اخبار
هر کس خبر تمام شدن این ماه را به من دهد، بشارت بهشت را به او مىدهم.
این مضمون پیامکی است که این روزها شاید برای شما هم ارسال شده باشد.
بر این اساس، عدهای از عوام مردم پس از پایان صفر و قبل از اذان صبح نخستین روز ماه ربیع الأول، به هفت مسجد رفته، در میزنند و شمع روشن میکنند تا به خیال خودخبر آغاز ماه ربیع را به پیامبر(ص) رسانده و مژدگانی بگیرند!
بعضاً جملات عجیبی هم بدین شرح خوانده میشود: «قبل از هر چیز نیت می کنید و عزم خود را جمع می کنید و به هر مسجد که میرسید، دست خود را روی در مسجد به حالت در زدن میگذارید و میخوانید: یا ملک العرش درت می زنم یا ملک العرش درت میزنم یا ملک العرش چنان در غمم یا ملک العرش رها کن غمم یا ملک العرش سریع الدعا یا ملک العرش دعای مستجاب یا احدُ یا صمدُ یا مجیدُ بنده عاصی به تو دارد امید بنده خود را تو نکن ناامید یا حضرت محمد(ص) به شما خبر میدهم که ماه صفر تمام شد».
* کوبیدن درب 7 مسجد از اعمال خرافی و فاقد سندیت دینی و عقلانی است
حجتالاسلام علی مخدوم رئیس مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی با بیان اینکه در منابع دینی هیچ زمینهای برای نحوست ماه صفر ذکر نشده است، میگوید: متأسفانه این رسمی که در برخی از مناطق جا افتاده است که با رفتن به در مساجد تا قبل از اذان صبح در اولین روز ماه ربیع الأول ادامه دارد، فاقد هر گونه مبنای دینی، عقلانی و روایی است.
وی با اشاره به اینکه هیچ روایتی در این باره از اولیاء و ائمه اطهار(ع) وارد نشده است، ادامه میدهد: در احکام الهی، مواردی که بر آموزههای قرآنی و نبوی منطبق نباشد، چنین امری را روا نمیدانیم و به اصطلاح در دین ما «بدعت» شمرده میشود.
* بشارت به پایان ماه صفر مختص «ابوذر» بود
حجتالاسلام محسن جنتیمنش با اشاره دقالباب مساجد در ساعات پایانی ماه صفر، تصریح کرد: به اعتقاد ما این روایت از سندیت متقنی برخوردار نیست و به احتمال فراوان در مورد ابوذر غفاری بیان شده است، اما عدهای این روایت را دال بر این گرفتهاند که بشارت دادن پیامبر به اتمام ماه صفر، ثواب و پاداش دارد.
این کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی با تاکید بر اینکه دقالباب کردن مساجد، سند تاریخی ندارد و از سیره بزرگان و علما نبوده است، یادآور میشود: اگر عملی در دین وارد نشده باشد و با عنوان دین انجام شود، علاوه بر اینکه ثوابی ندارد، بلکه گناه نیز محسوب میشود، چرا که بدعت در دین نهی شده است.
* قلیان شکستن به مناسبت پایان ماه صفر!
حجتالاسلام حسین هاشمی از محققان حوزه علمیه قم درباره سندیت کوبیدن درب مساجد و روشن کردن شمع مقابل مسجد در پایان ماه صفر میگوید: اعمالی پس از پایان ماه صفر بین مردم رایج است از نظر تاریخی هیچ گونه سندیتی نداشته و از سیره بزرگان و علما نیست.
وی ادامه میدهد: این موارد، پیشینه روایی ندارد و بیشتر آداب و رسومی قومی و بومی است. به عنوان مثال در برخی مناطق استان بوشهر نیز دیده شده است که مردم به نشانه پایان نحسی ماه صفر، قلیانها را میشکنند.
* اقامه نماز شکر به شکرانه دو ماه عزاداری
حجتالاسلام سید علیمراد کاظمی از کارشناسان مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی در گفتوگو با خبرگزاری فارس در پاسخ به این سؤال که آیا آداب خاصی برای خروج از ماه صفر و حلول ماه ربیعالاول در روایات اسلامی ذکر شده است یا خیر، عنوان میکند: در «مفاتیحالجنان» شیخ عباس قمی(ره) آداب خاصی برای این امر ذکر نشده و تنها به ذکر اعمال شب اول ماه ربیعالأول، بسنده شده است. البته در برخی روایات، اقامه نماز شکر به شکرانه اقامه دو ماه عزاداری و عبادت توصیه شده است.
* استفتاء از دفتر رهبر معظم انقلاب
دفتر حضرت آیتالله العظمی خامنهای نیز این کار را رد میکند و در پاسخ به استفتائی درباره دقالباب مساجد چنین است: عمل فوقالإشاره مستند روایی ندارد و شیوهای قابل تأیید نیست، اگر چه اصل اذکار و ادعیه و طلب حاجات از خداوند متعال عمل پسندیده است، لیکن اشکال در شیوه عمل به نحو یاد شده است.
* دقالباب مساجد در پایان ماه صفر به عنوان یک عمل شرعی جایز نیست
آیتالله مکارم شیرازی هم در اینباره میگوید: با توجه به اینکه این عمل در روایات معصومین(ع) وارد نشده است، انجام آن به عنوان یک عمل مستحب شرعی جایز نیست و سزاوار است ائمه محترم جماعات مردم را به سوی مراسم و توسلاتی دعوت کنند که در روایات معصومین(ع) وارد شده است و گرنه ممکن است افراد منحرف برای وهن مذهب هر روز امر تازهای اختراع کنند و نا آگاهان را به سوی آن دعوت کنند.
بنابراین آداب خاصی برای خروج از ماه صفر و حلول ماه ربیعالأول در روایات اسلامی ذکر نشده و شیخ عباس قمی در کتاب شریف «مفاتیحالجنان» نیز تنها به ذکر اعمال شب اول ماه بسنده کرده است. همچنین در برخی روایات، اقامه نماز شکر به شکرانه اقامه دو ماه عزاداری و عبادت توصیه شده است.
به نقل از فارس
يکشنبه 24/10/1391 - 8:39
اهل بیت
امام صادق(ع) فرمود: « خوردن هر خاکی بر فرزندان آدم حرام است، مگر تربت قبر امام حسین(ع) که اگر کسی آن را به جهت استشفا تناول کند خدای عزوجل او را شفا عنایت نماید.»
و فرمود: « خاک قبر امام حسین(ع) شفای هر دردی است آن تربت(بهترین و) بالاترین داروهاست.»
یکی از اصحاب آن حضرت خدمت ایشان عرض کرد: من ناراحتی و بیماری بسیار دارم. هیچ دارویی نبوده مگر اینکه از آن استفاده کرده ام( ولی نتیجه نگرفته ام). حضرت فرمود: « چرا از تربت استفاده نمی کنی که شفای هر دردی و باعث امان از هر ترسی است.»
در یکی از زیارتهای حضرت سیدالشهداء(ع) که از ناحیه مقدسه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نقل شده، چنین می گوییم:
« السلام علی من جعل الله الشفاء فی تربته؛ سلام بر آن بزرگواری که خدای عزوجل شفا را در خاک قبرش قرار داده است.
در روایتهای بسیاری آمده است: خدای تعالی در مقابل شهادت امام حسین(ع)، عطیه هایی به ایشان عنایت فرموده است:
1_ اجابت دعا تحت قبه آن گرامی.
2_ شفا در تربت قبر ایشان.
3_ ائمه علیهم السلام از فرزندان اویند.
در پاره ای از روایات به جای اجابت دعا آمده است: « رستگاری با اوست پس از رجعت و بازگشت او به دنیا.» و در بعضی روایات اضافه شده: « زوار حضرتش از هنگامی که به قصد زیارت حرکت کنند، تا زمانی که برگردند، از عمرشان محسوب نمی شود.»
امام صادق (ع) فرمود: « نزد سر امام حسین(ع) تربت سرخی است که شفای هر دردی است، مگر مرگ.»
در روایت مفصلی آمده است: محمد بن مسلم به مدینه رفت و بیمار شد. خبر آن به امام باقر(ع) رسید. حضرت برای او شربتی فرستاد که به مجرد نوشیدن حال او عوض شد. خدمت حضرت رسید و حضرت به او فرمود: « در این شربت تربت قبر امام حسین(ع) بود که بهترین و برترین چیزی است که به آن استشفا می شود و هیچ چیزی مانند آن نیست. ما به خردسالان و زنهایمان می دهیم( و از آن نتیجه می گیریم) و تمام خیر و برکت در آن است.»
در بسیاری از روایت ها و دعاها آمده است: « تربت امام حسین(ع) شفای هر دردی است.» با دقت در شرایط گذشته به خوبی روشن می شود که این امتیاز مخصوص خاک کربلاست، که در حقیقت از خاک بهشت است، و از هیچ خاک دیگری نمی توان به عنوان استشفا استفاده کرد.
منبع: خاک بهشت
چهارشنبه 20/10/1391 - 9:51
اهل بیت
به حرف آمدی و جاودانهات کردند یگانه هجله نشین میانهات کردند سرت به بستن این بند کفش بند نشد شتاب کردی و شوق یگانهات کردند تمام دشت ز عمامهی تو ترسیدند سپس به شکل حسنها روانهات کردند تو سوره بودی و تسبیح دست من بودی هجا هجا شدی و دانه دانهات کردند به روی پیکر تو پای هر کسی وا شد زره نداشتنت را بهانهات کردند به جرم گفتن «احلی من العسل» قاسم شبیه موم عسل خانه خانهات کردند
چقدر بوسه گرفتتند از قد و بالات فرشتهها همه چون آستانهات کردند چقدر فاصله در بند بندت افتاده که با عموی تو شانه به شانهات کردند (حاج منصور ارضی) چهارشنبه 20/10/1391 - 9:39
اهل بیت
یا حسین، یا حسین گفتن و مردن خوش است
جان خود را به دست او سپردن خوش است
یا حسین، یا حسین عشق و روان من است
كربلا، كربلا آرام جان من است
چهارشنبه 20/10/1391 - 8:56
دعا و زیارت
اَشْهَدُ اَنْلا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریكَ لَهُ، وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، وَ اَنَّهُ سَیِّدُ الْأَوَّلینَ وَالْأخِرینَ، وَاَنَّهُ سَیِّدُ الْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ،اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَعَلى اَهْلِ بَیْتِهِ الأَئِمَّةِ الطَّیِّبینَ پس بگو: اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا رَسُولَ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا خَلیلَ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا نَبِىَ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا صَفِىَّ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا رَحْمَةَ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حَبیبَ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا نَجیبَ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا خاتَِمَ النَّبِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا سَیِّدَ الْمُرْسَلینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا قآئِماً بِالْقِسْطِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا فاتِحَ الْخَیْرِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا مَعْدِنَ الْوَحْىِ وَالتَّنْزیلِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا مُبَلِّغاً عَنِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا السِّراجُ الْمُنیرُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا مُبَشِّرُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا نَذیرُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا مُنْذِرُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا نُورَ اللَّهِ الَّذى یُسْتَضآءُ بِهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَعَلى اَهْلِ بَیْتِكَ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ الْهادینَ الْمَهْدِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَعَلى جَدِّكَ عَبْدِ المُطَّلِبِ وَعَلى اَبیكَ عِبْدِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلى اُمِّكَ آمِنَةَ بِنْتِ وَهَبٍ اَلسَّلامُ عَلى عَمِّكَ حَمْزَةَ سَیِّدِ الشُّهَدآءِ اَلسَّلامُ عَلى عَمِّكَ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِالمُطَّلِبِ، اَلسَّلامُ عَلى عَمِّكَ وَكَفیلِكَ اَبیطالِبٍ، اَلسَّلامُ عَلى ابْنِ عَمِّكَ جَعْفَرٍ الطَّیَّارِ فى جِنانِ الْخُلْدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا مُحَمَّدُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَحْمَدُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى الْأَوَّلینَ وَالْأخِرینَ، وَالسَّابِقَ اِلى طاعَةِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَالْمُهَیْمِنِ عَلى رُسُلِهِ، وَالْخاتَِمَ لِأَنْبِیآئِهِ، وَالشَّاهِدَ عَلى خَلْقِهِ، وَالشَّفِیعَ اِلَیْهِ، وَالْمَكینَ لَدَیْهِ، وَالْمُطاعَ فى مَلَكُوتِهِ، الْأَحْمَدَ مِنَ الْأَوْصافِ، الْمُحَمَّدَ لِسآئِرِ الْأَشْرافِ، الْكَریمَ عِنْدَ الرَّبِّ، وَالْمُكَلَّمَ مِنْ وَرآءِ الْحُجُبِ، الْفآئِزَ بِالسِّباقِ، وَالْفائِتَ عَنِ اللِّحاقِ، تَسْلیمَ عارِفٍ بِحَقِّكَ، مُعْتَرِفٍ بِالتَّقْصیرِ فى قِیامِهِ بِواجِبِكَ غَیْرِ مُنْكِرٍ مَا انْتَهى اِلَیْهِ مِنْ فَضْلِكَ، مُوقِنٍ بِالْمَزیداتِ مِنْ رَبِّكَ مُؤْمِنٍ بِالْكِتابِ الْمُنْزَلِ عَلَیْكَ، مُحَلِّلٍ حَلالَكَ مُحَرِّمٍ حَرامَكَ، اَشْهَدُ یا رَسُولَ اللَّهِ مَعَ كُلِّ شاهِدٍ، وَاَتَحَمَّلُها عَنْ كُلِّ جاحِدٍ، اَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسالاتِ رَبِّكَ، وَنَصَحْتَ لِأُمَّتِكَ، وَجاهَدْتَ فى سَبیلِ رَبِّكَ، وَصَدَعْتَ بِاَمْرِهِ، وَاحْتَمَلْتَ الْأَذى فى جَنْبِهِ، وَدَعَوْتَ اِلى سَبیلِهِ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ الْجَمیلَةِ، وَاَدَّیْتَ الْحَقَّ الَّذى كانَ عَلَیْكَ، وَاَنَّكَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنینَ وَغَلُظْتَ عَلَى الْكافِرینَ، وَعَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتّى اَتیكَ الْیَقینُ فَبَلَغَ اللَّهُ بِكَ اَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُكَرَّمینَ، وَاَعْلى مَنازِلِ الْمُقَرَّبینَ، وَاَرْفَعَ دَرَجاتِ الْمُرْسَلینَ، حَیْثُ لا یَلْحَقُكَ لاحِقٌ، وَلا یَفُوقُكَ فائِقٌ، وَلا یَسْبِقُكَ سابِقٌ، وَلا یَطْمَعُ فى اِدْراكِكَ طامِعٌ، اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَّذىِ اسْتَنْقَذَنا بِكَ مِنَ الْهَلَكَةِ، وَهَدانا بِكَ مِنَ الضَّلالَةِ وَنوَّرَنا بِكَ مِنَ الظُّلْمَةِ، فَجَزاكَ اللَّهُ یا رَسُولَ اللَّهِ مِنْ مَبْعُوثٍ، اَفْضَلَ ما جازى نَبِیَّاً عَنْ اُمَّتِهِ، وَرَسُولاً عَمَّنْ اُرْسِلَ اِلَیْهِ بَاَبى اَنْتَ وَاُمّى یا رَسُولَ اللَّهِ، زُرْتُكَ عارِفاً، بِحَقِّكَ مُقِرّاً بِفَضْلِكَ، مُسْتَبْصِراً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَكَ، وَخالَفَ اَهْلَ بَیْتِكَ، عارِفاً بِالْهُدَى الَّذى اَنْتَ عَلَیْهِ، بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى وَنَفْسى وَاَهْلى وَمالى وَوَلَدى، اَ نَا اُصَلّى عَلَیْكَ كَما صَلَّى اللَّهُ عَلَیْكَ، وَصَلّى عَلَیْكَ مَلائِكَتُهُ وَاَنْبِیآؤُهُ وَرُسُلُهُ، صَلوةً مُتَتابِعَةً وافِرَةً مُتَواصِلَةً لاَ انْقِطاعَ لَها، وَلا اَمَدَ وَلا اَجَلَ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْكَ وَعَلى اَهْلِ بَیْتِكَ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ، كَما اَنْتُمْ اَهْلُهُ. پس دستها را بگشا و بگو: اَللّهُمَّ اجْعَلْ جَوامِعَ صَلَواتِكَ، وَنَوامِىَ بَرَكاتِكَ، وَفَواضِلَ خَیْراتِكَ، وَشَرآئِفَ تَحِیَّاتِكَ وَتَسْلیماتِكَ، وَكَراماتِكَ وَرَحَماتِكَ، وَصَلَواتِ مَلائِكَتِكَ الْمُقَرَّبینَ، وَاَنْبِیآئِكَ الْمُرْسَلینَ وَاَئِمَّتِكَ الْمُنْتَجَبینَ، وَعِبادِكَ الصَّالِحینَ، وَاَهْلِ السَّمواتِ وَالْأَرَضینَ، وَمَنْ سَبَّحَ لَكَ یا رَبَّ الْعالَمینَ مِنَ الْأَوَّلینَ وَالْأخِرینَ، عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ وَشاهِدِكَ، وَنَبِیِّكَ وَنَذیرِكَ، وَاَمینِكَ وَمَكینِكَ، وَنَجِیِّكَ وَنَجیبِكَ، وَحَبیبِكَ وَخَلیلِكَ، وَصَفیِّكَ وَصَفْوَتِكَ، وَخاصَّتِكَ وَخالِصَتِكَ، وَرَحْمَتِكَ وَخَیْرِ خِیَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، نَبِىِّ الرَّحْمَةِ، وَخازِنِ الْمَغْفِرَةِ، وَقآئِدِ الْخَیْرِ وَالْبَرَكَةِ، وَمُنْقِذِ الْعِبادِ مِنَ الْهَلَكَةِ بِاِذْنِكَ، وَداعیهِمْ اِلى دینِكَ الْقَیِّمِ بِاَمْرِكَ، اَوَّلِ النَّبِیّینَ میثاقاً، وَآخِرِهِمْ مَبْعَثاً الَّذى غَمَسْتَهُ فى بَحْرِ الْفَضیلَةِ، وَالْمَنْزِلَةِ الْجَلیلَةِ، وَالدَّرَجَةِ الرَّفیعَهِ وَالْمَرْتَبَةِ الْخَطیرَهِ، وَاَوْدَعْتَهُ الْأَصْلابَ الطَّاهِرَةَ، وَنَقَلْتَهُ مِنْها اِلَى الْأَرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ، لُطْفاً مِنْكَ لَهُ، وَتَحَنُّناً مِنْكَ عَلَیْهِ اِذْ وَكَّلْتَ لِصَوْنِهِ وَحِراسَتِهِ، وَحِفْظِهِ وَحِیاطَتِهِ مِنْ قُدْرَتِكَ عَیْناً عاصِمَةً، حَجَبْتَ بِها عَنْهُ مَدانِسَ الْعَهْرِ، وَمَعآئِبَ السِّفاحِ، حَتَّى رَفَعْتَ بِهِ نَواظِرَ الْعِبادِ، وَاَحْیَیْتَ بِهِ مَیْتَ الْبِلادِ، بِاَنْ كَشَفْتَ عَنْ نُورِ وِلادَتِهِ ظُلَمَ الْأَسْتارِ، وَاَلْبَسْتَ حَرَمَكَ بِهِ حُلَلَ الْأَنْوارِ، اَللّهُمَّ فَكَما خَصَصْتَهُ بِشَرَفِ هذِهِ الْمَرْتَبَةِ الْكَریمَةِ، وَذُخْرِ هذِهِ الْمَنْقَبَةِ الْعَظیمَةِ، صَلِّ عَلَیْهِ كَما وَفى بِعَهْدِكَ، وَبَلَّغَ رِسالاتِكَ، وَقاتَلَ اَهْلَ الْجُحُودِ عَلى تَوْحیدِكَ، وَقَطَعَ رَحِمَ الْكُفْرِ فى اِعْزازِ دینِكَ، وَلَبِسَ ثَوْبَ الْبَلْوى فى مُجاهَدَةِ اَعْدآئِكَ، وَاَوْجَبْتَ لَهُ بِكُلِ اَذًى مَسَّهُ، اَوْ كَیْدٍ اَحَسَّ بِهِ مِنَ الْفِئَةِ الَّتى حاوَلَتْ قَتْلَهُ، فَضیلَةً تَفُوقُ الْفَضآئِلَ، وَیَمْلِكُ بِهَا الْجَزیلَ مِنْ نَوالِكَ، وَقَدْ اَسَرَّ الْحَسْرَةَ، وَاَخْفَى الزَّفْرَةَ، وَتَجَرَّعَ الْغُصَّةَ، وَلَمْ یَتَخَطَّ ما مَثَّلَ لَهُ وَحْیُكَ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَعَلى اَهْلِ بَیْتِهِ صَلوةً تَرْضاها لَهُمْ، وَبَلِّغْهُمْ مِنَّا تَحِیَّةً كَثیرَةً وَسَلاماً، وَآتِنا مِنْ لَدُنْكَ فى مُوالاتِهِمْ فَضْلاً وَاِحْساناً، وَرَحْمَةً وَغُفْراناً، اِنَّكَ ذُوالْفَضْلِ الْعَظیمِ. پس چهارركعت نماز زیارت بكن به دو سلام با هر سوره كه خواهى صاحب فضل بزرگ و چون فارغ شوى تسبیح فاطمه زهراعلیها السلام را بخوان پس بگو: اَللّهُمَّ اِنَّكَ قُلْتَ لِنَبِیِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْه وَ الِهِ «وَلَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جآؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ، وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً» وَلَمْ اَحْضُرْ زَمانَ رَسُولِكَ عَلَیْهِ وَ الِهِ السَّلامُ، اَللّهُمَّ وَقَدْ زُرْتُهُ راغِباً تائِباً مِنْ سَیِّىِ عَمَلى، وَمُسْتَغْفِراً لَكَ مِنْ ذُنُوبى، مُقِرّاً لَكَ بِها، وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِها مِنّى، وَمُتَوَجِّهاً اِلَیْكَ بِنَبِیِّكَ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ، صَلَواتُكَ عَلَیْهِ وَ الِهِ، فَاجْعَلْنِى اللّهُمَّ بِمُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَیْتِهِ عِنْدَكَ وَجیهاً فِى الدُّنْیا وَالْأخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبینَ، یا مُحَمَّدُ یا رَسُولَ اللَّهِ، بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى یا نَبِىَّ اللَّهِ، یا سَیِّدَ خَلْقِ اللَّهِ، اِنّى اَتَوَجَّهُ بِكَ اِلىَ اللَّهِ رَبِّكَ وَرَبّى، لِیَغْفِرَ لى ذُنُوبى، وَیَتَقَبَّلَ مِنّى عَمَلى، وَیَقْضِىَ لى حَوآئِجى، فَكُنْ لى شَفیعاً عِنْدَ رَبِّكَ وَرَبّى، فَنِعْمَ الْمَسْئُولُ الْمَوْلى رَبّى، وَنِعْمَ الشَّفیعُ اَنْتَ، یا مُحَمَّدُ عَلَیْكَ وَعَلى اَهْلِ بَیْتِكَ السَّلامُ، اَللّهُمَّ وَاَوْجِبْ لى مِنْكَ الْمَغْفِرَةَ وَالرَّحْمَةَ، وَالرِّزْقَ الْواسِعَ الطَّیِّبَ النَّافِعَ، كَما اَوْجَبْتَ لِمَنْ اَتى نَبِیَّكَ مُحَمَّداً صَلَواتُكَ عَلَیْهِ وَ الِهِ، وَهُوَ حَىٌّ فَاَقَرَّ لَهُ بِذُنُوبِهِ، وَاسْتَغْفَرَ لَهُ رَسُولُكَ عَلَیْهِ وَ الِهِ السَّلامُ، فَغَفَرْتَ لَهُ بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمْ الرَّاحِمینَ، اَللّهُمَّ وَقَدْ اَمَّلْتُكَ وَرَجَوْتُكَ، وَقُمْتُ بَیْنَ یَدَیْكَ وَرَغِبْتُ اِلَیْكَ عَمَّنْ سِواكَ، وَقَدْ اَمَّلْتُ جَزیلَ ثَوابِكَ، وَاِنّى لَمُقِرٌّ غَیْرُ مُنْكِرٍ، وَتائِبٌ اِلَیْكَ مِمَّا اقْتَرَفْتُ، وَعآئِذٌ بِكَ فى هذَا الْمَقامِ مِمَّا قَدَّمْتُ مِنَ الْأَعْمالِ التَّى تَقَدَّمْتَ اِلَىَّ فیها، وَنَهَیْتَنى عَنْها، وَاَوْعَدْتَ عَلَیْهَا الْعِقابَ، وَاَعُوذُ بِكَرَمِ وَجْهِكَ اَنْ تُقیمَنى مَقامَ الْخِزْىِ وَالذُّلِّ، یَوْمَ تُهْتَكُ فیهِ الْأَسْتارُ، وَتَبْدُو فیهِ الْأَسْرارُ وَالْفَضائِحُ، وَتَرْعَدُ فیهِ الْفَرایِصُ، یَوْمَ الْحَسْرَةِ وَالنَّدامَةِ یَوْمَ الْأفِكَةِ، یَوْمَ الْأزِفَةِ، یَوْمَ التَّغابُنِ، یَوْمَ الْفَصْلِ، یَوْمَ الْجَزآءِ، یَوْماً كانَ مِقْدارُهُ خَمْسینَ اَلْفَ سَنَةٍ، یَوْمَ النَّفْخَةِ، یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ، تَتْبَعُهَا الرَّادِفَهُ، یَوْمَ النَّشْرِ، یَوْمَ الْعَرْضِ، یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمینَ، یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ اَخیهِ وَاُمِّهِ وَاَبیهِ وَصاحِبَتِهِ وَبَنیهِ، یَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ وَاَكْنافُ السَّمآءِ، یَوْمَ تَاْتى كُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها، یَوْمَ یُرَدُّونَ اِلَى اللَّهِ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا، یَوْمَ لا یُغْنى مَوْلىً عَنْ مَوْلىً شَیْئاً وَلا هُمْ یُنْصَرُونَ، اِلاَّ مَنْ رَحِمَ اللَّهُ، اِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الرَّحیمُ، یَوْمَ یُرَدُّونَ اِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهادَةِ، یَوْمَ یُرَدُّونَ اِلَى اللَّهِ مَوْلیهُمُ الْحَقِّ، یَوْمَ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً، كَاَنَّهُمْ اِلى نُصُبٍ یُوفِضُونَ، وَكَاَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ، مُهْطِعینَ اِلَى الدَّاعِ اِلَى اللَّهِ، یَوْمَ الْواقِعَةِ یَوْمَ تُرَجُّ الْأَرْضُ رَجّاً، یَوْمَ تَكُونُ السَّمآءُ كَالْمُهْلِ، وَتَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ، وَلا یُسْئَلُ حَمیمٌ حَمیماً، یَوْمَ الشَّاهِدِ وَالْمَشْهُودِ، یَوْمَ تَكُونُ الْمَلائِكَةُ صَفّاً صَفّاً، اَللّهُمَّ ارْحَمْ مَوْقِفى فى ذلِكَ الْیَوْمِ، بِمَوْقِفى فى هذَا الْیَوْمِ وَلا تُخْزِنى فى ذلِكَ الْمَوْقِفِ بِما جَنَیْتُ عَلى نَفْسى، وَاجْعَلْ یا رَبِّ فى ذلِكَ الْیَوْمِ مَعَ اَوْلِیآئِكَ مُنْطَلَقى وَفى زُمْرَةِ مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَیْتِهِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ مَحْشَرى، وَاجْعَلْ حَوْضَهُ مَوْرِدى، وَفِى الْغُرِّ الْكِرامِ مَصْدَرى، وَاَعْطِنى كِتابِى بِیَمینى، حَتّى اَفُوزَ بِحَسَناتى، وَتُبَیِّضَ بِهِ وَجْهى، وَتُیَسِّرَ بِهِ حِسابِى، وَتُرَجِّحَ بِهِ میزانى، وَاَمْضِىَ مَعَ الْفآئِزینَ مِنْ عِبادِكَ الصَّالِحینَ اِلى رِضْوانِكَ وَجِنانِكَ اِلهَ الْعالَمینَ، اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِكَ مِنْ اَنْ تَفْضَحَنى فى ذلِكَ الْیَوْمِ بَیْنَ یَدَىِ الْخَلایِقِ بِجَریرَتى، اَوْ اَنْ اَلْقَى الْخِزْىَ وَالنَّدامَةَ بِخَطیئَتى، اَوْ اَنْ تُظْهِرَ فیهِ سَیِّئاتِى عَلى حَسَناتى، اَوْ اَنْ تُنَوِّهَ بَیْنَ الْخَلائِقِ بِاسْمى، یا كَریمُ یا كَریمُ، الْعَفْوَ الْعَفْوَ، السَّتْرَ السَّتْرَ، اَللّهُمَّ وَاَعُوذُ بِكَ مِنْ اَنْ یَكُونَ فى ذلِكَ الْیَوْمِ فى مَواقِفِ الْأَشْرارِ مَوْقِفى، اَوْ فى مَقامِ الْأَشْقیآءِ مَقامى، وَاِذا مَیَّزْتَ بَیْنَ خَلْقِكَ فَسُقْتَ كُلّاً بِاَعْمالِهِمْ زُمَراً اِلى مَنازِلِهِمْ، فَسُقْنى بِرَحْمَتِكَ فى عِبادِكَ الصَّالِحینَ، وَفى زُمْرَةِ اَوْلِیآئِكَ الْمُتَّقینَ اِلى جَنّاتِكَ یا رَبَّ الْعالَمینَ، پس وداع كن آن حضرت را و بگو: اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا رَسُولَ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْبَشیرُ النَّذیرُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا السِّراجُ الْمُنیرُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا السَّفیرُ بَیْنَ اللَّهِ وَبَیْنَ خَلْقِهِ، اَشْهَدُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِى الْأَصْلابِ الشّامِخَةِ، وَالْأَرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ، لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجاهِلِیَّةُ بِاَنْجاسِها، وَلَمْ تُلْبِسْكَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِیابِها، وَاَشْهَدُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَنّى مُؤْمِنٌ بِكَ، وَبِالْأَئِمَّةِ مِنْ اَهْلِ بَیْتِكَ، مُوقِنٌ بِجَمیعِ ما اَتَیْتَ بِهِ راضٍ مُؤْمِنٌ، وَاَشْهَدُ اَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ اَهْلِ بَیْتِكَ اَعْلامُ الْهُدى، وَالْعُرْوَةُ الْوُثقى، وَالْحُجَّةُ عَلى اَهْلِ الدُّنْیا، اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَةِ نَبِیِّكَ عَلَیْهِ وَ الِهِ السَّلامُ، وَاِنْ تَوَفَّیْتَنى فَاِنّى اَشْهَدُ فى مَماتى عَلى ما اَشْهَدُ عَلَیْهِ فى حَیوتى، اَنَّكَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، وَحْدَكَ لاشَریكَ لَكَ وَاَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَرَسُولُكَ، وَاَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ اَهْلِ بَیْتِهِ اَوْلِیآؤُكَ وَاَنْصارُكَ، وَحُجَجُكَ عَلى خَلْقِكَ، وَخُلَفآؤُكَ فى عِبادِكَ، وَاَعْلامُكَ فى بِلادِكَ، وَخُزَّانُ عِلْمِكَ، وَحَفَظَةُ سِرِّكَ، وَتَراجِمَةُ وحْیِكَ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَبَلِّغْ رُوحَ نَبِیِّكَ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ فى ساعَتى هذِهِ وَفى كُلِّ ساعَةٍ تَحِیَّةً مِنّى وَسَلاماً، وَالسَّلامُ عَلَیْكَ یا رَسُولَ اللَّهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ، لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ تَسْلیمى عَلَیْكَ
چهارشنبه 20/10/1391 - 8:14
اهل بیت
چهارشنبه 20/10/1391 - 8:10
دعا و زیارت
دست خالی آمدم ، سائل بخواهی یا نخواهی
با امیدی در زدم ، سائل بخواهی یا نخواهی
یک نظر وقت سحر مارا بس است ای مهربانم
پس مکن از خود ردم ، سائل بخواهی یا نخواهی
من سیه روی حقیرم ، غافلم ، بیچاره هستم
آمدم گرچه بدم ، سائل بخواهی یا نخواهی
سفره نیمه شبت را داده ام از دست عمری
حال محتاجت شدم ، سائل بخواهی یا نخواهی
دست آویزی ندارم غیر دامان کریمت
من گدای سرمدم ، سائل بخواهی یا نخواهی
این من و این ناله ام ، این جود و احسان تو مولا
این خطای بی حدم ، سائل بخواهی یا نخواهی
با تو صدها حرف دارم، ناله ی العفو دارم
با نوای ممتدم ، سائل بخواهی یا نخواهی
گر کنه کاری فقیرم ، در دلم سرمایه دارم
سائل آل احمدم ، سائل بخواهی یا نخواهی
من دلی دارم برای کربلا آشوب آشوب
با حسینت آمدم ، سائل بخواهی یا نخواهی...
سه شنبه 19/10/1391 - 15:16
دعا و زیارت
دست خالی آمدم ، سائل بخواهی یا نخواهی
با امیدی در زدم ، سائل بخواهی یا نخواهی
یک نظر وقت سحر مارا بس است ای مهربانم
پس مکن از خود ردم ، سائل بخواهی یا نخواهی
من سیه روی حقیرم ، غافلم ، بیچاره هستم
آمدم گرچه بدم ، سائل بخواهی یا نخواهی
سفره نیمه شبت را داده ام از دست عمری
حال محتاجت شدم ، سائل بخواهی یا نخواهی
دست آویزی ندارم غیر دامان کریمت
من گدای سرمدم ، سائل بخواهی یا نخواهی
این من و این ناله ام ، این جود و احسان تو مولا
این خطای بی حدم ، سائل بخواهی یا نخواهی
با تو صدها حرف دارم، ناله ی العفو دارم
با نوای ممتدم ، سائل بخواهی یا نخواهی
گر کنه کاری فقیرم ، در دلم سرمایه دارم
سائل آل احمدم ، سائل بخواهی یا نخواهی
من دلی دارم برای کربلا آشوب آشوب
با حسینت آمدم ، سائل بخواهی یا نخواهی...
سه شنبه 19/10/1391 - 15:16
مصاحبه و گفتگو
سیزده چهارده سال بیشتر نداشتند که پای منبر استاد احمد کافی (خطیب معروف) در مهدیه تهران میخواندند؛ همخوانیهایی که بسیار زود برادران طاهری را معروف کرد!
مرتضی حدود یکسال و نیم از محسن بزرگتر است و با هم رابطه صمیمی دارند؛ آنقدر صمیمی که گاهی فکر میکنید با هم دوستند. پدر مرحومشان از پیرغلامان اهل بیت(علیهمالسلام) بود و ارادت به ایشان از لحن نقل خاطراتشان بهخوبی پیداست. دور هم مینشینیم تا از تجربههایشان بگویند و ادبیات مرثیه را بازخوانی کنند. دیدگاههای جالب و متفاوتی از ورود واژگان خودمانی به اشعار نوحهها دارند و هرازگاهی به یكدیگر نگاه میاندازند و نظرات بعضا متفاوت همدیگر را بررسی میکنند. حاج مرتضی از تاثیر پدرش بر جو خانه و خانواده میگوید و ماجرای مداح شدنش را تعریف میکند. حاج محسن هم از خاطره فراموش كردن شعر نوحه پای منبر استاد احمد کافی میگوید؛ خاطراتی خواندنش برای هیئتیها جالب است.
سوال: اگر موافق باشید کمی به گذشته برگردیم. از فضای خانوادگیتان بگویید. از پدر مرحومتان. حاج مرتضی: پدر ما یکی از برجستهترین مداحان زمان خودشان بودند و ۶۰سال افتخار نوکری اباعبدالله الحسین(ع) را داشتند.
حاج محسن: در محله نازیآباد ساکن بودیم. پدر از افراد مطرح محل بودند. خاطرم هست در دهه نخست ماه محرم ایشان ده دوازده مجلس میرفتند و در تمامی مجالس حرف اول را میزدند.
سوال: در همان دوران کودکی کدام ویژگی پدر برای شما جالب بود و سعی میکردید مثل ایشان عمل کنید؟
حاج محسن: پدر به امام خمینی(ره) بسیار علاقه داشتند و دوستدار انقلاب بودند. ماموران ساواک بارها به ایشان تذکر داده بودند که در مجالس برای امام(ره) دعا نکند اما ایشان به حرف آنان گوش نمیدادند. خاطرم هست وقتی بالای چهارپایه بودند و امام(ره) را دعا میکردند، حالتی به ایشان دست داد و به زمین افتادند. از آنجا هم به بیمارستان منتقل شدند. وصیت کرده بودند در نزدیکترین نقطه به حرم مطهر به خاک سپرده شوند.
حاج مرتضی: حالا هم در قطعه ۷۰ بهشت زهرا(س) به خاك سپرده شدهاند. از آنجا بهراحتی گنبد امام(ره) را میتوان دید. البته گذشته از اینکه ایشان بهعنوان یك هیاتی مخلصی زندگی کردند، در زندگی شخصی هم آدم سلامت و باتقوایی بودند. کمحرف میزدند و تا کسی سوالی نمیپرسید، صحبت نمیکردند و به اخلاقیات خیلی مقید بودند.
سوال: از حال و هوای محرم دوران کودکی و نوجوانیتان بگویید و از اینكه چه تفاوتی با برنامههای حالا داشت.
محرم در کشور ما همیشه پررونق است و مردم نسبت به اهل بیت(علیهمالسلام) تعصب خاصی دارند، چون محبت اهل بیت در دل شیعیان نهادینه شده اما قبل از انقلاب شرایط سنگینی حاکم بود و سختگیریهای فراوانی میکردند. تنها تعدادی مجلس خاص در شهر فعال بودند و در چند منطقه خاص مثل قناتآباد، نازیآباد و... مجلس عزاداری برپا میشد.
سوال: چه شد که به مداحی علاقهمند شدید؟ این خواست پدرتان بود که به کارش ادامه دهید یا خواست خودتان بود؟
حاج محسن: عوامل مختلفی باعث شدند به مداحی علاقهمند شویم. البته معتقدم برخی چیزها ژنتیکی هستند و فضای خانوادگی هم بر آنها تاثیر میگذارد. علاوه بر پدر، پدربزرگ و داییمان هم مداحی میکردند. تمامی این افراد که معتقدیم دنیا و عقبایی دارند، برای ما الگو بودند و نظر ما را جلب میکردند. نکته حائز اهمیت، تاثیر مادر بر روحیه ماست. در جوی که ما در آن تربیت شدیم، مذهب حرف اول را میزد.
حاج مرتضی: حب اهل بیت(علیهمالسلام) جزء جدانشدنی خانواده ما بوده و هست. بهقول حاج محسن بهصورت ژنتیکی به مداحی علاقهمند بودیم و اعتقادات مذهبی محکمی هم بر خانواده حاکم بود که منجر شد رفتهرفته از همان کودکی بهسمت مداحی کشیده شویم.
سوال: کدامیك از شما زودتر شروع کرد؟
حاج محسن: تقریبا با هم شروع کردیم اما چون حاج مرتضی که برادر بزرگتر بودند، زودتر جایگاهشان را پیدا کردند من با فاصله اندکی همراهشان شدم.
حاج مرتضی: با همدیگر همخوانی میکردیم و خیلی مورد استقبال قرار گرفت؛ تا جایی که با استاد احمد کافی آشنا شدیم و افتخارمان بود که پای منبر ایشان میخواندیم.
سوال: خاطرهای از آن زمان یادتان هست؟
حاج مرتضی: آن لحظات تماما برای ما خاطره است اما یکی از جلساتی که با مرحوم کافی بودیم، بسیار جالب و بهیاد ماندنی است. مراسمی در یزد برگزار میشد و ما هم دعوت بودیم که بعد از منبر مداحی کنیم. وسط نوحهخوانی بود که ما هر دو شعر را فراموش کردیم. سن و سالی هم نداشتیم و سردرگم ماندیم. البته مرحوم کافی با تجربهای که داشتند، مجلس را جمع کردند. آنجا بود که متوجه شدم چقدر تجربه در مداحی مهم است و به کمک آدم میآید.
حاج محسن: آن زمان مرحوم کافی مراسم را جمع کردند ولی خاطرم هست تذکری جدی دادند که چرا شعر را حفظ نکردهایم و سهلانگاری شد! این ماجرا نکته قابل توجهی است برای جوانانی که میخواهند در این زمینه فعالیت کنند. تذكر مرحوم کافی درس است. تکیه كردن به کاغذ میتواند مشکلساز شود. ارتباطی هم که مداح باید با مخاطب برقرار کند، چنان که شایسته است اتفاق نمیافتد.
سوال: چه شد که بعد از شما حاج محمد نیز به این سمت کشیده شد؟
حاج مرتضی: به هر حال حاج محمد هم در همان فضای خانوادگی ما بزرگ شدند و از دوران کودکی دیده بودند که من و حاج محسن جلسات مهمی را با مرحوم کافی اداره میکنیم. درواقع این موضوعات موجب شدند که ایشان هم به این کار کشیده شوند.
سوال: ادبیات آیینی ما در تمام مدتی که برای اهل بیت(علیهمالسلام) کار کرده، دارای واژگانی صمیمی است که از خانواده نشأت میگیرند: مانند عمو، دایی، عمه و... . این کلمات در ادبیات مرثیه ما چه جایگاهی دارند؟
حاج مرتضی: این واژهها به این دلیل وارد اشعار ما شدهاند که حرکت امام حسین(ع) هم با شرکت خانوادهشان بود. وقتی هم که وقایع مرتبط با این خانواده به شعر تبدیل میشوند، شعر را طوری بیان میکنند که همان فضای خانوادگی ترسیم شود. یعنی حضرت قاسم(ع) وقتی اذن مبارزه میخواهند و با امام حسین(ع) صحبت میکنند، ایشان را عمو صدا میزنند. یا فرزندان امام، حضرت زینب(س) را عمه صدا میزنند.
حاج محسن: به اعتقاد من این واژههای عاطفی که در برنامهها استفاده میشوند، اگر از قول شخصیتهایی باشند که در کربلا حضور داشتند، خوب است و تاثیرگذار. البته باید بیشتر در جلسات خصوصی و مراسم ویژه مورد استفاده قرار بگیرند. فراگیر کردن این الفاظ تا حدی که جای شعر را بگیرند و استفاده بیش از اندازه موجب شوند که به «ورد» تبدیل شوند؛ بهویژه در سینهزنی و شور که خیلی کاربرد پیدا میکند، به نظرم خوب نیست. یعنی نباید جای مفاهیمی را که باید با شعر منتقل شوند بگیرد. این کار میتواند ما را از هدف و توجه به نتیجهای که باید از کربلا بگیریم منحرف کند. باید بیشتر به فکر اشعاری که بهدرد جامعه میخورند و دردی را دوا میکنند باشیم. صرف توجه به عواطف نمیتواند معلومات مخاطب را بالا ببرد و از شیوه و راه و رسم زندگی امام آگاه کند.
سوال:به نظر شما بهکار بردن این کلمات در تحکیم بنیان خانواده امروز که با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکند چه تاثیری دارد؟
حاج محسن: منکر آن نیستم که استفاده بجا از این کلمات عاطفی میتواند به تاثیرگذاری هر چه بیشتر کمک کند. حتی معتقدم در مقابل هجمه فرهنگیای که روی جوانان و جامعه هست و مقام معظم رهبری و دیگر بزرگان مقابله با آن را بارها گوشزد کردهاند، جز با مراسم و هیاتهای حسینی نمیتوان کاری انجام داد. چون معتقدم هر کاری غیر از این وارد سیاستبازیهای بیهوده میشود و درگیریها را بیشتر میکند. پس مطمئنترین راه، همان آشنا کردن مردم با امام حسین(ع) و هیئات مذهبی است.
سوال: حاج مرتضی! شما هم چنین اعتقادی دارید؟ از این کلمات و عبارات چگونه میتوانیم برای آشنایی بیشتر مردم با اهداف امام حسین(ع) استفاده کنیم؟
حاج مرتضی: همانطور که حاج محسن گفتند باید بهنحو دیگری با این کلمات برخورد کنیم. این کلمات باید طوری در شعر بهکار گرفته شوند که مخاطب روی آنها فکر کند. با عمق بخشیدن به مخاطبان است که میتوانیم به آنها روش اباعبدالله(ع) را یادآور شویم. این مسئله که امام در راه خدا با تمام وجود و خانواده حرکت کردند، آموزش بسیار خوبی میتواند باشد. این کلمات باید به مردم یاد بدهند که امام حسین(ع) برای ایمان و اعتقاد خود کم نگذاشتهاند و برادر و خواهر و فرزندشان را هم همراه کردهاند.
حاج محسن: باید به این مطلب هم توجه کرد که حضور خانوادگی امام حسین(ع) بازتاب گستردهتری دارد چراکه این کار ایشان اطاعت از فرمان پیامبر(ص) بوده. امام حسین(ع)، پیامبر(ص) را در عالم خواب رویت میکنند و پیامبر وقتی دستور میدهند که ایشان بهسمت کربلا بروند، میفرمایند خدا میخواهد تو را در خون ببیند و امام حسین(ع) که علت همراهی خانواده را جویا میشوند، پیامبر(ص) پاسخ میدهند خدا میخواهد خانواده و اهل بیتت را هم در اسارت ببیند. پس تنها ماجرای عواطف در میان نیست بلکه امری است الهی که نتایج آن بعد از واقعه عاشورا تا حدی روشن میشود؛ مانند ماجرای تبلیغ و پیامرسانی و... .
عقیق
سه شنبه 19/10/1391 - 14:47
شخصیت ها و بزرگان
در کتاب "فتاوی العلماء الاعلام" متن فتوای حضرت آیت الله العظمی آقای شیخ "محمدحسین غروی اصفهانی(میرزای نائینی)" راجع به عزاداری حضرت سیدالشهداء که حدود 100 پیش صادر شده ، آمده است و احدی از علماء در مفاد آن تردید نکرده است.
شاید بتوان گفت در باب عزاداری سیدالشهدا علیه السلام فتوی ایشان از جامع ترین فتاوی علمای شیعه می باشد. البته در این فتوای فقط به مصادیقی که در ماه های گذشته مورد تردید بعض از افراد قرار گرفته است پرداخته ایم.
بنام خدای بخشنده مهربانبسوی اهالی بصره و اطراف آن پس از تقدیم سلام بر برادران صاحبان مجد و بزرگی اهل بصره و نواحی آن ، تلگرافات و اوراق سوالات شما و نامه هایی که متضمن سوالات شما بود راجع به دسته جات و هیئت های عزاداری در دهه عاشورا و آنچه مربوط به آن دسته ، چون بحمدلله سالم به نجف اشرف برگشتیم جواب سوالات شما را در مسائل ذیل بیان می کنم:اول: بدیهی است که بیرون آوردن هیئت ها و دسته جات عزا در دهه عاشورا و مانند آن در کوچه ها و خیابانها بدون هیچگونه شبهه ای جایز است و رجحان دارد و از آشکارترین مصادیق عزای سالار شهیدان و مظلوم کربلاست و نیکوترین وسیله ای است برای تبلیغ هدف عالی حسین بن علی علیه السلام ( ترویج قرآن و دین مبین اسلام ) برای هر دور و نزدیک لکن باید این شعار بزرگ از هر گونه محرمات مانند آواز خوانی و استعمال الآت لهو و لعب و نزاع و کشمکش برای جلو رفتن و عقب رفتن یکدیگر و نزاع بین اهل دو محله و دو هیئت خالی باشد و چنانچه گاهی چنین محرماتی در بعضی از هیئات عزا واقع شود حرمت آنها به عزاداری امام حسین سرایت نمی کند مانند نگاه کردن نمازگزار در حال نماز به زن اجنبی که اگر کسی در حال نماز به زن اجنبی نظر عمدی کند حرام مرتکب شده ولی نمازش صحیح است.دوم : هیچ اشکالی نیست در جایز بودن سینه زدن یا با دست به صورت زدن حتی اگر به حدی برسد که سینه و صورت سرخ و سیاه شود ، بلکه اقوی جواز زنجیر زدن است بر شانه و پشت به حدی که به بیرون آمدن کمی خون منجر گردد بنا بر اقوی .... 5ربیع الاول 1345 ه ق
الاحقر محمد حسین غروی نایینی
عقیق
سه شنبه 19/10/1391 - 14:20