همشهری آنلاین:
بازیهای بومی و محلی در هر جغرافیا و
اقلیمی برگرفته از فرهنگ و آداب و رسوم آن منطقه است. این بازیها متناسب
با ویژگیهای فرهنگی حاکم بر هر منطقه شکل میگیرند.
بسیاری از ورزشهای بومی و محلی در روستاها و حتی شهرهای استان مازندران در حال فراموشی است، اما اخیرا تلاشهایی صورت گرفته تا بازیهای بومی و محلی مناطق مختلف این استان با برگزاری مسابقات احیا شود.
یکی از بازیهای معروف (سپک تاکرا)
که کشورهای آسیای شرقی مدعی هستند زادگاه این ورزش آنجاست، در سالهای
قبل از انقلاب در روستاهای مازندران به عنوان پاپلیس بازی رواج داشته است.
بازیها و سرگرمیهای محلی استان مازندران که برخی از آنها در مناسبتهای خاص برگزار میشوند؛ عبارتند از:
- آل چمیلیک، آیترک، گونترک (ماه میخوام - آفتاب میخوام)، اته بزهکا،
ادنگ قلوک، ارکون ورکون، ارنگ و مرنگ، استا میخوام بیایم از باغت گل بچینم،
اغوزچالی، السلامعلیک خال خالکه، اودنگهتیر، بلنیکا، بورد- بورد (رفت،
رفت)، پاچوبازی ، پکپکی، پلنگ پرشی، پنجه، پیشهکا، تب وچه له، تبکا
(توپبازی)، ترنابازی، توپا قاچ، تلاجنگی، جوزکا، جهنمکا، چرخککا، چش
بهچش، چک بهچک، چلیککا ، چلى مالکا، چوخر سواری، چهارراه ، خرجین هاله،
خرسواری ، دچرخهکا، دسه بزهکا، دغلبازی، دنقولکا ، دیواری ، ذکر خنجر ،
رسنکا، رسنکیوک، زوزو، سر بپرىکا، سرسنگ بهسنگ، سنگچران، سنگ کشتی، سیتکا،
شاهوزیرکا، شیر و پلنگ، شیطانبازی، علیخان جرجور، قابکا، کشتى باشال، کشتى
کمری، کلاحسابه، کلکتراش، کمربندبازی، کیوبه، گیروش (ترکمنی)، گزکا،
گودلهزنی، لاپهکا، لیسبرلیس، مردخدا ، مرغنه جنگی ، نعش، وجهکا، هفت سنگ،
یک چک دو چک ، یک دبه - دو دبه و... .
در ادامه برخی از اینگونه بازیها و سرگرمیها معرفی شده است:
آغوزکا یا گردو بازی:
بازیکنان گردو ها را دو به دو روی یکدیگر چیده و هر یک به نوبت با گردویی به نام کل یا تیره ( گردوی بزرگ تر ) به گردوها می زنند.
اگر
نفر اول به گردو ها زد و آنها را انداخت فعلا" برنده محسوب می شود و بقیه
بازیکنان باید به تیره او بزنند هر کسی موفق شد صاحب همه گردوها می شود در
غیر این صورت نفر اول همه گردوها را جمع می کند.
چلیک مارکا:
بازیکنان به دو گروه تقسیم می شوند. برای بازی دو تکه چوب یا چلیک و و چوب بزرگ یا مارکا نیاز دارند.
ابتدا گروه اول، چوب کوچک را روی گودالی قرار می دهند سپس با چوب بزرگ به زیر چوب کوچک کی زنند و آن را به طرف بالا پرت میکنند.
چوب هر یک از بازیکنان که مسافت بیشتری را طی کند، آن گروه برنده می شود افراد بازنده باید به برندگان سواری بدهند.
رزین کا:
رزین وسیله چوبی به شکل Y است که تکه نوار لاستیکی به دو سر انتهای چوب بسته می شود.
بازیکن با گذاشتن سنگ لای لاستیک و کشیدن آن به طرف عقب سنگ را پرتاب می کند و گنجشک شکار می کند.
ریسمان بازی:
از بازی های نمایشی سنتی مازندران به ویژه در غرب استان، ریسمان بازی است. این بازی غالبا در مراسم عروسی برگزار می شد.
ریسمان بازان دو نفر هستند یک نفر به عنوان بند باز بالای طناب راه می رود و دیگری به نام شیطانک در پایین میایستد.
بند باز بالای طناب با گذاشتن مجمع روی سر یا سوار شدن روی دوچرخه روی
طناب راه میرود و شیطانک نیز در پایین با درآوردن شکلک و حرکات خنده آور
تماشاچیان را سرگرم می کند بعد از پایان نمایش شیطانک در بین تماشاچیان
میچرخد و پول و شیرینی جمع می کند از صاحب خانه نیز پول و شیرینی
میگیرند.
کشتی لوچو:
کشتی لوچو از کشتی های محلی استان مازندران است و در گذشته در مراسم عروسی اجرا می شد.
اما امروزه در بعضی از نقاط استان این کشتی همه ساله در تابستان بعد از وجین شالی، هنگام فراغت کار روستاییان ، انجام می شود.
در ایام دیگر مانند اعیاد مذهبی و ملی نیز کشتی لوچو برگزار می شود و جایزه برنده یک راس گاو است که توسط اهالی خریداری می شود.
برای مسابقه دو نفر از کشتی گیران با تجربه به عنوان داور انتخاب می
شوند در این کشتی هر گونه ضربه زدن به بدن یا سر حریف، گرفتن انگشت دست،
سرچنگک و ضربه زدن به کتف و گرفتن گوش، خطا محسوب می شود.
کشتیگیری که در این دو هفته تمامس حریفان را شکست دهد، برنده مسابقه
است. در طول برگزاری مسابقه ساز و دهل نیز نواخته می شود تا شور و هیجان
بیشتری به مسابقه بدهد.
گاوجنگی:
از دیگر سرگرمیهای دیرپا، مراسم گاو جنگی در روستای شیر کلا شهرستان نور است که به زبان محلی تشک جنگی نامیده می شود.
این مسابقه هر سال و یک هفته بعد از اتمام کشتی لوچو در اوایل مرداد ماه به مدت 10 روز برگزار می شود.
قبل از انجام مسابقه از اهالی محل مبلغی پول بابت هزینه های ضروری جمع
آوری می شود. چند روز پیش از مسابقه از طریق نامه تاریخ برگزاری مسابقه به
اطلاع اهالی روستاها وشهرها و حتی استان های همجوار رسانده می شود.
هزینه نگه داری مهمانان در روستا و کرایه از پول جمع آوری شده پرداخت می شود.
« سوچلا» یا شکار به روش سنتی در آب بندان:
یکی از راه های درآمد روستاهای مرکزی مازندران شکار پرنده به روش سنتی در آب بندان به هنگام کم آبی است.
اواسط پاییز پرندگان مانند قو، غاز، چنگر، انواع مرغابی و... از نقاط
سردسیر به سواحل دریای مازندران که دارای آب و هوای معتدل است، مهاجرت
میکنند و بیشتر در آب بندان ها که به علت کشت شالی، محل مناسبی برای تغذیه
پرندگان است، ساکن می شوند.
این شکار از اوایل پاییز هر سال تا 15 اسفند در شب های تاریک بدون تیراندازی با وسایل شکار سنتی و رعایت مقررات محلی انجام می شود.
در این مدت آب بندان قرق و تیر اندازی در فاصله 500 متری اطراف آن ممنوع
می شود. این نوع شکار توسط تور و بیشتر در روستاهای گل نشین، سید محله،
زرین کلا، لاریم و مشک آباد در مسیر جاده ساری - بابلسر از طریق جاده خزر
آباد انجام می شود.
صید سنتی به روش روز دما:
شکار به روز روز دما معمولا" در اواخر مهرماه با مهاجرت پرندگان وحشی به آبگیرها در روز انجام میشود.
برای این کار چند روز قبل از مهاجرت پرندگان وحشی، اردکها تربیت شده را در محل صید نگه داری می کنند تا به محیط اطراف عادت کنند.
سپس
در محل مورد نظر گودالی به مساحت حدود 20 متر مربع حفر می کنند. روی گودال
توری به صورت عمود قرار می دهند که به نخی بسته شده است.
سر دیگر نخ را صیاد به دست می گیرد با ورود پرندگان وحشی به منطقه
اردکهای ترتیب شده به جمع پرندگان وحشی میپیوندند و آنها را به طرف گودال
میکشانند سپس صیاد نخ را می کشد و تور روی گودال می افتد و پرندگان به
دام می افتند.
همشهری آنلاین:
در کشور پهناور ایران که از تنوع اقلیمی و
قوم و قبیلهای خاصی برخوردار است، انواع بازی و سرگرمی رواج داشته و دارد
که هر کدام دارای ویژگیهای خاص خود است.
هر بازی محلی دنیایی از باورهای فرهنگی یک قوم و یک محل را در
دل خود به امانت دارد، لذا با فراموشی هر یک از این بازیها در زمانهای که
تکنولوژی مدرن در حال گسترش است علاوه بر اینکه بخشی از خاطره نیاکان ما
را از بین میبرد به آسانی ظرفیت بسیار زیاد این بازیها را نیز برای ایجاد
تنوع در اوقات فراغت را کمرنگ میکند.
این در حالیست که روز سیزده بدر و گرد هم آمدن خانوادهها از گذشتههای دور تاکنون در استان لرستان مجالی برای انجام بازیهای محلی مختلف به ویژه دال پلان بوده است.
در ادامه برخی از بازیهای محلی و بومی استان لرستان معرفی شده است:
دال پلان یا پلو
در این بازی چند نفر به دو دسته تقسیم میشوند که معمولاً دو دسته سه
نفری یا بیشتر هستند. هر دسته به فاصله ۱۰ الی ۲۰ متر دورتر از یکدیگر و
روبروی هم قرار میگیرند.
هر دسته در جایی که ایستادهاند سه عدد سنگ به عنوان هدف که هر یک
تقریبا بطول ۲۵ و بعرض ۱۵ سانتی متر است طوری در محل خود (روبروی دسته
مقابل) پشت سر هم قرار میدهند که فاصله سنگها یک متر باشد و این سنگها را
به صورت عمودی در یک خط مستقیم در زمین فرو میکنند که راست بایستد.
بنابراین اکنون هر دسته سه عدد سنگ خود را که به آن "دال" (dal) یا هدف
میگویند، در کنار خود و روبروی دسته مقابل قرار دادهاند که حدودا به
فاصله ۱۰ الی ۲۰ متر دورتر از آنها و روبرویشان ایستادهاند.
دستهای که بازی را شروع میکند باید هر نفر یک سنگ که به وزن و اندازه
توانایی جسمی او است به طرف دالهای دسته مقابل پرتاب کند. البته اندازه
سنگی را که به طرف دالها پرتاب میکنند اختیاری است اما معمولاً این سنگها
را به اندازه دو مشت و به شکل کروی یا بیضی انتخاب کرده به سوی هدفها
پرتاب مینمایند.
بعضی مواقع ممکن است یکی از دستهها یک نفر کم داشته باشند، که در این
صورت دسته مذکور حق دارد یک سنگ اضافه پرتاب کند. درهر صورت دستهای که
افرادش سنگها را پرتاب کرده باشند کنار میکشند تا افراد دسته مقابل به طرف
دالهای آنان سنگ پرتاب کنند.
هر دسته اگر یک دور کامل یا یک دور غیر کامل هر سه دال دسته مقابل را بیاندازد، برنده بازی خواهد شد.
جوزو
جوزو، یک بازی گروهی است که در زمان های گذشته در لرستان بسیار رایج
بوده و علاوه بر نوجوانان و جوانان حتی گاهی اوقات بزرگترها هم در آن شرکت
می کردند ولی امروزه به علت گسترش وسایل و امکانات ارتباط جمعی و مشغله
زیاد استقبال چندانی از آن نمی شود و در حال فراموش شدن است.
تعداد نفرات هر گروه در بازی "جوزو" متفاوت است و هر گروه می تواند
حداقل چهار و حداکثر هشت نفر باشد. در این بازی ابتدا سرگروه ها با خط یا
شیر و یا هر روش دیگر شروع کننده بازی را مشخص می کنند سپس گروه بازنده
بصورت یک حلقه دایره ای پشت به هم می نشینند و گروه دوم باید با دست دادن
یکی یکی نفرات گروه نشسته را از جمع جدا کرده و به اصطلاح از دور خارج کند.
دفاع گروه نشسته به این شکل است که دست یا پای افراد گروه مهاجم را
گرفته و به داخل دایره - که حریم مجاز برای حمله گروهها در آن مشخص شده است
و باید رعایت شود- می کشانند و او را مجبور می کنند که با صدای بلند کلمه
"جوز" را سه بار تکرار کند که گفثن کلمه جوز یعنی تسلیم و به معنای باخت
گروه است و در این لحظه یک دور بازی تمام شده و امتیاز به گروه نشسته داده
می شود و باید جای دو گروه با هم عوض شود.
ولی اگر افراد مهاجم تمام افراد نشسته را از دور خارج کنند امتیاز برای
گروه مهاجم محسوب می شود و گروه نشسته دوباره باید بنشینند و این بازی هفت
دور اجرا می شود و جایزه آن توافقی است.
کلو رونکی
کلورونکی یکی از محبوبترین بازیهای محلی است که تعداد بازیکنان آن
بایستی حتماً جفت باشند. مثلا دو دسته ۶ نفری که جمعا ۱۲ نفر شوند. در گروه
اول که هر نفر کلاهی بسر دارد (یا اگر کلاهی در دسترس نباشد با دستمال
چهار گوشی که ۴ گوشه اش را گره زدهاند و بر سر میگذارند کلاهی درست
میکنند) افراد بشکل دایره وار چهار دست و پا روی زمین مینشینند.
دسته ۶ نفری ایستاده بنای حمله به دسته نشسته را میگذارد تا کلاه آنها
را بربایند و متقابلا دسته نشسته نیز به حالت دفاعی در آمده و سعی میکنند
با زدن قو (به معنی قوزک پا) از خود دفاع کنند.
اگر یکی از ۶ نفر دسته نشسته موفق شد با پا به یکی از افراد ایستاده
بزند، دسته ایستاده بازی را باخته و بایستی به جای گروه نشسته روی زمین
قرار گیرند.
در صورتیکه یکی از گروه ایستاده، موفق به ربودن کلاه رقیب شود، با
قدمهای بلند دوان دوان از میدان بازی دور میشود تا کلاه را به دالگه
(مکانی دورتر از بازی که افراد قبل از شروع بازی بین خود مشخص و تعیین
میکنند. این مکان میتواند درخت، چوب یا سنگ بزرگی نزدیک زمین بازی باشد)
بزند.
اگر شخص رباینده کلاه موفق شود آن را به دالگه برساند، افراد گروه
ایستاده بازی رابردهاند و دوباره گروه نشسته روی زمین باقی خواهند
ماند.اگر فردی که کلاهش را ربودهاند موفق شود کلاه خود را از رباینده پس
بگیرد، دو گروه جای خود را با یکدیگر عوض میکنند.
پنج قاچی
قبل از شروع بازی هر یک از بازیکنان ۵ ریگ جمع آوری می نمایند. در صورتی
که بازیکنان دونفر باشند، فردی که نوبت اوست تمام ریگها را(۱۰ ریگ) در
دست خود گرفته و آهسته به هوا پرتاب می کند تا کنار هم روی زمین قرار گیرد.
سپس شخص پرتاب کننده ، ریگ ها را با دقت نگاه می کند تا برای شروع بازی
فاصله آنها را از یکدیگر بسنجد . معمولا ریگ هایی که فاصله شان از بقیه
کمتر است برای شروع بازی انتخاب می شوند. برای بازی بهتر ، بایستی فاصله
ریگ ها از یکدیگر بگونه ای باشد که بتوان یک بند انگشت را به آسانی از بین
آنها عبور داد، وقتی به این ترتیب ریگهای نزدیک به هم انتخاب شدند ، بازیکن
با ضربه دست یکی از ریگ ها را به ریگ دیگری می زند.
سپس باید تلاش نماید تا با دقت تمام همان ریگ را بگونه ای با دست بر
دارد که ریگ دیگر به هیچ وجه تکان نخورد. هر گاه به این ترتیب هر ۱۰ ریگ
بازی را از زمین بردارد ،بازی را برده است و اگر از پنج ریگ حریف خود ۱ یا ۲
یا ۴ ریگ را بردارد نصف بازی را برده است.
یک نوبت کامل برنده شدن را اصطلاحا یک ((مر)) و نصف یک مر را ((تیل))
می گویند. هر گاه ضمن برداشتن یکی از ریگ ها، ریگ نزدیک یا چسبیده به آن
نیز تکان بخورد فرد باریکن ، بازی را باخته است . همچنین اگر هنگام پرتاب
آنها در ابتدای بازی ، ریگ ها به همدیگر برخورد نکنند ، نوبت بازی با حریف
مقابل است .
گوم زایس
تعداد بازیکنان این بازی دو نفر است که هر نفر ۱۶ عدد ریگ (جمعا ۳۲
ریگ)برای بازی تهیه می کند . روی زمین هر کدام از بازیکنان ۴ گودال (به
اندازه مشت بسته دست ) روبروی خود می کنند (جمعا ۸ گودال باید کنده شود) و
درون هر گودل ۴ ریگ می اندازند تا گودالها پر شود کسی که زودتر چهار گودال
خود را پرکند ، شروع کننده بازی خواهد بود.
بازیکنی که شروع کننده است ابتدا از اولین گودال مربوط به خود ۴ ریگ بر
می دارد تا انها را به ترتیب داخل گودال های دیگر بیاندازئد . بازیکن وقتی
به گودال حریف خود می رسد باید یک دانه ریگ داخل گودال او انداخته و ریگ
های طرف مقابل را از داخل گودال وی بر دارد و این کار را تا زمانی که ۴
خانه مربوط به خودش تمام شود ادامه می دهد.
در این زمان حریف مقابل بازی را شروع می کند و به همین شکل عمل می کند .
هر زمان ریگ های بازیکن اولی در گودال های مربوط به حریف مقابل تمام شود،
دوباره یک دانه ریگ گذاشته ، بقیه را در گودال های یار مقابل می اندازد.
گر مثلا در یکی از گودال های یار مقابل سه عدد ریگ باشد و بازیکن اولی
یک ریگ به سه ریگ گودال آن اضافه نماید و در صورتی که آن ریگی که اضافه
میکند، آخرین ریگ باشد اصطلاحا سر گاو او را خورده است و هرگاه بازیکن
اولی تعداد ریگ های هریک از گودالهایش یکایک به ۴ عدد برسد ، اصطلاحا
گاوهایش زائیده است و بدین ترتیب تعداد ریگ های خارج از گودال هر کس نسبت
به حریف مقابل بیشتر باشد او بازی را برده است.
نتور
تعداد بازیکنان این بازی بین 8 تا 12 نفر می باشند . ابتدا دو گروه
تشکیل می شود و هر گروه یک نفر را بعنوان سردسته یا سرگروه انتخاب می کنند
تا با قرعه نوبت را انتخاب کنند. گروهی که حق انتخاب را در قرعه به طرف
مقابل باخته باید سرهایشان را به حالت مشورت به یکدیگر نزدیک کنند.
قبل از شروع بازی نیز شرط می کنند که دسته برنده (حمله کننده) به هیچ وجه سوار بر دوش سر دسته گروه بازنده (خوابیده) نشود.
طریقه
بازی بدین گونه است که گروه مهاجم سعی نماید با حمله به افراد رقیب (که
حلقه زده وسر در گریبان دارند) به هر طریق ممکن سوار بر دوش یکی از نفرات
(به غیر از سردسته ) حریف شوند.
سردسته گروه خوابیده نیز وظیفه دارد ضمن گردش در اطراف یاران خود به
دفاع از آنان پرداخته و مانع از سوار شدن افراد حریف بر گرده نفرات خودی
شود. سر دسته گروه خوابیده هنگام دفاع سعی در زدن قوزک پای نفرات حریف می
کند؛ اگر وی موفق به زدن قوزک پای یکی از افراد مقابل شود، دسته مقابل
باید جای خود را با افراد خوابیده عوض کنند.
هرگاه یک نفر از دسته ایستاده و مهاجم بتواند بر دوش یکی از افراد گروه
حلقه زده سوار شود و با فشار پشت او را خم کند ؛ دسته خوابیده بازی را
باخته اند و باید در همان موقعیت و شرایط خود (حلقه زده و دایره وار) باقی
بمانند.
کوشک صلاخ
تعداد نفرات این بازی ۶ نفراند .ابتدا بازیکنان در دو دسته سه تایی بین
خود قرعه کشی می کنند . آنگاه سه نفر از بازیکنان دسته اول پشت به پشت
همدیگر خم شده و دست های خود را از میان پاهایشان عبور داده و به یکدیگر
قفل کرده یا اصطلاحا قلاب می کنند.
در این هنگام سه نفر دسته دوم شروع به پشتک زدن های پی در پی بر روی
نفرات دسته اول که دولا شده اند می کنندو این کار را آنقدر ادامه می دهند
تا بالاخره یکنفر در این میان تحمل نیاورده و اصطلاحا بسوزد و بازنده شود.
زمانی که یک نفر از گروه پشتک زن ببازد، این گروه جای خود را با گروه خم
شده عوض می کنند و بازی به همین منوال توسط گروه پشتک زن جدید ادامه می
یابد.
دار، دارو
تعداد نفرات این بازی جفت هستند که به دو دسته مساوی تقسیم می شوند. قبل از هر چیزی برای بدست گرفتن نوبت بازی قرعه کشی می کنند.
گروه بازنده روی زمین دایره ای را رسم نموده و درون ان می نشینند
.سردسته گروه برنده چشم سر دسته گروه بازنده را می بندد و در این هنگام
بازیکنان دسته برنده در جایی خودشان را مخفی می کنند.
سپس سر دسته گروه برنده چشم سر دسته گروه بازنده را می گشاید و اطراف را
برای یافتن افراد مخفی شده جستجو می کند. از سویی نیز بازیکنان دسته مخفی
شده سعی می نمایند از فرصت ها استفاده نموده و به داخل دایره نزدیک شوند و
افراد دسته مقابل را که درون دایره نشسته اند کتک زنند.
افراد گروه نشسته در دایره فقط می توانند با داد و فریاد از خود عکس
العمل نشان دهند بگونه ای که سر دسته اشان متوجه فریاد انان گردد و جهت
حمایت از آنان به درون دایره باز گردد .لذا گروه نشسته در دایره فریاد می
زنند : دار، دارو- دار ، دارو. با فریاد انان سر دسته اشان به حمایت از
انان برخواسته و سعی می کند با زدن قوزک پای افراد مقابل بازی را ببرد، در
صورتی که سردسته موفق به زدن قوزک پای یکی از افراد مقابل گردد ، دو گروه
جای خود را با یکدیگر عوض نموده و بازی به همین منوال ادامه می یابد.
خرمن چوش
این بازی بیشتر در شب های تاریک انجام می شود و تعداد بازیکنان آن نیز
باید زوج باشند تا بدو دسته مساوی تقسیم گردند. یکی از بازیکنان ابتدا چوبی
را به همه نشان داده و سپس ان را به نقطه ای دور پرتاب می کند . همه
بازیکنان برای پیدا کردن چوب دستی به تکاپو می افتند.
هرگاه یکی از هر دو دسته چوب را بیابد، پایش را بر روی آن قرار داده و
فریاد می زند: خرمن چوش ) من چوب را پیدا کرده ام)به محض اینکه دیگر
بازیکنان صدای او را شنیدند به طرف او می دوند . افراد دسته برنده ( دسته
ای که چوب را پیدا کرده اند) از نقطه ای که چوب را یافته اند تا نقطه ای که
چوب را پرتاب کرده اند ، بر دوش گروه بازنده سوار شده و بازی به همین
منوال ادامه می یابد.
اچل مچلو، گله حالو مرده ره، کی می چرو
این بازی ۲۰ نفره اجرا می شود و در آن ابتدا بازکنان پشت سر هم صفی را
تشکیل می دهند و یک نفر را بعنوان سر دسته انتخاب می نمایند. سردسته سنگی
را در کف دست افراد می گذارد. کسی که در بغل دست فردی که سر دسته ، سنگ کف
دستش نهاده است باشد،باید زود متوجه شده به محض حرکت او با پا از پشت به او
بزند . در این موقع آن فرد مجبور است سنگ را به سر دسته برساند تا سردسته
نیز این سنگ را در کف دست بازیکن دیگری بگذارد.
هرگاه هنگام گذاشتن سنگ در کف دست یکی از بازیکنان ، نفر بغل دستی او
متوجه این کار نشود ، شخص سنگ را برداشته و فرار می کند و این بار بازیکن
بغل دست او باید بدنبال او دویده و سنگ را از دستش بگیرد.
اگر شخص سنگ بدست بتواند فرار کند و خود را به مقصد یعنی دالگه(محلی که
قبل از شروع بازی بعنوان محل مورد قرار داد انتخاب می شود) برساند، شخص
تعقیب کننده او را بایستی بر کول خود سوار نموده و تا محل قرار گرفتن صف
بازیکنان سواری دهد. در صورتی که شخص تعقیب کننده موفق به گرفتن سنگ شود،
آن دیگری او را بر دوش خود سوار نموده و به صف بازیکنان می رساند و بازی به
همین ترتیب تا به آخر ادامه می یابد.
ستاره شیپ شیپ
تعداد بازیکنان این بازی بایستی زوج یا جفت باشند تا بدو دسته مساوی
تقسیم شوند. ابتدا یک دسته در نقطه ای ایستاده و نفرات دسته مقابل نیز در
جایی قرار می گیرند تا هر دو دسته بتوانند صدای همدیگر را بوضوح بشنوند.
افراد دسته اول برای خود نامی از بین اشیا انتخاب می کنند ) مثلا یکی
کشمش ، یکی تفنگ و یا سنگ و....) سپس این دسته با صدای بلند خطاب به دسته
دیگر فریاد می زنند: ستاره شیپ ، شیپ در این موقع دسته مقابل پاسخ می
دهند: شیپ گاز بدر ، شیپ گاز بدر . نفرات دسته اولی فریاد می زنند: دایی
اومده، دایی اومده.
افراد دسته مقابل پاسخ می دهند: چی چی آورده، چی چی آورده . دسته اولی
جواب می دهند (مثلا ) تفنگ آورده و سپس دسته مقابل درخواست می کنند : تفنگ
بیاد ، تفنگ بیاد.
فردی که نام تفنگ برای خود انتخاب کرده به نزد دسته مقابل می رود و یکی
از افراد آنها را از محل استقرارشان تا محل دسته خودشان بر دوش خود سوار
کرده و سواری می دهد و بازی تا به آخر به همین منوال ادامه می یابد.
کرو
تعداد بازیکنان این بازی باید زوج و از ۴ نفر کمتر نباشند. افراد به دو
دسته مساوی تقسیم می شوند و یک دسته در داخل دایره (که قبلا با چوب یا گچ
روی زمین کشیده شده است) و دسته دیگر به قید قرعه در خارج از دایره قرار می
گیرند.
افراد داخل دایره باید مرتب در حالت حرکت و راه رفتن باشندو افراد خارج
از دایره در حالی که یک پایشان را بالا گرفته اند (لنگرو) متناوبا به داخل
دایره حمله برده و با دست به یکی از افراد داخل آن بزنند.
درصورتی که به یکی از افراد داخل دایره ضربه ای وارد شود ، او و یارانش
باید همچنان در داخل دایره باقی بمانند . هرگاه یکی از افراد خارج از دایره
که بصورت تک پایی حمله می نمایند، یک پایش را بزمین بگذارد ،او ویارانش
باید جای خود را با افراد داخل دایره عوض نمایندو بازی به همین منوال ادامه
می یابد.
ترفه بازی
ترفه بازی از جمله بازی های زمستانی است که در بین بچه های روستا و
عشایر لرستان بیشتر متداول و مرسوم است. تعداد بازیکنان آن ده نفر است که
به دو دسته ۵ نفری تقسیم می شوند.
یک دسته در میان دایره ای که به شعاع ۵ متر روی زمین رسم شده ، می
ایستند و هر کدام رشته طناب یا کمربندی در زیر پای خود قرار می دهند. دسته ۵
نفری دیگر در بیرون دایره قرار گرفته و مرتبا در اطراف افراد قرار گرفته
در میان دایره با سرعت می چرخند و سعی می کنند کمربندها را از زیر پای انها
بردارند.
هرگاه یکی از ۵ نفر دسته خارج از دایره موفق به برداشتن رشته طناب یا
کمربند شود ، با آن به جان افراد داخل دایره می افتند و شروع به زدن آنها
می کنند.
افراد داخل دایره که حق ندارند از دایره خارج شوند هنگام فرار از ضربات
طرف مقابل سعی می نمایند با پا به قوزک پای حریف خارج از دایره بزنند تا
خود را از این موقعیت رها نمایند. اگر کسی از افراد داخل دایره موفق به
زدن قوزک پای یکی از افراد خارج از دایره شود ، بازی متوقف و بازیکنان دو
دسته جای خود را عوض می نمایند و بازی به همین منوال ادامه می یابد.
سه پر
تعداد بازیکنان این بازی بایستی جفت باشد(مثلا شش نفر) که به دو دسته
مساوی تقسیم می شوند . بازیکنان ابتدا نقطه ای را روی زمین مشخص می کنند و
از آنجا سه پرش یکجا انجام می دهند و آن را اندازه گیری می نمایند.
دسته سه نفری بعدی هم از همان نقطه، یکجا سه پرش انجام می دهند. پس از
اندازه گیری پرش ها نفرات دسته ای که بیشتر پریده باشند، سوار بر کول نفرات
دسته بازنده می شوند و سواری می گیرند.
گوبازی
گو بازی بازی ای دو نفره است که هر کدام از دو نفر یک سنگ صاف و تخت
از قبل برای خود انتخاب می کند. علاوه بر آن یک سنگ گرد کوچک نیز بنام گو
(Gu) برای این بازی لازم است.
بازیکنان ابتدا سنگ گو را به روی زمین پرتاب می کنند و بعد به نوبت با
سنگ خود به گو می زنند. هرکس موفق شود با سنگ خود گو را بزند یا اینکه سنگش
به گو نزدیکتر باشد ، می تواند یک بار هم با سنگ خود به سنگ دیگری بزند.
اگر بازهم موفق شد که سنگ بازیکن حریف را بزند ، فاصله سنگ خود را با گو با
پا اندازه می گیرد.
هرگاه فاصله سنگ بازیکن برنده با گو بعنوان مثال ۱۰ گام باشد ،وی ده
امتیاز از رقیب خود برده است .حد نصاب امتیازات وهمچنین جایزه یا مجازات
بازی بسته به توافق بازیکنان قبل از بازی مشخص می گردد.
کور و گردله
تعداد نفرات این بازی باید حتما جفت باشند. بازیکنان برای تعیین نوبت
خود ابتدا با سکه ای شیر یا خط می اندازند. گروهی که نوبت به انها نرسیده
است، بشکل چهارپایه می ایستند و فردی که بعنوان سر دسته انان انتخاب شده،
رشته نخی بدست یکی از آنها داده دور تا دور آنها را می بندد و یک سر نخ را
به دست خود می گیرد.
گروه مقابل که در اطراف نفرات خوابیده گردش می کنند، باید سعی نمایند تا
سوار بر کتف آنان شوند و سر گروه آنان نیز با پای خود سعی می کند تا به
قوزک پای انها بزند.
هرگاه در این بین پای سردسته به پای یکی از افراد یورش کننده برخورد کند
، آنان بازی را باخته و بایستی به جای افراد خوابیده قرار گیرند. ولی
هرگاه یکی از افراد ایستاده سوار بر کتف یکی از افراد خوابیده شود ، سرگروه
دسته خوابیده حق زدن ندارد و باید دسته خوابیده همچنان در موقعیت خود باقی
بمانند و بازی به همین طریق ادامه پیدا می کند.
خرمن چوش
این بازی بیشتر در شب های تاریک انجام می شود و تعداد بازیکنان آن نیز
باید زوج باشند تا بدو دسته مساوی تقسیم گردند. یکی از بازیکنان ابتدا چوبی
را به همه نشان داده و سپس ان را به نقطه ای دور پرتاب می کند. همه
بازیکنان برای پیدا کردن چوب دستی به تکاپو می افتند.
هرگاه یکی از هر دو دسته چوب را بیابد، پایش را بر روی آن قرار داده و
فریاد می زند: خرمن چوش ) من چوب را پیدا کرده ام)به محض اینکه دیگر
بازیکنان صدای او را شنیدند به طرف او می دوند . افراد دسته برنده ( دسته
ای که چوب را پیدا کرده اند) از نقطه ای که چوب را یافته اند تا نقطه ای که
چوب را پرتاب کرده اند، بر دوش گروه بازنده سوار شده و بازی به همین منوال
ادامه می یابد.
کُلاوُرکنی
تعداد بازیکنان در این بازی از 4 الی 12 نفر و یا بیشتر هم میشود منتها تعداد افراد باید زوج باشد.
شرکت کنندگان در این بازی باید از قدرت بدنی و سرعت در دوندگی به میزان
کافی برخوردار باشند. پس معمولاً افراد جوان (پسر) و پر انرژی در این بازی
شرکت می کنند.
بازیکنان بر حسب قدرت بدنی و سرعت در کار با توافق در بین خودشان بدو
دسته تقسیم می شوند (بطور مساوی). ضمناً زمینی که برای بازی انتخاب می شود
باید محوطه ای صاف و وسیع و عاری از موانع طبیعی باشد تا بازیکنان به هنگام
دوندگی دچار صدمه نشوند.
حال برای شروع بازی باید یک دسته کلاه و شالی را روی سر خود بگذارند و
برای اینکه مشخص شود کدام گروه باید کلاه یا شال بر سر بگذارند تر و خشک می
کنند به این صورت که سنگ کوچک و نسبتاً صافی را پیدا کرده و یک طرف آن را
تر می کنند و طرف دیگر آن را خشک می گذارند و هر کدام از دو دسته، یک طرف
سنگ را مثلاً طرف خشک و یا طرف تر را انتخاب می کنند و سپس یک نفر سنگ را
به هوا پرتاب می کند تا زمانی که سنگ پائین می آید هر دسته چیزی را که
انتخاب کرده اند تکرار می کنند، مثلاً می گویند تَرتَرتَر و یا می گویند
خُشکَ خُشکَ خُشکَ.
با فرود آمدن سنگ بر روی زمین هر طرف سنگ (تر و یا خشک) که رو به بالا
بود باید دسته ای که طرف زیر سنگ را انتخاب کرده اند کلاه بر سر بگذارند
مثلاً اگر طرف خشک سنگ رو به بالا بود دسته مقابل که تر را انتخاب کرده اند
باید کلاه بر سر بگذارند.
اکنون افراد گروهی که باید کلاه بر سر بگذارند پنجه دست را روی زمین
گذاشته و البته همگی نیز در محوطه محدودی در کنار یکدیگر می نشینند ضمناً
در فاصله مشخصی مثلاً 200 یا 250 متری، محلی را بعنوان دالگَهَ با مشخص
کردن یک نشانی از قبیل سنگ و یا درخت انتخاب می کنند.
اینک گروه مقابل یعنی گروهی که کلاه بر سر ندارند به دور گروه نشسته، به
گردش درمی آیند و سعی می کنند که کلاه یکی از افراد دسته مقابل را از سرش
برداشته و با سرعت تمام آن را به دالگَه برسانند چون در این صورت برنده
محسوب می شوند.
حال اگر در حین بازی دسته ای که کلاه بر سر دارند بتوانند به پای هر
کدام از افراد دسته مقابل بزنند در اصطلاح محلی می گویند قاو و برنده محسوب
می شوند و باید افراد آن دسته، کلاه را بر سر گذاشته و بخوابند (منظور
نشستن بر روی زمین و بر روی پنجه دست می باشد).
بالاخره بازی اوج گرفته و اگر گروه ایستاده توانستند کلاه یکی از افراد
نشسته را از سرش بردارند شخصی که کلاه را برداشته سعی می کند آن را با سرعت
به دالگه برساند و ضمناً افراد گروهی هم که کلاه بر سر دارند همگی به
دنبال او می دوند تا کلاهشان را از دست گروه مقابل بگیرند که اگر موفق به
گرفتن کلاهشان تا قبل از رسیدن آن به دالگه شوند برنده محسوب می شوند و
باید افراد گروه مقابل که کلاه را ربوده ولی نتوانسته اند آن را به دالگه
برسانند کلاه بر سر بگذارند و اگر گروه مقابل بتوانند کلاه ربوده شده را به
دالگه برسانند این گروه مغلوب بوده و باز هم باید بخوابد. ضمناً فردی که
کلاه را از سر دیگری می رباید می تواند در صورت کم سرعت بودن کلاه را به
یکی از افراد گروهش که سرعت بیشتری در دوندگی دارد پاس بدهد، تا آن را به
دالگه برساند.
این بازی بیشتر در ایام عید و سیزده بدر و نیز مناسبتهای عروسی بین دو
دسته از اطرافیان داماد و عروس برای به نمایش گذاشتن چابکی و زرنگی آنها
انجام می شد.
کِرَ دَرکی
تعداد افراد در این بازی از 6 الی 10 نفر بیشتر هم می شود منتها تعداد
بازیکنان باید زوج باشد زیرا افراد به دو گروه مساوی و با در نظر گرفتن
قدرت بدنی تقسیم می شوند. ضمناً بازی باید در زمینی صاف و مسطح انجام
بگیرد.
بعد از تقسیم بندی دو گروه، به نسبت تعداد بازیکنان در یک گروه، دایره
ای که در اصطلاح محلی به آن کِر می گویند بر زمین می کشند. اکنون باید یکی
از دو گروه در داخل دایره یا کر قرار بگیرند، برای اینکه مشخص شود کدام
گروه داخل دایره شود باز هم تر و خشک می کنند به همان نحوی که برای شروع
بازی کُلُاوُرنکی توضیح داده شد یعنی هنگامی که سنگ به زمین فرود آمد اگر
طرفی که رو به بالاست خشک بود باید دسته ای که تر را انتخاب کرده داخل کر
برود و بالعکس. بعد از انجام این مرحله، گروهی که باید، داخل کر شود داخل
کر میشوند.
حال اعضای هر گروه بیرون و داخل دایره، یکی یکی به یکدیگر دست می دهند و
هر کدام سعی می کنند که طرف مقابل را به حریم خود یعنی داخل و یا خارج
دایره بکشند و اگر افرادی که داخل کر هستند موفق شدند فردی از گروه مقابل
را به داخل کر بیاورند شروع به کتک زدن او می کنند به طوریکه شخص واقعاً
احساس درد می کند افراد، فقط مواظب هستند تا او را زخمی نکنند.
این کار را تا زمانی طول می دهند که یکی از افراد گروه آنها از دایره
بیرون کشیده شود. ضمناً افرادی که داخل کر هستند اگر بتوانند به پای هر
کدام از افراد گروه مقابل بزنند در اصطلاح محلی می گویند قاو است و باید
افراد گروه دیگری بجای آنها داخل کر (دایره) شوند.
قابل ذکر است که در این بازی افراد هر گروه به یاری یکدیگر می شتابند به
این صورت که اگر افرادی خارج دایره دست فرد و یا افرادی از داخل دایره را
بگیرند بقیه نیز به کمک آنها می شتابند تا زودتر فرد را از دایره به بیرون
بکشند و همینطور بالعکس. پس مشخص میشود که نیرو و قدرت بدنی افراد نقش
بسزایی در این بازی دارد.
دال پَلُو
تعداد بازیکنان در این بازی از 2 الی 10 نفر و بیشتر هم می شود. این
بازی بیشتر در بین جوانان و نیز بزرگسالان در صورت داشتن توانایی انجام می
شود. ضمناً بازی در زمینی هموار که البته دسترسی به قلوه سنگ نیز داشته
باشند انجام می شود. افراد بر حسب سن و قدرت بدنی و نیز مهارت در نشانه
گیری و پرتاب سنگ به دو دسته مساوی تقسیم می شوند.
نکته قابل ذکر اینکه اگر تعداد بازیکنان در این بازی فرد هم باشد بازی
صورت می گیرد به این ترتیب که بعد از تقسیم شدن افراد به دو گروه، دسته ای
که عضو کمتری نسبت به گروه مقابل دارد می تواند به عوض عضوی که کم دارد یک
نوبت بیشتر سنگ پرتاب کند.
حال هر گروه سه عدد سنگ نسبتاً بزرگ به عنوان دال یا نشانه به فاصله 1/5
الی 2 متری پشت سر هم در روی زمین قرار می دهند. ضمناً گروه مقابل نیز می
بایست دالهای خود را درست در روبروی دالهای این گروه در فاصله مشخصی بنا به
توافق دو گروه قرار دهند.
اکنون برای اینکه مشخص شود ابتدا کدام گروه به طرف دالهای گروه مقابل
هدفگیری کند تر و خشک می کنند به همان ترتیبی که در دو بازی پیشین توضیح
داده شد.
پس از مشخص شدن اینکه کدام گروه ابتدا باید تیراندازی با سنگ را شروع
کند هر عضوی از آن گروه به نوبت سنگی را به طرف دالهای گروه مقابل پرتاب می
کند و فقط در صورتی که یکی از آنها بتواند دالی از گروه مقابل را بزند یا
به اصطلاح محلی (بکشد) می تواند بعنوان جایزه، سنگ دیگری نیز به طرف دالهای
گروه مقابل پرتاب کند. به تعداد هر دال که کشته می شود یک سنگ بیشتر پرتاب
می کنند.
هنگامی که تعداد افرادی، که در این گروه هستند همگی سنگهای خود را پرتاب
کردند اگر موفق شدند که همه دالهای طرف مقابل را بیندازند ولی دالی از
خودشان بر زمین نیفتد. یک نَرُو برای آنها محسوب می شود.
ضمناً کسی که آخرین دال از گروه مقابل را بزند باعث می شود که دیگر
یارانش بمیرند یعنی حق تیراندازی را از آنها سلب می کند مگر اینکه در بازی
بعد بتوانند آخرین دال را بکشند و فقط در این صورت است که دوباره یارانش
زنده می شوند یعنی حق تیراندازی دارند.
اگر گروهی بتواند هر سه دال طرف مقابل را بیندازد یک نَرُو برای او
محسوب می شود و ضمناً اگر یک یا دو عدد از دالهای خودش هم زده شود یک تُیل
معادل نصف نَرو است برای او محسوب می شود. بازی به همین نحو ادامه پیدا می
کند، هر یک از دو گروه به نوبت به طرف دالهای یکدیگر سنگ پرتاب می کنند تا
زمانی که به حدود و شروطی که از قبل برای بازی تعیین کرده اند برسند.
مثلاً ممکن است انجام بازی را تا 3 نرو یا 4 نرو و ... مشخص کرده باشند و
هنگامی که بازی به حد تعیین شده رسید ختم می شود این بازی (دال پلو) نیز
در ایام نوروز و سیزده به در، همچنین در موقعیت های مناسبی از قبیل عروسی
بین جوانانی از طرف داماد و نیز جوانانی از طرف عروس و گاهی نیز بین جوانان
دو قبیله برای نشان داده قدرت بازو و هدفگیری و تیراندازی با سنگ به اجرا
در میآید.
گُل زِرکی
تعداد بازیکنان در این بازی از 4 الی 10 نفر و بیشتر هم می شود. این بازی معمولاً مخصوص نوجوانان پسر می باشد.
بازی در شبهای مهتابی و بیشتر در شبهای تابستان و در زمین صاف و هموار انجام می گیرد تا خطر سقوط و افتادن برای افراد کمتر باشد.
افراد به دو گروه مساوی تقسیم می شوند وسیله لازم برای انجام این بازی
تکه چوبی است به اندازه حدوداً 20 الی 30 سانتیمتر. ضمناً محلی را هم
بعنوان نشانه یا دالگَه در نظر می گیرند از قبیل درخت، تخته سنگ و ...
بنا به توافق طرفین، چوب را به دست یکی از افراد می دهند تا آن را به هر
جهتی که می خواهد پرتاب کند. در هنگام پرتاب چوب، افراد دو گروه گوش خود
را تیز می کنند تا از صدای افتادن آن بفهمند به کجا افتاده است. سپس همگی
با سرعت به جستجوی آن می روند ضمناً در حین تلاش برای یافتن چوب، افراد هر
دو گروه یکدیگر را نیز می پایند تا مبادا یکی از افراد گروه مقابل چوب را
یافته و به دالگه برسانند.
اگر فردی از یک گروه توانست چوب را یافته و به دالگه برساند آن گروه
برنده است ولی اگر در حین رساندن چوب به دالگه افراد گروه مقابل چوب را از
او بگیرند و خود به دالگه برسانند آن گروه برنده محسوب می شود.
جِفتِ تیک یا تَمِ تیک
نحوه بازی به این صورت است که دو نفر تعداد مشخصی به طور مساوی چوب
کبریت در اختیار می گیرند. ابتدا یکی از این دو نفر، پنهانی و دور از چشم
فرد مقابل، تعدادی از کبریتهایش را بدون آنکه خود نیز شماره آنها را بداند
در مشتش پنهان می کند و از طرف مقابل می خواهد که تعداد آنها را حدس بزند
یعنی بگوید تعداد آنها جفت است یا تیک (فرد).
پس از اینکه فرد مقابل هم جوابی داد شروع به شمارش کبریتها می کنند تا
ببینند تعداد آنها زوج (جفت) است یا فرد (تیک) اگر جوابی که فرد مقابل داده
بود درست باشد کبریتهای شخص اول از آن او می شود ولی اگر اشتباه جواب داده
باشد به همان تعداد کبریت باید به شخص اول بدهد و این بازی تا زمانی ادامه
پیدا می کند که یکی از دو طرف کبریتهایش را به کلی از دست بدهد و در عوض
طرف مقابل صاحب همه کبریتها شود.
جِفتُو
معنای این کلمه در اصل جِفت دُو می باشد جِفت دو به معنی دویدن به صورت
جفت جفت می باشد و بازی به این صورت است که دو نفر محلی را بعنوان مقصد در
نظر می گیرند و در حضور عده ای به عنوان تماشاچی و شاهد، اقدام به دویدن و
یا در واقع مسابقه دو می کنند هر کدام از آنها زودتر به مقصد رسید برنده
محسوب می شود.
لازم به توضیح است که در گذشته این بازی بین دو سوار نیز انجام می گرفت .
هِراز گُنی
این بازی بیشتر مخصوص زنان و کودکان می باشد که در ایام نوروز و سیزده
بدر و در موقعیتهای مناسب که بدست می آید به انجام این بازی اقدام می
کنند.هِراز گُنی همان تاب بازی می باشد که با انداختن چِلَه (رِسِن) بر روی
درخت به این بازی می پردازند.
چِلَه ریسمانی سیاه و سفید می باشد که از موی بز بافته می شود و از
استحکام زیادی برخوردار است بطوریکه اگر وزن زیادی روی آن قرار بگیرد پاره
نمی شود.گاهی نیز مردان جوان و نوجوان به انجام این بازی مبادرت می
ورزیدند.
بازىهاى استان تهران عبارتند از:
آب اومد کدوم آب، آبجى نساء، آسیاب بچرخ،
آسیاب بشین، آفتاب مهتاب چه رنگه، آن مان نبارا، اتل متل توتوله، اِشنقَر،
الک دولک، اوسا بدوش زن اوسا ندوش، باقالى به چندمن، بامبک، برهغُزی، پنج
دوک، پنجره، پِنشت، تاببازی، ترکهبازی، ترنابازی، تیرونبازی، جستو
خیز، جفتک چارکش، چال مال خدا، چرخک، چشمک، چوبتوپ، حسن کمال، حمومک
مورچهداره، خاله رورو، خاله دیگ بهسر، دختر گریه مىکنه، دستمال،
دوزیازی، دوقوز بپرک، ریگبازی، زوری،زوو، سُکسُک، سهپایه، سه نفر کله
ملوق، شلاقبازی، شیر دیدم، شیر یا خط، طاق یا جفت، عرقچینک، عمو زنجیرباف،
عموسبزىفروش، قایم باشک، قلعهبازی، قلعه ٔ شاه مال منه، کبوتربازی،
کلاهبردار، کوشک، گربه ٔ خاله پیرزن، گردوبازی، گردو شکستن، گرگم به هوا،
لبوداغه لبو، لىلی، مدادبازی، مَلمَلىگو، مولودی، میخ طویله، میخک،
نقطهبازی، نون بیار کباب ببر، هالنگه، هسته ٔ خرمابازی، هفت سنگ، هل و
گلاب، یاسمن و نسترن، یک کلافه و ....
آب اومد، کدوم آب
این بازى در واقع ترانهاى است که بین
استاد و شاگرد یا شاگردان رد و بدل مىشود. ترانه پایان مشخصى ندارد و
مىتواند برحسب استعداد استاد و حوصله ٔ شاگردان ادامه یابد. ترانه
اینگونه آغاز مىشود : استاد: یه مرغ زردى داشتم، خیلى دوسش مىداشتم،
توله هه اومد و بردش، سرپا نشست و خوردش ... سگ اومد . شاگردها: کدوم سگ؟
استاد: همون سگ که مرغو خورده . شاگردها: کدوم مرغ؟ استاد: همون مرغ زرد
پاکوتاه، گردن هما که شیش قرون تا هش قرون مىخریدنش، نمىدادمش ...
آسیاب بچرخ
بازیکنان دستهاى یکدیگر را گرفته و
دایرهوار مىایستند. آنگاه یکى از بازیکنان فرمان داده و مىگوید: "آسیاب
بچرخ" . با این فرمان بازیکنان با سرعت زیاد شروع به چرخیدن مىکنند تا
آنکه سر آنها گیج رفته و بر زمین بىافتند .
آسیاب بشین
بازیکنان دست یکدیگر را گرفته و دایرهوار
مىایستند. یکى از آنها استاد شده و خطاب به بازیکنان مىگوید: آسیاب
بشین. آنگاه همگى نشسته و مىگویند: "مىشینم " . بعد از آن هربار که
استاد مىگوید: "جون خاله جون" یا "جون عمهجون " ، همگى مىگویند: "پا
نمىشم" و زمانى که استاد مىگوید: "جون چمدون" همگى مىگویند: "پا مىشم" و
بعد بلند مىشوند. دوباره استاد آنها را مورد خطاب قرار داده و مىگوید:
"آسیاب قلیان بکش" ؛ آنگاه همگى قلیان کشیده و در واقع اداى قلیانکشیدن
را درمىآورند. سپس استاد مىگوید: "آسیاب بخواب" و همگى خود را کج مىکنند
و در آخر استاد مىگوید: "آسیاب بچرخ" ، که همگى دست یکدیگر را گرفته و
دور خود مىچرخند و بازى پایان مىگیرد .
الک دولک
بازیکنان به دو گروه تقسیم مىشوند، یک
گروه در بالاى زمین، پشت خط شروع بازى و گروه دیگر در داخل زمین مستقر
مىشوند. در نقطه ٔ شروع سنگى را که بزرگتر از آجر معمولى است، قرارداده و
چوب دولک را طورى روى آن مىگذارند که موازى با خط طولى زمین و لااقل یکى
از لبههاى آن آزاد باشد. ابتدا یکى از نفرات بالا با الک ضربهاى محکم
بهسر آزاد دولک مىزند. دولک از سر سنگ بلند شده و پس از چرخشى در هوا به
داخل زمین فرود مىآید. اگر افراد گروه پائین که داخل زمین هستند، دولک را
در هوا "بُل" بگیرند، برنده مىشوند و جاى دو گروه عوض مىشود. در غیر
اینصورت یکى از نفرات گروه پائین، دولک را از روى زمین برداشته و بهطرف
الک که پس از پرتاب دولک، در کنار سنگ و به موازات خط طولى زمین گذاشته
مىشود، پرت مىکند. اگر الک به دولک اصابت کند، باز جاى دو گروه عوض
مىشود و در غیر اینصورت نوبت به نفر بعدى گروه بالائى مىرسد و بههمین
ترتیب تا پایان نفرات گروه بالا ادامه پیدا مىکند . در نوع دیگر الک دولک
بهجاى سنگ، دو آجر موازى با فاصله ٔ حدود ده سانتىمتر را روى زمین گذاشته
و چوب الک را روى آن دو آجر مىگذارند، یکى از بازیکنان گروه بالا با دولک
زیر الک مىزند تا الک حدود ۱ - ۵/۱ متر بههوا بلند شود، بعد ضربهاى
محکم به آن زده و بهطرف زمین بازى پرت مىکند .
بامبک
اولین بازیکن از جمع بازیکنان پیش آمده و
دو زانو روى زمین مىنشیند. توپى را که قطر آن حدود ده سانتىمتر است، در
دست گرفته و آن را به زمین مىزند، توپ پس از برخورد به زمین بالا آمده و
بازیکن با ضربات کف دست خود، آن را دوباره به زمین مىزند و ضربات را ادامه
مىدهد تا زمانى که توپ از دست وى رها شده و ضربات قطع گردد. پس از او
یکیک بازیکنان مهارت خود را مىآزمایند . بازیکنى که تعداد ضربات او بیش
از دیگران باشد، برنده ٔ بازى شناخته مىشود. در این بازى هر ضربه ٔ توپ را
یک "زىیک" مىنامند .
دستمال
بازیکنان به دو گروه مساوى تقسیم مىشوند.
آنگاه مقابل هم و بهفاصله ٔ ده قدم از یکدیگر، در دو صف قرار مىگیرند.
استاد بازى یک دستمال بین دو صف مىگذارد، طورىکه فاصله ٔ آن از دو دسته
به یک اندازه باشد. با فرمان استاد نفر اول هر دو صف باید بهسرعت دویده و
دستمال را بردارند. بازیکنى که زودتر دستمال را برداشته و بهجاى خود
برگردد برنده ٔ بازى است. البته بهشرطى که طرف مقابل او نتواند دست خود را
بدن او بزند. پس از پایان بازیِ دو نفر اول، نوبت به نفر دوم صف مىرسد و
بههمین ترتیب بازى ادامه مىیابد تا همه ٔ نفرات دو صف به پایان برسد. در
پایان گروهى که تعداد برندههاى آن بیشتر باشد، برنده ٔ اصلى شناخته خواهد
شد .
دوزبازى
هریک از دو بازیکن دوازده ریگ یا شیء کوچک
دیگرى مانند لوبیا را برمىدارند، طورىکه رنگ شیء موردنظر هریک با دیگرى
متفاوت باشد. بعد روى زمین یا کاغذ سه مربع داخل هم مىکشند. آنگاه به
نوبت هربار یک شیء خود را در نقاط تقاطع خطها مىگذارند. بازیکنى که زودتر
از دیگرى بتواند، سه دانه از شیء خود را در یک خط مستقیم قرار دهد، برنده
است .
زوو
بازیکنان به دو گروه مساوى تقسیم مىشوند.
روى زمین، مستطیل بزرگى رسم مىکنند و هریک از دو گروه در یکى از دو نیمه ٔ
مستطیل مستقر مىشوند. آنگاه بهترتیب از هر گروه یک نفر، نفس را در سینه
حبس مىکند و با کشیدن زوو وارد زمین حریف مقابل مىگردد. هریک از این دو
نفر سعى مىکند در حال زووکشیدن، یاران حریف را نیز لمس کند. یاران حریف
نیز ضمن فرار از او، سعى مىکنند او را محاصره کرده و بگیرند که نتواند از
خط نیمه ٔ زمین بگذرد، زیرا در غیر اینصورت تمام کسانى را که لمس کرده
باشد، از بازى اخراج خواهند شد. در دور و دورهاى بعدى دو نفر دیگر از دو
گروه وارد زمین حریفان خود خواهند شد و بههمان ترتیبى که گفته شد عمل
مىکنند. هر گروهى که زودتر یاران خود را از دست بدهد، بازنده است و
بهعنوان مجازات باید به افراد گروه برنده کولى بدهد؛ یعنى بازیکنان برنده
هرکدام بر کول یکى از بازندگان سوار شوند و چند دورى سوارى گیرند . در این
بازى این نکته قابل ذکر است که فردى که براى زوو کشیدن نفسگیرى کرده است،
هرگاه احساس نماید که نفس خود رو به اتمام است باید بلافاصله به زمین
بازگردد و اگر در زمین حریف نفس آن تمام شود، از دور بازى خارج مىگردد .
سُکسُک
سُکسُک، نوع دیگرى از بازى قایم باشک
است. با این تفاوت که "گرگ" هنگامى که یکى از بازیکنانى را که پنهان شده،
مىبیند، باید خود را به محل چشم گرفتن رسانیده و بگوید: سُکسُک. در این
صورت بازیکنى که توسط گرگ دیده شده، گرگ بعدى خواهد بود. بقیه ٔ بازیکنان
دوباره به محل شروع بازى آمده و دوباره بازى را آغاز مىکنند .
طاق یا جفت
در این بازى که بیشتر بردوباخت موردنظر
است، یکى از دو بازیکن، تعدادى ریگ یا شیء ریز دیگر را در مشت خود مىگیرد و
دو کف دست خود را روى هم گذاشته و آن اشیاء را در میان دستان خود تکان
مىدهد و یا دو دست خود را به پشت خود برده و آن اشیاء را در یکى از
مشتهاى خود قرار مىدهد. آنگاه شست خود را در مقابل بازیکن دوم گرفته و
مىگوید: طاق یا جفت. بازیکن دوم به میل خود یکى از دو کلمه ٔ طاق یا جفت
را ادا مىکند. سپس بازیکن اول مشت خود را باز کرده و تعداد اشیاء مشت خود
را مىشمارد، اگر با گفته ٔ بازیکن دوم مطابقت داشت که وى برنده است و در
غیر اینصورت بازنده خواهد بود .
عمو سبزىفروش
زنى عاشق عمو سبزىفروش است و تنبان سیاه
دبیت و شلیته ٔ کوتاه مىپوشد و چادر بهسر مىکند. یک زن هم قباى بلند
پوشیده و با شال و گیوه و عرقچین اداى سبزىفروش را درمىآورد. حاضران در
مجلس هم با دایره و تنبک و دست، با اشعار آهنگینى که دو طرف مىخوانند،
هماهنگى مىکنند. زن اشعارى را مىخواند و دلبرى مىکند و با گفتههاى خود
حاضران را مىخنداند .
قلعه ٔ شاه مال منه
بازیکنان یک نفر را بهعنوان شاه انتخاب
مىکنند. بعد از اینکه شاه به بالاى تپه ٔ خاکى یا ماسهاى رفت، آنگاه همه
ٔ بازیکنان با هم مىگویند: "قلعه ٔ شاه مال منه" و همگى به سمت بالاى تپه
هجوم مىبرند که شاه را پائین بیاورند، شاه مهاجمان را به پائین هل داده و
مىگوید: "شاه منم که زور دارم قلعه ٔ شاه مال منه " . بازى بههمین ترتیب
ادامه پیدا مىکند تا زمانىکه کسى بتواند او را پائین بکشد که در نتیجه،
خود وى یا بازیکن دیگرى بهجاى شاه قرار مىگیرد .
کبوتربازى
معمولاً کسانى که کبوتر نگهدارى مىکنند،
گاه گاهى آنها را هوا کرده و از پرواز آنها لذت مىبرند و حرکات آنها را
زیر نظر دارند. گاهى دو نفر کبوترباز که با هم رقابت دارند مسابقه مىدهند،
یعنى اگر کبوترهاى یکدیگر را بگیرند پس نمىدهند. گاهى هم بر سر مدت زمان
پرواز کبوترهاى خود شرطبندى مىکنند . کبوتربازان براى شناسائى کبوترها
خود اسامى خاصى که معمولاً به رنگ آنها بستگى دارد، انتخاب مىکنند مانند:
طوقی، دمسیاه، سینه دمسیاه، ابلق، کلهدار، چترى و ...
گرگم به هوا
یکى را بهعنوان گرگ انتخاب مىکنند و چند
محل را که کمى از سطح زمین بلندتر است بهعنوان " هوا" انتخاب مىکنند.
گرگ شروع به تعقیب دوندهها مىکند. هرگاه بتواند دست خود را به پشت یکى از
بازیکنان بزند آن بازیکن گرگ مىشود و گرگ بهجاى او وارد بازى مىشود.
هرگاه بازیکنى خود را به "هوا" برساند گرگ دیگر نمىتواند او را بزند.
بازیکنان معمولاً براى آنکه گرگ را گیج کنند سروصداى زیادى راه مىاندازند و
شعرهائى را مىخوانند .
لىلى
ابتدا زمین مستطیل هموارى را انتخاب و آن
را به شش خانه ٔ مساوى تقسیم مىکنند. از اولین خانه ٔ دست راست
شمارهگذارى مىکنند به طورىکه خانه ە اى ۱ و ۶ ، ۲ و ۵ ، ۳ و ۴ در کنار
هم قرار مىگیرند. در بیرون دایره با فاصله ٔ دلخواه نیمدایرهاى مىکشند
و آنجا را نقطه ٔ شروع بازى مىدانند. قبل از شروع بازى روى پارهاى
مقررات توافق مىکنند (مثلاً عبور دادن سنگ از خانهها با چند ضرب باید
صورت بگیرد). معمولاً خانه ٔ چهارم را خانه ٔ استراحت قرار مىدهند. در
اینجا هر بازیکنى مىتواند از حالت لىلى بیرون آمده و استراحت کند. در هر
نوبت یکى از بازیکنان بازى را انجام مىدهد یعنى سنگ را در خانه ٔ اول
مىاندازد و براساس توافق قبلى که باید بازى مثلاً یک ضرب یا چند ضرب باشد
با پا سنگ را بهترتیب از خانهها عبور مىدهد، تا از خانه ٔ ۶ به بیرون
برود. دفعه ٔ بعد سنگ را به خانه ٔ ۲ و ۳ و ... مىاندازد براى پرتاب سنگ
به خانه ٔ ۶ که مجاور خانه ٔ ۱ است، باید بازیکن لىلىکنان خود را به خانه
ٔ ۳ برساند و از آنجا سنگ را پرتاب کند. اگر پاى بازیکن یا سنگ روى خط بین
خانهها قرار بگیرد بازیکن سوخته است. وقتى تمام مراحل بازى را با موفقیت
به پایان رساند برنده شده و مىتواند خانهاى بخرد ( تنها خانه ٔ چهارم که
محل استراحت است قابل خریدارى نیست). وقتى فرد خانهاى مىخرد بازیکنان
دیگر باید با اجازه ٔ او از خانه خود عبور کنند . اتفاق مىافتد که بازیکنى
موفق شود تمام خانهها را بخرد .
نقطهبازى
ابتدا روى کاغذ نقطههائى با فاصله ٔ حدود
یک سانتیمتر بهطور عمودى و افقى رسم مىکنند . نقطهها مىتوانند کم یا
زیاد باشد که برحسب آن بازى کوتاهتر یا طولانىتر خواهد شد. بازیکنان
هریک، یکى از حروف الفبا و یا شمارهاى را براى خود انتخاب مىکنند و
آنگاه هریک بهنوبت، دو نقطه را بههم وصل مىکنند. البته هربار بیش از یک
خط نمىتوان رسم کرد، بهجز زمانى که بازیکن با رسم یک خط بتواند مربعى را
تشکیل دهد که در اینصورت مىتواند خط دیگرى هم رسم کند. به این ترتیب
بازى را ادامه مىدهند تا تمام نقطهها بههم متصل شوند. آنگاه مربعهاى
هر بازیکن شمرده مىشود و کسى که بیشترین مربع متعلق به او باشد، برنده ٔ
بازى خواهد بود .
نون بیار کباب ببر
یکى از بازیکنان دستهاى خود را جلو
مىبرد، طورىکه کف آنها رو به هوا باشد. دیگرى کف دستهاى خود را روى کف
دستهاى بازیکن اول قرار مىدهد. حال بازیکنى که دستهاى خود را زیر دست
دیگرى است، باید با سرعت و مهارت دستهاى خود را بیرون کشیده و روى دست
دیگرى بزند؛ بازیکن دوم هم باید بهموقع دستهاى خود را کنار بکشد که مورد
ضرب قرار نگیرند؛ در غیر اینصورت، سوخته و جاى دستها عوض مىشود.
بازیکنان بههنگام بازى عبارت "نون بیار کباب ببر" را مرتباً تکرار مىکنند
.
هفت سنگ
از میان بازیکنان دو نفر بهعنوان استاد
انتخاب مىشوند. این دو استاد یاران گروه خود را انتخاب کرده و براى تعیین
گروه شروعکننده ٔ بازی، تر و خشک مىکنند . آنگاه سنگها را از بزرگ به
کوچک روى هم مىچینند و گروه اول ( شروعکننده ٔ بازی) در مقابل سنگها و
بهفاصله ٔ حدوداً پنج متر از آنها مىایستد. افراد گروه دوم هم پشت سنگها
قرار مىگیرند. سپس یکى از افراد گروه اول توپ را بهطرف سنگها پرتاب
مىکند. اگر توپ به سنگها اصابت کند، گروه دوم توپ را برداشته و به قصد
زدن گروه اول، آنها را دنبال مىکند. گروه اول هم سعى مىکند در موقعیتى
مناسب، دوباره سنگها را روى هم بچیند، ضمن اینکه توسط یاران حریف هم زده
نشود. این گروه در صورت موفقیت برنده شده و دوباره شروعکننده ٔ بازى خواهد
بود. اما اگر هنگام پرتاب، توپ به سنگها اصابت نکند، گروه اول بازنده است
و جاى دو گروه عوض مىشود .