آن شب كه دفن كرد علی(ع)، بیصدا تو را
خون گریه كرد چشم خدا در عزا تو را در گوش چاه، گوهر نجوا نمیشكست
ای آشیانِ درد، علی داشت تا تو را ای مادرِ پدر، غمش از دست برده بود
همراه خود نداشت اگر مصطفی(ص) تو را زین درد سوختیم كه ای زُهرة منیر
كتمان كند به خلوت شب، مرتضی تو را ناموسِ دردهای علی بودی و چو اشك
پیدا نخواست غیرتِ شیر خدا تو را دفن شبانة تو كه با خواهش تو بود
فریاد روشنیست ز چندین جفا تو را تا كفرِ غاصبان خلافت عَلَم شود
راهی نبود بهتر از این، مرحبا تو را! یك عمر در گلوی تو بغض، استخوان شكست
در سایه داشت گرچه علی چون هما تو را دزدید نالههای تو را اشكِ سرخروی
از بس كه سرمه ریخت به شیون، حیا تو را ای مهربان، كنیزك غم تا تو را شناخت
دامن رها نكرد به رسم وفا تو را خم كرد ای یگانه سپیدارِ باغِ وحی
این هیجده بهارِ پر از ماجرا، تو را تحریف دین، فراق پدر، غربتِ علی(ع)
انداخت این سه دردِ مجسّم ز پا تو را نامت نهاد فاطمه(س)، كان فاطرِ غیور
میخواست از تمامی عالم، جدا تو را در شطّ اشك، روح تو هر چند غوطه خورد
رفع عطش نكرد، فراتِ دعا تو را دادند در بهای فدك آخر ای دریغ
گلخانهای به گسترة كربلا تو را گلخانة مزار تو را عاشقی نیافت
ای جان عاشقان حسینی فدا تو را پهلوشكستهای و علی با فرشتگان
با گریه میبرند به دارالشفا تو را دارالشفای درد جهان، خانة علیست
زین خانه میبرند ندانم كجا تو را؟! غافل مشو «فرید» از این مژدة زلال
كاین حال هدیهایست ز خیرالنسا تو را
---------------------------------------
منبع: http://ghazveh.blogfa.com