• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 307
تعداد نظرات : 25
زمان آخرین مطلب : 5206روز قبل
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

از آنجا كه مجموع محتواى قرآن عقاید و اخلاق و اعمال است و همه ى این امور مربوط به انسان است ، به گونه اى كه اگر انسان نباشد، نه عقیده اى هست و نه اخلاقیاتى ، و نه عمل به قرآن پدید مى آید، پس جایگاه وجود خارجى مضامین قرآن ، نفس انسانى است كه با وجود وحدت ، همه ى قواى اندیشنده و انگیزاننده را در بر مى گیرد؛ یعنى یك نفس است كه قواى گوناگونى دارد.
پس ، اگر كسى ظاهر و باطن قرآن را بداند و به تفسیر و تاءویل آن آشنا باشد و متشابه و محكم آن و نیز شیوه ى ارجاع متشابهات به محكمات را بشناسد و به خواسته ها، واجبات و مستحبات و مباحات آن عمل كند و همه ى حكمت ها و احكام آن را باور داشته باشد و آن ها را از سوى خداوند بداند، چنین كسى قرآن ناطق است ؛ یعنى قرآن تكوینى كه در خارج تجسم یافته است ، مانند عترت پاك پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم . زیرا علوم و معارف قرآن در نفوس شریف ایشان جا دارد. چون ایمان با سراسر وجودشان آمیخته است .
پس ، انسان كامل و امام معصوم علیه السلام قرآن مجسم است ، چنان كه صراط مستقیم و ترازوى عدالت است . گفتنى است كه اسناد همه ى این خصوصیات به معصوم علیه السلام حقیقت است و مجاز گویى در كار نیست .
شاهد این مدعا روایتى است از حضرت رضا علیه السلام از پدرانشان علیهم السلام از امام حسین علیه السلام كه مى فرماید: در زمان حیات حضرت على علیه السلام در بعضى از سال ها روز جمعه و روز غدیر با هم یكى شد. امیر المؤ منین علیه السلام در چنین روزى به منبر رفتند و حمد و ثناى خداوند گفتند، چنان حمدى كه مانند آن را كسى نگفته بود و ثنایى كه كسى غیر از ایشان به آن رو نكرده بود.
بعضى از گفته هاى ایشان كه حفظ شده ، چنین است : ستایش از آن خدایى است كه بدون نیازمندى به ستایش كنندگانش ، حمد خود را راهى از راه هاى اعتراف به لاهوتیت خود و صمدانیت و ربوبیت خود قرار داد... امروز روز سخن شفاف است براى افراد خاص ، روز شیث است و روز ادریس و روز یوشع ، روز آسایش مورد اعتماد، روز اظهار مصون از مكنون و روز امتحان و آزمایش ضمایر است ...؛ اتفق فى بعض سنى اءمیر المؤ منین - صلوات الله علیه - الجمعة و الغدیر فصعد المنبر، فحمدالله و اءثنى علیه حمدا لم یسمع بمثله و اءثنى علیه ثناء لم یتوجه الیه غیره ، فكان مما حفظ من ذلك قوله : الحمد لله الذى جعل الحمد من غیر حاجة منه الى حامدیه طریقا من طرق الاعتراف بلاهوتیته و صمدانیته و ربانیته ... هذا یوم النصوص على اءهل الخصوص ، هذا یوم شیث ، هذا یوم ادریس ، هذا یوم یوشع ، هذا یوم الاءمن الماءمون ، هذا یوم اظهار المصون من المكنون ، هذا یوم ابلاء السرائر... .
آیا مى دانید استكبار چیست ؟ استكبار پیروى نكردن از كسى است كه به طاعت او امر شده ، سر باز زدن از كسى است كه به پیروى از او دعوت شده اید. اگر كسى در قرآن بیندیشد، موارد بسیارى از استكبار را در آن مى یابد. اى مؤ منان ، بدانید كه خداى والا فرموده است : ان الله یحب الذین یقاتلون فى سبیله صفا كاءنهم بنیان مرصوص . 1
آیا مى دانید سبیل الله چیست و چه كسى سبیل و صراط و طریق خداوند است ؟ من صراط الله هستم ؛ كسى كه با طاعت خداوند در آن راه نپیماید، در آتش دوزخ سرازیر گردد، من سبیل خدایم كه خداوند براى پیروى پس ‍ از پیامبرش مرا نصب كرد، من قسمت كننده ى بهشت و دوزخم ، من حجت خداوند بزرگ بر بدكاران و نیكوكارانم ، من نور الاءنوار هستم .
پس ، از خواب غفلت بیدار شوید و پیش از آن كه مرگ فرا رسد، به عمل كردن بشتابید؛ اءفتدرون الاستكبار ما هو؟ هو ترك الطاعة لمن اءمروا بطاعته ، و الترفع على من ندبوا الى متابعته ، و القران ینطق من هذا عن كثیر ان تدبره متدبر، و اعلموا - اءیها المؤ منون - ان الله عز و جل قال : ان الله یحب الذین یقاتلون فى سبیله صفا كاءنهم بنیان مرصوص 2، اءتدرون ما سبیل الله و من سبیله و من صراط الله و من طریقه ؟ اءنا صراط الله الذى من لم یسلكه بطاعة الله فیه هوى به الى النار، و اءنا سبیله الذى نصبنى للاتباع بعد نبیه ، اءنا قسیم الجنة و النار، و اءنا حجة الله عز و جل على الفجار و الاءبرار، و اءنا نور الاءنوار فانتبهوا من رقدة الغفلة و بادروا بالعمل قبل حلول الاءجل . 3
آرى ، حضرت على علیه السلام جان نفیس خویش را صراط و سبیل خدا مى نامد؛ یعنى صراط علمى همان دین خداست و صراط عینى حقیقى همان امام معصوم علیه السلام است ، همچنین است عناوین دیگر مانند ترازوى عدل و قسط كه در سایر روایات آمده است .

1.سوره ى صف ، آیه ى 4.
2.سوره ى صف ، آیه ى 4.
3.مسند الامام الرضا علیه السلام : ج 2، كتاب الدعاء، ص 24، ح 28.

منبع:قرآن كریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

شنبه 8/12/1388 - 17:38
دعا و زیارت

بسم الله الرححمن الرحیم

بى تردید فضیلت این كلام بلند مرتبه سبب برترى زمان و مكانى است كه قرآن در آن تحقق یافته است . از این رو در شب مباركى فرود آمده است ، خیر من اءلف شهر 1 و در كنار مكانى اءول بیت وضع للناس 2؛ در شرافت این خانه همین بس كه به خداى پیراسته از هر زمان و مكان نسبت دارد؛ طهرا بیتى للطائفین و العاكفین و الركع السجود . 3
همچنین فضیلت قرآن سبب مى شود، قلبى كه او بر آن فرود آمده است ، بهترین قلب ها باشد. زیرا قلبى صادق و امین است ، در دیده هایش دروغ نمى گوید و در داده ها و امانت هایش خیانت نمى ورزد؛ ما كذب الفؤ اد ما راءى 4 این امر، دروغ نگفتن و خیانت نكردن در امانت ، فقط درباره ى معراج نیست ، همان گونه كه بیش تر پیامبران با همین زبان با مردم سخن مى گفتند؛ انى لكم رسول اءمین * فاتقوا الله و اءطیعون . 5 بنابراین ، پیامبر صلى الله علیه و آله در آن چه جبرئیل بر قلب ایشان نازل كرد، ابدا دروغ نمى گفت ، چنان كه تو هم خیانت نیز در ساحت قدسش راه ندارد.
پس ، هر چه بر قلب مقدسش نازل مى شد، از خزانه ى غیب الاهى بود كه خداوند او را آگاه ساخته بود و آن بزرگوار - درود و سلام خدا بر او و آلش ‍ باد - بر هیچ چیز از اخبار غیب بخل نمى ورزید. تا پیام هاى وحیانى را بپوشاند، چنان كه همه ى سخنان دینى او از سرچشمه ى وحى است .
پس آن حضرت - درود خدا بر او و آل او باد - از امورى كه ماءموریت ابلاغ آن را دارد، چیزى را نمى پوشاند، همان گونه كه آن چه را به او وحى نشده بود، بر زبان نمى آورد. در نتیجه قرآن وحى محض است و هیچ شكى بر گرد آن نمى چرخد.
پس در آن با قلبش مشاهده كرده ، به زبان آورده است ، مجادله روا نیست ؛ اءفتمارونه على ما یرى . 6 چون آن چه را انسان غایب نمى بیند، فرد شاهد مى نگرد و آن چه را دیگران نمى شنوند، رسول آن را مى شنود، پس در آن چه پیامبر آشكارا دیده ، آن را به مردم خبر داده است ، مراء و جدل از جانب كسى كه چیزى ندیده و نشنیده ، جایز نیست .
این مطلب از سخن حضرت رضا علیه السلام استفاده مى شود: جدل درباره ى كتاب خداوند كفر است ؛ المراء فى كتاب الله كفر. 7 زیرا پس از آن كه هدایت و صلاحیت حق نسبت به گمراهى مقابل آن باطل آشكار گشت ، جدال در خصوص آن كفر و الحاد است . چون بعد از حق جز ضلالت چیزى نیست . از این جهت حضرت رضا علیه السلام فرمودند: هدایت را از غیر قرآن طلب نكنید كه گمراه خواهید شد؛ و لاتطلبوا الهدى فى غیره فتضلوا. 8

1.سوره ى قدر، آیه ى 3.
2.سوره ى آل عمران ، آیه ى 96.
3.سوره ى بقره ، آیه ى 125.
4.سوره ى نجم ، آیه ى 11.
5.سوره ى شعراء، آیات 107 - 108، 143 - 144، 162 - 163، 178 - 179.
6.سوره ى نجم ، آیه ى 12.
7.مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 1، كتاب التفسیر، ص 307، ح 2.
8.همان ، ح 4 و 10.

منبع:کتاب قرآن كریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

شنبه 8/12/1388 - 17:29
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

مطالب پیش گفته بیش از ضرورت جاودانگى قرآن ، چیزى را ثابت نمى كند، همچنین لطیف تر و شكوفا تر و تازه تر شدن قرآن با نشر و بررسى در هر زمان و براى هر نسلى را بیان نمى كند. آرى ، پیشرفت علم و نیاز انسان به معارف عمیق سبب مى شود، استعداد ویژه برترى براى طرح مسائل نو پدید آید، مسائلى كه در زمان هاى پیش مطرح نبوده است و به مقتضاى دوام فضل و احسان مبداء جواد، اگر سؤ ال با زبان حال و آمادگى باشد، باید به آن پاسخ داده شود؛ و اتیكم من كل ما ساءلتموه . 1 پس ناچار قرآن كه تنها مرجع همیشگى براى مردم است ، باید بر آورده كننده ى همه ى نیازها و مشكلات بشر باشد و به هر پرسش جدیدى ، پاسخى نو بدهد.
تشبیه قرآن در بعضى از احادیث به خورشید و ماه بدین جهت است كه قرآن چون چشمه اى جوشان و جویبارى پر آب است كه هر روز آب تازه از آن مى جوشد و معارف ناپیدایش آشكار مى گردد. پس همه ى موجودات جهان هستى هر لحظه از خداوند چیزى مى طلبند و او با فیض همیشگى خود نیاز آن ها را بر طرف مى سازد.
جمع میان سئوال مستمر و پاسخ متصل در این آیه ى كریمه آمده است : بسئله من فى السموات و الاءرض كل یوم هو فى شاءن . 2 جامعه ى بشرى نیز در محضر قرآن كریم چنین است كه با ارائه ى هر پرسش جدیدى ، پاسخ نو مى طلبد و در این صورت ، از چشمه سار كوثر قرآن ، مطلب تازه اى مى جوشد كه پیش از آن مطرح نبوده است .
این امر یك اصل عقلى است كه در موارد متعددى ، نقل نیز به كمك آن مى شتابد. بخشش بسیار الاهى چیزى جز جود و كرم به خداوند نمى افزاید؛ لا تزیده كثرة العطاء الا جودا و كرما . 3 به یقین فضل تو كم نمى شود و خزینه هایت كاستى نمى یابد، بلكه سرشارتر مى شود؛ فان فضلك لا یغیض و ان خزائنك لاتنقص بل تفیض . 4
با هر سخا و عطیه اى ، نه تنها بخشش نابود نمى شود، بلكه بیش تر نیز مى گردد.
میان تمام نشدن چیزى به سبب بخشش و زیاد شدن جود و كرم به واسطه اى هر بخشیدن و فیض رساندن تفاوت بسیار است .
مؤ ید این مطلب معقول ، روایتى از حضرت امام رضا علیه السلام است . حضرت از پدرشان موسى بن جعفر علیهما السلام نقل مى فرمایند: مردى از امام جعفر صادق علیه السلام پرسید:
چگونه است كه هر چه قرآن بیش تر مورد بررسى قرار مى گیرد، بر تازگى آن افزوده مى شود؟ حضرت پاسخ دادند: زیرا خداوند قرآن را براى زمان خاصى و مردم بخصوصى نازل نفرموده است . بنابراین ، قرآن در هر زمان جدید، و تا روز قیامت براى هر قوم و گروهى از مردم ، تازه است ؛ اءن رجلا ساءل اءبا عبدالله علیه السلام ما بال القرآن لا یزداد عند النشر و الدراسة ؟ فقال : لاءن الله لم ینزله لزمان دون ناس ، فهو فى كل زمان جدید و عند كل قوم غض الى یوم القیامة . 5
بر پایه این حدیث ، قرآن در هر زمان تازه است ، نه این كه فقط مثل سنگ راكد باشد، بلكه مانند چشمه ى جوشان همواره روان است . پس ، هر روز در منزلت جدیدى است و شاءنى از آن با شاءن دیگرش تزاحم ندارد. زیرا مظهر تام گوینده ى خود است كه او نیز خودش است . پس ، از این جهت مثال و نشانه اى كامل بر خداوند متعالى است .
فضیلت زمان ها و مكان هاى تحقق قرآن  
بى تردید فضیلت این كلام بلند مرتبه سبب برترى زمان و مكانى است كه قرآن در آن تحقق یافته است . از این رو در شب مباركى فرود آمده است ، خیر من اءلف شهر 6 و در كنار مكانى اءول بیت وضع للناس 7؛ در شرافت این خانه همین بس كه به خداى پیراسته از هر زمان و مكان نسبت دارد؛ طهرا بیتى للطائفین و العاكفین و الركع السجود . 8
همچنین فضیلت قرآن سبب مى شود، قلبى كه او بر آن فرود آمده است ، بهترین قلب ها باشد. زیرا قلبى صادق و امین است ، در دیده هایش دروغ نمى گوید و در داده ها و امانت هایش خیانت نمى ورزد؛ ما كذب الفؤ اد ما راءى 9 این امر، دروغ نگفتن و خیانت نكردن در امانت ، فقط درباره ى معراج نیست ، همان گونه كه بیش تر پیامبران با همین زبان با مردم سخن مى گفتند؛ انى لكم رسول اءمین * فاتقوا الله و اءطیعون . 10 بنابراین ، پیامبر صلى الله علیه و آله در آن چه جبرئیل بر قلب ایشان نازل كرد، ابدا دروغ نمى گفت ، چنان كه تو هم خیانت نیز در ساحت قدسش راه ندارد.
پس ، هر چه بر قلب مقدسش نازل مى شد، از خزانه ى غیب الاهى بود كه خداوند او را آگاه ساخته بود و آن بزرگوار - درود و سلام خدا بر او و آلش ‍ باد - بر هیچ چیز از اخبار غیب بخل نمى ورزید. تا پیام هاى وحیانى را بپوشاند، چنان كه همه ى سخنان دینى او از سرچشمه ى وحى است .
پس آن حضرت - درود خدا بر او و آل او باد - از امورى كه ماءموریت ابلاغ آن را دارد، چیزى را نمى پوشاند، همان گونه كه آن چه را به او وحى نشده بود، بر زبان نمى آورد. در نتیجه قرآن وحى محض است و هیچ شكى بر گرد آن نمى چرخد.
پس در آن با قلبش مشاهده كرده ، به زبان آورده است ، مجادله روا نیست ؛ اءفتمارونه على ما یرى . 11 چون آن چه را انسان غایب نمى بیند، فرد شاهد مى نگرد و آن چه را دیگران نمى شنوند، رسول آن را مى شنود، پس در آن چه پیامبر آشكارا دیده ، آن را به مردم خبر داده است ، مراء و جدل از جانب كسى كه چیزى ندیده و نشنیده ، جایز نیست .
این مطلب از سخن حضرت رضا علیه السلام استفاده مى شود: جدل درباره ى كتاب خداوند كفر است ؛ المراء فى كتاب الله كفر. 12 زیرا پس از آن كه هدایت و صلاحیت حق نسبت به گمراهى مقابل آن باطل آشكار گشت ، جدال در خصوص آن كفر و الحاد است . چون بعد از حق جز ضلالت چیزى نیست . از این جهت حضرت رضا علیه السلام فرمودند: هدایت را از غیر قرآن طلب نكنید كه گمراه خواهید شد؛ و لاتطلبوا الهدى فى غیره فتضلوا. 13

1.سوره ى ابراهیم ، آیه ى 34.
2.سوره الرحمن ، آیه ى 29.
3.مفاتیح الجنان ، دعاى افتتاح .
4.صحیفه ى سجادیه ، دعاى وداع ماه مبارك رمضان .
5.مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 1، كتاب التفسیر، ص 309، ح 12.
6.سوره ى قدر، آیه ى 3.
7.سوره ى آل عمران ، آیه ى 96.
8.سوره ى بقره ، آیه ى 125.
9.سوره ى نجم ، آیه ى 11.
10.سوره ى شعراء، آیات 107 - 108، 143 - 144، 162 - 163، 178 - 179.
11.سوره ى نجم ، آیه ى 12.
12.مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 1، كتاب التفسیر، ص 307، ح 2.
13.همان ، ح 4 و 10.

منبع:قرآن كریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

شنبه 8/12/1388 - 17:25
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

بر پایه ى نص قطعى ، پس از رسول خدا صلى الله علیه و آله و قرآن ، پیامبر و كتابى نیست . وجود عنصرى آن حضرت مانند دیگر انسان ها از دنیا رخت بر مى بندد و خداوند براى هیچ بشرى از ایشان عمر جاودانه قرار نداده است .
آرى ، هر انسانى طعم مرگ را مى چشد، پس اگر راهیابى بطلان به آخرین كتاب آسمانى روا باشد و محتواى آن دستخوش تغییر گردد و معارفش ‍ دچار تحریف شود، باید اساس نبوت منقرض و ریشه ى رسالت بریده شود. چون پس از قرآن كتابى و بعد از پیامبر صلى الله علیه و آله پیامبر دیگرى نیست ؛ لیكن پیش از این ثابت كردیم كه تحقق نبوت همواره ضرورى است .
پس ، تحقیق نبوت از طریق حقانیت قرآن قطعى است . این ، دلیل عقلى بر مصونیت قرآن كریم از تحریف است . مى شود این دلیل را از كلام حضرت رضا علیه السلام نیز استنباط كرد: ... قرآن براى زمان خاص نیست ، بلكه دلیلى روشن و حجتى بر همه ى انسان هاست . كتابى كه از پیش رو و پشت سر بطلان در آن راه نمى یابد... ؛ لاءنه لم یجعل لزمان دون زمان بل جعل دلیل البرهان و الحجة على كل انسان ، لا یاءتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه ... . 1
پس ، اگر به سبب عدم مقتضى جاودانگى ، زوال قرآن شدنى باشد؛ یعنى مشكلات زندگى انسان را نتواند برطرف كند و نیز پاسخگوى شبهات علمى نبوده ، از هدایت انسان به مقاصد الاهى ناتوان باشد یا به جهت وجود مانع از دوم و پایدارى ، دچار دسیسه و تحریف و تغییر گردد؛ قرآن ریسمانى است و دستگیره اى ناپایدار، و تمسك به آن ناروا و ناممكن .
آرى ، چنین قرآنى نورى ندارد تا بر دیگر ادیان بدرخشد و بطلان آن ها را آشكار سازد و بر آن ها چیره گردد؛ هر چند برخلاف میل مشركان باشد و قهرا بر اثر طوفان هاى شرك و كفر، نور ضعیفش خاموش ، و در نتیجه نابود مى شود؛ هر چند بر خلاف خواسته ى مؤ منان باشد.
در حقیقت ، این قیاسى استثنایى است و تلازم میان آن دو - عدم جاودانگى قرآن و نابودى آن بر اثر ضعف و هجوم افكار شرك آلود - چون استحاله ى مقدم ، نابودى قرآن ، بسیار روشن است . زیرا گوینده ى این آیات نورانى در مواردى از قرآن مى فرماید: یریدون اءن یطفئوا نور الله باءفواههم و یاءبى الله الا اءن یتم نوره و لو كره الكافرون 2 و هو الذى اءرسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدین كله و لو كره المشركون .3
آن نور الاهى كه یكى از بارزترین مصادیقش قرآن كریم است ؛ یا اءیها الناس قد جاءكم برهان من ربكم و اءنزلنا الیكم نورا مبینا 4 به جهت مقتضى خلود، نورى است كه همگام با جاودانگى خداوند ابدى است . چون فرو فرستنده اش آن را مى گستراند و بدان دوام مى بخشد، از آن نگهدارى كرده ، از فیض وجودش بر آن مى رساند.
همچنین به سبب نبود مانعى براى جاودانگى اش . زیرا افكار شرك و نفاق و كفر و عناد، قدرت خاموش كردن كامل آن را ندارند، نه با شبهه افكنى ، نه با آوردن كتابى مانند. چون آنان از چنین كارى عاجزند؛ قل لئن اجتمعت الانس و الجن على اءن یاءتوا بمثل هذا القران لا یاءتون بمثله و لو كان بعضهم لبعض ظهیرا . 5
پس ، همه ى شبهه ها و همانند سازى مشركان و كافران انس و جن را قرآن نابود مى كند و به تنهایى بدون هیچ شریكى باقى مى ماند. چون علت تامه ى جاودانگى قرآن وجود دارد. پس ، جاودانگى آن بایسته ، و زوال آن محال است و انه لكتاب عزیز * لا یاءتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حكیم حمید . 6
از سوى دیگر، قرآن ممكن الوجود و حقیقتش ربط محض است و به قیوم مستقل محض و بى نیاز مطلق ، نیازمند است . در درگاه قیوم مستقل محض ‍ و غنى ، هیچ شاءنى از شئون قرآنى ذاتى او نبوده ، بلكه از شئون تبعى خداست .
بنابراین ، دوام قرآن در گرو دوام متكلم آن است كه براى مردم در كتابش رخ نموده است و بقاى آن در اختیار فرو فرستنده ى آن است انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون 7؛ یعنى حفظ قرآن در عالم طبیعت به دستان آدمیان ، در حقیقت با دست خداوند سبحان است و مردم در حراست از آن استقلال ندارند؛ همان گونه كه حفظ آن از تغییرات طبیعى در موطن لوح محفوظ، در گرو نگهدارى خداوندى است كه خود حفیظ بالذات است .
راز مطلب در این نهفته است كه بر پایه ى حقیقت توحید، وجود و ظهور هر چیزى به هویت خالص و محض و مطلق هستند است ، به گونه اى كه از قید اطلاق در مقابل تقیید نیز آزاد است . بدین جهت در پاسخ به سؤ ال پسر صلت كه درباره ى قرآن چه مى فرمایید، حضرت رضا علیه السلام فرمودند: كلام الله لا تتجاوزوه ؛ یعنى از حد وجودى آن نگذرید. زیرا ماندگارى و پایائى كلام به سبب متكلم آن است و قوام و دوام قرآن نیز به گوینده ى آن است ، ذاتا و به خودى خود باقى و جاوید نیست .

1.مسند الامام الرضا علیه السلام ، باب فضل القرآن ، ص 309، ح 13.

2.سوره ى توبه ، آیه ى 32.

3.سوره ى توبه ، آیه ى 33.

4.سوره ى نساء، آیه ى 174.

5.سوره ى اسراء، آیه ى 88.

6.سوره ى فصلت ، آیات 41 - 42.

7.سوره ى حجر، آیه ى 9.

منبع:قرآن كریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیة الله جوادى آملى

شنبه 8/12/1388 - 17:20
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

 كننده ى آن است ؛ به گونه اى كه همواره فطرت سالم ، بدون هیچ تغییر و دگرگونى ، طالب و مشتاق قرآن است . پدیده آورنده ى فطرت مى فرماید:
فاءقم وجهلك للدین حنیفا فطرة الله التى فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلك الدین القیم . 1
همچنین فرستادن پیامبر براى همه ى انسان ها، در تمامى عصرها، ضرورتى ناگریز است ؛ و ما كنا معذبین حتى نبعث رسولا 2 و رسلا مبشرین و منذرین لئلا یكون للناس على الله حجة بعد الرسل و كان الله عزیزا حكیماانما اءنت منذر و لكل قوم هادو لو اءنا اءهلكناهم بعذاب من قبله لقالوا ربنا لولا اءرسلت الینا رسولا فنتبع ایاتك من قبل اءن نذل و نخزى 5 و لم یكن الذین كفروا من اءهل الكتاب و المشركین منفكین حتى تاءتیهم البینة * رسول من الله یتلوا صحفا مطهرة * فیها كتب قیمة . 6
نیز آیات دیگرى كه نشانه ى ضرورت نبوت و دوام آن است . زیرا نبوت سنت تغییر ناپذیر الاهى است و هر گونه استكبار و مسخره كردن و كشتن و شكنجه دادن پیامبران سبب نمى شود كه خداوند فیضش را نگه دارد و پیامبرى نفرستد و مردم را بدون حجت به حال خود رها كند؛ اءفنضرب عنكم الذكر صفحا اءن كنتم قوما مسرفین * و كم اءرسلنا من نبى فى الاءولین * و ما یاءتیهم من نبى الا كانوا به یستهزءون . 7
از این رو، با وجود آن كه مردم ، غالب پیامبران را استهزا و شكنجه مى كردند و آنان را مى كشتند، باز هم از فرستادن پیامبر بعدى خوددارى نمى كرد.

1.سوره ى روم ، آیه ى 30.

2.سوره ى اسراء، آیه ى 15.

3. سوره ى نساء، آیه ى 165.

4.سوره ى رعد، آیه ى 7.

5.سوره ى طه ، آیه ى 134.

6.سوره ى بینه ، آیات 1 - 3.

7.سوره ى زخرف ، آیات 5 - 7.

منبع:قرآن كریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

 

شنبه 8/12/1388 - 17:15
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

از آنجا كه قرآن از ابتداى ظهور و صدورش تا انتهاى نزول و فرودش همراه حق است ، از هیچ جهت ، پیش رو و پشت سر، چپ و راست ، گمراهى و نابودى در آن راه ندارد؛ عالم الغیب فلا یظهر على غیبه اءحدا * الا من ارتضى من رسول فانه یسلك من بین یدیه و نم خلفه رصدا * لیعلم اءن قد اءبلغوا رسالات ربهم و اءحاط بما لدیهم و اءحصى كل شى ء عددا . 1
بنابراین ، قرآن در پدید آمدنش از جهل و خطا معصوم ، و در بقا از گمراهى و بطلان مصون است . زیرا پس از حق ، چیزى جز ضلالت و نابودى نیست . آرى ، پیشى گرفتن بر قرآن چون باز پس ماندن از آن ، گمراهى است و انحراف از آن به سوى چپ و راست ، سرگردانى است . زیرا شاهراه همان مسیر میانى است ، نه راه هاى جانبى و انحرافى ، و آن راه مستقیمى است كه سالك را به مقصد مى رساند.
ریان بن صلت به حضرت رضا علیه السلام گفت : درباره ى قرآن چه مى فرمایید؟
حضرت فرمودند: كلام خداوند است ، از آن تجاوز نكنید، و هدایت را در غیر آن نجویید كه گمراه مى شوید؛ كلام الله تتجاوزوه و لا تطلبوا الهدى فى غیره فتضلوا . 2 قرآن كلام خدا و ظهور فعل اوست و در مرتبه اى پایین تر از گوینده ى آن خداوند سبحان قرآن دارد و نشانه ى اوست . پس تجاوز نكنید از حد وجودى آن ، صحیح نیست . چون هدایتى براى مردم و روشنایى و چراغى از سوى خداوند است . از این رو، تجاوز از آن ، و نیز در خواست هدایت و بصیرت از غیر قرآن جایز نیست .
بدین سبب حضرت رضا علیه السلام در شاءن قرآن مى فرمایند: قرآن ریسمان و دستگیره ى محكم الاهى است ؛ قرآن راه برترى است كه انسان ها را به سوى بهشت ره مى نماید و از آتش دوزخ مى رهاند؛ گذشت زمان آن را فرسوده نمى كند و گفتار آدمیان آن را تباه نمى سازد. زیرا ویژه ى زمانى نیست و دلیل روشنى براى همه ى انسان هاست . از پیش رو و پشت سر، خط بطلان بر آن كشیده نمى شود، كتابى است فرود آمده از سوى خداوند حكیم حمید؛ هو حبل الله المتین و عروته الوثقى و طریقته المثلى المؤ دى الى الجنة و المنجى من النار، لا یخلق على الاءزمنة و لا یغث على الاءلسنة ؛ لاءنه لم یجعل لزمان دون زمان ، بل جعل دلیل البرهان و الحجة على كل انسان ، لا یاءتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه ، تنزیل من حكیم حمید . 3
بنابراین ، قرآن كتاب زنده اى است كه نمى میرد و كلام حقى است كه باطل نمى گردد. زیرا مظهر تام خداوند حى است و مرگ و نیستى در او ندارد، خداوندى كه حق است و هرگز بطلان به گرد او نمى چرخد. زیرا خداى متعالى آن را براى زمان و مردمان خاص نازل نفرموده است . از این جهت در هر زمانى جدید است و تا روز قیامت نزد هر قومى تازه و شكوفاست ؛ لاءن الله تعالى لم ینزله لزمان دون زمان و لناس دون ناس ، فهو فى كل زمان جدید، و عند كل قوم غض الى یوم القیامة . 4

1.سوره ى جن ، آیات 26 - 28.

2.مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 1، كتاب التفسیر، ح 307، ح 4 و 10.

3.همان ، باب فضل القرآن ، ص 309، ح 13.

4.مسند الامام الرضا علیه السلام ، ج 1، باب فضل القرآن ، ص 309.

منبع: قرآن كریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

شنبه 8/12/1388 - 17:9
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند متعالى پس از بیان این شرط مهم ، دارندگان این شرط را نام مى برد؛ انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اءهل البیت و یطهركم تطهیرا 1 و چون تطهیر در حقیقت براى نابود ساختن آثار پلیدى است ، پس از آن كه خود آن رجس از بین رفت ، تطهیر را پس از پاك سازى ذكر كرد؛ یعنى هیچ مجالى براى خود رجس و اثر آن در اهل بیت علیهم السلام وجود ندارد و به طور كلى ، این در مقام دفع رجس است از اول رجس وجود ندارد، نه این كه رجسى وجود دارد و خداوند آن را رفع مى كند. 2
مقتضاى حصر در: لا یمسه الا المطهرون 3 آن است كه رسیدن به كنه قرآن كه همان كتاب مكنون است ، ویژه ى اهل بیت علیهم السلام است و این ، همان همراهى حقیقى میان ثقلین است كه از حدیث رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به دست مى آید.
پس خود قرآن بیان مى كند كه كسى جز اهل بیت وحى و عصمت علیهم السلام چنان كه شایسته است ، آن را درك نمى كند و به كنه آن نمى رسد؛ چنان كه آنان نیز به حق اظهار مى دارند كه كنه قرآن و تاءویل آن را تنها راسخان در علم مى دانند و فقط آنان واجد چنین وصفى هستند - براى این موضوع در كتاب هاى روایى ، مانند بصائر الدرجات 4 بابى ویژه تنظیم شده است - و بى تردید اهل بیت علیهم السلام به ظاهر و باطن قرآن عالمند و كسى غیر از اوصیا، همه ى قرآن را جمع نكرده است .
بنابراین ، كسى كه از هر جهت پاك باشد - خالص ترین آن ، طهارت از رؤ یت اخلاص است - و كسى كه از این مرتبه والاى طهارت برخوردار شود و جزو بندگان مخلص خداوند باشد به رستگارى رسیده است . پس ‍ چنین كسى شایسته است كه به كتاب مكنون عالم گردد و نیز كسى كه از هر جهت طاهر نگردیده ، بلكه صرفا از بعضى جهات پاك است ، فقط به اندازه ى طهارت خود به قرآن عالم است .
چون رسیدن به كنه قرآن مشروط به طهارت كامل است كه از آن به عصمت تعبیر مى شود و تنها عترت طاهره اند كه به عصمت الاهى معصومند. از این رو خداوند سبحان ، رسول خود را مبین و مفسر قرآن قرار داد؛ و اءنزلنا الیك الذكر لتبین للناس ما نزل الیهم . 5

1.سوره ی احزاب آیه ی 33.

2.دفع و رفع متفاوت اند. زیرا در مقام رفع ، چیزى هست ، ولى آن را رفع از بین مى برد، ولى در مقام دفع ، دافع ابتدائا از پیدایش آن جلوگیرى مى كند. در آیه ى تطهیر، خداوند در مقام دفع است . زیرا از ابتداى پلیدى را از معصومیان علیهم السلام دور كرده است ، نه آن كه آنان داراى رجس بوده اند - معاذالله - و خداوند آن را نابود ساخته است .

3.سوره ی واقعه آیه ی79.

4.بصائر الدرجات الکبری,جزء چهارم,باب10,ص222.

5.سوره ی نحل,آیه ی44.

منبع:کتاب قرآن كریم از منظر امام رضا علیه السلام

مولف:آیت الله جوادی آملی

شنبه 8/12/1388 - 17:4
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

 عبدالله‌بن‌ مسعود یكی‌ از نویسندگان‌ وحی‌ بود، آیات‌ قرآن‌ كه‌ بر پیامبر(ص) نازل‌ می‌شد، به‌ افرادی‌ از جمله‌ عبدالله‌ پسر مسعود می‌گفت‌ آن‌ آیات‌ را بنویسند، روزی‌ پیامبر(ص) به‌ عبدالله‌ فرمود: آیاتی‌ از قرآن‌ را بخوان‌ تا من‌ بشنوم. عبدالله‌ آیاتی‌ از سورة‌ نسأ را خواند تا به‌ این‌ آیه‌ رسید: فكیف‌ لذا جئنا من‌ كل‌ امة‌ بشهید و جئنا بك‌ علی‌ هؤ‌لأ شهیداً56. پس‌ چگونه‌ است‌ (حال‌ بندگان) هنگامی‌ كه‌ از هر گروهی، گواهی‌ (بر كردار آنان) بیاوریم‌ و تو (ای‌ پیامبر) گواه‌ بر این‌ امت‌ باشی. پیامبر(ص) تا این‌ آیه‌ را شنید، منقلب‌ شد و چشم‌هایش‌ پر از اشك‌ گردید و فرمود: «دیگر بس‌ است». علامه‌ طبرسی‌ مفسر معروف‌ در ذیل‌ این‌ حدیث‌ گوید: وقتی‌ كه‌ شاهد و گواه‌ (پیامبر) با شنیدن‌ این‌ آیه‌ این‌ چنین‌ دگرگون‌ و اندوهگین‌ شود، پس‌ امت‌ او كه‌ بر او شهادت‌ داده‌ می‌شود چه‌ باید بكند؟! 

الگوهای‌ رفتاری پیامبر اعظم (ص)

محمدرضاطباطبائی‌نسب

تهیه:جواد1386

شنبه 8/12/1388 - 16:47
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

در منابع زرتشتیان تصریحات زیادى به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) شده است كه قسمتى از آنها را در اینجا مى آوریم:

1 ـ در كتاب «زند» كه از كتب مقدّسه زرتشتیان است در باره انقراض اشرار و وراثت «صلحا» كه پس از درهم شكستن شوكت جبّاران و بیدادگران، زمام اُمور جامعه بشرى را به دست خواهند گرفت، چنین مى گوید:

«لشكر اهریمنان با ایزدان دایم در روى خاكدان محاربه و كشمكش دارند، و غالباً پیروزى با اهریمنان باشد، امّا نه به طورى كه بتوانند ایزدان را محو و منقرض سازند; چه، در هنگام تنگى از جانب اورمزد كه خداى آسمان است به ایزدان كه فرزندان اویند یارى مى رسد و محاربه ایشان نه هزار سال طول مى كشد، آنگاه فیروزى بزرگ از طرف ایزدان مى شود و اهریمنان را منقرض مى سازند، و تمام اقتدار اهریمنان در زمین است و در آسمان راه ندارند، و بعد از پیروزى ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان عالم كیهان به سعادت اصلى خود رسیده، بنى آدم بر تخت نیكبختى خواهند نشست».

2 ـ در بخش «گاتها» كه یكى از بخشهاى چهارگانه «اوستا» است (بندهاى 8 و 9) نویدهائى در مورد ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)و سیطره جهانى آن حضرت كه قیام شكوهمند او طبق وعده هاى أنبیاء در آخر الزمان به وقوع خواهد پیوست، چنین آمده است:

و هنگامى كه سزاى این گناهكاران فرا رسد پس آنگاه اى «مزدا» ! كشورت را «بهمن» در پایان برپا كند، از براى كسانى كه دروغ را به دستهاى راستى سپرند، و خواستاریم از آنانى باشیم كه زندگى تازه كنند.

3 ـ باز در همان بخش «گاتها» تحت عنوان «بامداد روز» نوید ظهور یگانه منجى بشریّت كه در پایان جهان خواهد آمد، چنین آمده است:

«كى اى «مزدا» ! بامداد روز فراز آید، جهان دین راستین فرا گیرد، با آموزشهاى فزایش بخش پرخرد رهانندگان، كیانند آنانى كه «بهمن» به یاریشان خواهد آمد، از براى آگاه ساختن، من تو را بر گزیدم اى أهورا».

نویسنده كتاب «بشارات عهدین» پس از آن كه این دو بشارت را از «گاتها» نقل كرده است چنین مى نویسد:

مترجمِ «گاتها»، در پاورقى، «بهمن» را ـ كه در این دو بشارت پرچمدار نهضت آخرین معرفى شده ـ نماینده توانایى و منش نیك و راستى و پارسایى دادار اهور مزدا، تفسیر كرده، و روى این اصل، توضیح این دو فراز از «گاتهاى زرتشت» از این قرار است:

در پایان جهان پیش از رستاخیز عمومى آغاز سزاى گناهكاران است كه به دست تواناى نماینده قدرت و راستى و قدس و عدالت الهى ـ به سزاى این جهانى خود خواهند رسید ـ این دولت با سعادت تنها براى كسانى است كه دروغ را به دستهاى راستى سپرده، و منش زشت را در بوته فراموشى نهاده اند.

حقّاً آن زمان درخشان بامداد روز است كه صبح دولت حقّه الهیّه دمیدن گیرد و دین راستین ـ آیین ابدى آخرین ـ سراسر جهان را فرا گیرد، آیینى كه تمامى آموزشهاى پیامبران الهى در آن نمودار است، و آن یگانه نماینده قدرت و عدالت الهى، تمامى آموزشهاى صالح و پسندیده رهبران عالیقدر بشریّت را در سراسر جهان منتشر و عملى سازد.

چنان كه روشن است این دو جمله، بشارت از ظهور موعود اسلام حضرت قائم آل محمّد(علیهم السلام) است، گر چه نامى از آن حضرت به میان نیاورده; ولى سلطنت عمومى و عدالت كلّى جهانى كه پیشگویى كرده بهترین نشانه آن بزرگمرد الهى است.

4 ـ جاماسب، در كتاب معروف خود «جاماسب نامه» كه حوادث گذشته و آینده جهان در آن ثبت شده، و احوالات پادشاهان، انبیا، اوصیا و اولیا را بیان مى كند ضمن مطالبى كه از قول زرتشت راجع به پیامبران بازگو مى نماید، در مورد پیامبر گرامى اسلام و دولت جاودانه حضرت مهدى(علیه السلام) و رجعت گروهى از اموات ... چنین مى گوید:

پیغمبر عرب، آخر پیغمبران باشد كه در میان كوههاى مكّه پیدا شود، و شتر سوار شود، و قوم او شتر سواران خواهند بود، و با بندگان خود چیز خورد، و به روش بندگان نشیند، و او را سایه نباشد و از پشت سر، مثل پیش رو ببیند. و دین او اشرف ادیان باشد، و كتاب او باطل گرداند همه كتابها را، و دولت او تازیك ـ یعنى پادشاهى ـ عجم را بر باد دهد، و دین مجوس و پهلوى را بر طرف كند، و نار سدیر و آتش كده ها را خراب كند، و تمام شود روزگار پیشدادیان و كیانیان و ساسانیان و اشكانیان.

آنگاه در باره ظهور مبارك حضرت مهدى(علیه السلام) چنین مى گوید:

و از فرزندان دختر آن پیغمبر كه خورشید جهان و شاه زنان نام دارد كسى پادشاه شود در دنیا به حكم یزدان كه جانشین آخر آن پیغمبر باشد در میان دنیا كه مكّه باشد، و دولت او تا به قیامت متّصل باشد، و بعد از پادشاهى او دنیا تمام شود، و آسمان جفت گردد و زمین به آب فرو رود و كوهها برطرف شود، و اهریمن كلان را كه ضدّ یزدان و بنده عاصى او باشد بگیرد و در حبس كند و او را بكشد.

و نام مذهب او برهان قاطع باشد و حق باشد و خلایق را به یزدان بخواند، و زنده گرداند خلق را از بدان و نیكان، و نیكان را جزا دهد، و بدان را سزا دهد و بسیارى از خوبان و پیغمبران زنده شوند، و از بدان گیتى و دشمنان خدا و كافران را زنده گرداند، و از پادشاهان اقوام خود را زنده كند كه فتنه ها در دین كرده باشند و خوبان بندگان یزدان را كشته باشند، و همه متابعان اهریمن و تبه كاران را بكشد و نام این پادشاه بهرام باشد . . .

و ظهور او در آخر دنیا باشد . . . و خروج او در آن زمان شود كه تازیان بر فارسیان غالب شوند، و شهرهاى عمّان خراب شود به دست سلطان تازیك، پس او خروج كند و جنگ كند و دجّال را ... بكشد.

و برود و قسطنطنیّه را بگیرد و علمهاى ایمان و مسلمانى در آنجا برپا كند، و عصاى سرخ شبانان با هودار (كه موسى(علیه السلام)باشد) با او باشد، و انگشتر و دیهیم سلیمان با او باشد، و جنّ و انس و دیوان و مرغان و درندگان در فرمان او خواهند بود . . .

و همه جهان را یك دین كند، و دین گبرى و زرتشتى نماند، و پیغمبران خدا و حكیمان و پرى زادان و دیوان و مرغان و همه اصناف جانوران و ابرها و بادها و مردان سفید رویان در خدمت او باشند . . .

جاماسب» در ادبیات ایران و عرب به لقب «فرزانه» و «حكیم» خوانده شده است، و پیش گویى هایى نیز به او نسبت داده اند، و ظاهراً حكیمى ستاره شناس بوده است، و به قول مؤلّف كتاب «حبیب السیر»: وى شاگرد لقمان و برادر «گشتاسب» است، و در علم نجوم مهارت كامل داشته است.

علاّمه دهخدا در كتاب «لغت نامه» راجع به وى مى نویسد:

نامه اى از او دیده شده كه به پارسى قدیم است و نام آن فرهنگ ملوك و اسرار عجم است، و عنوان آن به نام گشتاسب شاه است، و نظرات كواكب را به رمز بیان نموده و مقارنات اختران را طالع وقت نهاده و بر آن زایچه حكم نموده.

گویند: پنج هزار سال از روزگار آینده را باز نموده، از سلاطین و انبیا خبر داده، در آنجا حضرت موسى(علیه السلام) سرخ شبان با هودار و حضرت مسیح(علیه السلام) را پیغمبر خرنشین كه او را به نام مادر، باز خوانند. و از حضرت رسول عربى به «مهرآزما» تعبیر كرده، و بعضى سخنان وى موافق روزگار گذشته است و برخى مخالف، والله أعلم بالصواب.

مؤلّف كتاب «بشارات عهدین» پس از آن كه بشارتى را از كتاب «جاماسب» نقل مى كند ذیل كلمه جاماسب در پاورقى چنین مى نویسد:

صاحبان سِیَر و تواریخ مى نویسند: ظهور جاماسب برادر گشتاسب بن سهراب به سال 4996 پس از هبوط ]حضرت [ آدم(علیه السلام) بوده، وى مدّتى در نزد زرتشت كسب معارف نموده و مدّتى هم شاگرد (چنكرمكهاجه) هندى بوده است.

وى در كتاب «جاماسب نامه» از زمان خود تا پنج هزار سال ]آینده را [پیش بینى نموده و قبرش در خفرك فارس است.

5 ـ باز در كتاب جاماسب، موافق برخى از مضامین بشارات گذشته در مورد دولت با سعادت حضرت مهدى(علیه السلام) و صلح بهائم و برافكندن ریشه ظلم و فساد، و همچنین حكومت واحد جهانى و اجتماع عموم بشریّت بر دین مبین اسلام، و این كه حضرت مهدى(علیه السلام)پیرو اسلام و تابع دین جدّش پیامبر اكرم مى باشد، چنین مى گوید:

مردى بیرون آید از زمین تازیان از فرزندان هاشم، مردى بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق، و بر دین جدّ خویش بود، با سپاه بسیار، روى به ایران نهد و آبادانى كند، و زمین پر داد كند، و از داد وى باشد كه گرگ با میش آب خورد.

و مردم بسیار شوند، و عمر دیگر باز، به درازى كشد و باز گردد چنان كه مردى بود كه او را پنجاه فرزند بود نر و ماده، و كوه و دشت پر از مردم شود، و پر از حیوان شود، و همچون عروسى شود.

و همه كس به دین مهر آزماى (یعنى دین حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)) باز آیند، و جور و آشوب از جهان برخیزد، چنان كه فراموش كنند كه چون سلاح باید داشتن، و اگر وصف نیكویى آن كنم تلخ گردد این زندگانى كه ما بدو اندریم.

6 ـ در «زند و هومن یسن» از ظهور شخصیّت فوق العاده اى بنام «سوشیانس» (نجات دهنده بزرگ) خبر داده و در باره نشانه هاى ظهور وى چنین مى گوید:

نشانه هاى شگفت انگیزى در آسمان پدید آید كه به ظهور منجى جهان دلالت مى كند، و فرشتگانى از شرق و غرب به فرمان او فرستاده مى شوند، و به همه دنیا پیام مى فرستند.

آنگاه به مقاومت شریران در برابر او اشاره كرده و نوید مى دهد كه سرانجام همگى در برابر او سر تعظیم فرود مى آورند.

7 ـ هنگامى كه «گشتاسب» در مورد كیفیت ظهور «سوشیانس» و چگونگى اداره جهان مى پرسد، جاماسب حكیم، شاگرد زرتشت توضیح مى دهد:

سوشیانس (نجات دهنده بزرگ جهان) دین را به جهان رواج دهد، فقر و تنگدستى را ریشه كن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را همفكر و همگفتار و همكردار گرداند.

در اینجا لازم است این نكته را یادآور شویم كه، اعتقاد به ظهور «سوشیانس» در میان ملّت ایران باستان به اندازه اى رایج بوده است كه حتّى در موقع شكستهاى جنگى و فراز و نشیبهاى زندگى با یادآورى ظهور چنین نجات دهنده مقتدرى، خود را از یأس و نا امیدى نجات مى دادند.

شاهد صادق این گفتار این كه، در جنگ قادسیّه پس از درگذشت رستم فرّخ زاد، سردار نامى ایران، هنگامى كه یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانى، با افراد خانواده خود آماده فرار مى شد، بهنگام خارج شدن از كاخ پرشكوه مدائن، ایوان مجلّل خود را مورد خطاب قرار داده و گفت:

هان اى ایوان! درود من بر تو باد، من هم اكنون از تو روى برمى تابم تا آنگاه كه با یكى از فرزندان خود كه هنوز زمان ظهور او نرسیده است به سوى تو برگردم.

سلیمان دیلمى مى گوید: من به محضر امام صادق(علیه السلام) شرفیاب شدم و مقصود یزدگرد را از جمله «یكى از فرزندان خود» از آن حضرت پرسیدم، حضرت فرمود:

او مهدى موعود(علیه السلام) و قائم آل محمّد(علیهم السلام) است كه به فرمان خداوند در آخر زمان ظهور مى كند. او ششمین فرزند من، و فرزند دخترى یزدگرد است و یزدگرد نیز پدر او مى باشد.

با توجّه به این كه «شاه زنان» معروف به «شهربانو»، مادر امام سجّاد(علیه السلام) ـ بنابر مشهور ـ دختر یزدگرد آخرین پادشاه ساسانى است، روشن مى شود كه او واقعاً پدر حضرت ولى عصر(علیه السلام) مى باشد.

آنچه تا بدینجا گذشت نمونه هایى از نویدها و بشارتهاى جاوید كتب مقدّسه اهل ادیان بود كه همه آنها با مضامین مختلف خود، آمدن یك مصلح بزرگ جهانى را به نام (مهدى موعود(علیه السلام)) در آخر الزّمان نوید داده، و به روشنى گواهى مى دادند كه مسأله ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) اختصاص به اسلام ندارد، بلكه از نظر همه اُمّتها و ملّتها یك امر قطعى و مسلّم است كه بدون تردید تحقّق خواهد یافت.

آرى ! مطابق وعده هاى انبیا و نویدهاى كتب مقدّسه آسمانى، سرانجام روزى فرا خواهد رسید كه نماینده قدرت و قدس و عدالت الهى، آخرین جانشین رسول گرامى بنیانگذار حكومت واحد جهانى مهدى موعود منتظر ـ عجّل اللّه تعالى فرجه ـ از پشت پرده غیبت ظهور خواهد فرمود، و با ظهور مبارك آن ولىّ مطلق الهى، همه پرده هاى ظلمت به كنار خواهد رفت، تاریكیها برچیده خواهد شد، از پلیدیها و ناپاكیها اثرى نخواهد ماند، و جهان یكسره نورانى خواهد گشت.

بدان امید كه در سایه سار پرچم ظفر بخش او نظاره گر تلألوژمین از پرتو انوار پروردگارش باشیم و دیده بجمال عدل مجسم روشن داریم و خداى را بر تحقق وعده هایش سپاس گوییم - انشاء الله  .

 تهیه:خاک پای صاحب الزمان عجل الله تعای فرجه الشریف

 

شنبه 8/12/1388 - 16:30
دعا و زیارت

بسم الله الرحمن الرحیم

بر اساس بشارات فراوانى كه در كتاب انجیل آمده است، حضرت مسیح(علیه السلام)به دنبال قیام حضرت قائم (علیه السلام)در «فلسطین» آشكار خواهد شد و به یارى آن حضرت خواهد شتافت، و پشت سر حضرتش نماز خواهد گزارد، تا یهودیان و مسیحیان و پیروان وى تكلیف خویش را بدانند و به اسلام بگروند و حامى حضرت مهدى(علیه السلام)گردند. از این رو، در آخرین روزهاى زندگى ـ و شاید در طول دوران حیات ـ به یاران و شاگردان خود توصیه ها و سفارشهاى اكیدى در باره بازگشت خود به زمین نموده و آنان را در انتظار گذارده و امر به بیدارى و هوشیارى و آمادگى فرموده است كه ما به جهت اثبات این مدّعا و بیدارى مسلمانان قسمتى از آنها را در اینجا مى آوریم.

اینك متن برخى از آن بشارات كه در انجیل آمده است:

الف) انجیل متّى

پس عیسى از هیكل بیرون شده برفت، و شاگردانش پیش آمدند تا عمارتهاى هیكل را بدو نشان دهند. عیسى ایشان را گفت: آیا همه این چیزها را نمى بینید؟ هر آینه به شما مى گویم: در اینجا سنگى بر سنگى گذارده نخواهد شد كه به زیر افكنده نشود. و چون به كوه زیتون نشسته بود شاگردانش در خلوت نزد وى آمده گفتند: به ما بگو كه این اُمور كى واقع مى شود؟ و نشان آمدن تو و انقضاى عالم چیست؟

عیسى در جواب ایشان گفت: زنهار كسى شما راگمراه نكند. ز آن رو كه بسا به نام من آمده خواهند گفت كه من مسیح هستم و بسیارى را گمراه خواهند كرد. و جنگها و اخبار جنگها را خواهید شنید، زنهار مضطرب مشوید; زیرا كه وقوع این همه لازم است لیكن انتها هنوز نیست، زیرا قومى با قومى و مملكتى با مملكتى مقاومت خواهند نمود و قحطى ها و وباها و زلزله ها در جایها پدید آید . . .

آنگاه اگر كسى به شما گوید: اینك مسیح در اینجا یا در آنجا است باور مكنید; زیرا كه مسیحان كاذب و انبیاى كذبه ظاهر شده علامات و معجزات عظیمه چنان خواهند نمود كه اگر ممكن بودى برگزیدگان را نیز گمراه كردندى. اینك شما را پیش خبر دادم.

پس اگر شما را گویند: اینك در صحراست بیرون مروید، یا آن كه در خلوت است باور مكنید; زیرا همچنان كه برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر مى شود ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد . . .

و فوراً بعد از مصیبت آن ایّام، آفتاب تاریك گردد و ماه نور خود را ندهد و ستارگان از آسمان فرو ریزند، و قوّتهاى افلاك متزلزل گردد. آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد، و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه زنى كنند و پسر انسان را ببینند كه بر ابرهاى آسمان با قوّت و جلال عظیم مى آید . . .

پس از درخت انجیر مثلش را فرا گیرید كه چون شاخه اش نازك شده برگها مى آورد مى فهمید كه تابستان نزدیك است. همچنین شما نیز چون این همه را ببینید بفهمید كه نزدیك ـ بلكه بر در ـ است. هر آینه به شما مى گویم . . .

آسمان و زمین زایل خواهد شد; لیكن سخنان من هرگز زایل نخواهد شد.

امّا از آن روز و ساعت هیچ كس اطلاع ندارد حتّى ملائكه آسمان جز پدر من و بس; لیكن چنان كه ایّام نوح بود ظهور پسر انسان نیز چنان خواهد بود . . .

پس بیدار باشید; زیرا كه نمى دانید در كدام ساعت خداوند شما مى آید. لیكن این را بدانید كه اگر صاحب خانه مى دانست در چه پاس از شب دزد مى آید، بیدار مى ماند و نمى گذاشت كه به خانه اش نقب زند.

لهذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتى كه گمان نبرید پسر انسان مى آید پس آن غلام امین و دانا كیست كه آقایش او را بر اهل خانه خود بگمارد تا ایشان را در وقت معیّن خوراك دهد. خوشا به حال آن غلامى كه چون آقایش آید او را در چنین كار مشغول یابد.

امّا چون پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائكه مقدّس خویش آید آنگاه بر كرسى جلال خود خواهد نشست. و جمیع امّتها در حضور او جمع شوند و آنها را از همدیگر جدا مى كند به قسمى كه شبان میش ها را از بزها جدا مى كند و میش ها را بر دست راست و بزها را بر چپ خود قرار دهد. آنگاه پادشاه به اصحاب طرف راست گوید: بیایید اى بركت یافتگان از پدر من ! و ملكوتى را كه از ابتداى عالم براى شما آماده شده است، به میراث گیرید.

عیسى ایشان را گفت: هر آینه به شما مى گویم: شما كه مرا متابعت نموده اید، در معاد وقتى كه پسر انسان بر كرسى جلال خود نشیند، شما نیز به دوازده كرسى نشسته، بر دوازده سبط اسرائیل داورى خواهید نمود. و هر كه به خاطر اسم من خانه ها یا برادران یا خواهران یا پدر یا مادر یا زن یا فرزندان یا زمینها را ترك كرد، صد چندان خواهد یافت و وارث حیات جاودانى خواهد گشت.

ب) انجیل مَرْقُس

و چون او ـ عیسى ـ از هیكل بیرون مى رفت یكى از شاگردانش بدو گفت: اى استاد ! ملاحظه فرما چه نوع سنگ ها و چه عمارتها است!

عیسى در جواب وى گفت: آیا این عمارتهاى عظیمه را مى نگرى. بدان كه سنگى بر سنگى گذارده نخواهد شد مگر آن كه به زیر افكنده شود.

و چون او بر كوه زیتون مقابل هیكل نشسته بود ... از وى پرسیدند: ما را خبر ده كه این امور كى واقع مى شود؟ و علامت نزدیك شدن این امور چیست؟

آنگاه عیسى در جواب ایشان سخن آغاز كرد كه: زنهار كسى شما را گمراه نكند. زیرا كه بسیارى به نام من آمده خواهند گفت كه: من هستم، و بسیارى را گمراه خواهند نمود. امّا چون جنگها و اخبار جنگها را بشنوید مضطرب مشوید; زیرا كه وقوع این حوادث ضرورى است. لیكن انتها هنوز نیست. زیرا كه اُمّتى بر اُمّتى و مملكتى بر مملكتى خواهند بر خاست، و زلزله ها در جایها حادث خواهد شد و قحطى ها و اغتشاشها پدید مى آید، و اینها ابتداى دردهاى زه مى باشد. لیكن شما از براى خود احتیاط كنید . . .

ولى از آن روز و ساعت غیر از پدر هیچ كس اطلاع ندارد نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس بر حذر و بیدار شده دعا كنید، زیرا نمى دانید كه آن وقت كى مى شود.

مثل كسى كه عازم سفر شده خانه خود را واگذارد و خادمان خود را قدرت داده هر یكى را به شغلى خاصّ مقرر نماید و دربان را امر فرماید كه بیدار بماند. پس بیدار باشید ! زیرا نمى دانید كه در چه وقت صاحب خانه مى آید. در شام یا نصف شب یا بانگ خروس یا صبح. مبادا ناگهان آمده شما را خفته یابد. امّا آنچه به شما مى گویم به همه مى گویم بیدار باشید !.

ج) انجیل لوقا

كمرهاى خود را بسته، چراغهاى خود را افروخته بدارید. و شما مانند كسانى باشید كه انتظار آقاى خود را مى كشند، كه چه وقت از عروسى مراجعت كند، تا هر وقت آید و در را بكوبد بى درنگ براى او باز كنند. خوشا به حال آن غلامان كه آقاى ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد . . . پس شما نیز مستعد باشید; زیرا در ساعتى كه گمان نمى برید پسر انسان مى آید.

و در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمین، تنگى و حیرت از براى اُمّتها روى خواهد نمود، به سبب شوریدن دریا و امواجش. و دلهاى مردم ضعف خواهد كرد از خوف و انتظار آن وقایعى كه بر ربع مسكون ظاهر مى شود، زیرا قوّت آسمان متزلزل خواهد شد. و آنگاه پسر انسان را خواهند دید كه بر، ابرى سوار شده با قوّت و جلال عظیم مى آید.

همان گونه كه قبلا توضیح دادیم مقصود از «پسر انسان» حضرت مسیح(علیه السلام)نیست، زیرا مطابق نوشته مستر هاكس آمریكایى در «قاموس كتاب مقدّس» این عبارت 80 بار در انجیل و ملحقات آن (عهد جدید) آمده است كه فقط 30 مورد آن با حضرت عیساى مسیح(علیه السلام) قابل تطبیق است». و امّا 50 مورد دیگر از نجات دهنده اى سخن مى گوید كه در آخر زمان و پایان روزگار ظهور خواهد كرد و حضرت عیسى(علیه السلام) نیز با او خواهد آمد، و او را جلال و عظمت خواهد داد، و از ساعت و روز ظهور او جز خداوند ـ تبارك و تعالى ـ كسى اطّلاع ندارد، و او كسى جز حضرت مهدى(علیه السلام) آخرین حجّت خدا نخواهد بود.

هـ) انجیل یُوحَنّا

و بدو قدرت بخشیده است كه داورى هم بكند; زیرا كه پسر انسان است. و از این تعجّب مكنید، زیرا ساعتى مى آید كه در آن جمیع كسانى كه در قبور مى باشند آواز او را خواهند شنید و بیرون خواهند آمد، هر كه اعمال نیكو كرد براى قیامت حیات، و هر كه اعمال بد كرد به جهت قیامت داورى.

مكاشفه یُوحَنّا

و علامتى عظیم در آسمان ظاهر شد. زنى كه آفتاب را در بر دارد و ماه زیر پایهایش و بر سرش تاجى از دوازده ستاره است. و آبستن بوده، از درد زه و عذاب زاییدن فریاد بر مى آورد.

و علامتى دیگر در آسمان پدید آمد كه اینك اژدهاى بزرگ آتش گون كه او را هفت سرو ده شاخ بود و بر سرهایش هفت افسر. و دمش ثلث ستارگان آسمان را كشیده آنها را بر زمین ریخت و اژدها پیش آن زن ـ كه مى زایید ـ بایستاد تا چون بزاید فرزند او را ببلعد. پس پسر نرینه را زایید كه همه اُمّتهاى زمین را به عصاى آهنین حكم رانى خواهد كرد، و فرزندش به نزد خدا و تخت او ربوده شد . . .

و در آسمان جنگ شد. میكائیل و فرشتگانش با اژدها جنگ كردند و اژدها و فرشتگانش جنگ كردند. ولى غلبه نیافتند، بلكه جاى ایشان دیگر در آسمان یافت نشد. و اژدهاى بزرگ انداخته شد، یعنى آن مار قدیمى كه به ابلیس و شیطان مُسمّى است كه تمام ربع مسكون را مى فریبد. او بر زمین انداخته شد و فرشتگانش با وى انداخته شدند».

مفسّرین انجیل در مورد آیات فوق مى گویند: شخص مورد بشارت در این آیات تاكنون قدم به عرصه وجود ننهاده و تفسیر روشن و معنى واضح آنها نیز موكول به زمان آینده و نامعیّنى است كه وى ظاهر گردد.

ولى با اندكى دقّت و تأمّل در آیات فوق این نتیجه به دست مى آید كه شخص مورد بشارت در مكاشفه یاد شده، بزرگترین مولود جهان انسانیّت، و شخص ممتاز و بى نظیرى است كه به منظور ایجاد حكومت حقّه الهیّه و بر افكندن بنیاد اهریمنان، به ناچار مدّتى از انظار مردمان غایب خواهد گردید، و خداوند عالم آن یگانه مظهر نور الهى و منجى انسانیّت را از دیدگان اشرار و شیاطین جنّى و انسى مخفى و مستور نگه خواهد داشت تا در یك زمان نامعلومى ـ آنگاه كه خواست خداوند است ـ از پشت پرده غیبت ظاهر شده، با «عصاى آهنین» بر بشریّت حكومت كند.

در قسمت دیگرى از مكاشفه یوحنّاى لاهوتى بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)چنین آمده است:

«و دیدم آسمان را گشوده و ناگاه اسبى سفید كه سوارش امین و حق نام دارد و به عدل داورى و جنگ مى نماید و چشمانش چون شعله آتش، و بر سرش افسرهاى بسیار و اسمى مرقوم دارد كه جز خودش هیچ كس آن را نمى داند و جامه خون آلود ـ سرخ ـ در بر دارد و نام او را كلمه خدا مى خوانند. ولشكرهایى كه در آسمانند بر اسبهاى سفید، و به كتان سفید و پاك ملبّس از عقب او مى آمدند. و از دهانش شمشیرى تیز بیرون مى آید تا به آن اُمّتها را بزند و آنها را به عصاى آهنین حكمرانى خواهد نمود . . . و دیدم فرشته را در آفتاب ایستاده كه به آواز بلند تمامى مرغانى را كه در آسمان پرواز مى كنند ندا كرده مى گوید: بیایید و به جهت ضیافت عظیم خدا فراهم شوید تا بخورید گوشت پادشاهان و گوشت سپه سالاران و گوشت جبّاران . . .

با نظرى دقیق و اجمالى در تمام احادیثى كه در مورد ظهور یكتا بازمانده حجج الهى وارده شده است مى توان گفت: همه فرازهاى بالا در احادیث اسلامى آمده است.

 

و) رساله پولس به رومیان

زیرا یقین مى دانم كه دردهاى زمان حاضر نسبت به آن جلالى كه در ما ظاهر خواهد شد، هیچ است.

. . . و آن كه براى حكمرانى اُمّتها مبعوث شود، امید اُمّتها بر وى خواهد بود.

این تعبیر هم تعبیر دقیقى است كه در احادیث اسلامى آمده است، و جالب توجّه این كه: همان گونه كه در بشارات تورات تذكّر دادیم در ترجمه عربى انجیل با تعبیر قائم آمده است، و تعبیر «حكمرانى اُمّتها» و «امید اُمّتها» جالب توجّه است.

زیرا این را به شما از كلام خدا مى گوییم كه ما كه زنده و تا آمدن خداوند باقى باشیم بر خوابیدگان سبقت نخواهیم جست; زیرا خداوند با صدا و با آواز رئیس فرشتگان و با صور خدا از آسمان نازل خواهد شد، و مردگان در مسیح اول خواهند بر خاست. آنگاه ما كه زنده و باقى باشیم با ایشان در ابرها ربوده خواهیم شد تا خداوند را در هوا استقبال كنیم و همچنین همیشه با خداوند خواهیم بود.

به طورى كه خوانندگان عزیز ملاحظه مى كنند این فراز از عهد جدید با روایات اسلامى وجوه مشترك فراوانى دارد كه از آن جمله است:

1 ـ نزول حضرت عیسى(علیه السلام)

2 ـ صیحه آسمانى.

3 ـ زنده شدن گروهى از افراد صالح.

4 ـ آمدن او بر فراز ابر.

5 ـ ربوده شدن یاران حضرت ولى عصر(علیه السلام) از محرابها و رختخوابهاى خود، و انتقال یافتن آنها بر فراز ابرها، همه این موارد در احادیث اسلامى آمده، و با این فقرات انجیل دقیقاً منطبق است.

 

فراز دیگر از اناجیل را «عبدالله بن سلیمان» نقل كرده است كه بسیار جالب است. او مى گوید:

من در اناجیل خواندم كه خداوند به عیسى(علیه السلام) فرمود: «من تو را به سوى خود بالا مى برم، سپس تو را در آخر زمان فرو مى فرستم تا از اُمّت این پیامبر شگفتیها ببینى، و آنها را در كشتن دجّال یارى دهى، تو را در وقت نماز مى فرستم، تا با آنها نماز بخوانى كه آنها اُمّت مرحومه هستند».

تهیه:خاک پای صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

 

شنبه 8/12/1388 - 16:27
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته