• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 191
تعداد نظرات : 47
زمان آخرین مطلب : 4189روز قبل
اهل بیت

ایستگاه عاشقان ابا عبدالله

قصر (کاخ) مُقاتِل

 در مسیر مکه تا عراق نزدیکترین منطقه به «کوفه» بود؛ برخی گویند «بنی مقاتل» صحیح نیست و آنرا مقاتل ذکر کرده اند. قبلا در این منطقه قصری بوده متعلق به "مقاتل بن حسان بن ثعلبه" و علاوه بر آن مسجد و ساختمان های قدیمی داشته و موقع ورود امام حسین (ع) به اینجا، تنها تپه ای از بقایای آن ها مانده بود. این جا منزلگاه بیست و یکم بود که روز چهارم ماه محرم 61 کاروان حسینی به آنجا رسید. زمانی که امام به این منزلگاه رسید خیمه ای برافراشته دید، پرسید این خیمه از کیست؟ گفتند: از عبیدالله بن حر جعفی (از شجاعان کوفه وهواداران عثمان که شاعر بود و در جنگ صفین با علی (ع) می جنگید). حسین (ع) مردی از یارانش را که بنا به نقل اکثر روایات "حجاج بن مسروق جعفی" بود نزد او فرستاد تا او را خدمت آن حضرت آورد. حجاج نزد عبیدالله رفت و گفت: خداوند کرامتی بر تو روزی کرده، اگر قابل باشی! اینکه حسین بن علی (ع) به اینجا آمده و ترا به یاری خود می خواند. عبیدالله می گوید: والله من از کوفه بیرون نیامدم مگر از ترس اینکه حسین آنجا بیاید و من آنجا باشم زیرا بسیاری از مردم را می دیدم که برای جنگ بال او آماده می شدند و چون مسلما می دانم که حسین در این جنگ کشته می شود و من قادر بر یاری او نیستم لذا می خواهم که نه او مرا ببیند و نه من او را ببینم.

منابع:1.فرهنگ عاشورا.جواد محدثی  2.سخنان امام حسین ازمدینه تاکربلا .محمد صادق نجمی

چهارشنبه 15/9/1391 - 11:1
اهل بیت

ایستگاه عاشقان اباعبدالله

عُذَیْبُ الهجانات

حدفاصل راه مکه تا کوفه و شمال شهر کوفه است. حدود 30 کیلومتر تا قادسیه فاصله دارد و از مرزهای عراق است، نوزدهمین منزلگاهی بود که حسین (ع) با یارانش روز 28 ذیحجة الحرام سال 60 هـ.ق به اینجا رسیدند، وجه تسمیه آن: عذیب، تصغیر عذب به معنای آب خوشگوار، که در آن منطقه آب های زیادی و متعلق به «بنی تمیم» بود. هجان به معنی اسب بی اصل (نازا) یا به معنی شتر اصیل و نجیب می باشد و چون آن زمان "نعمان بن منذر" پادشاه عرب حیره شترهایش را آنجا می چراند. هجانات به عذیب اضافه شد، این منطقه قبلا از شکارگاههای شاهزادگان و اعیان ساسانیان بود و شاهان سامانی در این ناحیه پاسگاه ها و مرزدارانی مستقر و یک خندق برگ حفر کرده بودند که ظاهرا آثار آن خندق تا عصر حاضر باقی است. سیدالشهداء علیه السلام در طول حرکتش از مکه به سمت کوفه به این منزلگاه رسید در حالی که "حربن ریاحی" همچنان مسیر آن حضرت را تعقیب می کرد. اینجا بود که حسین (ع) با چهار نفر از مردان سواره چون: "~نافع بن هلال جملی=نافع بن هلال جملی [بجلی]=13914~"، "مجمع بن عبدالله العائذی"، "عمرو بن خالد صیداوی" و "طرماح بن عدی" که راهنمای آنها بود و از کوفه می آمدند و چنین ابیاتی می خواندند، ملاقات کرد:
«یا ناقتی لاتذعری من زجری و امضی بنا قبل طلوع الفجر (الخ)؛ ای شتر، هرچه زودتر مرا حرکت بده تا به مردی برسانی که آقایی و کرامت در سرشت و نژاد اوست» (اشعار حاکی از شوق فراوان به درک حضور امام حسین (ع) بود). آنان به امام حسین (ع) رسیدند و به آن حضرت پیوستند. حر مانع شد و گفت: این چند نفر از کوفه آمده و من آنها را یا بازداشت و زندانی می کنم یا به کوفه برمی گردانم ولی حسین بن علی (ع) فرمود: هرگز من نمی گذارم و از هر گزندی که خود را حفظ کنم، آنانرا حفظ می کنم، اینها یاران منند و مانند آن کسانی هستند که از مدینه با من آمدند لذا حر دست از کارش برداشت و اینجا بود که امام (ع) خبر شهادت یار باوفایش "
قیس بن مسهر صیداوی" را بطور قطعی از آنها شنید و اشک در چشمانش آمد و فرمود: «و منهم من قضی نحبه و منهم من ینظر و ما بدلوا تبدیلا؛ برخی از آنان به پیمان خویش وفا کردند و برخی در انتظارند و به هیچ وجه پیمان خود را تغییر ندادند»، برخی منابع تاریخی دعائی دیگر از امام حسین نقل کردند که پس از شنیدن خبر شهادت"قیس بن مسهر" فرمود: «اللهم اجعل لنا و لشیعتنا عندک منزلا کریما و اجمع بیننا و بینهم فی مستقر رحمتک انک علی کل شی قدیر؛ ای پروردگار من، از برای ما و شیعیان ما در نزد تو منزلت و مکانتی است، ما را با ایشان در رحمت خود مستقر فرما، بدرستیکه تو بر هر چیز توانایی» و همین جا "طرماح بن عدی" حضرت حسین را قسم داد تا از رفتن منصرف شده و به طرف قبیله آنها (طی) بین دو کوه اجا و سلمی برود تا از شر دشمن در امان باشد و امام قبول نکرد و برای او و قومش طلب خیر نمود.

منابع:1.فرهنگ عاشورا.جواد محدثی  2.سخنان امام حسین ازمدینه تاکربلا .محمد صادق نجمی

چهارشنبه 15/9/1391 - 10:48
اهل بیت

ایستگاه عاشقان اباعبدالله

 ذی‌حسم (ذوحَسَم)

نام یکی از منزلگاه های کاروان حسین بن علی علیه السلام و حدفاصل مکه به کوفه (عراق)، این کوه در منطقه ای است در قسمت چپ منزلگاه «شراف». آن زمان که حسین بن علی در راه متوجه شد که سپاهی از کوفه اعزام شده و به سمت آنان در حرکت است، با یارانش به منطقه شراف رسیده بودند و از دور نشانه هایی را مشاهده کردند. حضرت به آنها فرمود: آیا در این نزدیکی ها محل ایمنی وجود دارد که آنجا برویم و آن را پشت سر خود قرار دهیم و فقط از یک جبهه با دشمن روبرو شویم؟ آنان که با منطقه آشنا بودند ذوحسم را نشان دادند و امام یاران را به آنجا برد و قبل از اینکه لشگر حربن یزید ریاحی برسد، آنجا اردوگاه زد. همین جا بود که سپاه امام (ع) با سپاه حر (دشمن) روبرو شد و حسین (ع) دستور داد تا اصحابش و سپاه حر و اسبان آنها را سیراب کنند و پس از استراحت کوتاهی موقع نماز ظهر، موذن مخصوص حسین (ع) اذان گفت و لشگر دشمن با یاران امام حسین (ع) نماز خواندند. حسین بن علی علیه السلام در همین جا بود که 2 سخنرانی برای سپاه کوفه کرد و از آنها خواست تا اگر به دعوتنامه ها و عهد و پیمان خود هنوز وفادارید و من و خاندانم را شایسته رهبری در مقابل مدعیان ناحق خلافت (بنی امیه) می دانید خداوند از شما بیشتر راضی خواهد بود و اگر حق را نمی پذیرید و اکنون خواسته شما غیر از دعوتنامه های شماست، من از همین جا برمی گردم و به همان جایی که آمده ام می روم.
حر از نامه ها و پیام ها اظهار بی اطلاعی کرد و امام (ع) آن ها را توسط "عقبة بن سمعان" به آنها نشان داد. حر فرمان عبیدالله بن زیاد را به آن حضرت ابلاغ کرد، امام دستور داد تا همه اصحاب برگردند و همین جا بود که حر و سپاهش راه را بر آنها بستند ( از آنجا که منزلگاه «شراف» و «ذوحسم» بسیار نزدیک بود و حضرت حسین (ع) در این منطقه مدتی توقف کردند، برخی منابع تاریخی برخورد سپاه حر بن یزید ریاحی با امام حسین (ع) و سخنرانی های آن حضرت را در «شراف» و برخی در همین «ذوحسم» ذکر کرده اند) و در این منزلگاه حسین علیه السلام خطابه ای ایراد نمود. پس از حمد و سپاس خدای تعالی گفت: کار پیش آمد که می بینید و دنیا دگرگون شده و به زشتی گراییده و بدتر شده است خیر آن رفته و از آن، ته ظرفی مانده و معاشی ناچیز مانند یک چراگاه کم مایه، نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل دوری نمی شود؟ مومن باید حق جوی و مشتاق لقای خداوند باشد و من مرگ را جز شهادت نمی بینیم و زندگی با ستمکاران را غیر رنج و سختی دل نمی دانم، و آنگاه "
زهیر بن قین" برخاست و بعد از حمد و ثنای خداوند و ستایش او، حمایت خود را در نصرت و یاری امام خود اظهار نمود سپس "نافع بن هلال" و "بریر بن خضیر" به دنبال صحبت های او، وفاداری خود را ابراز کردند و امام حسین (ع) در حق آنان دعا نمود و ندای الرحیل، الرحیل سرداد. (دربرخی منابع تاریخی وفاداری این یاران را در منزلگاه دیگری ذکر کرده اند).

منابع:1.فرهنگ عاشورا.جواد محدثی  2.سخنان امام حسین ازمدینه تاکربلا .محمد صادق نجمی

چهارشنبه 15/9/1391 - 10:37
اهل بیت

 ایستگاه عاشقان اباعبدالله

بَطْنُ الْعَقَبه

منطقه ای است بین راه مکه تا کوفه (عراق)، بعضی از مورخین از این منطقه با عنوان «بطن العقیق» یاد کرده اند. امام حسین (ع) با کاروان خود بعد از منزلگاه «زباله» به این منطقه می رسد و می گذرد. بنا به نقل محدثان و مورخان از جمله "ابن قولوله" از امام صادق علیه السلام، اینجا بود که سیدالشهداء علیه السلام به مناسبت خوابی که دیده بود به اصحابش گفت: من خود را کشته بینم و به قتل خواهم رسید. گفتند: چگونه یا اباعبدالله؟ فرمود: خوابی دیدم که سگانی مرا می دریدند و بدترین و شدیدترین آنها سگی بود دو رنگ (سیاه و سفید) که همان پیسی است و در همین جا بود که پیرمردی ازقبیله «بنی عکرمه» بنام عمروبن لوذان به آن حضرت برخورد می کند و می پرسد مقصد شما کجاست؟ امام فرمود: کوفه و او به اطلاع رساند که: "ابن زیاد" میان قادسیه و عذیب سواران را بر کمین گذاشته و قسم داد آن حضرت را که از همین جا برگرد چرا که رفتن به کوفه، رفتن به سوی سرنیزه ها و شمشیرهاست. امام حسین فرمود: ای بنده خدا مطلب بر من پوشیده نیست لکن فرمان الهی چنان است که تغییرپذیر نمی باشد، به خدا سوگند آنها دست از من بر نمی دارند تا اینکه رگ حیاتم را قطع کنند و هر گاه اینکار را انجام دهند، خداوند کسی را بر آنان مسلط خواهد کرد که خوارشان می کند آنگونه که خوارترین مردمان باشند.

 منابع:1.فرهنگ عاشورا.جواد محدثی  2.سخنان امام حسین ازمدینه تاکربلا .محمد صادق نجمی

 

 

 

چهارشنبه 15/9/1391 - 10:33
اهل بیت

ایستگاه عاشقان ابا عبدالله

منابع تاریخی شیعه و سنی گزارش‌های گوناگونی آورده‌اند تا آنجا که شش قول در این باره گفته شده است.
قول اول:

سر به بدن ملحق شده است. این قول مشترک میان شیعه و سنی است. علمای شیعه، از جمله شیخ صدوق (متوفای 381 ق)، سید مرتضی (متوفای 436 ق)، فتال نیشابوری (متوفای 508 ق)، ابن نما حلی، سید ابن طاووس (متوفای 664 ق) شیخ بهایی و مجلسی این قول را بیان کرده‌اند.
 شیخ صدوق و پس از او، فتال نیشابوری در این باره می‌نویسند: علی بن حسین علیه السلام همراه زنان (از شام) خارج شد و سر حسین علیه‌السلام را به کربلا باز گرداند.  
سید مرتضی در این باره می‌گوید: روایت کرده‌اند که سر امام حسین علیه‌السلام با جسد در کربلا دفن شد.  
ابن شهر آشوب بعد از نقل سخن فوق از سید مرتضی، از قول شیخ طوسی نقل کرده است که به همین سبب (ملحق کردن سر امام به بدن و دفن آن) زیارت اربعین (از جانب امامان علهیم‌السلام) توصیه شده است.  
ابن نمای حلی نیز نگاشته است: آنچه از اقوال بر آن می‌توان اعتماد کرد، آن است که بعد از آن که سر امام در شهرها گردانده شد، به بدن بازگردانده شد و با جسد دفن شد.  
سید ابن طاووس نوشته است: اما سر حسین علیه‌السلام، روایت شده که سر برگردانده شد و در کربلا با جسد شریفش دفن شد و عمل اصحاب بر این معنا بوده است.  
مجلسی، یکی از وجه‌های استحباب زیارت امام حسین علیه‌السلام را در روز اربعین، الحاق سرهای مقدس را به اجساد توسط علی بن حسین علیهما‌السلام
 بیان کرده است. وی در جای دیگر بعد از نقل اقوال دیگر در این باره می‌نویسد: مشهور بین علمای امامیه آن است که سر امام همراه بدن دفن شده است. 
 
برخی اندیشمندان اهل‌ تسنن نیز این قول را بیان کرده‌اند: 
ابوریحان بیرونی (متوفای 440 ق) در این باره می‌نویسد: و فی العشرین ردّ راس الحسین علیه‌السلام الی مجثمه حتی دفن مع جثته...؛ در روز بیستم (صفر)، سر حسین علیه‌السلام به بدنش ملحق و با آن دفن گردید.  
قرطبی (متوفای 671 ق) می‌نویسد: امامیه می‌گویند که سر حسین علیه‌السلام پس از چهل روز به کربلا بازگردانده و به بدن ملحق شد و این روز نزد آنان معروف است و زیارت در آن روز را زیارت اربعین می‌نامند.  
قزوینی نیز نگاشته است: روز اول ماه صفر، عید بنی‌امیه است، چون در آن روز، سر حسین علیه‌السلام را به دمشق وارد ساختند و در روز بیستم آن ماه، سر ایشان به بدن، باز گردانده شد.  
مناوی (متوفای 1031 ق) نوشته است: امامیه می‌گویند: پس از چهل روز از شهادت، سر به بدن بازگردانده شد و در کربلا دفن شد.
  
قول دوم:
در کنار قبر امیرالمومنین علیه‌السلام؛  
قول سوم:
مسجد رقه در کنار فرات 
قول چهارم:
بقیع نزد قبر مادرش فاطمه علیها‌السلام
 قول پنجم:
دمشق
 قول ششم:
قاهره. 
 بررسی و تامل در این اقوال، این نتیجه را در بردارد که دیدگاه اول، یعنی الحاق سر به بدن، مشهور و مورد اعتماد و عمل علمای شیعه است، از این رو این قول قابل اعتنا و پذیرش است و بنا بر گزارش‌های تاریخی این الحاق در روز بیستم صفر سال 61 بوده است. بنا بر قول مشهور، این کار توسط امام زین‌العابدین علیه‌السلام صورت گرفته است.

منبع :مجله تاریخ در آینه پژوهش، ش 5،

چهارشنبه 15/9/1391 - 9:59
اهل بیت

ایستگاه عاشقان ابا عیدالله

بَیَضه

حدفاصل مکه تا کوفه (عراق) بود، بیضه (با اعراب بیضه نیز در برخی منابع آمده) به معنای زمین سفید، هموار و بدون گیاه، این منطقه که در راه مکه به کوفه است بین «واقصه» و «عذیب» قرار گرفته و متعلق به قبیله «بنی یربوع» می باشد. کاروان حسین بن علی (ع) با سپاهیان حر به موازات و نزدیک یکدیگر حرکت می کردند و هر جا که مکانی مناسب برای استراحت و برداشتن آب بود، فرود می آمدند، یکی از این مکانها بیضة بود. اینجا فرصتی مناسب برای امام (ع) پیش آمد و خطبه معروف خودش را برای سپاهیان حر ایراد فرمود: ای مردم، پیامبر اکرم صلی اله علیه و آله و سلم فرمود: هرکس سلطان جائر و ظالمی را ببیند که محرمات الهی را حلال نموده و عهد و پیمان خدای را بشکند و مخالفت با سنت رسول خدا کند و رفتارش با بندگان خدا، راه گناه و معصیت باشد و ستم کند ولی او در مقابل چنین سلطانی با عمل و یا گفتار اظهار مخالفت نکند، بر خداوند است که هرجا آن ظالم را می برد او را نیز بدان جای برد. آگاه باشید این بنی امیه اطاعت خدا را ترک و از فرمان شیطان پیروی نموده اند، فساد را رواج داده و حدود الهی را تعطیل نموده، فئ را (که بهره ای از بیت المال و اختصاص به خاندان پیامبر داشته) به خودشان اختصاص داده اند، حلال و حرام و اوامر و نواهی خداوند را تغییر داده اند و من به رهبری جامعه مسلمین از اینها شایسته ترم و شما نامه هایی به من نوشتید و فرستادگان شما نزد من آمدند و گفتند که با من بعیت کرده اید و مرا یاری می کنید و در برابر دشمن تنها نمی گذارید، اکنون اگر بر این بیعت خود باقی و وفادار هستید که سعادتمندید، من حسین، پسر علی و فاطمه دختر رسول خدا هستم، من خود با شمایم و وجودم با شما مسلمانان در هم آمیخته و فرزندان و خانواده شما به حکم فرزندان و خانواده خودم است (در میان من و مسلمانان جدایی نیست، من سرمشق و پیشوای شما در زندگی هستم. اگر چنین نکنید و بر عهد خود باقی نمانده اید و بیعت را از خود برداشته اید، به خدا سوگند که این از شما عجب نیست که با پدرم و برادرم و پسرعمویم مسلم نیز چنین رفتار کردید. هرکس فریب شما بخورد و به شما اعتماد کند، ناآزموده مردی است. شما از بخت خود رویگردان شدید و بهره خدا را از دست دادید. هرکس پیمان شکنی کند به خودش ضرر زده است و خداوند به زودی مرا از شما بی نیاز گرداند.
به گفته خطیب خوارزمی امام (ع) این مطالب را به صورت نامه ای بعد از ورود به کربلا به سران و بزرگان کوفه فرستاده، نه اینکه سخنرانی کرده باشد ولی به دلیل اهمیت مطالب احتمال براینست که هم به صورت نامه و هم به صورت خطابه بوده است، بعضی مورخین گفته اند که: در همین منزلگاه بود که "نافع بن هلال جملی"، "
بریر بن خضیر" و "زهیر بن قین" پس از صحبت های حسین (ع) وفاداری خود را اعلام و حمایتشان را بر نصرت و یاری امام خود ابراز کردند و بعد آن حضرت ندای الرحیل، الرحیل سرداد و حرکت کرد. (در برخی منابع تاریخی وفاداری این سه نفر را در منزلگاه دیگری ذکر کرده اند)

منابع:1.فرهنگ عاشورا.جواد محدثی  2.سخنان امام حسین ازمدینه تاکربلا .محمد صادق نجمی

سه شنبه 14/9/1391 - 10:52
اهل بیت

ایستگاه عاشقان ابا عبدالله

زباله 

حدفاصل راه مکه تا کوفه (عراق)، زباله به معنای محلی است که آب را در خود نگه می دارد (محل پر از آب)، اینجا روستایی بود آباد و طوایفی از قبیله بنی اسد در آن ساکن بودند. این مکان جایی است که "ایاس بن عثل طایی" مردی از بنی مالک که اولین فرستاده ای بود که از طرف محمدبن اشعث و به دستور عبیدالله بن زیاد به ملاقات حسین بن علی آمد و نامه ای به او داد که آن حاوی سفارشات مسلم بن عقیل در موقع شهادت بود و چون حسین (ع) نامه را خواند، صحت خبر قتل "مسلم" و "هانی" که قبلا شنیده بود بر او معلوم و سخت ناگوار آمد و اینجا بود که آن قاصد، خبر قتل "قیس بن مسهر صیداوی" و بقولی "عبدالله بن بقطر" را به آن حضرت داد و امام گریست و فرمود: «اللهم اجعل لنا و لشیعتنا عندک منزلا کریما و اجمع بیننا و بینهم فی مستقر رحمتک انک علی کل شی قدیر؛ ای پروردگار من، از برای ما و شیعیان ما در نزد تو منزلت و مکانتی است، ما را با ایشان در رحمت خود مستقر فرما، بدرستیکه تو بر هر چیز توانایی» آنگاه نامه ای بیرون آورد که یکی از طرفدارانش از کوفه برای آن حضرت فرستاده بود و چنین گفت: بسم الله الرحمن الرحیم، اما بعد خبری به ما رسیده جانسوز و دلخراش که مسلم بن عقیل و هانی بن عروه و قیس بن مسهر صیداوی کشته شدند و شیعیان دست از یاری ما برداشته اند و همین جا بود که بیعت خودش را از دیگران برداشت و فرمود: اینک هر کس از شما می خواهد در برگشتن آزاد است و تعهدی ندارد و از ما حقی بر گردنش نیست سپس اکثر مردم متفرق شد و از راست و چپ رفتند و تنها همان ها که از مدینه همراه بودند و کمی دیگر از مردم که در بین راه ملحق شده بودند، بماندند و چون سحر شد به دستور امام (ع) یاران آب برداشته و به طرف عراق راه افتادند.

منابع:1.فرهنگ عاشورا.جواد محدثی  2.سخنان امام حسین ازمدینه تاکربلا .محمد صادق نجمی

سه شنبه 14/9/1391 - 10:43
اهل بیت

ایستگاه عاشقان ابا عبد الله

ثعْلَبیّه

حدفاصل راه مکه تا کوفه (عراق) که به کوفه نزدیکتر و نزدیک منطقه «زرود» واقع شده است. وجه تسمیه آن: ثعلبه نام مردی از بنی اسد بود که آنجا ساکن و چشمه ای حفر کرده بود. این جا مکانی است که "عبدالله بن مسلم" (سلیم) و "منذربن مشمعل" (مذری) که از مردم کوفه بودند و خبر شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را در منزلگاه قبل بنام «زرود» از بکر بن مثعبه شنیده بودند به خدمت امام حسین آمده، سلام کردند و گفتند: خبری داریم. آشکارا بگوییم یا در نهان؟ امام نگاهی به اصحابش کرد و فرمود: من از اینها چیزی پنهان ندارم و آن دو نفر اخبار شهادت مسلم و هانی را به امام (ع) دادند و اما (ع) با شنیدن آن انالله و اناالیه راجعون گفت و اشک او جاری شد و همراهان و بنی هاشم نیز گریستند، فرزندان عقیل گفتند: ما تا انتقام از دشمن نگیریم دست بر نمی داریم و آنگاه عبدالله و همراهش گفتند: یابن رسول الله، این جریان نشان داد که شما در کوفه طرفدار ندارید، بهتر اینست که از همین جا برگردید و حضرت در این جا فرمود: «لاخیر فی العیش بعد هؤلاء؛ پس از اینها دیگر در زندگی خیر و سودی نیست (پس از مسلم و هانی و بعد از مردان و جوانانی مانند اینها)» و در همین منزلگاه بود که یکنفر از مردم کوفه خدمت آن حضرت رسید و امام ضمن گفتگو از او پرسید که اهل کجاست و او گفت: کوفه، امام (ع) به او چنین فرمود: آگاه باش به خدا اگر ای مرد ترا در مدینه دیده بودم، رد پای جبرئیل را در خانه خود در وقت نزول وحی بر جدم را، به تو نشان می دادم. ای برادر کوفی آیا سرچشمه علم مردم پیش ما باشد و آنگاه آنها بدانند و ما ندانیم؟ چنین چیزی نخواهد شد! از این سخن امام (ع) معلوم است که در مقام جواب مرد کوفی اظهار شده، ولیکن متاسفانه درباره اصل سئوال مطلبی در تاریخ پیدا نشده است (بصائر الدرجات، اصول کافی)، نیز در همین منزل شخصی به خدمت حسین بن علی (ع) شرفیاب شد و از آن حضرت تفسیر 2 آیه از قرآن در سوره اسراء را سئوال نمود «یوم ندعوا کل اناس بامامهم؛ در روز قیامت هر قوم و ملتی را با امام و پیشوایشان می خوانیم»، امام در پاسخ او فرمود: برخی پبیشوایان هستند که مردم را به راه راست و به سوی سعادت و خوشبختی دعوت کرده و گروهی به او پاسخ مثبت می دهند و پیروی او می کنند و پیشوا و رهبر دیگری نیز هست که مردم را به سوی انحراف و بدبختی دعوت کرده و عده ای هم دنباله رو آنها می شوند که گروه اول در بهشت و گروه دوم در دوزخ جای دارند و سپس فرمود که اینست معنای آیه فریق فی الجنة و فریق فی السعیر که گروهی در بهشت و گروهی در جهنم اند (به نقل از شیخ صدوق، خطیب خوارزمی).
کاروان حسین بن علی علیه السلام یک شب در این منزلگاه ماند. هنگام صبح مردی از اهالی کوفه بنام "ابوهره ازدی" با امام برخورد کرد، بعد از سلام گفت: یابن رسول الله، چه باعث شد که از حرم خدا و جدت بیرون آمدی؟ حسین گفت: و یحک یا اباهره، چه می گویی؟ بنی امیه مالم را گرفتند، صبر کردم، به خاندانم بد گفتند، تحمل کردم و خواستند خون مرا بریزند، بگریختم. قسم به خدا که این گروه ستمکار مرا می کشند و خداوند لباس ذلت بر آنها می پوشاند و شمشیری تیز بر سر آنها گمارد و مسلط کند بر آنها کسی را که زیر دست او از قوم سبا هم خوارتر شوند.

منابع:1.فرهنگ عاشورا.جواد محدثی  2.سخنان امام حسین ازمدینه تاکربلا .محمد صادق نجمی

سه شنبه 14/9/1391 - 10:34
اهل بیت

ایستگاه عاشقان ابا عبدالله

  زرود
از دیگر منزلگاه های کاروان سید الشهداء (ع)، حدفاصل راه مکه تا کوفه (عراق)، دوازدهمین منزلگاه امام حسین(ع) بود که در روز اثنین الواحد و العشرین از ماه ذیحجه به آنجا رسیدند. منطقه ای است ریگزار میان «ثعلبیه» و «خزیمیه». سرراه حاجیانی که از بغداد می آمدند و محل مناسبی برای توقف آنان بود و بیشتر به قبیله «بنی اسد» و «بنی نهشل» اختصاص داشت. وجه تسمیه آن: به خاطر شن زار بودن، آب باران را در خود فرو برده و می بلعد (زورد به این معناست)، این جا مکانی است که حسین بن علی علیه السلام با "زهیر بن قین" و همراهانش که از حج برمی گشتند برخورد کرد و او را به یاری خود دعوت کرد و اگرچه زهیر تا آن موقع ابا می کرد لکن به تشویق همسرش، دعوت حسین (ع) را لبیک گفت و با همراهانش وداع کرد و از همین جا در رکاب آن حضرت حاضر شد و این جا مکانی است که "عبدالله بن مسلم" (سلیم) و "منذربن مشمعل" که از حج برمی گشتند و می خواستند هرچه زودتر به کاروان حسین (ع) رسیده و سرانجام کار او را بدانند مردی از اهل کوفه بنام "بکر بن متعبه اسدی" را دیدند و از وضع کوفه پرسیدند و او اینجا خبر کشته شدن مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را به آنها داد و اینکه بدن های آن دو شهید را در بازار کوفه دیده که بر زمین می کشاندند. عبدالله می گوید: پس از شنیدن این خبر، ما به قافله حسین (ع) رسیده و تا هنگام غروب به منزلگاه ثعلبیه وارد شدیم.

منابع:1.فرهنگ عاشورا.جواد محدثی  2.سخنان امام حسین ازمدینه تاکربلا .محمد صادق نجمی

 

 

سه شنبه 14/9/1391 - 9:56
اهل بیت

ایستگاه عاشقان ابا عبدالله

 خُزَیمِیّه

 «به ضم اول و فتح دوم، تصغیر خزیمه و به گمان من منسوب به خزیمة بن خازم است. خزیمیه یكی از منزلگاه های حج است پس از ثعلبیه از سوی كوفه و پیش از اجفر واقع است. گروهی گفته اند كه میان آنجا تا ثعلبیه 32 میل فاصله است و گفته شده است: حزیمیه به حأ بدون نقطه.» گفته شده است: خزیمیه: منسوب است به خزیمة بن حازم و پیش از زرود واقع است.»
ابن اعثم كوفی گوید: «حسین رفت تا در خزیمیه فرود آمد و یك شبانه روز در آنجا ماند. چون بامداد شد خواهرش، زینب دختر علی نزد حضرت آمد و گفت: آیا چیزی را كه دیشب شنیدم به شما خبر دهم؟!
حسین (ع) گفت: چه شنیده ای؟

گفت: دیشب برای انجام كاری بیرون رفتم و شنیدم كه منادی ای ندا می داد:

ألا یا عین فاحتفلی بجهد * و من یبكی علی الشهدأ بعدی * علی قومٍ تسوقهم المنایا   * بمقدار الی انجاز و عدِ

ای چشم خوب توجه كن، پس از من چه كسی برای شهیدان می گرید * بر مردمی كه مرگ آنان را برای انجام وعده الهی به پیش می برد

حسین (ع) گفت: خواهرم آنچه مقدر باشد همان می شود.عده ای پیوستن «زهیر بن قین» به حسین (علیه السلام) را در این منزلگاه گفته اند.
منابع:1.فرهنگ عاشورا.جواد محدثی  2.سخنان امام حسین ازمدینه تاکربلا .محمد صادق نجمی

سه شنبه 14/9/1391 - 9:44
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته