• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 6580
تعداد نظرات : 457
زمان آخرین مطلب : 3547روز قبل
اهل بیت

گزیده اى از احادیث معصومین درباره عزادارى
1. اثر اشک براى حسین علیه السلام
امام رضا علیه السلام فرمود: «گریه کنندکان باید بر کسى همچون حسین علیه السلام گریه کنند؛ زیرا گریستن براى او، گناهان بزرگ را فرو مى ریزد».
2. خندان در قیامت
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «فاطمه جان! روز قیامت، هر چشمى گریان است، مگر چشمى که در مصیبت و عزاى حسین علیه السلام گریسته باشد که آن چشم، در قیامت خندان است و به نعمت هاى بهشتى مژده داده مى شود».
3. پاداش
حسین بن على علیه السلام فرمود: «چشمان هر کس که در مصیبت هاى ما قطره اى اشک بریزد، خداوند او را در بهشت جاى مى دهد».
4. چشمان اشک بار
امام سجاد علیه السلام فرمود: «من هرگز شهادت فرزندان فاطمه علیهاالسلام را به یاد نیاوردم مگر آنکه به خاطر آن، چشمانم اشک بار گشت».
5. بیست سال اشک
امام صادق علیه السلام فرمود: «امام زین العابدین علیه السلام بیست سال (به یاد عاشورا) گریست و هرگز پیش روى او طعامى نمى گذاشتند، مگر اینکه گریه مى کرد».
6. اندوه و سرور
امام رضا علیه السلام فرمود: «هر کس که عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریه اش باشد، خداوند، روز قیامت را براى او روز شادى و سرور قرار مى دهد».
7. نالیدن
امام صادق علیه السلام فرمود: «هر نالیدن و گریه اى مکروه است، مگر ناله و گریه بر حسین علیه السلام ».
8. مزد اشک
امام صادق علیه السلام فرمود: «هر چیزى پاداش و مزدى دارد، مگر اشکى که براى ما ریخته شود (که چیزى با آن برابرى نمى کند و مزد بى اندازه دارد».
9. عزاداران آسمانى
امام صادق علیه السلام فرمود: «چهار هزار فرشته نزد قبر سیدالشهداء علیه السلام ، ژولیده و غبارآلود، تا روز قیامت بر آن حضرت مى گریند».
10. برخوردارى از کوثر
امام صادق علیه السلام فرمود: «هیچ چشمى نیست که براى ما بگرید، مگر اینکه از نعمت نگاه به «کوثر» برخوردار مى شود و از آن سیرابش مى کنند».
11. چهل روز اشک
امام صادق علیه السلام فرمود: «اى زراره! آسمان چهل روز در سوگ حسین بن على علیه السلام گریه کرد».
12. شعر براى حسین علیه السلام
امام صادق علیه السلام (به جعفر بن عفان) فرمود: «هیچ کس نیست که درباره حسین علیه السلام شعرى بسراید و بگرید و با آن بگریاند مگر آنکه خداوند، بهشت را بر او واجب مى کند و او را مى آمرزد».
13. مرثیه سرایان
امام صادق علیه السلام فرمود: «خدا را سپاس که در میان مردم، کسانى را قرار داد که به سوى ما مى آیند و بر ما وارد مى شوند و ما را مدح و مرثیه مى گویند».
سیره ائمه اطهار علیهم السلام درباره عزادارى براى امام حسین علیه السلام
ائمه اطهار علیهم السلام ، شاعرانى را که در مرثیه امام حسین علیه السلام شعر مى سرودند، تشویق مى کردند و سرودن شعر در مصیبت امام حسین علیه السلام را ثواب مى شمردند. ایشان به کسانى که مرثیه مى گفتند و شعر مى سرودند، صله هاى فراوان مى دادند و از آنان تمجید مى کردند و به ایشان احترام مى گذاشتند.
امام صادق علیه السلام نیز به ابوهارون مکفوف که در حضور آن حضرت، اشعارى در مرثیه امام حسین علیه السلام سروده بود، فرمود:
اى اباهارون! هر کس در مرثیه حسین علیه السلام شعرى بخواند و خود بگرید و ده تن را بگریاند، بهشت براى او نوشته مى شود و هر کس در مرثیه حسین علیه السلام شعرى بخواند و خود بگرید و یک نفر را بگریاند؛ بهشت براى آن دو نفر نوشته مى شود و هر کس نزد او از حسین یادى شود و از چشمانش به اندازه بال مگس اشک بیرون آید، پاداش او بر خداوند عزوجل است و خداوند براى او جز به بهشت راضى نمى شود.
امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام
ابوعلى دعبل خزاعى، شاعر توانا و علاقه مند به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام در دوران امامت امام رضا علیه السلام مى زیست. وى در سال 198 هجرى قمرى، در مرو به دیدار حضرت رسید و با استقبال ایشان روبه رو شد. او مى گوید: «در شهر مرو، مولایم على بن موسى علیه السلام را دیدم که با حالتى محزون میان یاران خود نشسته بود. با دیدن من خوشحال شد و فرمود: «خوشا به سعادتت اى دعبل که ما را با دست و زبانت یارى مى کنى!» سپس مرا احترام کرد، نزد خود نشانید و فرمود: «دوست دارم براى من، شعرى بخوانى. این روزها، روز حزن و اندوه ماست و روز شادى دشمنانمان.» من نیز شعرى را که تازه سروده بودم، خواندم و حضرت و خانواده و یاران ایشان به شدت گریستند».
سیر تاریخى عزادارى براى امام حسین علیه السلام
عزادارى سالار شهیدان در طول تاریخ، صورت هاى مختلفى داشته و دست خوش تغییرهاى زیادى شده است. در این بخش، نگاهى کوتاه داریم به سیر تاریخى عزادارى بر امام حسین علیه السلام و یارانش.
سابقه عزادارى براى شهیدان
عزادارى براى شهیدان در اسلام سابقه دیرینه دارد. پیامبراعظم صلى الله علیه و آله در شهادت حمزه بسیار گریست و از گروهى که براى حمزه سیدالشهداء لباس عزا پوشیده و عزادارى کرده بودند، سپاس گزارى کرد.
اولین عزادارى براى سید الشهدا حسین بن على علیه السلام
نخستین کسانى که مراسم سوگوارى و عزادارى را براى حضرت حسین علیه السلام برپا کردند، بانوان خاندان عترت بودند که پس از واقعه کربلا به اسارت درآمدند. آنان از همان صحراى کربلا، نوحه سرایى خود را آغاز کردند.
عزادارى در کوفه، شام و مدینه
پس از واقعه عاشورا، کاروان اسیران در کوفه و شام به عزادارى پرداختند و مردم را به گریه درآوردند. مردم شام نیز پس از خطبه آتشین امام سجاد علیه السلام تحت تاثیر قرار گرفتتند و به عزادارى پرداختند. در مدینه نیز براى نخستین بار، ام سلمه، همسر گرامى پیامبراعظم صلى الله علیه و آله ، مراسم عزادارى امام حسین علیه السلام را برپا کرد.
عزادارى از عصر امام محمد باقر علیه السلام تا آغاز غیبت
- در این دوره، عزادارى با حفظ قالب شعرى، از نظر شکلى به تدریج توسعه یافت و اندک اندک جنبه مراسم و حالت تجمع و یادبود پیدا کرد.
- در عصر امام صادق علیه السلام ، عزادارى امام حسین علیه السلام ، بیش از هر زمانى رونق گرفت.
- از نظر مکانى، در عصر امام صادق علیه السلام ، تنها در روز نیمه شعبان، عزادارى در کنار مرقد آن حضرت در کربلا به صورت علنى برگزار مى شد. بر اساس راهنمایى ائمه اطهار علیهم السلام براى حفظ جان شیعیان، این مراسم در خانه ها انجام مى شد.
- در عصر ائمه اطهار علیهم السلام عزادارى امام حسین علیه السلام از نظر شکلى، به مرثیه سرایى، گریستن و گریاندن محدود بود. مرثیه بیشتر در قالب شعر بود و شاعران شیعه آن را خواندند. البته برخى نیز که خود شاعر نبودند، اشعار شاعران بزرگ را در مرثیه امام حسین علیه السلام مى خواندند.
- در کنار شاعران، مى توان از قصه گویان نیز نام برد که در کنار شعرسرایى، به بیان واقعه کربلا مى پرداختند.
عزادارى در دوره غیبت در عصر آل بویه
- عزادارى امام حسین علیه السلام براى نخستین بار، در قرن چهارم هجرى، در قلمرو حکومت آل بویه و با حمایت آنان به صورت علنى و عمومى در کوچه و بازار برگزار شد.
- در عصر آل بویه، هرگاه عاشورا با عیدنوروز یا مهرگان هم زمان مى شد، انجام مراسم عید را به تأخیر مى انداختند.
- دسته هاى سینه زنى، شکل جدید عزادارى بود که در عصر آل بویه به مراسم سوگوارى امام حسین علیه السلام افزوده شد.
عزادارى امام حسین علیه السلام در عصر صفوى
- در عصر صفوى، مراسم عزادارى امام حسین علیه السلام ، وارد مرحله جدیدى شد. شاهان صفوى، شاعران را تشویق مى کردند به جاى مدح و تعریف آنان، درباره مناقب ائمه علیهم السلام و مظلومیت امام حسین علیه السلام شعر بسرایند. اشعار جاودانه محتشم کاشانى، یادگارى از آن دوره است.
- واژه روضه و روضه خوانى در اوایل عصر صفوى پدید آمد.
عزادارى پس از عصر صفوى
پس از دوران صفویه، عزادارى امام حسین علیه السلام دو بار از سوى پادشاهان مورد تهدید قرار گرفت. بار نخست، نادرشاه کوشید از برگزارى آن جلوگیرى کند که موفق نشد. بار دوم، رضاخان پهلوى پس از رسیدن به سلطنت، عزادارى را ممنوع کرد، ولى این ممانعت زیاد دوام نیاورد.
عزادارى در دوره قاجاریه
در عصر قاجار، عزادارى براى امام حسین علیه السلام ، کاملاً نهادینه شد و به صورت امر کاملاً عمومى و مردمى در آمد. در دوران قاجار، مردم در تهران و شهرهاى بزرگ، در تمام ماه هاى محرم و صفر در بیشتر محله ها با برپاکردن چادر و گستردن فرش و نصب علم و کُتَل، به عزادارى مى پرداختند.
سیره و سلوک علما در زیارت و عزادارى
مرحوم آقا محمد باقر، معروف به وحید
معروف است که ایشان زمانى که براى زیارت حرم سید الشهدا علیه السلام مشرف مى شد، اول آستان کفش کَن آن جناب را مى بوسید و روى مبارک و محاسن شریف خود را بدان مى مالید. پس از آن با خضوع و خشوع و رقت قلب به اندرون حرم مشرف مى شد و زیارت مى کرد و در مصیبت امام حسین علیه السلام کمال احترام را مراعات مى کرد.
مرحوم آخوند ملا آقاى دربندى
در حالات این عالم جلیل القدر که از شاگردان شریف استاد شیخ انصارى است، نوشته اند: «در اقامه مصیبت حضرت سید الشهدا علیه السلام اهتمامى فراوان داشت و بر آن مواظبت مى کرد. در این امر به گونه اى بود که در بالاى منبر، از شدت گریه غش مى کرد. در روز عاشورا لباس هاى خود را از بدن در مى آورد و پارچه اى بر خود مى بست و خاک به سر مى ریخت و گِل به بدن مى مالید و با همان شکل و صورت، بر منبر مى رفت و روضه خوانى مى کرد».
مرحوم شیخ مرتضى انصارى
در شرح احوال شیخ مرتضى انصارى آورده اند: «از جمله عادتش خواندن زیارت عاشورا بود. هر روز دو بار صبح و عصر آن را مى خواند و بر آن بسیار مواظبت مى کرد. بعد از وفاتش، کسى او را در خواب دید و از احوالش جویا شد. در جواب سه مرتبه فرمود: عاشورا».
آیت الله مرعشى نجفى
آیت الله مرعشى نجفى، از نظر عاطفى، محبت فوق العاده اى به اهل بیت علیهم السلام داشت و این علاقه در مجالس عزاى این خاندان به خوبى آشکار بود. عشق سرشار وى به سید الشهدا علیه السلام و شهیدان واقعه کربلا چنان شورى در او ایجاد مى کرد که در مجلس آن حضرت سر از پا نمى شناخت و در عزاى آن سید مظلومان با صداى بلند مى گریست. در ماه محرم و صفر و دیگر ایام سوگوارى، کاملاً سیاه مى پوشید. همه ساله، دهه عاشورا و دیگر ایام عزا و اعیاد اسلامى و شیعى، در خانه خویش یا در مدرسه و حسینیه خود، مجالس سوگوارى یا جشن برقرار مى کرد و خود، به خدمت کردن به عزاداران مى پرداخت.
آیت الله شیخ عبد الکریم حائرى
ایشان دستور مى داد پیش از تدریس، کسى قدرى مصیبت حضرت سید الشهداء علیه السلام را بخواند. سپس درس را شروع مى کرد.

يکشنبه 10/10/1391 - 16:53
اهل بیت
در اواخر حکومت زندیه و اوایل قاجاریه بود که تعزیه خوانى با مضمون و اصطلاح امروزى پدیدار شد و روبه گسترش نهاد. در دوران ناصر الدین شاه، بیش از دویست تکیه، حسینیه و میدان بزرگ براى تعزیه وجود داشت و به دستور ناصر الدین شاه، تکیه دولت در زاویه جنوب غربى کاخ گلستان به گنجایش دویست هزار نفر و صرف مبلغ یک صد و پنجاه هزار تومان ساخته شد و به نمایش هاى مذهبى اختصاص یافت. در این دوره، تعزیه هم از نظر مضمون و نوع پرداخت و هم از نظر شیوه اجرا، راهى به سوى کمال پیمود، ولى با مرگ ناصر الدین شاه، تعزیه از نظر اجرا افول کرد.
سفرنامه نویسان و جهان گردانى که در ایران حضور داشته و این مراسم را از نزدیک دیده اند، به فراخور برداشت و تلقى خود به توصیف آن پرداخته اند. کمتر سفرنامه اى از دوره صفویه به بعد درباره ایران نوشته شده است که نامى از مراسم عزادارى مردم در ماه محرم نبرده باشد. شاردن، میدان تعزیه خوانى تبریز را بزرگترین میدان بِلاد عالم مى داند.
همچنین در میان جهان گردان خارجى، کمتر کسى همانند گوبینو، تعزیه را تعریف کرده است. او در کتاب دین ها و فلسفه ها در آسیاى مرکزى حدود یک صد صفحه را به این امر اختصاص مى دهد و صحنه هاى پر شکوه تعزیه هایى را که دیده است؛ با شیرینى خاصى وصف مى کند. در کتاب دیگر خود به نام سه سال در آسیا نیز سه صفحه را به این موضوع اختصاص داده است.
با بررسى سفرنامه هاى عصر صفوى مشخص مى شود که در این دوران، تعزیه، مراحل مقدماتى خود را گذرانده و هنوز شبیه خوانى به مثابه هنرى مستقل، مطرح نبوده است.
کورنى بل لابرون، جهان گرد هلندى که در سال 1704م. به ایران آمده و نظاره گر مراسم عزادارى در عهد صفویه بوده است، از عزادارانى سخن مى گوید که با حرکات نمایشى صامت، صحنه هاى حزن انگیز کربلا را به تصویر کشیده اند. این صحنه ها به دو شکل سیار و ثابت اجرا مى شد و برخى از این افراد براى آنکه ضربه ها و جراحت هاى وارد شده بر بدن را نشان دهند، بدن خود را به رنگ هاى سرخ و سیاه آغشته مى کرده اند.
سالامون انگلیسى و وان گوگ هلندى که در سال هاى 1743 و 1736م. (آخرین سال هاى حکومت صفویان) در ایران به سر مى بردند، از اجراى نوعى تعزیه خوانى که روى ارابه ها صورت مى گرفت، خبر مى دهند که اگر این ادعا درست باشد، در مى یابیم تعزیه خوانى در آخرین سال هاى دوره صفویه وجود داشته است.
ویلیام فرانکلین که در دوران صفویه به ایران سفر کرده است، در سفرنامه خود به اجراى نوعى از مراسم تعزیه خوانى در این عهد اشاره مى کند و به قولى، این اولین سندى است که از تعزیه سخن مى گوید.
یکى دیگر از جهان گردان خارجى به نام ویلیام. ا. بیمن در مورد نوحه خوانى، تعزیه و سینه زنى مى نویسد:
شاید بارزترین نمونه براى شناخت نمایش بى مانند تعزیه، علامت نمادین سینه زنى باشد. در اکثر تعزیه هایى که من شاهد آنها بوده ام، تعزیه گردان با زدن برسینه خود، به شبیه خوانان علامت سینه زنى مى دهد. پس از آنکه سینه زنى از حالت دستور صحنه اى به علامت نمایش تبدیل مى شود، رفته رفته سراسر حسینه را دربرمى گیرد تا اینکه به صورت عملى نمادین، همه تماشاگران را یک پارچه و آنها را به شرکت کنندگان در تعزیه تبدیل مى سازد. نواى سینه زنى گسترده حسینیه بر صحنه حاکم مى شود.
سون آندرسون فون هیدن که از سال 1886م. براى مطالعه نقاط کویرى ایران به کشورمان آمده بود درباره مراسم عزادارى در طبس چنین نوشته است:
من دو روز جلوتر از بزرگ ترین روز مذهبى شیعه ها، در ماه محرم که اولین ماه اسلامى است، وارد طبس شدم. دهه اول این ماه که در ماه مارس 1906م. اتفاق افتاده، به امام حسین علیه السلام ـ شهید کربلا ـ اختصاص دارد. سالگرد این حادثه، عاشورا نامیده مى شود و هیچ روزى از سال، احساسات مذهبى شیعه را به اندازه این روز تحریک نمى کند. یاد حسین، در تمام شهرهاى ایران با نوحه و ناله و اشک هاى گرم زنده مى شود. دلاورى هاى حسین مورد تمجید قرار مى گیرد و از دشمنش، یزید با سخنان بدى یاد مى شود. تمام جریان این قسمت از تاریخ مذهبى شیعیان با شبیه خوانى هایى که نسبتاً خوب اجرا مى شود، روى صحنه مى آید....
ادوارد براون نیز مى نویسد:
چند نفر از اروپاییان که از نظر روان شناسى، تعزیه ها را مورد مطالعه قرار داده اند، معتقدند اینها در کمال مهارت تدوین شده و تعزیه خوان ها از روى اخلاص و اطلاع از فن خود، نمایش مى دهند.
سرلویس پلى در یکى از کتاب هایش، 37 مجلس تعزیه را ترجمه کرده است و در مقدمه آن مى نویسد:
اگر مقیاس هنرمندىِ نویسنده تاتر را در تأثیرى بدانید که در خوانندگان و شنوندگان ایجاد مى کنند، هیچ تراژدى از اینها بالاتر نیست... . گى بن که نویسنده اى دقیق است، مى گوید: «برخى از این نمایش ها در دل سخت ترین مردم هم تأثیر دارد».
گوبنیو تعزیه را از تراژدى هاى یونانى نیز عالى تر معرفى کرده است و مى نویسد:
تعزیه براى ایرانیان در حکم یک تأتر و تماشاى معمولى نیست، بلکه در نظر آنها از هر تظاهر دیگرى، مقدس تر و مهم تر است و با اجر جمیل و ثواب و پاداش بسیار توأم است. ایرانیان در مقابل تعزیه نمى توانند سرد و بى اعتنا بمانند.
از نیمه سده نوزدهم، کوشش هاى براى مطالعه پدیده تعزیه، (تنها نمایش بومى جهان اسلام) انجام شد، ولى باوجود علاقه کسانى چون دوگوبنیو یا مسیو آرلند، تعزیه در مجموع براى کارشناسان نمایش و تأثر تقریباً ناشناخته مانده است.
نگاه دروویل نیز به تعزیه و مراسم عزادارى چنین است:
فاجعه قتل امام حسین علیه السلام ، سوژه مراسم عزادارى خاصى است و اشک از دیدگان پیروان على روان مى سازد. در دهه محرم، صبح ها، صحنه هاى مختلف این فاجعه و روز دهم، شهادت جان گذار حسین نمایش داده مى شود. در ایام محرم در ایران جز شیون و زارى و فریاد و تکرار نام حسین چیزى به گوش نمى رسد.»
من از دیدن این صحنه هاى جان دار که چیزى از واقعیت کم نداشت، به حیرت افتادم. حیرت من وقتى فزون تر شد که دیدم پس از پایان نمایش از چهار هزار تن سوار که بدون رعایت نظم و احتیاط، به جان هم افتاده بودند، حتى یک تن نیز زخمى نشده است. مراسم تعزیه در میان قبایل و طوایف مختلف با تغییرهاى کم و بیش زیادى انجام مى گیرد، ولى در هر حال، اساس آن یکى است.
آشنایى با چند واژه مرسوم در عزادارى
2. تکیه
تکیه در لغت به معنى پشت به چیزى گذاشتن است و در مجاز به پشت و پناه گفته مى شود و در اصطلاح به حسینیه که در آن روضه مى خوانند یا به محلى که در آن تعزیه خوانى و روضه خوانى مى کنند، گفته مى شود و جمع آن تکایا است.
هرچند تاریخ دقیق شکل گیرى تکیه معلوم نیست، ولى درباره کیفیت شکل گیرى آن گفته اند: «تکیه ابتدا محل اجتماع دراویش و فقرا بود که رایگان در آنجا اقامت داشته اند و محافظان و نگهبانان آن از جوان مردان بودند. رفته رفته تکیه به محلى براى عزادارى تبدیل شد و از زمان ناصر الدین شاه به بعد، تکیه ها به طور رسمى محل اجراى برنامه هاى عزادارى و نمایش هاى مذهبى شد».
نقش تکیه در عزادارى محرم
تکیه ها در نهادینه کردن عزادارى در دوره قاجاریه نقش مهمى داشتند، به گونه اى که از فقیرترین مردم تا شخص شاه و صدر اعظم، در آن مشارکت مى کردند. به طور کلى، عزادارى براى امام حسین علیه السلام ، جلوه برجسته همکارى نزدیک دربار قاجار با مردم عادى بود. در دوره فتح على شاه و محمد شاه نیز ساخت تکایا گسترش یافت. این تکیه ها را جماعتى از افراد نیکوکار مى ساختند و معمولاً چندین دکان را براى نگه دارى و مرمت تکیه ها و برقرارى تعزیه وقف مى کردند، ولى بیشتر تکیه ها به همت اهل هر محل به راه مى افتاد. اوج گسترش تکیه ها را در دوره ناصر الدین شاه مى توان دانست. از این زمان به بعد، رفته رفته، تکیه به طور رسمى، محلى براى عزادارى و اجراى نمایش هاى مذهبى شد.
3. تعزیه
در دوره قاجاریه، از بعضى رویدادهاى تاریخى و مذهبى، از جمله واقعه کربلا، نمایش مى ساختند و در گذر یا میدان ها، به تماشا مى گذاشتند. به عبارت دیگر، از دوره قاجاریه، نمایش به عنوان یکى از اقسام عزادارى بر دیگر عزادارى ها افزوده شد. معمولاً یک روضه خوان پیش از آغاز تعزیه، از روى کتاب روضة الشهدا روضه مى خواند و پس از آن، تعزیه و شبیه به نمایش در مى آمد. به تدریج که تعزیه به صورت یک نمایش مذهبى مشخص و مستقل و جا افتاده در آمد، روضه خوانى هاى مقدماتى نیز از آن حذف شد. پژوهشگران، تاریخچه تعزیه خوانى را مربوط به ابتداى دوره صفویه مى دانند. تعزیه خوانى در دوران حکومت صفویه، مسیر تکاملى خود را پیمود، در دوره زندیه تکامل شد و در دوره قاجاریه به اوج شکوفایى و بلوغ خود رسید. تعزیه در دوره قاجاریه از نظر هنرى در سه زمینه ادبى موسیقایى و نمایش، شکوفایى خاصى یافت؛ به این معنا که در تعزیه هاى قدیم، اشقیا و مخالف خوانان نقش تأثیر زیادى در تعزیه داشتند، ولى از دوره ناصرى به بعد، مکالمه ها در تعزیه ها کوتاه تر و حرکت و عمل بیشتر شد. اشقیا و مخالف خوان ها، مقام و موقعیت نمایشى بیشتر و بهترى یافتند. این امر؛ یعنى تقابل و توازى نسبى نقش متضاد یا خوب و بد در تعزیه، سبب شد که جنبه هاى درامى و نمایشى تعزیه افزوده شود و تعزیه تا اندازه اى از حالت ساده و تراژدیک محض بیرون آید.
1. اربعین
در قرآن کریم، کلمه اربعین در چهار جا به کار رفته است: آیه 51 سوره بقره؛ آیه 142 سوره اعراف؛ آیه 29 سوره مائده و آیه 15 سوره احقاف.
در سوره بقره و سوره اعراف، مدت میقات حضرت موسى با خداوند و گرفتن الواح مقدس، چهل روز معرفى شده است. در سوره مائده نیز آمده است که بنى اسراییل پس از نافرمانى از حضرت موسى، چهل سال در بیابان سرگردان شدند. همچنین خداوند، در سوره احقاف چهل سالگى را دوران کمال عقل مى داند. شاید سرّ این مطلب که بعثت بسیارى از پیامبران در چهل سالگى بوده است، همین باشد.
در روایات معصومین علیهم السلام نیز عدد چهل بسیار مورد توجه بوده است. براى مثال، امام صادق علیه السلام فرمود: «کسى که از چهل سالگى بگذرد و توبه نکند، شیطان به صورت او دست مى کشد و مى گوید: پدر و مادرم فداى صورتى که رستگار نمى شود». نیز فرمود: «چون مؤمن بمیرد و چهل تن از مؤمنان بر جنازه او حاضر شوند و بگویند بار الها! ما از او جز نیکى نمى دانیم و تو به او از ما داناترى، خداى تبارک و تعالى مى فرماید: من گواهى شما را پذیرفتم و از آنچه من از او مى دانم و شما نمى دانید، گذشتم».
همچنین پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرموده است: «هر کس از امت من، چهل حدیث از سنت نگه دارى کند، روز قیامت من از او شفاعت خواهم کرد».
در اعتقاد مسلمانان نیز اربعین به صورت سنت در آمده است. تشکیل مجلس یادبود براى گذشتگان در ایام خاصى پس از درگذشت آنها، یکى از آداب مسلمانان است. البته این سنت نیکو، اختصاص به مسلمانان ندارد، بلکه در میان دیگر ادیان از جمله مسیحیت هم از اهمیت خاصى برخوردار است. مسیحیان در روز چهلم درگذشت متوفى، در کلیسا جمع مى شوند و نماز مخصوصى براى او مى خوانند که به «نماز میت» معروف است».
اربعین در سیره بزرگان نیز جایگاه خاصى داشته است. علما و بزرگان ما براى رسیدن به قرب الهى با تحمل ریاضت هاى شرعى، روح و جان خود را تزکیه مى کنند و به این وسیله ملکات پسندیده را در روح خود پرورش مى دهند که به این روش، چله نشینى گفته مى شود.
در تاریخ انقلاب اسلامى نیز سنت احیاى اربعین، تأثیر مهمى در گسترش شور انقلابى در شهرها داشت. در چهلم شهداى حادثه قم (19/10/1356)، مردم مسلمان تبریز قیام کردند و شهید دادند. در چهلم شهداى تبریز، شهرهاى دیگر، مجلس یادبود گرفتند و تظاهرات کردند و همین گونه اربعین ها به هم وصل شد و سراسر ایران به نهضت پیوست تا آنکه انقلاب اسلامى در 22 بهمن سال 1357 به پیروزى رسید. اربعین، تداوم عاشورا بود و ذکر رسالت بازماندگان پس از خون و شهادت.
فلسفه عزادارى
- احیا و زنده داشتن نهضت عاشورا
- ایجاد پیوند محکم عاطفى با مظلوم انقلاب گر و اعتراض به ستمگر
- حفظ نهضت اسلام از اثرگذارى انحرافى دشمنان
اثرات عزادارى
- الهام روح انقلابى، آزادگى، شهادت طلبى، ایثار و حقیقت جویى
- آشنایى توده هاى مردم با معارف دینى
- پالایش روح و تزکیه نفس
- الگودهى
- اعلام بى زارى از ستمگر
ضرورت برگزارى عزادارى
- هدایت مردم
- شناساندن انسان کامل
- ایجاد معنویت در جامعه
- ایجاد وحدت
- عبرت گیرى
محورهاى مهم درباره فلسفه عزادارى
فلسفه سیاه پوشى
- بررسى خواص و آثار رنگ سیاه از نظر روان شناسى
- اهمیت و ضرورت سیاه پوشى در سیره اهل بیت و ائمه علیهم السلام
- سابقه سیاه پوشى در فرهنگ ها و ملل
آسیب هاى عزادارى
- موضوعیت یافتن آن و خالى شدن از محتوا
- برداشت هاى منفى از عزادارى
- افراط و تفریط در جنبه هاى گوناگون
- ورود خرافات و رویدادهاى دروغین
- ورود سبک هاى مبتذل در خواندن اشعار
بایسته هاى پخش عزادارى ها از رسانه
- بیان اهداف ائمه علیهم السلام در لابه لاى مداحى
- معرفى الگوهاى عملى مانند معرفى یاران امام حسین علیه السلام
- بیان فلسفه قیام عاشورا و فلسفه عزادارى ها
- وارد کردن شعارهاى نظام در نوحه خوانى و سینه زنى ها
- استفاده از اشعار عالى، محکم و گویا با محتواى مناسب
- انتخاب اشعار آموزنده با توجه به نیاز جامعه
- انتخاب و استفاده از شعر و شعارهاى حسینى
- مستند بودن و مطابقت سخن با شأن ائمه علیهم السلام
- با تجربه بودن مداحان
- برانگیختن احساسات حق طلبى مردم و انزجار از باطل
- زنده نگه داشتن عشق به امام زمان(عج)
- تقویت نظام، رهبرى و مرجعیت
- خالى نبودن مداحى از معارف، نصایح اخلاقى و دستورهاى عملى ائمه علیهم السلام
- استفاده نکردن از شعرهاى کم مایه، زشت و دور از شأن ائمه علیهم السلام
- اجتناب از مطالب دروغ، خلاف و موهن مذهب
- مداحى نکردن به سبک آهنگ هاى لهو و لعب
- غلو نکردن
- فدا نکردن استوارى محتوا براى زیبایى بیان
- روخوانى از مقاتل معتبر
- روضه خوانى به شکل سنتى
- افزایش ایمان و معرفت دینى مردم
منابع پیشنهادى در زمینه عزادارى
1. فلسفه عزادارى
محدثى، جواد، قم، وثوق، چاپ اول، 1378، 40صفحه.
2. کلمه طیبه
نجابت شیرازى، حسین على، به کوشش حسین قمطیرى، شیراز، حوزه علمیه، شهید محمد حسین نجابت، چاپ دوم، 1378، 64 صفحه.
3. احکام عزادارى (احکام مبتلابه بخش اول)
دلیر، محسن، تهران، پیام معلم، چاپ اول، 1379، 14 صفحه.
4. احیاى خاطره عاشورا
استاد ولى، حسین، تهران، شبر، چاپ اول، 1380، 96صفحه.
5. مردم نگارى مراسم عزادارى ماه محرم در شهرستان بیرجند
بردآبادى، احمد، شعیبى، غلام حسین، تهران، قلم آشنا، چاپ اول، 1381، 192صفحه.
6. هودج خون (گذرى بر عزادارى و نام گذارى شب هاى محرم)
هادى منش، ابوالفضل، قم، مرکز پژوهش هاى اسلامى صدا و سیما، 1380، 246صفحه.
يکشنبه 10/10/1391 - 16:52
اهل بیت

بدون تردید در مصیبتها و بویژه مصیبت امام حسین (ع) شیوه‏هاى امامان معصوم (ع) این بوده كه عزادارى و مجالس سوگوارى داشته باشند. در اینجا به نمونه‏هایى از آن اشاره مى‏شود:
1. امام زین العابدین (ع)
بزرگى شخصیت امام سجاد، بلكه سایر امامان (ع) بر كسى پوشیده نیست؛ از این‏رو تمامى مسلمانان رفتار و گفتار آنان را الگو و سرمشق زندگى خویش قرار داده‏اند. یكى از ویژگیهاى امام سجاد (ع) صبر و شكیبایى ایشان در برابر سختى و مصایب بوده است. حادثه جانسوز عاشورا و جریان اسارت آن حضرت در دست دژخیمان پسر ابى‏سفیان و دفاع از آرمانهاى شهداى كربلا در برابر یزید؛ استوارى ایمان و شجاعت آن حضرت را مى‏رساند. ایشان به دیگران نیز توصیه مى‏فرمایند كه در برابر ناملایمات زندگى شكیبا و مقاوم باشند؛ «یا بنى اصبر على النوائب». (1) اما با وجوداین شكیبایى، آن حضرت زیاد گریه مى‏كرد به گونه‏اى كه ایشان را یكى از بكائون نامیده‏اند. آن حضرت در سجده‏هاى طولانى آن چنان اشك مى‏ریخت كه سنگ ریزه‏ها خیس مى‏شد اما این گریه خوف الهى بود. آن حضرت بر مظلومیت پدر بزرگوارش حسین بن على (ع) نیز بسیار گریه مى‏كرد، سالها اشك ریخت و دیگران را نیز تشویق فرمود تا بر حسین بن على بگریند و از اهرم گریه براى افشاى چهره ستمگران اموى استفاده نمایند؛ بدین جهت آن بزرگوار از هر فرصتى براى رسوایى ستمكاران استفاده مى‏كردند. گاهى كه نوبت غذا و طعام مى‏رسید، چشمان مباركشان پر از اشك مى‏شد. روزى یكى از خدمتگزاران آن حضرت عرض كرد: یابن رسول اللّه! آیا هنوز پایان حزن و اندوه شما فرا نرسیده است؟ فرمود: «ویحك! ان یعقوب (ع) كان له اثنى عشر ابناً فغیب اللّه واحداً منهم فابیضت عیناه من الحزن و كان ابنه یوسف حیاً فى الدنیا و انا نظرت الى أبى و أخى و عمى و سبعة عشر من اهل بیتى و قوماً من انصار أبى مصر عین حولى فكیف ینقضى حزنى؟»؛ (2) واى بر تو! یعقوب (ع) داراى دوازده فرزند بود. خداوند یكى از آنان را از جلوى چشمش دور و پنهان نمود - در حالى كه - فرزندش حیات داشت، چشمان یعقوب از اندوه سفید شد. اما من در جلو چشمانم شاهد بودم كه پدرم، برادرم، عمویم، هفده تن از اهل بیتم و گروهى از یاران پدرم را به قتل رساندند و سرهایشان را از تن جدا كردند. چگونه اندوه من پایان یابد؟ در روایت دیگر فرمود: «كیف لا أبكى و قد منع ابى من الماء كان مطلقاً للسباع و الوحوش»؛ (3) چرا گریه نكنم در صورتى كه پدرم را از آبى منع كردند كه براى تمام درندگان و حیوانات آزاد بود؟
امام صادق فرمود: «بكى على بن الحسین عشرین سنة و ما وضع بین یدیه طعام الا بكى»؛ (4) امام سجاد (ع) بیست سال گریه كرد و هرگاه در جلو آن حضرت غذایى گذاشته مى‏شد مى‏گریست.
روزى خدمتكار آن حضرت به ایشان گفت: «به فدایت اى پسر رسول خدا! مى‏ترسم كه اگر به این صورت گریه را استمرار دهید تلف شوید! فرمود: در پیشگاه خداوند اندوه دارم و مى‏دانم آنچه را تو نمى‏دانى. هرگاه جریان شهادت فرزندان فاطمه (ع) را به یاد مى‏آورم، گریه گلویم را مى‏گیرد به گونه‏اى كه نزدیك است گلوگیر شوم».
با فرا رسیدن ماه رمضان، هر افطار آن حضرت به یاد شهداى كربلا و شهادت پدر مى‏افتاد و مى‏فرمود: «واكربلا! واكربلا!» و این جمله را همواره تكرار مى‏كرد كه: «كشته شد پسر رسول خدا در حالى كه خایف بود! كشته شد پسر رسول خدا در حالى كه تشنه بود!». این جمله‏ها را با خود زمزمه مى‏كرد و اشك مى‏ریخت تا این كه لباس آن حضرت از اشك خیس مى‏شد. (5)
2. امام باقر (ع)
وضعیت دوران امام باقر (ع) به گونه‏اى بود كه جلسات عزا بسیار سخت و دشوار برگزار مى‏شد. بنى‏امیه روشى اتخاذ كرده بود كه از هر نوع حركت و برنامه‏اى كه در راستاى بیدارى امت اسلام و افشاگرى چهره ستمگران اموى باشد، جلوگیرى گردد؛ به همین جهت امام باقر (ع) مجالس عزادارى را در خفا و با حضور افراد خاصى برگزار مى‏كردند و از شعراى معروف آن زمان دعوت مى‏نمودند تا اشعارى بسرایند. یكى از آن شاعران كمیت بن زید اسدى (م 126 ه.ق) بود كه بیشتر شعرهاى خود را در مدح بنى‏هاشم و یادآورى مصایب آل‏رسول مى‏سرود.
مالك جهنى مى‏گوید امام باقر (ع) درباره روز عاشورا فرمود: «ولیندب الحسین و یبكیه و یأمر من فى داره بالبكاء علیه و یقیم فى داره مصیبته باظهار الجزع علیه و یتلاقون بالبكاء علیه بعضهم فى البیوت و لیعز بعضهم بعضاً بمصاب الحسین فأنا ضامن على اللّه لهم اذا احتملوا ذلك أن یعطیهم ثواب الفى حجة و عمرة و غزوة مع رسول اللّه و الائمة الراشدین.»؛ (6) در روز عاشورا براى امام حسین مجلس عزا برپا نموده و بر مصایب آن حضرت همراه با خانواده بگریید و جزع و ناراحتى خویش را ابراز كنید. ضمن دیدار و ملاقات همدیگر بر آن حضرت گریه كنید و یگدیگر را تعزیت دهید و بگویید: «اعظم اللّه اجورنا بمصابنإ؛ححّّ بالحسین (ع) و جعلنا و ایاكم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدى من آل محمد(ص)». هر كس این عمل را انجام دهد، براى او در نزد خدا ثواب دو هزار حج و عمره و جهاد در ركاب رسول خدا (ص) و امامان راشدین را ضمانت مى‏كنم.
در یكى از مجالس عزا با حضور امام باقر (ع)، كمیت شعر مى‏خواند، وقتى به اینجا رسید كه: «و قتیل بالطف غودر منهم بین غوغاء أمة و طعام»، امام باقر (ع) گریه زیادى كرد فرمود: «لو كان عندنا مال لاعطیناك و لكن لك ما قال الرسول (ص) لحسان ثابت، لازلت مؤیداً بروح القدس ما ذببت عنا اهل البیت»؛ (7) اگر سرمایه‏اى داشتیم در پاداش این شعر كمیت به او مى‏بخشیدیم اما جزاى تو همان دعایى است كه رسول خدا (ص) درباره حسان بن ثابت شاعر معروف صدر اسلام فرمودند كه همواره به خاطر دفاع از ما اهل بیت مورد تأییدات فرشته روح‏القدس خواهى بود.
شیخ طوسى مى‏گوید امام باقر (ع) وظیفه ما را در روز عاشورا چنین بیان مى‏فرماید: «ان البعید یؤمى الیه بالسلام و یجتهد فى الدعا على قاتله و یصلى من بعده ركعتین قال ذلك فى صدر النهار قبل ان تزول الشمس ثم لیندب الحسین و لیبكه و یأمر من داره ممن لا یتبعه بالبكاء علیه و یقیم فى داره المصیبة باظهار الجزع علیه»؛ (8) كسى كه در راهى دور قرار دارد،- جهت زیارت - كافى است كه به سوى كربلا اشاره نماید و سلام و درود بفرستد و در دعا و نفرین كشندگان شهداى كربلا بكوشد، آنگاه دو ركعت نماز بپا دارد باید این اعمال را پیش از زوال خورشید انجام دهد و پس از آن اهل خانه را جمع كند و مجلس عزا برگزار نماید و بر آن حضرت همگى بگریند.
3. امام صادق (ع)
ابو بصیر از یاران خاص امام صادق (ع) مى‏گوید: «در محضر آن حضرت بودم، ناگاه یكى از دختران امام حسین وارد شد، حضرت فرمودند: مرحبا! آنگاه او را مورد نوازش و مهربانى قرار داده و بوسید. فرمود: حقراللّه من حقركم و انتقم ممن و تركم و خذل اللّه من خذلكم و لعن اللّه من قتلكم و كان اللّه لكم ولیاً و حافظاً و ناصراً فقد طال بكاء الانبیاء و الصدیقین و الشهداء و ملائكة السماء ثم بكى و قال یا أبا بصیر اذا نظرت الى ولد الحسین أتانى مالا أملكه بما اوتى الى ابیهم و الیهم یا ابا بصیر ان فاطمة لتبكیه؛(9)
خداوند كوچك و پست گرداند كسى را كه شما را تحقیر كرد و انتقام گیرد از كسى كه نسبت به شما ستم روا داشت و خوار گرداند آن كه را كه شما را خوار كرد.- خداوند لعنت كند كسانى را كه پدران شما را به شهادت رساندند. خداوند متعال سرپرست و نگهدار و یاور شماست. همانا پیامبران، صدیقان، شهدا و فرشتگان الهى بر حسین فراوان گریستند. آنگاه خود حضرت گریه كردند و فرمودند: اى ابو بصیر هر زمان چشمم به یكى از فرزندان و نسل حسین مى‏افتد به خاطر آن حادثه‏اى كه براى پدرشان و یارانش پیش آمد حالتى به من دست مى‏دهد كه نمى‏توانم تاب بیاورم. اى ابوبصیر حتى فاطمه (ع) نیز بر فرزندش حسین مى‏گرید.
معاویه بن وهب یكى دیگر از یاران امام صادق (ع) مى‏گوید: «روز عاشورا خدمت مولاى خودم جعفر بن محمد (ع) رسیدم و آن حضرت را در محراب عبادت و سجده یافتم. انتظار كشیدم تا عبادت آن حضرت پایان یابد. سجده امام بسیار طولانى بود. در حال سجده گریه مى‏كرد و با پروردگار خویش مناجات مى‏نمود و براى خود و برادران و زایران امام حسین (ع) طلب آمرزش داشت، آنگاه به من فرمود: یا وهب زر الحسین من بعید أقصى و من قریب أدنى و جدد الحزن علیه و اكثر البكاء علیه...الى أن قال... ثم بكى الصادق (ع) حتى أخضلت لحیته بدموعه و لم یزل حزیناً كئیباً طول یومه ذلك و أنا ابكى لبكائه و أحزن لحزنه؛ (10) پسر وهب! حسین را از راه دور و نزدیك زیارت كن، اندوه و حزن خود را تجدید و زیاد گریه كن. آنگاه خود امام (ع) بسیار گریستند، به گونه‏اى كه قطرات اشك محاسن مباركشان را فرا گرفت. آن روز تا پایان محزون و اندوهناك بود. من نیز همراه آن حضرت گریستم و بر اندوه ایشان اندوهناك بودم».
زید شحام مى‏گوید: «همراه جماعتى از اهل كوفه در خدمت امام صادق (ع) بودیم. یكى از شعراى عرب به نام جعفر بن عفان وارد شد. آن حضرت او را احترام نموده و در نزدیك خود جاى داد، آنگاه فرمود اى جعفر! عرض كرد: لبیك! به فدایت گردم. فرمودند به من گفته‏اند كه تو اشعار نیكى درباره حسین (ع) سروده‏اى. عرض كرد: آرى. فرمود: اشعار خود را بخوان. او شعر مى‏خواند و امام و اطرافیان مى‏گریستند، به گونه‏اى كه قطرات اشك بر صورت و محاسن آن حضرت جارى بود. سپس امام فرمودند: یا جعفر و اللّه لقد شهدت ملائكة اللّه المقربین هاهنا یسمعون قولك فى الحسین و لقد بكوا كما بكینا أو اكثر و لقد أوجب اللّه تعالى لك یا جعفر فى ساعته الجنة یأسرها و غفراللّه لك»؛ (11) اى جعفر! فرشتگان الهى حضور دارند و صداى تو را شنیدید و چنانكه ما گریه كردیم، آنها نیز گریستند بلكه بیشتر از آن. خداوند در این ساعت براى تو بهشت را واجب كرده و تو را ببخشد.
ابن قولویه مى‏گوید: «هرگز دیده نشد كه نام امام حسین (ع) در نزد امام صادق برده شود و آن روز بر لب مباركش خنده مشاهده شود».
امام صادق (ع) فرمود: «حسین مایه عبرت و گریه هر مؤمنى است»؛ «ان البكاء و الجزع مكروه للعبد فى كل ما جزع ما خلا البكاء على الحسین بن على (ع) فانه فیه مأجور». (12)
مرحوم محدث قمى نوشته است: «ابوهارون مردى نابینا و شاعرى توانا و از اصحاب امام صادق (ع) بود و گاهى براى امام حسین مرثیه مى‏خواند او مى‏گوید: روزى خدمت امام صادق (ع) رسیدم، فرمود: ابوهارون از آن شعرهایى كه در مرثیه جدم سروده‏اى براى ما بخوان. عرض كردم: اطاعت مى‏شود. آن حضرت فرمود: بگویید زنها هم پشت پرده بیایند و استفاده ببرند. ابوهارون اشعار خود رإ؛خ‏خّ‏ّ كه تازه سروده بود آغاز كرد با آن پنج مصرع بیشتر نبود، غلغه‏اى از خانه امام صادق 7 بلند شد و اشك از چشمان مبارك امام جارى بود، شانه‏هاى مباركش به شدت حركت مى‏كرد و فریاد ناله و گریه از منزل به گوش مى‏رسید.
أمرر على جدت الحسین
فقل لا عظمه الزكیّة
ءأعظماً لازلت من
و طفاء ساكبة رویة
و اذا مررت بقبره‏
فاطل به وقف المطیة
و أبك المطهر للمطهر
و المطهرة النقیة
كبكاء معولةأتت‏
یوماً لواحدها المنیة (13)
اى باد صبا! گذر كن به قبر حسین و پیام دوستان و عاشقان او را برسان.
اى باد صبا پیام ما را به استخوانهاى مقدس و پاك حسین برسان.
بگو، اى استخونها! شما همیشه با اشك دوستان حسین سیراب هستید.
این اشكها مى‏ریزند و شما را سیراب مى‏كنند. اگر یك روزى شما را از آب منع كردند و اگر حسین را با لب تشنه شهید كردند این شیعیان و دوستان، اشك خود را نثار شما مى‏كنند. اى باد صبا! اگر از جسد این پاكان گذر كردى، تنها به رساندن پیام قناعت مكن؛ بلكه آنجا مركبت را نگهدار، خیلى هم بایست، و یاد مصایب حسین را در خاطرت زنده كن و اشك بریز، مانند آن زنى كه یك فرزند بیشتر ندارد، او چگونه در مرگ تنها فرزندش اشك مى‏ریزد، تو هم آن گونه اشك بریز و گریه كن براى آن انسان پاك، فرزند پاك و مادر پاك.
4. امام كاظم و امام على بن موسى الرضا (ع)
دوران امام كاظم (ع) دوران فشار و مراقبت بنى عباس بود. از این رو آن حضرت بیشتر زندگى خود را در زندان سپرى نمود. عزاداریها رونق و نمودى نداشت. با فرا رسید ایام عاشورا آن حضرت محزون و غمناك بود و آن روز را، روز غم، اندوه و گریه مى‏دانست. امام رضا (ع) مى‏فرماید: «كان ابى اذا دخل المحرم لایرى ضاحكاً و كانت الكابة تغلب علیه حتى تمضى منه عشرة ایام فاذا كان الیوم العاشر منه كان ذلك الیوم یوم مصیبة و حزنه و بكائه»؛ (14) با فرا رسیدن ماه محرم پدرم موسى بن جعفر با چهره خندان دیده نمى‏شد و حزن و اندوه سراسر وجودش را فرا مى‏گرفت تا روز دهم فرا مى‏رسید. آن روز روز مصیبت، اندوه و گریه آن حضرت بود.
دعبل خزاعى از شعراى بزرگ و علاقمند به اهل بیت پیامبر (ص) است. وى در سال 198 در شهر مرو به خدمت امام رضا (ع) رسید. او مى‏گوید: «در شهر مرو بر آقایم على بن موسى الرضا (ع) وارد شدم در حالى كه یاران آن حضرت پیرامون او نشسته بودند. حزن و اندوه از چهره امام پیدا بود. با ورود من به مجلس فرمود: خوشا به حالت اى دعبل كه ما را به وسیله دست و زبانت یارى مى‏نمایى! آنگاه مرا احترام نموده و در نزد خود جاى داد. فرمود: دوست دارم كه براى من شعر بگویى، این روزها، روز حزن و اندوه ما اهل بیت (ع) و روز شادى دشمنان ما بویژه بنى امیه است؛ فان هذه الایام ایام حزن كانت علینا اهل بیت و ایام سرور كانت على اعدائنا خصوصاً بنى امیه ثم انه نهض و ضرب ستراً بیننا و بین حرمه و أجلس أهل بیته من وراء الستر لیبكوا على مصاب جدهم الحسین ثم التفت الى و قال یا دعبل ارث الحسین فانت ناصرنا و مادحنا ما دمت حیاً قال دعبل فاستعبرت و سالت دموعى و أنشات.
أفاطم لو خلت الحسین مجدلا و قد مات عطشاناً بشط الفرات...و بكى الامام الرضا حین أنشد دعبل القصیدة و بكت معه النسوة و الاطفال. (15)
پس از آن امام رضا (ع) پرده‏اى را جهت حضور خانواده در مصیبت‏ جدشان حسین (ع) آویزان كرد و به من فرمود: اى دعبل مرثیه‏سرایى كن. تا تو زنده هستى یاور و ستایشگر اهل بیت پیامبر (ص) خواهى بود! آنگاه گریستم به گونه‏اى كه قطرات اشك بر صورتم جارى شد و این شعر را سرودم.
أفاطم لو خلت....
امام رضا (ع) و خانواده و فرزندان آن حضرت به شدت گریستند».
نمونه ‏هایى كه از سیره امامان ارایه مى‏شود، گویاى این واقعیت است كه بزرگان دین با همه سختیها و دشواریها، عزادارى سالار شهیدان را پاس داشته و از آن به خوبى نگهدارى مى‏نمودند؛ اگر چه در سیر تحول تاریخى آن فراز و نشیبهایى بسیارى دیده مى‏شود.
5. امام جواد، امام هادى، امام حسن عسگرى و امام زمان -(س)
در عصر امام جواد (ع) عزادارى براى امام حسین (ع) به صورتى آشكار در منازل علویان برگزار مى‏شد، اما پس از معتصم عباسى دیگر جانشینان وى از اقامه عزادارى و حتى از زیارت قبور امامان و شهیدان كربلا به شدت جلوگیرى كردند.
امام هادى (ع) در محیطى خفقان‏آور زندگى مى‏كرد. متوكل عباسى - حاكم وقت - دشمنى خاصى با امام و شیعیان آن حضرت داشت. وى به اندازه‏اى در زشتكارى پیش رفت كه قبر امام حسین (ع) را ویران ساخت و آثار آن را از میان برد. (17)
ابوالفرج اصفهانى مى‏گوید: «متوكل نسبت به خاندان ابوطالب بسیار سخت گیر بود و به شدت از رفتار و اعمال علویان مراقبت مى‏كرد، بغض و كینه فراوانى از ایشان در سینه داشت و بر این اساس تهمتهاى ناروایى به آنان نسبت مى‏داد. سخت‏گیرى متوكل به جایى رسید كه هیچ یك از خلفاى پیش به اندازه وى تندروى نكرده بودند. به دستور وى قبر امام حسین (ع) را تخریب كردند به طورى كه هیچ آثارى از آن بر جاى نماند. وى‏ پایگاههایى در مسیر قبر آن حضرت ساخته بود تا هر كسى را كه به زیارت آن حضرت مى‏رود دستگیر و مجازات نمایند». (18)
این وضعیت تا عصر امامت امام حسن عسكرى استمرار داشت اما شیعیان و علویان هرگز ترس به خود راه ندادند و همواره در طول تاریخ با ستمگران اموى و عباسى مبارزه كردند خواه از راه مبارزه مثبت و یا منفى؛ از راه زیارت قبور و نفرین بر كشندگان آنان، یا از راه عزادارى و گریه بر مظلومیت شهیدان بویژه شهداى كربلا.
بى شك امام زمان - سلام اللّه علیه - سیره پدران بزرگوار خود را استمرار بخشیده و بر جد بزرگش حسین بن على (ع) مى‏گرید. چنان كه در زیارت ناحیه مقدسه آمده است كه آن حضرت خطاب به جدشان امام حسین - سید شباب اهل الجنه - مى‏فرماید: «لاندبنك صباحاً و مساًء و لا بكین علیك بدل الدموع دماً»؛ (19) هر صبحگاه و شامگاه بر تو اى جد بزرگوار مى‏گریم و آن چنان گریه مى‏كنم كه به جاى اشك خون از چشمانم جارى شود. و این شیوه تا ظهور حضرتش ادامه خواهد داشت و انشاءاللّه با ظهورش جهان را پر از عدل و داد نموده و ریشه ظلم و ظالمان را از جهان خواهد كند.
________________________________________
(1) - مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 179، فصل فى كرعه و صبره و بكائه (ع).
(2) - همان، ج 4، ص 180، همان فصل.
(3) - همان.
(4) - همان.
(5) - همان.
(6) - كامل الزیارات، ص 174 باب 71، ثواب من زار الحسین (ع) یوم العاشورا و مصباح المتهجد، زیارت‏
(7) - مصباح المهتجد، ص 713.عاشورا.
(8) - همان.
(9) - كامل الزیارات، باب 28، ص 88 و بحارالانوار، ج 45، ص 208، باب ما ظهر یعد شهادة الحسین(ع).
(10) - تاریخ النیاحة على الحسین، ص 157.
(11) - بحارالانوار، ج 44، ص 282، باب و تاریخ النیاحة على الحسین، ص 160.
(12) - همان، ج 44، ص 291، باب ثواب البكاء على مصیبة و كامل الزیارات، ص 100.
(13) - نفس المهموم، محدث قمى ص 46 و حماسه حسینى، مرتضى مطهرى، ص 280.
(14) - امالى، صدوق، مجلس 27 و بحارالانوار، ج 44، ص 284، ثواب البكاء على مصیبة.
(15) - بحارالانوار، ج 45، ص 257، باب من قیل من المراثى فیه و تاریخ النیاحة على الحسین (ع)، ص 164.
(17) - كامل ابن اثیر، ج 5، ص 287 ذكر ما فعله المتوكل لمشهد الحسین بن على ابن ابیطالب (ع) و زندگى‏
(18) - مقاتل الطالبین، ص 478، ذكر ایام متوكل جعفر بن محمد المعتصم.تحلیل
(19) - بحارالانوار، ج 98، ص 320، باب كیفیة زیارة الحسین (ع) یوم عاشوراء

يکشنبه 10/10/1391 - 16:52
اهل بیت

عاشورا دهم ماه محرم الحرام است كه از دیر باز مورد توجه و احترام مردم بوده است.
ولى در فرهنگ شیعه به خاطر شهادت سومین پیشواى شیعیان و اصحاب او در سرزمین كربلا، این روز از جایگاه والایى برخوردار است. دهم ماه محرم با رخداد قیام سیدالشهداء (علیه السّلام) در بین امامان (علیهم السّلام) و دوستداران اهل بیت (علیهم السّلام) به عظیم‏ترین روزسوگوارى و ماتم تبدیل شد.(1) پیشوایان معصوم (علیهم السّلام) همواره جهت زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشورا، شیعیان را به سوگوارى و عزادارى توصیه نموده و اثرات و ثمرات این شعایر را تشریح مى‏نمودند. راز این كه ائمه هدى(علیهم السّلام) بر ماتم سرایى شهداى كربلا تأكید نموده‏اند این است كه: اوّلاً دشمنان و مخالفان اهل بیت (علیهم السّلام) این روز را به جشن و سرور سپرى مى‏كردند و ثانیاً این عزادارى‏ها و سوگوارى‏ها اگر آگاهانه، خالصانه و سازنده باشد، دل صاحب عزا را با دل حماسه‏سازان دشت نینوا پیوند مى‏دهند و این ارتباط خود باعث ازدیاد معرفت و قرب به بارگاه ملكوتى خواهد شد.
امام صادق(علیه السّلام) در توصیف مصایب روز عاشورا این گونه فرمودند: «وَ اَمّا یَومَ عاشوراءَ فَیَومٌ اُصیبَ فیه الحُسین صریعاً بینَ اَصحابِهِ و اصحابُهُ حَولَهُ صَرعى عُراةٌ؛(2) امّا روز عاشورا روزى است كه در آن حسین(علیه السّلام) میان یارانش كشته بر زمین افتاد و یاران او نی ز اطراف او بر خاك افتاده و عریان بودند».
امام رضا(علیه السّلام) دراین‏باره مى‏فرماید: «من ترك السّعى فى حوائجه یوم عاشوراء قضى اللّه له حوائج الدّنیا و الآخرة و من كان عاشوراء یوم مصیبته جعل اللّه عزّ و جلّ یوم القیامة یوم فرجه و سروره؛(3) هر كس تلاش در رفع نیازهایش را در عاشورا به خاطر به پاداشتن عزا تر ك كند، خداوند حوایج دنیا و آخرتش را برآورده سازد و هر كس عاشورا را روز مصیبت خویش قرار دهد، خداوند تبارك و تعالى روز قیامت را روز شادى و خوشحالى او قرار مى‏دهد.»
هم چنین امام صادق(علیه السّلام) فرمودند: «انّ یوم الحسین اعظم مصیبةً من جمیع سائر الایّام؛(4) روز شهادت امام حسین(علیه السّلام) سوزناك‏ترین روزهاست.»
در سیره اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السّلام) هرچه بیشتر تفحّص گردد، مشاهده مى‏شود كه آن بزرگواران براى ترویج فرهنگ عاشورا و تطبیق آن بر مصادیقش بر اساس مقتضیات هر عصر، اهتمامى وافر و تأكیدى مصرّانه داشته‏اند.
امام باقر(علیه السّلام) در تعقیب این هدف و توجه دادن مردم به ستمى كه بر اهل بیت(علیهم السّلام) روا شده، وصیّت مى‏كند تا ده سال در موسم حج در منى براى امام حسین(علیه السّلام) و همراهانش عزادارى كنند.
آن حضرت بودجه‏اى را براى چنین امرى اختصاص داد. عزادارى گروهى در ایام حج و سرزمین حسّاس منى، سؤالات معنا دارى را در اذهان ترسیم مى‏كند و این خود بهترین نوع مبارزه غیر مستقیم ائمه(علیهم السّلام) براى توجه دادن افكار عمومى بر ضد جنایات اموى بود.
ائمه هدى(علیهم السّلام) غیر از آن كه قولاً و عملاً در سیره و رفتار خود در جهت برپایى مجالس سوگوارى براى اباعبداللّه(علیه السّلام) تأكید و اصرار داشته‏اند، از مردم خواسته‏اند كه در این امر مهم كوتاهى نكنند و به آنان نوید داده‏اند كه براى عزاداران حسینى پاداش بسیار ویژه‏اى در ن ظر گرفته شده است.
از منابع روایى چنین برمى‏آید هر كس بر مصایب ائمه خصوصاً امام حسین (علیه السّلام) بگرید و از این بابت محزون گردد:
1- در روز جزاء با ائمه هدى(علیهم السّلام) محشور خواهد بود.
2- حضرت سیدالشهداء (علیه السّلام) براى سوگوار خود از خداوند طلب آمرزش مى‏كند.
3- عزادار اباعبداللّه(علیه السّلام) مصداق كسى است كه در شادى اهل عترت شادمان و در حزن آنان اندوهناك و محزون است.
4- در هنگام احتضار سوگوار اباعبداللّه(علیه السّلام)، ائمه هدى(علیهم السّلام) حاضر مى‏شوند و عزرائیل را به مراعات حال وى توصیه مى‏كنند به حدى كه ملك الموت از مادر نسبت به او رؤوف‏تر است.
5- سوگوار حماسه ساز عاشورا، از آب گواراى كوثر جرعه‏هایى مى‏نوشد و به میوه‏هاى جنّت متنعم مى‏شود.
6- شفاعت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) شامل عزاداران امام حسین(علیه السّلام) مى‏شود.
7- قبر ماتم دار كربلا نورانى است و از عذاب برزخى مصون مى‏باشد.
8 - خداوند از این كه عزادار امام حسین(علیه السّلام) را عذاب كند، پروا مى‏كند.
9- سوگواران و زائران در پرتو عرش الهى در مجلس منوّر در محضر اباعبداللّه هستند.(5)
_______________________________________________________
1. ماهنامه مبلّغان، شماره 39، ص 71.
2. اصول كافى، كلینى، ج 4، ص 147.
3. عیون اخبار الرّضا، شیخ صدوق، ج 1، ص 298.
4. همان، ص 225.
5. مجله پاسدار اسلام، شماره‏هاى 267 و 268(اسفند 82 و فروردین 83) ص 29 - 27، برگرفته از مقاله جارى با جرعه‏هاى عاشورا، غلامرضا گلى زواره.

يکشنبه 10/10/1391 - 16:50
اهل بیت

شیعیان هند با خانه تكانی و نظافت حسینه‌ها، مساجد و احداث تكیه‌ها و آماده‌سازی مكان‌های عزاداری به منظور برگزاری آیین بزرگداشت یاد و خاطره سالار شهیدان و یارانش چند روز قبل از آغاز ماه محرم با شور و هیجان خاصی به استقبال این ماه می‌روند. شیعیان هند كه حدود ‪۱۰درصد جمعیت نزدیك به یكصد و پنجاه میلیونی مسلمانان این كشور را تشكیل می‌دهند، در ماه‌های محرم و صفر و بویژه در دهه عاشورا با علاقه‌ی وصف نشدنی، برنامه‌های مختلف و ویژه‌ای را برگزار می‌كنند.
این برنامه‌ها از روز اول محرم آغاز می‌گردد و تا پایان روز عاشورا و مراسم ویژه شام غریبان در تمامی روز و تا ساعاتی از شب ادامه می‌یابد. در مناطق شیعه‌نشین هند از جمله شهرهای "لكنهو"، "امرهه" و "كشمیر" عموما مكان‌های ویژه‌ای ساخته می‌گردد كه به "امام‌باره" معروف است و تقریبا مكانی همچون تكیه و حسینیه در ایران است كه عزاداری ماه محرم در آنها برگزار می‌گردد. امام‌باره شهر لكنهو مركز ایالت "اوتارپرادش" واقع در شمال هند كه پر جمعیت‌ترین ایالت هند است از جمله بزرگترین امام‌باره‌های هند است كه قدمت آن به حدود چهارصد سال می‌رسد و در شمار آثار باستانی هند ثبت شده است. بیشتر مراسم عزاداری درهند در ماه‌های محرم و صفر در امام‌باره‌ها برگزار می‌گردد.
مجالس عزاداری امام حسین (علیه السّلام) عموما شامل سخنرانی توسط علمای محلی و نیز نوحه خوانی به زبان محلی است. همانند دیگر مناطق شیعه‌نشین جهان در هند نیز چند روزدهه اول محرم هركدام به نام اهل بیت و یاران امام حسین (علیه السّلام) نام‌گذاری شده است و هر روز به نام خاصی مراسم برگزار می‌گردد. از روز چهارم محرم به نام حضرت حر عزاداری صورت می‌گیرد كه همراه با برگزاری مجالس عزا، مردم نذورات خود را نیز در قالب غذاهای ویژه‌ای كه برای این ایام می‌پزند ادا می‌كنند. روز پنجم به نام فرزندان حضرت زینب (سلام الله علیها)، روز ششم به نام حضرت علی اكبر، هفتم محرم به نام حضرت قاسم، هشتم به یاد حضرت ابوالفضل، نهم به نام حضرت علی اصغر و دهم به نام سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین گرامی داشته می‌شود. از روزاول محرم عزاداران با شربت پذیرایی می‌شوند اما در روزهای تاسوعا و عاشورا مردم همراه با دیگر غذاها نذورات خود را به صورت غذایی كه به حاضری معروف است و شامل مقداری نان و كباب و یا غذایی شبیه به قیمه ایرانی است در اختیار عزاداران قرار می‌دهند. در روز نهم كه به یاد حضرت علی اصغر گرامی داشته می‌شود توزیع شیر میان مردم بسیار رایج است.
از اول تا ششم محرم عموما مجالس عزاداری در منازل و یا امام‌باره ها انجام می‌گردد اما از این روز به بعد دسته جات عزادار بعد از ظهرها به خیابان‌ها آمده و مراسم خود را به صورت راهپیمایی در خیابان انجام می‌دهند. این نوع عزاداری در روز هفتم كه به نام حضرت قاسم (علیه السّلام) انجام می‌گردد به "مهنی" معروف است. مردم مسلمان هند اعتقاد دارند كه بنا بر بعضی روایات در چنین روزی حضرت قاسم (علیه السّلام) با دختر امام حسین (علیه السّلام) ازدواج كرده است. در عزاداری روز نهم كه به نام حضرت علی اصغر برگزار می‌شود، عزاداران گهواره‌ای را به صورت نمادین روی دستان خود حمل می‌كنند. شیعیان هند شب عاشورا را نیز همانند شبهای قدر گرامی می‌دارند و تا صبح بیدار می‌مانند و به عزاداری و مرثیه سرایی می‌پردازند. عزاداری روز عاشورا نیز كه از بامداد این روز آغاز می‌گردد تا عصر ادامه می‌یابد و عموما مردم در این فاصله به حرمت شرایطی كه در این ساعات در روز عاشورا بر خاندان امام حسین (علیه السّلام) گذشته است از خوردن پرهیز می‌كنند و بعد از اتمام رسمی مراسم به هنگام عصر روزه نمادین خود را با غذاهای نذری كه با عدس و برنج پخته می‌شود افطار می‌كنند كه به‌این عمل "فاقه‌شكنی" گفته می‌شود. سینه زنی، زنجیر زنی، قمه زنی و راه رفتن با پای برهنه روی آتش از جمله كارهایی است كه عزاداران عاشورا در بزرگداشت این روز انجام می‌دهند. بعد از نماز مغرب و عشا مراسم شام غریبان آغاز می‌گردد و مردم هر شهر یا محله در یك محل جمع می‌شوند اما رسوم ویژه‌ای برای این شب آنچنان كه در ایران معمول است وجود ندارد و تنها مرثیه خوانان به ذكر مصیبت بازماندگان عاشورا می‌پردازند.
در مراسم سینه زنی و زنجیر زنی از بعضی سازها همچون طبل و تعدادی ادوات موسیقی محلی نیز هماهنگ با نوای مرثیه استفاده می‌گردد. از جمله آداب و رسوم ویژه ماه‌های محرم و صفر در بین شیعیان هند این است كه هیچگونه مراسم ازدواجی دراین ماه انجام نمی‌گیرد و مردم ترجیح می‌دهند لباس نو خریداری نكنند و از برگزاری مراسمی همچون جشن تولد نیز پرهیز می كنند. زنان نیز علاوه بر آنكه در مجالس عمومی كه در امامباره‌ها برگزار می‌گردد شركت می‌كنند مجالس ویژه‌ای را در منازل خود نیز به مورد اجرا می‌گذارند كه در آن زنانی كه به "حدیث خوان" معروفند برای شركت‌كنندگان در مراسم سخنرانی و مرثیه سرایی می‌كنند. تا پیش از سال ‪۱۹۷۸در هند حركت دستجات عزادار در خیابان‌ها ممنوع بود اما از این سال به بعد شیعیان اجازه یافتند مراسم خود را در معابر عمومی نیز انجام دهند

يکشنبه 10/10/1391 - 16:50
اهل بیت

گریه براى مصایب امام حسین(علیه السّلام) نوعى پیوند با راه و روش و هدف آن حضرت است كه باعث آمادگى براى مبارزه و جهاد در راه خدا مى‏شود و نیروى ایمان و عقیده را از هر جهت بسیج مى‏كند و ناامیدى و زبونى را از انسان دور مى‏نماید. از آن‏جا كه شهادت سالار شهیدان و ی اران با وفایش از منظر عمومى، آثار ویرانگرى براى حكومت بنى‏امیه و سال‏ها بعد براى بنى عباس داشت و مشروعیّت حاكمان این دو سلسله را زیر سؤال برده بود، براى این كه این تراژدى غم‏بار به دست فراموشى سپرده نشود، امامان(علیهم السّلام) با گریه بر شهیدان نینوا و زنده نگه داش تن یاد و خاطره جانبازى‏هاى آنان اهداف شهیدان كربلا را دنبال مى‏كردند. عظمت حادثه كربلا به قدرى دلخراش بود كه شاهدان آن مصیبت تا زنده بودند آن را فراموش نكردند.
امام سجّاد(علیه السّلام) در مناسبت‏هاى گوناگون بر عزیزانش گریه مى‏كرد.
اشك‏هاى آن حضرت(علیه السّلام) عواطف را بر مى‏انگیخت و در اذهان مخاطبان مظلومیّت شهداى كربلا را ترسیم مى‏نمود. امام سجّاد (علیه السّلام) بنیانگذار فرهنگ گریه در میان مؤمنان بود و طى 35 سال امامتش به این روش ادامه داد (6) تا جایى كه یكى از «بكّائین پنج گانه تاریخ»(7) نامیده شد. وقتى راز آن همه گریه را از آن حضرت مى‏پرسیدند، حضرت مصایب جانگداز كربلا را بازگو مى‏كرد و مى‏فرمود: مرا ملامت نكنید. بدرستى یعقوب(علیه السّلام) پس از آن كه یك فرزند خود را از دست داد، آن قدر گریست تا از غصّه چشم‏هایش سفید شد. در حالى كه یقین به مرگ فرزندش نداشت.
ولى من به چشم خود در نصف روز دیدم كه چهارده نفر از اهل بیت مرا سربریدند.(8)
او نه تنها خود در سوگ شهداى كربلا مى‏گریست، بلكه شیعیان و مؤمنان را نیز ترغیب به گریستن بر آن شهدا مى‏كرد و مى‏فرمود: «هر مؤمنى كه بر شهادت حسین(علیه السّلام) بگرید به طورى كه اشك بر گونه‏هایش جارى شود، خداوند براى او غرفه هایى در بهشت آماده مى‏سازد كه تا ابد در آ ن اقامت خواهد گزید».(9)
امام صادق(علیه السّلام) فرمودند: «على بن الحسین(علیهما السّلام) به یاد عاشورا بیست سال گریست و هرگز طعامى نمى‏خورد مگر این كه گریه مى‏كرد».(10)
همچنین امام رضا(علیه السّلام) فرمودند: «فعلى مثل الحسین فلیبك الباكون فانّ البكاء علیه یحطّ الذّنوب العظام؛(11) گریه كنندگان باید بر كسى همچون حسین(علیه السّلام) گریه كنند، زیرا گریستن بر او گناهان بزرگ را فرو مى‏ریزد».
باز امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: «كلّ الجزع و البكاء مكروهٌ سوى الجزع و البكاء على الحسین؛(12) هر ناله و گریه‏اى مكروه است، مگر ناله و گریه بر حسین(علیه السّلام)».
این اشك‏ها و گریه‏ها در عزاى مظلوم كربلا، فریاد مداوم علیه ستمگران و ابلاغ پیام خون مطهر شهدا بود. اگر گریه‏هاى ائمه(علیهم السّلام) نبود، حادثه عاشورا از خاطره‏ها محو مى‏شد و شعاع این مشعل فروزان فروكش مى‏كرد. بیان گریه نظام هستى
مسأله گریه نظام هستى به ویژه گریه آسمان بر شهادت حضرت اباعبداللّه(علیه السّلام) در روایات منقول از ائمه هدى(علیهم السّلام) منعكس شده است.راز این گریه اظهار عظمت مصیبت است به نحوى كه در جزء جزء عالم هستى داراى تأثیر بوده است.
پس از بازگشت اهل بیت عصمت و طهارت از كربلا و ورود به مدینه امام سجاد(علیه السّلام) ضمن خطبه‏اى چنین فرمودند: «اى مردم! پس از این مصیبت عظمى كدام یك از مردانتان تواند شاد بود یا كدامین چشم مى‏تواند اشكش را حبس كند؟ همانا آسمان‏هاى هفت گانه بر قتل او گریستند و دریاه ا با امواجشان و آسمان‏ها با اركانشان و زمین با پهنه وسیعش و درختان با شاخه‏هایشان و ماهیان اعماق دریا و ملائكه و اهل آسمان بر شهادت او گریستند».(13)
امام صادق(علیه السّلام) در روایتى به صحابى بزرگوارش زراره فرمودند: «اى زراره! آسمان چهل روز بر حسین(علیه السّلام) گریست و زمین چهل روز با سیاهى و خورشید چهل روز با سرخى و كسوف و كوه‏ها از هم پاشیدند و دریاها متلاطم شدند و ملائكه چهل روز بر حسین(علیه السّلام) گریستند».(14)
هم چنین امام رضا(علیه السّلام) در روایتى به گریه آسمان‏هاى هفت گانه و زمین اشاره نموده‏اند.(15)
از روایاتى كه گذشت مى‏توان چنین استنباط كرد كه اصل مسأله گریه هستى بر شهادت امام حسین(علیه السّلام) امرى است قطعى كه خود سند متقنى است براى زنده نگه داشتن این قیام. ترغیب شاعران به سرودن شعر و مرثیه‏
برپایى مجالس نوحه خوانى و خواندن شعر و مرثیه از عباداتى است كه داراى ثواب و پاداش فراوانى در نزد پروردگار است.
امام صادق(علیه السّلام) مى‏فرماید: «الحمد لله الّذى جعل فى النّاس من یفد الینا و یمدحنا و یرثى لنا؛(16) حمد و ستایش خداوندى را كه در میان مردم كسانى را قرار داد كه به سوى ما مى‏آیند و ما را مدح مى‏كنند و براى ما مرثیه مى‏خوانند».
این نشان دهنده جایگاه «مرثیه» و «مدح» در فرهنگ شیعه و در راستاى احیاى فرهنگ اهل بیت(علیهم السّلام) است.
بیان مصایب و مراثى سرور شهیدان امام حسین (علیه السّلام) به اندازه‏اى مهم و ضرورى است كه پیشوایان معصوم(علیهم السّلام) همواره بدان سفارش كرده و خواستار زنده نگه داشتن نام و یاد آن امام(علیه السّلام) به این شیوه شده‏اند. آنان خود نیز بدین امر پاى‏بند بوده و در بزرگداشت این واقعه جانسوز ق لبى سوزان و زبانى نوحه‏گر داشته‏اند.
استاد شهید آیت اللّه مرتضى مطهرى (ره) در این زمینه مى‏نویسد: «ائمه دین خواستند قیام امام حسین(علیه السّلام) به صورت یك مكتب و به صورت یك مشعل فروزان همیشه باقى بماند. این یك چراغى است از حق، از حقیقت دوستى و از حقیقت خواهى. این یك ندایى است از حق‏طلبى، از حرّیت و آزادى، این مكتب آزادى و این مكتب مبارزه با ظلم را خواستند براى همیشه باقى بماند. در زمان خود ائمه اطهار(علیهم السّلام) كه این دستور صادر شد، سبب شد كه جریان زنده و فعّال و انقلابى به وجود آید. نام امام حسین(علیه السّلام) شعار انقلاب علیه ظلم گشت، یك عدّه شاعر انقلابى به وجود آ مدند مانند: كمیت اسدى، دعبل خزایى، سیّد حمیرى و...كمیت اسدى مى‏دانید كیست؟ همان كسى كه با اشعارش از یك سپاه بیشتر براى بنى امیّه ضرر داشت».(17)
مشهور است كه چون اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السّلام) از شام به مدینه بازگشتند، در حوالى مدینه براى مدتى كوتاه اقامت نمودند. اهالى مدینه با شور و شوق خاصى به استقبال آنان رفتند. در میان استقبال كنندگان فردى بود به نام «بشیر بن جذلم» كه چون امام سجاد(علیه السّلام) او را دید، ف رمود: اى بشیر! پدرت شاعر بود. آیا تو هم از شاعرى بهره‏دارى، وى جواب داد: آرى! خود نیز شاعر هستم. حضرت(علیه السّلام) فرمودند: ابیاتى بسراى و خبر ورود اهل بیت(علیهم السّلام) و مصیبت جانگداز كربلا را اعلام كن. بشیر مى‏گوید بر مركب خود سوار و با عجله وارد مدینه شدم و صدا به گریه ب لند كردم و این اشعار را خواندم:
یا اهل یثرب لامقام لكم بها  *** قتل الحسین و ادمعى مدرار
الجسم منه بكربلا مضرّج‏  *** و الرأس منه على القناة یدار
یعنى: اى اهل یثرب (مدینه) دیگر در شهر نمانید چون حسین(علیه السّلام) كشته شد. پس اشك فراوان از گونه‏ها جارى كنید. بدنش در كربلا آغشته به خون شده و سر مطهرش را بر سر نیزه كردند.
بعد از این مرثیه، شهر مدینه شكل ماتم به خود گرفت. همه اهل شهر از منازل بیرون آمدند و به گریه و زارى پرداختند و این ماتم‏سرایى تا چندین روز ادامه داشت.
در عصر امامت ائمه(علیهم السّلام) شعرایى چون كمیت اسدى، سیّد حمیرى، دعبل خزایى و... به سفارش آن بزرگواران براى فداكاران كربلا به مرثیه گویى پرداختند. اشعار حماسى و عمیق این یاران اهل بیت(علیهم السّلام) بنى امیّه و بنى عباس را در هراس افكنده بود.(18)
شاعر و مدّاح اهل بیت(علیهم السّلام) «دعبل خزایى» این گونه نقل كرده است: ایام محرم بود كه به زیارت امام هشتم على بن موسى الرضا(علیهما السّلام) رفتم. دیدم آن حضرت با حالت حزن و اندوه نشسته و اصحاب هم دور او جمع شده‏اند. چون مرا دید، فرمود: اى دعبل! دوست دارم شعرى بخوانى، زیرا این روزها غم و اندوهى است كه بر خاندان ما رفته است و كسى كه بر مصیبت جدّم امام حسین(علیه السّلام) بگرید، خداوند گناهان او را مى‏آمرزد. سپس آن حضرت از جاى خویش برخاست و پرده‏اى را نصب كرد و اهل خانه را در پشت آن پرده قرار داد تا در مصایب جدّشان عزادارى كنند. در این حال رو به سوى من كرد و فرمود: براى جدّم حسین(علیه السّلام) مرثیه‏اى بخوان. دعبل مى‏گوید: اشعارى خواندم به طورى كه صداى گریه امام رضا(علیه السّلام) و اهل بیت او بلند شد.(19)
زید شجام مى‏گوید: «با جمعى از كوفیان نزد امام جعفر صادق(علیه السّلام) بودیم كه جعفر بن عفان وارد شد. امام صادق(علیه السّلام) او را نزدیك خود جاى داد. سپس فرمود: شنیده‏ام تو درباره عزادارى امام حسین(علیه السّلام) خوب شعر مى‏گویى، گفت: بلى! فرمود: بگو! پس جعفر شعرى درباره امام حسین(علیه السّلام) سرود به طورى كه امام صادق(علیه السّلام) و تمام اطرافیان گریستند. سپس امام (علیه السّلام) فرمود: اى جعفر! به خدا قسم دیدم ملائكه اشعار تو را درباره حسین(علیه السّلام) مى‏شنوند و آن‏ها هم گریه مى‏كنند.
اى جعفر! خداوند همین الآن بهشت را بر تو واجب كرد و گناهانت را بخشید».(20)
______________________________________________________________
6. امالى شیخ صدوق، ص 140.
7. حضرت آدم(علیه السّلام)، حضرت نوح(علیه السّلام)، حضرت یعقوب(علیه السّلام)، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و امام سجاد(علیه السّلام).
8 امالى شیخ صدوق، ص 140.
9. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ص 83.
10. بحارالانوار، مجلسى، ج 46، ص 108.
11. همان، ج 44، ص 283.
12. همان، ج 45، ص 313.
13. عوالم العلوم و المعارف، عبداللّه بحرانى، ج امام حسین(علیه السّلام)، ص‏459.
14. بحارالانوار، ج 45، ص 207 - 206.
15. همان، ج 44، ص 286.
16. وسایل الشیعه، حرّ عاملى، ج 10، ص 469.
17. ده گفتار، شهید مطهرى، ص 252 - 251.
18. مجله پاسدار اسلام، شماره 163، تیر 1374، ص 32.
19. بحارالانوار، ج 45، ص 275.
20. وسایل الشیعه، ج 4، ص 594.

يکشنبه 10/10/1391 - 16:49
اهل بیت

از آنجا كه در فرهنگ عاشورا، گزاره‌ها و آموزه‌های تربیتی و اخلاقی موج می‌زند آثار متعدد و بی‌شماری نیز بر روح و روان و رفتار انسان دارد. عزداری امام حسین(علیه‌السلام) كه هر ساله در ایام محرم و صفر به اوج خود می‌رسد سبب ترویج و تقویت فرهنگ عاشورا و به تبع آن رشد آموزه‌های تربیتی این فرهنگ متعالی در بین افراد جامعه است،

از این رو در این نوشتار كوتاه برآنیم تا به بررسی آثار تربیتی عزاداری امام حسین(علیه‌السلام) بپردازیم

الف) ایجاد فضای معنوی
معنویت و فضای معنوی، نیاز همیشگی انسان‌هاست. عزداری برای سیدالشهدا(علیه ‌السلام) یكی از برترین فضاهای معنوی و روحانی را برای انسان آماده می‌سازد. به هم پیوستگی عاطفی انسان‌هایی كه عشق یك دلدار را فریاد می‌زنند، اعمال مشتركی را به صورت هماهنگ انجام می‌دهند، رو به سوی یك محبوب دارد و او را الگوی خویش می‌شناسند، چنان معنویتی را به وجود می‌آورد كه در جاهای دیگر كمتر مشاهده می‌كنیم.

ب) تزكیه نفس و پالایش روح
یكی از آثار عزاداری امام حسین(علیه‌السلام) زدودن نفس از زشتی‌ها، پالایش روح از رذایل اخلاقی است؛ چرا كه عاشورا دو صحنه دارد، صحنه زشتی‌ها و رذیلت‌ها و صحنه زیبایی‌ها و خوبی‌ها.

از آنجا كه در عزاداری‌ها، هر دو صحنه بیان می‌شود و به ویژه صحنه زشتی‌ها و جفاكاری‌های سپاه یزید از آن رو كه مظلومیت بیش‌تری را در تنور حادثه می‌دهد، بیش‌تر بیان می‌گردد، ناخودآگاه سبب انزجار روحی افراد از خصایص ناپسند همچون ظلم، قتل، كشتار، درنده خویی، نقض عهد، دورویی و نفاق و... خواهد شد و این یعنی همان پالایش روحی و تزكیه اخلاقی.

ج) كسب فضایل اخلاقی
صحنه‌های اصلی و اساسی حادثه عاشورا كه كم‌تر به آن پرداخته می‌شود، صحنه‌ آفرینش زیبایی‌های اخلاقی، رفتاری و عرفانی است.

در مجالس عزاداری امام حسین(علیه‌السلام) با یادآوری این صحنه‌ها، انسان عزادار به سمت و سوی كسب این فضایل تشویق می‌شود و به خصوص در محیط معنوی‌ كه قرار می‌گیرد، آمادگی‌اش فزونی می‌یابد.

در این مجالس، از رضا، تسلیم و توكل امام حسین(علیه‌السلام) در آخرین لحظات حیات، شجاعت و رشادت حضرت عباس(علیه‌السلام) و وفاداری و ادب او، صبر زینب كبری(علیها السلام) حماسه آفرینی مادر وهب، شهادت طلبی قاسم(علیه‌السلام).

توبه حر، نماز اول وقت امام حسین(علیه‌السلام) و یارانش در معركه جنگ و... یاد می‌شود و با شعر و سخن حزن انگیز و مرثیه‌های كربلایی، در ذهن انسان نقش می‌بندد. فضایل اخلاقی به او آموخته در ذهنش متجسم می‌شود. در نتیجه، به او تلقین می‌گردد كه مسیر سعادت چنین است. از این رو، خود را در محیطی مناسب برای رشد فضایل اخلاقی می‌بیند.

د) كسب آرامش و دفع آلام درونی
انسان‌ها در طول زندگی خود، دچار دردها‌، رنج‌ها و مشكلاتی می‌شوند كه روح، روان و درون آن‌ها را متأثر می‌سازد و غم و اندوه و گاه دست از كار كشیدن و وادادگی در عرصه زندگی، نتیجه این دردها و رنج‌هاست.

مراسم عزاداری امام حسین(علیه‌السلام) به عنوان یكی از مهم‌ترین مناسك مذهبی سبب ایجاد آرامش و تسكین درونی در افراد می‌شود. البته این مسأله از دو بعد قابل بررسی است، بعد اول آن است كه ذات این مراسم و آیین‌های مذهبی به انسان آرامش و طمأنینه می‌دهد.

بعد دوم آن است كه انسان در این مراسم عزاداری، دردها و رنج‌هایی را كه امامان و پیشوایان دینی او در زندگی خویش در راه دین خدا كشیده‌اند می‌شنود و می‌بیند كه مراتبی بس افزون از درد‌های اوست. این مسأله موجب می‌شود كه حزن واندوهش در نظرش كوچك و حقیر آید و آن را فراموش كند و بر اندوه و غم اهل بیت پیامبر(علیهم‌السلام) بگرید.

يکشنبه 10/10/1391 - 16:48
اهل بیت

برپا نگه داشتن نهضت حسینی
گریه كردن بر عزای امام حسین زنده نگه داشتن نهضت، زنده نگه داشتن همین معنا كه یك جمعیت كمی در مقابل یك امپراطوری بزرگ ایستاد، دستور است.

تبیان زنجان www.tebyan-zn.ir

اشك باارزش
اگر اشكی كه ما برای او می ریزیم، درمسیر هماهنگی روح ما باشد، پرواز كوچكی است كه روح ما با روح حسینی می كند. اگر ذره ای از همت او، ذره ای از غیرت او، ذره‌ای از حریت او، ذره ای از ایمان او، ذره ای از تقوای او، ذره ای از توحید او در ما بتابد و چنین اشكی از چشم ما جاری شود، آن اشك بی نهایت قیمت دارد. اگر گفتند: به اندازه بال مگس هم باشد یك دنیا ارزش دارد، باور كنید!! اما نه اشكی كه برای كشته شدن حسین باشد، بلكه اشكی برای عظمت حسین باشد، برای شخصیت حسین باشد.اشكی كه نشانه ای از هماهنگی با حسین بن علی و پیروی كردن از او باشد، بله، یك بال مگسش هم یك دنیا ارزش دارد[1].
دلیل گریه شیعیان
از دلایل گریه شیعیان حضرت امام حسین(علیه‌السلام) در شهادت او، همین بستگی و پیوند ذاتی است. این واقعیت در روایتی از امام صادق(علیه‌السلام) بدین گونه آمده است كه فرمود: «شیعیان ما از ما هستند، چرا كه از سرشت ما خلق شده و به نور ولایت ما آمیخته، و به امامت ما دل خوش داشته و ما نیز به پیروی و دوستی آنان راضی هستیم.مصیبت های ما به آنان سرایت می كند و رنج و گرفتاری ما آنان را می گریاند و اندوه ما آنان را اندوهگین می سازد و نیز شادمانی و سرور ما آنان را شادمان می كند، ما نیز از حال آنان با خیر و با آنان هستیم و رنج و پریشانی آنان ما را رنجیده خاطر می سازد. آنان از ما جدا نمی شوند و ما نیز از آنان.»
آنگاه فرمود: «بار خدایا! شیعیان ما از ما هستند، پس هر كس مصیبت های ما را یاد كند و به خاطر بیدادگری هایی كه در راه حق و عدالت بر ما رفت بگرید، خداوند چنین انسانی را به آتش دوزخ نمی سپارد.»[2]
و از امیرمؤمنان(علیه‌السلام) است كه فرمود: «ان اله تبارك و تعالی... اختارنا و اختار لنا شیعه ینصروننا و یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون اموالهم و انفسهم فینا، اولئك منا و الینا؛[3] خداوند ما را برای خود برگزید و برای ما شیعیانی برگزید كه اهداف بلند ما را یاری می كنند، در شادمانی ما شادمان و در اندوه ما اندوهگین می گردند، جان و مال خویش را در راه آرمان های توحیدی ما نثار می كنند؛به راستی كه آنان از ما هستند و به سوی ما می شتابند...»[4]
در مجلس عزاداری امام صادق(علیه‌السلام)
امام صادق(علیه‌السلام) برای بزرگداشت شهادت حسین(علیه‌السلام) مجلسی برپا كرده بودند و در آن از ابوهارون خواست تا همان گونه كه خودشان بر حسین(علیه‌السلام) سوگواری می كنند، در حضورش با مرثیه سرایی به سوگواری بپردازد كه او نیز ضمن اشعاری حزن انگیز گفت:
امرر علی جدث الحسین                فقل لاعظمه الزكیه
بر شهادتگاه حسین(علیه‌السلام) گذر كن و به استخوان های پاك و مطهرش بگو...
... صدای گریه امام صادق(علیه‌السلام) بلند شد و ابو هارون ازادامه مرثیه خودداری كرد.
در حالی كه او مرثیه سرایی می‌كرد، سیلاب اشك امام صادق(علیه‌السلام) راامان نمی داد تا سرانجام به دستور آن حضرت بندهایی از این قصیده را خواند كه:
یا مریم قومی و اندبی مولاك                       و علی الحسین فاسعی بیكاك
ای مریم! ای بانون بزرگ! بپا خیز و بر حسین(علیه‌السلام) نوحه سرایی كن و مرا در نثار اشك گریه و سوگواری بر سالار خوبان همنوایی نما... .
امام صادق(علیه‌السلام) خود به شدت می‌گریستند و خاندانش با شنیدن این جملات گریستند و فریاد یا ابتاه... فضای خانه را پر كرد. [5]
ویژگی چشم گریان
چشم گریان بر حسین(علیه‌السلام) از ارزش های والایی برخوردار است:
1 محبوب ترین چشم ها در پیشگاه خداست. [6]
2ـ همه چشم ها در سخت ترین مراحل روز رستاخیز گریانند، مگر چشمی كه بر حسین (علیه‌السلام) گریه كند، چنین چشمی با صاحبش خندان و به نعمت های پرارزش بهشت شادمان و بشارت داده می شود.[7]
3- در روز رستاخیز همه دیدگان به حوض كوثر تنها نظاره می كنند، اما دیدگانی كه از آن برخوردار خواهند گشت و نظاره بهرورانه خواهند داشت، چشمانی هستند كه برای حسین (علیه‌السلام) گریسته باشند.[8]
خواص اشك بر حسین(علیه‌السلام)
قطرات اشكی كه در سوگ امام حسین(علیه‌السلام) جاری می گردد، دارای خواص بسیاری است از آن جمله:
1- محبوب ترین قطرات اشك در پیشگاه خداست.
2- خاموش كننده آتش قهر خداست، به گونه ای كه اگر قطره ای از آن در جهنم فرو افتد، آتش آن را خاموش خواهد ساخت.
3- فرشتگان، قطرات اشك بر حسین(علیه‌السلام) را دریافت و در شیشه های مخصوصی جمع می كنند.[9]
4ـ این اشك ها را به خزانه داران بهشت می دهند تا با آب گوارای حیات، در بهشت برین آمیخته سازند و بدین وسیله شیرینی و گوارایی آن هزاران برابر آفزایش خواهد یافت.[10]
5ـ هر كار شایسته و هر چیزی پاداش ویژه و معلومی دارد، مگر پاداش نثار اشك بر حسین (علیه‌السلام) كه بی نهایت و غیر قابل سنجش است.[11]
نتیجه گریه بر حسین (علیه‌السلام) در قبر
منزل دوم انسان، قبر است جایی كه شخص هرگز انس و سابقه از قبل ندارد. بسیار وحشتناك و هول آور است، به طوری كه در كتاب «من لا یحضره الفقیه» روایتی است كه می فرماید: وقتی كه می خواهید جنازه‌ای را وارد قبر كنید او را ناگهان داخل نكنید. بلكه مستحب است كه تا سه مرتبه از زمین بلند كنند و دو مرتبه بر زمین بگذارند «فان للقبر اهوالا!!» به درستی كه برای قبر ترس هایی است.
آن قدر سخت است كه حضرت سجاد می فرماید: «... ابكی لظلمه قبرین ابكی لضیق لحدی، ابكی لسؤال منكر و نكیر ایای...»[12]
شیخ شوشتری از روایات این طور استفاده كرده كه اگركسی مؤمنی را شاد كند هنگامی كه او را دفن كردند، صورتی نورانی همراهش در قبر جای گیرد و گوید من همان سروری هستم كه در دل فلان مؤمن وارد كردی،  پس اگر كسی مؤمن غمناكی را شاد كرد، اسباب شادی اش در قبر فراهم می گردد.
سپس شیخ می فرماید: اگر كسی مؤمن كامل الایمانی را شاد كند، چطور است؟ اگر آن شخص پیغمبر و امام باشد چطور؟
آن وقت می فرماید: كسی كه برحسین گریه كند، پیغمبر را شاد كرده، امیرالمؤمنین را شاد كرده، زهرا را شاد كرده، خوش به سعادت چنین شخصی در قبر. [13]
این همه اثر برای یك قطره اشك
ممكن است برای بعضی ای توهم پیش آید كه برای یك قطره اشك چطور می شود این همه آثار عظیمه مترتب شود یك قطره آب شور كه این همه اهمیت ندارد. منشأ اشكال و شبهه در ایناست كه این ها خیال می كنند این اجرها مستقیما برای این قطره اشك است، غافل از این كه مزد حسین(علیه‌السلام) است، این‌ها اجر اشك تو نیست، بلكه اجر خون ابی عبدالله است، هر چه هم بیشتر از این هاعطا شود، باز در مقابل عمل حسین(علیه‌السلام) چیزی نیست.[14]
حجم عظیم پاداش گریه كردن بر حسین (علیه‌السلام)
مشخص شد كه با وجود معلوم بودن حجم و اندازه پاداش هر كار شایسته ای در روایات، چگونه حجم عظیم پاداش سوگواری و گریه خالصانه بر حسین (علیه‌السلام) غیر قابل سنجش است.
اینك، مبادا كه این حجم پر شكوه و خواص و فضایل بر این كار به ظاهر اندك، شما را شگفت زده سازد و آن ها را بسیار پنداری و از این راه دچار لغزش گردی، چرا كه این پاداش شكوهمند به خاطرگریه و گریه كننده در سوگ حسین (علیه‌السلام) نیست، بلكه در حقیقت برای خود حسین (علیه‌السلام) و در برابر فداكاری و ایثار و جهاد بی نظیر او در راه خداست و اگر این نكته ظریف و عمیق آن چنان كه شایسته است، مورد تعمق قرار گیرد نه حجم عظیم پاداش سوگواری بر حسین درنظر كسی بسیار می نماید و نه باعث شگفتی می شود.
در زندگی فرانروایان سخاوتمند، بسیار شنیده شده است كه در برابر خدمت ناچیز یا قصیده ستایش آمیزی به بخشش های شگفت آوری دست می یازند. [15] گریه حیوانات وحشی بر امام حسین (علیه‌السلام)
شیخ بزرگوار ابوالقاسم جعفر بن قولویه قمی (قدس سره) از حارث اعور روایت كرده است كه: امام علی (علیه‌السلام) فرمودند: پدر و مادرم فدای حسین كه در ظهر عاشورا به شهادت رسید، به خدا قسم، گویی می بینم كه حیوانات وحشی ازهر نوعی گردن كشیده اند و بر سر مزار او شب تا صبح گریه می كنند، فاذا كان كذلك فایاكم و الجفاء.
همچنین امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: آدمیان و اجنه، مرغان و حیوانات وحشی، همگی بر امام حسین (علیه‌السلام) گریه كردند تا آنجایی كه اشك آن ها فرو ریخت.
فضیلت گریه بر اهل بیت(علیهم السلام)
امام حسین (علیه‌السلام) فرمودند: «از دیدگان هیچ بنه ای در راه ما (خاندان نبوت علیهم اسلام) اشكی نمی چكد یا سرازیر نمی شود مگر آنكه خدای سبحان، او را به خاطر آن، چندین سال در بهشت جای می دهد.»
احمد بن یحیی گوید: امام حسین (علیه‌السلام) را در خواب دیدم، از حضت (علیه‌السلام) پرسیدم: از شما نقل شده كه فرموده ای : «از دیدگان هیچ بنده ای در راه ما خاندان نبوت (علیهم السلام) اشكلی نمی چكند یا سرازیر نمی شود مگر آن كه خدای سبحان، او را به خاطر آن، چندین صد سال در بهشت جای می دهد» [آیا درست است؟] فرمودند: «آری».
عرض كردم: (پس در نقل این حدیث) میان من و شما واسطه ها از بین رفت. [16]
تقدس اشك در مصیبت امام حسین(علیه‌السلام)
به اشك هایی كه نثار امام حسین (علیه‌السلام) می گردد و در مجالس سوگ او ریخته می شود، بهای خاصی داده شد به گونه ای كه فرشتگان آن ها را جمع می كنند و به خزانه داران بهشت می دهند تا با آب گوارای حیات، در هم آمیزند.[17]
به مسیر جریان اشك های جاری بر آن حضرت نیز، احترام خاصی شد به طوری كه نه گرد و غبار ذلت بر آن ها خواهند نشست و نه اندوه و غم. [18]
گریه كاینات
از جمله صفات خداوند، این است كه: در كران تا كران هستی موجودی نیست جز این كه او را به پاكی می ستاید:
«وان من شیء الا یسبح بحمده»[19]
و پرتوی از این ویژگی به امام حسین (علیه‌السلام) آن است كه همه موجودات بر مصیبت و شهادت او می گریند؛ اما ما گریه آن ها را در نمی یابیم همانگونه كه ستایش و تسبیح موجودات را.
به علاوه گریه،تنها جریان یافتن اشك از دیدگان نیست، بلكه گریه هر موجودی متناسب با موجودیت و وضعیت آن است و همان گونه كه در روایات آمده است: «گریه آسمان ها به ظهور قطرات خون، گریه ماهیان دریا به خروج آن ها از آب، گریه هوا به تیره و تار شدن آن، گریه خورشید و ماه به گرفتگی آن ها و گریه زمین آن بود كه هر سنگی جا به جا می شد، زیر آن قطرات خون نمودار بود.»[20]
گریستن نیزه و شمشیر
یكی از اندیشمندان می گوید:
كل انكسار و خضوع له     و كل صوت فهو نوح الهواء
هر احساس همدردی و خضوع برای اوست و هر صدایی، صدای نوحه سرایی در شهادت اوست.
تا آنجایی كه همان شمشیرها و نیزه ها و تبرهایی كه در كشتن و ریختن خون پاك او به كار گرفته شدند نیز، بر او گریستند. همان گونه كه این مطلب در قصیده همان اندیشمند بزرگ آمده است، كه می سراید: شمشیر گلوی آن حضرت را می برید و گریان بود و نیزه بر پا ایستاده و سر فرود آورده شیون می كرد و تیر بر پیكرش می نشست و  می گریست و نیزه سر مقدس او را برافراشته و ناله می كرد.[21]
من شهید اشك های جاری ام
شیخ شوشتری می فرماید: با نگرش به ویژگی های امام حسین (علیه‌السلام) دیدم خودش فرموده است كه: من «شهید اشك های جاری هستم، یاد و نام من نزد هیچ انسان با ایمان برده نمی شود، جزاینكه طوفانی از حزن و اندوه دردلش پدیدار می گردد و بر آنچه بر من، در راه حق و عدالت رسیده، می گرید.»[22][23]
پاداش گریستن بر امام حسین (علیه‌السلام)
ابن قولویه به سند معتبر از مسمع كردین روایت كرده است كه: خدمت امام صادق(علیه‌السلام) بودم، آن حضرت به من فرمودند: ای مسمع! تو عراقی هستی، آیا به زیارت قبر جدم حسین (علیه‌السلام) می روی؟
گفتم: نه؛ زیرا من از افراد معروف بصره هستم و در نزدیكی ما عده ای هستند كه پیرو خلیفه اند و ما دشمنان زیادی از ناصبیان و غیر آن ها داریم؛ من می ترسم كه آن ها نزد والی از من سخن چیزی كرده و ایشان به من ضرر برسانند.
امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: آیا به خاطر می آوری مصایبی كه بر حسین (علیه‌السلام) وارد آمد؟
گفتم: آری!
حضرت فرمودند: آیا در مصیبت حسین ناله سر می دهی؟
گفتم: آری! تا اندازه ای گریه و زاری می كنم كه اهل خانه نیز از گریه من اندوهگین و تا حدی غذا نمی خورم كه از حالت من آثار مصیبت آشكار می گردد.
امام فرمودند: خداوند بر گریه ات رحم نماید! ای مسمع! همانا تو از كسانی هستی كه در مصیبت ما غمگینی و در شادی ما شاد و جزو كسانی می باشی كه در اندوه ما اندوهگین، در ترس ما هراسناك و در ایمنی ما ایمن اند.
به زودی به هنگامه مرگ پدران مرا می بینی كه نزد تو حاضر شده اند و به عزرائیل در مورد تو سفارش می كنند و به تو مژده ها و بشارت هایی می دهند كه دیده ات روشن گردد و خشنود شوی و عزرائیل از مادر نسبت به تو مهربان تر از مارد خواهد بود.
در این موقع كه امام گریه كردند، من هم گریه كردم.[24]
برپایی مجلس عزا توسط امام صادق(علیه‌السلام)
وجود گرامی حضرت امام صادق(علیه‌السلام) دردهه عاشورا، هرگز شادمان دیده نشد.
حضرت رضا(علیه‌السلام) در تمام این روزهای دهگانه، اندوهگین و دل شكسته با چهره ای گرفته، در محفلی كه خود برپا ساخته بود، همراه فرزندانش می نشست و بانوان حرم نیز پشت پرده قرار می گرفتند و هر كس وارد می شد اگر توانایی اداره مجلس و مرثیه سرایی داشت بدو امر می فرمود تا در رثای حسین (علیه‌السلام) و فاجعه دلخراش عاشورا بخواند؛ همانگونه كه در مورد دعبل خزایی شاعر با اخلاص و دانشمند شیعه آمده است.
هرگاه كسی برای اداره مجلس و مرثیه سرایی و بیان فاجعه عاشورا، حاضر نبود خود آن حضرت، مصیبت حسین(علیه‌السلام) را یاد می كرد و می گریست؛ همان گونه كه در روایتی آمده است كه روز اول محرم، ریان، بر آن حضرت وارد شد، حضرت بدو فرمود: «ریان! اگر برای فاجعه ای  گریان شدی برای حسین اشك بریز، چرا كه آن حضرتبه دست شقاوت پیشگان اموی، بسان قوچی كه ذبحش می كنند، سر بریده شد و به همراه حسین، هیجده نفر از والاترین خاندانش به شهادت نائل آمدند.»[25]
ثمره گریه بر امام حسین(علیه‌السلام)
در روایت آمده است كه : «من ابكی او ابكی او تباكی وجبت له الجنه؛[26] كسی كه بر فاجعه غمبار عاشورا بگرید، یا با گفتار سنجیده دیگران را بگریاند، یا همرنگ و همگون با عزاداران حسینی گردد، بهشت خدا بر او زیبنده است.»[27]
نوشیدن آب به یاد لب تشنه حسین(علیه‌السلام)
ابن قولویه با سند معتبر از داوود رقی روایت كرده است كه او گفت: روزی خدمت امام صادق(علیه‌السلام) نشسته بودم، آن حضرت آب طلبید، هنگامی كه آب را نوشیدند، شروع به گریستن نمودند و فرمودند: ای داوود! خداوند لعنت كند قاتل حسین بن علی(علیه‌السلام) را.
سپس فرمودند:هر كس آب بنوشد و به یاد حسین (علیه‌السلام) بیافتد و قاتلین آن حضرت را لعنت نماید، خداوند صد هزار حسنه برای او ثواب می نویسد و صد هزار گناه او را می پوشاند و صد هزار درجه او را بالا می برد و پاداش كسی را دارد كه صد هزار بنده را در راه خدا آزاد كرده باشد و روز قیامت با دلی شاد وارد صحرای محضر می گردد.[28]
شعر در مدح و رثای اهل بیت (علیهم السلام)
امام صادق(علیه‌السلام) فرموده است: «من قال فینا بیت شعر، بنی الله له بیتا فی الجنه؛ كسی كه یك بیت شعر درباره ما بگوید، خداوند برای او خانه ای در بهشت بنا می كند.»[29]
و نیز آن امام به حق ناطق فرموده است: «من انشد فی الحسین(علیه‌السلام) بیتا من شعر فبكی او تباكی فله الجنه؛[30] كسی در ماتم سالار شهیدان امام حسین (علیه‌السلام) بیتی سرود، پس گریست (اگر فعل «بكی» از تبكیه باشد، بدین معنی است كه دیگران را به گریه برانگیخت)، و یا خود را به گریه زد، مر او را بهشت است.»[31]
پاداش نثار یك قطره اشك
با نگرش به روایاتی كه در مورد پاداش گریه مخلصانه و عارفانه بر حسین (علیه السلام آمده است.[32] و با نگرش بر این واقعیت كه نثار یك قطره اشك با اخلاص و عرفان بدان حضرت، پاداش نهایت ناپذیری خواهد داشت و آن چه نهایت ناپذیر باشد، هر آن چه از آن برداشته شود، پایان نخواهد پذیرفت، امید به نجات، جایگزین وحشت و اضطراب گردید.[33]
اشك با معرفت
از چیزهایی كه ارزش عمل را از نظر كیفیت بالا می برد معرفت است.
چرا در باب زیارات این قدر آمده است كه مثلا «من زار الحسین (علیه‌السلام) عارفا بحقه...» هر كسی كه امام را زیارت كند به شرط این كه او را بشناسد چنین و چنان است؟ زیرا اساس شناخت است.
اینكه بعضی از اشخاص شبهه می كنند كه یك قطره اشك برای امام حسین(علیه‌السلام) مگر می تواند آنقدر ارزش داشته باشد، پاسخ این است كه گاهی ممكن است انسان آنقدر برای امام حسین (علیه‌السلام) بگرید كه اگراشك همه عمر را جمع كنند یك استخر بشود و هیچ ارزشی هم نداشته باشد. ولی یك انسان ممكن است به اندازه یك بال مگس برای امام حسین (علیه‌السلام) اشك بریزد كه ارزشش از آن استخر اشك دیگری خیلی بیشتر باشد. [34]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - حماسه حسینی: ج 1، ص 81.
[2] - بحارالانوار: ج 51، ص 151.
[3] - بحارالانوار: ج 10، ص 144.
[4] - ویژگی های امام حسین(علی السلام): ص 293.
[5] - بحارالانوار: ج 44، ص 287.
[6] - بحارالانوار: ج 45، ص 206 و 207.
[7] - بحارالانوار: ج 44، ص 293.
[8] - بحارالانوار: ج 44، ص 289 و 290.
[9] - منتخب طریحی: ج 2، ص 140.
[10] - بحارالانوار: ج 44، ص 304 و 305.
[11] - بحارالانوار: ج 44، ص 287.
[12] - مفاتیح الجنان: دعای ابوحمزه ثمالی.
[13] - سیدالشهداء(علیه‌السلام)، شهید دستغیب: ص 76.
[14] - سیدالشهدا(علیه‌السلام)، شهید دستغیب: ص 79.
[15] - ویژگی های امام حسین (علیه‌السلام): ص 421
[16] -فرهنگ جامع سخنان امام حسین (علیه‌السلام): ص 723.
[17] - بحارالانوار: ج 44، ص 305.
[18] - بحارالانوار: ج 44، ص 281.
[19] - اسراء، آیه 44.
[20] - تهذیب التهذیب: ج 2، ص 355.
[21] - خصائص الحسین(علیه‌السلام): ص 81.
[22] - بحارالانوار: ج 44، ص 284، ح 19.
[23] - خصائص الحسین(علیه‌السلام): ص 54.
[24] - منتهی الآمال: ص 68.
[25] - امالی شیخ صدوق: ص 79، مجلس 27.
[26] - بحارالانوار: ج 44، ص 288، ح 27، با اندك تفاوتی.
[27] - ویژگی های امام حسین (علیه‌السلام): ص 57.
[28] - منتهی الآمال: ص 71.
[29] - سفینه البحار: ماده «بیت»، ج 1، ط 1، ص 116.
[30] - سفینه البحار: ماده «بیت»: ج 1، ط 1، ص 116.
[31] - نامه ها و برنامه ها: ص 268 و 269.
[32] - بحارالانوار: ج 44، ص 276.
[33] - ویژگی های امام حسین (علیه‌السلام): ص 62.
[34] - آشنایی با قرآن: ج 8، ص 140.

يکشنبه 10/10/1391 - 16:48
اهل بیت

در روایات متعدد و اخبار بسیارى آمده هنگامى كه حضرت امام حسین علیه‌السلام به شهادت رسیدند و چراغ هدایت شكسته و كشتى نجات به دریاى خون نشست آسمان گریست و خون بارید و خورشید شفق‌گون شد و عالم وجودچهره، عزادار به خود گرفت.
آنچه فراروى شماست مختصر توضیحى است بر چگونگى عزادارى عالم وجود از انسان و جن و ملك وحیوانات و گیاهان و جمادات.
نخست باید گفت كه تمام ذرات این عالم حتى جمادات داراى درك و شعورند خاصیت اثرپذیرى و اثر بخشى دارند و این مطلب از جهت علمی، مسلم و از جهت آیات و روایات نیز روشن است به عنوان نمونه همین ضبط صوت یا فیلم و عكس، داراى گیرندگى و فرستندگى هستند كه صوت یا تصویر را بر روى خود جذب نموده و در شرائط خاصى تحویل می‌دهند یا سلولهاى هوا طورى هستند كه وقتى صدایى از انسان یا هر چیز دیگر تولید می‌شود آن را می‌گیرند و به یكدیگر تحویل می‌دهند و تا آنجا كه صدا می‌رسد دائماً‌ دسته‌اى سلولها،‌صوت را می‌گیرند و به سلولهاى بعدى می‌سپارند كه اگر این حالت گیرندگى و فرستندگى در سلولهاى هوا وجود نداشت هرگز صداى ما به هیچ جا نمی‌رسید و اصلا صوت تولید نمی‌شد.
دانشمندان گویند: تمام صداهاى تولید شده، در هوا موجودات و حتى اگر انسان بتواند دستگاهى بسازد كه قابلیت گرفتن و انعكاس صوت را داشته باشد می‌تواند تمام صداها و كلمات و صحبتهایى را كه قرنها پیش اتفاق افتاده است بگیرد و منعكس كند زیرا تمام آن اصوات در وجود هوا موجود و محفوظ و مضبوط است. و ذرات هوا آنها را در دل خود نگه داشته است. بنابراین جمادات نیز در میزان خودشان درك و فهمى دارند لكن اگر انسان دیده حق بین و ملكوتى داشته باشد می‌تواند بدون هیچ وسیله‌اى صداهاى ضبط شده بر جمادات را بشنود. آنان این صداها را درك كرده و بعد پس می‌دهند.
در آیه‌شریفه قرآن نیز به این حقیقت اشاره شده است:‌« تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَـكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ »
آسمانهاى هفتگانه و زمین و كسانى كه در آنها هستند همه تسبیح او می‌گویند و هر موجودى تسبیح و حمد او می‌گوید ولى شما تسبیح آنها را نمی‌فهمید.»
آری!‌كسانى كه پرده‌هاى حجاب دنیوى نمی‌تواند در برابر چشمان آنان مانعى ایجاد نماید به دیده‌اى ملكوتى می‌بینند آنچه را دیگران در نمی‌یابند و می‌شنوند آنچه را دیگران درك نمی‌كنند.
حضرت امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: « انّا لنرى انّ تنقض الجدار هو تسبیحه »
« ما می‌بینیم صدایى كه از شكاف دیوار بلند می‌شود همان تسبیح اوست»
قرآن كریم: « أَلَمْ تَرَأَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَن فِى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّیْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ »
«‌ آیا ندیدى تمام آنان كه در آسمانها و زمینند براى خدا تسبیح می‌كنند و همچنین پرندگان به هنگامى كه به فراز آسمان بال گسترده‌اند؟! هر یك از آنها نماز و تسبیح خود را می‌داند»
چنانچه از این آیه شریفه استفاده می‌شود هر چیز تسبیح خدا می‌گوید حتى پرندگان و حتى براى آنان نمازى هست كه خوب بدان آگاهند، به ذكر خدا و نماز مشغول می‌شوند.
حضرت اما صادق علیه‌السلام می‌فرماید: « رسول خدا صلى الله علیه و آله نهى فرمودند از اینكه در صورت چهارپایان داغ و علامت گذارى كنند یا با تازیانه به صورت آنان بزنند چرا كه آنان تسبیح خدا و حمد الهى بجا می‌آورند.»
و نیز آن حضرت فرمودند:‌ «هیچ پرنده‌اى در دریا یا خشكى شكار نمی‌شود و هیچ حیوان وحشى صید نمی‌گردد مگر اینكه تسبیح گفتن خویش را ضایع نموده است.»
البته گاهى به اعجاز،‌ گوش دیگران نیز صداى تسبیح و حالت ملكوت اشیاء را می‌شنود و درك می‌كند. چنانچه از ابن عباس نقل شده كه فرمانروایان حضرموت بر نبى اعظم اسلام صلى الله علیه و آله و سلم وارد شده گفتند: چگونه بدانیم تو رسول خدایی؟ آن حضرت یك كف از سنگریزه‌ها برداشته فرمودند:‌اینها شهادت می‌دهند كه من فرستاده خدایم در آن هنگام سنگریزه‌ها در دست حضرت،‌ تسبیح گفته و شهادت به رسالت آن جناب دادند.
قرآن كریم درباره سنگها چنین می‌فرماید:‌ «... وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا ... وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ »
« پاره‌اى از سنگها می‌شكافد و از آن نهرها جارى می‌شود و پاره‌اى ... و پاره‌اى از خوف خدا ( از فراز كوه) به زیر می‌افتد.»
آری!‌ سنگها نیز فهم و دركشان به حدى است كه از عظمت پروردگار خویش، خائف و هراسان‌اند.
پس اكنون اگر در تاریخ آمده كه جمادات در هنگام شهادت سید شهیدان علیه‌السلام گریستند جاى تعجب و انكار نیست كه آمده:‌چون شمر لعین سر مطّهر از بدن حضرتش جدا ساخت زمین لرزید و آسمانها تاریك شد و قطراتى از خون بارید و منادى از آسمان ندا كرد:‌ به خدا قسم امام فرزند امام كشته شد به خدا قسم حسین بن على بن ابیطالب كشته شد پس غبار غلیظ سیاهى برخاست كه باد سرخ به همراه داشت. هیچ چشمى و اثرى در آن دیده نمی‌شد. لشگریان گمان بردند عذاب نازل شده، ساعتى اوضاع،‌اینگونه بود و سپس رفع شد.
در خبرى آمده: « لما قتل الحسین علیه‌السلام مطرت السماء مطراً كالدم احمرت منه البیوت و الحیطان »
« هنگامى كه (حضرت امام) حسین علیه‌السلام كشته شده آسمان بارانى چون خون بارید كه خانه‌ها و دیوارها به وسیله آن سرخ شد.»
در خبرى دیگر آمده: « انّ الشّمسَ كانت حَمراء كانَّها دم عبیط»
«خورشید چنان قرمز گشت كه گویى خون تازه است»
و در روایتى دیگر: « انّه لمّآ مضی الحسین بكت علیه السموات السبع و ما فیهنّ‌ و الارضون السبع و ما فیهنّ و ما بینهنّ و ما ینقلب فی الجنة و النار من خلق ربنا و مایری و ما لایری الا البصره و دمشق و آل عثمان »
« آن هنگام كه حسین(علیه‌السلام) به شهادت رسید هفت آسمان و آنچه در آن است و زمینهاى هفتگانه و هرچه در آنهاست و آنچه مابین آسمانها و زمین است و هر آفریده خدا در بهشت و جهنم و آنچه دیده می‌شود و آنچه دیده نمی‌شود بر او گریستند مگر بصره و دمشق و آل عثمان»
آری! غیر از این سیه روزان وارونه بختان كه به كشتن عزیز پیامبر، شادمان بودند، همه چیز محزون و گریان بود.
البته باید توجه داشت كه گریه هر چیزى به حسب حال و میزان خود آن چیز است. گریه جنّ و پرندگان و وحوش و هرچه چشم بینا دارد مانند گریه انسان است چنانچه در روایات آمده: « بكت الانس والجنّ و الطیر و الوحوش علی الحسین بن علی علیه‌السلام حتی ذرفت دموعها»
« انس و جن و پرندگان و حیوانات وحشى بر حسین بن على علیهما‌السلام گریستند كه اشكهاشان جارى شد.»
امیرالمومنین علیه‌السلام می‌فرماید:‌ « پدر و مادرم فداى حسین كه در پشت كوفه كشته می‌شود. به خدا قسم گویا می‌بینم كه وحوش،‌گردنهاى خود را بر قبر او كشیده و انواع حیوانات وحشى بر او گریه و عزادارى می‌كنند تا صبح شود پس اكنون كه چنین است مبادا شما جفا كنید»
از روایات چنان می‌نماید كه فرشتگان نیز گریه می‌كنند ولى به گونه‌اى لطیف‌تر و نورانی‌تر و حوریان و غلامان عالم قدس نیز چنین‌اند.
و جهنم نیز گریست: « فتزفر جهنّم زفره»
« جهنم چنان شعله ور شد كه اگر خازنین آن مهیا نبودند و درهاى آن را محكم نگاه نمی‌داشتند دود و سیاهیش اهل دنیا را در كام خود می‌كشید و آنان را می‌سوزاند.»
ترسم جزاى قاتل او چون رقم زنند یكباره بر جریده‌ رحمت قلم زنند
و گریه دریاها به متلاطم شدن و بالا گرفتن امواج سهمگین آن و خورشید و ماه و ستارگان به خسوف و گرفتگى و سرخ فام شدن است و هر چیز به حساب خود گریه بر عزیز زهرا داشته و دارد.
پس اى عزیز !‌بیا تا ما از جمادات و وحوش بیابان كمتر نباشیم بیا تا همسان با ذرات عالم وجود و هماهنگ با تمام آفرینش شویم. مبادا در ایام شهادت عزیز فاطمه علیها‌السلام حال ما حال انسانهاى بى درد و مهر و عاطفه و احساس باشد. نكند ما نیز چون آل امیّه و دودمان عثمان در ایام سوگوارى امام زمان علیه‌السلام مشغول تفریح و جشن و پایكوبى و سرور و شادمانى باشیم مبادا در این روزها و شبها به جاى نواى ملكوتى نوحه و صداى رثاء از خانه‌ها و اتومبیلهامان صداى موسیقى و آواز آوازه‌خوانان برخیزد. كه روز ظهور وارث عاشورا و كربلا و آخرین یادگار حضرت زهرا علیهاالسلام در پیشگاهش سرافكنده و شرمسار باشیم و در روز واپسین كه خوبان زیر لواى شفاعت رسول الله صلى الله علیه و آله و در سایه پرچم حضرت على مرتضى علیه‌السلام صف كشیده‌اند ما در صف سیه بختان بنى امیه و بنى امیه صفتان قرار گیریم، به خداى بزرگ پناه می‌بریم.
خداوندا از تو كمك می‌طلبیم ما را توفیق عنایت فرما كه از گریه كنندگان بر عزیز شهید كربلا و مظلومین آل رسول و ذریه پاك بتول علیهم‌السلام باشیم و آنچه براى بهترین عزاداران و نوحه سرایان او مقرر فرموده‌اى از كرم و احسانت به ما نیز عطا فرما!‌
« اللهّم عجّل لولیك الفرج واجعلنا من خیر شیعته و انصاره بحقّ محمّد و آله الطاهرین »

يکشنبه 10/10/1391 - 16:47
اهل بیت

عظمت شهید كربلا
عظمت مصیبت و مظلومیت سیدالشهداء (علیه‌السلام) كه زمین و زمان را در عزا فرو برده است باید در وجود مقدس و مطهر ابا عبدالله الحسین (علیه‌السلام) جستجو شود. ‌علاوه بر آنكه بسیاری, وسعت مصیبت آن امام مظلوم را در شدت و فجیع بودن مصائب وارده بر حضرت می‌دانند، ‌بزرگی مصیبت در این است كه شخصیت والا و بی‌همتای عالم اسلام به دست تبهكارانی مثل یزید به شهادت می‌رسد، بنابراین بزرگی مصیبت حضرت رابطه‌ی مستقیم با عظمت شخصیت حضرت دارد.

شهادت حسین بن علی (علیهما‌السلام) اهانت به دین بود،‌اهانت به پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود، اهانت به خداوند بود، كسی می‌تواند به مصیبت سیدالشهداء (علیه‌السلام) پی ببرد كه بیشتر با شخصیت والای آن حضرت آشنا باشد. از این روست كه امام زمان (علیه‌السلام) در زیارت ناحیه می‌فرماید: « به جای اشك، بر تو ـ ای حسین ـ خون می‌گریم». زیرا حضرت بهتر از هر كسی، به مقام والای حجت حق و عظمت مصیبت جد غریبش آشناست.
ـ بزرگترین جنایت
در میان صفحات خاموش تاریخ وقایعی آرمیده‌آند كه گویای فجیع‌ترین، جانگدازترین، مصیبات و بلایا می‌باشد، ولی هیچ واقعه‌ای چون جنایتِ به شهادت رساندن حضرت اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) مورد اهتمام خداوند هستی و خالق آسمان و زمین واقع نشده است.
ـ عزاداری هزاران سال پیش از ولادت
داستان شهادت حضرت سیدالشهداء (علیه‌السلام) یكی از اسرار خلقت و رموز آفرینش است، و پیامبران الهی توسط وحی همواره از این موضوع جانگداز مطلع می‌شدند، و این خبر بزرگ را به ملت‌های خود نقل می‌نمودند.
ـ عزاداری آدم پیامبر (علیه‌السلام)
وقتی كه آدم (علیه‌السلام) نظر به ساق عرش نمود و نام‌های مقدس پنج تن آل عبا (علیهم‌السلام) را مشاهده كرد، جبرئیل به او آموخت كه آن اسم‌های مبارك را بر زبان بیاورد، پس چون عطر نام حسین (علیه‌السلام) در دهانش پیچید اشگش جاری گردید و دلش شكست، سؤال كرد: ای جبرئیل چرا در وقت ذكر این اسم، قلب من می‌شكند و اشكم جاری می‌شود؟ پس جبرئیل مصیبت آن حضرت را بیان نمود و فرشتگان حاضر، با آدم شنیدند و گریستند.
ـ عزاداری نوح پیامبر (علیه‌السلام)
چون كشتی نوح به گرداب كشتی اهل بیت (علیهم‌السلام), كربلا رسید به تلاطم افتاد و نوح از غرق شدن ترسید، جبرئیل نازل شد و قضیه‌ی كربلا را بیان نمود، نوح و اصحاب كشتی گریستند و بر قاتلش لعن كردند.
ـ عزاداری موسی و خضر (علیهما‌السلام)
زمانی كه موسی با خضر در مجمع‌البحرین ملاقات نمود، گفتگوی از فضایل آل محمد (صلی الله علیه و آله) و مصیبتهای ایشان نمودند تا این كه به قضیه‌ی امام حسین (علیه‌السلام) رسیدند، صدای ایشان به ناله و گریه بلند شد.
ـ عزاداری سلیمان (علیه‌السلام)
چون بساط سلیمان با عزت و جاه، بر فراز مقتل سیدالشهداء (علیه‌السلام) رسید، باد آن بساط را در هم پیچانید و به سوی زمین آورد، سلیمان باد را بر این حركت مؤاخذه نمود، باد گفت: یا نبی الله این جا زمین شهادت سرور جهانیان است, و مصائب آن غریب و بی‌یاور را بیان كرد.
ـ عزاداری حضرت ابراهیم (علیه‌السلام)
وقتی كه ابراهیم مأمور به ذبح پسر شد، ذبح عظیمی جایگزین اسماعیل گردید، خطاب آمد: ای ابراهیم جعمی كه خود را از امت خاتم‌ الانبیاء (صلی الله علیه و آله) گمان می‌كنند، هر آینه فرزندش حسین (علیه‌السلام) را به ظلم و دشمنی مانند گوسفند خواهند كشت. و به این عمل مستحق غضب و سخط من می‌شوند. ابراهیم ناله‌ای كرد و دلشكسته گریست، وحی رسید: ای ابراهیم مصیبت فرزندت را به غم و اندوه بر حسین (علیه‌السلام) جایگزین نمودم، و درجات رفیعه‌ی اهل مصائب را از برای تو واجب كردم.
و این است تفسیر: « وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ »
«قربانی بزرگی را جایگزین او كردیم».
ـ عزاداری اسماعیل (علیه‌السلام)
وقتی اسماعیل گوسفندان خود را به شریعه‌ی فرات فرستاد، شبانش او را خبر داد كه گوسفندان چند روز است آب نمی‌آشامند، اسماعیل از خداوند سبب آن را سؤال نمود. خطاب آمد: از گوسفندان بپرس. سؤال كرد: شما را چه شده كه آب نمی‌آشامید؟ به زبان فصیح گفتند: به ما خبر رسیده كه حسین (علیه‌السلام) سبط محمد (صلی الله علیه و آله) در این جا با لب تشنه كشته می‌شود،‌ما به جهت حزن بر او آب نمی‌آشامیم.
ـ عزاداری زكریا (علیه‌السلام)
زكریا از خداوند خواست كه اسامی ‌مقدس آل عبا (علیهم‌السلام) را تعلیم او نماید، جبرئیل او را تعلیم داد،‌ زكریا هر وقت آن اسما را ذكر می‌كرد غبار اندوه و غمش برطرف می‌شد و چون به نام حسین (علیه‌السلام) می‌رسید گریه راه گلویش را می‌گرفت و دلش به طپش می‌افتاد، عرض كرد: خدایا چرا وقتی نام آن چهار بزرگوار را ذكر می‌نمایم از همّ و غصه می‌رهم، و چون حسین (علیه‌السلام) را یاد می‌كنم اشكم می‌ریزد و دلم می‌سوزد؟ پس خداوند او را از قضیه‌ آن حضرت خبر داد.
ـ عزاداری عیسی (علیه‌السلام)
چون عیسی بن مریم با حواریین به سرزمین كربلا گذشت،‌آهوان گریانی را دید،‌بر این منظره همگی گریستند، پس حضرت مسیح، كربلا و امام حسین (علیه‌السلام) را بر ایشان معرفی نمود،‌و مدت طولانی گریست تا این كه به صورت بر زمین افتاد و غش كرد.
ـ امام حسین (علیه‌السلام) مقتدای انبیاء (علیهم‌السلام)
پیامبرانی كه به فجیع‌ترین صورت شهید شدند، به جهت آگاهی از عظمت مصیبت سیدالشهداء (علیه‌السلام) افتخار اقتدا به آن حضرت را داشتند.
مجالس سوگواری سیدالشهداء (علیه‌السلام) از مراحل پیش از ولادت در كنار پیامبر (صلی الله علیه و آله) آغاز شد و تا رحلت،‌‌ آن بزرگوار ادامه یافت، به گونه‌ای كه شمارش آنها مشكل و غیر ممكن می‌نمود،‌چرا كه از همان زمانی كه ولادتش به پیامبر (ص) گزارش شد، شهادت افتخار آفرین او هم گزارش گردید كه موج اندوه در دل او پدید آورد.
ـ پیامبر(ص) در كربلا
ام سلمه می‌گوید: شب هنگامی رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) از ما غایب شدند چون بازگشتند چهره‌ی مضطرب و گرد آلود داشتند در حالیكه دستشان را مشت كرده بودند، پرسیدم: یا رسول الله چرا این گونه پریشان احوال هستید؟ فرمود:‌ مرا به نقطه‌ای از عراق به نام كربلا بردند و در آنجا شهادتگاه فرزندم حسین (علیه‌السلام) و جمعی از فرزندان و اهل بیتم را به من نشان دادند. آنگاه حضرت, مقداری از خاك كربلا به ام سلمه سپرده و فرمودند هرگاه تبدیل به خون شد بدان حسینم را شهید نموده‌اند.
ـ عزاداری امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در كربلا
ابن عباس می‌گوید: هنگام حركت امیرالمؤمنین علیه‌السلام به سوی صفین من همراه آنحضرت بودم وقتی در ساحل فرات و دشت نینوا پیاده شدیم ، حضرت امیر علیه‌السلام به صدای رسا پرسید: « ابن عباس آیا این سرزمین را می‌شناسی؟» گفتم: نمی‌شناسم. فرمود: «اگر می‌دانستی اینجا كجاست تا همانند من نمی‌گریستی از آن نمی‌گذشتی», این را گفت و آنقدر گریست كه سیلاب اشكش از محاسن شریف بر سینه‌ ریخت و ما نیز گریستیم...
ـ سوگواری حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها)
مجلس عزای سیدالشهداء (علیه‌السلام) از سوی مادرش فاطمه (علیهااسلام) همه روزه در آسمانها بر پا می‌شود و در آن به شیوه مخصوصی بر او سوگواری می‌كنند. در این مجلس آسمانی ، دخت گرامی پیامبر از فراز آسمانها بر شهادتگاه فرزندش نظاره می‌كند و در سوگ او به گونه‌ای شیون می‌نماید كه تمامی موجودات آسمانها و زمین و دریاها و فرشتگان سوگوار می‌گردند. آنگاه پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) او را آرامش می‌بخشد, و او بر زائران و ارادتمندان و شیفتگان حسین علیه‌السلام دعا می‌كند
ـ امام صادق علیه‌السلام در عزای شهید كربلا
امام ششم علیه‌السلام از ابوهارون خواست تا همان گونه كه خودشان بر حسین علیه‌السلام سوگواری می‌كنند در حضورش با مرثیه سرایی به سوگواری پردازد، او نیز ضمن اشعاری حزن انگیز گفت: امرر علی جدث الحسین فقل لاعظمه الزكیه بر شهادتگاه حسین(علیه‌السلام) گذر كن و به استخوانهای پاك و مطهرش بگو, صدای گریه امام علیه‌السلام بلند شد و ابوهارون از ادامه مرثیه خودداری كرد. همین گونه تا شروع به مرثیه می‌‌كرد سیلاب اشك, امام صادق علیه‌السلام را امان نمی‌داد تا سرانجام چنین ادامه داد : یا مریم قومی واند بی مولاك و علی الحسین فاسعدی ببكاك ای مریم ای بانوی بزرگ بپاخیز و بر سرورت حسین (علیه‌السلام) نوحه سرایی كن و مرا با نثار اشك و گریه در سوگواری بر سالار خوبان همنوایی نما . امام صادق علیه‌السلام خود به شدت گریست و خاندانش با شنیدن این جملات گریستند و فریاد «یا ابتاه» فضای خانه را پر كرد.

ـ ترسیم دعبل از مجلس عزاداری امام رضا علیه‌السلام
دعبل می‌گوید: روزهای عزای سالار شهیدان (علیه‌السلام) (محرم) محضر مولایم امام رضا علیه‌السلام شرفیاب شدم, ‌در حالیكه اصحاب, اطرافشان حلقه زده بودند, آنحضرت محزون و اندوهناك نشسته بودند. تا نظر حضرت بر من افتاد فرمود: «آفرین بر تو ای دعبل, مرحبا بر تو كه ما را به دست و زبان یاری می‌‌كنی» و مرا در كنار خویش بنشاند و بعد از بیان عظمت عزاداری سیدالشهداء (ع) امر فرمود مرثیه‌ای در سوگ سالار شهیدان بخوانم, آنگاه برخاسته پرده‌ای آویخت تا زنان نیز بر جدمظلومش بر سر و سینه زده, بگریند. سپس فرمود: «ای دعبل شروع كن» و من با چشمانی اشكبار آغاز كردم:‌
افاطم لو خلت الحسین مجدلا و قدمـات عـطـشـانـاً‌بشـط فرات
اذا للـطـمت الخد فاطم عنده و اجریـت دمع العین فی الوجنات
ای دخت گرامی پیامبر (صلی الله علیه و آله)! اگر با چشم خود می‌دیدی فرزند گرامیت حسین (علیه‌السلام) با بدن قطعه قطعه و با لب تشنه در ساحل فرات جان داده, بر صورت می‌زدی و به سوگواری می‌پرداختی و باران اشك بر گونه‌ات جاری می‌ساختی.
سوگوار حقیقی
«لا بكین علیك بدل الدموع دما»
و این آخرین یادگار خاندان عصمت و طهارت ولی عصر و بقیة الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است كه در مصیبت جد مظلومش می‌گوید: «اگر زمانه مرا به تاخیر انداخت ونبودم كه جانم را فدایت و روحم را سپر بلایت كنم, شب و روز در عزای تو می‌گریم بطوری كه اشك چشمم به خون مبدل می‌گردد»

يکشنبه 10/10/1391 - 16:46
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته