• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 208
تعداد نظرات : 170
زمان آخرین مطلب : 4306روز قبل
شعر و قطعات ادبی
دلتنگی های آدمی را باد ترانه ای می خواند رویاهایش را آسمان پر ستاره نا دیده می گیرد هر دانه ی برفی به اشکی نریخته می ماند سکوت سر شار از سخنان نا گفته است ِ ازحرکات نا کرده!اعتراف به عشق های نهان و شگفتی های بر زبان نیامده

در این سکوت حقیقت ها نهفته است

حقیقت من وتو.....

 
سه شنبه 29/6/1390 - 21:1
خانواده
به چه میخندی تو؟
به مفهوم غم انگیز جدایی؟
یا به شکست دل من یا به پیروزی خویش؟
به چه میخندی تو؟
به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد؟
یا به افسونگریه چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد؟

به دل ساده من میخندی که دگر تا ابد نیز به فکر خود نیست؟
خنده دار است بخند...
سه شنبه 29/6/1390 - 20:55
شعر و قطعات ادبی
کسی که نشسته است

همیشه خسته نیست...

شاید جایی برای رفتن نداشته باشد !!!...
جمعه 11/6/1390 - 19:39
شعر و قطعات ادبی
تمامی مزرعه


کافـــــــر صدایش میزدند



mq4y0n40fhvc17s5xquu.jpg


گل آفتاب‌گردان کوچکی را که


عاشق

باران شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــده بود..............
چهارشنبه 9/6/1390 - 18:46
لطیفه و پیامک

 

رفتم درمونگاه , منشیه میگه : مریض شمایید؟
گفتم پَــــ نَ پَــــ من میکروبم , اومدم خودمو معرفی کن!

با دوستم رفتیم باغ وحش،جلوی قفسِ شیر وایسادیم. دوستم میگه:شیرِ؟ میگم:پَــــ نَ پَــــ... گربه اس باباش مرده ریش گذاشته!!!!
تو اتاق عمل نوزاد تازه به دنیا اومده به دستیار میگم چاقو رو بده میگه میخوای بند نافو ببری؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام رقص چاقو کنم از مامان بچه شاباش بگیرم!!
بعد از چند ساعت عمل بچم به دنیا اومده با کلی ذوق به بابام نشونش می دم.میگه بچته؟؟؟!! میگم پَــــ نَ پَــــ اینو الان از اینترنت دانلود کردم نسخه آزمایشیه واسه تست تا اصلش بیاد!!!

 

دوستم تو خونه خوابیده بود داداشم از راه اومده میگه خوابه؟ میگم پَـــ نَ پَـــ رفته رو اسکرین سیور لگد بزنی روشن میشه!!!!
به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟ میگه از شوهرش؟؟؟؟؟ پـَــ نَ پـَـــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد...
واسه استخدام رفتم یه شرکتی خانومه میگه :شما برای آگهی استخدام اومدین؟
گفتم پـَـَـ نَ پـَـَــــ اومدم بگم اصلا رو من حساب نکنین!!!!!
رفتم دادگستری یارو میپرسه شکایت داشتید؟ گفتم پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه خورده برنج آوردم با ترازوی عدالت وزن کنم !
جلو خواهرم سوسکه رو با دمپایی لهش کردم دل و رودش پخش زمین شده ...
خواهرم میگه مرده الان ؟
پَــــ نَ پَــــ این ترمیناتوره الان خودش رو جمع میکنه دوباره راه میافته
رفتم خونه دوستم کامپیوترش خرابه... میگم پاورت سوخته کامل! میگه یعنی یکی دیگه بگیرم ؟ میگم پَـــ نَ پَــــ سوختگیش جدی نیست پماد سوختگی بزنی خوب میشه
میگم دیشب یه پشه اومده بود تو اتاقم میگه کشتیش؟ پَــــ نَ پَـــــ اومدم بِزنم، نتونستم ، خونِ من تو رگهاش جریان داشت! ،یهو گفت بابا ...!! بعدشم نشَستیم دوتایی تا صبح گریه کردیم ، گوشه اتاق
تصادف کردم، زنگ زدم ۱۱۰ ... پلیسه اومده میگه تصادف کردی؟!گفتم پـــ نَ پَـــــ اینا همش نقشه بود بیای ببینمت
میگه چجوری رفتی آمریکا ؟
میگم من اینجا دانشجو ام.
میگه یعنی « اپلای » کردی؟!
پَــــ نَ پَـــــ وقتی کنکور آزاد میدادم انتخاب هفتمُ تیک زدم آمریکا قبول شدم
یارو با ١٦٠تا سرعت زده به یه عابر پیاده عابره پرت شده٢٠متر اونطرفتر افتاده زمین هیچ تکونیم نمیخوره.دوستم میگه یعنی مرده؟
میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ داره تمارض میکنه پنالتی بگیره
مادر دانش آموزِ اومده مدرسه....معلم بهش میگه با بچتون ریاضی تمرین کنین....میگه تو خونه؟....پَـــ نَ پــــ تو زمین های خاکی........اکثر قهرمانا از زمین های خاکی شروع کردن
یارو اومده خونه رو ببینه واسه خرید. تا طبقه سوم با پله اومده میگه پس اینجا کلا آسانسور نداره!! پَـــ نَ پَــــ آسانسور داره ولی از طبقه چهارم شروع میشه !
رفتم خونه دیدم ماهی از تنگ افتاده بیرون،داداشم میگه یعنی مرده؟ میگم پـَـَـ نَ پـَـَــ دوگانه سوزش کردم وقتی آب نیست با هوا کار میکنه!!
زنگ زدم ۱۱۰، یارو پرسید اتفاقی‌ افتاده؟ گفتم: پـَـــ نَ پـَـــ شما زنگ نزدید نگران شدم، گفتم حتما اونجا اتفاقی‌ افتاده!!!
دارم تو خونه رو ترد میل میدوم بابام میاد میگه داری میدویی لاغر کنی...!! پَـــ نَ پَـــ کلاسم دیر شده عجله دارم
از سایت میخواستم یه فایل دانلود کنم ..... ٥٦٠ثانیه صبر کردم بعد پیغام میده : میخوای این فایل رو دانلود کنی ؟ میگم پـَـــ نَ پَـــــ خیلی حال داد یکبار دیگه بشمر من بازم برم قایم شم ..... نیایا
سه شنبه 8/6/1390 - 23:5
لطیفه و پیامک

دیشب رفتیم استخر، می خواستیم کفشارو تحویل بدیم کلید بگیریم، طرف می گه شما هم کفش دارین؟؟

پـَـَـ نَ پـَـَــــ طرح حرم تا حرم بوده پابرهنه اومدیم ثواب ببریم
شمع های ماشینم سوخته,رفتم تعمیرگاه...میپرسه عوضشون کنم؟؟
پـَـَـ نَ پـَـَــ
فوتشون کن تا صد سال زنده باشی
به دوستم میگم خودکارو بده میگه چیزی میخوای بنویسی؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه زیر شلواری براش گرفتم میخوام ببینم اندازشه یا نه
مگس نشسته رو برنج به خواهرم میگم: مگـــــــــــــــــس، میگه بکشمش؟؟
پــَـَــــ نَ پــَـــ زشته برنج خالی بخوره یکم خورشت بریز واسش
پشه نشسته رو پام داره خونمو می خوره , دستم رو بردم بالا بزنمش یهو داداشم میگه اااا می خوای بکشیش؟!
پــ نَ پـَـَـ خونش رو خورده می خوامبزنم پشتش آروغ بزنه ببرم بخوابونمش !!
ماشین رو پارک کردم شمارمو گذاشتم زیر برف پاک کن! زنگ زده میگه پراید مال شماست؟
میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ بی ام و بقلی مال منه! شماره مو گذاشتم رو پرایده ریا نشه
اسپری سوسک کش زدم به سوسکه، سوسکه افتاده به پشت دست و پا میزنه...هم خونه ایم اومده میگه داره جون میده..؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ قیافه تورو دیده از خنده ریسه رفته
سر جلسه امتحان به دختره میگم سواله 8 چی میشه؟میگه تقلب میخوای؟
میگم پـَـــــــ نَ پــَــــــــ میخوام ببینم سطح علمیت درچه حد با خانواده بیایم خواستگاریت
از ساق پا تا محدوده ۱۸ قدمو گچ گرفتم، دوستم اومد خونمون عیادت، میپرسه شکسته؟
میگم پَــــ نَ پـَـــ رفیقم اورتوپده، یه تعارف زد منم تو رودرواسی موندم
یه جوش اندازه گلابی رو دماغم زده ، دوستم دیده میگه جوشه ؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ قسمتهای مهم صورتمو علامت زدم ،تو امتحان میاد.)
جارو دستم بود داشتم میرفتم اتاقمو جارو بزنم ... عمه ام دید گفت داری میری جارو بزنی؟
پَـــ نَ پَـــ زنگ زدم بچه ها بیان قسمت ده هری پاتر رو بسازیم !
رفتم حموم داد زدم میگم این آب چرا ســـــــــرده؟!!!! بابام میگه داری دوش میگیری؟
میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ دارم تمرین های دوره غواصی رو تو تشت دوره میکنم!
میگم مکانیک سیالات 9 شدم...میگه :یعنی افتادی؟؟؟؟
میگم پَـــــ نَ پــَـــ استاد گفت دست و بالم تنگه 9اُ بگیر حالا بقیه شم سر ماه میدم !!:
روز ظهر عاشورا قابلمه به دست افتادیم تو خیابون .دوستم ما رو میبینه می گه:دارین میرین نذری بگیرین؟
میگم پـَـَـ نَ پـَـَـ پسرخاله ام کنسرت هِوی مِتال داره من امشب تو گروهش نوازنده ی قابلمه ام
گزارش گر صدا و سیما در حال تهیه گزارش از وضعت کار و اشتغال جوانان...
سلام شمااز وضعیت کاری جوانان راضی هستین؟؟
بله...
-خودتون کجا کار می‌کنید؟؟
...- تو گاوداری..!!!
- کارگر هستین؟؟؟
- پَـــ نَ پَـــ...گـاویم...لباس کارگر پوشیدیم میخوایم از بیمه بیکاری استفاده کنیم
خربزه خریدم اومدم خونه،خواهرم میگه خربزه است؟
میگم پَـــ نَ پَـــ هندونه است داره مسخره بازی در میاره
تو بیابون داد زدم خدا،صدامو میشنوی؟
یه نور از آسمون اومد پایین گفت: پـَــــــــ نَ پَــــــــ نشستم با ابی چای مینوشم.
طرف زنگ زده میگه کجایی؟ میگم تو چمران گیر کردم. میگه بزرگراه چمران؟
پـَــــــــ نَ پَــــــــ خونه آقامصطفی شام دعوتیم گیردادن نمیزارن بیایم
بابابزرگم 98 سالشه ، می گه : وصیت ناممو بنویسم ؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ بشین یه چشم انداز 20 ساله ی جامع بنویس برا آیندت ، قدر جوونیتم بدون
سه شنبه 8/6/1390 - 23:3
خانواده
آدمـهایِ تمام شده را

دیگر از نو شروع نکن...

نـه آنها مثل قبل خواهند بود

نه تـو

نه حتی رابـطه تان !!!

دوشنبه 7/6/1390 - 14:44
خانواده
لبـــــــــانم را دُوخته ام

مبــادا بگویم "دوســـــــتت دارم "

که هر بار گفتـــــم ،


تَنــــــــــــهایی ام بزرگتر شد ....
.
.
.

نیلوفر ثانی
دوشنبه 7/6/1390 - 14:42
خانواده

تو بگو

و این قلب ساکت را وادار به سخن گفتن کن

سکوت تو هیچ چیز را پنهان نمی کند.

دو شمع تا انتها سوخته

در شمع دانی برنزی قدیمی

تاریخ را زیباتر می کند..

و یک دفتر نیمه باز

کنار بستر خالی

و زمانی که در گذشتن معنا می شود.

آیا می شود پنجره را

با یک فریاد بلند دوستت دارم

معنا کرد؟...

اما...

صدای آرام نفس های تو

می تواند

رازی ابدی را با من بگوید

رازی که

وقتی گنجشکی بر شاخه ای می نشیند

آن را درک می کند..
دوشنبه 7/6/1390 - 14:36
خانواده

آید شبی که قصه ی من هم به سر رسد

 

شاید کلاغ قصه کمی زودتر رسد

 

شاید که با خیال تو در خاطرات خود

 

شبهای انتظار ، تمام و سحر رسد

 

هر شب دلم به پای دلت سجده می کند

 

تا یک شبی ز حال دلت یک خبر رسد

 

وا مانده ام میان دو راه امید و یأس

 

امید دارمش که شبی از سفر رسد

 

باران ببار گریه امانم نمیدهد

 

دیگر زمان آن شده این قصه سر رسد

 

امشب تمام قصه ی من هم به سر رسید

 

شاید کلاغ قصه کمی دیرتر رسد


سمانه میرزایی

دوشنبه 7/6/1390 - 14:35
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته