• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1680
تعداد نظرات : 271
زمان آخرین مطلب : 4632روز قبل
رمضان
• پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله): •

اَلصّائِمُ لا تُرَدُّ دَعوَتُهُ.
دعاى روزه ‏دار رد نمى‏شود.
شنبه 15/5/1390 - 6:12
اخبار

به گزارش فارنت و به نقل از گیزمودو یک دختر ۱۵ ساله انگلیسی موفق به قهرمانی در مسابقات جهانی برنامه اکسل شرکت مایکروسافت شد.

اگر چه باورنکردنی به نظر می‌رسد اما این دختر ۱۵ ساله موفق شده است از میان ۲۲۸ هزار شرکت‌کننده این رتبه را از آن خود کند.

مرحله پایانی این رقابت‌ها در سن‌دیگو کالیفورنیا برگزار شد جائیکه ربکا ریکوود از منطقه کمبریج‌شایر انگلیس نوانست با پاسخ درست به تمامی سوالات در مدت زمان مقرر و با استفاده از اکسل ۲۰۰۷ مقام اول را به خود اختصاص دهد.

ربکا ریکوود با کسب مقام اول توانست جایزه ۵ هزار دلاری این مسابقات را کسب کند تا شاید با آن ۴۱ بار آفیس ۲۰۰۷ خود را به آفیس ۲۰۱۰ ارتقاء دهد!

شنبه 15/5/1390 - 6:9
اخبار

به گزارش فارنت و به نقل از پایگاه اینترنتی اسلش گیر،افزودن یک گزینه جدید به پروفایل فیس‌بوک ،به کاربران اجازه می‌دهد تا بتوانند همانند اضافه کردن سایر اعضای خانواده به پروفایل خود ، کودک متولد نشده را نیز به پروفایل خود بیافزایند.

سخنگوی این شبکه اجتماعی در این مورد گفت:”ما همیشه در حال اضافه کردن ویژگی‌های جدید هستیم و برای سالها می‌دیدیم که مردم با استفاده از فیس بوک اخبار مسرت بخش انتظار برای یک کودک را از چند ماه پیش با دوستان خود به اشتراک می‌گذاشتند و خوب ما این روند را ساده تر کردیم”.

Facebook_unborn_child

ویژگی جدید به پدر و مادر اجازه می دهد تا حتی موعد مقرر زایمان و نام کودک را نیز به پروفایل جدید اضافه کنند.

البته گزینه جدید چندان هم بی ارتباط با متوقف کردن کاربران برای ایجاد یک اکانت جدید فیس‌بوک برای کودکان متولد نشده خود نیست زیرا بر طبق قوانین ،کاربران فیس بوک حداقل باید دارای ۱۳ سال سن باشند.

البته پیش از این نیز در فیس بوک گزینه‌هایی همچون متاهل بودن و درگیر رابطه عاطفی بودن نیز به پروفایل کاربران اضافه شده بود و این نشان می‌دهدکه فیس بوک تا چه مقدار علاقمند به سرک کشیدن در زندگی خصوصی کاربران خود است.

شنبه 15/5/1390 - 6:7
سينمای ایران و جهان

میزان فروش فیلم ” ورود آقایان ممنوع” پس از هفت هفته به رقمی معادل ۳ میلیارد و ۷۷۰ میلیون تومان رسیده است.

علی سرتیپی مدیر عامل فیلم ایران و مدیر بخش فیلم‌های “ورود آقایان ممنوع” و سیزده ۵۹ با اعلام این مطلب افزود: با آنکه نمایش فیلم‌های “‌ورود آقایان ممنوع ” و “سیزده ۵۹″ از گروه‌های سینمایی خارج شده است اما این فیلم‌ها همچنان با استقبال مخاطبان روبه‌رو هستند.

وی ادامه داد: فیلم “ورود آقایان ممنوع” در هفته هشتم در تهران به رقمی معادل ۲ میلیارد و ۳۳۰ میلیون تومان و در شهرستان‌ها به یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان رسیده است و این هم در حالی اتفاق می‌افتد که ماه رمضان آغاز شده است.

سرتیپی تاکید کرد: شب گذشته میزان فروش فیلم “ورود آقایان ممنوع” ۵۰ میلیون تومان بوده است.

 

همچنین فیلم “سیزده ۵۹″ تا امروز در تهران ۱۸۰ میلیون تومان و در شهرستان‌ها ۳۰۰ میلیون تومان فروخته شده است.

سرتیپی با اشاره به موفقیت سایر فیلم‌های اکران شده گفت: فیلم جدایی نادر از سیمین که مجددا به صورت تک‌سانس در سینمای عصر جدید و ایران اکران شده است با استقبال خوبی از طرف مخاطبان روبه‌رو شده است.

گفتنی است که پیش از ورود فیلم” ورود آقایان ممنوع” تنها فیلم اخراجی‌های ۳ به رقمی معادل فروش ۲ میلیارد و ۲۷۲ میلیون تومان در تهران رسیده بود.

پارسی من | فیلم ورود آقایان ممنوع
شنبه 15/5/1390 - 6:4
اخبار

قائم مقام مدیر عامل گروه خودروسازی سایپا با اشاره به اقدامات گسترده گروه خودروسازی سایپا در راستای ارتقای کیفی محصولات تولید پلت فرم X100 اظهار داشت: تلاش های بسیار دشوار و پیچیده صورت گرفته تا بتوانیم محصولی با کیفیت و اطمینان به مشتریان عرضه کنیم.

بولتن نیوز: مهندس سعید فلاحی در مراسم رونمایی از اولین محصولات تولیدی پلت فرم X100 مجهز به کیسه هوا بیان کرد: متخصصان توانمند گروه خودروسازی سایپا موفق شدند مراحل طراحی شامل پیش نیازها و آزمون های طولانی را برای نصب کیسه هوا انجام داده و کاری بزرگ صورت دهند.

پارسی من | X100 با کیسه هوا

.

وی افزود: تعویض یا قرار دادن یک قطعه دارای مطالعات و پیچیدگی های فراوانی است و ضمن اینکه محصولات ما با تغییرات اساسی و به طور کامل عرضه می شود، سعی ما بر این بوده که محصول جاری را پیشرفت و توسعه داده و عرضه کنیم.

فلاحی یادآور شد: بحث ارتقا کیفیت و ایمنی، دوگانه سوز کردن، تقویت موتور، تست های زیست محیطی، تجهیز محصولات به ترمز ABS و ایموبلایزر از تغییرات بزرگی بوده که در محصولات جاری گروه خودروسازی سایپا صورت گرفته است.

وی گفت: در خصوص محصول پرحجم ما یعنی X100 نشان داده شد که میزان صدمه دیدگی آن بعد از تصادف پایین آمده و بسیار منطبق با استانداردها است و این چیزی است که شایسته مصرف کننده ایرانی به لحاظ ارزش های مهندسی است.

قائم مقام گروه خودروسازی سایپا افزود: افزایش ظرفیت تولید خودروی تیبا به ۴۰۰ دستگاه در روز، راه اندازی خط تولید تیبا در شرکت سایپا، افزایش تولید محصولات خانواده رنو در شرکت پارس خودرو، همکاری گسترده با شرکت های کیاموتورز و سیتروئن و ارائه مدل فیس لیفت خودروی تندر ۹۰ از برنامه های گروه خودروسازی سایپا تا پایان سال جاری است.

وی اعلام کرد: پس از انجام یک سری آزمایش های نهایی ظرف یک یا دو ماه آینده تولید انبوه محصولات X100 دارای کیسه هوا آغاز می شود.

فلاحی افزود: نصب کیسه هوا ضرورت استاندارد محسوب نمی شود چون محصولات ما بدون کیسه هوا هم پاسخ گوی تست های تصادف بوده اند ولی گروه خودروسازی سایپا صرفاً برای احساس امنیت بیشتر مشتریان و پاسخ گویی به مطالبه مردمی و رضایت ذینفعان اقدام به این کار کرد.

قائم مقام گروه خودروسازی سایپا در خاتمه اظهار داشت: سایپا معتقد است مصرف کننده ایرانی شایسته استفاده از بهترین هاست و ما موظفیم محصولی خوب و استاندارد مطابق توان مالی مصرف کننده عرضه کنیم.

شنبه 15/5/1390 - 6:3
کامپیوتر و اینترنت
نسل جدید کامپیوترها که از بلوک های ژنی ساخته می شوند، DNA Computer نام دارند. این نسل کامپیوترها به خاطر سرعت، مینیاتوری بودن و پتانسیل ذخیره داده شان، جایگزین کامپیوترهای سیلیکونی به شمار می آیند. پژوهش های اخیر در مورد این نسل از کامپیوتر ثابت کرده که DNAکامپیوترها توانایی حل معادلات پیچیده ی ریاضی و ذخیره سازی داده های بسیاری را دارند.

 

محدودیت های چیپ های سیلیکونی

این دسته از چیپ ها حدود 40 سال است که مورد استفاده قرار می گیرند و تولیدکنندگان در کوچک تر، سریع تر و پیچیده تر سازی آنها نسبت به مدل های قدیمی تر موفق بوده اند. طبق قانون مور، سایز میکروپردازنده ها هر 18 ماه نصف می شود. با این وجود برای کوچک، سریع و پیچیده و فشرده سازی چیپ های سیلیکونی محدودیت هایی وجود دارد.

مزایای DNA کامپیوترها

این نوع کامپیوترها امیدبخش هستند چرا که محدودیت های چیپ های سیلیکونی را ندارند. یک به این دلیل که تولیدکنندگان DNA کامپیوترها، ذخیره ی بزرگی از مواد اولیه را دارند چراکه DNA در همه ی موجودات زنده یافت می شود( که به معنای کاهش هزینه هاست). دوم به این دلیل که تولیدکنندگان چیپ های DNA محیط را با پس ماندهای تولیداتشان آلوده نمی کنند و سرانجام اینکه این کامپیوترها بسیار کوچک تر از چیپ های سیلیکونی هستند به طوریکه یک پوند از از چیپ های DNA می تواند تمام اطلاعات کامپیوترهای دنیا را در خود ذخیره سازد. DNA کامپیوتری به اندازه ی یک قطره اشک که از دروازه های لاجیک DNA بهره می برد از قوی ترین ابرکامپیوتر دنیای امروز قوی تر خواهد بود. چیپ DNA به اندازه ی یک سکه ظرفیت انجام 10 ترلیون محاسبه ی همزمان و ذخیره سازی 10ترابایت داده را دارد و این توانایی محاسباتی چیزیست که چیپ های سیلیکونی از انجام آن ناتوان بوده اند. همانطور که می بینید مساله ی ریاضی که انجامش برای چیپ های سیلیکونی سال ها طول می کشد با استفاده از چیپ های DNA تنها چند ساعت وقت لازم دارد. بنا به همین دلایل به نظر می رسد اولین استفاده ها از این نسل در کدگشایی، مقاصد مسیریابی و دیگر شبیه سازی های پیچیده ی سازمان های دولتی باشد.

 

پیشینه ی DNA کامپیوترها

اولین کسی که به DNA به عنوان جایگزین چیپ های سیلیکونی نگاه کرد لئونارد ادلمن دانشمند کامپیوتر دانشگاه کالیفرنیای جنوبی بود. آزمایشی در سال 1994 از DNA برای حل مسایل پیچیده ی ریاضی استفاده کرد حاصل کتاب بیولوژی مولکولی ژن نوشته ی جیمز واتسون بود.

این نسل کامپیوترها از گیت های لاجیک بر پایه DNA استفاده می کنند. اینگیت های لاجیک بسیار شبیه همان چیزیست که در کامپیوترهای امروزی به کار رفته تنها با این تفاوت که ترکیبی از سیگنال های ورودی و خروجی هستند. در تکنولوژی امروزی گیت های لاجیک، کدهای دودویی از ترانزیستورهای سیلیکونی تبدیل به دستورالعمل هایی می شوند که توسط کامپیوتر قابل اجرا هستند. DNA کامپیوترها از سوی دیگر، از کدهای DNA به جای سیگنال های الکتریکی به عنوان ورودی دروازه ها استفاده می کنند.چون DNA کامپیوترها، در مراحل اولیه هستند شاید هنوز خیلی زود باشد كه بتوانیم از آن استفاده موثر بكنیم.

شنبه 15/5/1390 - 5:53
کامپیوتر و اینترنت

به نظر شما کامپیوترها در چند سال آینده چه شکلی خواهند بود ؟ آیا بازهم مثل الان موس و کیبورد استفاده می کنیم یا واقعا درون یک دنیای تمام دیجیتال زندگی خواهیم کرد ؟ بیایید باهم طبق یک سری قوانین و حدسیات جلو بریم تا ببینیم در سال ۲۰۵۰ کامپیوترها چگونه خواهند شد .

 

آینده کامپیوترها

طبق قانون مور طی هر دو سال تعداد ترانزیستورها در واحد سطح دو برابر شده است . این بدان معنی است که اگر قانون مور پا بر جا بماند بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۵۰ قدرت پردازش کامپیوترها ۲۰ برابر می شود .

در سال ۲۰۱۰ شرکت IBM پردازنده سریع خود با نام zEnterprise ۱۹۶ یا Z196 را با سرعت ۵٫۲ گیگا هرتز روانه بازار کرد . سریعترین CPU قابل دسترس در زمان خود . یعنی این پردازنده در طول یک ثانیه ۵٫۲ میلیارد سیکل را طی می کند . هر دستورالعملی که یک پردازنده اجرا می کند مستلزم اعمال سیگنال معروف به کلاک پالس می باشد . هرچه تعداد این کلاک ها در یک ثانیه بیشتر باشد ، پردازنده دستورالعمل های بیشتری را انجام خواهد داد . به خاطر این قضیه است که ما می گوییم سرعت پردازش CPU سه گیگا بایتی از CPU پنج گیگا بایتی کمتر است .

اگر ۵٫۲ گیگا هرتز در سال ۲۰۱۰ بیشترین سرعت یک پردازنده باشد ، در سال ۲۰۵۰ به چه سرعتی دست پیدا می کنیم ؟ فرض کنید دانشمندان بتوانند قانون مور را پا بر جا نگه دارند و هر ۲ سال یکبار ۲ مرتبه فیزیک قطعات الکترونیکی را کوچکتر کنند . باورتان نمی شود اگر بگویم در سال ۲۰۵۰ به سرعتی معادل ۵,۴۵۲,۵۹۵ گیگا هرتز !!! یا ۵٫۵ پتاهرتز دست پیدا خواهیم کرد . با این سرعت نرم افزارهایی که امروزه کامپیوترها برای اجرای آنها دچار تاخیر می شوند به سریعترین شکل ممکن بالا نی آیند . نرم افزار های شبیه سازی مغز انسان به سادگی و سرعت خیره کننده ای اجرا می شوند و با این سرعت می توان گفت کامپیوترها در سال ۲۰۵۰ سریعتر از مغز انسان عمل می کنند و بشر دستگاهی قوی تر از خود می سازد .

 

سرعت سی پی یو ها

شاید هم مغز ما خیلی پیچیده تر از اینی است که ما فکر می کنیم . شاید دستور توسط رشته های عصبی یکی از کارهایی است که مغز می تواند انجام دهد . شاید ما به اندازه ای که باید و شاید از مغز کار نمی کشیم ( حتی دانشمندان ) .

حال آیا در سال ۲۰۵۰ کامپیوترها قابل رویت هستند ؟ چند وقت پیش مقاله ای خواندم که از موفقیت بشر به فرمول نامرئی کردن اجسام نوشته بود . اگر به چنین قدرتی برسیم و با این توضیحاتی که در مورد سرعت کامپیوترها دادم حدس زدن درباره قیافه کامپیوترها کار آسانی نیست . زندگی شهری و معمولی ما با زندگی تمام دیجیتال گره می خورد و در هر چیزی که می خوریم و می پوشیم هم باید انتظار وجود یک تراشه الکترونیکی را داشت . کما اینکه چندی پیش هم در این مورد مطلبی نوشتیم ( شناسه های خوراکی ) .

علامتها و نشانه هایی از سال ۲۰۵۰ را همین امروز هم می بینیم . گوشی های هوشمند با هزار و یک اپلیکیشن کاربردی که بسیاری از آنها برای ما تعجب بر انگیز هستند . این نرم افزار ها برای اجرا نیاز به دستان ما دارند تا فعالشان کنیم . در آینده ما توسط عینک ها ، لنزهای تماسی و حتی القای بصری می توانیم دنیای دیجیتال اطراف خود را در اختیار داشته باشیم . آینده کامپیوترها حداقل در ۱۰ سال آینده احتمالا این گونه خواهد بود . دنیایی رو تصور کنید که می توانیم از میان یکی از ۱ میلیون روزنه موجود ، به دنیا نگاه کنیم که هر کدام از این روزنه ها اطلاعات مختلفی را به طور همزمان در اختیار ما می گذارند . دنیایی رو تصور کنید که با نگاه کردن یا لمس کردن هر یک از نقاط خانه خود به یک هدف دست پیدا کنید . تصور کنید در داخل مچ دستان شما کامپیوتر جاساز شود . تصور کنید تصاویری که داخل مانیتور می بینید روی هوا ببینید .

 

تصاویر واقعی از دوربین

 

جاسازی کامپیوتر در دستان

آیا تغییرات عجیب و غریبی که دنیا طی ۵۰ سال گذشته کرده است به همین شکل ادامه پیدا خواهد کرد ؟

شنبه 15/5/1390 - 5:43
داستان و حکایت
روزی معلمی از دانش آموزانش خواست که اسامی همکلاسی هایشان را بر روی دو ورق کاغذ بنویسند و پس از نوشتن هر اسم یک خط فاصله قرار دهند.

سپس از آنها خواست که درباره قشنگترین چیزی که میتوانند در مورد هرکدام از همکلاسی هایشان بگویند، فکر کنند و در آن خط های خالی بنویسند.

بقیه وقت کلاس با انجام این تکلیف درسی گذشت و هرکدام از دانش آموزان پس از اتمام ،برگه های خود را به معلم تحویل داده، کلاس را ترک کردند.

روز شنبه، معلم نام هر کدام از دانش آموزان را در برگه ای جداگانه نوشت، وسپس تمام نظرات بچه های دیگر در مورد هر دانش آموز را در زیر اسم آنها نوشت.

روز دوشنب، معلم برگه مربوط به هر دانش آموز را تحویل داد.
شادی خاصی کلاس را فرا گرفت.

معلم این زمزمه ها را از کلاس شنید “واقعا ؟”
“من هرگز نمی دانستم که دیگران به وجود من اهمیت می دهند!”
“من نمی دانستم که دیگران اینقدر مرا دوست دارند.”
دیگر صحبتی ار آن برگه ها نشد.

معلم نیز ندانست که آیا آنها بعد از کلاس با والدینشان در مورد موضوع کلاس به بحث وصحبت پرداختند یا نه، به هر حال برایش مهم نبود. آن تکلیف هدف معلم را بر آورده کرده بود. دانش آموزان از خود و تک تک همکلاسی هایشان راضی بودند.
با گذشت سالها بچه های کلاس از یکدیگر دورافتادند. چند سال بعد، یکی از دانش آموزان درجنگ ویتنام کشته شد و معلمش در مراسم خاکسپاری او شرکت کرد.

او تابحال، یک سرباز ارتشی را در تابوت ندیده بود. پسر کشته شده، جوان خوش قیافه و برازنده ای به نظر می رسید.
کلیسا مملو از دوستان سرباز بود. دوستانش با عبور از کنار تابوت وی، مراسم وداع را بجا آوردند. معلم آخرین نفر در این مراسم تودیع بود.

به محض اینکه معلم در کنار تابوت قرار گرفت، یکی از سربازانی که مسئول حمل تابوت بود، به سوی او آمد و پرسید : “آیا شما معلم ریاضی مارک نبودید؟”

معلم با تکان دادن سر پاسخ داد:”چرا”

سرباز ادامه داد: مارک همیشه درصحبتهایش از شما یاد می کرد.
پس از مراسم تدفین، اکثر همکلاسی هایش برای صرف ناهار گرد هم آمدند. پدر و مادر مارک نیز که در آنجا بودند، آشکارا معلوم بود که منتظر ملاقات با معلم مارک هستند.

پدر مارک در حالیکه کیف پولش را از جیبش بیرون می کشید، به معلم گفت: ما می خواهیم چیزی را به شما نشان دهیم که فکر می کنیم برایتان آشنا باشد. او با دقت دو برگه کاغذ فرسوده دفتر یادداشت که از ظاهرشان پیدا بود بارها وبارها تا خورده و با نواری به هم بسته شده بودند را از کیفش در آورد.

خانم معلم با یک نگاه آنها را شناخت. آن کاغذها، همانی بودند که تمام خوبی های مارک از دیدگاه دوستانش درونشان نوشته شده بود.

مادر مارک گفت : از شما به خاطر کاری که انجام دادید متشکریم. همانطور که می بینید مارک آن را همانند گنجی نگه داشته است.

همکلاسی های سابق مارک دور هم جمع شدند. چارلی با کمرویی لبخند زد و گفت: من هنوز لیست خودم را دارم. اون رو در کشوی بالای میزم گذاشتم.
همسر چاک گفت: چاک از من خواست که آن را در آلبوم عروسیمان بگذارم.
مارلین گفت: من هم برای خودم را دارم. توی دفتر خاطراتم گذاشته ام.
سپس ویکی، کیفش را از ساک بیرون کشید ولیست فرسوده اش را به بچه ها نشان داد و گفت: این همیشه با منه.
من فکر نمی کنم که کسی لیستش را نگه نداشته باشد.
معلم با شنیدن حرف های شاگردانش دیگر طاقت نیاورده، گریه اش گرفت. او برای مارک و برای همه دوستانش که دیگر او را نمی دیدند، گریه می کرد.

سرنوشت انسانها در این جامعه بقدری پیچیده است که ما فراموش می کنیم این زندگی روزی به پایان خواهد رسید، و هیچ یک از ما نمی داند که آن روز کی اتفاق خواهد افتاد.

بنابراین به کسانی که دوستشان دارید و به آنها توجه دارید بگویید که برایتان مهم و با ارزشند، قبل از آنکه برای گفتن دیر شده باشد.

شنبه 15/5/1390 - 3:4
داستان و حکایت
یک پیرزن چینی دوکوزه آب داشت که آنها را به دو سر چوبی که روی دوشش می گذاشت، آویخته بود و از این کوزه ها برای آوردن آب از جویبار استفاده می کرد.

یکی از این کوزه ها ترک داشت ، در حالی که کوزه دیگر بی عیب و سالم بود و همه آب را در خود نگه می داشت.

هر بار که زن پس از پرکردن کوزه ها ، راه دراز جویبار تا خانه را می پیمود ، آب از کوزه ای که ترک داشت چکه می کرد و زمانی که زن به خانه می رسید ، کوزه نیمه پر بود.

دو سال تمام ، هر روز زن این کار را انجام می داد و همیشه کوزه ای که ترک داشت، نیمی از آبش را در راه از دست می داد.

البته کوزه سالم و بدون ترک خیلی به خودش می بالید.

ولی بیچاره کوهۀ ترک دار از خودش خجالت می کشید . از عیبی که داشت و از این که تنها نیمی از وظیفه ای را که برایش در نظر گرفته بودند ، می توانست انجام دهد ..

پس از دوسال سرانجام روزی کوزه ترک دار در کنار جویبار به زن گفت :من از خویشتن شرمسارم . زیرا این شکافی که در پهلوی من است ، سبب نشت آب می شود و زمانی که تو به خانه می رسی ، من نیمه پر هستم.

پیر زن لبخندی زد و به کوزۀ ترک دار گفت : آیا تو به گل هائی که در این سوی راه ،
یعنی سوئی که تو هستی ، توجه کرده ای ؟ می بینی که در سوی دیگر راه گلی نروئیده است.

من همیشه از کاستی و نقص تو آگاه بودم ، و برای همین در کنار راه تخم گل کاشتم تا هر روز که از جویبار به خانه بر می گردم تو آنها را آب بدهی.

دو سال تمام ، من از گل هائی که اینجا روئیده اند چیده ام و خانه ام را با آنها آراسته ام.

اگر تو این ترک را نداشتی ، هرگز این گل ها و زیبائی آنها به خانه من راه نمی یافت.

هر یک از ما عیب ها و کاستی های خود را داریم.
ولی همین کاستی ها و عیب هاست که زندگی ما را دلپذیر و شیرین می سازد.
ما باید انسان ها را همان جور که هستند بپذیریم و خوبی را که در آنهاست ببینیم.
برای همه شما کوزه های ترک برداشته آرزوی خوشی می کنم و یادتان باشد که گل هائی را
که در سمت شما روئیده اند ببوئید.

از کاستی های خود نهراسیم زیرا خداوند در راه زندگی ما گل هائی کاشته است که کاستی
های ما آنها را می رویاند.

شنبه 15/5/1390 - 3:3
داستان و حکایت
پسر كوچكی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد و بر روی
جعبه رفت تا دستش به دكمه های تلفن برسد و شروع كرد به گرفتن شماره.
مغازه دار متوجه پسر بود و به مكالماتش گوش می داد.

پسرك پرسید:خانم، می توانم خواهش كنم كوتاه كردن چمن های حیاط خانه تان
را به من بسپارید؟

زن پاسخ داد: كسی هست كه این كار را برایم انجام می دهد !
پسرك گفت: خانم، من این كار را با نصف قیمتی كه او می دهد انجام خواهم داد!
زن در جوابش گفت كه از كار این فرد كاملا راضی است.

پسرك بیشتر اصرار كرد و پیشنهاد داد: خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه
را هم برایتان جارو می كنم. در این صورت شما در یكشنبه زیباترین چمن را
در كل شهر خواهید داشت.

مجددا زن پاسخش منفی بود.
پسرك در حالی كه لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت.

مغازه دار كه به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: پسر…، از
رفتارت خوشم آمد؛ به خاطر اینكه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم كاری به
تو بدهم.

پسر جواب داد: نه ممنون، من فقط داشتم عملكردم را می سنجیدم.
من همان كسی هستم كه برای این خانم كار می كند.

آیا ما هم میتوانیم چنین خود ارزیابی از كار خود داشته باشیم؟

شنبه 15/5/1390 - 3:1
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته