• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 196
تعداد نظرات : 30
زمان آخرین مطلب : 4583روز قبل
بیماری ها

 

همان اندازه که قدم زدن های مستمر و نرمش های روزانه می تواند سلامت افراد را تضمین کند، تماشای یک فیلم کمدی هم در این زمینه موثر خواهد بود. محققان برای کسب این اطلاعات جدید 20 فرد جوان را انتخاب کردند و مطالعات گسترده ای را روی آنها انجام دادند و در پایان متوجه شدند که وقتی افراد با دیدن یک فیلم کمدی می خندند سرعت جریان خونشان بالا می رود و قلبشان خیلی بهتر از گذشته کار می کند.
توجه داشته باشید، وقتی که نرمش می کنید جریان خون شما تند تر می شود و خندیدن می تواند همین میزان سرعت را در سیستم گردش خون شما ایجاد کند.

اگر چه خندیدن تا این اندازه می تواند مفید باشد، اما نباید آنرا جایگزین ورزش کرد و ورزش کردن را کنار گذاشت.

منبع:balashahr

شنبه 7/6/1388 - 10:26
دانستنی های علمی

 

 برخی از پرندگان نغمه خوان میتوانند با سرعتی که قبلا غیر ممکن تصور میشد یعنی یک صدم یک چشم به هم زدن انسان،ماهیچه ی صوتی خود را منقبض و آزاد کنند.

تحقیقات جدید نشان میدهد دو نوع پرنده ی نغمه خوان،لحن خود را با ماهیچه هایی اَبَر سریع به وجود می آورند که این کار مشابه ی شیوه ای است که مارهای زنگی ، برخی از گونه های ماهی و کبوتر طوقی به کار میبرند.

سار اروپایی که در سراسر اروپا و آسیا و شمال آمریکا یافت میشوند و فنچ گورخری که در استرالیا و اندونزی زندگی میکنند،با سریع ترین انقباض ماهیچه های هنجره که تا کنون تشریح شده است،آوازشان را کنترل میکنند.

هر چند آن ها فقط دو نوع پرنده ی نغمه خوان را آزمایش کرده اند اما به  احتمال زیاد همه ی پرندگان آواز خوان این ماهیچه را دارند.

منبع وبلاگ:.persianaster/

 

شنبه 7/6/1388 - 10:14
دانستنی های علمی

 

 آیا میدانید هیچکس نمی‌داند چرا صدای اردک‌ها اکو نمی‌شود
آیا میدانید اگر مادران در زمان بارداری سیب به خصوص سبز استفاده کنند نوزادانشان زیبا میشوند
آیا میدانید مزه سیب، پیاز و سیب زمینی یکی ست و بخاطر بوی آنهاست كه طعم متفاوتی دارد
آیا میدانید كانگوروها قادرند ۳ متر به بالا و ۸ متر به جلو بپرند
آیا میدانید پیاز بعلت داشتن انسولین و اینولین برای مبتلای به مرض قند مفید است
آیا میدانید فیلها از بوی عسل بدشان می آید. حتی بوی عسل فیل ها را فراری می دهد
آیا میدانید ناخن انگشت میانی سریعتر از دیگر انگشتها رشد میکند
آیا میدانید ستاره دریایی فاقد مغز میباشد
آیا میدانید مرغ ها برای تخمگزاری احتیاجی به خروس ندارند. خروس فقط برای بارور کردن تخم است
آیا میدانید قلب میگو ها در سر آنها قرار دارد
آیا میدانید موریانه ها قادرند تا ۲ روز زیر آب زنده بمانند
آیا میدانید شما نمیتوانید با حبس نفستان خود كشی كنید
آیا میدانید محال است آرنج دستتان را بلیسید
آیا میدانید زکریای رازی به غیر از الکل کاشف گوگرد هم هست
آیا میدانید خوردن کاهو مانع ریزش و سفید شدن موها میگردد
آیا میدانید برای جلو گیری از جوانه زدن سیب زمینی درون سبد ان یک عدد سیب قرار دهید
آیا میدانید یک نوع وزغ وجود دارد که در بدن خود سم كافی برای كشتن ۲۲۰۰ انسان را دارد
آیا میدانید وال برای شکار از صدای بسیار بلندی که دارد استفاده میکند و طعمه را فلج یا میکشد
آیا میدانید مورچه ها نمیخوابد.
آیا میدانید عقرب میتواند سه سال بدون غذا زندگی کند
آیا میدانید یک سوسک حمام می‌تواند ۹ روز بدون سر زندگی کند تا اینکه از گرسنگی بمیرد.
آیا میدانید یک کوروکودیل نمی‌تواند زبانش را بیرون در بیاورد
آیا میدانید تنها غذائی که فاسد نمی شود عسل است
آیا میدانید پلک زدن زنان ۲ برار پلک زدن مردان است
آیا میدانید مقاوم تریم ماهیچه در بدن زبان است
آیا میدانید زنبور عسل ۲ معده دارد یکی برای جمع آوری عسل و دیگری برای هضم غذا
آیا میدانید گربه و سگ ۵ نوع گروه خون دارند در حالیکه انسان ۴ نوع گروه خون دارد
آیا میدانید خرگوش و طوطی تنها حیواناتی اند که بدون برگشتن به عقب پشت سر خود را ببینند
آیا میدانید طول قد هر انسان سالم برابر ۸ وجب دست خود اوست
آیا میدانید تنها موجودای که میتواند به پشت بخوابد انسان است
آیا میدانید همه نوزادان میگو نر میشوند و بعد از چند هفته بخشی از نوزادان به ماده تبدیل میشوند
آیا میدانید افرادی که در اثر گزندگی زنبور میمیرند بیش از افرادی استند که در اثر مار گزدگی میمیرند
آیا میدانید آب گرم زودتر از آب سرد یخ میزند
آیا میدانید مغز بیشتر انرژی را در بدن مصرف میکنند به همین دلیل هم از سایر نقاط بدن گرمتر است
آیا میدانید با پیشرفت علم هنوز برای دانشمندان ساختن عسل کشف نشده است
آیا میدانید درخت خرما نر هرگز بار نمی آورد
آیا میدانید پروتین تخم مرغ بیشتر از شیر و گوشت است
آیا میدانید نوشابه های زرد رنگ زیان بارتر از نوشابه های سیاه رنگ هستند
آیا میدانید مقاومت موش صحرایی در برابر بی آبی بیشتر از شتر میباشد
آیا میدانید مورچه همیشه بر روی سمت راست بدن خود سقوط میكند
*آیا میدانید استفاده از هدفون در هر ساعت باكتریهای موجود در گوش را تا ۷۰۰ برابر افزایش میدهد
*آیا میدانید زنان تقریبا ۲ برابر مردان چشمک می‌زنند.
*آیا میدانید مورچه ها بعد از مرگ در اثر سم پاشی به پهلوی راست می‌افتند.
آیا میدانید اگر اکسیژن هوا بیشتر بود حشرات بزرگتر و یک سنجاقک به اندازه یک شاهین میشد
آیا میدانید تعداد چینی‌های که انگلیسی بلدند، از آمریکایی‌های که انگلیسی بلدند، بیشتر است
آیا میدانید ناخن‌های انگشتان دست، تقریبا چهار برابر ناخن‌های پا رشد می‌کنند
آیا میدانید دلفین‌ها هم مانند گرگ‌ها هنگام خواب یك چشمشان را باز می‌گذارند
آیا میدانید بیشتر سردردهای معمولی از کم نوشیدن آب می باشد

 

 

شنبه 7/6/1388 - 10:2
فلسفه و عرفان

 

شاگردی از استادش پرسید: عشق چست ؟

استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور اما در
هنگام عبور از گندم زار، به یاد

داشته باش كه نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی...

شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.

استاد پرسید: چه آوردی ؟

با حسرت جواب داد:هیچ! هر چه جلو میرفتم، خوشه های پر پشت تر میدیدم و به

امید پیداكردن پرپشت ترین، تا انتهای گندم زار رفتم.

استاد گفت: عشق یعنی همین...!

شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست ؟

استاد به سخن آمد كه : به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور اما به یاد داشته باش

كه باز هم نمی توانی به عقب برگردی...

شاگرد رفت و پس از مدت كوتاهی با درختی برگشت .

استاد پرسید كه شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: به جنگل رفتم و اولین

درخت بلندی را كه دیدم، انتخاب كردم. ترسیدم كه اگر جلو بروم، باز هم دست خالی

 برگردم .

استاد باز گفت: ازدواج هم یعنی همین...!

و این است فرق عشق و ازدواج

شنبه 7/6/1388 - 1:26
فلسفه و عرفان

 

تنها نجات یافته کشتی، اکنون به ساحل این جزیره دور افتاده، افتاده بود.
او هر روز را به امید کشتی نجات، ساحل را و افق را به تماشا می نشست.
سرانجام خسته و نا امید، از تخته پاره ها كلبه ای ساخت تا خود را از
خطرات مصون بدارد و در آن  بیاساید.
اما هنگامی که در اولین شب آرامش در جستجوی غذا بود، از دور دید كه كلبه
اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود.
بدترین اتفاق ممكن افتاده و همه چیز از دست رفته بود.
از شدت خشم و اندوه در جا خشك اش زد. فریاد زد:
« خدایــــا! چطور راضی شدی با من چنین كاری بكنی؟ »
صبح روز بعد با صدای بوق كشتی ای كه به ساحل نزدیك می شد از خواب پرید.
كشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد. مرد خسته، و حیران بود.
نجات دهندگان می گفتند:
“خدا خواست که ما دیشب آن آتشی را که روشن کرده بودی ببینیم
شنبه 7/6/1388 - 1:25
فلسفه و عرفان

 

دو روز مانده به پایان جهان، تازه فهمید كه هیچ زندگی نكرده است. تقویمش
پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقی مانده بود. پریشان شد و آشفته و
عصبانی. نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد. داد زد و بد و بیراه
گفت،خدا سكوت كرد. آسمان و زمین را به هم ریخت، خدا سكوت كرد. جیغ زد و
جار و جنجال راه انداخت،خدا سكوت كرد. به پر و پای فرشته و انسان
پیچید،خدا سكوت كرد. كفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سكوت كرد. دلش گرفت
و گریست و به سجاده افتاد، خدا سكوتش را شكست و گفت :عزیزم اما یك روز
دیگر هم رفت. تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی. تنها
یك روز دیگر باقیست. بیا و لااقل این یك روز را زندگی كن. لابه لای هق
هقش گفت: اما با یك روز... با یك روز چه كار می توان كرد... خدا گفت:آن
كس كه لذت یك روز زیستن را تجربه كند ، گویی كه هزارسال زیسته است و آنكه
امروزش را درنمی یابد، هزار سال هم به كارش نمی آید. و آن گاه سهم یك روز
زندگی را در دستانش ریخت و گفت: حالا برو و زندگی كن. او مات و مبهوت به
زندگی نگاه كرد كه در گودی دستانش می درخشید. اما می ترسید حركت كند، می
ترسید راه برود، می ترسید زندگی از لای انگشتانش بریزد. قدری ایستاد...
بعد با خودش گفت: وقتی فردایی ندارم، نگه داشتن این زندگی چه فایده ای
دارد، بگذار این یك مشت زنگی را مصرف كنم. آن وقت شروع به دویدن كرد.
زندگی را به سر و رویش پاشید، زندگی را نوشید و زندگی را بویید و چنان به
وجد آمد كه دید می تواند تا ته دنیا بدود، می تواند بال بزند، می تواند
پا روی خورشید بگذارد.می تواند...

او در آن یك روز آسمان خراشی بنا نكرد، زمینی را مالك نشد، مقامی را به
دست نیاورد اما...
اما در همان یك روز دست بر پوست درخت كشید. روی چمن خوابید. كفش دوزكی را
تماشا كرد. سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنهایی كه نمی شناختندش
سلام كرد و برای آنها كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد. او در همان یك
روز آشتی كرد و خندید و سبك شد، لذت برد و سرشار شد و بخشید، عاشق شد و
عبور كرد و تمام شد.

او همان یك روز زندگی كرد اما فرشته ها در تقویم خدا نوشتند، امروز او در
گذشت، كسی كه هزار سال زیسته بود.

هیچ وقت نگو دیگه نمیشه ٬ عمرم گذشتو هیچ کاری نکردم ٬ دیگه از من گذشته
٬ هنوزم دیر نیست حتی اگه میدونی ۱ روز دیگه فقط زنده ای پس عجله کن چون
خیلی کارا میتونی انجام بدی ٬ پس نزار کارات ناتموم بمونه

از آن نترس که زندگی ات تمام شود ٬ از آن بترس که زندگی ات را هرگز شروع
نکرده باشی .

شنبه 7/6/1388 - 1:24
خواستگاری و نامزدی

 

اقتباس از درام «هملت»هنگامی که هملت بانامزدش اوفلیا مشغول صحبت است
  بودن یا نبودن،مساله این است!آیا پسندیده تر آنست که تازیانه ها و بلاهای روزگار غدار را با پشت شکسته و خمیده مان متحمل شویم یا این که ساز و برگ نبرد برداشته به جنگ مشکلات فراوان رویم تا آن دشواری ها را از میان برداریم! مردن...آسودن...سرانجام همین است وبس؟اگرخواب مرگ درد های قلبمان و هزاران آلام دیگر را که طبیعت در پیکر ما فرو ریخته پایان بخشد،نهایت و سرانجامی است که باید آرزومند آن بود.

       مردن...آسودن...وبازهم آسودن...وشاید در احلام خویش فرو رفتن.آه مشکل همینجاست.آن زمان که این قفس خالی و فانی را به دور افکنیم،در آن خواب مرگ،شاید رویاهای ناگواری ببینیم!ترس از همین رویاهای زود گذر است که مارا به تحمل و تامل وا می دارد واین ملاحظات است که عمر مصیبت و نگون بختی را چنین طولانی می سازد.

       چه اگر کسی ایقان کند که با خنجری برهنه می تواند آسودگی یابد،کیست که در برابر این ضربات توان سوز و خفت های جان فرسای زمانه،تمرد متمردان،تفرعن متفرعنان،آلام عشق درماندگان،درنگ های دیوانگان،وقاحت محتشمان و تحقیرهایی که صبوران از دست عجولان می بینند را ببیند تن به تحمل این دردها در دهد؟کیست که حاضر شود پشت خود را زیر این بارهای گران خم کند و بخواهد در زیر فشار این زندگی دردآلود پیوسته ناله و شکایت کند و عرق تن فشاند؟

       همانا بیم از واپسین مرحله ی مرگ،یعنی همان سرزمین نامکشوفی که از مرزهایش سفرگری باز نمی گردد،انسان را سرگردان و عزم او را خلل پذیر می کند و ما را ناگذیر می نماید تا همه آلامی را که اینک در خود نهفته ایم،تحمل کنیم و خویشتن را به شکنجه هایی که از دوام و قوام آن بی خبریم،بیفکنیم!

شنبه 7/6/1388 - 1:22
فلسفه و عرفان

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

و این آغاز انسان بود...

 

از بهشت که بیرون آمد، دارایی اش یک سیب بود. سیبی که به وسوسه آن را چیده بود. و مکافات این وسوسه هبوط بود.

 

فرشته ها گفتند: تو بی بهشت می میری. زمین جای تو نیست. زمین همه ظلم است و فساد.

 

انسان گفت: اما من به خود ظلم کرده ام. زمین تاوان ظلم من است. اگر خدا چنین می خواهد، پس زمین از بهشت بهتر است.

 

خدا فرمود: برو و بدان جاده ای که تو را دوباره به بهشت می رساند از زمین می گذرد، زمینی آکنده از شر و خیر، آکنده از حق و  از باطل، از خطا و صواب، و اگر خیر و حق و صواب پیروز شد تو باز خواهی گشت وگرنه...

 

و فرشته ها همه گریستند. اما انسان نرفت. انسان نمی توانست برود. انسان بر درگاه بهشت وامانده بود. می ترسید و مردد بود. و آن وقت خدا چیزی به انسان داد. چیزی که هستی را مبهوت کرد و کائنات را به غبطه واداشت.

 

انسان دست هایش را گشود و خدا به او اختیار داد.

 

خدا فرمود: حال انتخاب کن. زیرا که تو برای انتخاب کردن آفریده شدی. برو و بهترین را برگزین که بهشت، پاداشِ به گزیدن توست. عقل و دل هزاران پیامبر نیز با تو خواهند آمد، تا تو بهترین را برگزینی. و آنگاه انسان زمین را انتخاب کرد. رنج و نبرد و صبوری را. و این آغاز زندگی انسان بود

شنبه 7/6/1388 - 1:19
فلسفه و عرفان

 

همگی به صف ایستاده بودند . تا از آنها پرسیده شود . نوبت به او رسید. از او پرسیدند : دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟ گفت : میخواهم به دیگران یاد بدهم. پذیرفته شد. چشمانش را بست. باز کرد . دید به شکل درختی در یک جنگل بزرگ در آمده است. با خود گفت : حتما اشتباهی رخ داده . من که این را نخواسته بودم. سالها گذشت. روزی داغی اره را روی کمر خود حس کرد. با خود گفت : و این چنین عمر به پایان رسید و من بهره خود را از زندگی نگرفتم. با فریادی غمبار سقوط کرد. با صدایی غریب که از روی تنش بلند می شد ، به هوش آمد. حالا تخته سیاهی بر دیوار کلاسی شده بود.

شنبه 7/6/1388 - 1:9
خواستگاری و نامزدی

 

تصمیم......

 

  هیچ مانعی در دنیا وجود ندارد.اگر شما از اعماق قلبتان

 

 

 تصمیم به انجام کاری بگیرید میتوانید آن را انجام بدهید .

 

 

مانع "ذهن" است . نه اینکه شما یا یک فرد، کجا  هستید .

 

 

اگر قـدر ثانیـه‌های بدون بازگشت را میدانستید و از قلـه‌های

 

 

 باشکوه موفقیـت چیـزی شنیده بودید،هیـچ گاه...برای در چالـه

 

 

 مانده ، چـاه را توصیـف نمی کردید...

شنبه 7/6/1388 - 1:5
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته