در روزگاران قدیم بانوى خردمندى كه به تنهایی و پیاده سفر می كرد در عبور از كوهستان سنگ گرانقیمتی را پیدا كرد. روز بعد به مسافرى رسید كه گرسنه بود. آن بانوى خردمند كیف خود را باز كرد و مقداری غذا به او داد ولی آن مسافر سنگ گرانقیمتى را در كیف بانوى خردمند دید و از او خواست تا آن را به او بدهد و بانوى خردمند بدون درنگ سنگ باارزش را به او داد. مرد مسافر به سرعت از آنجا دور شد و از شانس خوب خود بسیار شادمان گشت. او می دانست آن سنگ آنقدر ارزش دارد كه می تواند تا آخر عمر با خیال راحت زندگی بی دردسر و پرنعمتی را داشته باشد. چند روزی گذشت ولی طمع مرد او را راحت نمی گذاشت و مرتب با خود می گفت اگر او چنین سنگ باارزشی را به این سادگی به من داد پس اگر از او می خواستم بیش از این به من می داد. بنابراین مرد بازگشت و با سختی فراوان آن بانو را پیدا كرد و سنگ گرانقیمت را به او بازگرداند و به او گفت: من خیلی فكر كردم و می دانم كه این سنگ چقدر ارزش دارد اما من او را به تو باز می گردانم به این امید كه چیزی به من بدهی كه از این سنگ باارزشتر باشد. بانوى خردمند گفت: از من چه می خواهی؟ مرد گفت: همان چیزی كه باعث شد به این راحتی از این همه ثروت چشم پوشی كنی! زن پاسخ داد: قناعت. به همین دلیل است كه می گویند افراد، ثروتمند و یا فقیرند به خاطر آنچه هستند نه آنچه دارند. ما با آنچه بدست می آوریم زندگی می كنیم و با آنچه می بخشیم یك زندگی می سازیم.
هندویی عقربی را دید که در آب برای نجات خویش دست و پا میزند ... هندو به قصد کمک دستش را به طرف عقرب دراز کرد اما عقرب تلاش کرد تا نیشش بزند ! با این وجود مرد هنوز تلاش میکرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد اما عقرب دوباره سعی کرد او را نیش بزند ! مردی در آن نزدیکی به او گفت : چرا از نجات عقربی که مدام نیش میزند دست نمیکشی ؟! هندو گفت : عقرب به اقتضای طبیعتش نیش میزند. طبیعت عقرب نیش زدن است و طبیعت من عشق ورزیدن ... چرا باید از طبیعت خود که عشق ورزیدن است فقط به علت این که طبیعت عقرب نیش زدن است دست بکشم ؟! هیچگاه از عشق ورزیدن دست نکش همیشه خوب باش حتی اگر اطرافیانت نیشت بزنند ...
یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیرتکراری برای ابراز عشق، بیان کنید؟ برخی از دانش آموزان گفتند : با بخشیدن، عشقشان را معنا می کنند. برخی "دادن گل و هدیه" و "حرف های دلنشین" را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند "با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی" را راه بیان عشق می دانند. در آن بین، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف کرد: یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند. یک ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود ! رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان لحظه، مرد زیست شناس فریادزنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت. بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید... ببر رفت و زن زنده ماند. داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد. راوی اما پرسید : آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟ بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است! راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که "عزیزم، تو بهترین مونسم بودی. از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود." قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند و او قبل از اینکه حرکتی از همسرش سر بزند به اینکار اقدام کرد. پدر من در آن لحظه وحشتناک، با فدا کردن جانش پیشمرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود.
نقاشی های دیدنی از "Robert Duncan"
تصاویر این ایمیل، گوشه ای از آلبوم هنری "رابرت دانکن" است که از هنرمندان اهل ایالت یوتا در غرب آمریکاست. او نقاشی را در سن یازده سالگی شروع کرد، در حالیکه به طبیعت، محیط روستایی و مزرعه علاقه داشت و در اکثر کارهای او شیوه زندگی روستایی و مراتع پرورش احشام را می توان دید. شاید در آثار دیگر نقاشهای دنیا نتوان تا این حد نقش کابوی های گاوچران و سرخپوستان را برجسته دید.
تقریبا میلیونها نفر از مردم مدت زیادی گوشی موبایل و دیگر لوازم خود را در حالت شارژ نگه میدارند و بیش از حد آن را شارژ میکنند. به طور مثال، برخی عادت دارند که گوشی خود را شبها قبل از خواب به شارژر متصل کرده و صبح که از خواب بیدار میشوند و لازمش دارند، آن را از شارژر جدا میکنند. متاسفانه این گونه افراد بیشتر از آنچه که فکرش را بکنند ناخواسته و ندانسته متحمل هزینه شدهاند. چندی پیش یکی از وبسایتهای خارجی آماری جالبی در مورد عادتهای کاربران انگلیسی در شارژ کردن و هزینههایی که آنها روزانه بابت آن متقبل میشوند ارائه کرده بود. این مطلب فقط در مورد انگلیسیها صدق نمیکند. همه مردم جهان به نوعی در دور ریختن پول خود به این شیوه مقصر هستند:
• انگلیسیها با جدا نکردن گوشی از شارژر بعد از تمام شدن شارژ، سالانه 60 پوند هزینه برق به ازای هر خانه هدر میدهند. • وقتی این رقم در کل کشور اعمال میشود، مساوی میشود با هدر رفتن 134 میلیون پوند! • شارژ کردن بیش از حد گوشی ممکن است آسیب بیشتری به آن بزند. زیرا چرخه حیات باتری را کاهش میدهد و نمیگذارد مردم در هزینه برق خود صرفهجویی کنند. • بیشترین دستگاههایی که بیش از حد شارژ میشوند، لپتاپها (43 درصد) و تلفنهای همراه (41 درصد) هستند. • در مجموع، مدت شارژ شدن تلفنهای همراه دو ساعت طول میکشد، اما بیشتر مردم آنها را در تمام طول شب به شارژ متصل نگه میدارند. همه گوشیهای نوکیا نیاز به شارژ شدن دارند. متاسفانه حقیقت زندگی این است. ممکن است شما ندانید، اما نوکیا اولین کارخانه موبایلسازی بود که هشدار جدا کردن گوشی بعد از کامل شدن شارژ را در تلفنهای همراه قرار داد. با استفاده از این هشدار، شما میتوانید هر روز در هزینه خود صرفهجویی کنید. در سال 2008 کارخانههای سازنده تلفن همراه شروع به استفاده از رتبهبندی انرژی در گوشیهای موبایل کردند. این رتبهبندی بر اساس مصرف انرژی شارژر در حالت No-Load یا عدم بارگذاری بود. (یعنی مقدار انرژی که شارژر هنگامی که متصل به پریز رها میشود، پس از شارژ کامل مورد استفاده قرار میدهد). این رتبهبندی در برچسبی که روی بستهبندی محصولات قرار دارد نمایش داده میشود. نوکیا در طی دهه اخیر میزان مصرف انرژی در حالت عدم بارگذاری را تا 80 درصد کاهش داده است و شارژرهای جدید بیش از 95 درصد انرژی کمتری مصرف میکنند. حتی کیت شارژر دوچرخه نوکیا نیز به دوچرخهسواران کمک میکند تا هر چه اقتصادیتر گوشی خود را با استفاده از انرژی جنبشی شارژ کنند. پس بهتر است همه مردم برای کاهش هزینه، عادتهای بد شارژ کردن را کنار بگذارند.
هنوز کارد به استخوانشان نرسیده است؛ مجال زندگی آنقدر هم که فکر میکنند تنگ نشده؛ نه مشکلی ریشهای دارند نه معضلی غیرقابل حل؛ فقط بیحوصلهاند، عجول و کمطاقت.گاهی هم خصلتهای عجیب دارند و انتظارات عجیبتر.این طور میشود که بعد از دعوا و جار و جنجال، قهر و دلخوری و شکستن ظرف و ظروف خانه بر سر هم، راهی دادگاه میشوند.میروند تا غیرمعمولترین تقاضاهای طلاق را بنویسند و عجیبترین جدایی ها را رقم زنند.با بررسی در مورد پروندههای طلاق در یک سال گذشته، مشخص شده که برخی از این تقاضاها دلایل بسیار پیشپاافتاده و حتی عجیب و خندهدار دارند.هرچند تعداد این تقاضاها روز به روز زیادتر میشود اما بسیاری از آنها بیشتر به شوخی شبیهاند تا واقعیت.برخی از این تقاضاها منجر به صدور حکم طلاق میشوند و تعدادی هم نمیشوند؛ اما همه آنها یا تعجبآورند یا خندهدار.ترس از صاحبخانهروز جمعه، مردی به دادگاه خانواده شهید محلاتی مراجعه کرد و دادخواست طلاق خود را به قاضی یکی از شعب ارائه داد.این مرد بیان کرد که پس از گذشت هشت سال از زندگی مشترک، هنوز مستأجر است و همسرش اجازه خرید خانه را به او نمیدهد؛ چرا که معتقد است که نباید پولهایشان را خرج خرید خانه کنند و بهتر است پولی که جمع آوری کردهاند را در بانک بگذارند.این مرد گفت که من همیشه در زندگی کوتاه آمده و هر کاری همسرم میخواهد، انجام میدهم، ولی دیگر از این وضع خسته شدم. کشف بیماری بعد از ۵ سالزنی ۲۵ ساله در حضور قاضی دادگاه خانواده اظهار کرد که شوهرش بیماری داشته و آن را مخفی کرده بوده است.این زن بعد از گذشت ۵ سال از زندگی تازه متوجه شده بود که پای راست شوهرش کوتاه است و در این مدت همسرش او را فریب داده است.او پافشاری میکرد که این موضوع برایش غیرقابل تحمل است، در حالی که در این مدت از اعتیاد شوهر به موادمخدر شیشه اطلاع یافته اما گویا ناراحت نشده است.زنی که راننده تاکسی شددر اردیبهشت ماه سال جاری، مردی که همسرش راننده تاکسی شده است، با طرح این ادعا که روحیات زنانه همسرش از بین رفته، دادخواست طلاق داد.این مرد ۶۰ ساله در مقابل رئیس شعبه دادگاه خانواده مدعی شد از زمانی که همسرش راننده تاکسی شده، همه رفتارهایش تغییر کرده و اگر بر خلاف عقیده او صحبت شود، مرد را مورد ضرب و شتم قرار میدهد.سن دروغینمردی جوانی که مدعی بود همسرش در زمان ازدواج سن واقعیاش را به وی نگفته است، با حضور در دادگاه خانواده درخواست طلاق کرد.این مرد به رییس دادگاه گفت: «زمانی که من به خواستگاری همسرم رفتم، وی سن خود را ۱۸ سال معرفی کرد، در حالی که سن واقعیاش بیشتر بود.» وی بیان کرد که به دلیل اعتماد هیچگاه شناسنامه همسرش را ندیده بود، اما پس از گذشت دو سال اتفاقی این شناسنامه را دیده و سن واقعی وی را فهمیده است.این مرد جوان تأکید میکرد که نمیتواند با کسی که درباره چنین مساله مهمی دروغ گفته، زندگی کند.معضل ناهار خوردن با مادرشوهرزنی ۲۲ ساله که تنها ۱۰ ماه از زندگی مشترک را تجربه کرده بود، در دادگاه اعلام کرد که نمیخواهد هر روز با مادر شوهرش ناهار بخورد و از این رو تقاضای طلاق دارد.وی بیان کرد که از اول زندگی با همسرم شرط کرده بوده است مادرش به طور مداوم در خانه آنها حضور نداشته باشد و او این قول را داده بود، اما الان زیر قولش زده است.این خانم ۲۲ ساله که ادامه این وضع را غیرقابل تحمل میدید بر صدور حکم طلاق اصرار داشت.مردی که ۱۵ سال کتک میخورد«وقتی در را باز کردم، همسرم با چماق به طرفم حملهور شد، من که دو پا داشتم، دوپای دیگر قرض کردم و به خانه مادرم پناه بردم».این بخشی از اظهارات مردی بود که برای رهایی از دست همسرش به دادگاه خانواده پناه برده بود.وی اظهار داشت که پیش از این یک بار دیگر به دادگاه مراجعه کرده بود اما چند روز بعد از دادگاه همسرش استکان چای داغ را روی صورتش پاشیده و با خونسردی گفته بود: «این کار را کردم تا یاد بگیری دیگر برای فرار از زندگی و مشکلات به فکر طلاق و دادگاه نباشی!»مرد ادعا کرد که بعد از ۱۵ سال بر سر هر مسأله کوچکی مورد ضرب و شتم قرار میگیرد؛ به طوری که هیچ جای سالمی در بدنش نیست و همه اعضای بدنش حداقل یک بار زیر ضربههای سنگین مشت و لگد همسرم شکسته است.طلاق از شوهر فوتبالدوستزن جوانی هم به خاطر علاقه شوهرش به تماشای مسابقات فوتبال باشگاههای ایرانی و اروپایی خواستار طلاق شد.این زن دادخواست طلاق خود را اینگونه مطرح کرد: «همسرم تمام وقت خود را صرف دیدن برنامه فوتبال میکند و هیچ توجهی به من نمیکند.من از این وضع خسته شدهام.زیرا او هر وقت به خانه میآید فقط فوتبال میبیند.»شغل بیکلاس همسرزنی به دلیل بیکلاسی شغل شوهرش خواستار طلاق شد.وی با حضور در شعبه ۲۶۸ دادگاه خانواده ۲ درخواست طلاق خود را ارائه کرد و گفت: «۱۰ سال پیش زمانی که با همسرم ازدواج کردم، کارمند یک شرکت خصوصی بود اما بعد از چند سال اخراج شد و مدتی بیکار بود تا اینکه در گاراژ یکی از دوستانش به طور موقت مشغول به کار شد.همسرم قرار بود به طور موقت در آن گاراژ راننده کامیون باشد و به دنبال شغل بهتری از لحاظ موقعیت اجتماعی باشد اما او سراغ کار دیگری نرفت و همین شغل جایگزین شغل اصلی او شد.»جدایی یک پزشک و یک پرستار به خاطر بیماری فرزندیک پزشک به دلیل این که دخترش دچار بیماری هویت جنسی است و کارهایی می کند که حتی او را میترساند به دادگاه رفت و تقاضای طلاق از همسر پرستارش را ارائه داد.وی مدعی شد: دخترمان به دلیل بیماریای که دارد، ظاهر پسرانه درست میکند و کارهای خطرناک میکند.من واقعا از این وضع خسته شدم.همسرم به جای اینکه در این لحظات کنار من باشد، مرا ترک کرده است.طلاق به خاطر مهمانیشرکت زنی در پارتی باعث شد شوهرش پنج ماه بعد از ازدواج به دادگاه خانواده برود و خواستار جدایی از او شود.این مرد به قاضی شعبه ۲۳۵ گفت: همسرم زن خوبی است اما چون در میهمانیهایی که مطابق میل من نیست، شرکت میکند دیگر حاضر نیستم با او زندگی کنم.طلاق همزمان سه هوویکی از عجیبترین طلاقها نیز مربوط به مردی بود که میخواست سه زنش را همزمان طلاق دهد.وی گفت که زن اولش باردار نمیشد و به همین دلیل دوباره ازدواج کرده، ولی از شانس بد همسر دومش نیز به همین مشکل مبتلا بوده است.به این دلیل همسر سومی اختیار کرد.همسر سوم بچهدار شد و خدا ۲ پسر به وی داد که یکی از آنها نابینا بود، در این حین این زن نیز دچار یک بیماری خونی بسیار وخیم شد.همسران محمد همه از وی راضی بودند و با هم زندگی میکردند، ولی خودش میگفت دیگر حوصله تحمل این زجرها و بدشانسیها را ندارد و میخواهد تنها زندگی کند.این موارد تنها تعدادی محدود از پروندههای عجیب طلاق هستند و اشارهای گذرا به زندگیهایی که متأسفانه به دلایلی سطحی و بیاهمیت از هم میپاشند یا به قهر و کدورت میانجامند..
یکی از نشانههای پنهانکاری دختر و یا پسر از همدیگر این است زمانیکه دختر و یا پسر، برخی از مسائل را بازگو نمیکنند و یا از جواب دادن به نامزد خود طفره میروند، در نتیجه می توان خیلی راحت به این مسئله پی برد.در دروان نامزدی اگر دختر و پسر بخواهند به شخصیت واقعی یکدیگر پی ببرند، باید با هم صادق باشند؛ اما متاسفانه برخی افراد در این دوره صداقت نداشته و با اعمال فریبکارانه فرد مقابل خود را فریب میدهند.به گزارش برنا، در اینباره «حسن میرزا حسینی» دکترای روانشناسی و استادیار دانشگاه، میگوید: دوران نامزدی، دورهای کاملاً حساس است که در آن دختر و پسر باید به شناخت از همدیگر، بپردازند. در این دوران جوانان با فرصت دادن به همدیگر میتوانند بیشتر طرف مقابل را بشناسند.بنابراین اگر آنها هر چقدر باهم صادقتر باشند، به نفع همدیگر کار کرده اند. در این برهه از زمان، دختر و پسر باید آنچه که هستند، رفتار کنند.البته باید بدانید که با یک و یا دو جلسه نمیتوان راهکارهایی را در نظر گرفت که دختر و پسر را همدیگر را بشناسند؛ زیرا آنها روانشناس ماهر و خبرهای نیستند که رفتار فریبکارانه و یا فیلم بازی کردن طرفین را حدس بزنند. اما با بررسی، تحقیق و تفحص میتوان به شخصیت ذاتی فرد تا حدودی پی برد.هر چقدر دوران نامزدی طولانی باشد و به دختر و پسر فرصت بیشتر داده شود که در موقعیتهای اجتماعی قرارگیرند، به شخصیت اصلی و واقعی همدیگر بیشتر، دست پیدا خواهند کرد و حتی می توان رفتار آنها را متناسب با موقعیت سنجید. بعضی از رفتارها در زندگی زناشویی ضعف آن زن و شوهر محسوب میشود که در دوران نامزدی میتوان تا حدودی به آن پی برد، مانند:۱٫پنهانکارییکی از نشانههای پنهانکاری دختر و یا پسر از همدیگر این است زمانیکه دختر و یا پسر، برخی از مسائل را بازگو نمیکنند و یا از جواب دادن به نامزد خود طفره میروند، در نتیجه می توان خیلی راحت به این مسئله پی برد.۲٫تناقضگوییشاید به این مثال توجه کرده اید که «دروغگو، کم حافظه میشود» یکی دیگر از روشهای شناخت افراد این است که وقتی سوالی از او میپرسید، او به دروغ جواب شما را میدهد و اگر در زمان دیگری دوباره همان سوال را پرسید جوابی میدهد که اصلا با قبل مطابقت ندارد.۳٫وانمودکردن یا نقش بازیکردناز طریق تستهای روانشناختی تا حدی میتوان به این خصوصیات پی برد و محک زد که چقدر طرف مقابل میتواند خودش را خوب جلوه دهد و یا نقش بازی کند. البته ناگفته نماند، ممکن است بعضی دختر،پسرها واقعا خودشان را بدتر از آنچه که هستند، نشان دهند.۴٫وسواس داشتنگاهی وقتها فرد از آرایش و لباس پوشیدن طرف مقابل حساسیت نشان میدهد و به طرف مقابل تذکر میدهند، این رفتار نشان میدهد که طرف مقابل بسیار حساس بوده و ریزبین و نکته بین است.۵٫پرتوقع بودنتوقع برخی افراد بیش از توان فرد مقابل است و خیلی راحت می توان این رفتار را شناخت.۶٫عدم سازگاریبارها اتفاق میافتد که دختر و پسر به علت عدم سازگاری از هم جدا میشوند و هیچ تفاهمی ندارد و هرکدام ساز مخالف طرف مقابل را میزند که این رفتار در دوران نامزدی قابل تشخیص است.۷٫زود رنج بودنیکی از ضعفهای زن وشوهر در دوران زناشویی زودرنج بودن آنهاست و خیلی راحت این رفتار را میتوان در دوران نامزدی تشخیص داد.۸٫بیملاحظه بودنیک رفتاری که باعث جدایی در بین زن و شوهر است، این است همسر آنها بیملاحظه است. زمانیکه دختر و یا پسر در دوران نامزدی ملاحظه طرف مقابل و یا خانواده و اطرافیان را نکنند؛ قطعاً آنها بیملاحظه بوده و فقط به فکر نیازهای خود هستند.۹٫عمل نکردن به وعده و مقرراتزمانیکه در دوران نامزدی، بین دختر و پسر قرار ملاقات گذاشته میشود و فرد مقابل طبق همان وقت به محل قرار نمیرسد، میتوان متوجه شد که در آینده هم، به قول و وعده خود عمل نخواهد کرد.۱۰٫عجول بودندر بعضی اوقات شخص مقابل با کوچکترین اشتباه از طرف دختر و یا پسر عصبانی شده و عکس العملهای غیر منطقی از خود نشان میدهند.یکی از بهترین روشهای آشنایی طرفین«مسافرت» است. اگر دختر و پسر در دوران نامزدی به مسافرت بروند، خیلی بهتر میتوانند به روحیات و شخصیت همدیگر آشنا شوند.
ائریه – ائیرین – آریاورته – آورته – آریا ویج – ایرانویج – ایران ویژ – اریانه – اران – پرس ایران – Persia – IRAN به آن گروه از آریاییها که مهاجرت نکردند و در «ناف جهان» که بهزبان اوستایی «ائیرینهوئیجنگه»(airyana-vaējangh) خوانده میشد، ساکن بماندند و با نام ایرج مشهوراند و ایرج (eraj) که بهزبان پهلوی (erech) خوانده میشود، مخفف همان واژهی اوستایی است که به پهلوی و پارسی دری (ویج) تلفظ میشود که همان مرکز جهان معنی میدهد.واژهی ایران که در پارسی میانه به شکل «اران»(erān) بوده، و برگرفته از شکلهای قدیمی «آریانا» یعنی سرزمین آریاییهاست.