• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 300
تعداد نظرات : 168
زمان آخرین مطلب : 4974روز قبل
خاطرات و روز نوشت
سلام به دوستان تبیانی
دلم گرفته بودمی خواستم كمی درد ودل كنم.ازگجابگم؟؟وقتی دانشگاه قبول شدم ورشته ای كه عاشقش بودم رو میخوندم فكرمی كردم دیگه دنیامال منه.اشتباه كردم بعدازچهارسال ونیم درس خوندن وسختی كشیدن فكرمیكردم راحت می تونم برم سر كارونتیجه ی زحماتمو ببینم اما زهی خیال باطل.
فامیل می گفتن خوش به حالت همین كه درست تموم بشه كارپیدامیكنی اهوازپرازكاره،مردم ازشهرهاوكشورهای دیگه برای كارمیان اهوازمنم باشنیدن این حرفهاخوشحال میشدم ولی..........
حالاكه خبوب فكرمیكنم می بینم كه اشتباه كردم چهارسال ونیم زندگیم به بطالت گذشت ای كاش به جای رشته تاریخ كه عاشقش بودم یكی ازرشته های مهندسی رومی خوندم الان راحت كارپیدامیكردم واین نمیشدحال من.
البته خونوادم میگن خیلی عجله داری همش چندماهه كه درست تموم شده اماواقعاخسته شدم چندسال خونه نشینی ودرس خوندن خستم كرده راستش دیگه ازخونه نشستن خسته شدم شایدبرای شماخنده داریاعجیب باشه ولی واقعیت داره نمی دونم چه بایدكرد؟؟
خداعاقبت همه روختم به خیركنه نیم نگاهی هم به مابندازه .
جمعه 21/1/1388 - 22:56
دعا و زیارت

الف- بررسی معنای تعصب و انواع آن:
تعصب و عصبیت به معنای حمایت كردن و مدافعه نمودن است «عصبیت یكی از اخلاق باطنه نفسانیه است كه اثار آن مدافعه كردن و حمایت كردن از خویشاوندان و مطلق متعلقان است ،چه تعلق دینی و مذهبی و مسلكی باشد یا تعلق وطنی و آب و خاك یا غیره آن، مثل تعلق شغلی و ...»(امام خمینی چهل حدیث نشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام ،1376 ص 145)
از دیدگاه آموزه های اسلامی تعصب به دو بخش تقسیم می شود:
1. تعصب مذموم و ناپسند.
اگر حمایت همه جانبه از خود یا متعلقات خود به گونه ای باشد كه او را از درك حقیقت و رسیدن به واقعیات دور كند و تنها معیار انسان در حمایت و دفاع كردن از چیزی فقط حب و بغض نفسانی باشد نه معیارهای منطقی و دینی ،چنین تعصبی مذموم و ناپسند بوده و اخلاق صفات بسیار مذموم شمرده می شود. و قرآن مجید از آن به عنوان تعصب جاهلانه نام برد.(سوره فتح آیه 216)
شدت علاقه به افراد و آیین خاص و بغض و دشمنی با دسته ای و آیین دیگر از یك طرف ،سود جویی و ریاست طلبی و بی فرهنگی از طرف دیگر و بالاخره نداشتن تقوی لازم ،از ریشه های چنین تعصبی به حساب می آید.
2. تعصب ممدوح و پسندیده:
در صورتی كه حمایت انسان و تعصب او فقط به خاطر دفاع از حق باشد و هیچ گونه حب و بغض نفسانی وجود نداشته باشد چنین تعصبی ممدوح بوده و از بهترین صفات كمال انسانی و اخلاق انبیاء اولیائ الهی به حساب می آید.
به فرموده حضرت امام « دو علامت آن این است كه حق با هر طرف هست از آن طرف حمایت كند گرچه از متعلقان او نباشد بلكه از دشمنان او باشد. چنین شخصی از حمایت كنندگان ....حقیقت و در زمره طرفداران فضیلت و حامیان مدینه فاضله به شمار آید و عضو صالح جامعه و مصلح مفاسد جمعیت است»(همان،ص146)
و پیامبر اكرم می فرمایند: «تعصب حرام آن است كه خویشان و نزدیكان را كارهای ناروا و ستم كمك نمایی»(كنزالعمال ج 3 ص 509)ولی «چنانچه كسی از قوم و عشیره خود بدون ارتكاب به خلاف دفاع نماید بهترین انسانهاست.»(التاج ج 5 ص 42)و امام علی (ع) ضمن تقبیح تعصبات باطل می فرمایند: « فلیكن تعصبكم لمكارم الخصال و محامد الافعال و محاسن الامور»(نهج البلاغه خطبه 39 ص 123)یعنی تعصب شما باید در صفات شایسته و كارهای نیك و پسندیده باشد.
ب- بررسی غیرت دینی:
از نظر لغوی غیرت به معنای حساسیت داشتن شدید برای قطع نظر غیر از آنچه كه به انسان تعلق دارد اعم از ناموس یا دین و ... می باشد . پیامبر اسلام (ص) غیرت را جزء ایمان دانسته و می فرماید«ان الغیره من الایمان»(بحارالانوار محمد باقر مجلسی ج 71 ص 342) غیرت گونه های متفاوتی دارد كه برخی پسندیده و برخی ناپسند است. چنانچه پیامبر اكرم می فرماید: «غیرتی هست كه خدا دوست دارد و غیرتی هست كه خدا دوست ندارد غیرتی كه آن را دوست دارد غیرت ورزی در تهمت و بدگمانی است و غیرتی كه دوست ندارد غیرت نشان دادن در جایی است كه بدگمانی و تهمت در بین نباشد»(كنز العمال 7067) به عبارت دیگر نسبت به موارد تهمت آور باشد حساس بود و در حد امكان از آن اجتناب كر و یا زمینه های آن را از بین برد.
و غیرت دینی به معنای دفاع و پاسداری از ارزشهای دینی است. از این رو به عنوان بهترین نوع غیرت محسوب می گردد. مقتضای غیرت دینی این است كه همه ما به اصول و ارزشهای دینی اسلام پایبند باشیم و به صورت آگاهانه و منطقی ،از فرهنگ خودی كه همان فرهنگ اسلام است پاسداری كنیم همچنین اگر دیدیم بیگانگان به ارزشهای دینی و فرهنگی ما تعرض می كنند با تعصب یعنی با هوشیاری و جدیت كامل در برابر آنان بایستیم.(محمد صادق شجاعی مجد ،صباح شماره 5و6 ص 36 )
ج-مقایسه تعصب با غیرت دینی.
با توجه به مطالب فوق مشخص می شود كه هرچند از نظر لغوی تفاوت هایی بین تعصب با غیرت دینی وجود دارد و به نوعی تعصب معنای وسیع تری نسبت به غیرت دینی داشته و مصادیق بیشتری شامل می شود. اما می توان نقطه اشتراك این دو را در مواردی دانست كه شخص با درك و آگاهی كامل نسبت به دین و ارزشهای دینی خویش حساسیت كامل داشته باشد و در مقابل تعرض بیگانگان به آن ،ایستادگی نماید. و نقطه اقراق آن دو هم در مواردی است كه یا تعصب در امور غیر دینی باشد و یا اینكه تعصب در دین است اما شخص كوركورانه و بدون دلیل و منطق از دین خوددفاع می كند.
 

جمعه 21/1/1388 - 1:13
دعا و زیارت
 

 

   

 

 


كربلایی كاظم ساروقی در محدوده ی سال 1262 هجری شمسی در ساروق كه یكی از روستاهای نزدیك به اراك به دنیا آمد. آنگونه كه در شرح حال او بیان شده او در رعایت شرعیات بسیار دقیق بود و در بخشندگی دستی باز و با سخاوت داشت. او به دلیل مشكلاتی مالی كه خانواده اش با آن مواجه بودند نتوانست به تحصیل بپردازد و سواد خواندن و نوشتن هم نداشت. برای نمونه در پرداخت زكات به مستمندان باید یك دهم گندم پرداخت شود ولی او گاهی نیمی از گندم خود را به فقرا می بخشید و اخلاص در بخشش و پاكی دل كربلایی كاظم ساروقی باعث شد تا در یك شب بنا بر مشیت خاص حضرت احدیت قرآن در سینه ی او جای بگیرد و او یك شبه حافظ كل كلام حضرت حق گردد یك فیلم داستانی كه شاید از نظر هنری هم كمی ضعیف باشد از زندگی او ساخته شد، حسن این فیلم آن است كه پسر واقعی ایشان در آن فیلم به ایفای نقش پدر خود پرداخته و نقش زمانی كه سن و سالی از كربلایی كاظم گذشته است را بازی می كند. لازم است این را هم بنویسم كه پسر مرحوم كربلایی كاظم ساروقی هم اكنون در قید حیات می باشد و كارمند بازنشسته ی آموزش و پرورش است.


 

جمعه 21/1/1388 - 1:10
خواستگاری و نامزدی

اخلاق هر كس در زندگى او تاءثیر مستقیم دارد، ولى این تاءثیر در محیط خـانـواده محسوس تر و نـقـش آفـریـن تـر اسـت ، زیـرا مـسـائل عـاطـفـى در خـانـواده بـر مـسـائل دیـــگـر غـلبـه دارد و مـحـیـط خـانـواده بـیـشـتر بر مبناى خصوصیات اخلاقى اعضـاى آن شكل مى گیرد. على علیه السلام مى فرماید:
بحسن الاخلاق یطیب العیش (12)
با خوش اخلاقى ، زندگى نیكو و مطلوب مى گردد.
اگـراعـضـاى خـانـواده ـ بـویـژه مـادر ـ ازاخـلاقى پسندیده برخوردار باشند، محیط خانواده به بـهـشـتـى سـرورانگیز تبدیل خواهد شد، ولى اگر هر كدام به بداخلاقى خو گرفته باشند، همواره خود را در جهنمى سوزان گرفتار خواهند دیـد.
هـمـسـر بـد اخـلاق مـایـه غـم و انـدوه مـى گـردد وطـراوت و شـادابـى را از آدمـى مـى ربـایـد. رسول خدا (ص ) در درگاه الهى چنین مى فرماید:
الهم انى اعوذ بك ...من زوجه تشیبنى قبل اوان مشیبى (13)
خدایا! به تو پناه مى برم از همسرى كه قبل از پیرى ، پیرم كند.
بـنـابـر ایـن ، مـى تـوان گـفـــت كـه اخـــلاق پـسـنـدیـده پـس از مـسـاءله دیـنـــدارى از جـمـله عوامل خوشبختى زن و شوهر است و نقش تعیین كننده اى در زندگى مشترك آن دو ایفا مى كند.
در روایـات اسلامى روى ایـن معیار در گزینش همسر تكیه شـده و از آن در ردیف دیانت و دیندارى همسر یاد شده است . امام رضا(ع ) در این باره مى فرماید:
ان خطب الیك رجل رضیت دینه و خلقه فزوجه ...
هرگاه مردى به خواستگارى نزد تو آمد كه از دین و اخلاق او راضـى هستى ، پس به او زن بده ....
مـردى بـه نـام حـسـیـن بشار مى گوید: خدمت حضرت رضا(ع ) نوشتم : یكى از بستگانم براى خـواسـتـگـارى دخترم نزد من آمده است ، ولى او(جوانى )بد اخلاق است (نظرمبارك شما درباره زن دادن به اوچیست ؟). حضرت فرمود:
لا تزوجه ان كان سیى الخلق (14)
اگر بداخلاق است ، به او زن نده .
زنـدگى مشترك ، داراى فراز و نشیب هایى است كه برخورد صحیح با آن ها نیاز به روحیه اى قـوى و اخـلاقـى پـسـنـدیـده دارد. زن و شـوهر اگر از این مزیّت بهره اى نداشته باشند، نمى تـوانـنـد بـا تفاهم و همكارى متقابل ، برمشكلات زندگى چیره شده ، بار سنگین آن را به مقصد برسانند.
انـتخاب همسر یكى از مراحل حسـاس زندگى است كه تا پایان عمر در سرنوشت انسان تاءثیر مـى گـذارد و سـعـادت مرد ـ بعد از عنصر دیندارى همسر ـ تا حدود زیادى مرهون گزینش همسرى شـایـسـتـه و خوش اخلاق است . ارزش همسر شایستـه از تمامى ارزش هاى مادى برتر است و با مـعـیـارهـاى مـادى قـابـل سنجش نیست ، چرا كه همسر شایسته خوشبختى شوهر را تضمین مى كند؛ درمقابل ، همسر بد انسان رابه ورطه هلاكت و بدبختى مى اندازد.
در آمـوزه هـاى دیـنـى مـعیارهاى گوناگونى در گزینش همسر شایسته ارائه شده است كه اخلاق پـسـنـدیـده یـكـى از مـعیارهاى مهم در این گزینش است . از ایـن رو، بـراى تاءمین سعادت خانواده ضـرورى اسـت كـه جوانان درگزینش همسر بـه این معیار عنایت كنند و زیبایى ، ثروت و حسب و نسب ظاهرى ، مساءله تدین و اخلاق را تحت الشعاع قرار ندهند.

جمعه 21/1/1388 - 1:5
دعا و زیارت

در موارد زیر باید به جاى وضو و غسل تیمم كرد:
1ـ به آب دسترسى نداشته باشد.
2ـ آب بـراى او ضـرر داشـته باشد؛ مثلا استعمال آب باعث مریضى او شود یا بیماریش ‍ شدت مى یابد.
3ـ اگـر آب مـوجود را مصرف كند، خودش یا افرادى كه به او مربوط هستند از تشنگى بمیرند یـا مـریـض شـونـد و یـا بـه قـدرى تـشـنـه مـى شـونـد كـه تحمل آن سخت است .
4ـ بـدن یـا لباس او نجس باشد و آب بیش از پاك كردن آن نداشته باشد و لباس دیگرى هم نداشته باشد.
5ـ وقـت بـه قـدرى تـنـگ بـاشـد كـه اگـر بـخـواهـد وضـو بـگـیـرد یـا غسل كند، تمام نماز یا مقدارى از آن ، بعد از وقت خوانده مى شود.
در تیمم پنج چیز واجب است :

1ـ نیت .
2ـ زدن كف دو دست با هم بر چیزى كه تیمم بر آن صحیح است .
3ـ كشیدن هر دو دست بر پیشانى و دو طرف آن ، از جایى كه موى سر
مى روید تا روى ابروها و بالاى بینى .
4ـ كشیدن كف دست چپ بر تمام پشت دست راست .
5ـ كشیدن كف دست راست بر تمام پشت دست چپ (انگشتان هم جزو كف دست مى باشند).
بـراى ایـن كـه یقین كند تمام پشت دست را مسح كرده است ، باید مقدارى بالاتر از مچ را هم مسح كند، ولى مسح بین انگشتان لازم نیست .
انسان باید براى تیمم ، انگشتر را از دست بیرون آورد و اگر مانع دیگرى نیز در پیشانى یا دست ها وجود دارد بر طرف كند.
تـمام كارهاى تیمم باید با قصد تیمم و براى اطاعت دستور خداوند انجام شود، و هم چنین باید معلوم كند كه تیمم به جاى وضو است یا غسل و این همان نیت تیمم است .
تیمم بر خاك ، ریگ ، كلوخ ، سنگ ، گل پخته مثل آجر اگر پاك باشد صحیح است .
تـیـمـمـى كـه بـه جـاى وضـو اسـت و تـیـمـمـى كـه بـه جـاى غسل است فرقى ندارد.
كـسـى كـه بـه جـاى وضـو تـیـمـم كـرده اسـت ، اگـر یـكـى از چـیـزهـایـى كـه وضـو را باطل مى كند از او سربزند، تیممش باطل مى شود.
كـسـى كـه بـه جـاى غـسـل تـیـمـم كـرده اسـت ، هـرگـاه یـكـى از چـیـزهـایـى كـه غسل را باطل مى كند پیش آید، تیممش باطل مى شود؛ مثلا دوباره جنب شود.
تـیـمـم در صـورتـى صـحـیـح اسـت كـه انـسـان نـتـوانـد وضـو بـگـیـرد یـا غـسـل كند، بنابراین اگر بدون عذر تیمم كند صحیح نیست و اگر عذر داشته باشد و برطرف شـود مـثـلا آب نـداشـتـه سـپـس ‍ آب پـیـدا كـنـد، تـیـمـم او باطل مى شود.

جمعه 21/1/1388 - 1:3
خواستگاری و نامزدی

هنر به نردبان شبیه تر است تا به آسانسور؛ وسیله بالا رفتن است ، بالا برنده نیست !
هـیـچ هنرمند مؤ منى محو جمال هنر خویش نمى شود، همانگونه كه هیچ دریایى درخودش غرق نمى گردد

جمعه 21/1/1388 - 1:1
ورزش و تحرک

افـرادى كـه در هـنـگـام كـار و ورزش زود خـسته مى شوند، باید سعى كنند، نكات زیر را هنگام ورزش رعایت نمایند:
1- مـجـارى تـنـفـّسى هوایى فوقانى و غیر آن (بینى ، حلق ، حنجره ، برنش هاو...) پاك و بازباشد.
2- ورزش درهواى آزاد انجام گیرد.
3- لباس ورزشكار كم و كفش او بدون پاشنه باشد.
4- بدن تمیز باشد تا تنفس پوستى ، كه كمكى براى ریه است ، به خوبى صورت گیرد.
5- ورزش نباید كمتر از دو ساعت پس ازغذا باشد.
6- ورزش نـبـایـد قـبـل از نـاشـتـا و بـا شـكم خالى انجام گیرد، بلكه با مقداركمى غذاى مناسب صورت پذیرد.
7-درزمستان ،باید ورزش بیشتر و شدیدتر و در تابستان ملایم ترباشد.
8- ورزش باید در آغاز كار، كم تر و ملایم تر و با گذشت زمان ، بیشتر و شدیدتر گردد.
9- پـس ازعـرق كـردن ، نباید در معرض هوا قرارگرفت ، یا آب سرد نوشید و یا یكدفعه دستاز ورزش كشید.
10- پـس ازكـارهـاى فكرى و یابعد از فعالیت هاى سنگین ، ورزش كردن مجازنیست ، بویژه دركم سالان

جمعه 21/1/1388 - 0:58
طنز و سرگرمی

زهـد فروشى مهمان پادشاهى بود، چون به طعام بنشستند، كمتر از آن خورد كه ارادت او بود وچون به نماز ایستادند بیش از آن خواند كه عادت بود تا ظن صلاحیت در حق او زیادت كند.
چـون بـه مـنـزل خـویـش بـازگـشـت سـفـره خـواسـت تـا غـذاتناول كند. پسرى صاحب فراست داشت گفت : اى پدر! مگر در مجلس سلطان طعام نخوردى ؟ گفت: درنظر ایشان چیزى نخوردم كه به كار آید!
پسرگفت : پس نماز را هم قضا كن كه چیزى نخواندى به كار آید!

جمعه 21/1/1388 - 0:56
طنز و سرگرمی

پـدرى بـه فـرزنـد خـردسـالش گـفـت : هـر وقـت پـدرى بـبیند بچه اش كار زشتى مى كند، ازناراحتى یكدانه از موهاى سرش سفید مى شود! طفل در جواب پدرگفت : چه خوب شد گفتید پدر،مـن هـمیشه با خودم فكر مى كردم چرا همه موهاى پدر بزرگ سفید شده ، نگو تقصیر شما بودهاست !!

جمعه 21/1/1388 - 0:53
دعا و زیارت

روزى حـضـرت یـحـیى (ع ) شیطان را دید و به اوگفت : اى دشمن خدا، آیا تاكنون موفق شده اىمرا در دام وسوسه خویش بیفكنى ؟
گـفـت : آرى ؛ شـبى تو را وسوسه كردم تا غذاى زیادى خوردى ، و در نتیجه در انجام نماز شب سستى كردى .
حضرت یحیى (ع ) فرمود: عهد مى كنم كه هرگز در خوردن زیاده روى نكنم .
شیطان نیز گفت : من هم عهد كردم كه هرگز سخن راست نگویم

جمعه 21/1/1388 - 0:51
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته