اهل بیت
کراجکی در کتاب «کنز الفوائد» از ابوذر نقل می کند که گفت:
سلمان و بلال را دیدم که به سوی پیغمبر خدا (ص) می آمدند. سلمان با نزدیک
شدن به پیغمبر، خود را روی پای مبارک آن حضرت افکند و بوسه زد، رسول خدا
(ص) او را به شدت از این عمل بازداشت و فرمود: «با من آن گونه که فارس ها
نسبت به پادشاهان خود می کنند رفتار نکن، من بنده ای از بندگان خدا هستم،
از آنچه بندگان می خورند می خورم و همانند بندگان می نشینم».
سلمان عرض کرد: ای مولای من! از تو تقاضا دارم که به خاطر خدا از فضایل فاطمه (س) در قیامت به من خبر دهی.
رسول خدا (ص) شادمان شد و با خرسندی از این درخواست استقبال کرد و فرمود:
«سوگند به آن کسی که جان من در اختیار اوست، فاطمه تنها زنی است که در
قیامت سواره عبور می کند. او بر روی شتری می نشیند که سر آن جلوه ای از ترس
خدا و دو چشمش از نور پروردگار و زمام آن جلالت و بزرگی حق تعالی و گردنش
از حُسن و نورانیت الهی، قسمت بالای آن از خشنودی خداوند، و قسمت پایین آن
از پاکی او و چهار پای آن از عزّت خداوند است، وقتی راه می رود خدا را
تسبیح می گوید، وقتی صدا می کند تقدیس پروردگار می نماید».
بر آن کجاوه ای از نور نهاده و زنی که حوریّه ای به صورت آدمیان است در آن
نشسته است، وجود بی نظیری که جمع شده و خلق شده و ترکیب یافته و نمودار
گشته از سه صنف:
اوّل آن از مشک خوش بو، وسط آن از عنبر سیاه رنگی که سفیدی بر آن غالب باشد
و آخر آن از زعفران سرخ، که با آب حیات سرشته شده است، اگر در هفت دریای
شور آب دهانی بیندازد همگی شیرین و گوارا می شوند و اگر ناخن انگشت کوچک
خود را در دنیا ظاهر کند خورشید و ماه را می پوشانند.
جبرئیل از طرف راست، میکائیل از طرف چپ، علی (ع) از پیشاپیش او، امام حسن
(ع) و امام حسین (ع) از پشت سرش در حرکتند، خداوند تبارک و تعالی هم مراقب
او و نگهدارش می باشد، پس با این فرّ و شکوه وارد صحنه ی قیامت می گردد،
ناگهان ندایی از جانب پروردگار می رسد: «ای مردم! چشمان خود را فرو بندید و
سر ها را به زیر آورید، زیرا فاطمه دختر پیامبر شما و همسر امیرالمؤمنین
(ع) امام شما و مادر امام حسن (ع) و امام حسین (ع) وارد صحرای محشر گشته
است و می خواهد عبور کند».
فاطمه (س) از صراط عبور می کند در حالی که خود را با دو چادر سفید رنگ
پوشانیده است و وقتی وارد بهشت می گردد و به نعمت ها و بخشش های الهی که
برایش فراهم گردیده می نگرد این آیه را تلاوت می کند: «بسم الله الرّحمن
الرّحیم* الحمد لله الّذی أذهب عنّا الحزن إنّ ربّنا لغفور شکورٌ* الّذی
أحلّنا دار المقامه من فضله لا یمسّنا فیها نصبٌ و لا یمسّنا فیها لغوبٌ؛
به نام خداوند بخشنده ی مهربان، سپاس و ستایش سزاوار خداوندی است که غم و
اندوه را از ما برطرف کرد و همانا پروردگار ما بخشنده ی گنه کاران و پاداش
دهنده ی نیکوکاران است، او که ما را به لطف و کرم خود در سرای همیشگی وارد
کرد، جایی که در آن هیچ رنج و دردی به ما نرسد و هرگز خستگی و رنجوری و ضعف
به ما راه پیدا نکند».
در ادامه ی حدیث رسول خدا (ص) فرمود: پس از آن خدا وند تبارک و تعالی به
فاطمه (س) پیغام دهد: «یا فاطمه! آنچه می خواهی درخواست کن، به تو عطا می
کنم و آنچه آرزو کنی بر آورده می نمایم تا تو خشنود گردی».
فاطمه (س) عرض می کند: «تو آرزوی من و نهایت آمال و امید من هستی، از تو
درخواست می کنم که دوستان من و دوستان خاندان مرا به آتش سوزنده ی خود عذاب
نکنی».
دوباره از درگاه ربوبی ندا رسد: «ای فاطمه! به عزّت و جلالم و بلندای مقام و
مرتبه ام، دو هزار سال پیش از آفرینش آسمان ها و زمین سوگند یاد کرده ام
که دوستان تو و دوستان خاندان تو را در آتش عذاب نکنم».
منبع:ماهنامه ی موعود شماره ی 100
دوشنبه 4/2/1391 - 23:23
اهل بیت
كنیه، براى تعظیم و تكریم اشخاص به كار مىرود. حضرت
فاطمهى زهرا علیهاالسلام كنیههاى زیادى دارند، ما در اینجا بعضى از
كنیههاى آن حضرت را متذكر مىشویم.
كنیههاى حضرت فاطمهى زهرا علیهاالسلام عبارتند از:
1) اُمّالحسن، 2) اُمّالحسین، 3) اُمّالمحسن، 4) اُمّالأئمة، 5) اُمّأبیها، 6) اُمّالخیرة، 7) اُمّالمؤمنین،
8) اُمّالأخیار، 9) اُمّالفضایل، 10) اُمّالأزهار، 11) اُمّالعلوم، 12) اُمّالكتاب، 13) اُمّالأسماء
مدارك كنیههاى حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام
قال العلامة، ابن شهرآشوب (ره):
«و كناها: اُمّالحسن، و اُمّالحسین، و اُمّالمحسن، و اُمّالأئمة، و اُمّأبیها.» (1)
و قال المولى الأنصارى قدسسره و ذكر بعضهم:
«إنَّ من جملة كناها: اُمّالخیرة، اُمّالمؤمنین، و
اُمّالاخیار، و اُمّالفضائل، و اُمّالأزهار، و اُمّالعلوم، و
اُمّالكتاب.» (2)
و قال فی «نخبةالبیان»:
«فمنها اُمّاسماء، ذكره الخوارزمى فی مقتله، و لعله لتعدد أسمائها الحسنى، الحاكیة عن صفاتها العلیا و مناقبها العظمى.» (3)
كنیهى اُمّابیها:
مهمترین كنیهى حضرت فاطمهى زهراء علیهاالسلام «اُمّابیها» مىباشد. براى این كنیه معانى متفاوتى شده است.
بعضى این كنیه را صِرف محبت پدر به فرزند دانستهاند و مىگویند انسان
هرگاه فرزند خود را زیاد دوست بدارد و بخواهد این محبت را ابراز كند، به
فرزندش مىگوید: «بابا»، «مادر» و این در تكلم عموم مردم رایج است.
بنابراین، كنیهى «امابیها» نوعى ابراز محبت شدید از طرف پیامبراکرم صلى
اللَّه علیه و آله و سلم به حضرت فاطمهى زهرا علیهاالسلام بوده است.
و شاید این كه پیامبراکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم به او مىگوید: «اى
مادر پدر» به این علت باشد كه حضرت فاطمهى زهراء علیهاالسلام، مانند مادرى
مهربان، براى پدر خود زحمت مىكشید. خاكستر از سر و رویش پاك مىكرد،
جراحات او را پانسمان مىكرد و كارهایى را كه یك مادر در حق فرزند خود
انجام مىدهد، ایشان براى پدر انجام مىداد.
و معناى دیگر آن كه، پیامبراکرم صلى اللَّه علیه و آله وسلم مانند فرزند،
با دخترشان برخورد مىكردند، دستش را مىبوسید، همان گونه كه فرزند در
مقابل مادر باید چنین باشد، در برابرحضرت زهراء علیهاالسلام، تمامقد
برمىخاست، در هنگام سفر از او خداحافظى مىكرد و هنگام بازگشت از سفر
اولین دیدارش از زهراى مرضیه علیهاالسلام بود. این عملى است كه هر فرزند
مؤدب به آداب الهى آن را انجام مىدهد.
برخى از محققین، از معانى «اُمّ» كمك گرفته و وجوهى را براى معناى این
كنیهى ذكر نمودهاند و گفتهاند یكى از معانى «اُمّ» اصل و ریشه هر چیز
است. حضرت فاطمهى زهراء علیهاالسلام ریشهى شجرهى طیبهى نبوت است و براى
تقویت سخن خود به روایت ذیل نیز تمسك جستهاند.
قال الباقر علیه السلام: «الشجرة الطیبة، رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و
آله و سلم و فرعها، على علیه السلام و عنصر الشجرة، فاطمة علیهاالسلام و
ثمرتها، أولادها و أغصانها و أوراقها، شیعتها.» (4)
امام باقر علیه السلام فرمودند: درخت پاكى و طهارت، پیامبراكرم صلى اللَّه
علیه و آله و سلم است، كه شاخههاى آن على علیه السلام، ریشههاى آن
فاطمهى زهرا علیهاالسلام، میوهى آن حسن و حسین و زینب و اُمّكلثوم، شاخ و
برگ این درخت شیعیان آنها مىباشد.
قال رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم:
«أنا شجرة، و فاطمة أصلها، و علی لقاحها، والحسن والحسین ثمرها.» (5)
پیامبر اكرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم فرمودند: من درخت پاكى و فاطمه
ریشههاى آن و على پیوند و مادهى بارورى آن و حسن و حسین میوههاى این
درختند.
پىنوشتها:
1- فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى، ج 1، ص 203، از «المناقب»، ج 3، ص 357.
2- فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى، ج 1، ص 203 از «اللمعة البیضاء»، ص 50.
3- فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى ج 1 ص 203 از «نخبة البیان فی تفضیل سیدة التسوان»، ص 86.
4- فاطمه الزهراء بهجة قلب المصطفى، ج 1، ص 205 از «مجمعالبحرین» ماده شجر.
5- فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى، ج 1، ص 205 از «میزان الاعتدال»، ج 1، ص 234 على ما فی «احقاقالحق»، ج 9، ص 152.
منبع: http://www.yazahra.net دوشنبه 4/2/1391 - 23:22
اهل بیت
نویسنده:گروه پاسخ به شبهات موسسه حضرت ولی عصر(علیه السلام)
وهابیت، هر روز به این شبهه دامن میزنند که شهادت حضرت
فاطمه زهراء (سلام الله علیها)، افسانهای بیش نیست و او شهید نشده است و
به مرگ طبیعی از دنیا رفته است.آیا واقعا چنین قضیه ای افسانه است؟؟!!
طالبان حقیقت را به مطالعه ی مختصر زیر دعوت می کنم:
ما به اهل سنت و هرکسی که این عقیده را دارد می گوییم:اگر در این زمینه،
توانائی علمی دارید، این ادله را رد کنید و در آن مناقشه کنید و اگر ادله
خاصی برای شما وجود دارد مبنی بر وفات طبیعی حضرت صدیقه طاهره (سلام الله
علیها) ارائه کنید. کتابهای معتبر اهل سنت با سندهای معتبر قضیه ی هجوم به
خانه ی حضرت فاطمه ی زهراء سلام الله علیها را نقل کردهاند.از جمله آن
منابع، معجم کبیر طبرانی و تاریخ اسلام ذهبی است.
عزیزان اهل سنت میدانند که ذهبی از استوانههای اصلی و اساسی علمای اهل
سنت است. معمولا روایتی را که با عقائد اهل سنت، به ویژه اگر گردی بر دامن
خلفاء راشدین بنشاند، آقای ذهبی آن را نقل نمیکند و اگر آن را نقل کند،
فورا مناقشه و ردّ میکند. حتی اگر دلیل علمی برای ردّ احادیث مربوط به
فضائل اهل بیت (علیهم السلام) یا مطاعن خلفاء نداشته باشد، فورا میگوید:
یشهد القلب أنه باطل. قلب من شهادت میدهد که این باطل است. یعنی یکی از
مبانی جرح و تعدیل در نزد آقای ذهبی، قلب ایشان است. اگر قلب ایشان شهادت
داد که یک روایت باطل است، باطل است؛ حتی اگر از أوثق ثقات نقل شده باشد و
سندش صحیح اعلائی باشد.
با توجه به این ویژگی که در آقای ذهبی هست، این روایت مربوط به شهادت حضرت
صدیقه طاهره (سلام الله علیها) و هجوم به خانه ایشان با اعتراف خلیفه اول
را در تاریخ اسلام، جلد3، صفحه117 نقل میکند، بدون آنکه مناقشهای داشته
باشد. آقای طبرانی در معجم کبیر، جلد1، صفحه62 این روایت را نقل میکند.
متن روایت، طولانی است.
جناب ابوبکر در آخرین لحظات عمرش در جمع صحابه اظهار داشتند: من تعدادی از
کارها را انجام ندادم و علاقه داشتم که انجام دهم و برخی از کارها را انجام
دادم و به خاطر آنها پشیمان هستم و تأسف میخورم.
از جمله کارهایی که ابوبکر گفت من پشیمان هستم از انجام آن، حمله به خانه
حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) بود که ایشان میگوید: إنی لا آسی على
شئ إلا على ثلاث فعلتهن، وددت أنی لم أفعلهن و ثلاث لم أفعلهن وددت أنی
فعلتهن و ثلاث وددت أنی سألت رسول الله صلى الله علیه و سلم عنهن، فأما
الثلاث اللاتی وددت أنی لم أفعلهن: فوددت أنی لم أكن كشفت بیت فاطمة و
تركته و أن أغلق علی الحرب ... . سه چیز است که من تأسف میخورم که ای کاش
انجام نداده بودم ... ای کاش دستور حمله به خانه فاطمه را نداده بودم، ای
کاش این حرب و جنگ علیه دودمان فاطمه را ترک کرده بودم.
- مجمع الزوائد للهیثمی، ج5، ص202
ـ شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج2، ص46
- كنز العمال للمتقی الهندی، ج5، ص631
ـ تاریخ مدینة دمشق لأبن عساكر، ج30، ص418
ـ تاریخ الطبری، ج2، ص619
یعنی مسئله طوری بود که خلیفه اول از این هجوم به خانه حضرت صدیقه طاهره
(سلام الله علیها) و حمله به خانه نبوت و ورود به عُنف بر آن خانه را به
منزله جنگ تلّقی میکند. این مطلبی است که بزرگان اهل سنت نقل کردهاند.
آقای ضیاء الدین مقدسی که از علمای بزرگ اهل سنت و حنبلیها است و ذهبی در
شرح حال ایشان میگوید: الإمام العالم الحافظ الثقة الحجة عالم بالرجال
امام و پیشوا و حافظ و مورد وثوق و گفتارش حجت و آگاه به علم رجال است.
تذكرة الحفاظ للذهبی، ج4، ص1405
ایشان وقتی به این روایت میرسد، میگوید: هذا حدیث حسن عن أبی بکر. این روایتی که ابوبکر اعتراف میکند، صحیح و حسن است.
الأحادیث المختارة، ج10، ص90-88
همچنین آقای سیوطی کتابی دارد به نام مسند فاطمه و در صفحه 34، این روایت
را تصحیح میکند. از علمای بزرگ اهل سنت عربستان سعودی، جناب حسن بن فرحان
مالکی هم میگوید: إذن هی ثابتة بأسانید صحیحة، بل هی ذکری مؤلمة. این
روایت هجوم به خانه فاطمه، با سندهای صحیح نقل شده است و این قضیه، یک
یادواره دردناک و دردآور است.
قراءة فی کتب العقائد، ص52
خود ابنتیمیه حرانی ـ تئورسین وهابیت و بزرگ نظریهپرداز وهابیت ـ در
برابر روایات متعددی که درباره هجوم به خانه حضرت صدیقه طاهره (سلام الله
علیها) است، نمیتواند بیتفاوت ردّ شود و میگوید: غایة ما یقال: إنه كبس
البیت، لینظر هل فیه شئ من مال الله الذی یقسمه. آقای ابوبکر و عمر آمدند
به زور حریم خانه فاطمه را شکست و وارد خانه او شد تا ببیند آیا در خانه او
چیزی از بیت المال هست تا بردارد و در میان مستحقّین توزیع کند. من
نمیدانم آقای ابنتیمیه این رَمْی به غیب را از کجا میآورد؟ آیا خود عمر
میگوید که من به خانه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) هجوم بردم تا
اموالی که در آنجا بود را مصادره کنم و در میان مستحقین توزیع کنم؟ یا
مورخین این را نقل کردهاند یا کسی از علمای اهل سنت، اینچنین شهادتی داده
است؟ چطور شد که آقای ابنتیمیه در قرن هشتم هجری اینچنین کشفی میکند که
هدف خلیفه دوم این بود؟ با این که روایات متعددی را ابن أبی شیبة و طبری و
بلاذری دارند و صراحت دارند که وقتی جناب عمر آمد پشت درب خانه حضرت فاطمه
زهراء (سلام الله علیها)، گفت: قسم به خدا! اگر برای بیعت حاضر نشوید،
خانه را با ساکنین آن به آتش میکشم. هدف ایشان این بود و زبان ایشان هم
این است. جالب این که آقای جوینی، استاد ذهبی که ذهبی در شرح حال او
میگوید: الإمام المحدث الأوحد الأکمل فخر الأسلام. پیشوا و محدث یگانه است
و بالاترین کمالات را دارد و مایه افتخار اسلام است.
تذكرة الحفاظ للذهبی، ج4، ص1505
ایشان روایتی را در فرائد السمطین، جلد2، صفحه34 از قول نبی مکرم (صلی الله
علیه و آله و سلم) نقل میکند: بعد از من، پهلوی فاطمه را خواهند شکست،
محسنش را سقط خواهند کرد و فاطمه نزد من میآید: مغمومة مغصوبة مقتولة. در
حالی که غمناک است و حق او را غصب کردهاند و او را به شهادت رساندهاند.
این شهادت صریح و آشکاری است بر شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها).
خود آقای شهرستانی در الملل و النحل از قول نظّام ـ از علمای بزرگ اهل سنت
و معتزلین ـ نقل میکند: إن عمر ضرب بطن فاطمه علیها السلام یوم البیعة
حتی القت الجنین من بطنها و كان یصیح احرقوا دارها بمن فیها و ما كان فی
الدار غیر على و فاطمة و الحسن و الحسین.
خلیفه دوم در روز بیعت آن چنان با لگد بر شکم فاطمه زد که نوزادی که در شکم
داشت، افتاد و سقط شد. عمر فریاد میزد: خانه فاطمه را با همه ساکنین آن
آتش بزنید. حال آنکه در خانه فاطمه، کسی غیر از علی و فاطمه و حسن و حسین
نبود.
الملل و النحل للشهرستانی، ج1، ص57، چاپ دار المعرفة بیروت
آیا اینها عبارات شیعه است؟ آقای شهرستانی در سال 548 هجری از دنیا رفته
است. این قضایا در گذشته بوده و مسئله شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله
علیها) و سقط جنین و شکسته شدن پهلوانش، در تاریخ شیعه و سنی نقل کردهاند.
لذا ما نمیتوانیم بگوییم که این مسئله، افسانه است. بله، ما هم میگوییم
ای کاش افسانه بود! و ای کاش اینچنین هجومی به خانه حضرت فاطمه زهراء
(سلام الله علیها) صورت نگرفته بود! ما هم آرزو میکنیم که این کاش قلب
دختر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در واپسین روزهای رحلت پدر
بزرگوارش شکسته نمیشد و ای کاش قلب مقدس ائمه هدی (علیهم السلام) به درد
نیامده بود که در هر فرصت مناسب، موضوع شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله
علیها) را مطرح و گریه میکردند. ولی اینچنین اتفاقی افتاد و تاریخ اسلام
را در واپسین روزهای رحلت نبی مکرم (صلی الله علیه و آآآآله و سلم)، با یک
معزل و مشکلی مواجه کردند و نقطه تاریکی در تاریخ اسلام ثبت کردند.
منبع:www.valiasr-aj.com دوشنبه 4/2/1391 - 23:22
اهل بیت
فیوضات فاطمه ی زهرا علیها السلام، به مجموعه ی کوچکی که
در مقابل مجموعه ی انسانیت، جمع محدودی به حساب می آید، منحصر نمی شود. اگر
با یک دید واقع بین و منطقی نگاه کنیم، بشریت یکجا مرهون فاطمه زهرا صلی
الله علیه و آله و سلم است- و این گزاف نیست؛حقیقتی است - همچنان که بشریت
مرهون اسلام، مرهون قرآن، مرهون تعلیمات انبیا و پیامبر خاتم صلی الله علیه
و آله و سلم است . در همیشه ی تاریخ این طور بوده، امروز هم همین طور است و
روز به روز نور اسلام و معنویت فاطمه زهرا(علیها السلام) آشکارتر خواهد شد
و بشریت آن را لمس خواهد کرد.
خود را شایسته ی انتساب به خاندان رسالت کنیم
برادران عزیز!آنچه ما وظیفه داریم،این است که خود را شایسته ی انتساب به آن
خاندان کنیم. البته منتسب بودن به خاندان رسالت و از جمله ی وابستگان آنها
و معروفین به ولایت آنها بودن،دشواراست. در زیارت می خوانیم که ما معروفین
به دوستی و محبت شما هستیم؛(1)این وظیفه ی مضاعفی را بر دوش ما می گذارد .
این خیر کثیری که خداوند متعال در سوره ی مبارکه ی کوثر مژده ی آن را به
پیامبر اکرم داد و فرمود :«انّا اعطیناک الکوثر»(2) که تأویل آن، فاطمه
زهرا علیها السلام است - در حقیقت مجمع همه ی خیراتی است که روز به روز از
سرچشمه ی دین نبوی، بر همه ی بشریت و بر همه خلایق فرو می ریزد. خیلیلها
سعی کردند آن را پوشیده بدارند و انکار کنند، اما نتوانستند؛«و الله متمّ
نوره و لو کره الکافرون .(3)
ما باید خودمان را به این مرکز نور نزدیک کنیم ؛ و نزدیک شدن به مرکز نور،
لازمه و خاصیتش ، نورانی شدن است. باید با عمل، و نه با محبت خالی، نورانی
بشویم ؛ عملی که همان محبت و همان ولایت و همان ایمان، آن را به ما املاء
می کند و از ما می خواهد . با این عمل،باید جزو این خاندان و وابسته ی به
این خاندان بشویم . این طور نیست که قنبر در خانه علی علیه السلام شدن، کار
آسانی باشد.این گونه نیست که سلمان منّا اهل البیت»(4) شدن، کار آسانی
باشد . ما جامعه ی موالیان و شیعیان اهل بیت علیهم السلام، از آن بزرگواران
توقع داریم که ما را جزو خودشان و از حاشیه نشینان خودشان بدانند؛ «فلان ز
گوشه نشینان خاک درگه ماست ».(5) دلمان می خواهد که اهل بیت درباره ی ما
این طور قضاوت کنند؛ اما این آسان نیست؛ این فقط با ادعا به دست نمی آید
؛این عمل و گذشت و ایثار و تشبه و تخلق به اخلاق انان را لازم دارد.
فاطمه ی زهرا در عمری کوتاه، فضایل زیادی را حایز شد
شما ملاحظه کنید، این بزرگواری که ما امروز ساعتی باشما پای استماع مدایح و
فضایلش نشستیم -که آنچه گفته شد، قطره یی از دریاست - در چه سنی این همه
فضایل را حایز شد؟ در چه مدت عمری این همه درخشندگی را از خود بروز داد؟ در
عمری کوتاه؛ هجده سال، بیست سال ، بیست و پنج سال؛ نقلها متفاوت است . این
همه فضایل، بیهوده به دست نمی آید؛«امتحنک الله الذی خلقک قبل ان یخلقک
فوجدک لما امتحنک صابره»(6)خدای متعال، زهرای اطهر- این بنده ی برگزیده -
را آزمود. دستگاه خدای متعال، دستگاه حساب و کتاب است؛ آنچه می بخشد، با
حساب و کتاب می بخشد . او، گذشت و ایثار و معرفت و فدا شدن این بنده ی خاص
خود را در راه اهداف الهی می داند؛ لذا او را مرکز فیوضات خود قرار می دهد .
باید در عمل، پیرو فاطمه ی زهرا باشیم
ما باید این راه را برویم. ما هم باید گذشت کنیم، ایثار کنیم، اطاعت خدا
کنیم، عبادت کنیم. مگر نمی گوییم که «حتّی تورّم قدماها »(7) این قدر در
محراب عبادت خدا ایستاد!ما هم باید در محراب عبادت بایستیم . ما هم باید
ذکر خدا بگوییم . ما هم باید محبت الهی را در دلمان روز به روز زیاد کنیم.
مگرنمی گوییم که با حال ناتوانی به مسجد رفت، تا حقی را احقاق کند؟ ما هم
باید در همه حالات تلاش کنیم، تا حق را احقاق کنیم . ما هم باید از کسی
نترسیم. مگر نمی گوییم که یک تنه در مقابل جامعه ی بزرگ زمان خود ایستاد؟
ما هم باید همچنان که همسر بزرگوارش فرمود «لا تستوحشوا فی طریق الهدی
لقلّة اهله»(8) از کم بودن تعدادمان در مقابل دنیای ظلم و استکبار نترسیم و
تلاش کنیم. مگر نمی گوییم که آن بزرگوار کاری کرد که سوره ی دهر درباره ی
او و شوهر و فرزندانش نازل شد؟ ایثار نسبت به فقرا و کمک به محرومان، به
قیمت گرسنگی کشیدن خود؛« و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه».(9) ما
هم باید همین کارها را بکنیم.
این نمی شود که ما دم از محبت فاطمه ی زهرا علیها السلام بزنیم، در حالی که
آن بزرگوار برای خاطر گرسنگان،نان را از گلوی خود و عزیزانش - مثل حسن و
حسین علیهما السلام و پدر بزرگوارشان علیه السلام- برید و به آن فقیر داد،
نه یک روز، نه دو روز؛ سه روز! ما می گوییم پیرو چنین کسی هستیم؛ ولی ما نه
فقط نان را از گلوی خود نمی بریم که به فقرا بدهیم، اگر بتوانیم، نان را
از گلوی فقرا هم می بریم!
این روایاتی که در «کافی» شریف و بعضی از کتب دیگر در باب علامات شیعه هست،
ناظر به همین است؛ یعنی شیعه بایستی آن طوری عمل کند. ما باید زندگی آنها
را در زندگی خود- ولو به صورت ضعیف - نمایش بدهیم .ما ازما بزرگترها کجا،
آن استان بلند کجا؟ معلوم است که ما حتّی به حدود دور دست او هم نمی رسیم؛
اما باید تشبیه کنیم نمی شود در نقطه ی مقابل زندگی اهل بیت حرکت کنیم، ولی
ادعا کنیم که ما جزو موالیان اهل بیتیم !چنین چیزی ممکن است ؟ فرض
بفرمایید کسی در زمان امام بزرگوار ما،ازدشمنان این ملت- که امام دایم علیه
آنها حرف می زد- تبعیت می کرد؛ آیا او می توانست بگوید من تابع امام ؟!
اگر چنین چیزی از زبان کسی صادر می شد ،آیا شماها نمی خندیدید؟! همین قضیه
در باب اهل بیت علیهم السلام هم هست .
با تشریفات و تجمّل گرایی،نمی شود پیرو فاطمه ی زهرا بود
ما باید شایستگی خود را ثابت کنیم.مگر نمی گوییم که جهیزیه ی آن بزرگوار
چیزهایی بود که انسان با شنیدن آنها اشکش جاری می شود؟ مگر نمی گوییم که
این زن والا مقام، برای دنیا و زیور دنیا هیچ ارزشی قائل نبود؟ مگر می شود
که روز به روز تشریفات و تجمل گرایی و زر و زویر و چیزهای پوچ زندگی را
بیشتر کنیم و مهریه ی دخترانمان را زیادتر نماییم؟!
اوایل که گاهی بعضیها مهریه ی عقد را یک خرده گران قرار می دادند،ما شوخی
می کردیم و می گفتیم شما که می خواهید مثلاً فلان قدر سکه قرار بدهید، پس
یکباره بگویید 72سکه! اما حالا می بینیم که تعیین مهریه های گران قیمت،
واقعی شده است! واقعاً چه خبراست؟ شما که پدر آن دختر هستید، آیا می توانید
ادعا کنید که پیرو پدر فاطمه علیها السلام هستید؟ این طوری نمی شود؛ ما
باید به حال خودمان فکری بکنیم (10)
پی نوشت ها :
1-«و معروفین بتصدیقنا ایّاکم» مفاتیح الجنان، زیارت جامعه ی کبیره.
2-کوثر:1.
3-صف :8.
4-بحارالانوار ، ج22،ص326.
5-به حاجب در خلوت سرای خاص بگو فلان زگوشه نشینان خاک درگه ماست «حافظ».
6-مفاتیح الجنان ، زیارت حضرت زهرا علیها السلام.
7- مناقب، ج3،ص341.
8- نهج البلاغه ، خطبه ی 201.
9- حشر:9.
10- دیدار مدّاحان ،1370/10/5.
منبع : شخصیت و سیره ی معصومین(علیهم السلام)در نگاه
رهبر انقلاب اسلامی(جلد 2)،( شخصیت و سیره حضرت فاطمه زهرا (سلام الله
علیها)) ،ناشر موسسه فرهنگی قدر ولایت - 1383 دوشنبه 4/2/1391 - 23:22
اهل بیت
شب سایه خود را بر شهر مدینه گسترانده بود،آسمان گرفته بود و ماتم در همه
جا پاشیده بود. کاروان آماده کوچیدن بود و فاطمه همسفر کاروان. علی (ع)
آرام نداشت و بچه ها، تاب و قرار. علی (ع) موکب فاطمه زهرا سلام الله علیها
را به آخرین خانه دنیا می برد، فاطمه زهرا (س) که زخم ها و داغ ها دیده
بود، در هجران پدر غریبانه زیسته بود، حال با پهلویی شکسته، خانه را به
امید آغوش بهشتی پدر ترک می گفت، علی (ع)، پاره تن پیامبر، کوثر خاتم
الانبیاء، سیده زنان عالم، مادر امامان معصوم، عصاره عصمت، آیینه پاکی ها،
زلال کوثر و همسر خود را در حالی که غم عالم به خانه دل اش هجوم آورده بود
به خاک می سپرد.
آری فاطمه (س)، آن برترین بانوی اسلام و سیده زنان عالم، آن گوهر تابناک در
منظومه و رشته نسل پیامبر (ص)، آن مهربان ترین فرشته خاکی به شهادت رسیده
بود.
فاطمه (س) بهار عمرش کوتاه بود، او ترنم باران وحی بود که در شکوه مقام اش
معنویت به رشته های چادرش دست نیاز می آویخت و معرفت به غبار آستان خانه اش
بوسه می زد، فاطمه (س) سراپای وجودش عفت بود و پاکدامینش زبانزد فرشتگان.
فاطمه زهرا (س) دختر رسول خدا (ص) بود که پدر او را فرشته ای در صورت انسان
می خواند؛ «فاطمة خلقت حوریة فی صورة انسیة»، و می فرمود: « یا فاطمه، ان
الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک علی نساء العالمین»؛ ای فاطمه (س) خدای ترا
برگزید و مطهرت گردانید و ترا بر زنان جهان برتری داد و گزینش و انتخاب
کرد.» آری فاطمه دختر رسول خدا بود، که پدر درباره اش می فرمود: آن کس که
فاطمه(سلام الله علیها) را دوست دارد، در بهشت همنشین منست و آنکس که با او
بغض ورزد،جایگاه او آتش است.دوستی با حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها)
در صد مورد به سود دوستداران اوست. آسانترین این صد مورد این موارد است:
هـنـگـام مـرگ، در قــبــر، وقـت سـنجـش اعـمـال، روز قـیـامـت و حـسـاب.
کسی که حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها) از او راضی باشد من از او راضی
ام و آن کس که حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها) بر او خشمناک باشد من بر
او خشم دارم و غضب من مساوی با غضب خداست.وای بر کسی که به حضرت فاطمه زهرا
(سلام الله علیها) و ذریّه او و شیعیانش ستم کند.»
آری فاطمه زهرا (س) دختر رسول خدا بود، دختری که وقتی بر پدر وارد می شد،
پدر تمام قد در مقابلش می ایستاد، او را می بوسید و دست او را می گرفت و در
جایگاه خویش می نشاند، چون از سفر باز می گشت، «گلویش را می بوسید و می
فرمود از او بوی بهشت به مشام می رسد.». پدر آخرین خداخافظی اش با فاطمه
بود و وقتی باز می گشت اولین دیدارش نیز با او بود. اگر از رسول خدا می
پرسیدند: چه کسی را بیشتر دوست داری؟ می فرمود: دخترم فاطمه را. فاطمه دختر
پیامبر خدا بود که پدر درباره او می فرمود: خداوند با خشم تو خشمگین می
شود و با رضایت تو راضی می گردد.»
در این نوشتار سعی داریم در حد بضاعت خویش، از یاس بوستان رسول خدا، بانوی
عفاف و عصمت، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، سخن بگوییم.
● نگاهی گذرا بر زندگی حضرت فاطمه زهرا (س) از تولد تا شهادت
در ادامه سعی داریم نگاهی گذرا بر زندگی حضرت فاطمه زهرا (س) داشته باشیم و
از مصیبت ها و سختی هایی که بر آن بانوی نمونه اسلام و سیده زنان عالم
وارد شد، سخن بگوییم.
● میلاد نور
حضرت خدیجه کبری (ع) ناامید و هراسان چشم به در دوخته بود، که ناگهان چهار
زن زیبا در هاله ای از نور وارد شدند. خدیجه از آنها سئوال کرد که شما
کیستید؟
من مادرت حوا، و من آسیه دوست تو، و من کلئوم خواهر موسی، و من مریم مادر
عیسی آمده ایم که تو را پرستار باشیم. …فاطمه متولد شد او را با آب کوثر در
طشتی بهشتی شستشو دادند و در پارچه ای سفید و عطرآگین پیچاندند … خداوند
بزرگ و متعال فرشته ای را مامور کرد تا به محمد (ص) نام او را الهام کند،
پدر نام وی را فاطمه (س) نهاد. سپس خداوند به او خطاب کرد که:« ای فاطمه!
تو را قرین علم گردانیدم و از ناپاکی دورت کردم.»
خداوند دختر پیامبر اکرم (ص) را فاطمه نام نهاد و چه نیکو حضرت رسول (ص) به
علت این نامگذاری اشاره دارند؛ دخترم برای این فاطمه نامیده شد که خداوند
او و دوستدارانش را از آتش حفظ کرده است.»
حضرت فاطمه (س) در شرایطی دیده به جهان هستی گشود که پدران از سرجهل و
نادانی دخترکان معصوم خود را حجاب خاک می پوشاندند، تا از طعن آشنایان در
امان باشند.۱ اما هنگامی که فاطمه (س) آن فرشته بهشتی و تندیس نور به دنیا
آمد، رسول اکرم (ص) دلش پر از شادی و سرور گشت، پیامبر اکرم (ص) فاطمه زهرا
(س) را گرامی می داشت و درباره اش می فرمود:« فاطمه پاره تن من است…» رسول
خدا فاطمه زهرا (س) را دوست می داشت و او را «ام ابیها» می خواند.
● القاب حضرت فاطمه (س)
حضرت فاطمه (س) را با القاب زهرا، صدیقه، طاهره، راضیه، مرضیه، مبارکه،
بتول، و لقب های دیگری می شناسیم. اما لقب زهرا در میان این القاب از شهرت
بیشتری برخوردار است. در لغت زهرا به معنای درخشنده، روشن است. امام صادق
(ع) در مورد اینکه چرا فاطمه، زهرا نامیده شد، می فرمایند: «زیرا وقتی در
محراب به عبادت بر می خاست برای فرشتگان آسمانی نورافشانی می کرد، همان طور
که ستارگان آسمانی برای زمینان نور می فشانند.» و شاید به همین جهت است که
فاطمه (س) را بیشتر با لقب زهرا می شناسیم و یاد می کنیم چرا که فاطمه (س)
چهره درخشان زن مسلمان، فروغ تابناک معرفت و نمونه روشن پرهیزگاری و
خداپرستی است.
● دوران کودکی فاطمه زهرا (س) و آغاز سختی ها
دوران کودکی فاطمه زهرا (س) با سختی های فراوان همراه بود؛ فاطمه از همان
آغاز کودکی زخمی های پدر را به ضرب سنگباران مردم مکه دید و از شدت تاثر
گریست و پدر را نوازش کرد و هم چون پرستاری مهربان بر آن جراحات مرهم
گذاشت، بی احترامی های جاهلان عرب را با پدر بزرگوارشان مشاهده کرد؛ فاطمه
(س) به چشم خود دید که مردم مکه شکمبه شتر را بر سر و روی مبارک رسول خدا
(ص) ریختند، فاطمه (س) خود در شعب ابی طالب (ع) در محاصره بودند و طعم
گرسنگی را کشیدند، مرگ مادر عزیزشان حضرت خدیجه کبری (ع) را به چشم خود
دیدند؛ «فاطمه کوچک به دامن پدر می چسبید و زار می گریست و می گفت: «پدر
جان! مادرم کجاست؟» [اشکهای او بر کروبیان گران آمد] جبراییل فرود آمد و
گفت: ای محمد! به فاطمه ات بگو مادرت در خانه ای ساخته شده از مروارید، به
دور از سختی ها در آرامش است.» حضرت فاطمه زهرا (س) شکنجه یاران رسول خدا،
فقر، گرسنگی و ستم مستکبران را دیدند تا برای زندگی سخت تر آینده آماده
گردند.
● ازدواج حضرت فاطمه زهرا (س)
فاطمه زهرا (س) که به سنین جوانی رسید، همانند پدر بزرگوارشان باوقار و
سنگین راه می رفت، تمام کمالات در او جمع شده بود و چهره اش درخشان و
اخلاقش نیکو بود. در کلام فصاحت و بلاغت داشت بنابراین همه در دل آرزو می
کردند که ای کاش لیاقت همسری فاطمه را داشتند. یکی از آنان عبدالرحمان بن
عوف بود که نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: با مهریه ای بسیار به خواستگاری
فاطمه (س) آمده ام. امام پیامبر اکرم (ص) که در پاسخ دست مبارکش را روی
شنها کشید و از آن پر کرد، ریگها در دست مبارکش به تسبیح آمدند و آنان را
به دامنش ریخت و همگی در و مرجان شدند.
ابوبکر نیز نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: ای رسول خدا، می دانی که من به تو
ایمان آورده ام و از اولین کسانی هستم که اسلام آوردم و چنین و چنان بودم…
ابوبکر و عمر نیز به خواستگاری حضرت فاطمه (س) آمدند اما پاسخ پیامبر (ص) همچنان این بود که هنوز فرمانی از آسمان نیامده است.
اما علی (ع) به خواستگاری رفت، چه نیکوست که این امر مبارک را از قول حضرت
نقل کنیم؛ « نزد رسول خدا رفتم، او را با جلال و جبروتی خاص یافتم. چون
نشستم زبانم بند آمد، به خدا قسم قدرت سخن گفتن نداشتم، رسول خدا پرسید:
برای چه کاری آمده ای؟ جاجتی داری؟ سکوت همه وجودم را گرفته بود. پیامبر
(ص) دوباره پرسید: برای کاری آمده ای؟ حاجتی داری؟ باز هم سکوت کردم. گفت:
شاید برای خواستگاری فاطمه (س) آمده ای؟ گفتم: آری ای رسول خدا! پیامبر (ص)
فرمود: خداوند تو را وسعت دهد و خوش آمدی. بلند شدم و رفتم گروهی از انصار
که بیرون منتظر خبر بودند، پرسیدند: چه شد؟ گفتم پیامبر فقط گفتند: مرحباً
و اهلاً. انصار گفتند: این جواب کافی است، هم به تو اهل داد و هم وسعت
بخشید.»
رسول خدا (ص) سپس نزد فاطمه (س) رفت و فرمود: علی از تو خواستگاری کرده
است. فاطمه سکوت کرد و صورتش را برنگرداند. پیامبر (ص) در او نارضایتی
احساس نکرد و در حالی که می فرمود الله اکبر، سکوتش اقرار به رضایت است،
بلند شد.
مقدمات ازدواج فراهم شد؛ مهریه عبارت بود از چهارصد و هشتاد درهم که علیعلیه السلام از فروش زره خود به دست آورده بود.
پیامبر نیز آن مبلغ را به این نحو توزیع فرمودند: ۱۶۰ درهم برای خرید عطر،
۱۶۰ درهم برای خرید لباس، ۶۶ درهم برای اثاث خانه، ۹۶ درهم نیز بهام سلمه
دادند که نزد خود برای مخارج دیگر نگاه دارد.
برای جهیزیه و لوازم منزل حضرت فاطمه (س) نیز
۱) پیراهن (۷ درهم)،
۲) چادر (۴ درهم)،
۳) مقنعه،
۴) پشتی از برگ خرما،
۵) دو عدد تشک که یکی با برگ خرما و دیگری با پشم گوسفند پر شده بود،
۶) چهار متکای پوستی که با گیاهی خوشبو به نام «اذخر» پر شده بود،
۷) پرده نازکی که از پشم بافته شده بود،
۸) یک عدد حصیر،
۹) آسیای دستی برای آرد کردن جو و گندم،
۱۰) یک طشت مسین برای شستن لباس،
۱۱) پارچ کوچک آب،
۱۲) یک قدح چوبین،
۱۳) کوزهای کوچک برای خنک کردن آب،
۱۴) یک آفتابه،
۱۵) یک بستوی سبز،
۱۶) ظرفی از سفال،
۱۷) تشکی از پوست و
۱۸) یک چادر، خریده شد و این تمام جهیزیه فاطمه زهرا (س) بود که نزد رسول
خدا آوردند و آن حضرت با دست مبارکشان آنها را زیر و رو می کردند و می
فرمودند: خداوند مبارک کند بر اهل بیت.
اثاث خانه علیعلیه السلام نیز عبارت بود از:
۱) اطاق خواب را با ریگ نرم فرش کرده بود.
۲) برای جدا کردن اطاق چوبی روی دو طرف دیوار قرار داده بود.
۳) یک پوست گوسفند و یک پشتی از لیف خرما که کنار دیوار گذاشته بود.
۴) حولهای به دیوار آویخته بود.
۵) در کنار اطاق کوزهای از آب، و یک الک برای الک کردن آرد و این تمام اثاث و مایملک علیعلیه السلام بود.
آری به همین سادگی تزویج علی و فاطمهعلیهما السلام صورت گرفت و دو دریای
آسمانی به هم پیوند خوردند، قلب پاکان در شادی تپد و کروبیان به وجد آمدند،
حوریان به زمزمه ایستادند و سراسر مدینه غرق شادی و سرور گشت.
اما از همان آغاز زندگی سرزنش های زنان جاهل آغاز شد؛ فاطمه نزد پدر آمد و
گفت: «زنان قریش به من می گویند پدرت تو را به مردی فقیر شوهر داد.
پیامبر فرمود: عقد تو ابتدا در عرش توسط خداوند بود و سپس به وسیله من.»
● رحلت پیامبر اکرم (ص) و آغازی سخت تر برای فاطمه زهرا (س)
انگار که سختی برای فاطمه زهرا (س) تمامی نداشت؛ در سال یازدهم هجرت فاجعه
بزرگی رخ داد، فاطمه زهرا (س) که هر گاه طوفان های مصائب در زندگی اش می
پیچید به پدر پناه می برد و چون تاریکی غم بر او سایه می افکند، پرتو نور
پدرش چراغ راهش بود، و هر گاه رنج زندگی کام او را می خشکاند، ترنم ابر
بهاری پدر سیرابش می نمود. حال پدر در بستر مرگ، آرام و آرام در افق اعلا
ناپدید می شد و فاطمه به سرعت در دریای غم غرق می گشت. آری، اشرف مخلوقات
یعنی خاتم پیامبران حضرت محمد مصطفی (ص) رحلت فرمودند تا خورشید جهان افروز
برای فاطمه (س) غروب کند، تاریکی سنگینی بر زندگی فاطمه (س) سایه گستراند و
فاطمه زهرا (س) در فراق پدر ابر وجود پدر در چشمانش سیل گردد و وجودش در
قطرات اشک آب شود، آن قدر گریه کند تا امیرمومنان به او بگوید: ای دختر
پیامبر، بزرگان مدینه می گویند به فاطمه بگو یا شب گریه کند یا روز. اما
فاطمه در جواب علی (ع) گفت:« ای ابا الحسن من مدت زیادی در بین آنها زندگی
نخواهم کرد و به زودی به دیدار پدرم خواهم شتافت قسم به خدا تا آن زمان شب و
روز آرام نخواهم داشت.» آری تنها امید فاطمه زهرا (س) این بود که پدر در
آخرین وداع به او گفته بود: تو اولین کسی هستی که به من ملحق می شود.
بعد از وفات پیامبر گرامی اسلام، امامت خانه نشین شد، رهبری انحراف یافت،
حق علی (ع) ضایع شد، فدک فاطمه مصادره شد، خانه پیامبر یعنی جایی که جبرئیل
امین بدون اذن وارد نمی شد، به آتش کشیده شد، فاطمه زهرا (س) با آن همه
فضیلت و سفارش پیامبر درباره او بین در و دیوار قرار گرفت و با لگد ستم و
دست ظالم و تعدی پهلویشان شکست و محسن فاطمه سقط شد.
● جریان فدک
فدک قریه ای بود در نزدیکی مدینه که دو روز با مدینه فاصله داشت. در اواخر
سال هفتم هجری، خیبر با نبردی سخت به دست مسلمانان افتاد. یهودیان فدک چون
شکست خود را حتمی دیدند، تسلیم شده و با پیامبر (ص) پیمان دفاع بستند که
امنیت آنها را تامین کند و در مقابل نیمی از مزارع فدک را در اختیار رسول
خدا گذاشتند. چون فدک بدون جنگ در اختیار مسلمانان قرار گرفت «فیء» محمد
(ص) گردید. فیء به حکم قرآن مخصوص پیامبر (ص) بود. پس از مدتی فرشته وحی بر
پیامبر نازل شد که: «ای محمد حق نزدیکان و درماندگان و در راه ماندگان را
عطا کن.» رسول خدا فاطمه را خواست و فدک را به او بخشید. فدک وسیله ای شد
که فاطمه مشکلات فقرا، خصوصاً بنی هاشم را برطرف نمایند. بعد از وفات
پیامبر، حکومت برای تضعیف اهل بیت، فدک را ضبط کرد. فاطمه برای بازگرداندن
فدک دست به اقداماتی زد.
خلیفه از او مدرک مالکیت خواست. فاطمه علی را به عنوان شهادت به محکمه
ابوبکر معرفی کرد. «ام ایمن، ابتدا به ابوبکر و عمر، خطاب کرد: آیا شما
شهادت می دهید که من از بهشتیان هستم؟ گفتند: آری. گفت: من شهادت می دهم که
رسول خدا فدک را به فاطمه بخشید. ابوبکر به فاطمه گفت: برو مرد یا زن
دیگری برای شهادت معرفی کن تا حکم به نفع تو ختم شود.» چون دختر پیامبر با
ادعای مالکیت راه به جایی نبرد، از طریق ادعای ارث وارد شد و ارث پدر را
طلبید. ابوبکر از پیامبر نقل کرد که: «ما پیامبران چیزی به ارث نمی
گذاریم.» و بدین گونه فدک غصب گردید. اما این پایان سختی ها و مصیبت های
فاطمه (س) نبود، فاطمه زهرا (س) را بین در و دیوار قرار دادند و با لگد ستم
و دست ظالم و تعدی پهلویش را شکستند، شاخه شجره طیبه را شکستند تا خستگان
در سایه اش ننشینند، آفتاب را در بند ابر کشیدند تا سکوتی تیره بر پا کنند؛
زهرا را بر زمین کشیدند تا آسمان علی را خاموش کنند و شمع را کشتند تا
خانه امید را بی نور کنند.
● شهادت فاطمه زهرا (س)
صدماتی که بر جسم و جان فاطمه زهرا (س) وارد شده بود او را از پای درآورد.
سخت بیمار شد و در بستری افتاد. فاطمه (س) در آخرین شب، پدر را در خواب دید
که به او می گوید: «پیش من بیا که سخت مشتاق دیدار توام. او هم در جواب
گفت: به خدا که من مشتاق ترم برای دیدار تو.» و پدر در همان خواب به فاطمه
(س) بشارت داد که :« تو امشب نزد من خواهی بود.»
فاطمه در آخرین لحظات علی (ع) را صدا کرد، و در حالی که امیرمومنان اشک می
ریختند، حضرت فاطمه زهرا (س) رو به علی (ع) کرد و فرمود: پسر عمو! لحظاتی
بیش از زندگی من نمانده، چند وصیت دارم.
علی (ع) فرمود: هر چه دوست داری سفارش کن. آنگاه علی از جا برخاست و روبروی فاطمه (ع) نشست.
فاطمه گفت: «تو هرگز از من دروغ و خیانت ندیده ای و از لحظه ای که زندگی را با من آغاز کرده ای با تو مخالفتی نکرده ام.
علی فرمود: پناه بر خدا، تو آگاه تری به خدا، تو بهتر، متقی تر و بزرگوارتر
و خداترس تر از این هستی که من نسبت به تو ایرادی داشته باشم. دوری تو بر
من بسیار سنگین است؛ اما چه کنم که این امری است حتمی. به خدا قسم دوباره
مصیبت رسول خدا برای من تجدید شد. از دست دادن تو برایم سخت دشوار است.
«انا لله و انا الیه راجعون» مصیبتی است که از آن فاجعه آمیزتر، دردناکتر و
غم انگیزتر نیست. به خدا قسم این مصیبتی است که توان عزاداریم بر آن
نمانده و هیچ چیز جای آن را پر نخواهد کرد.
سپس هر دو شروع کردند به گریه؛ علی سر فاطمه را به سینه چسباند و گفت: هر
چه می خواهی سفارش کن. عمل خواهم کرد و دستور تو را بر خودم مقدم خواهم
داشت…
فاطمه گفت:« آنانی که در حق من ستم روا داشتند و حقم را پایمال کردند، بر
جنازه ام حضور نیابند. آنان دشمنان من و دشمنان رسول خدا هستند. آنان بر
جنازه ام نماز نگزارند. زمانی که چشمها به خواب رفتند، شبانه مرا دفن کن.»
حسن، حسین، زینب و ام کلثوم دور مادر حلقه زدند و نگاهشان را به مادر
دوختند. قطرات اشک از گوشه چشمان فاطمه (س) می غلتد و قطرات اشک بچه ها یکی
پس از دیگری روی گونه ها جاری می شود، گهگاه صدای هق هق زینب بالا می رود،
اما به اشاره مادر آهسته می شود و سپس قطع می گردد.
فاطمه (س) از اسماء بنت عمیس آب می خواهد و غسل می کند و پارچهای بر روی
خود می کشد و از اسماء می خواهد که مقداری صبر کند، سپس او را صدا کند، اگر
جواب نداد بداند که فاطمهعلیها السلام به ملاقات پروردگار خود رفته است.
اسماء مقداری صبر می کند، سپس فاطمه (س) را صدا می زند جوابی نمی شوند، دوباره صدا می زد:
ای دختر محمد مصطفی!
ای دختر بهترین خلق خدا!
ای دختر بهترین کسی که بر زمین قدم گذاشته!
ای دختر کسی که به پروردگارش نزدیکترین انسان بوده است!
اما تاریکی سکوت بر خانه سایه افکنده و فاطمه جواب نمیدهد، در این حال
اسماء پارچهای را از روی صورت فاطمه زهرا کنار میزند، و میبیند که فاطمه
از دنیا رفته است.
حسن و حسینی وارد خانه میشوند و میپرسند: چرا مادر در این ساعت خوابیده ؟
اسماء جواب می دهد: مادرتان خواب نیست. جان به جان آفرین تسلیم کرده. حسین
خود را روی مادرش می اندازد او را می بوسد و می گوید: مادر با من سخن بگو
که قلبم پاره می شود.
اسماء بچه ها را دنبال علی (ع) می فرستد، بچه ها گریه کنان به مسجد می
روند، اصحاب می پرسند: چرا گریه می کنید؟ پاسخ می دهند: مادرمان فاطمه از
دنیا رفته است. همین که علی (ع) این خبر را می شنود، چون قصد حرکت دارد، با
صورت به زمین می افتد و ناله ای جانسوز سر می دهد و می گوید: ای دختر محمد
بعد از تو دلم با چه کسی تسلی یابد؟ تو تسلای خاطر من بودی. بعد از هر
وصالی فراقی است. وصال بی فراق کم است. از دست دادن فاطمه بعد از احمد؛
دلیلی است بر اینکه هیچ دوستی برای آدمی باقی نمی ماند.»
فاطمه زهرا (س) را علی (ع) خود غسل و کفن می کند. حسین (ع) آخرین حرفها را
با مادر نجوا می کند: «… مادر! وقتی به حضور جدمان رسیدی سلام ما را به او
برسان و به او بگو که بعد از وی چگونه غبار یتیمی بر ما نشست.
علی (ع) نیز آخرین وداع را ناله می کند و می گوید: «خدایا! تو می دانی که
من از دختر رسولت خشنودم. خدایا! در وحشت و تنهایی انیسش باش. او از ما دور
شد تو به معادش برسان! خدایا! او مظلوم شد، تو در حقش قضاوت کن که بهترین
دادستانی.»
جمعیت برای تشییع جنازه دختر رسول خدا به خانه علی (ع) هجوم آورده اند، اما
ابوذر از خانه خارج شده و می گوید: برگردید، تشییع جنازه دختر رسول خدا از
سرشب به تاخیر افتاد.
مردم به خانه هایشان برمی گردند و چون اهالی مدینه به خواب می روند و پاسی
از شب می گذرد، جنازه را از خانه بیرون می آورند و علی، حسن، حسین، عمار،
مقداد، عقیل، زبیر، ابوذر، سلمان، بریده، عباس، فضل، حذیقه و ابن مسعود
جنازه را تشییع می کنند. همان طور که فاطمه خواسته بود، او را با تابوتی
سرپوشیده حمل می کنند و همگان سکوت را مراعات می کنند و گریه ها را در سینه
ها حبس می کنند تا مبادا نامحرمان از این راز باخبر شوند. آنان اشک می
ریزند و با یک دنیا حسرت، فاطمه را به سوی منزلگاه ابدی اش بدرقه می کنند.
علی (ع) بر جنازه نماز می گزارد و فاطمه را خود دفن می کند خاک جدایی را بر
پیکر فاطمه می ریزد و خاک عزا را بر سرخویش. علی جای قبر را طوری می
پوشاند که آثار قبر معلوم نباشد، آنگاه به پا می خیزد و به مزار پیامبر رو
می کند و این گونه درد دل می گشاید: «… بزودی دخترت به تو گزارش خواهد داد
که چگونه امتت دست در دست هم نهادند تا او را از پای درآورند.
پس به جد از او بپرس و حال ما را از او بجوی. چه بسا دردی در دل دارد که
راهی برای گشودن سفره دل نداشت؛ اما به تو خواهد گفت و خداوند قضاوت خواهد
کرد که او بهترین قضاوت کنندگان است. سلام وداع کننده ای، که از وصال نه
خسته است و نه دلتنگ، بر شما باد. اگراز جوار شما بر می گردم نه از روی
خستگی است و اگر در کنارتان رحل اقامت گزینم نه از روی بدگمانی به وعده
الهی به صابران است. وای بر من وای بر من. صبر میمون تر و زیباتر است. اگر
پیروزی حاکمان نبود، مزار فاطمه را منزل خویش قرار می دادم و در کنارش به
اعتکاف می نشستم و مانند زنان بچه مرده در عزایش زار می گریستم. ای رسول
خدا! دخترت در پیشگاه خداوند مخفیانه دفن شد. حقش پایمال گشت، از ارثش منع
شد، در حالی که از انقلاب تو چیزی نگذشته و نامت کهنه نشده است. ای رسول
خدا! شکایتم را نزد خداوند باز خواهم گفت و به یاد تو، خاطرم را تسلی می
دهم. درود خداوند و رضوانش بر تو و او باد.»
-----------------------------------------------
پینوشتها:
۱- اشاره به آیات ۵۸ و ۵۹ از سوره نحل: «و هر گاه یکی
از آنان را به دختر مژده آورند، چهره اش سیاه می گردد؛ در حالی که خشم [و
اندوه] خود را فرو می خورد، از بدی آنچه بدو بشارت داده شده است، از قبیله
[خود] روی می پوشاند. آیا او را با خواری نگه دارد، یا در خاک پنهانش کند؟ و
چه بد داوری می کنند.»
-------------------------------------------
منابع:
برخی از منابعی که در این نوشتار از آن استفاده شده است به شرح زیر است:
فاطمه زهرا فرشته زمینی، فاطمة الزهرا (س) صاحب ولایت کبری، بحارالانوار،
در مکتب فاطمه، زندگانی فاطمه زهرا (س)، فرهنگ سخنان حضرت زهراء(س) و…
http://www.fatemiyat.com دوشنبه 4/2/1391 - 23:21
اهل بیت
نویسنده: شهلا عطاردی فرد
فاطمه (س) اسوه عصمت
انسان همواره در زندگی بر سر دو راهی قرار دارد. می تواند با اجابت دعوت
فطرت و ملکوت و سروش غیب راه خدا را انتخاب نماید و می تواند از هوای نفس
پیروی و آلوده به گناه و پیرو شیطان گردد. آنچه سرنوشت ساز و مهم است اراده
و انتخاب انسان است که یکی از این دو راه را انتخاب می کند. در بین
انسانها، اندک افرادی هستند که بتوانند در طول عمر خود از هر گونه آلودگی و
گناه پاک و منزه بوده و به مقام عصمت بار یابند، که عصمت یعنی پاکی و دوری
از هر گونه آلودگی.
فاطمه (س) رهبر شرف، الگوی تقوا و نمونه حفظ عفت است. آن بانو با راه و روش
خود می خواهد شیوه زندگی صحیح و با شرف زیستن را به زنان بیاموزد. روایت
است که به اسماء بنت عمیس فرموده بود «برای پس از مرگ وحشت از این دارم که
جنازه ام در تابوت نمایان شود و حجم بدنم آشکار گردد.» اسماء برای او دستور
ساختن عماری داد (به روایتی این دستور از جانب فضه بود) طرح عماری را
ساختند و به فاطمه (س) نشان دادند و فاطمه (س) با دیدن آن فرمود «اینک خاطر
جمع شدم».(1) او بر این اساس درس با حیا و شرف زیستن را به زنان آموخت و
نظام عقلی ویژه ای را در جامعه استوار کرد.
فاطمه (س) اسوه صابرات
فاطمه (س) در برابر سیل بنیان کن حوادث صبور و بردبار بود و در برابر فشار و
توسعه مفاسد اجتماعی خود را حفظ و تسلیم نمی شود. او قهرمان صبر است. سال
ها در برابر مشرکان قریش شکنجه دید ولی لب به شکوه نگشود، سال ها در برابر
صدمه های خصم/تنگ نظری آنان و حتی سرزنش های زنان اشراف، چه در خانه پدر و
چه در خانه شوهر ناراحتی دید و شنید ولی آن را تحمل کرد. علی (ع) می
فرماید: «فاطمه زهرا یعنی عزیزترین عزیزان رسول خدا (ص)، آن قدر از چاه آب
کشید که اثر آن بر سینه اش باقی ماند و آن قدر با آسیاب گندم آرد کرد که
دستهایش پینه بست و آن قدر به نظافت خانه و آشپزی پرداخت که به سختی و زحمت
افتاد.»(2)
فاطمه (س) اسوه ذاکرات
فاطمه (س) همواره به یاد خدا بود، به نذرش وفا می کرد و از سختی قیامت می
ترسید. «یوفون بالنَّذر و یخافون یوماً کان شرَّه مستطیراً».(3) روایات
متعددی در مورد ایمان و عبادت فاطمه (س) بیان شده چنانچه از امام حسن مجتبی
(ع) نقل شده، «مادرم را دیدم تا صبح مشغول نماز بود و در حق دیگران دعا می
کرد، وقتی از او پرسیدم چرا برای خود دعا نمی کنی، فرمودند: اول همسایه
آنگاه خویشتن.»(4) فاطمه (س) اهل دعاست و در مسیر ذکر، ورد، نیاز خواهی،
استمداد درب دعا را به روی خود گشوده می یابد و حجاب را از میان برداشته:
یا من بابه مفتوح لداعیه و حجابه مفتوح لراجیه»(5) در دعا و مناجاتش با خدا
می فرماید: ای پوشاننده کژی و زشتی ها، ای مرحم گذار دل های مجروح، مرا در
قیامت در برابر دادگاه عدالت و شهود رسوا مساز، نظر لطف و کرامت خود را از
من برنگردان. کیفیت عبادت زهرا (س) یک عبادت خشک و بی روح نبود، عبادت او
توأم با خشوع و خلوص بود، که این گونه عبادت، سازنده و باعث تکامل روح است.
دعا و نیایش های آن حضرت در تاریخ ثبت و بر کسی پوشیده نیست.
دانش فاطمه (س)
آنچه وجود انسان را ارزش می بخشد و حرکت ها و برخورد ها و موضع گیری های او
را تنظیم می گرداند فکر و اندیشه اوست و آنچه فکر و اندیشه را تنظیم و جهت
دار می کند علم و دانش است و آنچه فکر و اندیشه و علم و دانش را مفید و
مؤثر می کند ایمان است و فاطمه (ع) دخت گرامی پیامبر اسلام از همه این خصلت
های ارزشمند برخوردار است. درباره علم و دانش فاطمه (س) باید بدانیم که
علم و دانش او ارتباط و وابستگی محکمی با علم و دانش پیامبر (ص) داشته و
اینکه فاطمه (س) بیان حدیث می کند. در دیدار با ام سلمه و زنان قریش
سخنرانی عالمانه ای بیان می دارد و از همه مهمتر و شگفت انگیزتر در مسجد
مدینه و در حضور خلیفه و آن همه جمعیت، بدون مقدمه و یادداشتی، آن خطبه پر
محتوای تاریخی را ایراد می نماید. این همه مطالب و معارف مستدل به آیات
قرآن کریم و سخنان رسول اکرم (ص) گویای فکر، فرهنگ، علم و دانایی فاطمه
اطهر است.(6)
شجاعت فاطمه (س)
فاطمه (س) دلیر و بی واهمه بود و جز از خدا نمی ترسید. شمشیر خون آلود علی
را که از جهاد برمی گشت او شستشو می داد. دل به مرگ دادن های علی (ع) را در
صحنه نبرد او متحمل می شد و بکام مرگ افتادن های پدر را او همیشه شاهد
بود. اینکه خصم به خانه او هجوم آورد بدان نظر بود که از شجاعت و شهامت او
واهمه داشت و بدان خاطر احساس امنیت نمی کردند. هرگز کسی به موجودی خمود و
بی اثر حمله نمی کند، حمله به هنگامی است که احساس کنند دلیرانی در جامعه
وجود دارد. در روز بیعت و سقیفه دشمن به خانه او حمله کرد تا علی (ع) را با
خود به مسجد برد و از او بیعت بستاند در عین اینکه فاطمه (س) ضربت خورده
بود و دچار ناراحتی جسمی بود یک تنه علی (ع) را می کشید و گروه خصم از طرف
دیگر تنها با ضربت تازیانه ها توانستند علی را از او جدا کنند. این شجاعت
فاطمه زائیده قوت قلب توأم با تقوا بود که برای او حرکت و قدرت ایجاد می
کرد. در سایه وابستگی به خدا بود که او از هیچ چیز واهمه نداشت و بالاخره
بر اثر ایمان و عبادت بود که آنچنان شجاع بود.
فاطمه (س) الگوست
در بین همه انسانها همواره افراد برجسته و فرزانه ای هستند که الگو و راهبر
دیگران می باشند. چه بسیار مردان مبارز و متعهدی که با پایداری در راه حق
راهنما و اسوه مردان و زنان جامعه اند و چه بسیارند زنان پاکدامن و عفیفی
که در شرایط حساس و سرنوشت سازندگی خویش از خطرها رهیده و در دام هوای نفس
گرفتار نشده و برای زن و مرد الگو شده اند. ولی در بین تمامی زنان عالم با
قاطعیت تمام باید گفت آن که در طهارت و تقوا و فضایل و معارف و ...نسبت به
همه زنان عالم برتری دارد فاطمه زهرا سلام الله علیهاست.
فاطمه (س) ملاکی برای سنجش و ارزیابی همه جانبه بانوان و دوشیزگان است.
قدرت روحی، شهامت بی نظیر، تفکر عالی، سجایای فوق العاده فاطمه همه و همه
میزان و الگوست، عفت، تقوا، ایمان، اصالت، شرافت، شوهر داری، تربیت
فرزندان، گذران حیات، دوران جوانی، مبارزه، مرگ، جنبه های مادی و معنوی،
فاطمه (س) همه و همه میزان و برای ما الگوست.
فاطمه (س) الگوست برای همه زنانی که از زمان او تا حال بوده اند و نیز برای
همه کسانی که تا روز قیام واپسین خواهند آمد. البته برای زنانی که خواستار
حفظ شرف انسانی و مدافع عفت و تقوا باشند و او در این جنبه ها الگوئی تمام
است. او الگوی یک زن با هدف است آنهم هدف اصیل، که در سایه آن انسانیت
انسان رشد می یابد و تقویت می شود و حیات خداپسندانه اش ریشه دار می گردد.
او الگوی آزادی و آزاد منشی است. از هر چه که پلید و گناه است و از هرچه که
مایه اسارت و بردگی است دور است. او الگو و نمونه است و به دیگران می
آموزد که چگونه به جای پلیدی ها می توانند بزرگی علو روح خود را نشان دهند و
از این طریق به جلب و جذب دل ها پرداخته و در عین حال در مسیر خواسته های
الهی باشند. او الگوست و به زنان آموخت که زنان هم می توانند در موارد لازم
کار مردانه کنند در عین اینکه دیدگان پاک و دور نگه دارنده، درعین اینکه
عفت و اصالت خود را حفظ می نمایند و به احقاق حق بپردازند و به دفاع از
ستمگرها قیام و اقدام نمایند. فاطمه در جنبه رهبری، درس دادن، الگوی عملی
بودن، انتقال معارف اسلامی و فکری خود به زنان آنقدر کوشید که کار به خاموش
شدن شعله های چراغ زندگی او رسید. او تا آخرین روزهای عمر از انجام این
رسالت باز نایستاد. بزرگ بانوی اسلام با اینکه از جهت کمیت، عمر کوتاهی را
گذرانید ولی از جهت کیفیت یک زندگی ثمر بخش و آموزنده برای جهان و جامعه
اسلامی مخصوصاً جامعه بانوان را داشت.
شخصیت فاطمه (س) فصلی است از کتاب رسالت الهی و مطالعه آن کوششی است در راه
معرفت و شناخت روح اسلام و ذخیره ای است گرانقدر برای انسان معاصر در
سراسر گیتی، امروزه اگر بانوان مسلمان بخواهند سعادت و کامیابی را در آغوش
بگیرند شایسته است در همه مسائل اعم از فردی و خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی و
سیاسی آن طوری که دختر پیغمبر (ص) یعنی این بانوی نمونه و این سرچشمه
فضیلت فکر می کرد، فکر کنند و اعمال و رفتار او را نصب العین خود قرار دهند
تا هم خود از خوشبختی و سعادت بیشتری برخوردار گردند و هم به ایمان کامل
برسند.
در پایان با قسمتی از کلام امام راحلمان درباره حضرت زهرا (س) به این نوشته پایان می دهیم.
«مبارک باد بر ملت عظیم الشأن ایران بویژه زنان بزرگوار روز مبارک زن، روز
شرافتمند عنصر تابناکی که زیر بنای فضیلت های انسانی و ارزش های والای
خلیفة الله در جهان است و مبارکتر و پربهاتر انتخاب بسیار والای روز بیستم
جمادی الثانی است. روز پر افتخار ولادت زنی که از معجزات تاریخ و افتخارات
عالم جود است. زنی که در حجره ای کوچک و خانه ای محقر انسان هایی تربیت کرد
که نورشان از بسط خاک تا آن سوی افلاک و از عالم ملک تا آنسوی ملکوت اعلی
می درخشید و نور عظمت الهی و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است.»(7)
پینوشتها:
1.منزلت زن ...ص157.
2.همان منبع ص 285.
3.سوره دهر آیه 7.
4.حبیب الله محمدی، فاطمه (س) الگوی زندگی، مؤلف،1374، ص 70.
5.علی قائمی، در مكتب فاطمه (س)، مجموعه ای از مقالات و سخنرانی ها، تهران: امیری،1371، ص 174.
6.احمد صادقی اردستانی، فاطمه (س) الگوی زن مسلمان، قم: حوزه علمیه، دفتر تبلیغات اسلامی، 1374 ص 78 ـ 79.
7.فاطمه (س) بزرگ بانویی اسوه از ازل تا ابد». اعتصام، ش 12، فروردین 62، ص 52.
کتابنامه
1.دخیل، علی محمد علی. نگرشی کوتاه بر زندگی حضرت فاطمه (س). ترجمه محمد علی امینی ــ تهران: بنیاد بعثت، 1366.
2.شهیدی، جعفر، زندگانی فاطمه زهرا (س).ــ تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1374.
3.صادقی اردستانی، احمد. فاطمه (س) الگوی زن مسلمان. قم: حوزه علمیه، دفتر تبلیغات اسلامی، 1374.
4.فاطمه (س) بزرگ بانوی اسوه از ازل تا ابد. اعتصام. ش 12 فروردین 1362 ص 48 ــ 52.
5.قائمی/علی. فاطمه (س) الگوی زندگی. [بی جا] : مؤلف، 1374.
6.قائمی/علی. در مکتب فاطمه (س)، مجموعه مقالات و سخنرانی ها. تهران: امیری،1371.
7.مجلسی، محمد باقر. بحارالانوار ....،بیروت: الوفاء 1403 ق. ج 43.
8.مجموعه مقالات الزهراء، عباس قمی،[...و دیگران].ــ تهران: میقات، 1374. ج 1.
9.مجموعه مقالات الزهراء، عبدالرزاق کمونه حسینی، علی اکبر نهاوندی.ــ تهران : میقات، 1367. ج 2.
10.محمدی، حبیب الله، در مکتب فاطمه (س)، مجموعه مقالات و سخنرانی ها، تهران: امیری، 1371.
11.منزلت زن، گزیده ای از مقالات و سخنرانی های سمینار احیاء شخصیت زن، گرد
آورنده واحد خواهران دفتر تبلیغات اسلامی ـ قم: حوزه علمیه، دفتر تبلیغات
اسلامی، 1370.
نشریه فكر و نظر شماره 10-11
دوشنبه 4/2/1391 - 23:21
اهل بیت
نویسنده:حجةالاسلام والمسلمین محمد محمّدی اشتهاردی
اشاره
بدون تردید پوشش اسلامی برای زنان، از ضروریّات دین مقدّس اسلام است، چنان
كه آیات متعدّدی از قرآن بر این مطلب دلالت دارند.1 از طرفی مسأله حجاب یكی
از جنجالیترین مسائل دنیای دیروز و امروز است، به ویژه طرفداران اعلامیّه
حقوق بشر، كه با عنوان كردن «تساوی حقوق زن و مرد»، پوشش را برای زن دست و
پاگیر دانسته، و آن را برخلاف آزادی قلمداد و به عنوان حمایت از حقوق زن،
مطرح مینمایند، این مسأله را بسیار حسّاس نموده است، در صورتی كه پوشش
اسلامی را باید در مجموع ابعادش مورد تجزیه و تحلیل قرار داد، كه با توجّه
به مجموع، به نفع زن و جامعه است، و نه تنها دست و پا گیر نیست و تضادّی با
آزادی ندارد، بلكه زنان در عین حفظ پوشش اسلامی، میتوانند برترین
فعالیّتهای اجتماعی را داشته باشند، و در چارچوب آزادیهای صحیح و مقبول،
از حق آزادی خود بهرهمند گردند، زیرا حجاب در اسلام به معنای پرده نشینی
نیست، بلكه به معنای پوششی معقول برای جلوگیری از فساد، و حفظ كرامت زن
است، و ما امروز در جمهوری اسلامی ایران میبینیم كه زنان در همه صحنهها و
عرصهها، از مجلس قانونگذاری گرفته تا آموزش و پرورش و بیمارستانها و
ادارات، میتوانند در چهارچوب حفظ پوشش اسلامی، به كار و تلاش بپردازند، بی
آنكه حجاب اسلامی برای تلاشهای آنان، مشكلی ایجاد كند، و حقّ آزادی صحیح
آنها را تضییع نماید.
استاد شهید علاّمه مطهّری مینویسد: «وظیفه پوششی كه اسلام برای زنان مقرّر
كرده است، به این معنی نیست كه آنها از خانه بیرون نروند، زندانی كردن و
حبس زن در اسلام مطرح نیست... پوشش زن در اسلام این است كه زن در معاشرت
خود با مردان، بدن و موی خود را بپوشاند، و به جلوهگری و خودنمایی
نپردازد، آیات مربوطه همین معنی را ذكر میكند، و فتوای فقهاء هم مؤیّد
همین مطلب است».2
و در فراز دیگر مینویسد: «حجاب در اسلام از یك مسأله كلّیتر و اساسیتری
ریشه میگیرد، و آن این است كه اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی، چه
بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در كادر ازدواج قانونی،
اختصاص یابد، اجتماع منحصرا برای كار و فعّالیت باشد، برخلاف سیستم غربی
عصر حاضر، كه كار و فعّالیت را با لذّتجوییهای جنسی به هم میآمیزد،
اسلام میخواهد این دو محیط را كاملاً از یكدیگر تفكیك كند».3
علاّمه اقبال لاهوری در اشعار نغز خود در این رابطه، چنین میسراید:
باید این اقوام را تنقید غرب شرق را از خود برد تقلید غرب
نی زرقص دختران بیحجاب قوّت مغرب نه از چنگ و رباب
نی زعریان ساق و نی از قطع موست نی زسحر ساحران لاله روست
از همین آتش چراغش روشن است قوّت افرنگ از علم و فن است
مغز میباید نه ملبوس فرنگ علم و فن را ای جوان شوخ و شنگ
با این بیان، به سیره ارجمند حضرت زهرا(س) در زمینه پوشش اسلامی نگاهی
میافكنیم. آن بانوی بسیار بزرگ جهان، با این كه حریم عفاف و حجاب را به
طور
كامل رعایت میكرد، در عین حال، در بحرانیترین حوادث سیاسی و اجتماعی،
حضور و ظهور داشت. برای روشن شدن مطلب نظر شما را به مطالب زیر جلب میكنم:
حجاب از دیدگاه حضرت زهرا(س)
روزی مرد نابینایی با كسب اجازه به محضر حضرت زهرا(س) آمد. حضرت از او
فاصله گرفت و خود را پوشانید، پیامبر اكرم(ص) كه در آن جا حضور داشت از
حضرت زهرا(س) پرسید: «با این كه این مرد نابیناست و تو را نمیبیند، چرا
خود را پوشاندی»؟ حضرت زهرا(س) در پاسخ فرمود: «اگر او مرا نمیبیند، من كه
او را میبینم، وانگهی او بو را استشمام میكند». پیامبر(ص) (به نشانه
تأیید شیوه و گفتار حضرت زهرا«س») فرمود: «أَشْهَدُ اَنَّكِ بَضْعَةٌ
مِنّی؛4 گواهی میدهم كه تو پاره تن من هستی».
امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: روزی همراه گروهی در محضر رسول خدا(ص) نشسته
بودیم. آن حضرت به ما رو كرد و فرمود: «بهترین كار برای زنان چیست؟» هیچ
كدام از حاضران نتوانستند جواب صحیح بدهند. هنگامی كه متفرّق شدند، من به
خانه بازگشتم، و همین موضوع را از حضرت زهرا(س) پرسیدم، و ماجرای سؤال
پیامبر(ص) و پاسخ صحیح ندادن اصحاب را برای حضرت زهرا(س) تعریف كردم، و
گفتم هیچ یك از ما نتوانستیم پاسخ صحیح بدهیم. حضرت زهرا(س) فرمود: ولی من
پاسخ به این سؤال را میدانم، و آن این است كه: «خَیْرٌ لِلنِّساءِ اَنْ
لایَرِینَ الرِّجالَ وَلایَراهُنَّ الرِّجالُ؛ صلاح زنان در آن است كه آنها
مردان نامحرم را نبینند، و مردان نامحرم آنها را نبینند».
* حجاب در اسلام به معنای پرده نشینی نیست، بلكه به معنای پوششی معقول برای جلوگیری از فساد، و حفظ كرامت زن است.
من به محضر رسول خدا(ص) بازگشتم و عرض كردم: «ای رسول خدا! از ما پرسیدی كه
چه كار برای زنان برتر است، پاسخش این است كه برترین كار برای زنان این
است كه آنها مردان نامحرم را نبینند، و مردان نامحرم آنها را نبینند».
پیامبر(ص) فرمود: «چه كسی به تو چنین خبر داد، تو كه اینجا بودی و پاسخی نگفتی؟» علی(ع) عرض كرد: «فاطمه(س) چنین فرمود».
پیامبر(ص) از این پاسخ خشنود شد، و سخن فاطمه(س) را پسندید و به نشانه
تأیید او فرمود: «اِنَّ فاطِمَةُ بضْعَةٌ مِنّی؛5 همانا فاطمه، پاره تن من
است».
نیز روایت شده: روزی جابر بن عبدالله انصاری همراه رسول خدا(ص) به سوی خانه
فاطمه(س) رهسپار شدند. وقتی كه به در خانه رسیدند، پیامبر(ص) اجازه ورود
طلبید. فاطمه(س) اجازه داد، پیامبر(ص) فرمود: شخصی همراه من است، آیا اجازه
هست با او وارد خانه شویم؟ فاطمه(س) عرض كرد: «ای رسول خدا «قِناع» (یعنی
مقنعه و روسری) ندارم.» پیامبر(ص) فرمود: «یا فاطِمَةُ خُذِی فَضْلَ
مَلْحَفَتِك فَقِنِعِی بِهِ رأسَكِ؛ ای فاطمه! زیادی لباس بلند روپوش خود
را بگیر و سرت را با آن بپوشان».
حضرت فاطمه(س) همین كار را كرد، آن گاه پیامبر(ص) و جابر، با كسب اجازه وارد خانه شدند.6
تلاشهای سیاسی و اجتماعی حضرت زهرا(س)
حضرت زهرا(س) در عین آن كه حجاب كامل را رعایت میكرد، حجاب را پردهنشینی و
انزوای زنان نمیدانست، بلكه شواهد بسیاری وجود دارد كه آن حضرت حجاب را
هرگز دست و پاگیر و مانع تلاشهای اجتماعی و سیاسی نمیدانست. از این رو،
در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی شركت فعّال داشت، به عنوان نمونه:
1ـ محدّثین نقل میكنند: شخص پیامبر(ص) دست فاطمه(س) را گرفت، و به میان
مردم آمد و خطاب به مردم فرمود: «هر كس كه فاطمه(س) را شناخت كه شناخت، و
هر كس كه او را نشناخته بداند كه فاطمه(س) دختر محمّد(ص) است. او پاره تن
من است. او قلب و جان من است. هر كس او را بیازارد مرا آزرده، و هر كس مرا
بیازارد، قطعا خدا را آزرده است».7 بنابراین، حجاب در سیره فاطمه(س) پرده
نشینی نیست.
2ـ در مكّه قبل از هجرت، مشركان به تحریك ابوجهل به پیامبر(ص) آزار
میرساندند، یكی از آنها به نام «ابن زبعری» شكمبه گوسفندی را برداشت، و به
طرف پیامبر(ص) انداخت، به طوری كه سر و صورت آن حضرت را آلوده نمود،
ابوطالب(ع) به دفاع از آن حضرت پرداخت،
* پوشش زن در اسلام این است كه زن در معاشرت خود با مردان، بدن و موی خود
را بپوشاند، و به جلوهگری و خودنمایی نپردازد، آیات مربوطه همین معنی را
ذكر میكند، و فتوای فقهاء هم مؤیّد همین مطلب است».
در این هنگام حضرت زهرا(س) كه در آن وقت خردسال بود با آب نزد پدر آمد، و سر و صورت آن حضرت را شست و شو داد.8
روز دیگری فاطمه(س) گروهی از مشركان را در كنار كعبه دید كه جلسه
محرمانهای دارند. دریافت كه در اندیشه توطئه بر ضد پیامبر(ص) هستند،
هشیارانه با شتاب به حضور پیامبر(ص) آمد و توطئه آنها را به پدر بزرگوارش
خبر داد.9
و در مورد دیگر با كمال شجاعت و صلابت نزد مشركان آمد و رگبار سرزنشش را بر ابوجهل و پیروانش فرو ریخت، و بر آن ستمگران نفرین كرد.10
حضرت زهرا(س) پس از هجرت از مكّه به مدینه نیز تلاشهایی این چنین در حمایت
از اسلام و سپاه اسلام مینمود، و در عرصههای مختلف حضور و نظارت داشت.
حضور حضرت زهرا(س) در پشت جبهه، و حتّی گاهی سركشی به رزمندگان اسلام و غذا
رسانی به آنها در صف اول جبهه نیز در روایات و تاریخ نقل شده است، چنان كه
این موضوع در جنگ خندق و فتح مكّه، رخ داده است.11
در ماجرای «مباهله» كه یك حادثه بسیار مهم سیاسی و اجتماعی و عقیدتی بود و
در سال دهم هجرت بین پیامبر(ص) و هیأت بلندپایه مسیحیان نماینده «نجران» رخ
داد، هزاران نفر از مهاجر و انصار در صحرای مدینه اجتماع كرده بودند تا از
نزدیك نظارهگر صحنه باشند، ناگاه دیدند پیامبر(ص) با فاطمه(س) و علی(ع)
و حسن و حسین(ع) برای مباهله به سوی صحرا میآیند... پیامبر(ص) مطابق آیه
61 آل عمران (آیه مباهله) فاطمه(س) را همراه خود، در چنین همایش سیاسی
دینی، شركت داد.12 بنابراین، حجاب زنان هرگز مانع آنها برای شركت در
اجتماعات سیاسی و دینی نخواهد شد.
تلاشهای سیاسی حضرت زهرا(س) پس از رحلتپیامبر(ص)
پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) و پدیدار شدن ماجرای سقیفه بنیساعده، و بیعت
با ابوبكر به عنوان خلیفه رسول خدا(ص) و كنار زدن امیرمؤمنان علی(ع) از
مقام رهبری، كه حق مسلّم آن حضرت بود، حضرت زهرا(س) در موارد مختلف وارد
صحنه شد، و به دفاع از حریم ولایت پرداخت. در ملأ عام در مسجد با خطبه
غرّا، غاصبان را محكوم كرد، بیعت كنندگان را سرزنش نمود، و جانش را در این
راه گذاشت، و آن چنان فعّال و جدّی به صحنه آمد، كه سرانجام به شهادت رسید،
و اینها و دهها نمونه دیگر نشان دهنده آن است كه مسأله پوشش اسلامی، زنان
را در پشت پرده محبوس نكرده كه به طور كلّی از صحنه تلاشهای سیاسی،
اجتماعی و فرهنگی فاصله بگیرند، اگر چنین بود، هرگز حضرت زهرا(س) از پشت
پرده حجاب بیرون نمیآمد.
چگونگی خطبه خواندن حضرت زهرا(س) در مسجدالنّبی
یكی از امور مهمّی كه در زندگی حضرت زهرا(س) همواره میدرخشد، خطبه غرّای
او در مسجدالنّبی پس از رحلت پیامبر(ص) در ازدحام مردم است، كه او با این
خطبه غاصبان و خطاكاران را به محاكمه كشید و آنان را قاطعانه محكوم كرد، و
از حریم ولایت و رهبری امیرمؤمنان علی(ع) به دفاع برخاست. چگونگی حركت حضرت
زهرا(س) از خانهاش (كه مجاور مسجد بود) به مسجد، در رابطه با مراعات حفظ
حریم حجاب به قدری دقیق و ظریف است، كه جدّا سزاوار است همگان در این مورد
با نظر دقیق بنگرند، و نكتهها را دریابند، و سپس خطبه غرّای او را در آن
اجتماع و جوّ حاكم مورد بررسی قرار دهند. به راستی كه منظره خطبه خواندن
حضرت زهرا(س) تابلو گویا و بسیار روشن درباره حفظ حریم حجاب، و در عین حال
شركت كامل در صحنه برای سخنرانی و دفاع از حریم حق است و این همان راه
اعتدال است كه اسلام در همه جا به آن سفارش نموده است.
* حضرت زهرا(س) در عین آن كه حجاب كامل را رعایت میكرد، حجاب را
پردهنشینی و انزوای زنان نمیدانست، بلكه شواهد بسیاری وجود دارد كه آن
حضرت حجاب را هرگز دست و پاگیر و مانع تلاشهای اجتماعی و سیاسی نمیدانست.
* حضور حضرت زهرا(س) در پشت جبهه، و حتّی گاهی سركشی به رزمندگان اسلام و
غذا رسانی به آنها در صف اول جبهه نیز در روایات و تاریخ نقل شده است، چنان
كه این موضوع در جنگ خندق و فتح مكّه، رخ داده است.
ما در این جا چگونگی حركت آن حضرت برای القای خطبه را شرح میدهیم، تا
مسأله مهم حجاب را از مكتب زهرای اطهر(س) بیاموزیم، و هم باور كنیم كه زن
میتواند در عین حفظ حریم حجاب، از پردهنشینی خارج گردد، و به عنوان نیمی
از جامعه انسانی، رسالت خود را به انجام رساند. شرح این چگونگی، نیز
میتواند
جواب دندانشكنی به آن افرادی باشد كه حجاب اسلامی را كمرنگ گرفته، و خطبه
خواندن حضرت زهرا(س) در مسجد را به عنوان شاهد عقیده ناصحیح خود میآورند،
غافل از آن كه شش دلیل و شاهد محكم در مقدّمه خطبه وجود دارد، كه هر كدام
نشان دهنده اهمیّت حجاب از نظر حضرت زهرا(س) است. اینك شرح مطلب:
عبدالله بن حسن (نوه امام حسن مجتبی علیه السلام) از پدران خود نقل میكند،
هنگامی كه مسأله غصب فدك رخ داد، و این خبر به حضرت زهرا(س) رسید، در این
هنگام حضرت زهرا(س) تصمیم گرفت به مسجد برود و در آن جا به عنوان حمایت از
حق، سخنرانی كند، چگونگی حركت حضرت زهرا(س) در متن عبارت چنین آمده:
«لاثَتْ خِمارَها عَلی رَأسِها، وَاشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها وَ اَقْبَلَتْ
فی لُمَّةٍ مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساء قَوْمِها، تَطَأُ ذُیُولَها،
ماتَخْرُمُ مِشْیَتِها مِشْیَةِ رَسُولِ الله حتّی دَخَلَتْ عَلی اَبِی
بَكْرٍ وَ هُوَ فی حَشْدٍ مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَالاَنْصارِ وَ فِی
غَیْرِهِمْ فَنِیطَتْ دوُنَها مُلائةً فَجَلَسَتْ، ثُمَّ أنَّتْ اَنَّةً
اَجْهَشَ الْقَوْمُ لَها بِالْبُكاء، فَارْتَجَّ الَمجْلِسَ، ثُمّ
اَمْهَلَتْ هَنِیئةً حَتّی اَسْكَنَ نَشِیَجَ القَوْمِ، وَ هَدَأَتْ
فَوْرَتُهُمْ، اِفْتَتَحَتِ الكَلامَ...؛ حضرت زهرا(س) روسری خود را بر سرش
پیچید13 و عبای خود را (كه روپوشی وسیع بود) به سر نمود، و میان گروهی از
یاران و زنان خویشاوندش (به سوی مسجد) حركت كرد، آن حضرت هنگام راه رفتن
(بر اثر شتاب یا بلندی لباس) به قسمت پایین لباسش پا
میگذاشت (در نهایت پوشیدگی راه میرفت) شیوه راه رفتن او (در متانت و
وقار) هم چون شیوه راه رفتن رسول خدا(ص) بود، تا این كه بر ابوبكر وارد شد،
ابوبكر در میان ازدحام مسلمانان قرار گرفته بود، در این هنگام میان آن
حضرت و مردم، پردهای نصب شد، حضرت زهرا(س) نشست، سپس ناله جانسوزی نمود كه
بر اثر آن، صدای همه حاضران به گریه بلند شد، به گونهای كه گویی از صدای
گریه، مسجد به لرزه درآمد، سپس حضرت زهرا(س) اندكی سكوت كرد، تا مردم آرام
شدند، و جوش و خروششان بر اثر گریه، فرونشست، آن گاه خطبه را شروع كرد».14
تجزیه و تحلیل عبارت فوق
در این عبارت، در رابطه با حفظ حریم حجاب و عفاف در عین شركت در یك صحنه
پرشور سیاسی و اجتماعی، شش نكته است كه هر كدام از جهتی بیانگر اهمیّت و
عظمت مقام حجاب در سیره حضرت زهرا(س) است، كه به اختصار بدان اشاره میشود:
1ـ آن حضرت روسری خود را كه به طور كامل سر و گردن و سینهاش را
میپوشانید، بر سر گرفت، تعبیر واژه «لاثتْ» (پیچید) حاكی است كه روسری به
طور كامل و چسبان به سر و گردن گرفته شده بود، نه به طور سبك و وارفته كه
با اندكی تكان دادن از سر رد شود و موی سر آشكار گردد؛
2ـ حضرت زهرا(س) علاوه بر آن روسری، لباس روی لباسهایش مانند عبا را بر سر و تن خود پوشانده بود (وَاشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها)؛
3 ـ لباسی كه بر تنش بود به قدری بلند بود كه در راه رفتن، گاهی قسمت پایین
لباس زیر پای حضرت زهرا(س) قرار میگرفت: (تَطَأُ ذُیُولَها)؛
4ـ آن حضرت همانند رسول خدا(ص) با متانت و وقار حركت میكرد، یعنی هیچ گونه حركات نامناسب و دور از نزاكت در حركت او دیده نمیشد؛
5 ـ علاوه بر این ها در مسجد پردهای به احترام او نصب كردند، و آن حضرت در پشت آن پرده خطبه خواند.
6ـ دوستان و زنان خویشانش، اطرافش را گرفته بودند. (وَاَقْبَلَتْ فی لُمَّةٍ ـ ای: جماعة ـ مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساء قَوْمِها).
به این ترتیب نتیجه میگیریم، حضرت زهرا(س) در عین آن كه در همایش پرشكوه و
پرجنجال شركت نمود، همه نمادهای حریم حجاب و عفاف را رعایت نموده است.
پی نوشت ها :
1 ) نور (24) آیه 30 و 32و 33؛ احزاب(33) آیه 32، 33 و 59.
2 ) مرتضی مطهّری، مسأله حجاب، چاپ جدید، ص79.
3 ) همان، ص83.
4 ) علاّمه مجلسی، بحار، ج43، ص91.
5 ) علاّمه علی بن عیسی (اِرْبِلی، كشف الغمّه، ج2، ص23 و 24.
7 ) علاّمه علی بن عیسی اِرْبِلی، كشف الغمّه، ج2، ص24.
8 ) علاّمه سروی، مناقب آل ابیطالب، ج1، ص60.
9 ) همان، ص71.
10 ) صحیح بخاری، ج5، ص8.
11 ) علاّمه طبرسی، مجمع البیان، ج9، ص52، اعلام الوری، ص17؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج16، ص249.
12 ) قاضی نورالله شوشتری، احقاق الحق، ج3، ص47 و 48 ـ تفسیر المنار، ذیل آیه 61 آل عمران.
13 ) خِمار به معنای روسری معمول آن زمان است كه زنان با آن، سر و گردن و سینه خود را میپوشاندند.
14 ) علاّمه طبرسی، احتجاج طبرسی، ج1، ص131 و 132.
دوشنبه 4/2/1391 - 23:20
اهل بیت
خواهرم بر تو از فاطمه اینگونه خطاب است
زیبنده ترین زینت زن حفظ حجاب است
فاطمه (علیهاالسّلام) آن بانوی بزرگ ما شهید شد و نه تنها شیعیان جهان،
بلكه همه دوستان و آزادمنشان را عزادار ساخت. او زنی در خور احترام و
بانویی نمونه و بیمانند در جهان بشریت بود. عمری كوتاه داشت، ولی از همه
ساعات و ایام آن در راه بندگی خدا، و نجات انسانها از قیود و انحرافات
استفاده كرد. اینك مائیم و خاطرات فاطمه (علیهاالسلام)، مائیم و روح جهان و
تلاش قرآنی فاطمه (علیهاالسلام) كه برای زنده داشتن آن خاطرات، سالانه
هزاران مجلس وعظ سخنرانی برپا میسازیم و به یاد عظمت و بزرگواریهای او
احساس غرور میكنیم و جهت رنجها و مصیبتهای وارده بر او اشكها میریزیم و
یا او را وسیله گرانقدری در پیشگاه خدا قرار داده و به عرض حاجت
مینشینیم.
فاطمه علیهاالسلام امروز در میان ما نیست ولی خاطره نالههای دردمندانهاش
كه به خاطر نجات امت و اصلاح شوؤن آنها بر میآمد هنوز در گوشها
طنینانداز است. و شهادت مظلومانهاش حاكی از مقاومت و خطابه جانانهاش
پرچمی افروخته بر قلب تاریخ برای اعلام حق و قبر پنهانش اعلام نوعی ناامنی
پدید آمده از غاصبان حق. این تلاشها و برنامهها خوب و ارزندهاند ولی
جهتدهنده به سوی مقصود نیستند و نقش سازندگی و تحولانگیزی آنها اندك است.
فاطمه (علیهاالسلام) برای این، تلاش نکرد كه به او احسنت و مرحبا بگوئیم و
بدان خاطر به شهادت نرسید كه اشك ما را بدرقه راه كند و یا مجالس عزای او
صرفاً برای عزاداری و توبه نیست كه مقصدی فوق آن مطرح است. بهترین توسل:
بهترین توسل برای نجات از مشكلات و همّ و غمّی كه در سر راه ماست توسل به
راه و رسم حیات فاطمه علیهاالسلام است. فاطمه علیهاالسلام قافله سالار زنان
جهان و مایه افتخار دنیای اسلام است. زندگی او بر اساس ایمان و اعتقاد و
باور راستین است. عرضه كننده بهترین ایدهها و سنتهاست و راه او، راه نجات
است. و از رمز پیروزیها و انحطاطها در پیروی یا عدم تبعیت از راه و رسم
اوست.
گریه بر فاطمه علیهاالسلام باید گریه معرفت باشد و گریه ندامت از این كه من
گنهكارم چرا كه میتوانستم پاك و سالم باشم. چرا گنه كردهام؛ و گریه حسرت
كه چرا از كاروان فاطمه (علیهاالسلام) عقب افتادهام. و در پس این گریه
تصمیمگیری بر این امر كه دیگر به راه خطا نروم، و حق خدا و خلق را كه بر
ذمه دارم ادا كنم. راه فاطمه (علیهاالسلام) تنها راه دیروز نبوده و نیست كه
راه امروز است و هر روز. و تنها راه. شریعت خاص و آئینی ویژه نیست كه راه
فطرت است و بدین سان در همه جای جهان قابل اجرا و عملی است.
اگر ما راه فاطمه (علیهاالسلام) را راه اسلام میخوانیم بدان خاطر است كه
در باور ما اسلام، آئین فطرت است. تعالیم آن با زمینههای فطری سازگار است و
فاطمه (علیهاالسلام) آنچه را كه دارد از عطایای الهی است كه در سایه تطابق
خود با اندیشههای اسلامی آن را به دست آورده است. هم او سند مظلومیت است،
سند حقطلبی است. كبودی بدنش خط روشنی بر سیه روزی خصم است و ورم بازویش
نشانه بدستیزی دشمن برای كوتاه كردن دست او از دامن حق و این خود یك سند
است. اثر ضربههای تازیانه بر بدن، خطوط كبودی در آن پدید آوردند كه هر
كدام خطوط روشنی است بر بی منطقی دشمن.
ذكر یک هشدار بجاست كه گمان نرود نجاتبخشی انسان تنها در سایه گریه بر
فاطمه علیهاالسلام حاصل است و یا با گریهی تنها، میتوان آلودگیها را از
خود زدود. گریه عاطفی و ناشی از دلسوزیها و به خاطر تصویر مصائب جانكاه و
دردهای انسانی ستمدیده نمیتواند گرهی از مشكل بگشاید و عامل نجات گردد كه
اگر چنین بود عمر سعد نجات یافته است. زیرا در عصر عاشورا از دیدن مصائب
بازماندگان حسین دلش به رقّت آمد و سوخت و قطرات اشك هم نثار كرد. گریه بر
فاطمه علیهاالسلام باید گریه معرفت باشد و گریه ندامت از این كه من گنهكارم
چرا كه میتوانستم پاك و سالم باشم. چرا گنه كردهام؛ و گریه حسرت كه چرا
از كاروان فاطمه (علیهاالسلام) عقب افتادهام. و در پس این گریه تصمیمگیری
بر این امر كه دیگر به راه خطا نروم، و حق خدا و خلق را كه بر ذمه دارم
ادا كنم.
و سختگیری بر خود از طریق عبادتی چون عبادت فاطمه (علیهاالسلام)، که لذت
گناه را فراموش كنم و حتی گوشت روئیده از گناه را ذوب نمایم و حال و عملم
خلاف آن باشد كه بوده است. یاد فاطمه علیهاالسلام: فاطمه (علیهاالسلام) را
باید همیشه به یاد داشت و یاد او باید یاد عشق در ایمان باشد و یاد عاطفه و
احساس توام با تعقل او درخور یاد كردن و ذكر است؛ بدان خاطر كه تصویر
آزادگی او به ما درس آزادی میدهد، خاطره حقطلبیش به ما درس وظیفه و جرئت و
شهامت میدهد و یا مبارزهاش در ما روح مبارزات حقطلبانه را احیاء
میكند.
او با عمل درس داد، درس توّلا و تبّرا، درس همرزمی با همسر در تعقیب هدف
مشترك، درس صفا و اخلاص در كارها، درس انجام وظیفه هدایت برای زنان، درس
كمككاری برای مردم، درس زیر بازوگیری، درس بیان حق، درس از خود گذشتگی و
ایثار، درس ثبات قدم در برابر متجاوزان و غاصبان، درس حجاب و پوشش، درس
پرچمافرازی و گاهی پرچم ساختن مظلومیت، حتی پنهان کردن جنازه و قبر خود
برای هشیار كردن. ما با یاد فاطمه علیهاالسلام و موضعگیریهایش باید این
درس را داشته باشیم كه به موضعگیری اندیشه در شرایط گوناگون و متفاوت
زندگی دست یابیم و در هر مساله و مشكل از خود سوال كنیم اگر فاطمه
(علیهاالسلام) با این مشكل مواجه میشد چه میكرد؟
و هم با مطالعه تاریخ زندگیش از او و از راه و روش او الهام میگیریم و
طریق خود را روشن و هموار كرده و به پیش رویم. او ولیّ خدا بود دارای ایمان
و عصمت، علی (علیهالسلام) او را یکی از دو ركن جهان اسلام معرفی كرد كه
ركن اول آن شخص پیامبر بود. و آن روز كه فاطمه (علیهاالسلام) از دنیا رفت
علی (علیهالسلام) با تأثر و اندوه فرموده بود این همان ركن دومی بود كه از
دست رفت (هذا ركن الاخر) و چنانچه پیامبر اکرم در مورد فاطمه علیهاالسلام
فرموده بود: هذا احدالركنین [1] و آدمی برای استواری نیایش، ناگزیر به ستون
و ركنی نیاز دارد.
هر قدر آن ركن مهمتر و سنگینتر، استحكام بنا و اعتماد ما بدان بیشتر و
زیادتر است و این خود نیز اسوهآموزی و الگوپذیری است كه آیات قرآن و
روایات، ما را بدان توصیه میكنند. علی (علیهالسلام) او را یکی از دو ركن
جهان اسلام معرفی كرد كه ركن اول آن شخص پیامبر بود. و آن روز كه فاطمه
(علیهاالسلام) از دنیا رفت علی (علیهالسلام) با تأثر و اندوه فرموده بود
این همان ركن دومی بود كه از دست رفت (هذا ركن الاخر) فاطمه علیهاالسلام؛
سندیت حق فاطمه علیهاالسلام سند حق است در برابر باطل، سند زن اسلامی در
برابر غیر آن است. او سندی است برای معرفی زن و ارزش او و رشد او، و كمال
او، و نمونهای از یك همسر ایدهآل، مادر ارزنده و عضوی برای جامعه، هادی
زنان، الگوی نیایش، اسوه پوشش... .
فاطمه (علیهاالسلام) را باید همیشه به یاد داشت و یاد او باید یاد عشق در
ایمان باشد و یاد عاطفه و احساس توام با تعقل او درخور یاد كردن و ذكر است؛
بدان خاطر كه تصویر آزادگی او به ما درس آزادی میدهد، خاطره حقطلبیش به
ما درس وظیفه و جرئت و شهامت میدهد و یا مبارزهاش در ما روح مبارزات
حقطلبانه را احیاء میكند. و هم او سند مظلومیت است، سند حقطلبی است.
كبودی بدنش خط روشنی بر سیه روزی خصم است و ورم بازویش نشانه بدستیزی دشمن
برای كوتاه كردن دست او از دامن حق و این خود یك سند است. اثر ضربههای
تازیانه بر بدن، خطوط كبودی در آن پدید آوردند كه هر كدام خطوط روشنی است
بر بی منطقی دشمن.
فاطمه علیهاالسلام امروز در میان ما نیست ولی خاطره نالههای دردمندانهاش
كه به خاطر نجات امت و اصلاح شوؤن آنها بر میآمد هنوز در گوشها
طنینانداز است. و شهادت مظلومانهاش حاكی از مقاومت و خطابه جانانهاش
پرچمی افروخته بر قلب تاریخ برای اعلام حق و قبر پنهانش اعلام نوعی ناامنی
پدید آمده از غاصبان حق. حجاب نزد فاطمه: چند روایت درباره اهمیت حجاب در
نظر فاطمه زهرا علیهاسلام: حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش
از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که: روزی شخص نابینایی
اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد. رسول خدا
فرمود:« چرا از او رو میگیری، او که تو را نمیبیند؟» فاطمه عرض کرد:« او
مرا نمیبیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمیبیند ولی بوی
مرا که حس میکند.» رسول خدا فرمود:« شهادت می دهم که تو پاره تن منی.»
روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام
است؟» اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید.
فاطمه فرمود:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش
بنشیند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد.)» وقتی
رسول خدا این سخن را شنید، فرمود:« فاطمه پاره تن من است.» امیرالمؤمنین
علیه السلام میفرماید: روزی رسول خدا از ما پرسید:« بهترین کار برای زنان
چیست؟» فاطمه علیهاسلام پاسخ داد:« بهترین کار برای زنان این است که مردان
را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند » رسول خدا فرمود:« فاطمه پاره تن من
است »
رسول خدا بعد از ازدواج فاطمه علیهاسلام کارها را بین او و علی علیه السلام
تقسیم کرد و فرمود کارهای منزل با فاطمه و کارهای خارج از منزل با علی.
فاطمه علیها سلام میفرماید:« هیچ کس نمیداند من چقدر خوشحال شدم که رسول
خدا مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.» روزی فاطمه زهرا (سلام
الله علیها) به اسماء فرمود:« چه بد است این تختههایی که بدن مرده را برای
تشییع جنازه روی آن میگذارند! زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند و
پارچه ای بر بدنش می کشند، حجم بدن او معلوم است.» اسماء گفت:« من که در
حبشه بودم، میدیدم مردم آنجا تابوتی از چوب درست میکردند و مرده را داخل
آن میگذاشتند.» سپس اسماء با چوب خرما تابوتی لبهدار درست کرد و به فاطمه
علیهاسلام نشان داد. حضرت فاطمه بسیار خوشحال شد و فرمود:« این خیلی خوب
است. وقتی مرده را داخل آن قرار دهند و پارچهای روی آن بکشند، دیگر معلوم
نمیشود مرده مرد است یا زن.» و فرمود:« پس از مرگم، مرا در همین تابوت
بگذارید.»
حجاب از دیدگاه حضرت زهرا(علیهاالسّلام):
روزی مرد نابینایی با كسب اجازه به محضر حضرت زهرا(علیهاالسّلام) آمد. حضرت
از او فاصله گرفت و خود را پوشانید، پیامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و
سلّم) كه در آن جا حضور داشت از حضرت زهرا(علیهاالسّلام) پرسید: «با این كه
این مرد نابیناست و تو را نمیبیند، چرا خود را پوشاندی»؟ حضرت
زهرا(علیهاالسّلام) در پاسخ فرمود: «اگر او مرا نمیبیند، من كه او را
میبینم، وانگهی او بو را استشمام میكند». حضرت زهرا(علیهاالسّلام) فرموده
اند: برترین كار برای زنان این است كه آنها مردان نامحرم را نبینند، و
مردان نامحرم آنها را نبینند. نیز روایت شده: روزی جابر بن عبدالله انصاری
همراه رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به سوی خانه
فاطمه(علیهاالسّلام) رهسپار شدند. وقتی كه به در خانه رسیدند، پیامبر(صلّی
الله علیه و آله و سلّم) اجازه ورود طلبید.
فاطمه(علیهاالسّلام) اجازه داد، پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
فرمود: شخصی همراه من است، آیا اجازه هست با او وارد خانه شویم؟
فاطمه(علیهاالسّلام) عرض كرد: «ای رسول خدا «قِناع» (یعنی مقنعه و روسری)
ندارم.» پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ای فاطمه! زیادی لباس
بلند روپوش خود را بگیر و سرت را با آن بپوشان». حضرت زهرا(علیهاالسّلام)
در عین آن كه حجاب كامل را رعایت میكرد، حجاب را پردهنشینی و انزوای زنان
نمیدانست، بلكه شواهد بسیاری وجود دارد كه آن حضرت حجاب را هرگز دست و
پاگیر و مانع تلاشهای اجتماعی و سیاسی نمیدانست.
از این رو، در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی شركت فعّال داشت، به عنوان
نمونه: چگونگی خطبه خواندن حضرت زهرا(علیهاالسّلام) در مسجدالنّبی یكی از
امور مهمّی كه در زندگی حضرت زهرا(علیهاالسّلام) همواره میدرخشد، خطبه
غرّای او در مسجدالنّبی پس از رحلت پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در
ازدحام مردم است، كه او با این خطبه غاصبان و خطاكاران را به محاكمه كشید و
آنان را قاطعانه محكوم كرد، و از حریم ولایت و رهبری امیرمؤمنان علی(علیه
السّلام) به دفاع برخاست. چگونگی حركت حضرت زهرا(علیهاالسّلام) از خانهاش
(كه مجاور مسجد بود) به مسجد، در رابطه با مراعات حفظ حریم حجاب به قدری
دقیق و ظریف است، كه جدّا سزاوار است همگان در این مورد با نظر دقیق
بنگرند، و نكتهها را دریابند، و سپس خطبه غرّای او را در آن اجتماع و جوّ
حاكم مورد بررسی قرار دهند.
به راستی كه منظره خطبه خواندن حضرت زهرا(علیهاالسّلام) تابلو گویا و بسیار
روشن درباره حفظ حریم حجاب، و در عین حال شركت كامل در صحنه برای سخنرانی و
دفاع از حریم حق است و این همان راه اعتدال است كه اسلام در همه جا به آن
سفارش نموده است. ما در این جا چگونگی حركت آن حضرت برای القای خطبه را شرح
میدهیم، تا مسأله مهم حجاب را از مكتب زهرای اطهر(علیهاالسّلام)
بیاموزیم، و هم باور كنیم كه زن میتواند در عین حفظ حریم حجاب، از
پردهنشینی خارج گردد، و به عنوان نیمی از جامعه انسانی، رسالت خود را به
انجام رساند.
شرح این چگونگی، نیز میتواند جواب دندانشكنی به آن افرادی باشد كه حجاب
اسلامی را كمرنگ گرفته، و خطبه خواندن حضرت زهرا(علیهاالسّلام) در مسجد را
به عنوان شاهد عقیده ناصحیح خود میآورند، غافل از آن كه شش دلیل و شاهد
محكم در مقدّمه خطبه وجود دارد، كه هر كدام نشان دهنده اهمیّت حجاب از نظر
حضرت زهرا(علیهاالسّلام) است.
اینك شرح مطلب:
عبدالله بن حسن (نوه امام حسن مجتبی علیه السلام) از پدران خود نقل میكند،
هنگامی كه مسأله غصب فدك رخ داد، و این خبر به حضرت زهرا(علیهاالسّلام)
رسید، در این هنگام حضرت زهرا(علیهاالسّلام) تصمیم گرفت به مسجد برود و در
آن جا به عنوان حمایت از حق، سخنرانی كند، چگونگی حركت حضرت
زهرا(علیهاالسّلام) در متن عبارت چنین آمده: حضرت زهرا(علیهاالسّلام) روسری
خود را بر سرش پیچید و عبای خود را (كه روپوشی وسیع بود) به سر نمود، و
میان گروهی از یاران و زنان خویشاوندش (به سوی مسجد) حركت كرد، آن حضرت
هنگام راه رفتن (بر اثر شتاب یا بلندی لباس) به قسمت پایین لباسش پا
میگذاشت (در نهایت پوشیدگی راه میرفت) شیوه راه رفتن او (در متانت و
وقار) هم چون شیوه راه رفتن رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود، تا
این كه بر ابوبكر وارد شد، ابوبكر در میان ازدحام مسلمانان قرار گرفته
بود، در این هنگام میان آن حضرت و مردم، پردهای نصب شد، حضرت
زهرا(علیهاالسّلام) نشست، سپس ناله جانسوزی نمود كه بر اثر آن، صدای همه
حاضران به گریه بلند شد، به گونهای كه گویی از صدای گریه، مسجد به لرزه
درآمد، سپس حضرت زهرا(علیهاالسّلام) اندكی سكوت كرد، تا مردم آرام شدند، و
جوش و خروششان بر اثر گریه، فرونشست، آن گاه خطبه را شروع كرد». (احتجاج
طبرسی)
تجزیه و تحلیل عبارت فوق در این عبارت، در رابطه با حفظ حریم حجاب و عفاف
در عین شركت در یك صحنه پرشور سیاسی و اجتماعی، شش نكته است كه هر كدام از
جهتی بیانگر اهمیّت و عظمت مقام حجاب در سیره حضرت زهرا(علیهاالسّلام) است،
كه به اختصار بدان اشاره میشود:
1ـ آن حضرت روسری خود را كه به طور كامل سر و گردن و سینهاش را
میپوشانید، بر سر گرفت، تعبیر واژه (پیچید) حاكی است كه روسری به طور كامل
و چسبان به سر و گردن گرفته شده بود، نه به طور سبك و وارفته كه با اندكی
تكان دادن از سر رد شود و موی سر آشكار گردد؛
2ـ حضرت زهرا(علیهاالسّلام) علاوه بر آن روسری، لباس روی لباسهایش مانند عبا را بر سر و تن خود پوشانده بود
3 ـ لباسی كه بر تنش بود به قدری بلند بود كه در راه رفتن، گاهی قسمت پایین لباس زیر پای حضرت زهرا(علیهاالسّلام) قرار میگرفت
4ـ آن حضرت همانند رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) با متانت و وقار
حركت میكرد، یعنی هیچ گونه حركات نامناسب و دور از نزاكت در حركت او دیده
نمیشد؛
5 ـ علاوه بر این ها در مسجد پردهای به احترام او نصب كردند، و آن حضرت در پشت آن پرده خطبه خواند.
6ـ دوستان و زنان خویشانش، اطرافش را گرفته بودند.
به این ترتیب نتیجه میگیریم، حضرت زهرا(علیهاالسّلام) در عین آن كه در
همایش پرشكوه و پرجنجال شركت نمود، همه نمادهای حریم حجاب و عفاف را رعایت
نموده است. فاطمه و مقام جمع الجمع: نوری که در نهایت به نور علی و محمدی
ختم می شود در فاطمه(علیهاالسّلام) یگانه می شود و این گونه است که فاطمه
به عنوان لیله القدر همه امامان و معصومان بعدی خویش دانسته می شود، زیرا
رحمی است که نور محمدی و علوی را دوباره به مقام جمع الجمعی می رساند و
نتیجه آن وحدت بعد کثرت است. از این رو فاطمه را مقامی بلند است. آن حضرت
رحمی است که توانسته دو نور عظمت محمدی و علوی را گرد آورد و در هم آمیزد
تا مقام والای جمع الجمعی را به دست آورد. از دیگر مقاماتی که در روایات
برای فاطمه زهرا(علیهاالسّلام) بیان شده است مقام لیله القدری است.
خداوند درباره عظمت لیله القدر در سوره دخان و قدر سخن به میان آورده است.
لیله القدر شبی است که قرآن با آن عظمت، در آن نازل می شود. شبی است که به
حکم «تنزل الملائکه و الروح» تا قیامت فرشتگان و روح (جبرئیل و یا فرشته
دیگر کروبی و عالی به نام روح القدس) بر خلیفه الهی و انسان کامل و امامت
انس و جن نازل می شود، زیرا این نزول دایمی می بایست بر کسی باشد و از آن
جایی که هرگز زمین خالی از خلیفه و حجت و انسان کامل نیست بر امام معصومی
نازل می شود. در آن شب، تقدیرات جهان و انس و جان رقم زده می شود. مقام قدر
مقام کلی است و مقام قضا مقام جزیی است. هرگاه هر امری به مقام قضا درآید
دیگر نمی توان از آن رست ولی مقام قدری مقام کلیات است که می توان به ادعیه
و صله رحم و توبه و اطاعت و شفاعت از قدر مصیبتی و عذابی گریخت.
بنابراین لیله قدر شبی است که در مقام جمع الجمعی است و کلیات همه در آن جا
به شکل امر قدری نازل می شود و در طول یک سال آن چه در شکل امری قدری و
کلی درباره هر کس و هر چیز نازل شده است به صورت تدریجی در طول سال تحقق می
یابد. نسبت لیله القدر به سال همانند نسبت هر شبی با روز آن است؛ زیرا در
هر شبی امری که می بایست در آن روز قضا و تحقق خارجی یابد نزول می یابد؛ از
این رو گفته اند در شب می توان مقدرات روز خویش را تغییر و اصلاح کرد و
این در هنگام نماز شب و نمازهای صبح و قرآن الفجر اتفاق می افتد که مشهود
خدا و فرشتگان است و از درخشش بالایی برخوردار می باشد. در لیله القدر هر
سال، امور امری نازل می شود و کلیات به تقدیر کشیده شده و اندازه می شود .
از این رو هر لیله القدری از هزار ماهی که در آن لیله القدر نباشد بهتر
است. اگرزندگی آدمی را در نسبت هشتاد تا نود سال قرار دهیم، دست یابی انسان
به مقام لیله القدری برابر با هزار ماه یعنی یک عمر طبیعی آدمی است؛ زیرا
چنین کسی ره صدساله را یک شبه می پیماید. کسی که به مقام درک لیله القدر
نایل شود، کمال خویش را تضمین کرده است. این گونه است که حنظله غسیل
الملائکه در یک شب ره صدساله را طی می کند و با فرشتگان به پرواز در می آید
و حربن یزید ریاحی در جوار سرور جوانان بهشت می آرامد.
فاطمه(علیهاالسّلام) و مقام لیله القدری: نزول جمعی قرآن به شکل انزال دفعی
بر قلب محمدی در لیله القدر تحقق می یابد، از این رو مقام لیله القدری را
مقام جمعی نیز دانسته اند. چنان که الله که نخستین ظهور هویت ذات است مقام
جمع اسمایی است که در بردارنده همه اسما و صفات کمالی خداوندی و اسمای
حسنای اوست.
فاطمه زهرا(علیهاالسّلام) که بضعه الرسول(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است
در مقام لیله القدری نشسته و نور علوی و محمدی در وی جمع آمده است. او
تنها کسی است که پس از ظهور نور محمدی و علوی، توانسته آن دو را جمع کند و
این امری خطیر و سخت است؛ زیرا این نورها تا عبدالله و آمنه و ابوطالب و
فاطمه بنت اسد به شکل خفا بود و به شکل ظهوری و تحقق خارجی وجود نیافته
بود. اکنون که این نور در مقام عینیت درآمده و همه مراتب کمالی را از بستر
خاک تا قاب قوسین و او ادنی طی کرده است و مرتبه ای در این میان نمانده
است، وجودی می بایست آن دو را از کثرت خود بیرون آورد و به شکل جمعی
درآورده و پس از ترکیب عناصر، آن را به صورت انوار طیب امامان معصوم بروز و
ظهور دهد.
بر این اساس هنگامی که حضرت پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) با خدیجه
پیوند برقرار کرد پیش از آن میوه ای بهشتی خورد تا بتواند قابلیت جمع را
فراهم آورد و بستر مناسبی برای اتحاد دو نور محمدی و علوی ایجاد کند. این
گونه است که فاطمه همواره بوی وحدت می دهد و بوی بهشت از وی می تراود و
حضرت ختمی مرتبت(صلّی الله علیه و آله و سلّم) هرگاه آرزوی بهشت و مقام
رضوان وحدت را داشت فاطمه را می بویید. هر بامدادان به در خانه فاطمه می
رفت تا او را ببیند و بو کند. خداوند در فاطمه که در مقام لیله القدری و
وحدت نشسته است نور امامان را با ترکیب نور علوی و محمدی در آمیخت و آنان
در پس حجاب فاطمی بودند تا هر یک در زمان خاص خویش ظهور کنند.
امام صادق(علیه السّلام) از پدرانش از جدش امیرمومنان(علیه السّلام) روایت
می کند: ان الله خلق نور محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) قبل المخلوقات
باربعه عشر الف سنه و خلق معه اثنی عشر حجابا و المراد بالحجب الائمه(علیهم
السّلام)؛ «خداوند نور محمد را خلق نمود چهارده هزار سال قبل از مخلوقات و
همراه او دوازده حجاب آفرید، و مراد از حجاب ها ائمه(علیهم السّلام)
هستند». پوشش فاطمه در روز قیامت: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم
فرمود: وقتی دخترم، فاطمه، وارد صحرای محشر شود، لباسی از کرامت بر تن دارد
که با آب حیات شستشو داده شده است و تمام مردم، حیرتزده به او مینگرند.
سپس هزار حلهی بهشتی برای او حاضر میشود که بر هر کدام از آنها به خط سبز
نوشته شده: « دختر محمد را به بهترین صورت و هیأت و با عزت تمام وارد بهشت
کنید.» سپس او را همچون یک عروس وارد بهشت میکنند.
دوشنبه 4/2/1391 - 23:20
اهل بیت
نویسنده:محمود اكبری
احترام نام فاطمه علیهاالسلام
احترام حضرت فاطمه علیهاالسلام و قداست آن بانوی بزرگوار، برای همه مسلمانان بدیهی و مسلّم است.
سكونی میگوید: خدمت امام صادق علیهالسلام رسیدم، در حالی كه غمگین بودم.
آن حضرت به من فرمودند: ای سكونی! چرا غمگین هستی؟ عرض كردم: خداوند به من
دختری داده است. فرمودند: ای سكونی! سنگینی آن دختر بر زمین است و روزیاش
با خدا و عمرش جداگانه. سپس فرمودند: چه نامی برای او انتخاب كردهای؟ عرض
كردم: فاطمه. فرمودند: آه، آه، آه. و دست خود را بر پیشانی نهادند و آنگاه
فرمودند: «اِذا سَمَّیْتَها فاطِمَةَ فَلا تَسُبَّها وَ لاتَلْعَنْها وَلا
تَضْرِبْها1؛ اگر نام او را فاطمه نهادی، به او بد مگو و لعن مكن و او را
مزن.»
چند مسئله:
1. برای فرد بی وضو حرام است كه نام خداوند متعال را مس نماید و همچنین است
بنا بر احتیاط واجب مس اسامی مبارك پیغمبر صلیاللهعلیهوآله و ائمه و
حضرت زهرا علیهاالسلام .2
2. یكی از محرمات بر شخص جنب، رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا
ـ به هر لغت كه باشد ـ و بنا بر احتیاط اسم پیامبران و امامان و حضرت زهرا
است.3
كیفر بی حرمتی
كیفر دشنام گفتن به فاطمه علیهاالسلام قتل است و بر اساس فقه اسلامی، فردی
كه نسبت به آن بانوی مقدس هتك حرمت كند و به فحاشی و دشنام گویی زبان
بگشاید مستوجب مرگ است و باید به قتل رسانده شود. این شدت عمل و سختگیری
شاید بدین جهت باشد كه حرمت و منزلت آن بانوی بزرگوار، هم پایه احترام ائمه
و پیشوایان معصوم است و بازگشت به فحّاشی و هتك حرمت و سبّ رسول اللّه
دارد. از اینرو كسی كه به آن بانوی مطهره سبّ كند، حكم كسی را دارد كه به
رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله سبّ نماید و باید به قتل برسد.4
امام خمینی رحمهالله میفرماید: الحاق صدیقه طاهره به ائمه اطهار خالی از
وجه نیست؛ بلی اگر دشنام به صدیقه طاهره بازگشت به سبّ رسول اللّه نماید،
بدون شبهه، دشنام دهنده كشته میشود.5
امام خمینی رحمهالله طی حكمی در سال 1367 به آقای محمد هاشمی مدیر عامل
صدا و سیمای جمهوری اسلامی نوشتند: «با كمال تأسف از صدای جمهوری اسلامی
مطلبی در مورد الگوی زن پخش گردیده است كه انسان شرم دارد بازگو نماید.
فردی كه این مطلب را پخش كرده است تعزیر و اخراج میگردد و دست اندركاران
آن تعزیر خواهند شد. در صورتی كه ثابت شود قصد توهینی در كار بوده است
بلاشك فرد توهین كننده محكوم به اعدام است. اگر بار دیگر از این گونه قضایا
تكرار گردد موجب تنبیه و توبیخ و مجازات شدید مسئولین بالای صدا و سیما
خواهد شد. البته در تمامی زمینهها قوه قضائیه اقدام مینماید.6
تسبیحات زهرا علیهاالسلام
یكی از تعقیبات نماز، گفتن تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام است كه بسیار فضیلت دارد، بلكه برتر از سایر تعقیبات نماز محسوب میشود.
از امام صادق علیهالسلام نقل شده است كه فرمودند: «تسبیح حضرت فاطمه
علیهاالسلام بعد از هر نماز نزد من از هزار ركعت نماز در هر روز محبوبتر
است.»7
همچنین امام صادق علیهالسلام درباره تسبیح فاطمه زهرا علیهاالسلام
فرمودند: «چون به خوابگاه خود رفتی، سی و چهار بار اللّه اكبر، سی و سه
بار الحمد للّه و سی و سه بار سبحان اللّه بگو و آیة الكرسی و دو سوره
معوذتین را با ده آیه اول سوره صافات و ده آیه از آخرش بخوان.8
و نیز آن امام بزرگوار به یكی از یاران خود به نام ابو هارون فرمودند: «ما
خردسالان خود را به تسبیح حضرت زهرا فرمان میدهیم همچنان كه آنان را مأمور
به برگزاری نماز مینماییم.»9
چند مسئله:
1. در تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام ابتدا 34 مرتبه اللّه اكبر، سپس 33
مرتبه الحمد للّه و پس از آن 33 مرتبه سبحان اللّه گفته میشود.10
2. جایز است ذكر سبحان اللّه جلوتر از ذكر الحمد للّهِ گفته میشود، ولی بهتر آن است كه ذكر الحمد للّه جلوتر گفته شود.11
3. تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام بعد از نماز مستحب است؛ چه نماز واجب و
چه نماز مستحب، ولی در نماز واجب خصوصا در نماز صبح مستحب مؤكد است.12
4. مستحب است ذكر تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام با تسبیح تربت امام حسین علیهالسلام باشد.
5. اگر تسبیح گوینده در تعداد تكبیرات یا تسبیحات شك كند، در صورتی كه از
محل آن تجاوز نكرده باشد باید بنا را بر مقدار كمتر بگذارد و الاّ باید بنا
بر این بگذارد كه به طور كامل انجام شده است و اگر زیادتر هم گفته باشد
مانعی ندارد.13
دروغ بستن به حضرت زهرا علیهاالسلام
اگر روزه دار با گفتن، نوشتن، اشاره و مانند اینها به خدا و پیامبر
صلیاللهعلیهوآله و جانشینان آن حضرت عمدا نسبت دروغ بدهد روزهاش باطل
میشود و احتیاط واجب آن است كه نام حضرت زهرا علیهاالسلام و سایر
پیامبران علیهمالسلام و جانشینان آنان هم در این حكم فرقی ندارد.14
صلوات بر فاطمه علیهاالسلام
یكی از عبادتهای دینی درود و صلوات فرستادن بر حضرت ختمی مرتبت و اهل بیت
معصوم آن حضرت است. این عبادت ریشه قرآنی دارد و خداوند متعال در قرآن به
آن دستور داده است. «اِنَّ اللّهَ وَ مَلائِكَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی
النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا
تَسْلیما»15
در روایتی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله آمده است كه درود فرستادن بر
فاطمه زهرا علیهاالسلام آثار معنوی بالایی دارد و در قیامت شایستگی الحاق
به پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله را برای انسان فراهم میكند. پیامبر
اكرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: «یا فاطِمَةُ مَنْ صَلّی عَلَیْكَ غَفَرَ
اللّهُ لَهُ، وَ اَلْحَقَهُ بی حَیْثُ كُنْتُ مِنَ الْجَنَّةِ؛
ای فاطمه! هر كس بر تو صلوات بفرستد خداوند او را میآمرزد و در هر جای بهشت كه باشم وی را به من ملحق سازد.»
كیفیت صلوات بر حضرت زهرا علیهاالسلام چنین است:
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ
الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُكَ.»16
عقد و عروسی
برپایی مجلس عقد و عروسی در روزها و شبهای شهادت ائمه معصومین علیهمالسلام اگر موجب توهین و هتك باشد، اجتناب از آن لازم است.17
سؤال: برخی برای اینكه برنامههای موسیقی و لهو و لعب در مجالس عروسی خود
را توجیه كنند میگویند: این برنامهها در شب عروسی حضرت زهرا علیهاالسلام
نیز وجود داشته است. آیا این نسبتها صحیح است؟
پاسخ: چنین نسبتی صحیح نیست.18
نماز حضرت زهرا علیهاالسلام
نماز حضرت زهرا علیهاالسلام دو ركعت است؛ بدین صورت كه در ركعت اول بعد از
حمد 100 مرتبه سوره قدر و در ركعت دوم بعد از حمد 100 مرتبه سوره توحید
خوانده میشود.19
نماز استغاثه به حضرت زهرا علیهاالسلام
در مفاتیح الجنان روایت شده است كه: هر گاه حاجتی داری دو ركعت نماز به جای
آور و پس از سلام سه مرتبه تكبیر بگو و پس از آن تسبیحات حضرت فاطمه
علیهاالسلام را بگو، آنگاه به سجده برو و صد مرتبه بگو: «یا مَوْلاتی یا
فاطِمَةُ اَغیثینی»، سپس جانب راست صورت را بر زمین بگذار و همان ذكر را صد
مرتبه بگو، سپس جانب چپ صورت را بر زمین بگذار و صد مرتبه همان ذكر را بگو
و حاجت خود را بخواه، به خواست خداوند حاجتت برآورده میشود.20
زیارت حضرت فاطمه علیهاالسلام
قال رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله :
«مَنْ زارَ فاطِمَةَ فَكَأَنَّما زارَنی وَ مَنْ زارَ عَلِیَّ بْنَ اَبیطالِبٍ فَكَاَنَّما زارَ فاطِمَةَ؛
هر كه فاطمه را زیارت كند مثل این است كه مرا زیارت كرده و هر كس علی بن
ابیطالب را زیارت كند مانند آن است كه فاطمه را زیارت كرده است.»21
همچنین راوی نقل میكند كه: «قالَتْ فاطِمَةُ: قالَ اَبی وَ هُوَ ذا حَیٍّ:
مَنْ سَلَّمَ عَلَیَّ وَ عَلَیْكِ ثَلاثَةَ اَیّامٍ فَلَهُ الْجَنَّةُ.
قُلْتُ لَها: ذا فی حَیاتِهِ وَ حَیاتِكِ اَوْ بَعْدَ مَوْتِهِ وَ
مَوْتِكِ؟ قالَت: فی حَیاتِنا وَ بَعْدَ مَوْتِنا؛
فاطمه علیهاالسلام فرمودند: پدرم آن زمان كه در قید حیات بود [به من]
فرمود: هر كه سه روز بر من و تو سلام كند، بهشت برای اوست. به حضرت [زهرا
علیهاالسلام [گفتم: این مسئله در زمان حیات پیامبر و شما یا بعد از مرگتان
است؟ زهرا علیهاالسلام فرمودند: در حیات و ممات ما.»22
امام جواد علیهالسلام هر روز هنگام زوال به مسجد رسول اللّه
صلیاللهعلیهوآله رفته و پس از سلام و صلوات بر رسول خدا
صلیاللهعلیهوآله ، به سراغ خانه مادرش زهرا علیهاالسلام كه در همان
نزدیكی قبر پیامبر صلیاللهعلیهوآله است میرفت و كفشها را در آورده و
با نهایت ادب و خضوع، داخل خانه شده و در آنجا نماز و دعا میخواند و
دقایقی طولانی به عبادت مشغول میشد و هرگز دیده نشد به زیارت رسول
صلیاللهعلیهوآله برود و سراغ مادرش را نگیرد.23
روز زیارت مخصوص حضرت زهرا علیهاالسلام
در روایات، هر یك از روزهای هفته و ساعات شبانه روز به نام یكی از معصومین
علیهمالسلام نامگذاری شده و برای هر روز و هر هفته با توجه به همین
نامگذاریها، ادعیه و اعمالی بیان شده است.
از بین روزهای هفته، روز یكشنبه متعلق به امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا
علیهماالسلام میباشد و از بین ساعات شبانه روز، ساعت آخر شب؛ نزدیك اذان
صبح، متعلق به فاطمه زهرا علیهاالسلام میباشد. زیارت مخصوص حضرت زهرا
علیهاالسلام در روز یكشنبه چنین است:
«اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذی خَلَقَكِ قَبْلَ
أَنْ یَخْلُقَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ بِهِ صابِرَةً وَ نَحْنُ لَكِ
اَوْلِیاءُ مُصَدِّقُونَ وَ لِكُلِّ ما اَتی بِهِ اَبُوكِ
صلیاللهعلیهوآله وَ اَتی بِهِ وَصِیُّهُ علیهالسلام مُسَلِّمُونَ وَ
نَحْنُ نَسْئَلُكَ اللّهُمَّ اِذْ كُنّا مُصَدِّقینَ لَهُمْ أَنْ
تُلْحِقَنا بِتَصْدیقِنا بِالدَّرَجَةِ الْعالِیَةِ لِنُبَشِّرَ اَنْفُسَنا
بِأَنّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلایَتِهِمْ علیهمالسلام .»24
پاورقیها :
1. وسائل الشیعه، ج15، ص200.
2. توضیح المسائل مراجع، ج1، ص199، مسئله 319؛ آیات عظام فاضل، سیستانی،
تبریزی، زنجانی: بهتر آن است كه اسم مبارك پیامبر و ائمه معصومین و حضرت
زهرا علیهاالسلام را مس ننماید. آیت اللّه مكارم: مس اسم مبارك پیامبر
صلیاللهعلیهوآله و ائمه هدی علیهمالسلام و حضرت زهرا علیهاالسلام اگر
هتك حرمت و بی احترامی باشد حرام است.
3. توضیح المسائل مراجع، ج1، ص 226؛ آیات عظام صافی، سیستانی، بهجت.
4. صدیقه طاهره، عقیقی بخشایشی، ص203، به نقل از علامه در تحریر الاحكام و شهید در لمعه.
5. تحریر الوسیله، ج2، ص477.
6. صحیفه نور، ج21، ص76.
7. العروة الوثقی، ج1، ص703.
8. فروع كافی، ج6، ص207.
9. امالی صدوق، ص579.
10. همان مدرك.
11. همان مدرك.
12. تحریر الوسیله، ج1، ص 184.
13. العروة الوثقی، ج1، ص704.
14. توضیح المسائل مراجع، ج1، ص934؛ عروة الوثقی، ج2، ص242.
15. احزاب/ 56.
16. معجم صحیفة الزهراء، شیخ جواد قیومی.
17. الف: آیت اللّه خامنهای: اگر موجب توهین و هتك باشد اجتناب لازم است.
18. مسائل جدید، ج2، ص75، به نقل از آیات عظام صافی، فاضل، تبریزی و مكارم.
19. مفاتیح الجنان، انتشارات فاطمة الزهرا، ص67.
20. همان، ص423.
21. بحارا الانوار، ج43، ص58.
22. چشمه در بستر، ص318.
23. كشف الیقین، علامه حلی، ص354.
24. مفاتیح الجنان، انتشارات فاطمة الزهرا، قم، ص91.
ب: آیت اللّه مكارم: در فرض مسئله حرام است.
ج: آیت اللّه سیستانی: جایز نیست.
ه••: آیت اللّه بهجت: در صورت صدق عنوان هتك، حكم آن نزد متشرعه واضح است. (مسائل جدید، ج2، ص49، سیدمحسن محمودی.)
دوشنبه 4/2/1391 - 23:20
اهل بیت
شخصیت زهرای اطهر، درابعاد سیاسی و اجتماعی و جهادی، شخصیت
ممتاز و برجسته یی است؛به طوری که همه ی زنان مبارز و انقلابی و برجسته و
سیاسی عالم می توانند از زندگی کوتاه و پر مغز او درس بگیرند . زنی که در
بیت انقلاب متولّد شد و تمام دوران کودکی را در آغوش پدری گذراند که درحال
یک مبارزه ی عظیم جهانی فراموش نشدنی بود. آن خانمی که در دوران کودکی،
سختیهای مبارزه ی دوران مکه را چشید، به شعب ابی طالب برده شد، گرسنگی و
سختی و رعب و انواع و اقسام شدتهای دوران مبارزه ی مکه را لمس نمود و بعد
هم که به مدینه هجرت کرد، همسر مردی شد که تمام زندگیش جهاد فی سبیل الله
بود و در تمام قریب به یازده سال زندگی مشترک فاطمه ی زهرا و امیر المؤمنین
علیهما السلام، هیچ سالی، بلکه هیچ نیم سالی نگذشت که این شوهر، کمر به
جهاد فی سبیل الله نبسته و به میدان جنگ نرفته باشد و این زن بزرگ و
فداکار،همسری شایسته ی یک مرد مجاهد و یک سرباز و سردار دایمی میدان جنگ را
نکرده باشد.
پس،زندگی فاطمه ی زهرا علیها السلام، اگر چه کوتاه بود و حدود بیست سال
بیشتر طول نکشید؛اما این زندگی،ازجهت جهاد و مبارزه وتلاش و کار انقلابی و
صبر انقلابی و درس و فراگیری و آموزش به این و آن و سخنرانی و دفاع از
نبوّت و امامت و نظام اسلامی، دریای پهناوری از تلاش و مبارزه و کار و در
نهایت هم شهادت است.این، زندگی جهادی فاطمه ی زهراست که بسیارعظیم و فوق
العاده و حقیقتاً بی نظیر است و یقیناً در ذهن بشر- چه امروز و چه در آینده
- یک نقطه ی درخشان و استثنایی است .
مقام معنوی زهرای اطهر،بالاتر از مقام جهادی و اجتماعی اوست
امّا مقام معنوی این بزرگوار، نسبت به مقام جهادی و انقلابی و اجتماعی او،
باز به مراتب بالاتراست .فاطمه ی زهرا علیها السلام به صورت، یک بشر و یک
زن، آن هم زنی جوان است،اما در معنا ، یک حقیقت عظیم و یک نور درخشان الهی و
یک بنده ی صالح و یک انسان ممتاز و برگزیده است . کسی است که رسول اکرم به
امیر المؤمنین علیهما السلام فرمود :« یا علی .. انت قائد المؤمنین الی
الجنّة ... و فاطمة قد اقبلت یوم القیامة... تقود مؤمنات امّتی الی
الجنّة»(1)
یعنی در روز قیامت، امیرالمؤمنین علیه السلام مردان مؤمن را و فاطمه ی زهرا
علیها السلام زنان مؤمن را به بهشت الهی راهنمایی می کنند. او، عدل و
همپایه و همسنگ امیرالمؤمنین است . آن کسی که وقتی در محراب عبادت می
ایستاد، هزاران فرشته ی مقرّب خدا، به او خطاب و سلام می کردند و تهنیت می
گفتند و همان سخنی را بیان می کردند که فرشتگان، قبلاً به مریم اطهر گفته
بودند؛عرض می کردند :« یا فاطمة انّ الله اصطفاک و طهّرک و اصطفاک علی نساء
العالمین »(2) این مقام معنوی فاطمه ی زهراست.
زنی ،آن هم در سنین جوانی، از لحاظ مقام معنوی به جایی می رسد که بنابر
آنچه که در بعضی از روایات است، فرشتگان با او سخن می گویند و حقایق را به
او ارایه می دهند . محدّثه است؛یعنی کسی است که فرشتگان با او حدیث می کنند
و حرف می زنند .این مقام معنوی و میدان وسیع و قلّه ی رفیع، درمقابل همه ی
زنهای آفرینش و عالم است. فاطمه ی زهرا علیها السلام در قلّه ی این بلندای
عظیم ایستاده و به همه زنان عالم خطاب می کند و آنها را به پیمودن این راه
دعوت می نماید .
فاطمه علیها السلام، نمونه و اسوه ی زنان
آنهایی که درطول تاریخ -چه در جاهلیت قدیم و چه در جاهلیت قرن بیستم - سعی
کرده اند که زن را تحقیر و کوچک کنند و او را دلبسته به همین زخارف و
زینتهای ظاهری معرفی نمایند و پایبند مد و لباس و آرایش و طلا و زیورآلات
کنند و وسیله و دست مایه یی برای خوشگذرانیهای زندگی وانمود نمایند و عملاً
دراین راه قدم بردارند، منطق آنها منطقی است که مثل برف و یخ، در مقابل
گرمای خورشید مقام معنوی فاطمه ی زهرا علیها السلام ذوب می شود و ازبین می
رود .
اسلام، فاطمه - آن عنصر برجسته و ممتاز ملکوتی -را به عنوان نمونه و اسوه ی
زن معرفی می کند. آن، زندگی ظاهری و جهاد مبارزه و دانش و سخنوری و
فداکاری و شوهرداری و مادری همسری و مهاجرت و حضور در همه ی میدانهای سیاسی
و نظامی انقلابی و برجستگی همه جانبه ی او که مردهای بزرگ را در مقابلش به
خضوع وادار می کرد،این هم مقام معنوی و رکوع و سجود و محراب عبادت و دعا و
صحیفه و تضرّع و ذات ملکوتی و درخشندگی عنصر معنوی و همپایه و هموزن و
همسنگ امیرالمؤمنین و پیامبر بودن اوست. زن، این است .الگوی زنی که اسلام
می خواهد بسازد،این است .(3)
پی نوشت ها :
1- بحار الانوار ، ج43،ص24.
2- بحار الانوار، ج43،ص24.
3-حدیث ولایت، ج3،صص156-158.
منبع : شخصیت و سیره ی معصومین(علیهم السلام)در نگاه
رهبر انقلاب اسلامی(جلد 2)،( شخصیت و سیره حضرت فاطمه زهرا (سلام الله
علیها)) ،ناشر موسسه فرهنگی قدر ولایت - 1383 دوشنبه 4/2/1391 - 23:19