از خانواده به عنوان نهادى مقدس یاد كردیم و از سازندگیهاى آن گفتیم و معیار گرایى را در انتخاب همسر، به عنوان عامل ثبات و سلامت خانواده دانستیم و لحاظ كردن دیانت و نجابت را در ازدواج ، یك ارزش شمردیم . از ویژگیهاى همسر نمونه هم بحث شد. منطقى بودن هم به عنوان عامل جلوگیرى از اختلافها و حل اختلافها دانسته شد. اینك به روشهاى شایسته حل اختلافهاى خانوادگى مى پردازیم :
شعله اختلاف
خیلى اوقات یك جرقه ، خانه اى ، خرمنى و كارخانه اى را به آتش مى كشد و نابود مى سازد. اختلاف ، جرقه اى است كه گاهى در كانون یك خانواده مى افتد و آن را تا مرز سوختن و خاكستر شدن پیش مى برد.
باید از پیدایش این جرقه ، كه به شعله خانمانسوز تبدیل مى شود، جلوگیرى كرد و ریشه آن را در رفتار هر یك از دو شریك زندگى شناخت و خشكاند. اگر هم این آتش برافروخته شد، پیش از گسترش دامنه آن ، باید در اولین فرصت آن را فرو نشاند و از در افتادن آن در همه اركان زندگى جلوگیرى كرد.
اگر از دست خود زوجین كارى ساخته نیست ، ضرورتا باید از بیرون كمك گرفت . مثل آتش نشانى كه هنگام اشتغال یك خانه و ناتوانى افراد خانه براى فرو نشاندن آتش ، به امداد خانواده مى آید و نجات مى دهد و شعله ها را خاموش مى كند.
طرفین اختلاف ، اغلب هر كدام مى كوشند تا حق را به جانب خود بدانند و مشكل و علت اختلاف را به گردن دیگرى بیندازد. از این رو تفاهم و صلح و سازش به دست نمى آید و و نفسانیات و خودخواهیهاى انسان مانع از اعتراف به حق به سود طرف مقابل مى شود.
نیاز به داور
در صورت عدم تفاهم ، براى حل اختلافها گاهى نیاز به داور است ، داورى بى طرف ، دلسوز، عاقل ، باتجربه و بى غرض . داورى كه هر دو طرف ، براى او احترام قایل باشند و حرف و صلاحدید او را بپذیرند و به داورى او رضایت دهند. داورى كه مورد رضایت طرفین باشد و به تعبیر فقهى : قاضى تحكیم .
اصل این كار، بسیار پسندیده است و اگر كسى بتواند نقش داور مصلح را ایفا كند، بزرگترین پاداش الهى را نصیب خویش ساخته است ، چون كه در تعالیم اسلامى یكى از با ثوابترین و شایسته ترین كارهاى خداپسند، اصلاح و آشتى دادن میان افرادى است كه دچار فتنه و كدورت و قهر و دشمنى شده اند اصلاح ذات البین در آیات قرآنى هم آمده است و خداوند، مكرر به ایجاد آشتى و اصلاح میان مردم فرمان داده است . (21) امام صادق (علیه السلام ) فرمود؛صدقه یحبها الله ، اصلاح بین الناس اذا تفاسدوا و تقارب بینهم اذا تباعدوا(22)؛
صدقه اى كه خداوند دوست مى دارد، آشتى دادن میان مردم است ، آنگاه كه گرفتار تباهى شوند و نزدیك ساختن آنان به یكدیگر، آنگاه كه از هم دور شوند.
حتى دروغ مصلحت آمیز براى حل اختلاف و ایجاد تفاهم و دوستى ، مجاز شمرده شده است . از این رو، آنكه مسؤ ولیت اصلاح را مى پذیرد و به عنوان داور بین دو طرف حضور مى یابد، یك نیكوكار راستین است .
گاهى هم به دو قاضى و داور نیاز است ، دو نماینده عاقل و فهمیده و مجرب ، تا به حل مشكل بپردازند و صلح و صفا را دوباره برقرار كنند و ریشه كدورت و نزاع را بخشكانند.
