، سر بریده و فرق شكافته ای و ... باقی مانده باشد معرفت حركت انسانهای بزرگ تاریخ درگذر زمان به دست فراموشی سپرده شود و از آن همه درسها فقط رسم ها بجا بماند و بس، آن وقت است كه باید گریست بر سر زد و شیون كرد و به ماتم نشست.

شنبه 21/10/1387 - 10:40
دعا و زیارت

نیایش با خدا به دو زبان انگلیسی و فارسی


I asked god to take away my habit
God said : no it is not for me to take away, but for you to give it up

از خدا خواستم عادت های زشت را ترکم بدهد
خدا فرمود : خودت باید آنها را رها کنی


I asked god to make my handicapped child whole
God said : no, body is only temporary

از او درخواست کردم فرزند معلولم را شفا دهد
خدا فرمود : لازم نیست، روحش سالم است، جسم هم که موقت است


I asked god to give me happiness
God said : I give you blessings happiness is up to you

گفتم مرا خوشبخت کن
خدا فرمود : نعمت از من، خوشبخت شدن از تو


I asked god to make my spirit grow
God said : no, You must grow on your own but
i will prune you to make you fruitful

از او خواستم روحم را رشد دهد
خدا فرمود : نه تو خودت باید رشد کنی،
من فقط شاخ و برگ اضافی ات را هرس می کنم تا بارور شوی


I asked god for all things that i might enjoy life
God said : I will give you life, so that you may enjoy all things

از خدا خواستم کاری کند که از زندگی لذت کامل ببرم
خدا فرمود : برای این کار من به تو زندگی داده ام


I asked god to help me love others as much as he loves me
God said : Ahah, finally you have the ide

از خدا خواستم کمکم کند همان قدر که او مرا دوست دارد من هم دیگران را دوست بدارم
خدا فرمود : آها بالاخره اصل مطلب دستگیرت شد

شنبه 21/10/1387 - 10:37
دانستنی های علمی
در آخرین روز ترم پایانی دانشگاه، استاد به زحمت جعبه سنگینی را داخل کلاس درس آورد. وقتی که کلاس رسمیت پیدا کرد، استاد یک لیوان بزرگ شیشه ای از جعبه بیرون آورد و روی میز گذاشت. سپس چند قلوه سنگ از درون جعبه برداشت و آنها را داخل لیوان انداخت. آنگاه از دانشجویان که با تعجب به او نگاه می کردند، پرسید: آیا لیوان پر شده است؟
همه گفتند: بله، پر شده.
استاد مقداری سنگ ریزه را از جعبه برداشت و آن ها را روی قلوه سنگ های داخل لیوان ریخت. بعد لیوان را کمی تکان داد تا ریگ ها به درون فضاهای خالی بین قلوه سنگ ها بلغزند. سپس از دانشجویان پرسید: آیا لیوان پر شده است؟
همگی پاسخ دادند: بله، پر شده!
استاد دوباره دست به جعبه برد و چند مشت شن را برداشت و داخل لیوان ریخت. ذرات شن به راحتی فضاهای کوچک بین قلوه سنگها و ریگ ها را پر کردند. استاد یک بار دیگر از دانشجویان پرسید: آیا لیوان پر شده است؟
دانشجویان همصدا جواب دادند: بله، پر شده!
استاد از داخل جعبه یک بطری آب را برداشت و آن را درون لیوان خالی کرد. آب تمام فضاهای کوچک بین ذرات شن را هم پر کرد. این بار قبل از اینکه استاد سوالی بکند دانشجویان با خنده فریاد زدند: بله، پر شده!
بعد از آن که خنده ها تمام شد، استاد گفت: این لیوان مانند شیشه عمر شماست و آن قلوه سنگها هم چیزهای مهم زندگی شما مثل سلامتی، خانواده، فرزندان و دوستانتان هستند. چیزهایی که اگر هر چیز دیگری را از دست دادید و فقط این ها برایتان باقی ماندند، هنوز هم زندگی شما پر است.
استاد نگاهی به دانشجویان انداخت و ادامه داد: ریگ ها هم چیزهای دیگری هستند که در زندگی مهمند، مثل شغل، ثروت، خانه. و ذرات شن هم چیزهای کوچک و بی اهمیت زندگی هستند. اگر شما ابتدا ذرات شن را داخل لیوان بریزید، دیگر جایی برای سنگ ها و ریگ ها باقی نمی ماند. این وضعیت در مورد زندگی شما هم صدق می کند.
در زندگی حواستان را به چیزهایی معطوف کنید که واقعاً اهمیت دارند، همسرتان را برای شام به رستوران ببـرید، با فرزندانتـان بازی کنید و به دوستان خود سر بزنید. برای نظافت خانه یا تعمیـر خرابی های کوچک همیشه وقت هست. ابتدا به قلوه سنگهای زندگیتان برسید، بقیه چیزها حکم ذرات شن را دارند.
شنبه 21/10/1387 - 10:34
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم


اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ اَمیرِ­الْمُؤْمِنینَ وَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَیْكُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِكَ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ اَهْلِ الْاِسْلامِ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُكَ فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْكُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ و لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ وَ اَزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتى رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فیها

سلام بر تو اى ابا عبد اللَّه؛ سلام بر تو اى فرزند رسول خدا؛ سلام بر تو اى فرزند امیر المؤمنین و اى فرزند سیّد اوصیا؛ سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا سیّده زنان اهل عالم؛ سلام بر تو اى كسى كه از خون پاك تو و پدر بزرگوارت خدا انتقام مى‏كشد؛ و از ظلم و ستم وارد بر تو دادخواهى مى‏كند. سلام بر تو و بر ارواح پاكى كه در حرم مطهرت با تو مدفون شدند. بر جمیع شما تا ابد از من درود و تحیت و سلام خدا باد. تا دلیل و نهار در جهان بر قرار است. اى ابا عبد اللَّه همانا تعزیتت (در عالم) بزرگ و مصیبتت در جهان بر ما شیعیان و تمام اهل اسلام سخت و عظیم و ناگوار و دشوار بود. و تحمل آن مصیبت بزرگ در آسمانها بر جمیع اهل سموات نیز سخت و دشوار بود. پس خدا لعنت كند امتى كه اساس ظلم و ستم را بر شما اهل بیت رسول بنیاد كردند و خدا لعنت كند امتى را كه شما را از مقام و مرتبه (خلافت) خود منع كردند و رتبه‏ هایى كه خدا مخصوص به شما گردانیده بود، از شما گرفتند

وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْكُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْكینِ مِنْ قِتالِكُمْ بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْكُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِیائِهِمْ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِكَ بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِكَ فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَكْرَمَ مَقامَكَ وَ اَكْرَمَنى بِكَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِكَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَللَّهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَكَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ

خدا لعنت كند آن امتى كه شما را کشتند و خدا لعنت كند آن مردمى را كه از امراى ظلم و جور براى قتال با شما اطاعت كردند. من به سوى خدا و به سوى شما از آن ظالمان و شیعیان آنها و پیروان و دوستانشان بیزارى مى‏جویم. اى ابا عبد اللَّه من تا قیامت سلم و صلحم با هر كه با شما صلح است و در جنگ و جهادم با هر كه با شما در جنگ است. خدا لعنت كند آل زیاد و آل مروان را. و خدا لعنت كند بنى­امیه را تمامی و لعنت كند پسر مرجانه را و لعنت كند عمر سعد را و خدا لعنت كند شمر را. و خدا لعنت كند گروهى را كه اسبها را براى جنگ با حضرتت زین و لگام كردند و بر تو بناگاه هجوم آوردند و براى جنگ با تو مهیا گشتند. پدر و مادرم فداى تو باد؛ تحمل حزن و مصیبت بر من به واسطه ظلم و ستمى كه بر شما رفته سخت دشوار است. پس از خدایى كه مقام تو را گرامى داشت و مرا هم به واسطه دوستى تو عزّت بخشید از او درخواست می كنم كه روزى من گرداند تا با امام منصور از اهل بیت محمد صلى اللَّه علیه وآله خون خواه تو باشم. پروردگارا مرا به واسطه حضرت حسین نزد خود در دو عالم وجیه و آبرومند گردان

یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ وَ اِلى اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ وَ اِلى فاطِمَةَ وَ اِلَى الْحَسَنِ وَ اِلَیْكَ بِمُوالاتِكَ وَ بِاْلبَرائَةِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَساسَ ذلِكَ وَ بَنى عَلَیْهِ بُنْیانَهُ وَ جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَیْكُمْ وَ عَلى اَشْیاعِكُمْ بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْكُمْ مِنْهُمْ وَ اَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ ثُمَّ اِلَیْكُمْ بِمُوالاتِكُمْ وَ مُوالاةِ وَلِیِّكُمْ وَ بِالْبَرائَةِ مِنْ اَعْدائِكُمْ وَالنَّاصِبینَ لَكُمُ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرائَةِ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ وَ وَلِىٌّ لِمَنْ والاكُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عاداكُمْ فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَكْرَمَنى بِمَعْرِفَتِكُمْ وَ مَعْرِفَةِ اَوْلِیائِكُمْ وَ رَزَقَنِى الْبَرائَةَ مِنْ اَعْدائِكُمْ اَنْ یَجْعَلَنى مَعَكُمْ فِى الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ

اى ابا عبد اللَّه من به درگاه خدا تقرب جسته و به درگاه رسولش و به نزد حضرت فاطمه و حضرت حسن و به حضرت تو قرب مى‏طلبم به واسطه محبت و دوستى تو. و بیزارى از كسانى كه اساس و پایه ظلم و بیداد را بر شما بنا نهادند و بیزارم از پیروان آنها و به درگاه خدا و نزد شما اولیاء خدا از آن مردم ستمكار ظالم بیزارى مى‏جویم و اول به درگاه خدا؛ سپس نزد شما تقرب مى‏جویم به سبب دوستى شما و دوستى دوستان شما و به سبب بیزارى جستن از دشمنان شما. و بیزارى از مردمى كه با شما به جنگ و مخالفت برخاستند و از شیعیان و پیروان آنها هم بیزارى می جویم. اى بزرگواران من سلم و صلحم با هر كس كه با شما صلح است و در جنگ و مخالفتم با هر كس كه با شما به جنگ است و دوستم با دوستان شما و دشمنم با دشمنان شما. پس از كرامت حق درخواست مى‏كنم به معرفت شما و دوستان شما مرا گرامى سازد و همیشه بیزارى از دشمنان شما را روزى من فرماید و مرا در دنیا و آخرت با شما قرار دهد


وَ اَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِى الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَ اَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِىَ الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ­اللَّهِ وَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارى مَعَ اِمامٍ هُدىً ظاهِرٍ ناطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْكُمْ وَ اَسْئَلُ اللَّهِ بِحَقِّكُمْ وَ بِالشَّأْنِ الَّذى لَكُمْ عِنْدَهُ اَنْ یُعْطِیَنى بِمُصابى بِكُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطى مُصاباً بِمُصیبَتِه مُصیبَةً ما اَعْظَمَها وَ اَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الْاِسْلامِ وَ فى جَمیعِ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ اَللَّهُمَّ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْكَ صَلَواتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ اَللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

و در دو عالم به مقام صدق و صفاى با شما مرا ثابت بدارد و باز از خدا درخواست می كنم كه به مقام محمودى كه خاص شما است مرا برساند. و مرا نصیت كند كه در ركاب امام زمان شما اهلبیت، كه هادى و ظاهر شونده ناطق به حق است؛ خون خواه باشم. و از خدا به حق شما و به شأن و مقام تقرب شما نزد خدا در خواست مى‏كنم، كه ثواب غم و حزن و اندوه مرا به واسطه مصیبت بزرگ شما، بهترین ثوابى كه به هر مصیبت زده‏اى عطا مى‏كند به من آن ثواب را عطا فرماید. و مصبت شما آل محمد در عالم اسلام بلكه در تمام عالم سماوات و ارض چقدر بزرگ بود و بر عزادارانش تا چه حد سخت و ناگوار گذشت. پروردگارا مرا در این مقام كه هستم از آنان قرار ده كه درود و رحمت و مغفرتت شامل حال آنها است. پروردگارا مرا به آیین محمد و آل اطهارش زنده بدار و گاه رحلت هم به آن آیین بمیران

اَللَّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّكَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَ ابْنُ آكِلَةِ الْاَكْبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِكَ وَ لِسانِ نَبِیِّكَ صَلَى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فى كُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبِیُّكَ صَلَى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَباسُفْیانَ وَ مُعاوِیَةَ وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ عَلَیْهِمْ مِنْكَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الْآبِدینَ وَ هذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ اَللَّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْكَ وَالْعَذابَ الْاَلیمَ اَللَّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْكَ فى هذَا الْیَوْمِ وَ فى مَوْقِفى هذا وَ اَیَّامِ حَیاتى بِالْبَرائَةِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَ بِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّكَ وَ آلِ نَبِیِّكِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ.

پروردگارا این روز؛ روزى است كه مبارک می دانستند آن را بنى امیه و پسر جگر خوار و یزید پلید لعین، پسر معاویه ملعون در زبان تو و زبان رسول تو صلى اللَّه علیه و آله در هر مسكن و منزل كه رسول تو توقف داشت (همه جا او را به لعن یاد كرد). پرورگارا لعنت فرست بر ابى سفیان و بر پسرش معاویه و پسرش یزید پلید. بر همه آنان لعن ابدى فرست و این روز (عاشورا) روزى است كه آل زیاد بن ابیه لعین و آل مروان بن حكم خبیث، به واسطه قتل حضرت حسین صلوات اللَّه علیه شادان بودند. پروردگارا تو لعن و عذاب الیم آنان را چندین برابر گردان. پروردگارا من به تو در این روز و در این مكان و در تمام دوران زندگانى به بیزارى جستن و لعن بر آن ظالمان و دشمنى آنها و بدوستى پیغمبر وآل اطهار او تقرّب می جویم.

سپس ۱۰۰ مرتبه می گویی:

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنِ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ عَلى قَتْلِهِ اَللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً.

پروردگارا تو لعنت فرست بر اوّل ظالمى كه در حق محمد و آل پاكش صلوات الله علیهم ظلم و ستم كرد. و آخرین ظالمى كه از آن ظالم نخستین در ظلم تبعیّت كرد. پروردگارا تو بر جماعتى كه بر علیه حضرت حسین بجنگ برخاستند لعنت فرست و بر شیعیانشان و بر هر كه با آنان بیعت كرد و از آنها پیروى كرد. خدایا بر همه لعنت فرست.


و آنگاه ۱۰۰ مرتبه تأکید می نمایی:


اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائكَ عَلَیْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.

سلام بر تو اى ابا عبد اللَّه و بر ارواح پاكى كه فانی در وجود تو شدند. سلام خدا از من بشما باد الى­الابد مادامى كه شب و روزی برقرار و باقى است و خدا این زیارت مرا آخرین عهد با حضرتت قرار ندهد. سلام بر حضرت حسین و بر حضرت على بن الحسین و بر فرزندان حسین و بر اصحاب حسین.


و آنگاه می گویی:


اَللَّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثَّانِىَ وَالثَّالِثَ والرَّابِعَ اَللَّهُمِّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَالْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَابْنَ مَرْجانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ.

پروردگارا تو لعنت مرا مخصوص گردان باولین شخص ظالم و اول در حق اولین ظالم و آنگاه در حق دومین و سوّمین و چهارمین. پروردگارا و آنگاه لعنت فرست بر یزید پنجم آن ظالمان و باز لعنت فرست بر عبید اللَّه بن زیاد پسر مرجانه و عمر سعد و شمر و آل ابى سفیان و آل زیاد و آل مروان تا روز قیامت.


سپس به سجده رفته و می گویی:


اَللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرینَ لَكَ عَلى مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ للَّهِ عَلى عَظیمِ رَزِیَّتى اَللَّهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ.

خدایا ترا ستایش مى كنم بستایش شكر گزاران تو؛ برغم اندوهى كه بمن در مصیبت رسید. سپاس خدا را، بر عزادارى و اندوه و غم بزرگ من. پروردگارا شفاعت حضرت حسین را روزى كه بر تو وارد می شوم نصیبم بگردان. و مرا نزد خود ثابت قدم بدار به صدق و صفا در روزى كه بر تو وارد می شوم؛ با حضرت حسین و اصحابش كه در راه خدا جانشان را نزد حسین فدا كردند (همنشین) باشم.
 

شنبه 21/10/1387 - 10:27
دانستنی های علمی
شخصی به امام حسین علیه‏ السلام عرض کرد: یا ابن رسول الله من از شیعیان مخصوص شمایم. حضرت به او فرمودند: ای بنده خدا، طبق ادعایی که هم اکنون کردی، باید همانند ابراهیم خلیل علیه ‏السلام از قلب سلیم برخوردار باشی؛ چون خداوند متعال درباره ایشان می‏فرماید: «و از شیعیان او حضرت ابراهیم است؛ زیرا با قلبی سلیم به درگاه خداوند آمد». پس در حال خود بنگر و ببین اگر قلب تو نیز مانند قلب ابراهیم علیه ‏السلام است بدان که از شیعیان مایی؛ اما اگر به آن مرتبه از اطمینان و سلامت دل نرسیده‏ای، فقط از دوستداران ما محسوب می‏شوی».
شنبه 21/10/1387 - 10:23
دانستنی های علمی
در فرهنگ اسلامی به علم و علم آموزی اهمیت فوق العاده‏ای داده شده است؛ به گونه‏ ای که علی علیه‏ السلام تصریح می‏کنند: «هرکس به من حرفی بیاموزد مرا بنده خود ساخته است». و نقل می‏کنند وقتی عبدالرحمن سلمی، معلم یکی از فرزندان امام حسین علیه‏ السلام ، به او سوره حمد را آموخت امام حسین علیه‏السلام هدایای به او دادند که چنین عملی در مقابل چنان کاری تا به آن روز از کسی دیده نشده بود. بعضی از افرادی که چنین بخششی را از آن‏حضرت دیدند. به او اعتراض کردند که پاداش مورد استحقاق این معلم بسیار کم‏تر از آن مبلغی بود که شما به او عطا فرمودید. امام حسین علیه ‏السلام در پاسخ فرمودند: «این مقدار پاداش در برابر آنچه او به فرزند من آموخته بود، بسیار ناچیز است. ارزش کار معلم بسیار بیشتر از این مقدار هدایاست».
شنبه 21/10/1387 - 10:22
دانستنی های علمی

امام حسین علیه‏ السلام به پیروان خود توصیه می‏کنند در سرگذشت دیگران که پیش از این در دنیا بودند و در رفاه و آسایش زندگی می‏کردند تأمل کنند و همواره به یاد مرگ باشند چرا که این کار انسان را از گناه باز می‏دارد. آن‏حضرت می‏فرمایند: «ای فرزند آدم، کمی اندیشه کن و به خطاب به نفس خود بگو: پادشاهان و صاحبان دنیا و جهان‏داران گذشته کجایند؟ آنهایی که شهرها بنا کردند و نهرها را جاری کردند و... و سرانجام با بی‏میلی از همه آنها جدا شده، از دنیا رفتند و همه را برای دیگران به ارث گذاشتند. ما هم روزی مثل آنها همه چیز را به دیگران وا گذاشته، به آنها خواهیم پیوست. ای فرزند آدم، هنگامی را به یاد آور که با مرگ دست و پنجه نرم می‏کنی و در قبر پهلو به زمین می‏گذاری و در پیشگاه خدا تمام اعضای بدنت علیه تو گواهی خواهند داد و رازهای پنهان آشکار شده، ترازوهای عدالت برقرار می‏شود».

 

شنبه 21/10/1387 - 10:22
دانستنی های علمی
روزی شخصی خدمت امام حسین علیه‏السلام آمد و عرض کرد: ای پسر رسول خدا، من فرد گناه‏کاری هستم و توانایی دست برداشتن از گناه را ندارم. با این حال از شما درخواست دارم که مرا موعظه کنید. امام حسین علیه‏السلام فرمودند: «ای مرد، هرچه می‏خواهی بکن اما قبل از انجام‏دادن گناه چند چیز را رعایت کن: اول این‏که از رزق و روزی خداوند نخور، آن گاه هرکاری می‏خواهی انجام بده؛ دوم آن‏که از ملک خدا بیرون برو بعد هرچه دوست داری گناه کن؛ سوم آن که در جایی برو که خداوند تو را نبیند؛ چهارم، هرگاه ملک الموت خواست روح از بدنت جدا کند و جانت را بگیرد او را از خود دور کن؛ پنجم این که وقتی مالک دوزخ تو را به سوی آتش می‏برد اگر می‏توانی از کار او جلوگیری کن و وارد آتش جهنم نشو. در آن صورت هرچه می‏خواهی گناه کن».
شنبه 21/10/1387 - 10:21
دانستنی های علمی
همانند سایر اصناف مردم، عبادت‏کنندگان نیز با هم‏دیگر فرق می‏کنند. امام حسین علیه‏السلام در روایتی اقسام عبادت کنندگان را به سه گروه تقسیم می‏کنند و می‏فرمایند: «گروهی از مردم به امید پاداش و رسیدن به نعمت‏های بیشتر، از جمله وارد شدن به بهشت، خدا را عبادت می‏کنند. این از نوع عبادت سوداگران است. گروهی دیگر از ترس عذاب الهی به بندگی و عبادت مشغول می‏شوند. این، عبادتِ بردگان است. اما گروهی به جهت شکرگزاری و قدردانی از نعمت‏های الهی و تسلیم در برابر عظمت خداوند او را عبادت می‏کنند. این، عبادتِ آزادگان است و بهترین نوعِ عبادات همین نوع بندگی و عبادت است».
شنبه 21/10/1387 - 10:21
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته