• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 480
تعداد نظرات : 424
زمان آخرین مطلب : 4978روز قبل
شهدا و دفاع مقدس

تفریح از دید گاه اسلام : شهید بهشتی


به‌ استناد برخی‌ از روایات‌ صوفیانه‌ كه‌ نمی‌توانند هیچ‌ ارتباط اصیلی‌ با قرآن كریم‌ و با پیشوایان‌ اسلام‌ داشته ‌باشند، قرنهای‌ متمادی‌ تفریح‌ كردن‌، نشاط در زندگی‌ داشتن‌ و امثال‌ اینها را برای‌ یك‌ مسلمان‌ ارزنده‌ نقطه ‌ضعف‌ معرفی‌ می‌كرده‌اند. راه‌ دوری‌ نرویم‌; یادم‌ می‌آید كه‌ حدود چهارده‌ ـ پانزده‌ ساله‌ و در آغاز دوران‌ بلوغ ‌بودم‌ و تحصیلات‌ علوم‌ اسلامی‌ را هم‌ تازه‌ شروع‌ كرده‌ بودم‌، به‌ حكم‌ آن‌ نشاط و شادابی‌ كه‌ انسان‌ در آن‌ سن‌ دارد، پیش‌ یا بعد از مباحثه‌ و پیش‌ یا بعد از درس‌، دوستان ‌می‌گفتند، می‌خندیدند، و می‌گفتیم‌ و می‌خندیدیم‌. یكی‌ از رفقا با من‌ هم‌ مباحثه‌ بود ولی‌ سن‌ او از من‌ چند سال‌ بیشتر بود و شاید در آن‌ موقع‌ بیست‌ و یكی‌ دو سال‌ داشت‌. او بازار را رها كرده‌ و به‌ تحصیل‌ علوم‌ اسلامی‌ رو آورده‌ بود و بزرگ‌ شده‌ در جلسات‌ مذهبی‌ معمولی‌، مثل‌ هیئتها بود. وقتی‌ ما می‌خندیدیم‌ ایشان‌ می‌گفت‌ فلانی‌، حالا كه‌ آغاز دوران‌ تحصیل‌ علوم‌ اسلامی‌ است‌ بهتر است‌ كه‌ خودمان‌ را عادت‌ بدهیم‌ كه‌ نخندیم‌، یا كمتر بخندیم‌. گفتم‌، چرا؟ گفت‌خوب‌، آیه‌ قرآن است‌: «فلیضحكوا قلیلا و لیبكو اكثیراً»(3); كم‌ بخندند و زیاد بگریند. در آن‌ موقع‌ كه‌ ایشان ‌این‌ آیه‌ و یكی‌ دو حدیث‌ به‌ این‌ مناسبت‌ می‌خواند، من ‌فكر نكردم‌ كه‌ بروم‌ مطالعه‌ كنم‌. آغاز دوران‌ تحصیل‌ بود و آن‌ موقع‌ اصولا آدم‌ به‌ این‌ فكر نمی‌افتد كه‌ هنوز مطالعات‌ و معلوماتش‌ خیلی‌ محدود است‌. فكر نكردم‌ كه‌ بروم ‌مطالعه‌ كنم‌، ریشه‌ كار را در بیاورم‌ تا ببینم‌ این‌ آقا چه‌ منظوری‌ دارد. البته‌ عین‌ این‌ جمله‌ در قرآن هست‌. به‌ او گفتم‌، بالاخره‌ به‌ من‌ بگو ببینم‌، آیا خندیدن‌ كار حرامی‌ است‌ یا نه‌؟ گفت‌ نه‌، حرام‌ نیست‌; ولی‌ خوب‌، بهتر است‌ یك‌ مسلمان‌ زبده‌ ورزیده‌ نخندد. گفتم‌ حالا كه‌ حرام ‌نیست‌، من‌ می‌خندم! برای‌ اینكه‌ فطرت‌ من‌ نمی‌تواند این‌ تعلیم‌ را فعلا بپذیرد و چون‌ تعلیم‌ مربوط به‌ واجب‌ و حرام ‌نیست‌، باشد تا بعد ببینم‌ چه‌ می‌شود. چند سالی‌ گذشت‌. مطلب‌ از خاطر من‌ رفته‌ بود. این‌ مسأله‌ اولین‌ مطلبی‌ بود كه‌ من‌ به‌ صورت‌ مستقل‌ براساس‌ قرآن و كتاب‌ و سنت ‌مطالعه‌ای‌ تحقیقی‌ را درباره‌اش‌ شروع‌ كرده‌ بودم‌. به ‌مناسبت‌ آن‌ مطلب‌ بنا گذاشتم‌ یك‌ بار قرآن را از اول‌ تا آخر با دقت‌ و به‌ صورت‌ كتابی‌ كه‌ می‌خواهم‌ برای‌ من‌ كتابی‌ علمی‌ باشد، بررسی‌ كنم‌. تا آن‌ موقع‌ قرآن‌ و نیز این‌ آیه‌ را مكرر خوانده‌ بودم‌، اما مثل‌ این‌ خواندنهای‌ معمولی‌، بی‌توجه‌ از آن‌ گذشته‌ بودم‌. این‌ بار كه‌ بنا داشتم‌ به ‌خاطر بررسی‌ یك‌ مسأله‌ اسلامی‌ قرآن‌ را از اول‌ تا آخر با دقت‌ مطالعه‌ كنم‌، به‌ این‌ آیه‌ رسیدم‌. دیدم‌ عجب! این‌ آیه ‌در قرآن‌ هست‌، صحیح‌ است‌، اما مطلب‌ درست‌ در نقطه ‌مقابل‌ آن‌ مطلبی‌ است‌ كه‌ آن‌ آقا از آن‌ فهمیده‌ بود. مطلب ‌این‌ است‌ كه‌ پیغمبر دستور صادر كرده‌ بود كه‌ تمام‌ نیروهای‌ قابل‌، برای‌ شركت‌ در مبارزه‌ علیه‌ كفار و مشركینی‌ كه‌ به ‌سرزمین‌ اسلامی‌ هجوم‌ آورده‌ بودند بسیج‌ شوند. برای‌ یك‌ بسیج‌ عمومی‌ فرمان‌ صادر كرده‌ بودند. عده‌ای‌ با بهانه‌های‌ مختلف‌ از شركت‌ در این‌ لشكركشی‌ خودداری‌ و از فرمان‌ بسیج‌ خدا و پیغمبر تخلف‌ كرده‌ بودند. حالا این‌ آیات‌ قرآن می‌گوید، لعنت‌ خدا باد بر این‌ كسانی‌ كه‌ دیدند پیغمبر با انبوه‌ مسلمانها به‌ میدان‌ نبرد می‌رود، اما باز هم‌ زندگی ‌دوستی‌، آنها را وادار كرد از فرمان‌ خدا و رسول ‌تخلف‌ كنند و بمانند. لعنت‌ خدا بر آنها باد! محروم‌ باد این‌گروه‌ از رحمت‌ حق! به‌ دنبال‌ آن‌ و به‌ عنوان‌ یك‌ نفرین‌ می‌گوید: از این‌ پس‌ این‌ گروه‌ نافرمان‌ كم‌ بخندد و زیاد بگرید. این‌ را به‌ عنوان‌ یك‌ كیفر و نفرین‌ بر این‌ گروه‌ نافرمان‌ می‌گوید. به‌ كیفر این‌ تخلف‌ از فرمان‌ خدا و رسول از این‌ پس‌ كم‌ بخندند و زیاد بگریند. خنده‌ در زندگی‌ آنها كم‌ باد و گریه‌ در زندگی‌ آنها فراوان‌ باد! حالا شما از این‌ آیه‌ چه‌ می‌فهمید؟ می‌فهمید كه‌ از دید اسلام‌ زندگی‌ با نشاط، نعمت‌ و رحمت‌ خداست‌ و زندگی‌ توأم‌ با گریه‌ وزاری‌ و ناله‌، خلاف‌ رحمت‌ و نعمت‌ خداست‌. خدا در مقام نفرین‌ یا در مقام‌ نكوهش‌ از این‌ تخلف‌ می‌گوید، به‌ كیفر این‌ تخلف‌، از این‌ پس‌ از نعمت‌ خنده‌ و نشاط فراوان ‌كم‌ بهره‌ باشید و همواره‌ گریان‌ و مصیبت‌زده‌ و غمزده‌ زندگی‌ كنید. این‌ نوع‌ استنباطهای‌ نابجا و تلقین‌ آن‌ به ‌مسلمانان‌، به‌ اضافه‌ عوامل‌ دیگر، سبب‌ شد كه‌ توجه‌ جامعه ‌ما به‌ مسأله‌ تفریح‌ كم‌ باشد.

وجه‌ نیاز به‌ تفریح‌


دوست‌ عزیز ما آقای‌ رسائی در ضمن‌ صحبتی‌ كه‌ در زمینه ‌تفریحات‌ سالم‌ می‌كردند، تفریح‌ را محدود كردند به‌ اینكه‌ آدم‌ تفریح‌ را به‌ این‌ منظور بكند كه‌ قوای‌ تازه‌ به‌ دست‌ بیاورد و برای‌ میدان‌های‌ جدی‌ زندگی‌، تازه ‌نفس‌ شود. من‌ می‌خواهم‌ عرض‌ كنم‌، تا آن‌ جا كه‌ من‌ در اسلام‌ در زمینه ‌این‌ مسأله‌ مطالعه‌ كرده‌ام‌ ــ البته‌ هنوز مطالعات‌ به‌ آن‌ حد نصاب‌ دلخواه‌ نرسیده‌، گر چه‌ از مطالعات‌ معمولی‌ خیلی ‌وسیعتر است‌ ــ اصولا تفریح‌ یكی‌ از نیازهای‌ زندگی‌ انسان‌ است‌. یعنی‌ نه‌ فقط به‌ عنوان‌ تجدید قوا، بلكه‌ اصولا به‌ عنوان‌ یكی‌ از نیازهای‌ اصلی‌ مطرح‌ است‌. ملاحظه‌ كنید، انسان‌ غذا می‌خورد. هدف‌ از خوردن‌ غذا از نظر طبیعت ‌این‌ است‌ كه‌ بدل‌ ما یتحلل‌ باشد; یعنی‌ آن‌ مقدار از كالری‌ و انرژی‌ كه‌ بدن‌ مصرف‌ كرده‌ مجدداً از راه‌ خوردن‌ غذا تولید شود. این‌ یك‌ نیاز طبیعی‌ است‌ كه‌ هدفش‌ تأمین‌ قوای‌ تحلیل‌ رفته‌ است‌; اما یك‌ نیاز طبیعی‌ است‌ نه‌ ارادی‌. تفریح ‌برای‌ انسانها یك‌ چنین‌ حالتی‌ دارد; یك‌ نیاز طبیعی‌ است‌ نه‌ یك‌ نیاز ارادی‌. یعنی‌ انسان‌ خودبخود احساس‌ می‌كند وقتی‌ در زندگی‌ آبش‌ بجا باشد، نانش‌ بجا باشد، كارش‌ بجا باشد، خانه‌اش‌ بجا باشد، زن‌ و فرزندش‌ بجا باشد، همه‌ اینها بجا باشد، اصولا به‌ یك‌ نوع‌ تفریح‌ نیز نیاز دارد. تفریح‌ حاجتی‌ است‌ از حاجات‌ زندگی‌. خدای‌ آفریدگار طبیعت‌ و نظام‌ طبیعت‌ خواسته‌ است‌ آدمی‌ با احساس‌ احتیاج‌ به ‌تفریح‌ همواره‌ نشاط زنده‌ ماندن‌ و زندگی‌ كردن‌ داشته ‌باشد. بنابراین‌، می‌خواهم‌ این‌ مسأله‌ را موكدتر، جدی‌تر واصیل‌تر تلقی‌ كنید.
اصولا تفریح‌ یكی‌ از نیازهای‌ طبیعی‌ بشر است‌ و یك‌ نظام‌ اجتماعی‌ و مكتب‌ زندگی‌ باید برای‌ ارضای‌ این‌خواسته‌ طبیعی‌ فكری‌ كند. چه‌ كسی‌ می‌تواند درباره‌ اسلام‌ بگوید اسلام‌ دین‌ غم‌ و اندوه‌ و گریه‌ و زاری‌ و بی‌نشاطی ‌است‌ در حالی‌ كه‌ قرآن با صراحت‌ می‌گوید: «قل‌ من‌ حرم ‌زینه‌ الله‌ التی‌ اخرج‌ لعباده‌ و الطیبات‌ من‌ الرزق‌، قل‌ هی‌للذین‌ آمنوا فی‌ الحیاه‌ الدنیا خالصه‌ یوم‌ القیامه‌»(4) اصلا درست‌ به‌ عكس‌ است‌. اسلام‌ دین‌ نشاط است‌. این‌ آیه ‌قرآن‌ از محكمات‌ قرآن و صریح‌ است‌. این‌ آیه‌ در سالهای‌ آخر بعثت‌، و حتی‌ در سالهای‌ آخر هجرت‌ نازل‌ شده‌است‌. می‌گوید: ای‌ پیغمبر در برابر كسانی‌ كه‌ بسیاری‌ از مواهب‌ زندگی‌ را تحریم‌ می‌كردند اعلام‌ كن‌ و بگو چه‌ كسی‌ زینت‌ و آرایش‌ و زیبایی‌هایی‌ را كه‌ خداوند از درون ‌طبیعت‌ برای‌ بندگانش‌ بیرون‌ كشیده‌ حرام‌ كرده‌ است‌؟ چه‌ كسی‌ روزیهای‌ پاك‌، مواهب‌ پاك‌، مواهبی‌ را كه‌ انسان‌ از آنها لذت‌ مشروع‌ و صحیح‌ می‌برد، حرام‌ كرده‌ است‌؟ بگو این‌ مواهب‌، این‌ روزی‌های‌ پاك‌، این‌ زیبایی‌ها، برای‌ مردم ‌با ایمان‌ در همین‌ زندگی‌ دنیاست‌. در زندگانی‌ جاوید و آخرت‌ هم‌ همین‌ زیباییها و همین‌ مواهب‌ برای‌ مردم ‌با ایمان‌ است‌، با یك‌ تفاوت‌. و آن‌ تفاوت‌ این‌ است‌ كه‌ در این‌ دنیا زیبایی‌ها به‌ زشتی‌ها آمیخته‌ و آلوده‌ است‌; شادیها به‌ غم‌ آلوده‌ و آمیخته‌ است‌; ولی‌ در دنیای‌ دیگر، در روز رستاخیز، این‌ زیباییها و این‌ مواهب‌ پاك‌ برای‌ مردم‌ با ایمان ‌به‌ صورت‌ خالص‌ وجود دارد.



ملاحظه‌ كنید، اگر انسان‌ بخواهد به‌ عنوان‌ جهان‌ بینی‌اسلامی‌ بگوید اسلام‌ در زمینه‌ لذت‌ و نشاط در زندگی‌ چه ‌نظری‌ دارد و این‌ آیه‌ قرآن كریم‌ را جلوی‌ خود بگذارد چه ‌می‌فهمد؟ می‌فهمد اسلام اصولا به‌ بهره‌مند شدن‌ از زیبایی‌ها، مواهب‌ زندگی‌ و عوامل‌ نشاط آور اهمیت‌ می‌دهد. طبیعی‌ است‌ كه‌ در این‌ دنیا خداوند نشاط و شادی‌ را با غم‌ همراه‌ قرار داده‌ است‌. نشاط و شادی‌ خالص‌ در دسترس‌ هیچ‌ كس‌ نیست‌، ولی‌ در حدودی‌ كه‌ قوانین‌ و حق‌ و عدالت‌ اجازه‌ می‌دهد، مردم‌ با ایمان‌ می‌توانند از آن‌ بهره‌مند شوند و متعلق‌ آنهاست‌. «قل‌ هی‌ للذین‌ آمنوا فی‌ الحیاه‌ الدنیا»; مال‌ مردم‌ با ایمان‌ است‌. ولی‌ به‌ شما مردمی‌ كه‌ علاقه‌ به‌ نشاط دارید می‌گوییم‌ كه‌ اگر نشاط خالص‌ در این ‌زندگی‌ دنیا میسر نیست‌، در روز رستاخیز، پیش‌ خدا، برای ‌مردم‌ با ایمان‌ پاك‌ عمل‌، این‌ آرزوی‌ دیرین‌ كه‌ در این‌ جهان ‌هیچ‌ دستی‌ به‌ او نمی‌رسد، در آن‌ جهان‌ به‌ او می‌رسد، به ‌شرط ایمان‌ و نكوكاری‌. آیا با چنین‌ مطلبی‌ می‌توان‌ گفت‌ كه ‌اسلام‌ نشاط را بی‌ارزش‌ تلقی‌ كرده‌ است‌؟ بیش‌ از چند صد آیه‌ از قرآن كریم‌، مردم‌ مسلمان‌ را به‌ ایمان‌ و راستی‌ و درستكاری‌ دعوت‌ می‌كند و به‌ آنها می‌گوید اگر در این‌ دنیا روی‌ حساب‌ زندگی‌ كردید، پاك‌، با عدالت‌، با پاكی‌ و درستی‌، با ایمان‌ صحیح‌، آن‌ وقت‌ به‌ شما بهشت‌ می‌دهیم‌. مگر صدها آیه‌ قرآن مردم‌ با ایمان‌ را به‌ بهشت‌ وعده‌ و نوید نمی‌دهد؟ خوب‌، بهشت‌ چیست‌؟ تابلویی‌ كه‌ قرآن از بهشت‌ ترسیم‌ می‌كند، یك‌ زندگی‌ سراسر نشاط و بهره‌مند از تمام‌ زیبایی‌های‌ خالص‌ و پاك‌ را نشان‌ می‌دهد. مگر تابلویی‌ كه‌ قرآن‌ از بهشت‌ ترسیم‌ می‌كند، غیر از این‌ است‌؟ باغهای‌ زیبای‌ باصفا، پر از انواع‌ میوه‌ها و گلها، بر بستر آن ‌باغ‌ جویهای‌ روان‌، آبهای‌ زلال‌ روان‌، بهترین‌ آبهای‌ آشامیدنی‌، بهترین‌ همسران‌، بهترین‌ پذیرایی ‌كنندگان‌، بهترین‌ تخت‌های‌ آرمیدن‌ و آسایش‌ كردن‌، زیباترین ‌بسترها از نرمترین‌ و چشم‌گیرترین‌ پارچه‌ها ـ «فیها ما تشتهیه ‌الانفس‌ و تلذ الاعین»(5). آنچه‌ چشمها از دیدنش‌ لذت‌ می‌برد (با كلمه‌ لذت‌)، و آنچه‌ دل‌ می‌خواهد (با كلمه‌ اشتها و شهوت‌). آیا مذهبی‌ كه‌ به‌ مردم‌ با ایمان‌ و درستكار می‌گوید سرانجام‌ پاداش‌ شما در دنیای‌ جاوید چنین‌ زندگانیی‌ است‌، می‌تواند مذهبی‌ ضد نشاط باشد؟ همین ‌مذهب‌ و كتاب‌ است‌ كه‌ می‌گوید این‌ بهره‌مندیها در این‌ زندگی‌ دنیا برای‌ مردم‌ با ایمان‌ هست‌، گرچه‌ خالص‌ نیست‌; مثل‌ همه‌ چیزهای‌ دیگر به‌ طور طبیعی‌ به‌ ناكامی‌ها آغشته ‌است‌.

رابطه‌ لذت‌ با نشاط


من‌ واقعاً هنوز نتوانسته‌ام‌ به‌ صورت‌ علمی‌ این‌ را به‌ دست‌ بیاورم‌ كه‌ با چه‌ جرأتی‌ قرنها به‌ مسلمانها بی‌نشاطی‌ در زندگی‌ را تلقین‌ می‌كردند؟ از بزرگترین‌ امتیازات‌ اسلام‌ این ‌است‌ كه‌ بگوییم‌: دین‌، فطرت‌ است‌. فطرت‌ یعنی‌ چه‌؟ ارتباط فطرت‌ را با نشاط، در این‌ گفتاری‌ كه‌ از مولای ‌متقیان‌ امیر مومنان‌ علی (ع‌) در نهج‌البلاغه نقل‌ شده‌ است ‌بیان‌ می‌كنم‌.
در نهج‌البلاغه‌ نقل‌ می‌كند كه‌ مولا روزی‌ به‌ خانه‌ یكی‌ از دوستانش‌ قدم‌ نهاد. دید خانه‌ وسیعی‌ دارد. به‌ او فرمود: هان! در این‌ دنیا چنین‌ خانه‌ وسیعی‌ می‌خواهی‌ چه‌ كنی‌؟ آیا در روز قیامت‌ بدین‌ خانه‌ محتاجتر نبودی‌؟ اول‌ امام‌ این‌ مطلب‌ را گفت‌; بعد برای‌ اینكه‌ آن‌ فرد اشتباه‌ نكند، فرمود: هان‌، اشتباه‌ نكن! تو با داشتن‌ همین‌ خانه‌ وسیع‌ می‌توانی‌ در همین‌ دنیا آن‌ را برای‌ آخرت‌ به‌ كار بگیری‌. در آن‌ از مهمانان‌ پذیرایی‌ كنی‌، صله‌ رحم‌ كنی‌، این‌ خانه‌ را پایگاه ‌اجتماعات‌ برای‌ تلاش‌ در راه‌ حق‌ و عدالت‌ قرار بدهی‌. دوست‌ امام‌ دید كه‌ نه‌، مطلب‌ آن‌طور كه‌ او خیال‌ می‌كرد كه‌ امام‌ می‌خواهد به‌ او زاهدمنشی‌ و ترك‌ دنیا تلقین‌ بكند نیست‌، بلكه‌ می‌خواهد بگوید یادت‌ باشد كه‌ خانه‌ فقط برای‌ كامروایی‌ نیست‌، چیزهای‌ دیگر هم‌ باید باشد. لذا عرض‌ كرد یا علی از تو خواهش‌ می‌كنم‌ این‌ برادر من‌ را نصیحت‌ كن‌. امام‌ فرمود: موضوع‌ چیست‌؟ عرض‌ كرد، برادرم‌ لباس‌های‌ پشمینه‌ می‌پوشد; خانه‌ را رها كرده‌ و رفته ‌در یك‌ گوشه‌ای‌، می‌گوید من‌ باید عبادت‌ كنم‌; نه‌ به‌ زنش ‌می‌رسد نه‌ به‌ فرزندش‌. امام‌ گفت‌، به‌ او بگو نزد من‌ بیاید. وقتی‌ آمد، امام‌ به‌ او پرخاش‌ كرد و فرمود: هان! تو چه‌ خیال‌ می‌كنی‌؟ چه‌ گمانی‌ درباره‌ خدا می‌بری‌؟ آیا فكر می‌كنی‌ كه‌ خدا این‌ همه‌ مواهب‌ را در این‌ دنیا آفریده‌ و حلال‌ كرده‌ ولی‌ بعد از آفریدن‌ و حلال‌ كردن‌، دلش ‌می‌خواهد ما به‌ آنها پشت‌ پا بزنیم‌؟ این‌ كار معنی‌ دارد؟ از آنجا كه‌ روی‌ مسلمان‌ها همیشه‌ با پیشوایان‌ دین‌ باز بوده‌ و در آن‌ زمان‌ این‌گونه‌ رودربایستی‌های‌ موهومی‌ كه‌ الان‌ درجامعه‌ ما حكمفرماست‌ نبود، آن‌ مرد مسلمان‌ واقع‌طلب‌ عرض‌ كرد: یا امیرالمومنین! اگر این‌طور است‌ پس‌ شما چرا این‌ گونه‌ زندگی‌ می‌كنید؟ لباس‌ شما از من‌ خیلی‌ خشن‌تر و ساده‌تر است‌; خوراكت‌ از من‌ خیلی‌ ساده‌تر است‌; بی‌اعتنایی‌ات‌ به‌ مواهب‌ زندگی‌ از من‌ خیلی‌ بیشتر است‌. مولا فرمود، مطلب‌ بر تو اشتباه‌ نشود; حساب‌ من‌ از حساب‌تو جداست‌. من‌ زمامدار امت‌ اسلام هستم‌. «ان‌ الله‌ فرض‌علی‌ ائمه‌ مسلمین‌، ان‌ یعیشوا معیشه‌ انباهم‌ وكیلا یتبیغ‌ بالفقیر فقره»(6). خدا بر زمامداران‌ امت‌ اسلام‌ واجب‌ كرده‌ است‌ كه‌ زندگیشان‌ همسطح‌ بینواترین‌ مسلمانان باشد، مبادا بینوایی‌، مسلمانی‌ را از راه‌ به‌ در كند. من‌ بر حسب‌ این‌ وظیفه‌ بی‌اعتنایی‌ می‌كنم‌، اما تو كه‌ مقام‌ زمامداری‌ امت‌ را نداری‌.
ملاحظه‌ می‌كنید، حسابها در جهان‌بینی‌ اسلام‌ كاملا از هم‌ جدا و مشخص‌ است‌. مسلمان‌ها باید همواره‌ برای‌ زندگی‌ بهتر ــ ولی‌ نه‌ برای‌ یك‌ طبقه‌ و یك‌ قشر، بلكه ‌برای‌ عموم‌ ــ كوشش‌ كنند. این‌ واقعیتی‌ است‌ كه‌ در جامعه‌ای‌ كه‌ تقسیم‌ ثروت‌ غیر عادلانه‌ است‌، در جامعه‌ای‌ كه‌ گروهی‌ از مردم‌ از همه‌ چیز برخوردارند و اكثریتی‌ از بخور و نمیری‌ هم‌ برخوردار نیستند، تفریح‌ سالم‌ نیز مفهومی‌ ندارد. من‌ حتی‌ مكرر به‌ رفقای‌ «بنیاد رفاه» و دیگران‌ اعلام‌ كردم‌، سعی‌ كنید برنامه‌هایتان‌ تشریفاتی‌نباشد; در حدود متعارف‌ زندگی‌ باشد. برنامه‌ای‌ باشد قابل‌تقدیر. من‌ در مورد اقدام‌ «بنیاد رفاه» برای‌ برنامه‌های‌ تفریح ‌سالم‌ عرض‌ می‌كنم‌، برنامه‌ شما در حقیقت‌ یك‌ هدف‌روشنتر دارد، و آن‌ هدف‌ روشنتر را در همین‌ چند دقیقه‌ای ‌كه‌ از وقت‌ باقی‌ است‌ بیان‌ می‌كنم‌.
امروز ما در دنیایی‌ زندگی‌ می‌كنیم‌ كه‌ هیچ‌ انسانی ‌نمی‌تواند به‌ آسانی‌ تحمل‌ كند كه‌ تنهاست‌. احساس‌ تنهایی‌ مشكل‌ است‌. اگر این‌ آقا پسر حس‌ كرد كه‌ تنهاست‌، همبازی‌ ندارد، رفیق‌ ندارد، خودبخود و به‌ حكم‌ طبیعت‌ به ‌دنبال‌ رفیق‌ و همبازی‌ می‌رود. اگر توانستی‌ برای‌ او همبازی‌ و رفیقی‌، لااقل‌ متناسب‌ با این‌ مقدار از تعلیم‌ و تربیت‌ اسلامی‌ كه‌ ما در یك‌ محیط غیر اسلامی‌ می‌توانیم‌ تأمین ‌كنیم‌، جور كنی‌، با او همبازی‌ می‌شود; و الا می‌رود سراغ ‌یك‌ دوست‌ فاسد. امیدوارم‌ با همت‌ شما زمینه‌ای‌ فراهم ‌آید كه‌ زمین‌ها، باغ‌ها و باشگاههایی‌ در اختیار شما باشد تا به‌ كمك‌ آنها، قشر خودتان‌ را گسترش‌ دهید و با سهل‌ترین‌شرایط، در اختیار قشرهای‌ محروم‌ جامعه‌ قرار دهید. دوستان‌ علاقه‌مند ما بدانند كه‌ خرج‌ كردن‌ در این‌ راه‌، انفاق ‌فی‌ سبیل‌ الله‌ و خرج‌ كردن‌ در راه‌ خداست‌. ایجاد مدرسه‌، ایجاد وسیله‌ سرگرمی‌، ایجاد باشگاه‌، ایجاد گردشگاه‌، تنظیم‌ برنامه‌های‌ مسافرتی‌ دسته ‌جمعی‌ و امثال‌ اینها، به‌ صورت‌ كوشش‌ مشترك‌ یك‌ قشر هم‌سلیقه‌ و همفكر در راه‌ تأمین‌ آن‌ قسمت‌ از نیازمندیهای‌ زندگی‌ كه‌ یك‌ فرد و دو فرد از عهده‌ تأمین‌ آن‌ برنمی‌آیند، از واجبات‌ قشر شماست‌. انتظار و امید دارم‌ كه‌ در انجام‌ این‌ واجب‌ كوتاهی‌ نكنید.
قرآن با صراحت‌ می‌گوید، مردم‌ با ایمان‌، مردان‌ و زنان‌ با ایمان‌، پشت‌ و پناه‌ اجتماعی‌ یكدیگرند. «والمومنون‌ والمومنات‌ بعضهم‌ اولیاء بعض‌»(7). برای‌ اینكه‌ خصلت‌انسان‌ این‌ است‌ كه‌ در جامعه‌ نمی‌تواند تنها زندگی‌ كند.همكاری‌ و تعاون‌ در راه‌ تأمین‌ نیازهای‌ گوناگون‌ اجتماعی‌،از نیازهای‌ جاری‌ متعارف‌ گرفته‌ تا ایجاد جامعه‌ای‌ كه‌سیاست‌ و اقتصاد و نظام‌ اداری‌ سالم‌ داشته‌ باشد، همه‌ داخل ‌در دایره‌ بعضهم‌ اولیاء بعض‌ است‌; نه‌ تنها برای‌ مردان‌، بلكه‌ حتی‌ برای‌ خانمها; نه‌ تنها برای‌ آقایان‌ و خانمها، بلكه ‌برای‌ بچه‌ها. باید برای‌ پسران‌ و دختران‌ برنامه‌هایی‌ تهیه‌ كرد تا حس‌ نكنند به‌ حكم‌ ایمان‌ و به‌ حكم‌ پایبندی‌ به‌ دین ‌از مواهب‌ زندگی‌ كلا محروم‌ می‌مانند. احساس‌ این ‌محرومیت‌ خطری‌ بزرگ‌ برای‌ ایده‌ و هدفی‌ است‌ كه‌ شما به ‌آن‌ احترام‌ می‌گذارید. امیدوارم‌ با این‌ كوتاه ‌سخن‌ توانسته ‌باشم‌ نظر اسلام‌ را در این‌ زمینه‌ تا حدودی‌ روشن‌ كرده ‌باشم‌.

پی نوشت :


1- سوره جمعه، آیه 11
2- سخنرانی در اردوی تابستانی مدرسه رفاه
3- سوره توبه(9)، آیه 82
4 – سوره اعراف(7)، آیه 32
5- سوره زخرف(43)، آیه 41
6- خطبه 203 نهج البلاغه، به تصحیح ابن ابی الحدید.
7- سوره توبه(9)، آیه 71

منبع: بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید بهشتی

يکشنبه 7/4/1388 - 14:50
شهدا و دفاع مقدس



بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم‌
نامه‌ شما رسید. در این‌ نامه‌ درباره‌ چند مطلب‌ سوال‌ كرده ‌بودید كه‌ لازم‌ دانستم‌ به‌ این‌ سوالات‌ طی‌ نوار، پاسخ‌ مفصل‌تری‌ بدهم‌. خواهش‌ می‌كنم‌ كه‌ نوار را گوش‌ كنید تا اگر باز نكته‌ای‌ به‌ نظرتان‌ رسید بپرسید تا پاسخ‌ بدهم‌ و ضمناً نوار را هم‌ به‌ مركز اسلامی‌ هامبورگ برگردانید، چون‌ این‌گونه‌ نوارها معمولا اینجا نگهداری‌ می‌شود تا اگر باز كسی‌ از برادران‌ و خواهران‌ مسلمان‌ مشابه‌ این‌ سوالات‌ رامطرح‌ كرد، برای‌ او بفرستیم‌. البته‌ شما می‌توانید از روی ‌نوار كپی‌ بردارید و كپی‌ آن‌ را نگه‌ دارید. اگر وسیله‌ ندارید می‌توانید برای‌ ما نامه‌ بنویسید تا كپی‌ نوار را همین‌جا تهیه ‌كنیم‌ و برایتان‌ بفرستیم‌.
یكی‌ از سوالات‌ شما این‌ است‌ كه‌ «نظر اسلام‌ درباره ‌موسیقی‌ چیست‌؟ از چه‌ منبعی‌ در دین‌ این‌ جواب‌ را می‌دهید؟ اگر از قرآن‌ است‌ خواهشمندم‌ آیه‌ آن‌ را نشان ‌دهید.»
قبل‌ از این‌كه‌ نظر اسلام‌ را درباره‌ موسیقی‌ توضیح‌ بدهم‌، لازم‌ است‌ این‌ نكته‌ را یادآوری‌ كنم‌ كه‌ در آیات‌ قرآن‌ كریم و همچنین‌ در روایات‌، كلمه‌ موسیقی یا موزیك‌ یا معادل‌ آن‌ از كلمات‌ عربی‌ سراغ‌ ندارم‌; در قرآن‌ كریم‌ كه‌ قطعاً نیست‌ و در روایات‌ هم‌ تا آنجا كه‌ در خاطرم‌ هست‌، سراغ‌ ندارم‌. فقهای‌ ما وقتی‌ می‌خواستند درباره‌ حكم‌ موسیقی‌ در اسلام‌ صحبت‌ كنند، مطلب‌ را تحت‌ عنوان‌ حكم‌ «غنا» در اسلام‌ از یك‌ طرف‌ و همچنین ‌حكم‌ «آلات‌ لهو» از طرف‌ دیگر مطرح‌ كردند. در كتاب‌های‌ فقهی‌، یك‌ جا بحث‌ درباره‌ غنا و در كنار آن ‌بحث‌ درباره‌ آلات‌ لهو دیده‌ می‌شود.
كلمه‌ «لهو» در چند جای‌ قرآن‌ كریم آمده‌ است‌. از جمله‌ در سوره‌ جمعه‌ كه‌ شاید شنیده‌ باشید:
و اذا رأوا تجاره‌ أو لهواً انفضوا الیها و تركوك‌ قائماً(1)
روش‌ گروهی‌ از مسلمان‌های‌ سست‌ ایمان‌ این‌ بود كه‌ در هنگام‌ نماز جمعه‌ و موقعی‌ كه‌ پیغمبر(ص‌) مشغول‌ خطبه‌ بود، اگر صدای‌ ساز و نوا در بیرون‌ از مسجد بلند می‌شد یا صدای‌ طبل‌ كاروان‌ تجارتی‌ كه‌ از بیرون‌ مكه‌ رسیده‌ بود، به‌ گوششان‌ می‌رسید برای‌ تماشای‌ بساط طربی‌ كه‌ آنجا بود یا برای‌ این‌كه‌ فرصت‌ از دستشان‌ نرود برای‌ معامله‌ با كاروان‌، قبل‌ از این‌كه‌ دیگران‌ به‌ این‌ قافله‌ و كاروان‌ تجاری‌ برسند از پای‌ خطبه‌ پیغمبر(ص‌) كه‌ در نماز جمعه‌ ایراد می‌كرد پا می‌شدند و می‌رفتند. در این‌ آیه‌ از این‌ افراد انتقاد شده‌ است‌ و می‌افزاید:
قل‌ ما عندالله‌ خیر من‌ اللهو و من‌ التجاره‌ والله‌ خیر الرازقین‌.
شما نباید به‌ عنوان‌ تجارت‌ و كارهای‌ تجارتی‌ یا به‌ عنوان‌ تفریح‌ و سرگرمی‌ از پای‌ خطبه‌ پیغمبر در نماز جمعه ‌بلند شوید و بروید; زیرا سودی‌ كه‌ خدا در سنت‌های‌ خود برای‌ مردم‌ با ایمان‌ و درستكار مقدر و مقرر كرده‌، به ‌مراتب‌ از سودی‌ كه‌ شما از حضور در مراسم‌ شادی‌ و طرب‌ و یا لهو و سرگرمی‌ یا پیشدستی‌ در تجارت‌ یا كاروان‌ تازه‌ رسیده‌ نصیبتان‌ می‌شود، بیشتر است‌.
غالباً این‌طور گفته‌اند كه‌ منظور از لهو در اینجا همان‌ صدای‌ شیپور و نقاره و طبل و اینجور چیزهایی‌ بوده‌ كه ‌كاروان‌های‌ تجارتی‌ معمولا وقتی‌ از بیرون‌ وارد شهر می‌شدند، می‌زدند تا مردم‌ خبر بشوند كه‌ این‌ قافله‌ تجارتی ‌وارد شهر شده‌ و برای‌ معامله‌ با قافله‌ بیایند. عده‌ای‌ از مردم ‌برای‌ تماشا و سرگرمی‌ می‌رفتند و خود این‌ سر و صداها و علاوه‌ بر این‌ اصلا دیدن‌ و تماشای‌ قافله‌ یك‌ سرگرمی‌ بود. یك‌ عده‌ هم‌ برای‌ تجارت‌ و معامله‌ می‌رفتند. این‌ همان‌ چیزی‌ است‌ كه‌ حتی‌ امروز هم‌ هست‌. می‌دانید كه‌ هنوز هم‌ در جاهای‌ كوچك‌ وقتی‌ می‌خواهند چیزهای‌ كهنه‌ را بخرند، زنگ می‌زنند تا نشان‌ بدهند كه‌ برای‌ خرید آمده‌اند.
اما از این‌ آیه‌ نمی‌شود برای‌ حرام‌ بودن‌ موسیقی‌ و حرام ‌بودن‌ لهو استفاده‌ كرد. حتی‌ می‌شود گفت‌ كه‌ آیه‌ در صدد این‌ است‌ كه‌ بگوید چرا اینها نماز پیغمبر را ترك‌ كردند و رفتند، همین‌طور كه‌ با استفاده‌ از این‌ آیه‌ نمی‌شود گفت‌ كه‌ تجارت‌ حرام‌ است‌.
در چند آیه‌ دیگر از قرآن‌ كلمه‌ «اللغو» آمده‌ و بعضی‌ از فقها «لغو» را هم‌ همان‌ «لهو» معنی‌ كرده‌اند و در آن‌ آیات‌ هم‌ از لغو نكوهش‌ شده‌ اما باز در حرام‌ بودن‌ لهو استفاده‌ نمی‌شود.
در سوره‌ مومنون‌ در آیه‌ سوم‌ در صفات‌ مومنان‌ گفته ‌می‌شود:

والذین‌ هم‌ عن‌ اللغو معرضون‌.
آنها كسانی‌ هستند كه‌ از لغو یعنی‌ از لهو اعراض‌ می‌كنند. «لغو یعنی‌ بیهوده‌ و لهو یعنی‌ سرگرمی‌. مومنان‌ كسانی‌ هستند كه‌ از بیهوده‌ روی‌ می‌گردانند.»
در آیه‌ 72 از سوره‌ فرقان‌ در صفات‌ بندگان‌ پاك‌ گفته ‌می‌شود:
والذین‌ لا یشهدون‌ الزور و اذا مروا باللغو مروا كراماً.
آنها كه‌ به‌ باطل‌ شهادت‌ نمی‌دهند و یا در مجالس‌ باطل‌ شركت‌ نمی‌كنند و وقتی‌ كه‌ از كنار لغو می‌گذرند با بزرگواری‌ از كنار آن‌ می‌گذرند.
یا در آیه‌ 55 از سوره‌ قصص‌:
و اذا سمعوا اللغو اعرضوا عنه‌
وقتی‌ كه‌ لغو به‌ گوش‌ آنها می‌خورد اعراض‌ می‌كنند و روی‌ می‌گردانند.
این‌ آیات‌، خواه‌ «لغو» به‌ معنی‌ «لهو» و خواه‌ «لغو» به‌معنی‌ «لغو» باشد و یا اصلا معنی‌ مستقلی‌ داشته‌ باشد، ظاهر مطلب‌ این‌ است‌ كه‌ از این‌ آیات‌ در اثبات‌ حرمت‌ موسیقی‌ نمی‌توان‌ استفاده‌ كرد.
بنابراین‌ می‌توان‌ گفت‌ كه‌ در آیات‌ قرآن‌ كریم‌ آیه‌ای‌ كه ‌بتوانیم‌ از آن‌ حرمت‌ موسیقی‌ و به‌طور كلی‌ حتی‌ حرمت‌ لغو و حتی‌ حرمت‌ غنا را استفاده‌ كنیم‌، موجود نیست‌.



این‌ درباره‌ آیات‌. اما درباره‌ روایات‌. روایات‌ بسیاری‌ درباره‌ غنا هست‌ كه‌ از این‌ روایات‌ كم‌ و بیش‌ برای‌ حرمت‌ غنا استفاده‌ می‌شود. روایاتی‌ هم‌ درباره‌ ساز زدن‌، تنبور زدن‌ و اینجور چیزها هست‌ كه‌ به‌ آنها آلات‌ طرب‌ و آلات‌ لهو گفته‌ می‌شود. این‌ روایات‌ هم‌ كم‌ و بیش‌ بر حرام‌ بودن‌ استفاده‌ از این‌ وسایل‌ دلالت‌ می‌كند و این‌ روایات‌ هم‌ در میان‌ كتب‌ شیعه و هم‌ در كتب‌ اهل‌ سنت موجود می‌باشد. درباره‌ این‌ روایات‌ باید اجمالا گفت‌ كه‌ این‌ روایات‌ می‌خواهد بگوید غنا و همچنین‌ استفاده‌ از آلات‌ طرب‌ از قبیل‌ ویلن و انواع‌ دیگر سازها مانند تار و تنبك‌، حرام ‌است‌.
بعضی‌ از فقها این‌طور استنباط كرده‌اند كه‌ این‌ روایات‌ نمی‌خواهد بگوید كه‌ موسیقی‌ به‌ طور كلی‌ حرام‌ است‌ بلكه ‌این‌ها می‌خواهد بگوید، این‌ بساط مجالس‌ لهو و لعب‌، این‌بساط مجالس‌ خوشگذارنی‌ كه‌ در زمان‌ امامان‌ معصوم‌(ع‌) و در زمان‌ پیشوایان‌ اسلامی‌ در خانه‌های‌ ثروتمندان‌، حكام‌، فرمانداران‌، صاحبان‌ ثروت‌ و قدرت‌ معمول‌ بوده‌، مجموعاً حرام‌ است‌. در حقیقت‌ این‌ روایات‌ درصدد بیان ‌حرمت‌ آن‌ سبك‌ موسیقی‌ و آن‌ سبك‌ مجالس‌ عیاشی‌ كه‌ در زمان‌ پیشوایان‌ دینی‌ ما در خانه‌ها و در محل‌ زندگی‌ بسیاری‌ از اشراف‌ و ثروتمندان‌ معمول‌ بوده‌، می‌باشد. و این‌ مجالس‌، مجالسی‌ بوده‌ كه‌ در آن‌ خوانندگی‌ به‌ عنوان ‌نمك‌ آش‌ استفاده‌ می‌شده‌، یعنی‌ خوانندگی‌ و نوازندگی ‌برای‌ تشویق‌ شركت‌ كنندگان‌ به‌ گناهان‌ دیگر بوده‌ است‌. اصلا این‌ نوع‌ خوانندگی‌ و نوازندگی‌ به‌ این‌ معنا كه‌ در آن ‌مجالس‌ زنان‌ با مردان‌ شركت‌ می‌كردند و مجالس‌، مجالس‌ عیاشی‌، هوسرانی‌، هرزگی‌، زنا، فسق‌ و فجور بوده‌ و ترانه‌هایی‌ كه‌ تشویق‌ كننده‌ به‌ این‌ كار بوده‌، حرام‌ است‌.
بنابراین‌ خلاصه‌ مطلب‌ چنین‌ است‌: آوازه ‌خوانی‌ حرام‌ نیست‌ و هر نوازندگی‌ حرام‌ نیست‌. آن‌ نوع‌ از آوازه‌ خوانی ‌و آن‌ نوع‌ از نوازندگی‌ كه‌ شنونده‌ یا حاضران‌ در یك‌ مجلس‌ را به‌ گناه‌ می‌كشاند و اهتمام‌ آنها را به‌ رعایت‌ قوانین‌ پاكی‌ و تقوی‌ ضعیف‌ می‌كند و اراده‌ آنها را برای ‌گناه‌ نكردن‌ و به‌ گناه‌ آلوده‌ نشدن‌ سست‌ می‌كند و آنها را به ‌شركت‌ در فساد و گناه‌ تشویق‌ می‌كند، این‌ نوع‌ موسیقی‌ حرام‌ است‌. اما اگر آوازه‌خوانی‌ یا حتی‌ موسیقیی‌ هست‌ كه‌ این‌ اثر را ندارد، حرام‌ نیست‌. این‌ رأی‌ برخی‌ دیگر از دانشمندان‌ و فقهاست‌ كه‌ این‌ روایات‌ را این‌طور فهمیده‌اند. بنابراین‌ درباره‌ موسیقی‌ در اسلام‌ می‌توان‌ این‌طور گفت‌ كه ‌هر نوع‌ آوازه ‌خوانی‌ و هر نوع‌ موسیقی‌ كه‌ شنونده‌ را به ‌شهوترانی‌ و مخصوصاً به‌ بی‌پروایی‌ در گنه‌كاری‌ می‌كشاند و شنونده‌ را برای‌ ارتكاب‌ فسق‌ و فجور و كارهای‌ خلاف‌ عصمت‌ و پاكی‌ و تقوی‌ بی‌پروا می‌كند و انگیزه‌های‌ شهوت‌ را در او چنان‌ برمی‌انگیزد تا در ارتكاب‌ گناه‌، خدا، قانون‌ خدا، تعالیم‌ پیغمبران‌، رعایت‌ پاكی‌ و تقوی‌ و رعایت‌ ارزش‌های‌ عالی‌ انسانی‌ را ولو موقتاً فراموش‌ كند در اسلام‌ حرام‌ است‌. این‌ قدر مسلم‌ است‌. اما نمی‌شود گفت‌ كه‌ آوازه ‌خوانی‌ها و موسیقی‌های‌ دیگر به‌طور مسلم‌ در اسلام ‌حرام‌ شده‌ است‌.
حالا توجه‌ می‌كنید به‌ این‌كه‌ حتی‌ كلمه‌ لهو و به ‌خصوص‌ كلمه‌ لغو هم‌ چقدر با این‌ نوع‌ موسیقی‌ مناسب‌ است‌. در كلمات‌ فقها گفته‌ می‌شود: اللهو ما ینهی‌ عن‌ ذكرالله‌ «لهو آنی‌ است‌ كه‌ آدمی‌ را از یاد خدا غافل‌ كند».
این‌ «از یاد خدا غافل‌ كردن‌»، می‌خواهد مرحله‌ خاصی ‌از غفلت‌ از یاد خدا را بیان‌ كند و آن‌ مرحله‌ خاص‌ این‌ است‌ كه‌ آدم‌ با ایمان‌، هر وقت‌ با گناهی‌ و لغزشی‌ روبه‌رو می‌شود، خودبخود به ‌یاد خدا می‌افتد. این‌كه‌ چون‌ این‌ كار حرام‌ است‌ و خدا گفته‌ نكن‌، پس‌ نكنم‌. این‌ حالت‌ كه‌ برای‌ یك‌ انسان‌ با ایمان‌ در برخورد با گناه‌ دست‌ می‌دهد یكی‌ از ضامن‌های‌ موثر در حفظ پاكی‌ و فضیلت‌ در مردم‌ است‌.
اصلا یكی‌ از مهمترین‌ ارزش‌های‌ ایمان‌ این‌ است‌ كه‌ ایمان‌ پلیس‌ باطن‌ است‌. وقتی‌ انسان‌ تك‌ و تنها هم‌ نشسته‌ و با گناهی‌ روبه‌رو می‌شود، ایمان‌ درونی‌ و وجدان‌ الهی‌ بر او نهیب‌ می‌زند كه‌ خدا ناظر اعمال‌ توست « نكن» این‌ نوع‌ توجه‌ به‌ خدا از مهمترین‌ ارزش‌های‌ تربیت‌های‌ دینی‌ است‌.
بنابراین‌ خودبه‌خود آن‌ نوع‌ موسیقی‌ و آن‌ نوع‌ از آوازه‌خوانی‌ كه‌ در آدمی‌ این‌ توجه‌ را ضعیف‌ كند تا آن ‌حد كه‌ انسان‌ وقتی‌ با گناه‌ روبه‌رو می‌شود اصلا دیگر یادش‌ نباشد كه‌ خدایی‌ هست‌ و بی‌پروا گناه‌ كند و حتی‌ با شوق‌ و رغبت‌ به‌ گناه‌ آلوده‌ شود، البته‌ حرام‌ است‌. من‌ فكر می‌كنم ‌كه‌ اگر هیچ‌ آیه‌ و هیچ‌ روایتی‌ هم‌ در این‌باره‌ نبود و فقط ما بودیم‌ و تعالیم‌ اسلام‌ و بلكه‌ تعالیم‌ ادیان‌ درباره‌ ارزش‌ ایمان‌، استنباط می‌كردیم‌ كه‌ این‌ نوع‌ موسیقی‌ حرام‌ است‌.
خلاصه‌ می‌كنم‌: بسیاری‌ از ترانه‌هایی‌ كه‌ مخصوصاً زن‌های‌ ترانه‌خوان‌ می‌خوانند، وقتی‌ در مجلسی‌ خوانده ‌می‌شود و عده‌ای‌ را در ارتكاب‌ گناه‌ بی‌اختیار می‌كند، این ‌نوع‌ آوازه‌خوانی‌ و ترانه‌خوانی‌ حرام‌ است‌. بنابراین‌ آن‌ نوع‌ موسیقی‌ها، آن‌ نوع‌ ترانه‌ها، نوازندگی‌ها و خوانندگی‌ها كه ‌در شنونده‌ این‌ اثر را بگذارد كه‌ او را در ارتكاب‌ گناه ‌بی‌پروا كند به ‌طوری‌ كه‌ در برخورد با گناه‌ اصلا یاد خدا نباشد یا یاد خدا برایش‌ آنقدر ضعیف‌ شده‌ باشد كه‌ او را نتواند از گناه‌ باز بدارد و این‌ ضعف‌ و این‌ تضعیف‌ یاد خدا نتیجه‌ این‌ خوانندگی‌ و نوازندگی‌ باشد، چنین‌ خوانندگی‌ و چنین‌ نوازندگی‌ كه‌ این‌ اثر تضعیف‌ كننده‌ ایمان‌ و پروای‌ از گناه‌ را داشته‌ باشد، حرام‌ است‌.
این‌ را می‌توان‌ به ‌عنوان‌ نظر قطعی‌ اسلام‌ درباره‌ موسیقی‌ گفت‌. اما آیا هر نوع‌ خواندن‌ و هر نوع‌ نواختن‌ كه‌ این‌ اثر را نداشته‌ باشد، به‌ صرف‌ این‌كه‌ خوانندگی‌ است‌، می‌توان ‌گفت‌ حرام‌ است‌ یا نه‌ مورد تردید است‌. قدر مسلم‌ این‌ است‌ كه‌ از مسلمات‌ اسلام‌ نیست‌ و آن‌ را به‌ حساب‌ رأی‌ همه‌ علمای‌ اسلام و فقهای‌ اسلام و حتی‌ رأی‌ همه‌ فقهای‌ شیعه ‌هم‌ نمی‌شود گذاشت‌. این‌ها مطالبی‌ است‌ كه‌ فعلا تا این‌ حد درباره‌ موسیقی می‌توانم‌ بگویم‌.
الان‌ كتابی‌ كه‌ با این‌ منطق‌، مطلب‌ را تجزیه‌ و تحلیل ‌كرده‌ باشد به‌ خاطر ندارم‌. اگر در آینده‌ چنین‌ كتابی‌ دیدم ‌برای‌ مطالعه‌ شما خواهم‌ فرستاد.
يکشنبه 7/4/1388 - 14:48
سينمای ایران و جهان

 

شیلا خداداد-1/2/1388

 

 

شیلا خداداد-1/2/1388

شیلا خداداد-1/2/1388

يکشنبه 7/4/1388 - 12:23
سياست

به گزارش تماشاگران به نقل از مهر، اولین بارهای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری عبارتند از :

 

1- برای اولین بار در 30 سال گذشته تعداد آراء نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری را بلافاصله پس از اعلام نتایج به تفکیک استانی و شهرستانی بر روی سایت وزارت کشور قرار دادیم که این آمار در طول یک هفته بالغ بر 120 هزار نفر بازدید کننده داشت و بسیاری از رسانه های صوتی و تصویری و مکتوب از جمله صدا و سیما ، خبرگزاری ها و مطبوعات این آمار را به صورت کامل منتشر کردند در حالی که در انتخابات گذشته تعداد آراء نامزدها به تفکیک استانی و شهرستانی پس از ماه ها از برگزاری انتخابات در مجلد های مخصوص چاپ و فقط در اختیار برخی مسئولان قرار می گرفت و به نوعی محرمانه تلقی می شد و حتی بسیاری از پژوهشگران نمی توانستند از آن استفاده کنند .

2- برای اولین بار در طول 30 سال برگزاری انتخابات ، تعداد آراء نامزدهای انتخابات را به تفکیک صندوق به صندوق با ذکر بخش، شهرستان و استان منتشر کردیم در حالی که تاکنون آمار تفکیکی صندوق به صندوق در هیچ انتخاباتی حتی به صورت محرمانه نیز منتشر نشده بود و این آمار تاکنون بیش از 125 هزار بازدید کننده داشته است .

3- برای اولین بار نتایج انتخابات به صورت کاملاً علمی و در کمترین زمان ممکن به اطلاع هموطنان رسید. در گذشته اینگونه بود که در هر شهرستان که نتایج مشخص می شد نتایج به ستاد انتخابات کشور ارسال می شد و از آنجا که برخی نامزدها در یک شهرستان یا استان خاص به هر دلیلی از جمله دلایل قومیتی آراء بیشتری داشت هنگامی که این آراء اعلام می شد توقعی بی جهت را برای نامزدها و هوادارانشان ایجاد می کرد که با اعلام نتایج دیگر استان ها و شهرستان ها نتایج تغییرات ملموسی پیدا می کرد اما این بار از آنجا که هر شعبه مستقیماً و به صورت آن لاین به سرور مرکزی ستاد انتخابات کشور متصل بود به محض پایان شمارش آراء، نتیجه هرصندوق به صورت جداگانه به سرور مرکزی ستاد انتخابات ارسال می شد و جمع بندی ستاد از صندوق های سراسر کشور بود و از همین جهت می بینیم که ترتیب نامزدها به هم نخورد و تنها درصد آراء کمی تغییر یافت .

4- برای اولین بار با اطلاع رسانی به موقع کمیته اطلاع رسانی ستاد انتخابات کشور و به روزکردن سریع سایت وزارت کشور موجب شد شماربازدید کنندگان این سایت دربرخی روزها به طور میانگین به 800 هزار افزایش یابد که این امری بی سابقه برای بازدید از سایت وزارت کشور بوده است .

5- برای اولین بارامکانات وسیعی برای خبرنگاران فراهم شد تا به سرعت اخبار وتصاویر خود را درروزهای ثبت نام کاندیداها ، روز انتخابات و روز اعلام نتایج مخابره کنند به گونه ای که بیش از 100 نفر از خبرنگاران و تصویربرداران در نامه ای به وزیر کشور از توجه ویژه ستاد انتخابات کشور به خبرنگاران قدردانی کردند .

6- برای اولین بار کمیته اطلاع رسانی با ترتیب دادن حدود 150 برنامه خبری اعم از برنامه های تلویزیونی، رادیویی، نشست های خبری و مصاحبه های اختصاصی برای مسئولان وزارت کشور و ستاد انتخابات کشور، بیشترین اطلاع رسانی را درباره روند برگزاری انتخابات داشته است .

7- برای اولین بار از داوطلبان ریاست جمهوری بصورت اینترنتی ثبت نام کردیم تا در محل ستاد انتخابات کشور کمتر از آنها وقت گرفته شود و به جای 45 دقیقه حدود 10 دقیقه معطل شوند .

8- برای اولین بار رسماً اعلام کردیم که همه نامزدها به تعداد صندوق های رأی در سراسر کشور یعنی 45713 نفر می توانند نماینده معرفی کنند تا سر صندوق ها حاضر وناظر باشند .

9- برای اولین بار سایتی طراحی کردیم که نامزدها، نمایندگان خود را در این سایت معرفی بکنند و مدارک لازم را هم به همان سایت ارائه کنند که بصورت الکترونیکی برای آنها کارت شناسایی صادر شود، علیرغم استقبال اولیه نمایندگان نامزدها از این طرح، متأسفانه از این امکان استفاده نکردند و مجبور شدیم کارت های آنها را بصورت دستی صادر کنیم .

10- برای اولین بار بیش از92 هزار نفر ازنمایندگان کاندیداها بر سرصندوقهای رأی حاضر شدند تا از نزدیک ناظر برگزاری انتخاباتی سالم و باشکوه باشند و شمارش آراء نیز در حضور این نمایندگان انجام شد. به این ترتیب برای اولین بار به صورت متوسط در هر شعبه اخذ رأی ( صندوق ) دو نماینده از کاندیداها حضور داشتند .

11- برای اولین بار در طول 30 سال برگزاری انتخابات یک نامزد انتخاباتی (جناب آقای میرحسین موسوی) بیش از 000/40 نماینده بر سر صندوق ها داشت. یعنی درحدود 90 درصد از صندوق های اخذ رأی نمایندگان آقای موسوی حاضر و ناظر بودند.
12- برای اولین بار همه شعب اخذ رأی به بارکدخوان مجهز شدند تا در سریع ترین زمان ممکن کد ملی افراد را بخوانند تا اولاً اطلاعات آماری مناسبی را بتوانیم ارائه کنیم، ثانیاً از معطل شدن بیش از حد مردم جلوگیری شود .

يکشنبه 7/4/1388 - 12:19
دانستنی های علمی

 

 

 

رو طاق هفت آسمون نوشته،که باغ عشق مادر قشنگ تر از بهشته ....

 

ببوسم دست و پا مهر و وفاتو                       ببوسم آی ببوسم خاک پاتو

برم قربون قلب مهربونت                           که جون و زندگیم بسته به جونت

 

مادر سلام ، صبحت بخیر

مادر شبی و روزت بخیر

ای مادر برگ گلم

امروز و هر روزت بخیر

 

ای مادرم تاج سرم ،از بر گ گل نازکترم

در لحظه های بی کسی تنها تو بودی یاورم

 

            مادر وجودت نعمته ،عطر نفسهات برکته

                                                       عشقی که میگن عشق توست ،بارون پاک رحمته

         تا من یه روز بزرگ شم،چقدر لحظه شمردی

                                                         یک بار غصه میخوردم ،هزار بار تو میمردی ....

 

 

 

تو که عاشقترین عاشقایی                    فرشته ای زعرش کبریایی

تو ای مادر  صفا و شور خونه              برکت وجودت نور خونه

اگه با این با این ترانه حقیرم                  سراپاتو من از طلا بگیرم

هنوز شرمندتم ای نازنیم                کلام اول و آخرینم

مادر توئی جان پناه من                      مادر توئی تکیه گاه من

مادر ... مادر ... مادر ....

 

توئی بالاترین معراج یک زن                 تو عمری و تو جونی , پاره تن

به قربون دو دست مهربونت                     بکش دست نوازش بر سر من

سرم رو باز بذار به روی شونت                    بخون باز لالایی های عاشقونت

بگو با من خدای ما بزرگه                    فدای اون دعاهای شبونت

مادر توئی جان پناه من                        مادر توئی تکیه گاه من

مادر ... مادر ... مادر ....

 

خدا از خاک عشق تو رو سرشته           فرستاده  از آسمون فرشته

تا در آغوش امن خود بگیرم                که این ذره جا مثل بهشته

بمیرم من اگر با غصه و غم                     گذاشتم روی دوشت کوله باری

بشه ای کاش نگاهم سایه ساری              که روی چشم من قدم بزاری

بمون مادر که دل بی تو میمیره                  دل کوچیک من پیش تو شیده

نشه کم سایه تو از سر من               خدا هرگز تو رو از من نگیره

مادر توئی جان پناه من                        مادر توئی تکیه گاه من

مادر ... مادر ... مادر ....

 

 

 

این یک شعر زیبا هم برای کسانی است که از شهر و دیارشان دورند و می خواهند برای مادرشان پیامی بفرستند...

مادرم وقتی تو غربت یاد یاران می کنم                عکس ماهت رو همیشه بوسه باران میکنم

مادرم  اگه خدا خواست که به خدمتت بیام        جان فدای تو به رسم جان نثاران می کنم

 

 

مادر صفاتو قربون  

شوق نگاتو قربون

وقتی صدام می کنی

زنگ صداتو قربون

کم نشه سایت از سرم

الهی قربونت برم

اونی که فدات می شه منم

ای همه جان و تنم

مگه ازت دل می کنم

 

 

کسی جای تو رو توقلب من نمیگیره هرگز ...مادر   

ارادتمندی در وجود من نمیمیره هرگز ...مادر

ای شاه بیت ترانه عشق    ای وجود تو بهانه عشق

 

مادرم فکر نکن  حتی یه لحظه از تو غافلم        توئی گل سرسبد باغ و گلستان دلم

 

مادرم اینو بدون توئی تو دنیا عزیزترین کَسم

  دلم می خواد همش بگم دوست دارم..مادر با هر نفسم

 

 

 

تو حیا ط خونمون عطر گل یاسمنه         آروم آروم اطلسی تو باغچمون دور می زنه

این طرف یاس و بنفش اون پر نسترنه       اما توی باغچه مامان گلی گل منه

 

 

مادرم تو نوگلی گل واسه گل گلدون طلائی 

مادرم غنیمتی بخدا تو هدیه خدائی

مادرم بخدا هیچ گلی بو ی وفای تو رو نداره

 کنار عطر عشق تو حتی اقاقی کم میاره ....

يکشنبه 7/4/1388 - 12:15
موبایل

 

 تماشاگران را ببینید و لذت ببرید| www.tamashagaran.ir | برای تمام سنین و سلیقه ها...كلیك كنید تا باور كنید

تماشگران- سایت میهن بلاگ که  یکی از بهترین سایت های  ارائه فضای اینترنتی   به وبلاگ ها و وب سایت ها  است  از صبح روز پنج شنبه  28 خرداد ماه 1388 به دلایل نامعلوم فیلتر شد و امروز عصر پس از  گذشت قریب به یک هفته رفع فیلتر شد .البته سایت ها و وبلاگ های زیر مجموعه این سرویس دهنده فضای اینترنتی فیلتر نشدند. 

 

 

 از آنجا که سایت تماشاگران بر روی هاستینگ میهن بلاگ قرار دارد و با استفاده از کنترل پنل این سایت به روز رسانی می شود  با توجه به فیلتر شدن سا یت میهن بلاگ که هزاران سایت و وبلاگ اینترنتی فارسی زبان بر روی کنترل پنل آن قرار دارد  ، تماشاگران نیز مشکل به روز رسانی پیدا کرد و از  اوایل روز پنج شنبه 28 خرداد ماه 1388 به مدت 72 ساعت به روز رسانی نشد.

اما از آنجا که این امر بر کیفیت و اعتبار این سایت لطمه وارد می کرد و بنا به احترام به خوانندگان عزیزی که اخبار و رویدداهای روز را از طریق این سایت پیگیری میکردند خوشبختانه  در روز  یکشنبه 31 خرداد 1388 علی رغم اینکه هنوز سایت میهن بلاگ  رفع فیلتر نشده بود توانستیم  این سایت را به روز رسانی کنیم.

به هرحال خرسندیم که امروز با تلاش مدیران محترم میهن بلاگ این سایت رفع فیلتر شد و از امروز طبق قولی که داده بودیم امیدواریم بتوانیم با رفع فیلتر شدن سیستم میهن بلاگ جبران گذشته را بنماییم.

يکشنبه 7/4/1388 - 12:12
کامپیوتر و اینترنت

یکی از قابلیت های شبکه فیس بوک این است که کاربران میتوانند برای خود  آلبوم عکس بسازند و عکس های خود را در آلبوم ها قرار دهند و دسته بندی کنند. اگر بخواهید تمامی عکس های یک آلبوم را دانلود کنید تنها راه مشاهده تک تک تصاویر و ذخیره کردن آن ها است.

اما اخیرا افزونه ای جدید برای مرورگر فایرفاکس منتشر شده است که امکان دانلود یکباره آلبوم تصاویر کاربران در فبس بوک را فراهم میکند.

آلبوم های فیس بوک را به راحتی دانلود کنید

آلبوم های فیس بوک را به راحتی دانلود کنید

ش

نام این افزونه پر کاربرد FacePAD می باشد.

 

افزونه را نصب نمایید و به سراغ آلبوم های فیس بوک بروید !

بر روی تصویر آلبوم کلیک کرده و گزینه Download Album with FacePAD را انتخاب نمایید.

اگر پیغامی مشاهده کردید بر روی OK کلیک نمایید تا دانلود تمامی تصاویر آلبوم مورد نظر آغاز شود.

facepadfacebookphotoalbum-thumb

پ . ن : محل پیش فرض فایل های دانلود شده در فایرفاکس بر روی پوشه دسکتاپ می باشد که با رفتن به قسمت تنظیمات فایرفاکس می توانید این مسیر را تغییر دهید.

يکشنبه 7/4/1388 - 11:41
موبایل
يکشنبه 7/4/1388 - 11:25
دعا و زیارت

لَذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ]]در مورد این آیه بیشتر توضیح بدهید

 لطفا؟ 
 آیا در بهشت  خوردن شراب آزاد است؟ اگر منظور شراب نیست پس چه چیزی است 
 شراب در زبان عربی به معنای نوشیدنی هست.و در ایاتی که در مورد شراب بهشتی امده همه به معنای یک نوشیدنی هست که مستی و تباهی  
 عقل  بهمراه ندارد.بلکه نوشیدنی هست که باعث می شود انسان بتواند راحت تر و مسرورانه تر با خدای خود ارتباط معنوی و عاشقانه  برقرار کند 
 خداوند در قران در مورد شراب بهشتی می فرماید: 
 لَا فِیهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا یُنزَفُونَ 
 شرابى كه نه در آن مایه تباهى عقل است و نه از آن مست مى‏شوند!37/47 
جمعه 5/4/1388 - 12:37
دعا و زیارت

وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ]]

 در مورد این آیه بیشتر توضیح بدهید لطفا؟ 
 بسم الله الرحمن الرحیم 

یکی از مسائلی که خیلی مورد تاکید قران هست اینست که خداوند ما انسانها را به این دنیا آورده تا ما آزمایش

کند و مومن خالص و ناخالص را جدا نماید.وبرای این کار خداوند انسان را به روشهای مختلف آزمایش می نماید.

اصلا معنی اصلی  کلمه بلاء

یکی از مسائلی که خیلی مورد تاکید قران هست اینست که خداوند ما انسانها را به این دنیا آورده تا ما آزمایش

کند و مومن خالص و ناخالص را جدا نماید.وبرای این کار خداوند انسان را به روشهای مختلف آزمایش

می نماید.اصلا معنی اصلی  کلمه بلا،آزمایش هست و از انجا که آزمایش بیشتر مقارن با سختی هست

ما در مورد  سختی ها و گرفتاریها از کلمه بلا استفاده می نماییم.

ایات قرآن در مورد بلا و آزمایش ه الهی:

وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَات

ِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ

 

قطعاً همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و میوه‏ها، آزمایش مى‏كنیم؛

و بشارت ده به استقامت‏كنندگان!

2/155

وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنكُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ

 

ما همه شما را قطعاً مى‏آزمائیم تا معلوم شود مجاهدان واقعى و صابران از میان شما كیانند،

و اخبار شما را بیازماییم!

47/31

أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَكُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ

آیا مردم گمان كردند همین كه بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها مى‏شوند و آزمایش نخواهند شد؟!29/2

فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَكِنَّ اللّهَ رَمَى وَلِیُبْلِیَ

الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلاء حَسَناً إِنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

این شما نبودید كه آنها را كشتید؛ بلكه خداوند آنها را كشت! و این تو نبودى (اى پیامبر كه خاك و سنگ به

صورت آنها) انداختى؛ بلكه خدا انداخت! و خدا مى‏خواست مؤمنان را به این وسیله امتحان خوبى كند؛ خداوند

 شنوا و داناست.8/17

 

دقت در این آیات کاملا ما را متوجه یک اصل می کند و آن اینکه خداوند انسانها را در این دنیا به آزمایش

مبتلا خواهد نمود.هرچند گاهی ازمایشات سخت هست مانند از دست دادن عزیزان و کمبود هزینه زندگی وغیره.


اما به هر صورت وظیفه مومن اینست که با این ابتلائات صبر نماید و همیشه در ایمان و ذکر خداوند ثابت قدم

باشد

اما جای یک سوال باقی می ماند که اگر خداوند به همه چیز مطلع هست و اسرار ما را می داند پس چرا

ما را آزمایش نمی نماید؟

در پاسخ این اشکال باید گفت که آزمایش الهی فقط برای شناخت ما انسانها نیست بلکه حداقل اثری

که این آزمایشات دارد تقویت ایمان مومنین و شناخت خالصین و نا خالصین نزد مومنین.

و علاوه بر اینها باید گفت بر فرض که خداوند مومنین خالص خود را می شناسد اگر آنها را  بدون عمل وارد

بهشت و رحمت خود نماید در اینصورت دیگر برتری انسان بر فرشتگان وجود نخواهد داشت.چرا که برتری

انسان از فرشتگان به خاطر عمل ارادی انسان هست .

و کاملا عکس همین قضیه برای کفار هم صدق می نماید.یعنی امکان ندارد خداوند به صرف دانستن اینک

ه شخصی بدکار است و آن شخص هنوز عملی ازش سر نزده او را عقاب نماید.

البته هنوز مسائل دیگری در این موضوع هست که از حوصله این مجال خارج است .در صورت تمایل

می توانید در انجمن گفتگو مطرح نمایید.

جمعه 5/4/1388 - 12:36
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته