• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1436
تعداد نظرات : 368
زمان آخرین مطلب : 5158روز قبل
تست های هوش و روان شناسی و سرگرمی
جوابهای خود را روی یک صفحه کاغذ بنویسید. آنچه را که به طور طبیعی به ذهنتان می رسد یادداشت کنید. زمان لازم برای آن که خودتان را واقعاً در موقعیتهای گفته شده احساس کنید، در نظر بگیرید. در غیر این صورت این آزمون جنبه تفریحی‌اش را از دست خواهد داد.

 

 

 

1) خود را در یک کشتی تصوّر کنید که در حال غرق شدن است. شما خود را به آب می‌اندازید و با شناکردن خود را به یک قایق نجات می‌رسانید و از آن بالا می‌روید. چند نفر دیگر را در آن قایق نجات همراه خود می‌بینید؟

 

2) خود را به ساحل می‌رسانید و بیابان وسیعی را در مقابل خود می‌بینید. چند وسیله شخصی و مقداری خوراکی بر می‌دارید و در جستجوی نجات، راه بیابان را در پیش می‌گیرید. چند جفت کفش برمی‌دارید؟

 

3) پس از یک راه‌پیمایی طولانی و سخت، از یک تپه شنی بالا می‌روید و با خوشحالی شهری را در دوردست می‌بینید. همچنین متوجه می‌شوید که در فاصله‌ای نه چندان دور در سمت راست شما واحه‌ای وجود دارد. آیا ابتدا به آنجا می‌روید و برای مدتی کوتاه، یا هر چقدر که می‌خواهید استراحت می‌کنید و یا آن که آن را نادیده گرفته به راهتان به سوی شهر ادامه می‌دهید؟

 

4) پس از ورود به شهر، قصری توجه شما را به خود جلب می‌کند و تصمیم می‌گیرید که وارد آن شوید. پس از عبور از دروازه‌ها، خود را در یک راهروی طولانی می‌یابید که به اتاق پادشاه منتهی می‌شود. وارد اتاق می‌شوید و شاه و ملکه را می‌بینید که در کنار هم به تخت نشسته‌اند. شاه و ملکه چه شکلی هستند؟ و چه ویژگیها و خصوصیاتی را برایتان مجسم می‌کنند؟

 

5) از آن اتاق خارج می‌شوید و از یک پلکان مارپیچی پایین می‌روید. تاریک و سایه‌دار است، با مشعل‌هایی بر روی دیوار که به طور نوبتی روشن و خاموش می‌شوند. همین طور که پائین می‌روید، ناگهان یک زن (اگر شما مرد هستید) و یا یک شوالیه (اگر شما زن هستید) از کنارتان عبور می‌کند. شما فقط برای یک لحظه صورتش را می‌بینید و این تصویر، یک نفر که می‌شناسید را به یادتان می‌آورد. او چه کسی است؟

 

6) پلّه‌ها شما را به اتاق پذیرایی می‌رساند و شما میز بسیار بزرگی با یک گیلاس پایه‌دار در وسط آن می‌بینید. به گیلاس نگاه کنید. چقدر آن پر از مایعات است؟

.

.

.

.

.

تعبیر پاسخ هایتان را همین پایین ببینید

.

.

.

.

1) تعداد دوستان واقعی که دارید.

 

2) تعداد عشقهای واقعی که قبل از ازدواج خواهید داشت.

 

3) اصول اخلاقی شما در کار.

 

4) آنچه تصوّر کرده‌اید آن چیزی است که به نظر شما یک زوج ایده‌آل باید آن گونه باشند.

 

5) این همان شخصی است که تا پایان عمر، ذهنتان درگیر اوست.

 

6) میزان پر بودن گیلاس، نشانگر این است که شما در یک رابطه دوستی چقدر از خودتان مایه می‌گذارید.

 

يکشنبه 5/2/1389 - 10:25
کامپیوتر و اینترنت
در مواقع بسیار ضروری یا اضطراری ، تلفن موبایل یا سلولی تان 
  میتواند بعنوان یک نجات دهندهء زندگی یا یک وسیله
اضطراری برای حفظ بقاء تان عمل نماید. مواردی را که قادر 
 خواهید بود با تلفن همراه یا سلولی تان انجام دهید، در ذیل ذکر
گردیده اند:
الف - گرفتن شماره 112 با موبایلتان 
  اگر متوجه شدید که خارج از شبکه سرویس دهنده یا اپراتور مورد
استفاده تان هستید و با یک حالت اضطراری یا اورژانس روبرو شده اید، 
 شماره 112 را شماره گیری نمایید. تلفن همراه یا موبایل تان برای
پیدا نمودن هرشبکه موجود جهت برقرار نمودن تماس، جستجو 
 می نماید. جالب است بدانید که اگر صفحه کلید تلفن همراهتان قفل 
 باشد باز هم قادر به گرفتن این شماره خواهید بود . 
ب -  آیا کلیدهایتان را در اتومبیل قفل شده تان جا گذاشتید؟
آیا اتومبیل تان دارای وسیله فعال شونده از راه دور یا ریموت
(Remote)   جهت باز کردن قفل ها میباشد؟ این موضوع ممکن
است روزی بدردتان خورده و مفید واقع شود. یک دلیل خوب
جهت داشتن یک تلفن همراه اینست که اگر شما کلیدهایتان را در
اتومبیل تان با درهای قفل شده جا گذاشته باشید و کلیدهای زاپاس
در خانه تان باشد با تلفن همراه شخص ساکن در خانه تان با
استفاده از تلفن همراه  خودتان تماس بگیرید. 
تلفن همراه تان را در حدود یک فوت (48/30 سانتیمتر) نزدیک
در اتومبیل تان نگه داشته و از شخص مستقر در خانه بخواهید
همزمان با اینکه کنترل از راه دور یا ریموت باز کردن درب اتومبیل شما 
را نزدیک تلفن همراهش نگاه داشته، دگمهء Unlock (باز کردن
قفل درب اتومبیل تان)  را فشار دهد. سپس قفل درب های اتومبیل
شما باز خواهد شد. و از اینکه شخصی مجبور به آوردن دستگاه
ریموت قفل اتومبیل شما شود، جلوگیری خواهد شد. در این حالت،  فاصله هیچ مشکلی را بوجود نمی آورد . و شما میتوانید صدها مایل دورتر از خانه تان باشید. اگر بتوانید به شخصی که دارای "ریموت – Remote "
دیگر اتومبیل تان می باشد، دسترسی پیدا کرده قادر خواهید بود از
این طریق درب های قفل شده اتومبیلتان را باز نمایید. 
(* ناشر این مطلب اضافه مینماید که این مورد خوب کار کرده و
مشکلی ندارد!  او این مسئله را امتحان نموده و توانسته دربهای قفل 
 شده اتومبیلش را از طریق یک تلفن همراه یا موبایل باز نماید.*) 
ج -  مقدار شارژ مخفی تلفنهای همراه: تصور کنید که شارژ باتری
تلفن همرا تان بسیار کم میباشد، و شما در انتظار یک تلفن مهم میباشید
و شارژرتان نیز همراه تان نیست. تجهیزات نوکیا با یک ویژگی ،
" شارژ رزرو شده "، به بازار ارائه میشوند؟؟. جهت فعال نمودن این
ویژگی کلیدهای *3370#   را به ترتیب از چپ به راست بر روی
صفحه کلید موبایلتان فشار دهید و تلفن همراهتان  کارش را با شارژ
رزرو شده اش مجددا" شروع خواهد نمود و سپس 50% افزایش انرژی
(شارژ) در باتری اش را نشان خواهد داد. 
د -  چگونه گوشی تلفن همراه سرقت شده تان را غیر قابل استفاده
نمایید؟
برای اینکه شماره سریال تلفن همراه تان را چک نمایید، کاراکترهای
زیر را به ترتیب از چپ به راست از طریق صفحه کلید تلفن همراه تان
وارد نمایید: *#06# .
پس از وارد نمودن کاراکترهای بالا، یک کد دیجیتالی 15 رقمی بر روی
صفحه نماش تلفن همراهتان ظاهر میشود. این شماره 15 رقمی برای
گوشی شما منحصر بفرد می باشد. این شماره را یادداشت و در مکان
امنی نگاهداری و حفظ نمایید. زمانیکه تلفن همراهتان سرقت شد،
میتوانید به فراهم کننده خدمات یا اپراتور تلفن همراه تان تلفن زده و به
آنها این کد 15 رقمی شماره سریال تلفن همراه تان را بدهید. 
اپراتورتان سپس قادر خواهد بود که گوشی سرقت شده را مسدود و
غیر قابل استفاده نماید و از اینرو حتی اگر سارق سیم کارت درون 
 تلفن همراه تان را نیز عوض نماید، تلفن همراه تان کاملا" غیر قابل
استفاده خواهد بود.
احتمالا" تلفن همراه سرقت شده تان را مجددا" پس نخواهید گرفت،
اما حداقل مطمئن خواهید شد که هر شخصی آن را سرقت نموده قادر
به استفاده  و یا فروش آن نخواهد بود. 
اگر موارد ذکر شده در بالا را انجام دهید، دیگر دلیلی برای سرقت
تلفنهای همراه وجود نخواهد داشت
شنبه 4/2/1389 - 19:45
دانستنی های علمی

تا حالا فکر کردید که آلبرت انیشتین فیزیکدان معروف را چقدر می شناسید؟! نابغه گیج و پریشان خیالی که نظریه نسبیت عام و خاص را مطرح کرد و ثابت کرد.
آیا تا حالا میدونستید که آلبرت انیشتین هنگام تولدش دارای یک سر بزرگ بود تا حدی که مادرش فکر میکرد که اون ناقص الخلقه به دنیا اومده؟!آیا میدونستید که آلبرت قبل از اینکه ازدواج کنه دارای یک بچه مرموز! بود؟!
برای اینکه بخواهید حقایق مبهم بیشتری از زندگی آلبرت انیشتین را بدونید نوشتار زیر را بخونید:

1- آلبرت انیشتین یک کودک چاق با یک سر بزرگ بود.
موقعی که مادر آلبرت – Pauline Einstein- او را به دنیا آورد،سر او آنقدر بزرگ و بدشکل بود که مادرش فکر می کرد که او ناقص الخلقه به دنیا آمده است!
به دلیل اینکه پشت سر آلبرت خیلی بزرگ به نظر می رشید خانواده اش در ابتدا او را یک موجود شگفت آور تصور می کردند.به هر حال پزشک توانست خانواده آلبرت را متقاعد کند که مشکل خاصی نیست.البته نگرانی خانواده آلبرت بی دلیل هم نبود زیرا در هنگام تولد او موجودی شبیه یک هیولا بود؛هرچند با گذشت زمان سرش به وضعیت نرمال برگشت.
جالب است بدانید که موقعی که مادر بزرگ آلبرت او را برای اولین بار دید بصورت مدام زیر لب جمله"بیش از حد چاق است" را تکرار می کرد!
به هر حال بر خلاف تمام ترسها و اضطرابها آلبرت به حالت نرمال بزرگ شد به جز اینکه کمی بیش از حد او آرام به نظر می رسید!

2-آلبرت انیشتین بعنوان یک بچه مشکل صحبت کردن داشت(لکنت زبان)


یکی از عکسهای آلبرت انیشتین که از دانشگاه Hebrew University of Jerusalem بدست آمده است.

آلبرت در زمان کودکی اش به ندرت صحبت می کرد و موقعی هم که صحبت می کرد خیلی آرام بود!
در واقع او ابتدا همه جملات را در ذهنش می سنجید(و یا آنها را زیر لب تکرار میکرد)و تا موقعی که به درستی آنها مطمئن نمی شد آنها را به زبان نمی آورد.بر طبق گزارشات آلبرت این حالات را تا 9 سالگی داشت و پدر و مادر آلبرت از اینکه او عقب افتاده باشد می ترسیدند.
حکایت جالب زیر توسط مورخ علم- Otto Neugebauer- از زندگی آلبرت نقل شده است:
چون که آلبرت لکنت زبان داشت پدر و مادر او خیلی نگرانش بودند.سرانجام یک شب سر میز شام آلبرت سکوت را شکست و گفت:"سوپ خیلی داغ است"
پدر و مادر آلبرت که خیلی تسکین یافته بودند گفتند که چرا تابحال او یک کلام حرف نزده بود و آلبرت جواب داد:چون تابحال همه چیزهایی که خورده خوب بوده است!
Thomas sowell در کتابش نوشته است بر خلاف آلبرت که دیر صحبت کردن را شروع کرد تعداد زیادی از مردم باهوش و نابغه  در زمان کودکی پیشرفت کرده اند.او این شرایط را "Einstein syndrome" (علائم بیماری انیشتنی) نامید.

3- نخستین جرقه های علاقه آلرت به علم و بخصوص فیزیک از توجه به یک قطب نما گرفته شد.
موقعی که آلبرت در سن 5سالگی در وضعیت بیماری روی تخت خواب در حال استراحت بود پدرش یک وسیله کوچک جذاب و ساده جیبی را به او نشان داد که باعث علاقه او به علم شد و آن یک قطب نما بود.
آنچه که آلبرت5 ساله را به این وسیله کوچک علاقه مند کرد این بود در هر حالتی که قطب نما به چرخش در می آمد عقربه(سوزن)آن همیشه در یک مسیر مشابه بود.او فکر میکرد که یک مقدار نیرو در یک فضای خالی فرضی که روی سوزن قطب نما اثر میکند باید وجود داشته باشد!

4- آلبرت انیشتین در امتحان ورودی دانشگاه رد شد
در سال 1895 در سن 17 سالگی آلبرت برای ورود به مدرسه Swiss Federal Polytechnical یا ETH در خواست کرد.آلبرت ریاضیات و شاخه های فنی امتحان ورودی را پاس کرد اما در بقیه درسها مثل تاریخ،زبان،جغرافی و... رد شد!آلبرت مجبور شد به مدرسه فنی و حرفه ای برود هر چند سال بعد در این کالج پذیرفته شد.

5- آلبرت انیشتین یک بچه نامشروع داشت!
در دهه 1980 نامه های خصوصی آلبرت مورد خاصی از زندگی نابغه فیزیک را آشکار کرد.او یک دختر نامشروع از Mileya Maric که یکی از شاگردانش بود، داشت.(البته بعدا آلبرت با میلیا ازدواج کرد)
در اواخر ژانویه سال 1902، و یک سال قبل از ازدواجشان میلیا دختری به اسم Lieserl بدنیا آورد که آلبرت این دختر را هرگز ندید و سرنوشتش ناشناس باقی ماند.
البته در نامه های بدست امده از آلبرت به اسم Lieserl اشاره شده است؛دختری که طی یک فرایند سخت زایمان به دنیا آمد ولی اسم رسمی و واقعی این دختر هنوز نامعلوم باقی مانده است و حتی سرنوشت این دختر هم تاکنون نامعلوم بوده است!
Michele Zackheim در کتابش به نام"دختر انیشتین" نتیجه گرفته است که Lieserl روزهای ابتدائی عمر این دختر دارای مشکلات حاد جسمی بوده است تا جائی که آلبرت متقاعد شده بود که او (دخترش)جان خود را از دست داده است ولی بعداً با مطالعه نامه هائی که گفته شد، دریافت که در سپتامبر 1903 میلیا این دختر را بعنوان فرزند خوانده به دیگری سپرده است!
در یک نامه از آلبرت به میلیا در 19 سپتامبر 1903 نام Lieserl برای آخرین بار ذکر شد و از آن موقع تاکنون هیچ کس از این دختر هیچ چیز نمی داند.

6- آلبرت انیشتین از همسر اولش بیزار شد ولی به او پیشنهاد یک قرارداد عجیب را داد!
بعد از اینکه آلبرت با میلیا ازدواج کرد آنها صاحب دو فرزند پسر به نامها Hans  و Eduard شدند.
موفقیت های آکادمیک آلبرت و مسافرتهای جهانی او باعث کم ارزش شدن همسرش در نظر او شد و برای مدتی آلبرت و همسرش سعی کردند مشکلاتشان را حل کنند و حتی آلبرت پیشنهاد یک قرارداد عجیب را به میلیا داد.
این قرارداد عجیب بین این دو زن و شوهر دارای مفادی بود که آلبرت فقط به شرط قبول آنها از طرف همسرش حاضر به ادامه زندگی با او بود،قراردادی که اتفاقا به امضای همسرش رسید هر چند آلبرت در نهایت از او جدا شد...


 

و اما این شرایط عبارت بودند از:
الف:شما(آلبرت)مطمئن خواهید شد که:
1- لباس و رخت های شستنی تان در شرایط خوبی نگهداری خواهد شد
2- سه وعده غذائی را بطور منظم در اتاقتان دریافت خواهید کرد
3- اتاق خواب و مطالعه تان تمیز خواهد بود و مخصوصا میزتان که فقط برای استفاده شما(آلبرت)است.

ب: من هم از همه ارتباط شخصی با شما دست خواهم کشید تا موقعی که تنها به دلایل اجتماعی اجتناب ناپذیر باشد
ج:در صورتی که شما درخواست کردید من حتی از صحبت کردن با شما خودداری خواهم کرد!

*میلیا(همسر آلبرت)همه این شرایط را قبول کرد!
آلبرت برای همسرش دوباره نوشت تا مطمئن باشد که او همه مفاد را اجرا خواهد کرد و آلبرت هم بعنوان مثال متعهد شد که:
من(آلبرت)به تو اطمینان میدهم که در مورد رفتار درست یک زن به تو به عنوان یک زن غریبه (و نه همسر!!!)رفتار خواهم کرد.

7- آلبرت انیشتین با پسر بزرگش سازگار نبود


بعد از طلاق،رابطه آلبرت با پسر بزرگش- Hans- بد شد.دلیل اصلی این امر مخالفت پسر بزرگ آلبرت با پدرش در مورد جدائی از مادرش بود.این اختلافات موقعی فزونی یافت که هنس خواست با دختری بزرگتر از خودش که اتفاقاً از نظر ظاهری زیاد هم جذاب نبود ازدواج کند.آلبرت با ازدواج پسرش با این دختر که Frieda Knecht نام داشت شدیداً مخالف بود.در هر صورت هنس با این دختر در سن 23 سالگی ازدواج کرد و همین امر باعث جدائی پسر و پدر از همدیگر شد و Hans به ایالات متحده مهاجرت کرد و در نهایت موفق شد مدرک پرفسوری مهندسی هیدرولیک خود را از دانشگاه UC Berkeley دریافت کند.
حتی در ایالات متحده هم پدر و پسر از همدیگر جدا بودند و در نهایت موقعی که آلبرت از دنیا رفت ارث کمی را برای هنس به جا گذاشت.

8- آلبرت انیشتین مرد زنها بود!


آلبرت انیشتین همراه با همسر دوم خود(Elsa)

بعد از اینکه آلبرت از میلیا جدا شد،بلافاصله با دختر یکی از اقوام نزدیک خود به اسم Elsa Lowenthal ازدواج کرد.البته در ابتدا آلبرت قصد داشت با دختر Elsa که حاصل ازدواج اول "السا" بود و 18 سال از آلبرت کوچکتر بود ازدواج کرد که Elsa با این امر شدیدا مخالفت کرد؛به هر حال نهایتا آلبرت با "السا" ازدواج کرد.
بر خلاف "میلیا" نگرانی اصلی "السا" این بود که از شوهر مشهورش نگهداری کند!!
در یک سری از نامه ها که توسط دانشگاه Hebrew در Jerusalem منتشر شد، ذکر شده است که آلبرت انیشتین با 6 زن که اوقات خود را با آنها گذرانده بود! در نهایت با "السا" ازدواج کرد.

9- آلبرت انیشتین،صلح طلب جنگ!، به FDR اصرار کرد که بمب اتمی را بسازد!


در این عکس آلبرت انیشتین به همراه Szilárd را مشاهده می کنید که در حال امضای نامه ای هستند خطاب به روزولت برای پیشنهاد به توسعه بمب اتمی ایالات متحده نوشته شده است.

در سال 1939 Leo Szilard فیزیکدان پس از اطلاع از شورش نازی های آلمان آلبرت را متقاعد کرد که با نوشتن نامه ای به
Franklin Delano Roosvelt(FDR او را نسبت به نازی های آلمان هشدار دهد و اینکه نازی های در حال پیشرفت دادن به بمب های اتمی خود هستند و به آمریکا هم اصرار کرد که بمب های اتمی خود را گسترش دهد.
نامه Szilard و آلبرت اغلب بعنوان یکی از دلایلی ذکر می شود که پروژه مرموز منهتن به منظور پیشرفت پروژه بمبهای اتمی آمریکا توسط روزولت شروع بکار کرد.
اگر چه بعدا آشکار شد که بمباران کردن Pearl Harbor در سال 1941 شاید بیشتر موثر واقع شد تا نامه ای که آلبرت به منظور تحریک دولت وقت آمریکا برای گسترش بمبهای اتمی خود بکار برد.
جالب است بدانید ارتش آمریکا به هیچ عنوان از آلبرت انیشتین برای کمک به این پروژه دعوت نکرد هرچند آلبرت انیشتین بسیار باهوش بود ولی ارتش عقیده داشت که آلبرت یک ریسک امنیتی برای این پروژه است!

10- قصه مغز آلبرت انیشتین:
بعد از مرگ آلبرت در سال 1955، مغز آلبرت بدون اجازه از خانواده اش توسط Thomas Stoltz Harvey بیرون آورده شد."هاروی" مغز آلبرت را به خانه اش برد و آنرا داخل یک ظرف شیشه ای دهان گشاد نگهداری کرد، هر چند او بعد بدلیل انجام این کار از محل کارش که مخصوص تشریح اجساد بود اخراج شد.


چند سال بعد،"هاروی" از Hans پسر بزرگ آلبرت برای مطالعه و بررسی مغز پدرش اجازه گرفت و تکه هائی از مغز آلبرت را برای دانشمندان مختلف در سرتاسر دنیا فرستاد.یکی از این دانشمندان به نام Marian Diamond بود که در دانشگاه UC Berkeley  بود و او با مطالعه قسمتی از مغز آلبرت متوجه شد که او در مقایسه با یک شخص نرمال، بطور قابل توجهی سلولهائی از مغزش که مسئول ترکیب کردن و مرتب کردن اطلاعات هست وجود دارد.
در مطالعه ای دیگر، Sandra Witelson از دانشگاه MC Master فهمید که مغز آلبرت دارای کمبود یک چین خاصی از مغزش است که شکاف Sylyian نامیده می شود.
"ویتلسون" مشاهده کرد که این استخوان بندی غیر معمول اجازه می دهد به اعصابها در مغز آلبرت که بهتر با دیگران رابطه برقرار کند.
نتایج مطالعه دیگری نشان می داد که مغز آلبرت آن آویختگی جداری زیرین که اغلب درگیر توانائیهای ریاضیات هست را بزرگتر از انسانهای معمولی دارا بود...

شنبه 4/2/1389 - 19:14
دانستنی های علمی

تاریخچه بستنی

احتمالاً آب میوه‌ی سرد شده در بسیاری از کشورهای جهان از جمله چین از 3000 سال پیش شناخته شده را می توان اولین بستنی ها دانست و طبق اطلاعات موجود، رومی‌های قدیم از برف کوه‌ها برای سرد کردن آب میوه استفاده می‌کرده‌اند. از آن تاریخ تا قرن هیجدهم میلادی، مدارک زیادی در دست نیست، تا این که مارکوپولو سیاح مشهور ونیزی در بازگشت از سفر مشهورش به آسیا اطلاعاتی در زمینه‌ی ساخت شیرینی از شیر منجمد(احتمالاً نوعی بستنی میوه‌ای امروزی) را همراه خود از چین آورد.

 این روش در ونیز مورد استفاده قرار گرفت و سپس در سرتاسر ایتالیا گسترش یافت. به تدریج کشورهای دیگر اروپایی نیز از این روش برای تهیه بستنی استفاده کردند.

در ایران، بستنی ابتدا به صورت سنتی و دستی با عنوان "بستنی زعفرانی" تهیه می‌شد. این بستنی درون ظرفی(بشکه ای) دو جداره درست می‌شد؛ به این صورت که درون جدار داخلی شیر، خامه، شکر، ثعلب و زعفران، و در جدار بیرونی یخ و نمک ریخته می‌شد؛ سپس بشکه را مرتباً تکان می‌دادند تا بستنی تهیه شود. اما امروزه این صنعت توسعه‌ی فراوان یافته و تقریباً در تمام شهرهای ایران به صورت صنعتی تهیه و مصرف می‌گردد.....

بستنی در ایران

تهیه بستنی در ایران متداول نبود و در قرن نوزدهم از اروپا به ایران انتقال یافت و متداول شد. در حقیقت از سفر سوم ناصرالدین‌شاه به اروپا، پلومبیر نام محلی ییلاقی در فرانسه است كه بستنی خوشمزه‌ای در آنجا تهیه می‌شد و نام پلومبیر یعنی نوعی بستنی كه با مخلفاتی همراه است از این شهر منشاء گرفته است.

می‌گویند در سال آخر سلطنت ناصرالدین شاه ساختن بستنی در ایران متداول شد و معروف‌ترین بستنی‌ فروش بعدی تهران یعنی ممدریش بستنی خامه‌دار مخصوصی تهیه می‌كرد كه در تهران مردم استقبال زیادی از آن كردند. این بستنی با ثعلب تهیه می‌شد. یخ و نمك را در بشكه‌ای ریخته داخل بشكه را شیر می‌ریختند و با وسایل مخصوص و تمهیدات زیاد و تكان دادن و چرخاندن ظرف از آن بستنی تهیه می‌كردند. بستنی‌فروشی‌های دوره‌گرد به زودی در تهران پیدا شدند كه بستنی را در همان محفظه‌ها می‌گرداندند و با نان مخصوص عرضه می‌كردند.

میرزا رضا كرمانی قاتل ناصرالدین‌شاه در روز پنجشنبه 11 اردیبهشت 1275/16 ذی‌قعده 1313 ه.ق/ در تهران بود و از دكان ممد ریش بستنی خرید و خورد. روز بعد هنگام ظهر ناصرالدین‌شاه را داخل حرم مطهر حضرت عبدالعظیم(ع) ترور كرد. می‌گویند مامورین نظمیه كه سرگرم تحقیق و تفحص درباره ریشه‌های ترور بودند وقتی دانستند یك روز قبل میرزا رضا از ممد ریش بستنی خریده و خورده است به سراغ او رفتند و او را به نظمیه برده زیر اشكلك انداخته و شكنجه‌اش كردند و مرتبا می‌پرسیدند:< پدر سوخته در بستنی چه ریخته بودی كه میرزا رضای شال‌فروش فقیر كرمانی را آن‌قدر جرات بخشیده بود كه شاه مملكت را بكشد. زودباش بگو و حقیقت را بیان كن.>
بیچاره ممد ریش كه تركه انار زیادی كف پایش زده و ضمنا او را به اشكلك بسته بودند هرچه قسم می‌خورد كه به پیر، به پیغمبر من دخالت و مشاركتی در طرح ترور اعلی حضرت نداشته‌ام از او نمی‌پذیرفتند. او گریه‌كنان گفت: <من روزی 1000 بستنی می‌فروشم. اگر قرار است هركس بستنی بخورد آدم بكشد پس چرا تهران پر از تروریست و آدمكش نمی‌شود!؟>


بستنی ممد ریش شهرت زیادی در تهران به دست آورد. بستنی‌فروشی او در جنوب شهر بود و در بهار و تابستان غلغله‌ای در دكان دو نبش او كه سه نبش و چهارنبش هم شد بر پا می‌شد او تا حدود سال‌های 1335-1334 زنده بود. بستنی خامه‌ای پر از گلاب و خامه و هل و بسیار مایه‌دار و كش‌آمدنی، كاملا سفید مانند برف  لای دو نان مخصوص معروف به حصیری كه روزانه چند هزار دانه از آن به فروش می‌رفت. سال‌ها بستنی به همان سادگی و رنگ شیری عرضه می‌شد تا اینكه در حدود سال 1329 بستنی ماشینی كالیفرنیا به بازار آمد و ذایقه‌ها بدان عادت كرد. بعدها بستنی زعفرانی زرد‌رنگ نیز شهرت یافت .

 

دیگر بستی فروش مشهوری که شهرتش حتی به شهرهایی مانند لوس آنجلس و پاریس هم رسیده است اکبر مشدی است. نام واقعی این شخص اکبر مشهدی ملایری بود. وی در ابتدا شکر و چای  را شمال می برد و از آنجا هیزم به تهران می آورد.هنگامی که وی ۲۰ ساله بود که با ممد ریش آشنا شد و از طریق آشنایان وی توانست به  آشپزخانه دربار مظفرالدین شاه راه پیدا کند و تا آخر دوره قاجاریه در  دربار بستنی سرو می کرد. 

بعد از انقراض سلسله قاجاریه ،رضا شاه  تمامی پرسنل و خدمه دربار ازجمله اکبر مشهدی ملایری را از دربار اخراج کرد . اکبر مشهدی ملایری بعد از این واقعه با پولی که در مدت خدمت در دربار جمع کرده بود توانست مغازه بستنی فروشی خود را در درحوالی میدان راه آهن با نام بستنی فروشی اکبر مشدی  افتتاح کند. وی معتقد بود که بستنی های ایرانی باید کاملا با بستنی های خارجی فرق داشته باشد و ایرانی ها ترجیح می دهند تا در بستنی هایشان خامه ، گلاب و زعفران بیشتر از نگهدارنده ها ی دیگر باشد.

آن زمان هنوز یخچال ساخته نشده بود و وی مجبور بود برای تهیه یخ از یخچال های طبیعی راه های طولانی تا کوه های شمال شهر را طی کند . گاه تا عمق ۶۰ متری در دل یخچال های طبیعی پایین برود.تا ذره ای یخ بدست بیاورد.

به زودی شهرت وی بقدری زیاد شد که رجال مملکتی و سفرای خارجی مقیم تهران نیز به مشتریان پرو پا قرص اکبر مشدی تبدیل شدند. نقل است که فخرالدوله مادر دکتر امینی (نخست وزیر وقت) از اکبر مشدی خواسته بود تا با هزینه وی به فرانسه سفر کند و برای مهمانان وی بستنی سرو کند.

اکبر مشدی در ۹۲ سالگی بر اثر عارضه کلیوی فوت کرد . خبر فوت وی حتی در روزنامه های عراق و پاکستان هم انعکاس یافته بود. یکی از دیپلمات های پاکستانی مقاله ای را برای بزرگداشت اکبر مشدی در روزنامه نوشت.  

 


 

با گذشت سال ها و افزایش شهر نشینی و بالار فتن مشتریان بستنی ، بستنی به تدریج به صورت لیوان كاغذی عرضه شد اما بستنی‌فروشان سنتی از این كار خودداری كردند (و می‌كنند.) بستنی بلوت كه انواع رنگ‌ها را در بستنی توت و شاه‌توت و قهوه و كاكائو و پرتقال و لیمو و آناناس و موز و غیره عرضه می‌داشت زمانی بازار بسیار پررونقی داشت.
اكنون انواع بستنی‌ها در ایران عرضه می‌شود و البته بستنی‌های تهیه شده در كارخانه‌های معروف كه پس از تولید در كامیون مجهز به سردخانه به فروشگاه‌ها انتقال یافته و در یخچال فروشگاه‌ها قرار می‌گیرد ، فروش بسیار گسترده‌تری دارد
.

 

نکات جالبی راجع به بستنی

 

*كودكان بین سنین 2 تا 12 سال بیشترین دوستداران بستنی هستند و افراد بالای 45 سال هم از خوردن بستنی بیشترین لذت را می‌برند.
*برای خوردن یك بستنی قیفی تقریبا باید 50 بار آن را لیس زد.
*خوردن بستنی در شهر نیوجرسی آمریكا بعد از ساعت 6 بعد از ظهر بدون اجازه پزشك ممنوع است.
*آمریكا بیشترین مصرف كننده‌ بستنی در جهان است. آمریكا با ساخت بیش از 1/5 میلیارد گالن بستنی در رده اول تولید بستنی در جهان است.
*  50 درصد آمریكایی ها بستنی را با سگ و گربه خود قسمت می‌كنند.
*مردان بیشتر از زنان علاقه به خوردن بستنی به عنوان دسر دارند.
*بیشترین مقدار وانیل به‌كار برده شده در بستنی در ماداگاسكار تهیه می‌شود.
*شكلات پرطرفدارترین شهد به‌كار رفته روی بستنی است.
*تقریبا 13 درصد مردان و 8 درصد از زنان بعد از اتمام بستنی، ظرف بستنی خود را لیس می‌زنند.
*بزرگ‌ترین بستنی در دنیا 3 متر و 70 سانتی متربلندی دارد و با 4 هزار و 666 گالن بستنی در كالیفرنیا در سال 1985 تهیه شده است. این بستنی 24 هزارو910 كیلو گرم وزن دارد. همچنین بزرگ‌ترین كیك بستنی در چین ساخته شد كه 50 متر ارتفاع و 3 متر عرض داشت. این كیك 32 هزار تكه شد.
*كوكی جارویس 39 ساله كه تقریبا 419 كیلوگرم وزن دارد می‌تواند در عرض 12 دقیقه یك گالن كه معادل 255 گرم بستنی وانیلی است، بخورد. او در مسابقه خوردن بستنی نفر اول در جهان است.
*از شخصیت‌های مشهوری كه به خوردن بستنی علاقه‌مند بودند می‌توان به اسكندركبیر، چارلز دوم، امپراتور روم (نرون)،ماركوپولو، جرج واشنگتن، توماس جفرسون،جیمزماریسون،ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و رضا خان اشاره كرد .
*رونالد‌ریگان جولای را به نام ماه بستنی معرفی كرده است
.

شنبه 4/2/1389 - 19:12
بیوگرافی و تصاویر بازیگران
" آلن هریس" محقق و استاد دانشگاه ، درباره اهمیت رایحه و حس بویایی می گوید:"حس بویایی شما، در مغز و دقیقا در منطقه احساسات اولیه واقع شده است.به همین علت است که ارتباطات بویایی تشکیل شده در دوران کودکی ، می تواند شخصیت رفتاری شما و سازه های ثبت آن را در دوران نوجوانی و جوانی شکل دهد.

 

بنابراین آن بوی خوشی را که حس می کنید لحظات بسیار شادی را برای شما به وجود می آورد ، انتخاب کرده و ببینید که " رایحه " شخصیت شما چه رنگ و بویی دارد !؟

 

تذکر :برای شناخت صحیح پاسخ تست و مبهم نبودن . از گزینه های زیر ، فقط یک گزینه را انتخاب نمایید

گزینه یک - بوی کلر در استخرهای بزرگ

 

گزینه دو - بوی کباب ، همبرگر و ...

 

گزینه سه - بوی سبزه و گل

 

گزینه چهار - بوی کرمهای ضدآفتاب

 

گزینه پنج - بوی بچه کوچک

.

.

.

.

.

پاسخ تست :

گزینه یک - بوی کلر در استخرهای بزرگ

 

مطالعات نشان می دهد کسانی که بشدت به بوی تند و تیز کلر در آب استخر علاقه مندند افرادی مخاطره جو و اهل ریسک هستند که مدام به دنبال کسب تجربیات جدید هستند.شما عاشق تجربه کردن و در نتیجه شوکهای غیر آشنایی هستید که یکباره بر شما فرود می آید.

 

گزینه دو - بوی کباب ، همبرگر و ...

 

تحقیقات نشان می دهد که بودن با خانواده برای شما از اهمیت فراوانی برخوردار است و بدین ترتیب همیشه از استرس کمتری نسبت به دیگران بر خوردارید.شما تلاش می کنید تا تمام اوقات فراغت خود را با آنها بگذارنید.

 

گزینه سه - بوی سبزه و گل

 

آیا به خاطر می آورید که همیشه پدرتان را در کارهای مربوط به گل و گیاه و یا مادرتان را برای آماده کردن میز غذا و جمع کردن آن ، کمک می کردید؟کسانی که عاشق بوی چمنهای تازه کوتاه شده و یا گل و سبزه هستند ، افرادی مسولیت پذیر و دلسوزند و هرگز کاری را در نیمه راه رها نمی کنند.شما با بوی طبیعت زنده اید و این یعنی شادکامی و سرزندگی ، یعنی حیات و شما این حیات بدست آمده از طبیعت را با هیچ چیز عوض نمی کنید !

 

گزینه چهار - بوی کرمهای ضدآفتاب

 

شما فردی فعال ، برون گرا و با نشاط هستید که شادترین لحظات زندگیتان مربوط به زمانی است که در حال انجام فعالیتی هستید!یک سحرخیز واقعی که با اعتماد به نفس بسیار می تواند روز را به خوبی آغاز کند.

 

گزینه پنج - بوی بچه های کوچک

 

بوی شیرخشک بچه همیشه شما را سست می کند و بوی نوزادان معمولا حسی غریب را در شما زنده می کند!حسی که به واسطه آن ، خانواده بیش از همه چیز برایتان اهمیت می یابد.شما همانند مادران خانه دار و یا مردانی که عاشق زن و بچه خود هستند ، دوست دارید تمام وقت خود را در خانه بگذرانید و از بودن با نوزاد خود لذت می برید!بوی خوش شیری که همیشه از او می آید ، بی اختیار شما را به سمت خانه می کشاند تا بهترین لحظات را با او سپری کنید.شما در خانه بودن ، آن هم به دور از هرگونه هیاهو و جنجال را به همه چیز ترجیح می دهید.

 

 

شنبه 4/2/1389 - 19:9
دانستنی های علمی
 در اینجا معنی نام کشورهای جهان  و زبانی که ریشه این نام در اصل از آن گرفته شده را می توانید ملاحظه بفرمائید: 

1.       آرژانتین:سرزمین نقره(اسپانیایی(

 

2.       آفریقای جنوبی:سرزمین بدون سرما(آفتابی) جنوبی(لاتین،یونانی)

 

3.        آفریقای مرکزی:سرزمین بدون سرما(آفتابی) مرکزی(لاتین،یونانی(

 

4.       آلبانی:سرزمین کوهنشینان

 

5.       آلمان:سرزمین همه مردان یا قوم ژرمن(فرانسوی – ژرمنی(

 

6.       آنگولا:از واژه نگولا که لقب فرمانروایان محلی بود

 

7.       اتریش: شاهنشاهی شرق (ژرمنی(

 

8.       اتیوپی: سرزمین چهره سوختگان (یونانی(

 

9.       ازبکستان: سرزمین خودسالارها (سغدی-ترکی-فارسی/ دری(

 

10.   اسپانیا: سرزمین خرگوش کوهی (فنیقی)

 

11.   استرالیا: سرزمین جنوبی (از لاتین)

 

12.   استونی: راه شرقی (ژرمنی)

 

13.   اسرائیل: جنگیده با خدا (عبری)

 

14.   اسکاتلند:سرزمین اسکات ها{در لاتین قوم گائل را گویند}(لاتین)

 

15.   افغانستان:سرزمین قوم افغان( فارسی)

 

16.   اکوادور:خط استوا (اسپانیایی(

 

17.   الجزایر:جزیره ها(عربی)

 

18.   السالوادور:رهایی بخش مقدس(اسپانیایی)

 

19.   امارات متحده عربی:شاهزاده نشین های یکپارچه عربی(عربی)

 

20.   اندونزی:مجمع الجزایر هند(فرانسوی)

 

21.   انگلیس:سرزمین پیر استعمار(ژرمنی(

 

22.   اوروگوئه:شرقی

 

23.   اوکراین:منطقه مرزی(اسلاوی)

 

24.   ایالات متحده امریکا:از نام آمریگو وسپوچی دریانورد ایتالیایی

 

25.   ایتالیا: شاید به معنی ایزد گوساله (یونانی)

 

26.   ایران: سرزمین آریایی‌ها٬ برگرفته از واژهٔ «آریا» بمعنی نجیب و شریف

 

27.   ایرلند: سرزمین قوم ایر(انگلیسی)

 

28.   ایسلند: سرزمین یخ (ایسلندی)

 

29.   باهاما: دریای کم عمق یا ریشدارها(اسپانیایی)

 

30.   بحرین: دو دریا (عربی(

 

31.   برزیل: چوب قرمز

 

32.   بریتانیا: سرزمین نقاشی شدگان(لاتین)

 

33.   بلژیک: سرزمین قوم بلژ (از اقوام سلتی)، واژه بلژ احتمالاً معنی زهدان و کیسه میداده.

 

34.   بلیز: یا از نام دزدی دریایی به نام والاس یا از واژه‌ای بومی به معنای آب گل آلود

 

35.   بنگلادش: ملت بنگال (بنگلادشی)

 

36.   بوتان: تبتی تبار

 

37.   بوتسوانا: سرزمین قوم تسوانا

 

38.   بورکینافاسو: سرزمین مردم درستکار (از زبان‌های موره –دیولا(

 

39.   بولیوی: از نام سیمون بولیوار مبارز رهایی بخش آمریکای لاتین

 

40.   پاراگوئه: این سوی رودخانه

 

41.   پاکستان: سرزمین پاکان(فارسی /دری)

 

42.   پاناما:جای پر از ماهی(زبان کوئِوا)

 

43.   پرتغال: بندر قوم گال (از اقوام سلتی) (لاتین)

 

44.   پورتوریکو: بندر ثروتمند (اسپانیایی)

 

45.   تاجیکستان: سرزمین تاجیك ها(فارسی /دری)

 

46.   تانزانیا:این نام از همامیزی تانگانیگا(سرزمین دریاچه تانگا) + زنگبار است

 

47.   تایلند:سرزمین قوم تای

 

48.   ترکمنستان: سرزمین ترک +ایمان=ترکیمان=ترکمان= ترکمن(سرزمین تورک هایی که مسلمان شده اند)،مربوط به سده های آغازین اسلام

 

49.   ترکیه: سرزمین قوی‌ها (ترکی با پسوند عربی)

 

50.   جامائیکا: سرزمین بهاران

 

51.   جیبوتی: شاید به پادری بافته از الیاف نخل می گفتند(زبان آفار)

 

52.   چاد: دریاچه ( زبان بورنو)

 

53.   چین:سرزمین مرکزی(چینی)

 

54.   دانمارک: مرز قوم "دان"

 

55.   دومینیکن: کشور دومینیک مقدس (اسپانیایی)

 

56.   روسیه: کشور روشن ها، سپیدان (شاید از ریشه سکایی"راؤش")

 

57.   روسیه سفید (بلاروس):درخشنده(روس) سفید(روسی)

 

58.   رومانی: سرزمین رومی ها

 

59.   زلاند نو:زلاند جدید(زلاند نام یکی از استان های هلند به معنای دریاست(

 

60.   ژاپن: سرزمین خورشید تابان(ژاپنی)

 

61.   ساحل عاج:ساحل عاج

 

62.   سریلانکا: جزیره باشکوه (سنسکریت)

 

63.   جزایر سلیمان :از نام حضرت سلیمان

شنبه 4/2/1389 - 19:7
اخبار
باورش یه خورده سخته ولی می توانید مبلغ خلافی ماشین تان و تعداد  تخلفاتتان را با اس ام اس دریافت کنید.البته اگر خودرو شما پلاک کشوری باشد.

 

اگر پشت کارت خودروتان را دیده باشید یک عدد ۱۷ رقمی می بینید که به صورت عمودی در سمت راست آن نوشته شده كه با IR  شروع می شود. این17 عدد و حرف را به شماره 30005151  اس ام اس كنید و بعد از چند دقیقه اس ام اسی حاوی تعداد تخلفات شما و مبلغ جریمه ماشین تان برای شما ارسال می شود.

شنبه 4/2/1389 - 19:4
طنز و سرگرمی

پسر :بله،بالاخره وقتش شد . منتظر بودن خیلی سخته  

 

دختر :‌ می خوای من برم ؟

 

پسر : نه. حتی فكرش روهم نكن

 

دختر : دوستم داری ؟

 

پسر : البته !

 

دختر : تا حالا به من خیانت كردی ؟

 

پسر : نه ! چرا  حتی یك همچین حرفی را می زنی ؟

 

دختر : منو دوس داری ؟

 

پسر: بله

 

دختر: منو كتك می زنی ؟

 

 پسر:امكان نداره ! به قیافه  من میاد همچین آدمی باشم

 

دختر: می تونم بهت اعتماد كنم؟

 

پسر: بله

 

حالا بعد از ازدواج

 

می توانید همین گفتگو را از پایین به بالا بخوانید

شنبه 4/2/1389 - 18:51
فلسفه و عرفان

به سوالات زیر با دقت و صادقانه  پاسخ بدهید و در پایان تعبیر پاسخ هایتان را مشاهده بفرمائید

سوال ها:

 

۱. دریا را با کدام یک از ویژگی های زیر تشریح می کنید؟
آبی تیره، شفاف، سبز، گل‌آلود

 

۲. کدام یک از اشکال زیر را دوست دارید؟
دایره، مربع یا مثلث

 

۳.  فرض کنید در راهرویی راه می‌روید. دو در را می‌بینید. یکی در 5 قدمی سمت چپ‌تان و دیگری در انتهای راهرو. هر دو در باز هستند. کلیدی روی زمین درست جلوی شما افتاده است. آیا آن را بر می‌دارید؟

 

۴. رنگهای روبرو را به ترتیب اولویتی که برایتان دارند بگویید.   قرمز، آبی، سبز، سیاه و سفید

 

۵. دوست دارید در کدام قسمت کوه باشید؟

 

۶. در ذهنتان اسب چه رنگی است؟
قهوه‌ای، سیاه یا سفید

 

۷. توفانی در راه است. کدامیک را انتخاب می‌کنید: یک اسب یا یک خانه؟

 

پاسخ ها:

 

1. آبی تیره: شخصیت پیچیده
   سبز: آسان گیر و بی‌خیال
   شفاف: به سادگی قابل درک
   گل‌آلود: آشفته و سردرگم

 

2. دایره: سعی می‌کنید طوری رفتار کنید که خوشایند همه باشد.
   مربع: خودرأی و خودمحور
   مثلث: یک دنده و لجباز
  (اندازه اشکال با خودخواهی و منیت شما ارتباط مستقیم دارد. )

 

3. بله: شما آدم فرصت‌طلبی هستید.
    نه: آدم فرصت‌طلبی نیستید.

 

4. این سوال، اولویتهای شما در زندگی را مشخص می‌کند.
    آبی: دوستان/ روابط
    سبز: شغل و حرفه
    قرمز: دلبستگی
    سیاه: مرگ
    سفید: ازدواج

 

5. میزان ارتفاعی که انتخاب می‌کنید رابطه مستقیم با میزان جاه‌طلبی شما دارد.

 

6. قهوه‌ای: فروتن و خاکی
    سیاه: غیرقابل پیش‌بینی، سرکش، هیجان‌انگیز
    سفید: برتر، مغرور، تاثیرگذار

 

7. این سوال، اولویتهای شما به هنگام مشکلات را تعیین می‌کند.
   اسب: همسر
   خانه: فرزندان

شنبه 4/2/1389 - 14:51
دانستنی های علمی

تابلویی که در عکس می‌بینید جاده‌ای را نشان می‌دهد که به یک خانه منتهی می‌گردد.به نظر شما  این تابلو چه چیزی کم دارد؟ به عبارت دیگر اگر شما این تابلو را ترسیم کرده بودید چه چیز دیگری به آن می افزودید؟

 یک درخت ؟  یک آبگیر (برکه)؟  آدمها؟  یک تکه ابر؟ یک ماشین؟

 

 

تعبیر پاسخ شما

 

چیزی که انتخاب می‌کنید تا به صحنه اضافه شود نشانگر چیزی است که در زندگی شخصی برایتان اهمیت بیشتری دارد. با تغییر اولویتهای زندگیتان، انتخاب شی‌ء جاافتاده در این صحنه نیز تغییر خواهد کرد. اگر این سوال را چند سال دیگر نیز از خود بپرسید درمی یابید که دیدگاهتان نسبت به چیزها تغییر یافته است یا خیر!

 

درخت

در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید رشد معنوی خودتان است.

برکه (آبگیر)

در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید داشتن یک رویا است.

 

آدمها

در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید رابطه داشتن با افراد دیگرست.

یک تکه ابر

در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید دوستتان است.

 ماشین

در زندگی شخصی، به بیشترین چیزی که اهمیت می‌دهید پول است

شنبه 4/2/1389 - 14:50
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته