• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 314
تعداد نظرات : 40
زمان آخرین مطلب : 5540روز قبل
دانستنی های علمی
مغز ، خاطرات دردناك را فراموش نمی‌كند
بعضی از خاطرات، چه خوب و چه بد، برای همیشه در ذهن می‌مانند و در این میان، خاطراتی كه می‌خواهیم از یاد ببریم، سخت تر از همه از ذهن زدوده می‌شوند . به گزارش خبر خودروازسایت خبری " تایمزآو ایندیا " می‌نویسد ، محققانی كه درباره این پدیده مطالعه می‌كنند، اكنون دریافته‌اند زمانی كه صحبت از سركوب خاطرات ناخوشایندی به میان می‌آید كه محرك احساسی داشته‌اند، "فراموشی عمدی" یا "فراموشی داوطلبانه" به هیچوجه كارایی ندارد. گروهی از فیزیولوژیست‌های دانشگاه كارولینای شمالی در گزارشی كه قرار است در شماره ماه سپتامبر "مجله روانشناسی اجتماعی تجربی" به چاپ برسد، اظهار داشتند كه دریافته‌اند افراد مورد مطالعه آنها قادر نیستند آنگونه كه رویدادهای خوشایند و مادی خود را عمدا فراموش می‌كنند، خاطرات احساسی و معنوی خود را از ذهن پاك كنند. به گفته آنان، زمانی كه انسانها سعی می‌كنند عمدا اطلاعاتی را فراموش كنند، باید در ذهن خود آن اطلاعات را از بقیه موضوعات همراه آن جدا كنند و آنچه را كه مایل نیستند دوباره به خاطر بیاورند، كنار بگذارند اما احساسات مانع از برداشتن این دو گام می‌شود. دراین مطالعه محققان با استفاده از تصاویر احساس‌برانگیز و خنثی، شیوه‌ای را برای فراموشی هدایت شده به كار بستند تا دریابند كه آیا انسانها می‌توانند به آسانی فراموش كردن رویدادهای مادی و غیر احساسی، رویدادهای احساسی را نیز به دست فراموشی بسپارند یا خیر. زمانی كه فهرست اطلاعاتی كه می‌بایست فراموش شود، خنثی بود، داوطلبان شركت‌كننده موفق شدند آنها را عمدا فراموش كنند اما زمانی كه این فهرست شامل رویدادهای احساسی بود، فراموشی هدایت شده، شكست خورد.
این یافته‌ها می‌توانند به درك راههایی كمك كند كه احساسات، با چیره‌شدن به فرآیندهای مغزی، فعالیت ذهن، از جمله كار بازیابی خاطرات را در كنترل خود می‌گیرد. احساسات، می‌تواند در فرایندهایی كه برای فراموش كردن عمدی بخشهای ناخوشایندی از خاطرات گذشته در مغز انجام می‌شود، "اتصالی" ایجاد كند.
دكتر ه.ن.مالیك، استاد فیزیولوژی در ،AIIMSاحساسات، به شدت روی حافظه اثر می‌گذارد و زنده‌ترین خاطرات، رویدادهای احساسی هستند كه به دفعات به ذهن بازمی‌گردند. وی گفت برخی معتقدند كه تحریك احساسات منجر به دقیق‌تر و باریكتر شدن توجه انسان می‌شود به گونه‌ای كه به اطلاعات پیرامونی توجه نمی‌شود و در نتیجه احتمال كمتری دارد كه بعدا به خاطر آورده شوند. دكتر سونیتا تیواری ، استاد فیزیولوی در دانشگاه پزشكی كینگ جرج، در "لكنو"ی هند نیز در این‌باره گفت " انسانها به ندرت لحظات احساسی‌شان را فراموش می‌كنند. فراموشی عمدی، برای كدر و تاریك كردن خاطرات ناخوشایند، در بسیاری موارد ناموفق است.
او گفت احساسات شدید باعث می‌شود رویدادهایی كه همراه آنها بوده‌اند، همیشه در مغز در دسترس و قابل یادآوری باشند.
این دانشمند گفت فراموشی عمدی رویدادهای خنثی، اقدامی مفید است كه به مغز در روزآمد كردن اطلاعات خود كمك می‌كند.     
چهارشنبه 25/10/1387 - 9:11
خانواده
مرهم درد مادران غزه را کجا باید جست؟  آیا کسی می تواند دردهای روحی مادران غزه را تسکین دهد؟ به راستی "ام محمد" چگونه می تواند شاهد صحنه ای باشد که سه کودک خردسالش را یک باره در زیر خروارها خاک، پنهان می کنند؟ تماشای صحنه های دردآور جرم و جنایات رژیم صهیونیستی در نوار غزه، روح و روان هر فرد بیداری را متاثر می کند.
تماشای صحنه ای که مادر فلسطینی بر سر جسد سه کودک معصوم خود زجه می زند، قلب هر مادری را آزرده و ناخودآگاه اشک را برچهره وی جاری می سازد. حتی دیدن چنین صحنه هایی بر وجود انسان لرزه می اندازد پس وای بر حال این مادر داغ دیده... آیا به راستی "ام محمد" توان تحمل چنین مصیبتی را دارد؟

شاید اگر پدر کودکان "ام محمد" در کنار وی بود، تحمل چنین مصیبتی برای این مادر داغ دیده راحت تر بود. ولی هیهات! که "ام محمد" همسر خود را نیز دو روز قبل از شهادت کودکانش، از دست داده است. "ام محمد" این مادر داغ دیده در نخستین روز آغاز حملات هوایی رژیم صهیونیستی به نوار غزه، مجبور شد جسد همسر و دو برادر خود را تا گورستان غزه همراهی کرده و سپس به همراه کودکانش به خانه بازگردد. آن شب، "ام محمد" کودکان یتیم خود را در آغوش گرفت و همه با هم در غم از دست دادن پدر، اشک ریختند. آن شب، "ام محمد" نمی دانست که دو روز بعد مجبور است تنها و بی کس در کنج اتاق ماتم گرفته و اشک بریزد. زمانی که "ام محمد" و سه کودک معصومش در اتاق سرد و تاریک خوابیده بودند، ناگاه دیوار اتاق بر روی آنان خراب شد. "ام محمد" با تلاش بسیار خود را از زیر آوار بیرون آورد ولی هرچه تلاش کرد نتوانست کودکانش را از مرگ نجات دهد. این مادر مصیبت دیده وقتی کودکانش را از زیر آوار خارج کرد، که دیگر خیلی دیر شده بود و متاسفانه سه طفل معصوم وی، برای همیشه در خواب فرو رفته بودند. "ام محمد" زجه زد، نام کودکانش را فریاد زد ولی صدایی نشنید. شاید کودکان"ام محمد" تحمل درد یتیمی را نداشتند! شاید کودکان معصوم "ام محمد" نمی خواستند مادرشان بیش از این سختی و مشکلات را تحمل کرده و جای پدر را برای آنان پر کند! آری کودکان "ام محمد" دو روز پس از شهادت پدر، به وی ملحق شده و جام شیرین شهادت را نوشیدند. و حالا "ام محمد" تنها و بی کس در کنج اتاق نشسته و به امید شنیدن صدای کودکانش، نام آنان را یکی یکی صدا می زند. به راستی چه کسی می تواند پاسخگوی این درد و رنج عظیم باشد؟ چه چیزی می تواند مرهم دل شکسته و تکه تکه شده این مادر داغ دیده باشد؟ برنا
 
چهارشنبه 25/10/1387 - 9:11
كودك
لکنت زبان در کودکان
لکنت زبان یک پدیده پیچیده روانی حرکتی وخاص دوران کودکی است و معمولاً از سنین 2تا4سالگی ،یعنی سن آغاز سخن گفتن شروع می شود وتقریباً ازهرصد کودک یک نفر مبتلا به لکنت زبان است . لازم به ذکر است که حدود 80درصد همه کودکانی که به نحوی دچار لکنت بوده اند . بتدریج صحبت می نمایند ، اما در عین حال لکنت زبان از مهمترین و متداولترین انواع اختلالات تکلمی است .
 
علت لکنت زبان
با پیچیدگی که در لکنت زبان وجود دارد تاکنون روان شناسان و آسیب شناسان دلایل روشنی در نظر نگرفته اند اما لکنت می تواند معمولاً علل بدنی و عاطفی و اجتما عی و یا ترکیب این عوامل داشته باشد . با تحقیق در احوال افرادی که لکنت زبان دارند، می توان فهمید که بسیاری از این افراد دچار بعضی از ناراحتی های عصبی و ناسازگاری های اجتماعی هستند، اما این که این ناراحتی ها باعث لکنت زبان شده اند ویا لکنت زبان باعث فشارهای روانی و حاصل حالات خاص و اختلالات روانی شده ، بسیار مشکل است . میتوان یاد آور این مهم باشیم که لکنت زبان از زمان کودکی بر اثر بعضی از نا هنجاری های خفیف فیزیو لو ژیکی پدید می آید، که حاصل آن نارسائی ها و اختلالات دستگاه عصبی را بدنبال دارد .تحقیقات انجام شده نشان می دهد که کودکان مبتلا به لکنت غالباً به گونه ای در معرض فشارهای عاطفی ـروانی قرارداشته ویا عموماً والدین مضطرب عصبی داشته اند .
 
درمان لکنت زبان
اگر کودک ونو جوان احساس کند لکنت ممکن است باعث شرمندگی و خجالت زندگی آنان بشود و نتواند به موقعیت های مناسب و محل ها وارد شود ، تجارت لازم را کسب نخواهد کرد و قدرت اندیشه و انجام اعمال مورد نظرازاو سلب خواهد شد. در صورتی که اگر ترس ، اندک باشد اضطراب و تنش کمتری پیش خواهد آمد وبه احتمال قوی با مشکل چندانی در سخن گفتن مواجه نخواهد شدبه کودکان باید آموخت به لکنت خود حساسیت نداشته باشند و زمانی که احساس می کنند که دجار لکنت می شوند ، هراسان و وحشت زده نشوند، بالطبع گامی در جهت پیشرفت برداشته خواهد شد . هر قدر کودک و نوجوان به خود اعتماد نمایدو مسئله را سخت نگیرد آنها را در راستای درمان کمک خواهد کرد . دلیل اصلی رفتارهای غیر عادی بعضی از افراد لکنتی به هنگام صحبت کردن ، مثل طفره رفتن یا«من من » صحبت کردن و یا انگشت روی میز یا چیزی ضرب گرفتن و یا پا به زمین کوبیدن و غیره همان احساس ترس از لکنت است ، که وجود فرد را فرا می گیرد . تمسک به این شیوه ممکن است به طور خیلی موقت موجب گریز فرد از لکنت شود ، اما بی تردید در دراز مدت به سود فردنخواهد شد . به کار گیری حرکات زائد به هنگام پیش بینی مشکل گویایی ، ممکن است به طور موقت ترس را محفوظ نماید،اما بهره جستن از چنین رفتارهایی موجب کاهش ترس یا لکنت به طور دائم نمی شود و چنین رفتارها و حرکات زائدی برای حل مشکل گویایی قابل توصیه نمی باشند ، بدون شک مهمتر و مفیدتر از روش تنش زدایی یا انبساط روانی ـ عضلانی عمومی ، انجام تمرینات مربوط به تنش زدایی از عضلاتی خاص مثل عضلات لب ها و دهان می باشد . به عبارت دیگر وقتی جایی که بیشتر دچار تنش عضلانی است ، مشخص شود باید عضلات همان قسمت را در موقع صحبت کردن شل و سست کرد . منبسط و منقبض نمودن دستگاه گویایی از اهمیت خاصی بر خور دار است ، زیرا شخص قادر خواهد بود بدنبال تمرینات فوق این عضلات را به هنگام صحبت کردن راحت (شل)
کند . تمرین ورزش های ساده بدنی برای کاهش تنش های عضلانی توصیه می گردد ، زیرا این که برای سلامت عمومی بدن مفید هستند ، می توانند سهم بسزایی در تقویت اعتماد بنفس افراد داشته باشند ، همان چیزی که افراد لکنتی سخت به آن نیازمندند .
لازم به ذکر است که فرد در هنگام ورزش ،آمادگی کافی دارد تابتواند راست بایستد و سر عمود و شانه ها عقب باشد این نوع حالت مثبت در ایستادن موجب احساس اعتماد بنفس در فرد می شود.
شمرده و آرام صحبت کردن یکی از بهترین راههای رسیدن به هدف ،آرام و شمرده صحبت کردن است باید شیوه آرام صحبت کردن را به کودک و نوجوان عادت داد،تا بهتر و دقیق تر بتوانندخود را کنترل کننداین روش یعنی آرام و سنجیده صحبت کردن ،موجب توجه و احترام دیگران نیز واقع می گردد،ولی هدف از این پیشنهاداین است که این شیوه موجب کاهش تنش و ایجاد آرامش روانی –عضلانی شده و پاسخ مثبتی است به روشهای کنترل شده درمانی .
همچنین شمرده و آرام صحبت کردن سبب می شود که فرد لکنتی براحساس شتاب و عجله خود به هنگام صحبت نمودن غلبه پیداکند.بعضی مواقع فرد لکنتی به این فکر است که قبل از لکنت ،حرفهای خودرا تندو سریع بگویددر حالیکه چنین کاری موجب ایجادتنش و تشدیدلکنت می گردد.بهتر است بجای این عمل فرد لکنتی کمی مکث نماید و یا حتی کمی سکوت کند ودوباره شروع به صحبت نماید.
 
کمک گرفتن از دیگران
بهر گیری و کمک گرفتن از دیگران مانند یک گفتار درمان مجرب و کارآزموده و یا یک دوست می تواندکمک قابل توجهی در برطرف نمودن لکنت زبان باشد چنین دوستی قادر خواهد بود چگونگی لکنت را با همکاری خود فرد بررسی نماید،تاآگاهی بیشتری نسبت به لکنت زبان به دست آید،از دیگران فقط باید به عنوان یک مشاهده گرو یا یک کمکی استفاده شود.زیرا جدّیت و اراده و اعتماد بنفس کودک و نوجوان شرط اساسی رسیدن به یک تکلم راحت است چنا نچه (ودبرگ)عقیده دارد،فردلکنتی می بایست این تصور را که توسط هرکس دیگری درمان خواهد شد،از ذهن خود خارج نماید،اما باید این واقعیت کاملاًآشکاراست و به تجربه ثابت شده است که اگر کودک و نوجوان اراده نماید ،می تواند با تکرارو تمرین های خود درمانی ، و عدم حساسیت نسبت به لکنت زنان ،آمادگی ذهنی خوبی برای درمان پیدا نماید وبه طور یقین موفق خواهد شد. انشاءالله

 
چهارشنبه 25/10/1387 - 9:9
دانستنی های علمی
گناهانی كه قابل بخشش نیست گناه چه معنا و مفهومی دارد و چرا این همه تأكید بر پرهیز از آن شده ، و برای مرتكبین به آن كیفر و مجازات در نظر گرفته اند ، و نه تنها از جنبه حقوقی و قوانین مدون كه ساختار اجتماعی دارد ، و بر موازین اخلاقی و حقوق مدنی كه ریشه در مناسبات افراد و برقراری نظام سالم رفتاری استوار است و میزان جرم و درجات زیان و ضررش دسته بندی شده است و در همین جا و در طی همین زندگی باید مكافاتش را تحمل كند ، بلكه این رشته سر دراز دارد ، و به قول معروف اگر ایمان و اعتقادی به روز جزا و رستاخیز وجود دارد ، میزانش در آن ( یوم الدار ) به دقت و در زیر (ذره بین) تعیین می گردد ! فی الواقع ( گناه ) و ( گناهكار ) اگرتعریف خاص و معمولی داشته باشد ، و بتوان آن را ، به زبان ساده شرح داد ، باید یادآور شد هر حركت و عمل و رفتاری كه بر خلاف ( شرع ) و ( عرف ) باشد و بر ضد ( شأن ) و ( مرتبت ) و كرامات انسانی صورت بگیرد ، و باعث زیان و ضرری چه فردی و اجتماعی گردد ، در زمره گناهان محسوب می شود ، و گناهكار هم كسی است كه مرتكب چنین اعمالی می شود و به آن جامه عمل میپوشاند . صد البته ، در تقسیم بندی این نوع رفتارها و گناهان زیان بار به دو نوع آن اشاره میشود ؛ صغیره و كبیره ، یا كوچك و برزگ ، كه رمز دراز و پیچیده ای در این دو هست و تشخیص كوچك و بزرگش به درستی نیاز به متخصص دارد ، چون گاهی همین گناهان كوچك به گونه ای زیان بار می شود كه صدها گناه بزرگ به گرد پایش نمی رسد ، كه صدها نمونه اش را میتوان مثل زد ( و به قول (خیام) ناكرده گناه در جهان كیست بگو ) . آنانكه معصوم بوده اند و از گناهان بری ، فی الواقع جزء استثناء قلمداد می شوند ؛ و اما مابقی انسانها هر كدام به نوعی گرفتار این بلیه زیان بار شده اند ، و عجبا كه ولی ( قاضی ) در نهاد خودمان حضور دارد ، و بدون هیچ دفتر و دستك و مواد تبصره ای حكم صادر می كند ، و نامش ( وجدان ) است كه بی كم و كاست رأی نهایی را بدست مان می دهد ! و ای كاش كه به جای هر عذر و بهانه ای ، این ( قاضی ) عادل و بیدار را به پاس خیرخواهی ها و احكام عادلانه اش عزیز و محترم بشماریم و سعی در ساكت كردن و آرام نمودنش ننمائیم ، چرا كه پس از مدتی ، وجدان هم در برابر اینهمه جرم و خطا و بی توجهی به رأی و نظرش در نهاد آدمی خاموش می شود ، و دیگر هیچ منع كننده و بر حذر دهنده ای به داد ما نمی رسد . عقیده براینست كه صرفاً هیچ جرم و گناهی گذرا و زودگذر نیست ، كه پنهان بماند و دست از سر آدم بردارد ، و بعد هم روی هم تلنبار شود و هیچ صدمه و زیانی به روح و روان و روابط اجتماعی نزند . آنانكه بسیار ظریف عمل می كنند ، و گناهانشان را مخفیانه مرتكب می شوند ، فقط خودشان را می فریبند ، چرا كه ( عالم محضر پروردگار است و چه پنهان و آشكار اگر در محضرش به گناهی دست بزنیم ، به وضوح ثبت و ضبط می شود ) و ای كاش لااقل آنچنان گناهان ( كبیره ای ) را مرتكب نشویم كه حتی مشمول بخشش پروردگار نشویم . چون در آخرین لحظه اگر توبه كنیم بخشیده میشویم ، اما بعضی از گناهان هیچگاه بخشیده نمی شود .  
چهارشنبه 25/10/1387 - 9:8
دانستنی های علمی
كفش استاندارد كدام است
دقت در انتخاب كفش و توجه به رعایت اصول استاندارد در تولید آن یكی از ضروری‌ترین نیازها برای حفظ سلامت افراد است. اغلب مردم در انتخاب كفش به زیبایی و رنگ و طرح آن دقت می‌كنند نه به استاندارد بودن آن و این مساله باعث به خطر افتادن سلامتی افراد در درازمدت می‌شود. انتخاب كفش در وهله اول باید براساس نوع استفاده‌ای كه از آن می‌شود صورت گیرد و همان طور كه زمستان كفش مخصوص خودش را می‌خواهد، تابستان نیز كفش مخصوص همین فصل را می‌خواهد.
*
كفش استاندارد چه نوع كفشی است :
نشریه سلامت درگزارشی كه در شماره‌این هفته‌خود به‌قلم دكتر"امیررحیمی" به چاپ رسانده است در این‌باره گفت‌وگویی با دكتر"محمدتقی حلی‌ساز" متخصص طب توان بخشی و عضو هیات علمی دانشگاه كرده است كه به این سووال پاسخ گفته است. دكتر حلی ساز درباره معیارهای استاندارد در تولید كفش می‌گوید: یك كفش استاندارد سه مشخصه بارز دارد:
جنس خوب ، پاشنه استاندارد و قالب و پنجه استاندارد

*
رویه كفش
رویه بیشتر كفش‌های موجود در بازار از دو جنس مختلف ساخته شده یا رویه‌ای از چرم طبیعی دارند یا از پلاستیك و یا چرم مصنوعی تهیه می‌شوند. به تازگی هم بعضی از تولیدكنندگان ، روی كفش‌ها اسپری بوی مصنوعی چرم می‌افشانند و خریداران را درانتخاب محصول بامشكل رو به رو می‌كنند. دكتر حلی‌ساز با تاكید بر بهتر بودن رویه چرم طبیعی می‌گوید: چرم- طبیعی ، به علت دارا بودن منافذ طبیعی در بافتش، امكان تبادل هوا میان بیرون و داخل كفش را فراهم آورده و باعث تنفس پا می‌شود. به همین دلیل ساده، بهترین رویه برای كفش همان رویه چرم طبیعی است، رویه مصنوعی به علت تبادل نكردن هوا باعث بوی بد پا و عرق كردن بیش از حد می‌شود.

*
زیره كفش
زیره كفش‌های موجود در بازار دو نوع است :
-۱زیره PO(پی او)
-۲زیره PVC(پی وی سی)
زیره‌های POسبك تر، راحت تر و در برابر سایش مقاوم تر بوده و دوام آنها بیشتر است. ظاهر این زیره‌ها تو پر بوده و در حالت خم كردن انعطاف بیشتری دارند. به هنگام خرید كفش باید به این نكته نیز دقت كرد كه كف زیره نباید صاف باشد بلكه باید آج دار باشد تا از لیز خوردن جلوگیری كند.

*
پنجه كفش :
توجه به استانداردهای پنجه كفش هم در انتخاب آن بسیار مهم است. دكتر حلی‌ساز در این‌باره می‌گوید: از نظر قالب بندی، فضای پنجه كفش باید طوری باشد كه به انگشت‌های پا فشار وارد نكند. كفش‌هایی كه پنجه آنها تیز است باعث می‌شوند انگشت‌های پا روی هم بیفتند. این كفش ها، انگشتان پا را تحت فشار قرار داده و آنها را بدفرم می‌كنند. این مساله در خانم‌ها شایع تر است به طوری كه انحراف شست پا در خانم‌ها ۹برابر آقایان است. وی می‌گوید جلوی كفش باید به گونه‌ای باشد كه پنجه‌های پا از هم باز بشود.

*
تنه كفش
تنه كفش كه در واقع چارچوب روی كفش است و دور پا را در بر می‌گیرد، باید به راحتی در برابر فشارهای وارده مقاومت كند و شرایط آناتومیكی پا را حفظ كند.
علاوه بر فاكتورهای استاندارد مربوط به جنس و ساختمان كفش، فاكتورهای دیگری نیز به هنگام خرید كفش به همان اندازه اهمیت دارند.

*
پنج توصیه برای خرید كفش:
- ۱خرید كفش باید بعدازظهر باشد، زیرا به طور طبیعی پای افراد صبح ها حدود نیم سایز كوچك تر از بعدازظهرهاست و دلیل آن نیز این است كه پاها بعدازظهر متورم تر شده و به تبع آن سایزشان بزرگتر می‌شود.
- ۲دقت در سایز كفش : باید به دو نكته توجه شود اول اینكه در انتخاب كفش حتما باید آن را پوشید و اتكا به نمره‌های درج شده روی آن برای اطمینان از اندازه بودن آن كافی نیست.
دوم‌اینكه باید به این نكته توجه كرد كه اندازه پای افراد با افزایش سن ، كم و زیاد شدن وزن و حتی بارداری تغییر می‌كند لذا ملاك قرار دادن سایزهای قبلی در انتخاب آن كار صحیحی نیست.
- ۳در هنگام خرید، پوشیدن هر دو لنگه كفش ضروری است در بیشتر افراد سایز یكی از پاها، بزرگ تر از دیگری است لذا این افراد لازم است كه در انتخاب كفش، پای بزرگتر را ملاك قرار دهند ، نه پای كوچكتر را.
- ۴راه رفتن با كفش در همان زمان خرید بسیار مهم است و اگر كفش بند دارد باید بندهای آن را بست و با آن چند قدم راه رفت.
- ۵كفش مناسب كفشی است كه انگشت شست پا، به راحتی در آن حركت كند و بین انگشت شست و لبه جلویی كفش ، حدود نیم تا یك سانتی متر فاصله وجود داشته باشد.

*
كفش‌های پاشنه دار:
یكی دیگر از نكات بسیار مهم در انتخاب كفش ، پاشنه دار بودن آن است كه البته در خانم‌ها مصداق بیشتری دارد.
دكتر حلی‌ساز در این‌باره می‌گوید : كفش‌های "پاشنه تخت" چون حالت ضربه گیری در پاشنه ندارد، هنگام راه رفتن باعث درد پاشنه می‌شوند. پس پاشنه باید وجود داشته باشد اما كفش‌های پاشنه بلند هم به طریق دیگری سبب آزار و درد پا می‌شوند. دكتر حلی‌ساز می‌گوید زنان ۱۰برابر مردان بیشتر از درد پا شكایت دارند و دلیل آن نیز پوشیدن كفش‌هایی با پاشنه بسیار بلند با پنجه تیز است كه به انگشتان پا فشار می‌آورند. وی به خانم‌ها توصیه كرد كه كفشی كه پاشنه‌اش بلندتر از ۳سانت باشد نپوشند زیر هر چه پاشنه كفش بلند تر باشد فشار وارده بر كف پا بیشتر می‌شود كه این فشار به جلوی پا و در نهایت به پنجه‌ها منتقل شده و باعث آسیب رسیدن به انگشتان می‌شود.
وی با اشاره به عوارض پوشیدن كفش‌های پاشنه بلند و غیر استاندارد گفت: عوارضی مانند انحراف انگشت شست پا، میخچه، تاول و خمیدگی‌انگشتان درهای مزمن كمر، دردهای مفاصل و زانو و پاشنه و خستگی‌های زودرس، پیامد مستقیم استفاده از چنین كفش‌هایی است.
با آغاز فصل تابستان و گرم‌تر شدن هوا كفش‌های موسوم به كفش‌های تابستانی یا صندل وارد بازار می‌شود كه دكترحلی ساز درباره پوشیدن صندل می‌گوید نكته مهم این است كه پا به هنگام حركت باید در یك حالت ثابت بماند. در كفش‌هایی كه پشت باز هستند هنگام حركت، یك انرژی صرف بیرون نیفتادن آنها از پا می‌شود و این كفش‌ها باعث خستگی بی‌مورد می‌شود. لذا توصیه می‌شود كه اگر قصد پیاده روی‌های طولانی تر از ۲۰دقیقه را دارید به هیچ وجه صندل نپوشید.  
چهارشنبه 25/10/1387 - 9:8
دانستنی های علمی
قطار زندگی بلیط می‌خواهد
دو نفر به یك لیوان آب نگاه می‌كنند كه تا نیمه از آب پر است. بعضی می‌گویند كه نصف این لیوان خالیست و عده‌ای دیگر عقیده دارند كه نیمی از این لیوان پر است. حالا شما چه می‌گویید؟ شاید بگویید كه چه مثال تكراریی را آورده‌ام و این قصه را صدها بار شنیده‌اید. بله من هم آن را صدها بار شنیده‌ام ولی گاهی اوقات همین گفته‌‌های ساده معانی عمیقی دارند كه هرگز كهنه نمی‌شوند و نمی‌توان به سادگی از كنارشان گذشت.
هر برگ دفتر زندگی ما پر از گزینه‌های گوناگون است و این ما هستیم كه با انتخاب آنها خوشی و ناخوشی زندگیمان را رقم می‌زنیم. دقت كنید منظور من از گزینه‌ها آنهایی هستند كه كاملا در حیطه اختیار ما هستند ولی به آن دسته از كارهایی كه ما قدرتی رویشان نداریم اشاره نمی‌كنم. دیدگاه‌های مثبت و منفی، خوش بینانه و بدبینانه، امیدوارانه یا مایوس كننده و عمیق یا سطحی ما باعث می‌شوند كه گزینه‌های خوب یا بد را انتخاب كنیم. در حقیقت دیدگاه‌ها، تصمیم‌هایمان را جهت‌دهی می‌كنند. هر رویدادی دو رو دارد؛ روی تاریك و بخش روشن. فرقی نمی‌كند كه این اتفاق خوب باشد یا بد. حتی اگر در مواجهه با خوشی‌ها، همه چیز را فراموش كنیم و از خود و حقایق اطراف غافل شویم،‌ ناخودآگاه وارد بخش تاریك صحنه شده‌ایم. اگر زیاده از حد به نورهای رنگارنگ خیره شویم، چشمانمان آسیب می‌بیند و دیگر نمی‌توانیم بقیه محیط را واضح و دقیق مشاهده كنیم. عین این واقعیت برای صحنه تاریك هم صادق است. ماندن زیاد در تاریكی چشم‌ها را تنبل می‌كند و هرگز نمی‌خواهد از تاریكی خارج شودچرا كه نور به شدت چشمانش را خواهد آزرد.
در این جا می‌خواهیم به نگاهی مثبت و خوش بینانه بپردازیم و منظورمان سادگی و زودباوری و الكی خوش بودن نیست. حالا سوال اینست كه چرا این همه بر مثبت اندیشی و خوش بین بودن تاكید می‌شود؟
هیچ كس نمی‌تواند منكر این حقیقت شود كه خوش بینی از عوامل اصلی خلق یك زندگی سالم، شاد و موفق است. افرادی كه این ویژگی كلیدی را دارند، خلقی خوش و رفتاری مناسب و جذاب خواهند داشت كه بسیاری را به آنان علاقه‌مند می‌كند. در واقع خوشی‌بینی و نگاه مثبت با اخلاق و منشی دلپذیر و خوشایند مترادف است. قهرمانان و دانشمندان، بازرگانان و سیاستمداران موفق و مشهور همگی مثبت اندیش بوده‌اند. مثبت اندیشی امید را به ارمغان می‌آورد و امید همان نیرویی است كه چرخ ماشین پیشرفت هر انسانی را از پستی‌ها و بلندی‌های جاده زندگی به جلو می‌راند. یك نگاه واقع‌گرا و در عین حال خوش‌بینانه و امیدوارانه سلامتی جسم و روان را نیز هدیه می‌آورد و طول عمر را افزایش می‌دهد. به علاوه واضح است كه اشخاص مهربان، بشاش، گشاده‌رو و با نشاط بیشتر از افراد ناامید، اخمو و غمگین می‌توانند دوست پیداكنند و دوستی‌های پایدار را شكل دهند. ولی متاسفانه مردم دنیای امروز بیش از هر زمان دیگری به بدبینی و یاس و ناامیدی گرفتارند و بدتر از همه این كه این «بیماری» حد و مرز سنی هم نمی‌شناسد. اكنون بیماری افسردگی آنچنان شایع است كه سرماخوردگی، و بی‌جهت نیست كه روانپزشكان آن را «سرماخوردگی روانی» لقب داده‌اند. این روزها پیران، میانسالان و جوانان از این درد روانی عذاب می‌برند. حالا چرا من از افسردگی نام بردم؟ علت اینست كه یكی از عوامل بروز این نوع سرماخوردگی - جدا از فاكتورهای ژنتیكی- بدبینی و نگاه منفی به خود، دیگران و حوادث و رویدادهای اطراف است. وقتی كه فرد به خود بدبین باشد، اعتماد به نفس ندارد و تمامی موفقیت‌هایش را به شانس و تصادف نسبت می‌دهد. به تدریج این طرز فكر اعتماد به نفسش را كمتر و كمتر می‌كند و به جایی می‌رساند كه او دیگر نمی‌تواند موفق باشد. این فرد در نمی‌یابد كه خودش این بلا را سر خودش درآورده و اعتماد به نفسش را ضعیف كرده است. از این كه اشتباه كرده و موفق نشده سخت ناراحت است ومدام خود را شماتت می‌كند. نمی‌تواند خودش را ببخشد و مدت طولانی درگیری ذهنی دارد. اگر دیگران به او كمك نكرده باشند یا در شكستش موثر بوده باشند، با خلقی عبوس و نگاهی منفی آنها را نیز سرزنش می‌كند. چون این آدم نمی‌تواند خود را ببخشد به تبع بخشیدن دیگران هم آسان نخواهد بود. گاهی اوقات هم برتر است چرا كه اصلا كسی مقصر نیست و او می‌خواهد از زیربار مسئولیت كارهایش شانه خالی كند. بدین ترتیب دیگران از او ناراحت می‌شوند و كناره می‌گیرند. آدم بدبین كه نگاهی منفی دارد به این نتیجه می‌رسد كه نباید از كسی كمك خواست و با كسی دوستی كرده به او اعتماد نمود. پس شما جزء كدام دسته‌اید؟ لیوان نیمه پر است یا نیمه خالی؟ هر كدام از این دو جور آدم كه باشید این گفته‌ها برایتان مفید است. اگر آدم بدبینی باشید، می‌توانید آستین‌هایتان را بالا بزنید و آن اعتماد به نفس كوچك و بیچاره كه گوشه ذهنتان در انتظار نور مثبتی كز كرده را پیدا كرده به او توجه كنید. ایده‌ها و نگاه‌های خوب و روشنتان را به او هدیه نمایید تا باز هم با شما دوست شود. اگر هم كه عضو گروه مثبت‌اندیش‌ها باشید، می‌توانید ایده‌هایتان را با بیانی بهتر به دیگرانی كه بدبین هستند، انتقال دهید.
تغییر دادن رویه زندگی كار دشواریست ولی خوشحال و بانشاط بودن و افسرده و كج خلق بودن دو گزینه از هزاران گزینه پیش‌روی ماست كه شاید بتوان گفت انتخاب درست و نادرست آنها می‌تواند تمامی زندگی ما را زیر سلطه خودش بگیرد. انتخاب مثبت بودن یا منفی بودن بر عهده هر انسانیست. فقط خودش بارها و بارها شنیده‌ایم كه باید هر كس خودش به خودش انگیزه دهد و خود را به حركت، تكاپو، تلاش و تغییر وا دارد. این گفته به تمامی درست است. مادر، پدر، آموزگار، مشاور تربیتی همه سعی دارند كه او را به درس خواندن تشویق كنند تا دست از شیطنت و بازیگوشی دست بردارد. اهرم‌های تشویق، تنبیه،‌نصیحت، مشاوره، گفتگوهای دوستانه و هر ترفندی كه در این مورد موثر واقع می‌شود، همگی به حركت در می‌آیند ولی دانش‌آموز همان است كه بود. علت چیست؟ واضح است این «او» است كه نمی‌خواهد درس بخواند. وقتی كه «او» نخواهد، هیچكس نمی‌تواند كاری بكند. هر قدر هم كه درباره ارزش و ضرورت تحصیل با او صحبت كنند، فایده‌ای ندارد مگر این كه خودش به این نكته پی ببرد. زمانی كه او می‌فهمد و خودش به اهمیت درس خواندن پی می‌برد، بدون هیچ گونه اهرم خارجی شروع می‌كند و زمانی كه لذت آموختن را بچشد، اگر همه به او بگویند كه اصلا لازم نیست درس بخوانی، از آموختن و فراگیری خسته نخواهد شد.
پس اگر می‌خواهید تغییر كنید باید با تمام وجود و با همه توانتان دست به كار شوید. روحیه‌تان را تقویت نمایید و فیلتر كدر و تار جلوی لنز دوربینتان را بردارید. این فقط كار «خودتان» است نه هیچ كس دیگر. كسب مهارت‌های خود انگیزش‌دهی پایه موفقیت در تبدیل نگاه منفی به نگاه مثبت است.
اگر فردی مثبت اندیش باشید كه از آنچه می‌خواهم بگویم آگاهید ولی اگر بدبین بوده نگاهی منفی داشته باشید، بعید است كه بدانید: اشخاص خوش‌بین، با نشاط، موفق و سرحال مشكلات كمتری در زندگی ندارند بلكه میزان دشواری‌ها و فراز و نشیب‌های زندگی‌آنان، مشابه روزگار همان آدم‌های منفی‌نگر است. تفاوت نوع زیستن این دو دسته تفاوت طرز برخورد و مواجهه آنان با دشواریهاست. گاهی اوقات به دوستان، همكاران و آشنایانی برمی‌خوریم كه سرحال هستند، در كارشان موفق‌اند، بیخودی و سریع لب به شكایت باز نكرده الكی غرغر نمی‌كنند و همیشه برای رویارویی با مشكلات آماده‌اند. شاید فكر كنیم كه «خب این كه هیچ غمی در زندگی ندارد. تعجبی نیست كه اینقدر سرحال و شاد و موفق است.» ولی بدانید كه هرگز این طور نیست. چه بسا اگر او بخواهد داستان زندگیش را تعریف كند، مشكلاتش از مال شما هم سخت‌تر و بیشتر باشد. خوش‌بین‌ها ایمان دارند كه هر مشكل و ناراحتی هر قدر هم كه شدید و طاقت‌فرسا باشد، در هر حال سپری شده می‌‌گذرد. آنها باور دارند كه وجود این مشكل برای این است كه درسی یاد بگیرند و تجربه كسب كنند. به همین جهت است كه مثبت‌اندیشان می‌توانند رشد كنند و در جاده پیشرفت قرار گیرند. ولی دیدگاه منفی‌نگران و بدبینان كاملا عكس است. اتفاقات ناخوشایند تا ابد باقی می‌مانند، تمامی زندگیشان را تحت نفوذ خود می‌گیرند و اوضاع هرگز بهبود نخواهد یافت. در كنار همه این تفكرات بد و منفی و مخرب، این‌ها تصور دارند كه تقصیر آنهاست كه اینچنین وضعی پیش آمده است.
به عبارتی مثبت‌اندیشان به تمامی ایمان دارند كه "روزگار بهتری از راه می‌رسد." ولی بدبینی‌ها برعكس آنها فكر می‌كنند.
افراد خوشبین رویدادهای ناگوار و شكست‌ها را چالش‌هایی برای مبارزه می‌بینند و به این دلیل سخت‌تر تلاش می‌ كنند. امكان ندارد كه بگویند: "من اصلا شانس ندارم. همیشه این اتفاقات برای من می‌افتد." "این بار مثل همیشه خراب شد. نه اصلا این وضعیت قابل تغییر نیست." و لازم به گفتن نیست كه این سخنان از زبان چه كسانی شنیده می‌شود. جالبتر این كه خوشبین‌ها برای این كه خوشبختیشان را خلق كنند، به دیگران وابسته نیستند و سعی ندارند كه به زور اشخاص را متوجه خود كنند و این‌ها همگی از یك اعتماد به نفس بالا حكایت دارند. در واقع پروسه برعكس است. آنها تلاش نمی‌كنند كه كسی را وادار به توجه كنند ولی دیگران به طرفشان جذب می‌شوند. درواقع این زاویه دید مثبت، مثل آهن‌ربایی قوی كه انرژی مثبت فراوانی در خود داشته باشد، مردم را به سمت این شخص جذاب و موفق می‌كشاند.
زمانی كه روزگار به مردم منفی‌نگر و بدبین روی خوش نشان نمی‌دهند، آنها سعی می‌كنند كه شدیدا واكنش نشان دهند و همواره می‌گویند كه این استرس آنها را ناراحت و عصبی نمی‌‌كند! علاوه بر این بدبین‌ها با مشكلاتشان مواجه نمی‌شوند و خیلی زود از پا در می‌آیند.
گروه خوشبین‌ها بسیار در شرایط دشوار و در مقابل فشارهای عصبی مقاومند. به عبارتی این‌ها پشتكار زیادی دارند و به سادگی دست نمی‌كشند و به این ترتیب است كه آنها در تمامی مراحل راه‌های سخت و پرپیچ و خم زندگی استرس چندای را متحمل نمی‌شوند چرا كه می‌بینند با هر گام و پشت سر گذاشتن یك سر بالایی پر شیب، به هدفشان نزدیك و نزدیك‌تر می‌شوند.
پژوهش‌ها نشان داده‌اند كه بیماری‌های جسمی و روحی كمتر به سراغ انرژیهای مثبت می‌روند ولی در عوض این نیروهای منفی، همجنسان خود را خیلی دوست دارند. خوش‌بین‌ها بیشتر عمر می‌كنند و اوقات كمتری از عمرشان را در بیمارستان‌ها گذرانده داروهای رنگارنگ مصرف نمی‌كنند ولی انگار كه روان و جسم منابع انرژی منفی طالب این چیزهاست. زمانی كه آدم‌های مثبت‌اندیش بیمار می‌شوند، راحت‌تر می‌توانند دوره بیماری را پشت سربگذارند و بدنشان بهتر مقاومت می‌كند. حالا با این تفاسیر اگر شما آدم منفی‌نگری هستید، بهتر است راجع به مطالبی كه گفتم خوب فكر كنید و روش زندگیتان را برگزینید. دو گزینه ساده و در عین حال عمیق و تاثیرگذار پیش‌روی شما هستند. هر بار كه با حادثه ناگواری رو به رو شدید، به دنبال نكته مثبتی بگردید. آن واقعه هر قدر هم كه ناگوار باشد، بالاخره می‌توانید یك نكته خوب در آن پیدا كنید. در هر حال یك نقطه روشن كه هست! این نقطه روشن با همه كوچكیش می‌‌تواند ذهن شما را روشن كند و باعث شود كه دیدگاههایتان را بازبینی كرده و ایده تازه‌ای بسازید.
بلند شوید و با نگاهی جدید در قطار زندگی بنشینید. تا به امروز بدبینی‌ها و نیروهای منفی حوادث ناگوار باعث شده بودند كه از قطار پیاده شوید و با ناامیدی فقط تماشاگر گذر آن باشید. در واقع خود شما اجازه دادید كه این كار را با شما بكنند. پس حالا هم می‌توانید كه دوباره سوار قطار شوید. بلیط ورود به این قطار طولانی و بزرگ،‌نیروهای مثبت، مثبت‌اندیشی، خوشبینی و نگاهی تازه و انعطاف‌پذیر به مسائل است. ولی بدانید كه هیچ جای دنیا، هیچ كس نمی‌تواند این بلیط را بفروشد. اصلا پول و قیمت مطرح نیست بلكه ماهیت آن نامحدود است و اصلا نمی‌توان خرید و فروشش كرد. تمامی مسافران پولدار قطار، خودشان آن را می‌سازند. نگران نباشید؛ ساختش چندان مشكل نیست. به فكری خلاق نیاز دارد كه بتواند به هر چیز از زوایای گوناگون بنگرد. بدانید كه عینك آفتابی در روزهایی كه اشعه خورشید سوزان و گرم است به دردتان نمی‌خورد چون مسافران قطار پویا و در تكاپوی زندگی از داشتن آن ممنوعند. سیاهی شیشه‌ها باعث می‌شود كه دنیای بی‌روح را ببینید كه همه چیز رنگی یكسان و خاكستری دارد. تنها سوزانی اشعه خورشید را بر سرتان حس می‌كنید و دنیایی سراسر خاكستری را می‌بینید. ولی بدون عینك می‌توانید هه رنگ‌های زیبا و زنده اطرافتان را تماشا كنید كه هر كدام داستانی متفاوت در پس خود داشته همگی نشانه‌ای و پیامی برای شما دارند. اشعه خورشید گرم و سوزان است و ممكن است چشمتان را ناراحت كند ولی وجودش زندگی رنگارنگی را پیش رویتان قرارداده است پس مراقب باشید عینك دودی همراهتان نباشد كه به قطار راهتان نمی‌دهند!  
چهارشنبه 25/10/1387 - 9:7
دانستنی های علمی
سیب سرخ شیرین، مفیدترین نوع سیب!

نقش كلیدی سیب در كاهش خطر بیماری‌های مزمن‌ وپایین آوردن چربی خون

یك كارشناس ارشد علوم تغذیه، فعالیت آنتی اكسیدانی پوست سیب را بسته به نوع تركیبات فنولیك و فلاونوئیدهای موجود در آن چند برابر خود سیب عنوان كرد و اظهار داشت: مصرف سیب كامل همراه با پوست در پائین آوردن چربی خون موثرتر است. لادن صدیقیان در گفت وگو با ایسنا ، به نقش كلیدی سیب در كاهش خطر بیماری‌های مزمن‌، این میوه‌ را در معالجه‌ چاقی، امراض مفاصل، كاهش حرارت بدن و برطرف كردن تب مؤثر ارزیابی كرد و گفت: مصرف سیب خام به صورت رنده شده، نتایج خوبی در معالجه‌ اسهال كودكان در پی خواهد داشت. رئیس اداره‌ نظارت بر مواد غذایی و بهداشتی استان زنجان، مصرف مداوم سیب را در كاهش چربی‌هایی نظیر تری‌گلیسیرید و كلسترول را مؤثر ارزیابی كرد و ادامه داد: سیب مانع سوء هاضمه شده و اعمال معده را منظم می‌كند. صدیقیان، سیب را میوه‌ای سرشار از ویتامین‌های A,B,C و ماده‌ معدنی پتاسیم معرفی و افزود: بر اساس آخرین تحقیقات به عمل آمده، سیب سرخ شیرین نسبت به انواع دیگر سیب امتیاز و خواص بیشتری دارد. وی افزود: علاوه بر تمامی خواص ذكر شده، سیب سرخ شیرین در پاك كردن سموم بدن مؤثر است. به علت داشتن مواد قلیایی، اسید اوریك را حل و ترشحات غدد بزاق و معده را مساعد و متعادل می‌سازد. این مقام مسئول با تاكید برمصرف متعادل سیب گفت: مصرف این میوه تا سه عدد در روز، در كنار رعایت نكات تغذیه‌ای در خصوص سایر مواد غذایی، طی چند هفته تاثیرات مطلوبی بر شاخص‌های چربی پلاسما می‌گذارد. صدیقیان خاطرنشان كرد: اگر چه مصرف متعادل سیب در هیچ بیماری به طور صریح منع نشده لیكن در افراد مبتلا به ناراحتی‌های گوارش نظیر زخم معده و اثنی عشر بهتر است به طور موقت از سیب خام كمتر استفاده شود. این كارشناس ارشد تغذیه ضمن توصیه به مصرف سیب به صورت خام و تازه، تصریح كرد: پختن سیب جهت مصارف مختلف و یا استفاده از آب آن منجر به از بین رفتن تمام یا بخشی از خواص این میوه از جمله ویتامین‌های B,C و املاح به ویژه پتاسیم موجود در آن می‌شود. صدیقیان با تاكید بر مصرف تمام ‌میوه‌ها و سبزیجات بلافاصله پس از پوست كندن و یا قطعه قطعه كردن، افزود: هر چه سطح و مدت زمان تماس میوه‌ها با هوا بیشتر باشد، بخش بیشتری از ویتامین‌های موجود در آنها با اكسیژن هوا تركیب و خاصیت خود را از دست خواهند داد.

چهارشنبه 25/10/1387 - 9:6
دانستنی های علمی
زیستن در لحظه(
یکی از علل افزایش استرس گفتگوی درونی است. پرهیز از گفتگوی درونی می تواند رابطه احساسی با موضوع ایجاد کننده استرس را کاهش دهد یا متوقف سازد. با ایجاد این حالت می توان دیدگاه صحیح تری نسبت به زندگی داشت و با آرامش خیال تصمیمات منطقی تری اتخاذ نمود. اساسی ترین پی آمد مثبت اجتناب از گفتگوی درونی، زیستن در لحظه است. زیرا انسان ذهن بسیار سرکش و لجوجی دارد! در هر لحظه دهها مطلب به ذهن می آیند و می روند بدون آنکه انسان کنترل چندانی بر این افکار داشته باشد. زندگی در لحظه یعنی غرق شدن در شادیها و ایجاد لحظه های شیرین و نشاط آور. به بیان دیگر مانند دوران کودکی زیستن! هنگامی که در کودکی بسر می بریم، بطور طبیعی درلحظه زندگی می کنیم. یک کودک را بنگرید، چگونه غرق شادی های کودکانه خود است و با موضوعات به نظر کوچک ساعتها خود را مشغول می کند و هر موضوعی برایش جذاب است، لحظه ای ناراحت می شود و گریه می کند، اما پس از چند لحظه همه افکار آزار دهنده را به فراموشی می سپارد و مجدداً خندان و شاد به بازی مشغول می شود، گوئی هرگز ناراحت نبوده است. از همین رو، تعمق در کنش و واکنشهای کودکان مفهوم واقعی زیستن در لحظه را متجلی می سازد. اما با گذشت زمان شادی کودکانه از زندگی بی دغدغه و آرام او رخت برمی بندد و بتدریج همگام با رشد کودک سیستم تربیتی، عوامل و مسئولیتهای اجتماعی و .... به مرور دنیای زیبای کودک را از ذات واقعی خود دور می کند و به دنیای بزرگان پا می گذارد تا مانند بزرگترها بیاندیشد! و هر چه بزرگتر می شود، توانایی زیستن در لحظه ها را بیشتر از دست می دهد و هنگامی که کاملاً بزرگ شد، با محرک های ریز و درشت، عصبی و دلگیر می گردد و ساعتها و گاه روزها طول می کشد تا عصبیت او فروکش کند، هنوز این عصبیت پایان نیافته است که موضوعی جدید او را برانگیخته می کند و این دور تسلسل ویرانگر ممکن است تا پایان عمر ادامه یابد. تحقیقات نشان می دهد عصبیت ها بیش از آنکه جنبه بیرونی داشته باشند ناشی از دیدگاه درونی و تعبیر و تفسیرهایی است که به مرور زمان تحت تأثیر تربیت خانوادگی، ارزش های اجتماعی و فرهنگی در ما بوجود آمده اند، ذهنی که مسائل و موضوعات را نه آنطور که هستند بلکه آنطور که می خواهد تجزیه و تحلیل می کند! زیرا ذهن ما هر لحظه جولانگاه افکار متنوع و نامتجانسی است بدون آنکه ما را یارای کنترل این افکار باشد. برای درک عینی این موضوع می توان آزمایشی ساده را انجام داد. چشمان خود را ببندید و سعی کنید تا بیست مرتبه دم و بازدم خود را (بدون اینکه ریتم آنها را تغییر دهید یا آنها را کنترل نمائید) شمارش کنید و تمام حواستان فقط به شمارش تنفس ها و روند طبیعی ورود و خروج هوا از بینی باشد. سعی کنید به جز شمارش و توجه به تنفس ها هیچ اندیشه ای را در سر نداشته باشید. حال در حین این عمل شمارش کنید که چند بار افکار دیگر وارد ذهن شما می شوند. حتی خود این فکر که من هیچ اندیشه ای در سر ندارم یک فکر اضافه است. با این آزمایش ساده در می یابید که پیشگیری از هجوم افکار متفاوت به ذهن از کنترل شما خارج است و تمرکز فکری نیاز به سعی و تلاش و ممارست دائم دارد. زیرا ذهن همیشه ناخودآگاه مشغول تجزیه و تحلیل و یادآوری خاطرات و موضوعات مختلف است. هیچگاه افکار نمی گذارند در زمان حال باقی بمانیم. افکار همیشه موضوعی را از گذشته به خاطر می آورند یا شما را به آینده می برند و نقشه ها و آرزوها و بیم ها و امیدهای آینده را یادآور می شوند. حتی زمانی که می خواهید آنها را کنترل کنید و از ورود آنها به فضای ذهن جلوگیری نمایید، باز به ذهنتان هجوم می آورند. این بازی ذهن است، ذهنی که سالهای سال بدین شکل رشد نموده و ما جهت کنترل آن کار چندانی انجام نداده ایم. در حالی که ذهن ما بیشتر مواقع احساسات و افکار ما را بدون آنکه تمایل داشته باشیم کنترل می کند. از دیدگاه متخصصین تکنولوژی فکر، ذهن فضایی بیکران و وسیع است که افکار و احساسات و غرایز در آن جای ندارند و همیشه درون آن جولان می دهند و هیچگاه این فضا را خالی و آرام نمی گذارند. بنیانگذاران ورزش یوگا صدها سال پیش تکنیکهایی را یافته اند که ذهن و فضای آن به کنترل انسان درمی آید. تکنیکهایی که به انسان می آموزند چگونه در زمان حال زندگی کند و فضای ذهن را آرام نماید و گفتگوی درونی را به حداقل برساند و سرانجام سکوت ذهن را تجربه کند. از جمله این تکنیکها مدیتیشن است که کمک می کند به آرامش ذهنی دست یابیم و گفتگوی درونی را خاموش سازیم. تکنیک مدیتیشن براساس تمرکز فکری، مثبت اندیشی و گرایش به زیبایی های زندگی استوار است. با خاموشی گفتگوی درونی امکان درک حقیقت واقعی و زیبای لحظه و زیستن در آن بوجود می آید و آنگاه قادر خواهیم بود مانند یک کودک از درون احساس شادی کنیم و با سرور و شادی همراه شویم. برای نیل به این هدف اولین گام ، ایجاد آرامش و صلح روحی بین افکار و قلب است. زیرا تا هنگامی که افکاری مشوش و روانی پریشان بر انسان حاکم است، نه تنها به آرامش و موفقیت نمی رسد بلکه بی اختیار بر مشکلاتش افزوده خواهد شد. برای برقراری آرامش درونی که مهمترین عامل سلامت روانی می باشد رعایت نکاتی ضروریست که از این میان به تعدادی از این موارد اشاره می شود: 1- فکرتان را برای دریافت موضـوعـات مختلـف باز کنیـد، اما مغلـوب افکار استرس زا و هدردهنده انرژی نشوید. 2- برای اینکه احساس خوبی نسبت به خود داشته باشید خودتان را دوست بدارید. زیرا دوست داشتن خود به مفهوم حس اعتماد به نفس داشتن است و تا زمانی که خود را دوست نداشته باشید، دوست داشتن واقعی دیگران امکان پذیر نمی باشد. 3- با نگاه مثبت به زندگی بنگرید و خوشبین باشید. بدبینی شما نسبت به آنچه که شما را احاطه نموده است، فاصله شما را با موفقیت بیشتر خواهد کرد. 4- هیچ موسیقی آرامش بخش تر از موسیقی درون قلب شما نیست، پس به صدای قلب خود گوش دهید. از این رو آنچه را که دوست دارید و به آن می اندیشید، بدان عمل کنید. 5- اگر از دیگران توقـع احترام دارید بخاطر داشته باشید که احترام گذاشتن به دیگران را باید از خود شروع کنید. 6- هدف خود را در کوتاه مدت و بلند مدت کاملا مشخص کنید. 7- گذشته خود را فراموش کنید، به خاطـر داشته باشید آنچه را که می توانید بدست آورید در زمان حال است. از این رو، تخیل پرور نباشید و ذهنتان را به مسائـل و رؤیـاهـای بی پایه بـرای آینـده مشغـول نکنیـد. 8- به یاد داشته باشید که با همان ذهنیتی که مشکلات را برای خود ساخته اید، نمی توانید برای رفع مشکلات اقدام کنید. بنابراین برای حل معضلات با اندیشه ای نو و انعطاف پذیر وارد عمل شوید. 9- در هر حالت تمرکز فکر داشته باشید. 10- منتظر فرصتها ننشینید زیرا این شما هستیدکه باید از شرایط و فرصتها حداکثر بهره را بگیرید. 11- بزرگوار باشید و احساس بخشنده بودن را در خود بپرورانید و از تقصیرات کوچک اطرافیان راحت بگذرید تا گرفتار دنیای تاریک و پر از کینه و استرس نشوید. 12- با خدای خود رابطه مستقیم و قوی ایجاد کنید.  
چهارشنبه 25/10/1387 - 9:5
دانستنی های علمی
زبان بدن
از دیرباز، كف دست باز نشانه‎‎ی حقیقت، صداقت، بیعت و تسلیم بوده است. بسیاری از سوگندها با قرار دادن كف دست بر روی قلب صورت میگیرد و زمانی كه شخصی در حال ادای شهادت در دادگاه است، كف دست خود را نمایان میكند؛ كتاب مقدس را در دست چپ میگیرد و كف دست راست را برای مشاهدهی حضار بالا میبرد.
در برخوردهای روزمره، مردم از دو حالت اساسی كف دست استفاده میكنند. در حالت اول، كف دست رو به بالا میباشد كه علامت گدایی برای پول یا غذا است. در حالت دوم، كف دست رو به پایین قرار میگیرد، انگار چیزی را پایین نگه داشته یا از بالا آمدنش ممانعت میكند.
یكی از معتبرترین روشها در تشخیص این كه شخصی صادق و شریف است یا خیر‌، مشاهدهی حالات كف دست است. همان طور كه یك سگ برای اظهار تسلیم و سلطهپذیری، گردن خود را جلو میآورد، انسان هم از كف دستهایش برای اظهار همین رفتار یا احساس استفاده میكند. به عنوان مثال، زمانی كه شخصی میخواهد كاملاً صادق و رك باشد، یك یا هر دو كف دست خود را در برابر طرف مقابل نمایان میكند و احتمالاً میگوید، «بگذار كاملاً رك باشم» زمانی كه شخصی رفتاری صادقانه در پیش میگیرد و یا شروع به گفتن حقیقت میكند كف دستهایش یا بخشی از آنها را برای طرف مقابل نمایان میكند. همانند اكثر حركات بدن، این حركت كاملاً ناآگاهانه انجام میشود، و بدین ترتیب شما را متوجه صداقت شخص دیگر میكند. كودك هنگام دروغگویی یا پنهان كردن یك چیز، كف دستهایش را پشت خود قایم میكند. هم چنین، شوهری كه میخواهد به همسر خود دروغ بگوید، دستهایش را در جیب خود میگذارد یا دست به سینه میشود و این حركت، همسر وی را متوجه كتمان حقیقت میكند.
اغلب به فروشندهها میآموزند، چنان چه مشتری دلیلی برای نخریدن محصول آنها ارائه میكند، به كف دستهایش نگاه كنند، زیرا دلایل معتبر فقط با كف دستهای نمایان همراه است.

استفادهی عمدی از كف دست برای فریب دادن
این سوال شاید به ذهن خواننده برسد كه «اگر كف دستهایم به هنگام دروغگویی نمایان باشد، مردم گفتهی مرا باور خواهند كرد؟» پاسخ به این سوال آری و خیر است. اگر یك دروغ آشكارا با كف دستهای نمایان همراه كنید، شاید برای شنوندگان خود ریاكار به نظر برسید، زیرا خیلی دیگر از حركاتی كه باید به هنگام صداقت نمایان باشند، وجود ندارند و حركات منفی كه هنگام دروغگویی استفاده میشوند، با كف دستهای باز متناقض است.
همان طور كه قبلاً ذكر شد، كلاهبردارها و دروغگوهای حرفه‎‎ای كسانی هستند كه میتوانند دروغهای خود را هنرمندانه با علائم غیر كلامی تكمیل كنند. هر چه استفادهی كلاهبردار از رفتار غیر كلامی حاكی از صداقت به هنگام دروغگویی ماهرانهتر باشد، حرفهی او بهتر انجام میشود.
البته میتوانید هنگام برقراری ارتباط با دیگران، باز كردن كف دستها را تمرین نمایید و خود را محقتر جلوه دهید؛ از طرفی، هر قدر كه حركات كف دستهای باز تبدیل به یك عادت شود، تمایل به دروغگویی نیز كمتر میشود. نكتهی جالب این جاست كه اكثر مردم به سختی میتوانند با كف دستهای باز دروغ بگویند و در واقع استفاده از این حركت، شاید بر كاهش دروغگویی تأثیر داشته باشد و مردم را تشویق كند كه با شما صادق باشند.

قدرت كف دست
یكی از اشارات غیر كلامی كه كمترین توجه را به خود معطوف داشته اما از بیشترین قدرت برخوردار است، توسط كف دست انسان ارائه میشود؛ و زمانی كه به نحو صحیح مورد استفاده قرار گیرد توشهای از اقتدار برای استفادهكنندهاش فراهم میكند و قدرت صدور فرمان سكوت به دیگران را میدهد.
در حركات كف دست، سه حالت اصلی وجود دارد: كف دست رو به بالا، كف دست رو به پایین و كف دست بسته با یك انگشت به حالت اشاره. تفاوت بین این سه حالت، با یك مثال مشخص میشود: فرض كنیم كه از شخصی درخواست میكنید كه جعبهای را بلند كند و به نقطهی دیگری در همان اتاق حمل كند. فرض را بر این میگذاریم كه شما از یك نوع آهنگ صدا، كلمات و حالت چهره استفاده میكنید و فقط حالت كف دستهای خود را تغییر میدهید. حالت كف دست رو به بالا به عنوان یك حركت غیر تهدید آمیز و سلطهپذیر استفاده میشود كه یادآور التماس گدای خیابانی است. شخصی كه از او درخواست حركت دادن جعبه شده است، احساس نمیكند كه درخواست همراه با فشار است و در یك وضعیت معمولی مافوق یا زیر دست، از این درخواست احساس تهدیدشدگی نمیكند. زمانی كه كف دست برگشته و به سمت پایین است، بلافاصله اقتدار را تداعی میكند. شخصی كه از او چنین درخواستی شده، احساس میكند كه برداشتن جعبه یك فرمان است و شاید نسبت به شما احساس دشمنی بكند، كه این بستگی به نوع ارتباط شما با او دارد.
به عنوان مثال، اگر شخصی كه از او این درخواست را نمودهاید، همكار هم تراز شما است، میتواند درخواست شما را كه با كف دست رو به پایین همراه بوده رد كند؛ اگر كف دست شما به سمت بالا باشد، تمایل بیشتری به پذیرفتن درخواست شما نشان میدهد. اگر شخصی كه این درخواست از او میشود، زیر دست شما باشد، این حركت قابل قبول است زیرا شما از اقتدار لازم برای استفاده از آن برخوردار میباشید.
استفاده از انگشت اشاره یكی از ناراحت كنندهترین اشاراتی است كه یك شخص میتواند در حین صحبت كردن به كار ببرد، به خصوص موقعی كه همراه با كلمات سخنگو ضربه بزند. اگر شما عادت به این كار دارید، توجه خود را به حركات كف دست رو به پایین و بالا معطوف نمایید. به زودی در مییابید كه رفتار راحتتری توسط شما ایجاد میشود و اثر مثبتتری بر دیگران میگذارید.

مصاحفه (دست دادن)
مصاحفه یادگاری از زمان انسان غارنشین است. هر زمانی كه انسانهای غارنشین با هم ملاقات میكردند، دستهای خود را به هوا میبردند و كف دست را نمایان میكردند تا مشخص شود كه هیچ گونه سلاحی در دست ندارند یا پنهان نكردهاند. با گذشت قرنها، حركت «كف دست در هوا» اصلاح شد و به كف دست روی قلب و انواع دیگر حركات تغییر یافت. نوع امروزی این رسم قدیمی برای ادای احترام،‌ قفل كردن كف دستها درهم و دست دادن است كه در اغلب كشورهای انگلیسی زبان، به هنگام شروع ملاقات و نیز خاتمهی آن، اجرا میشود. دستها معمولاً بین پنج تا هفت بار حركت داده میشوند.

دست دادن سلطهپذیر و سلطهگر
با توجه به مطالبی كه دربارهی تأثیر فرمان دادن با كف دست رو به بالا و یا رو به پایین گفتیم، حال اجازه دهید اهمیت این دو حالت كف دست را به هنگام دست دادن بررسی نماییم.
فرض كنید برای اولین بار با شخصی آشنا شدهاید و طبق رسم همیشگی برای ادای احترام با یكدیگر دست میدهید. با این كار یكی از سه نگرش اساسی از طریق دست دادن انتقال پیدا میكند كه عبارتند از سلطهگرانه: «این شخص سعی میكند بر من مسلط باشد. بهتر است مراقب باشم»، تسلیم آمیز: «من میتوانم بر این شخص مسلط باشم. او طبق خواستهی من عمل میكند»، و برابر: «من این شخص را دوست دارم. با هم سازگار خواهیم بود». این سه نگرش میتواند ناآگاهانه انتقال پیدا كند و یا تمرین و كاربری آگاهانهی روشهای دست دادن كه در زیر آمده میتواند یك اثر فوری بر شخص داشته باشد. اطلاعات این بخش نمایانگر گوشهای از نتایج مطالعات مستند روشهای كنترلی دست دادن است. نگرش سلطهگرانه، با برگرداندن دست، به طوری كه در هنگام دست دادن، كف دست به سمت پایین باشد انتقال پیدا میكند. نیازی نیست كه كف دست مستقیماً رو به زمین باشد، اما نسبت به كف دست شخص، میباید به سمت پایین باشد و این برای او بدین معنی خواهد بود كه شما مایلید در رابطهتان كنترل و سلطه داشته باشید. مطالعات انجام شده روی پنجاه و چهار مدیر ارشد موفق نشان داد كه نه تنها 42 نفر آنها آغازگر دست دادن بودند، بلكه از روش سلطهگرانه نیز استفاده نمودند.
همان طور كه یك سگ برای نشان دادن حالت تسلیم به پشت غلت میخورد یا گردن خود را جلو میآورد، انسان از كف دستی كه رو به بالا است، برای نشان دادن تسلیم به دیگران استفاده میكند. این حركت به خصوص زمانی مهم است كه میخواهید طرف مقابل كنترل داشته باشد یا احساس كند كه بر وضعیت مسلط است.
البته، با این كه دست دادن با كف دست رو به بالا نشانگر تسلیم است، موقعیتهای متعادلتری نیز شاید وجود داشته باشد كه باید آنها را در نظر گرفت. به عنوان مثال، شخصی كه از آرتروز دست رنج میبرد، ناچار است به علت وضعیتش كمتر فشار بیاورد، لذا برگرداندن كف دست او به حالت تسلیم،‌ بسیار آسان است. افرادی كه در حرفهی خود از دستهایشان استفاده میكنند، مانند جراحان و هنرمندان و نوازندگان نیز شاید در دست دادن كمتر فشار بیاورند و این فقط به خاطر مراقبت از دستهایشان است. اشارات و حركاتی كه پس از دست دادن دنبال میشوند، راهنماییهای بیشتری برای سنجش شخص ارائه میدهد ـ شخص مطیع از علائم سلطهپذیر استفاده میكند و شخص سلطهگر علائم پرخاشگرانهتری به كار میبرد.
زمانی كه دو شخص سلطهگر با یكدیگر دست میدهند، یك مبارزهی نمادین روی میدهد؛ در حالی كه هر یك سعی میكند كف دست دیگری را به حالت تسلیم برگرداند، كف دست هر دو در یك حالت عمودی قرار میگیرد و هر دو در یك حالت عمودی قرار میگیرد و هر یك حس احترام و تفاهم را به دیگری انتقال میدهد. این روش گرفتن دست به طور عمودی، روشی است كه یك پدر زمانی كه میخواهد به پسرش «دست دادن مثل یك مرد» را یاد بدهد، از آن استفاده میكند.
زمانی كه با یك شخص سلطهگر روبهرو میشوید، نه تنها مشكل میتوان كف دست او را به حالت تسلیم برگرداند، بلكه انجام این عمل بسیار واضح است. روش سادهای برای خنثی كردن دست دادن سلطهگرانه وجود دارد كه علاوه بر برگرداندن كنترل به سمت شما، با تجاوز به حریم شخصی طرف مقابل، او را ناراحت میكند. برای آموختن این روش «خلع سلاح» باید به تمرین جلو آوردن پای چپ خود در حالی كه دست خود را برای دست دادن جلو میآورید، بپردازید. سپس پای راست خود را به جلو بیاورید. و روبهروی او به سمت چپ حركت كنید و وارد حریم شخصیاش شوید. حال،‌پای چپ خود را به طرف پای راست بیاورد تا این حركت كامل شود؛ سپس با او دست بدهید.
این شیوه باعث میشود كه حالت دست دادن طرف مقابل به حالت تسلیم برگردد. هم چنین باعث میشود كه با ورود به حریم خصوصی او، كنترل به دست شما بیفتد. شیوهی دست دادن خود را بررسی نمایید و مشخص نمایید كه هنگام دست دادن، با پای چپ به جلو میروید یا با پای راست. اكثر مردم راست پا هستند؛ از این رو زمانی كه با شخصی سلطهگر رو به رو میشوند، در وضعیت نامطلوبی قرار میگیرند زیرا انعطاف كم یا فضای اندكی برای حركت كردن در قلمرو مصافحه دارند، لذا شخص دیگر كنترل را به دست میگیرد. به تمرین دست دادن با جلو گذاشتن پای چپ بپردازید؛ متوجه میشوید كه خنثی كردن یك شخص سلطهگر و در دست گرفتن كنترل، نسبتاً ساده است.

چه كسی اول دست جلو میبرد؟
با این كه دست دادن به هنگام آشنایی با شخصی برای اولین بار، عموماً یك رسم قابل قبول است، در بعضی موقعیتها، شاید صحیح نباشد كه شما آغازگر دست دادن باشید. نظر به این كه دست دادن یك علامت خوش آمدگویی است، قبل از شروع دست دادن، مهم است كه چند سوال را از خود بپرسید: آیا از من استقبال میشود؟ آیا این شخص از ملاقات با من خوشحال است؟ فروشندهها میآموزند كه اگر با خریداری كه بدون خبر و بدون دعوت به ملاقاتش رفتهاند، اول دست بدهند، ممكن است پیامدی منفی به وجود بیاید، زیرا خریدار شاید مایل به استقبال از آنها نباشد و بدین ترتیب مجبور به انجام كاری شود كه دوست ندارد. هم چنین، كسانی كه دچار آرتروز میباشند یا آنهایی كه دستهایشان ابزار حرفهی آنان است، شاید اگر مجبور به دست دادن شوند، حالت تدافعی بگیرند. به فروشندههای كارآموز آموخته میشود كه در چنین موقعیتهایی بهتر است كه منتظر شوند تا طرف مقابل پیش دستی كند و اگر نكرد، سر خود را به علامت سلام تكان دهند.

روشهای دست دادن
در دست دادن، فشار آوردن با كف دست به سمت پایین به طور حتم پرخاشگرانهترین روش است زیرا فرصت كمی به دریافت كننده برای تعیین یك ارتباط برابر میدهد. این نوع دست دادن مختص اشخاص سلطهگر و پرخاشگری است كه همیشه آغازگر نیز هستند. محكم دست دادن با كف دست رو به پایین، دریافت كننده را مجبور میكند كه به یك حالت سلطهپذیر درآید زیرا او ناچار است در پاسخ، كف دست را رو به بالا بگیرد.
چندین روش جهت خنثی كردن «فشار با كف دست به سمت پایین» وجود دارد. شما میتوانید از شیوهی قدم به راست استفاده نمایید، اما گاهی اوقات این كار دشوار است زیرا دست شخصی كه آغاز كنندهی دست دادن است، اغلب سفت و كشیده است و مانع از اجرای این شیوه میشود. یك حركت ساده، گرفتن بالای دست طرف مقابل قبل از دست دادن با وی است. چنین شیوهای، شما را تبدیل به طرف سلطهگر میكند زیرا نه تنها كنترل را به دست دارید، بلكه دست شما در وضعیت برتر و روی دست او قرار گرفته، در حالی كه كف دست شما نیز رو به پایین است. از آن جایی كه این برخورد میتواند برای مهاجم خجل كننده و آزار دهنده باشد، پیشنهاد میگردد با مراقبت و احتیاط به كار گرفته شود.
مصافحهی «دستكشی» گاهی اوقات مصافحهی سیاستمداران نیز نامیده میشود. در این نوع دست دادن،‌شخص آغاز كننده یك فرد قابل اعتماد و صادق را در ذهن شخص مقابل تداعی میكند، اما چنان چه این شیوه برای شخصی كه به تازگی با او آشنا شدهاید به كار برود، تأثیر معكوس میگذارد و شخص مقابل (دریافت كنندهی مصافحه) در مورد قصد و نیت احساس تردید میكند. روش دستكشی باید فقط برای اشخاصی كه آشنایی كامل با آغاز كنندهی مصافحه دارند، به كار برود.
تنها تعداد معدودی از مصافحهها به اندازهی مصافحهی «ماهی مرده» غیر قابل پذیرش هستند، به خصوص اگر دست سرد یا نوچ باشد. حس نرمی و بیروحی مصافحهی «ماهی مرده» آن را به عنوان یك روش غیر دوستانه در سراسر جهان شناسانده و اغلب مردم آن را به افرادی كه از نظر شخصیت ضعیف هستند نسبت میدهند كه دلیل عمدهی آن برگرداندن راحت كف دست به سمت بالا است. نكتهی جالب این است كه بسیاری از مردمی كه از این روش استفاده میكنند، از عمل خودناآگاه میباشند،‌ بنابراین بهتر است قبل از این كه راجع به روش مورد نظر مصافحهی خود در آینده تصمیم گیری نمایید، از دوستان خود راجع به روشتان در دست دادن نظر خواهی كنید.
روش «خرد كنندهی انگشتان» علامت انحصاری تیپ پرخاشگر است. متأسفانه، هیچ راه موثری برای بر طرف كردن آن وجود ندارد. مگر توهین كلامی یا یك حركت فیزیكی مانند كوبیدن مشت به بینی طرف!
روش «دست سفت و كشیده» نیز همانند روش فشار آوردن با كف دست رو به پایین،‌ معمولاً توسط افراد پرخاشگر استفاده میشود كه هدف اصلی آن حفظ فاصله و جلوگیری از ورود شما به حریم خصوصی (صمیمی) آغاز كنندهی مصافحه است. این روش هم چنین توسط افرادی كه در روستا بزرگ شدهاند و از حریم خصوصی بزرگتری برخوردارند، جهت حمایت از این حریم استفاده میشود. روستاییان البته، هنگام دست دادن به این روش معمولاً به سمت جلو خم میشود یا حتی روی یك پا میایستند.
روش «گرفتن نوك انگشتان» مانند روش «فشاری» است؛ فقط مسئله اصلی فراموش شده است ـ شخص استفاده كننده از این روش، اشتباهاً انگشتان طرف مقابل را در دست میگیرد. در این روش با این كه آغاز كنندهی عمل دست دادن به ظاهر رفتاری علاقهمند نسبت به طرف مقابل دارد، اما در واقع فاقد اعتماد به نفس است. همانند روش «فشاری» هدف اصلی از گرفتن نوك انگشتان، حفظ فاصلهی فیزیكی مناسب و راحت است.
روش «كشیدن طرف مقابل» (دریافت كنندهی مصافحه) به داخل حریم خود، یكی از دو تعبیر زیر را دارد: اول، آغاز كننده دارای شخصیتی نامطمئن است كه فقط در حریم شخصی خود احساس امنیت میكند؛ دوم، آغاز كننده از فرهنگی برخوردار است كه حریم خصوصی (صمیمی) كوچكی دارد و بنابراین رفتار او طبیعی است.
مقصود از مصافحهی دو دستی نشان دادن صداقت،‌ اعتماد یا عمق احساسات نسبت به طرف مقابل (دریافت كنندهی مصافحه) است. در این جا دو عامل مهم باید در نظر گرفته شود. اول، دست چپ برای منتقل ساختن احساسات اضافی كه آغاز كننده مایل است انتقال دهد، مورد استفاده قرار میگیرد و میزان آن وابسته به مسافتی است كه دست چپ آغاز كننده بر روی دست راست دریافت كننده به سمت بالا حركت میكند. به عنوان مثال، گرفتن آرنج، به معنای انتقال احساسات بیشتری نسبت به گرفتن مچ دست میباشد و گرفتن شانه، بیش از گرفتن بالای دست انتقال میدهد. دوم این كه دست چپ آغاز كننده عامل نفوذ به حریم خصوصی و یا بسیار خصوصی دریافت كننده است.
به طور كلی،‌ در دست گرفتن مچ و آرنج تنها بین دوستان نزدیك یا خویشاوندان قابل قبول است و در این موارد دست چپ آغاز كنندهی مصافحه فقط به حریم خصوصی (صمیمی) گیرندهی مصافحه نفوذ میكند. در دست گرفتن شانه و بالای دست به معنای ورود به حریم بسیار خصوصی است كه حتی ممكن است شامل تماس بدنی نیز بشود. این روشها میباید فقط در افرادی كه یك پیوند نزدیك احساسی دارند به كار رود. اگر آغاز كنندهی مصافحه دلیل خوبی برای مصافحهی دو دستی نداشته باشد، گیرندهی مصافحه بدگمان میشود و به نیت آغاز كننده اعتماد نمیكند. این امری عادی است كه سیاستمداران هنگام ملاقات با رأی دهندگان و فروشندهها در ملاقات با مشتریان جدید، مصافحهی دو دستی به كار ببرند بدون این كه متوجه باشند این عمل یك نوع خودكشی اجتماعی است و اثری منفی بر دریافت كننده میگذارد.     
چهارشنبه 25/10/1387 - 9:5
دانستنی های علمی
راهکارهای مفید برای موفقیت کارمندان در محیط کار
1-
برای مکالمات تلفنی خود از قبل برنامه ریزی کنید و دستور کار داشته باشید. 2- سعی کنید در انجام امور پیچیده با دیگران همکاری نمائید، بدین ترتیب مهارت های لازم برای پیشرفت در کار را کسب می کنید. 3- قبل از شروع یک کار مهم، فهرستی از کلیه کارها، وظایف و فعالیتهایی که باید انجام شوند، تهیه کنید. 4- فعالیت های خود را اولویت بندی کنید و مشخص نمائید برای انجام کارهایی که واقعاً مهم هستند، کدامیک از کارها را باید موقتاً کنار بگذارید. 5- برای تعیین اولویت و ممنوعیت کارها، نتایج هر کدام از آنها را در دراز مدت در نظر بگیرید. 6- بیاد داشته باشید تمرکز و دقت نقش اساسی در عملکرد عالی شما در یک سازمان دارد. 7- پاداش هایی که شما می گیرید بستگی به این دارد که کارهای محوله را چگونه انجام می دهید، و چقدر برای سازمان شما مشکل خواهد بود که فرد دیگری را جایگزین شما کند. 8- بیاد داشته باشید آینده موفق متعلق به افراد با قابلیت است. 9- کلید پیشرفت شما در آینده بستگی به رشد مستمر شخصیت فردی و حرفه ای شما دارد. 10- سعی کنید تمام آموزش های ممکن را طی کنید و بیاد داشته باشید یک فکر و پیشنهاد خوب کافی است تا شما را از انجام سال ها کار سخت معاف کند. 11- حداقل یک ساعت در روز در زمینه کاری خود مطالعه کنید. زیرا کسب دانش درخصوص حرفه مورد انتخاب بازدهی شما را افزایش می دهد. 12- برای برنامه ریزی کارهایتان، فهرستی از فعالیتهایی که باید انجام دهید تهیه کنید. از این رو، هر کاری را قبل از انجام بنویسید. 13- برای این که به حداکثر بهره وری در کار برسید، با تکرار پی در پی این جمله به خودتان نظم و ترتیب بدهید: ”خوب، برگردیم سر کار”. 14- طرز نشستنی را که مخصوص افراد موفق است تمرین کنید، پشتتان را صاف کنید و در همان حالت روی کارتان به طرف جلو متمایل شوید. 15- از تلفن به عنوان یک وسیله کاری استفاده کنید. از این رو، بجای مکالمات خودمانی زود بروید سر اصل مطلب و از تعارفات کم کنید. 16- مدام در پی یافتن راه هایی باشید که عملکرد شما را کاملاَ متحول کند، به صورتی که فعالیت هایتان با اهداف بلند مدت شما هماهنگی بیشتری پیدا کند. 17- برای این که کار بیشتری انجام دهید کمی زودتر، کار را شروع کنید، کمی سخت تر کار کنید و کمی دیرتر دست از کار بکشید. 18- با سریع تر کار کردن راندمان کارتان را بالا ببرید. 19- احساس اضطرار و ضرورت انجام کار را در خودپرورش دهید و با آن پیش بروید. 20- کارهایتان را دسته بندی کنید و تمام کارهای مشابه را همزمان انجام دهید. 21 - سعی کنید اشتباهات کمتری داشته باشید و از همان بار اول کار را درست انجام دهید.  
چهارشنبه 25/10/1387 - 9:3
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته