6 تفاوت لپ تاپ و نت بوک
سهم نت بوک ها در بازار رایانه به سرعت در حال افزایش است و این دستگاه ها اغلب به عنوان جایگزین آینده لپ تاپ ها قلمداد می شوند، با این وجود همچنان برخی از کاربران درباره این که نت بوک چیست و چه فرقی با لپ تاپ دارد، سر درگم اند.
بی شک لپ تاپ و نت بوک هر دو مزایا و معایبی دارند اما می توان از چند نظر تفاوت آن ها را بررسی کرد تا با توجه به کاری که انجام می دهیم دریابیم کدام یک برای ما مناسب تر خواهد بود.
اندازه: آن چه در نظر اول درباره نت بوک جلب توجه می کند، اندازه آن است؛ اندازه نمایشگر نت بوک اغلب از ۷ تا ۱۰ اینچ است اما اندازه لپ تاپ ها اغلب از ۱۴ اینچ آغاز می شود. این مسئله موجب می شود نت بوک در مقایسه با لپ تاپ بسیار کوچک تر و سبک تر باشد. همچنین قابل حمل تر است و آن را می توان در کیف یا کوله پشتی کوچک حمل کرد.
قدرت: اندازه کوچک نت بوک ها آن ها را از نظر مصرف نیرو بهینه می کند، بنابراین می توان از یک نت بوک به مدت ۵ تا ۶ ساعت بدون شارژ مجدد باتری استفاده کرد که ۳ برابر طولانی تر از یک لپ تاپ معمولی است. این ویژگی به همراه راحتی حمل، نت بوک را به دستگاه پرطرفدار مسافران مسافت های دور تبدیل می کند.
کارآمدی:اندازه، تنها تفاوت میان لپ تاپ و نت بوک نیست؛ عیب اصلی نت بوک ها مربوط به کارآمدی ضعیف تر آن ها از نظر سخت افزاری است. سرعت هارددرایو و پردازنده حافظه های گرافیکی پایین تر به طور روشن ارزشی به جذابیت نت بوک ها اضافه نمی کند.
بنابراین انجام هرگونه کار سنگین مانند ویرایش گرافیک یا ویدئو به آسانی کار در لپ تاپ ها نخواهد بود. حتی پخش بیش از اندازه ویدئو در سایت هایی مانند یوتیوب نیز می تواند سرعت نت بوک را به میزان قابل ملاحظه ای کاهش دهد.
صفحه کلید: یک ایراد عمده وارد شده در مورد نت بوک ها به ابعاد صفحه کلید آن ها مربوط است. در صورتی که کاربر انگشتان بلندی داشته باشد، مجبور است زمان زیادی برای تصحیح آن چه تایپ کرده است، صرف کند، نت بوک ها اغلب صفحه کلیدهای کوچکی دارند از این رو کار تایپ با آن ها دشوار است.
درایوهای نوری و اتصال به اینترنت: نت بوک ها اغلب درایو دیسک نوری ندارند، به این معنی که از CD یا DVDخبری نیست. با این همه اتصال به اینترنت یک مسئله محوری در تمامی نت بوک هاست. تمامی آن ها با وای فای تعبیه شده عرضه و شمار روز افزونی از آن ها به بلوتوث مجهز شده است، بنابراین می توان آن را برای اتصال به اینترنت به یک شبکه تلفن همراه نسل سوم متصل کرد.
قیمت: نکته آخری که چندان هم کم اهمیت نیست، قیمت است؛ نت بوک ها بسته به امکانات بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ دلار قیمت دارند، در حالی که قیمت ارزان ترین لپ تاپ از ۴۰۰ دلار آغاز می شود. با یک لپ تاپ مدل پایین می توان به اینترنت متصل شد، اسناد را ایجاد و ویرایش و بازی هایی را اجرا کرد که برای نمایش بدون مشکل نیازبه گرافیک بالایی ندارند. مدل های بالاتر ظرفیت ذخیره سازی بیشتر، RAMبالاتر و امکانات بیشتری دارند.
نقل از خراسان نیوز
جعبه عبادت
============ ========= ====
دیروز شیطان را دیدم. در حوالی میدان بساطش را پهن كرده بود؛
فریب میفروخت.
مردم دورش جمع شده بودند، هیاهو میكردند و هول میزدند و بیشتر میخواستند.
توی بساطش همه چیز بود: غرور، حرص،دروغ و جنایت ، جاهطلبی و ...
هر كس چیزی میخرید و در ازایش چیزی میداد.
بعضیها تكهای از قلبشان را میدادند و بعضی پارهای از روحشان را.
بعضیها ایمانشان را میدادند و بعضی آزادگیشان را.
شیطان میخندید و دهانش بوی گند جهنم میداد. حالم را به هم میزد.
دلم میخواست همه نفرتم را توی صورتش تف كنم.
انگار ذهنم را خواند. موذیانه خندید و گفت: من كاری با كسی ندارم،
فقط گوشهای بساطم را پهن كردهام و آرام نجوا میكنم.
نه قیل و قال میكنم و نه كسی را مجبور میكنم چیزی از من بخرد. میبینی!
آدمها خودشان دور من جمع شدهاند.
جوابش را ندادم. آن وقت سرش را نزدیكتر آورد و گفت:
البته تو با اینها فرق میكنی.
تو زیركی و مومن. زیركی و ایمان، آدم را نجات میدهد.
اینها سادهاند و گرسنه. به جای هر چیزی فریب میخورند.
از شیطان بدم میآمد. حرفهایش اما شیرین بود. گذاشتم كه حرف بزند و
او هی گفت و گفت و گفت.
ساعتها كنار بساطش نشستم تا این كه چشمم به جعبهی عبادت افتاد
كه لا به لای چیزهای دیگر بود
دور از چشم شیطان آن را برداشتم و توی جیبم گذاشتم.
با خودم گفتم: بگذار یك بار هم شده كسی، چیزی از شیطان بدزدد.
بگذار یك بار هم او فریب بخورد.
به خانه آمدم و در كوچك جعبه عبادت را باز كردم.
توی آن اما جز غرور چیزی نبود.
جعبه عبادت از دستم افتاد و غرور توی اتاق ریخت.
فریب خورده بودم، فریب. دستم را روی قلبم گذاشتم،نبود!
فهمیدم كه آن را كنار بساط شیطان جا گذاشتهام.
تمام راه را دویدم. تمام راه لعنتش كردم. تمام راه خدا خدا كردم.
میخواستم یقه نامردش را بگیرم.
عبادت دروغیاش را توی سرش بكوبم و قلبم را پس بگیرم.
به میدان رسیدم، شیطان اما نبود.
آن وقت نشستم و های های گریه كردم. اشكهایم كه تمام شد،
بلند شدم تا بیدلیام را با خود ببرم كه صدایی شنیدم،
صدای قلبم را
و همانجا بیاختیار به سجده افتادم و زمین را بوسیدم.
به شكرانه ی قلبی كه پیدا شده بود.