قرآن كریم نیز به چنین حكمیتى راءى داده است . تلاش از سوى این دو قاضى خانوادگى و اصلاح از سوى خدا. یعنى یك گام را اینان بر مى دارند، گام دیگر را خداوند با نزدیك ساختن دلها به یكدیگر و ایجاد مودت بر مى دارد. گر چه دو طرف ، راضى به حكمیت و داورى مى شوند و گر چه دو داور، براى آشتى دادن تلاش مى كنند، اما دلها در قبضه قدرت خداست و او الفت آفرین است و این تلاش را سبب حصول توافق و هماهنگى مى سازد.
در قرآن كریم مى خوانیم :
و ان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حكما من اءهله و حكما من اهلها ان یریدا اصلاحا یوفق الله بینهما...(23)
اگر از نزاع و اختلاف میان آن دو (همسران ) بیم داشتید كه به جدایى بیانجامد، پس یك داور و حكم از سوى خانواده مرد و داورى هم از سوى خانواده زن انتخاب كنید و بفرستید، اگر آن دو در پى اصلاح و آشتى بودند، خداوند نیز میان آنان آشتى و توافق پدید مى آورد
مزایاى داور خانوادگى
در این آیه چند نكته زیبا به چشم مى خورد:
اول : اینكه داور، از خانواده باشد نه از بیرون و بیگانه ، تا اختلافات و اسرار خانوادگى به خارج درز نكند و آبرو ریزى نشود و نزاع داخلى آنان بر سر زبانها نیفتد. بعلاوه ، اقوام نسبت به مسایل فیما بین آنها، آشناتر و به راه حل نیز وارد ترند.
دوم : آنكه واقعا دو طرف ، در صدد اصلاح و رفع مشكل باشند، نه در حالت لجاجت و تعصب و یكدندگى و خود محورى و خود خواهى ، كه هر كدام بخواهد اثبات كند كه حق با اوست و طرف مقابل اشتباه كرده یا گنهكار است و تقصیر اوست . در این صورت هرگز تلاش مصلحان و داوران به نتیجه نخواهد رسید.
سوم : آنكه اراده اصلاح ، جدى باشد و طرفین به یك توافق و وحدت نظر برسند، یعنى بزرگترها و ریش سفیدها و داوران خیر خواه و صادق و امین ، حرفهاى آنان را بشنوند و دیدگاههاى موكل خود را به طرف مقابل برسانند و نتیجه این صحبتها آن باشد كه خود زوجین ، مشكل را حل شده ببینند و اختلاف ریشه كن شده باشد، نه آنكه با سلام و صلوات و رو در بایستى قرار دادن آنها و ماخوذ به حیا شدن و شرم حضور، مساله به ظاهر حل شود، ولى ریشه اختلاف و غده كدورت همچنان باقى مانده باشد.
تا ریشه به جاست ، درد درمان نشود.
آشتى و صلح دلخواه و ارادى ، پایدار است ، و گرنه آشتى تحمیلى ، سرپوش گذاشتن بر شعله خلاف و اختلاف است ، كه روزى از زیر خاكستر سر مى كشد و بر افروخته مى شود.
چنین داورى ، نباید مانند یك مداواى سطحى باشد و اصل غده باقى بماند و به تدریج رشد كند و یك بار دیگر به بهانه دیگر سرباز كند و صفاى خانه را بر هم بریزد.
چهارم : علت اینكه قرآن ، توصیه به گزینش و داورى دو قاضى مى كند، براى اطمینان هر چه بیشتر به این است كه هیچ ستم و اجحاف و حق كشى یا یك سویه نگرى در قضیه پیش نخواهد آمد. وقتى دو طرف ، از خود سلب اختیار كردند و كار را به دو داور مطمئن و منصف سپردند، روشن است كه آنان به توافقى دست خواهند یافت و راه حلى ارائه خواهند كرد كه به سود و صلاح هر دو جانب باشد. (24)
داوران خانوادگى ، هم مسؤ ولیت دارند، هم اختیار و قدرت تصمیم گیرى و هم راءى و داورى آنان براى دو طرف اختلاف خانوادگى الزام آور و لازم الاتباع است .
تعیین چنین داورانى ، براى جلوگیرى از تفرق و از هم پاشیدن خانواده هاست . وظیفه عموم مؤ منین ، فامیلها و وابستگان و حتى دستگاه قضایى و دادگسترى آن است كه تا مى توانند با چاره اندیشى و تدبیر، مانع تفرقه ، جدایى و طلاق شوند و ایجاد آشتى و وفاق را سرلوحه كار خویش قرار دهند.