تبیان، دستیار زندگی

مردی در نمایشگاهی گلدان می فروخت . زنی نزدیك شد و اجناس او را بررسی كرد . بعضی ها بدون تزیین بودند، اما بعضی ها هم طرحهای ظریفی داشتند

زن قیمت گلدانها را پرسید و شگفت زده دریافت كه قیمت همه آنها یكی است

او پرسید:چرا گلدانهای نقش دار و گلدانهای ساده یك قیمت هستند ؟چرا برای گلدانی كه  وقت و زحمت بیشتری برده است ، همان پول گلدان ساده را می گیری؟

فروشنده گفت: من هنرمندم . قیمت گلدانی را كه ساخته ام می گیرم. زیبایی رایگان است

الــهــی دلی ده که شـوق طاعـت افـزون کنـد و تـوفیق طاعـتی ده کـه ببهشـت رهنمون کند.

الــهــی دلـی ده کـه در کــار تــو جــان بــازیـم و جــانـی ده کـه کــار آن جـهــان بـسـازیـم.

الــهــی نفسـی ده کـه حلقـه بنـدگـی تـو گـوش کند . جـانی ده کـه زهر حکمـت تـو نـوش کند.

الــهــی دانـــایــی ده کـــه در راه نـیـفـتـیـم و بـیـنـــایــی ده کـــه در چــــاه نـیـفـتـیـم.

الــهــی پـایی ده کـه با آن کـوی مهـر تـو پوئیم و زبانی ده کـه با آن شکـر آلای تـو گـوئیم.

ای عزیز نیکـویی نمـودن بدلـهـا ره یافتن است و دلنـوازی کردن بخشنـودی شتـافتن است

              ایــن امــریــسـت خـجـسـتـه کــه بـجـز صـاحــبـدلان مـقـبـل درآن قـــدم نــزنـنـد

ای جـمـلـه بـیکـسـان عـالـم را کـس 

یـک جـو کرمـت تـمـام عـالـم را بـس

مـن بـیکـسـم و کـسی نـدارم جز تـو

یا رب به فریاد من بی کس رس

مردی زیر باران از دهكده كوچكی می گذشت . خانه ای دید كه داشت می سوخت و مردی را دید كه وسط شعله ها در اتاق نشیمن نشسته بود

مسافر فریاد زد : هی،خانه ات آتش گرفته است! مرد جواب داد : میدانم

مسافر گفت:پس چرا بیرون نمی آیی؟

مرد گفت:آخر بیرون باران می آید . مادرم همیشه می گفت اگر زیر باران بروی ، سینه پهلو میكنی

زائوچی در مورد این داستان می گوید : خردمند كسی است كه وقتی مجبور شود بتواند موقعیتش را ترك کند

این تست روانشناسی  منسوب به  زیگموند فروید مرحوم پدر علم روانكاوی است.

برای انجام این تست فرض کنید که در خانه هستید و این  پنج اتفاق به صورت  همزمان برای شما پیش می آید.

1- تلفن زنگ میزند

2- بچه تان گریه میکند.

3-یکی در خانه را می زند و صدایتان میکند.

4- لباس ها را بیرون روی طناب پهن کرده اید و باران میگیرد .

5- شیر آب را در آشپز خانه باز گذاشته اید و آب دارد سر ریز میشود.

خب حالا با این وضعیت شما به ترتیب کدوم کار ها رو انجام میدید، یعنی از شماره ی 1 تا 5 رو با چه اولویتی انجام میدهید؟

اولویت های خود را تعیین کنید و برای تحلیل آن همین  پایین را ملاحظه بفرمائید.

 .

.

.

.

.

.

.

.

هر یک از 5 مورد بالا نشون دهنده یکی از جنبه های زندگی شماست.

1- زنگ تلفن،  نشانه شغل و کار شماست.

2- گریه بچه،  نشان دهنده خانواده است.

3- زنگ در خانه ، نشان دهنده دوستان شماست.

4- لباس ها، نشان دهنده پول است.

5- سر رفتن آب، نشون دهنده غرایز  است.

ترتیب انتخاب های شما نشون دهنده اولویت های ذهن شما در زندگی است.

روزی پسر قاضی شهر ، گربه همسایه شان را کشت .صاحب گربه بدون آنکه قاضی را از این حادثه مطلع کند از قاضی پرسید : "خون گربه بریدنی  است(آیا خون گربه تاوان دارد) ؟

 " قاضی گفت :" بله باید پوست آن را کند و از طلا پر کرد و به صاحب آن پس داد."

 مرد گفت : "خوب ، گربه را پسرت کشته ."

 قاضی گفت :" به جای زر می توان کاه زرد هم داد. "

 مرد گفت : " تا به نفع تو بود زر بود حالا که به نفع من است کاه زرد ؟ "

امثال و حکم دهخدا

تملق غذای ابلهان است ) ویلیام شكسپیر (
باور داشتن ، قوی بودن است . شك و تردید انرژی را زایل می سازد. عقیده قدرت است )ویلیام رابرتسن(
بزرگترین درس زندگی اینست كه گاهی ابلهان درست می گویند) وینستون چرچیل (
حقیقت را دوست بدار اما اشتباه را عفو كن ) ولتر(
خرابكاری یك مملكت از دو چیز است : اول نداشتن مردمان دانا و لایق ، دوم نبودن آنها در راس امور مملكت ) ولتر(
 وجود نیروی تخیل یك عنصر اساسی در نوابغ است ) شوپنهاور(
تجربه همیشه به نفع انسان نیست ، زیرا هیچ حادثه ای دو بار به یك شكل اتفاق نمی افتد ) وینستون چرچیل (
در میان تراژدیهای بشر ، گناهی از این بزرگتر نیست كه شخصی ریا كار باشد ) فرانسیس بیكن (

ناتوانان نمی توانند راستگو باشند ) آلبر كامو (
جائی كه عشق هست ، خدا هست ) لئو تولستوی (
اگر خدائی نباشد باید او را اختراع كرد ، اما تمامی طبیعت فریاد بر می آورد كه خدا هست ) ولتر(
بدبخت ترین و مفلوكترین انسان كسیست كه به عدم تصمیم گیری عادت كرده است )ویلیام جیمز(
من همه چیز خود را به گرسنگی ها و مشقات ایام جوانی مدیونم ) ناپلئون بناپارت (
از نادانان بیش از متقلبان باید ترسید ) ملكه كریستینا (
اگر در تمام جهان یك ذره ی بی مقدار از قوانین گیتی متابعت نمی كرد ، مدتهای مدیدی بود كه جهان ما دیگر این جهان نبود ) موریس مترلینگ(
انسان یگانه جانداریست كه می داند میمیرد ) آندره مالرو(
بهترین زمان برای كنترل احساس ، لحظه ی شروع آن است ) آنتونی رابینز (
بشر وقتی از امید و رؤیا دور بماند ، مرده ای بیش نیست )سقراط (
مرد بزرگ به خود سخت می گیرد و مرد كوچك به دیگران ) كنفسیوس(
هر قدر كسی را بیشتر دوست دارید ، كمتر مغرورش كنید )مولیر (
عوام ثروتمندان را محترم میدارند و خواص ، دانشمندان را ) افلاطون(
نعمت های خویش را بشمار نه محرومیت ها را ) دیل كارنگی (
پیری انسان به پیری شرائینش بستگی دارد و جوانی او به افكارش ) ویل دورانت(
صورت شما كتابیست كه مردم می توانند از آن چیز های عجیب بخوانند ) ویلیام شكسپیر (

مشاهیر ، اگر چه دست به كارهای بزرگ زده اند و نام خود  را در تاریخ  بشریت،جاودانه كرده اند .اما گروهی از همین افراد ،عادت های عجیب و غریبی داشته اند كه اگر افراد عادی همان کارها را مرتکب می شدند ،  همگان آنها را دیوانه می پنداشتند . اما درباره مشاهیر بسیاری معتقدند  كه این عادات به خاطر نبوغ زیاد آنها بوده است . برخی از این عادات عجیب مشاهیر:

 « سر هانری ویكینس » كاشف معروف قطب به « شیپور » علاقه زیادی داشت و معتقد بودكه صدای شیپور می تواند حواس او را متمركز كند !

 «  والت دیسنی »  آفریننده  « میكی موس »   و  دهها کاراکتر كارتونی دیگر به طور غریبی از عنكبوت می ترسید به همین دلیل وقتی وارد اتاقی می شد قبل از هر كار گوشه و كنار آن را نگاه میكرد كه مبادا عنكبوتی در آنجا وجود داشته باشد .

 « هنری فورد » مخترع معروف اتومبیل هرگز از تختخواب مخصوص خود جدا نمی شد . بنابراین ،وقتی هم به مسافرت می رفت ، آن تختخواب را باخود می برد !

 « سر گیلبرت پارگر »  رمان نویس  مشهور انگلیسی هنگامی كه  مطالب  مورد نظر  را برای منشی  خود دیكته می كرد  یك  دستمال  كلفت  سیاه رنگ  روی  چشمانش می بست زیرا عقیده داشت به این وسیله بهتر می تواند افكارش را متمركز كند !

 « دموستن »  سخنران   و ادیب یونانی ،  برای آن كه لكنت  زبان خود را از بین ببرد ، زیر زمینی ساخت و هر روز در  آن زیر زمین  به سخنرانی پرداخت . او  برای آنكه هوس نكند از محل تمرین بیرون بیاید ، نصف موی سرش را  می تراشید  وخود را  به صورت  زشت و مضحكی  در می آورد تا نتواند در انظار ظاهر بشود !

 « فرانكلین » سیاستمدار و دانشمند آمریكایی معتقد بود كه انسان هر  چه خود را  بیشتر در  معرض هوای سرد قرار بدهد ، از سلامتی بیشتری بر خوردار می شود او در روزهای سرد زمستان لباسش را در می آورد و در اتاقی بدون  بخاری ده دقیقه راه می رفت. او در اتاق خوابش نیزچهار تختخواب  گذاشته  بود  كه  شبها ،  هر وقت  اندكی احساس  گرما می كرد ، از تختی  به تختی دیگر می رفت و تا صبح ، به تناوب ،در چهار تختخواب می خوابید تا از گرما به دور باشد !

 « وینستون چرچیل » هر كاغذ نوشته ای راكه به  دستش  می افتاد  گوشه های  آن ر ا پاره می كرد و هر گز توجه نمی کرد كه كاغذ مورد نظر مثلاً یك سند بسیار مهم سیاسی است بعد هادر وزارت خارجه انگلیس هر كاغذ گوشه بریده كه به دست می آمد معلوم می شد روزی به دست« چرچیل » افتاده بوه است ! 

 ... و با لا خره ، نویسندگان و هنرمندانی كه نامشان در زیر می آید  به طریقی كه اشاره می شود برای خلق اثار خود الهام می گرفتند.

 ژرژ ساند : از كشیدن سیگار برگ

فرانسیس بیكن : از نوای بلبلان

بتهوون : از اینكه هر ساعت یك بار سطلی از آب سرد بر سر خود بریزد