عباس کیارستمی: این عکس روی تپه هایی گرفته شده که برای فیلم “طعم گیلاس” بدانجا رفته بود، او توانست در سال 1997 جایزه نخل طلای کن را (به طور مشترک با فیلم ژاپنی «مارماهی») به خاطر این فیلم ببرد.
آلین کیورتیا (Alin Ciortea) نمونه هایی از خیابانهای مدرن را در عکسهایش نشان میدهد. البته با عکسهای سیاه و سفید!
پرنده ها: متاسفانه عکاس این عکس تاکنون برای ما ناشناس بوده است. این عکس ظاهراً با زاویه قائمه و با نوری فوق العاده گرفته شده است
گابریل کارتی (Gabriele Caretti) برج ایفل: کنتراست و پرسپکتیو فوقالعاده. عکسی بسیار دقیق، واضح و قوی.
جادوی شهر متروکه: نورپردازی فوق العاده عالی.
عکسی بی نهایت زیبا و هنرمندانه. میشل کلمنت (Michele Clement) در سال 2007 برنده عکسهای سیاه و سفید در رده “آثار هنری برجسته” بود
ارویت (Elliott Erwitt)، عکاسی ژورنالیست و تبلیغاتی که به خاطر عکسهای سیاه و سفیدش معروف شده است، او عکسهایی طعنه آمیز و غیر متعارف دارد. او استاد عکسهای تردید برانگیز است.
راندی اسمیت (Rodney Smith) در عکاسی سیاه و سفید حرفه ای خود کاملاً موفق عمل کرده است. عکسهایی سورئال، انتزاعی و عجیب!
Drole Deciel: لبخند!
گروه برت (Bert) زمان بندی عالی، نورپردازی درست. عکسی رویایی.
واتانابل (Watanabe) : مجموعه ای از نی.
مسیر عبور!
مارک دانیل اوون (Mark Daniel Owen): ازت متنفرم! شما هم چیزی که ما میبینیم را میبینید؟!
● برداشتن نیمه ای از مغز یک کودک در تاریخ ۱۱ ژوئن نیمه سمت راست مغز « جسیکا هال » ۶ ساله، توسط جراح اعصاب «بن کارسون» در بیمارستان کودکان جان هاپکینز بالتیمور برداشته شد. این نوع عمل نیمکره برداری نامیده می شود و با اینکه بسیار سخت است، بهترین راه درمان جسیکا بشمار می رفت. او از نوعی التهاب مغزی رنج می برد، نوع پیشرفته ای از فساد قشر مغز که باعث حمله های غیرقابل کنترل می شود. با اینکه دکترها از چگونگی آن اطلاع ندارند، اما نیمه باقیمانده مغز در چنین مواردی بسیاری از فعالیت هایی را که نیمه برداشته شده اجرا می کرده، برعهده می گیرد. نیمه چپ بدن بیمار ممکن است تا ابد فلج بماند، اما معمولا هیچ مشکلی برای خاطرات و نوع شخصیت او بوجود نخواهد آمد. بیمارستان جان هاپکینز سالانه ۱۲ مورد از این جراحی ها را برروی کودکان ۵ تا ۱۰ ساله انجام می دهد. زمانیکه جراحان در حال توسعه این روش بودند، سعی کردند حفره خالی بوجود آمده در جمجمه را با توپ پینگ پونگ پر کنند، اما بعدها متوجه شدند مایع نخاعی مغز، به مرور این فضا را پر می کند. ● جراحی ۴ روزه از ۴ فوریه تا ۸ فوریه سال۱۹۵۱ زنی به نام «گرترود لواندوسکی»، به مدت ۹۶ ساعت در بیمارستان « شیکاگو » تحت عمل جراحی قرار گرفت تا کیست بزرگی از داخل تخمدان او برداشته شود. گفته می شود که این عمل، طولانی ترین عمل جهان است. « لواندوسکین» قبل از عمل ۲۸۰ کیلوگرم وزن داشت و دور کمرش ۲۷۵ سانتیمتر بود. بعد از اینکه تومور برداشته شد، وزن او به ۱۴۰ کیلوگرم کاهش یافت. در طول عمل، جراحان مایع کیست را به آرامی خارج کردند، زیرا خروج سریع مایع ممکن بود باعث ایست قلبی بیمار شود. در طول ۴ روز، ۹۱ کیلوگرم مایع از بدن او خارج شد. سپس آنها خود کیست را از بدن او درآوردند، که در حدود ۶۸کیلوگرم وزن داشت. ● جراحی در داخل رحم «کایل بولن» در بیست ودومین هفته بارداری اش بود وقتی که پزشکان بیمارستان «ملبورن» در استرالیا فرزندش را که هنوز به دنیا نیامده بود، جراحی کردند. جنین شرایط بسیار نادری داشت و نوارهای شبکه مانند پرده جنین به دور قوزک پایش پیچیده شده و جریان خون به سمت پایین پاهای او قطع شده بود. معمولا پزشکان برای عمل جراحی جنین، تا هفته بیست و هشتم صبر می کنند، اما این بار اگر مداخله نمی شد، کودک دو پای خود را از دست می داد. جراحان یک تلسکوپ دو میلیمتری در داخل شکم مادر گذاشتند و با استفاده از یک لیزر و جریان برق نوارهای روی پای چپ را بریدند و او را نجات دادند. متاسفانه پای راست عفونت کرده و غیرقابل جراحی شده بود، در آن زمان قد کودک ۱۸سانتیمتر بود. نوزاد در ژانویه سال۲۰۰۸، هشت هفته بعد از عمل و ۲ماه ونیم زودتر از موعد به دنیا آمد. وقتی که ۲۴ روزه بود، جراحان پای راست او را که از یک سرخرگ آویزان بود عمل کردند و امیدوارند نوزاد قادر به راه رفتن باشد. ● جراحی که خودش را عمل کرد در سال ۱۹۲۱ «ایوان اونیل کین» از ایالت پنسیلوانیا، قصد داشت ثابت کند که اتر(که در آن زمان بعنوان داروی بیهوشی از آن استفاده می شد) بیش از حد در عمل های جراحی استفاده می شود و داروهای بی حسی موضعی با خطرات کمتر برای جایگزینی آن وجود دارد. برای اثبات آن، او از برداشتن آپاندیس خود استفاده کرد. او با استفاده از یک داروی بی حسی موضعی و تخت عمل و آینه ای که در برابر شکمش وجود داشت، این کار را شروع کرد. سه دکتر در اتاق عمل برای ضرورت حاضر شدند. «کین» شکاف لازم را خودش در شکمش ایجاد کرد و دستیارانش آن را بخیه کردند. دکتر به خوبی به هوش آمد. بعدها درسال ۱۹۳۲ دکتر «کین» عمل جراحی پیچیده تری را برروی خودش جهت درمان مشکل فتق انجام داد. به دلیل اینکه نقطه عمل در نزدیکی سرخرگ ران بود، این عمل بسیار حساس می شد و دکتر «کین» آن را در کمتر از ۲ساعت به اتمام رساند. ● جراحی برای نجات یک چهره یک مرد فرانسوی با شرایطی بسیار نادر که با وجود تومور در صورتش او را بینهایت بد شکل کرده بود، با عمل جراحی در ژانویه ۲۰۰۷ چهره و زندگی تازه ای را بدست آورد. « پاسکال کولر۳۰ » ( Pascal Coler) ساله، تعداد بسیار زیادی عمل جراحی برای کاهش حجم تومورها بر روی صورت خود انجام داده بود. این بیماری ناشی از اختلالی به نام نئوروفیبروماتوسیس بود و با وجود تعداد زیاد جراحی، به سختی می توانست غذا بخورد و بخاطر صورت دفرمه و برآمده اش منزوی شده بود. این اختلال نوعی عارضه نادر ژنتیکی است و متخصصان می گویند; «جوزف مریک»، مشهور به «مرد فیل نما» در صدسال قبل نیز از چنین عارضه ای رنج می برده است. بعد از ۱۶ساعت جراحی، جراح سرپرست تیم جراحی پلاستیک اطلاع داد که تیم جراحی تمام اجزای صورت «کولر» (لب ها، گونه ها، بینی و دهان) را با یک اهدا کننده، جایگزین کرده اند. «کولر» که به خوبی بهوش آمد، شباهتی با اهداکننده ناشناس ندارد زیرا اسکلت استخوانی چهره اش دست نخورده باقی مانده بود.
تصویری از اتاق مطالعه هتل کتابخانه
این هم فهرست موضوعی اتاقهای هتل:
طبقه سوم: علوم اجتماعی
طبقه چهارم: زبان
طبقه پنجم: ریاضیات و علوم
طبقه ششم: فناوری
طبقه هفتم: هنر
طبقه هشتم: ادبیات
طبقه نهم: تاریخ
طبقه دهم: دانش عمومی
طبقه یازدهم: فلسفه
طبقه دوازدهم: مذهب مذاهب قدیمی مذاهب اولیه آمریکایی ها مذاهب آلمانی دوران جدید مذاهب آفریقایی مذاهب شرقی
در این هتل به جز انگلیسی زبانهای اسلواکی، چکی، روسی، بلغاری، رومانیایی، هلندی، فرانسوی، آلمانی، اسپانیایی، هندی، پنجابی، اردو، گجراتی استفاده می شود. وب سایت این هتل در آدرس http://www.libraryhotel.com اطلاعات بیشتری همراه با عکسهای فراوان در اختیار شما قرار می دهد.
این یک داستان واقعی است که در ژاپن اتفاق افتاده. شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد. خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند. این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین آن مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش فرو رفته بود. دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد. وقتی میخ را بررسی کرد متعجب شد؛ این میخ ده سال پیش، هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود!!! چه اتفاقی افتاده؟ در یک قسمت تاریک بدون حرکت، مارمولک ده سال در چنین موقعیتی زنده مانده!!! چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است. متحیر از این مساله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد. در این مدت چکار می کرده؟ چگونه و چی می خورده؟ همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یکدفعه مارمولکی دیگر، با غذایی در دهانش ظاهر شد!!! مرد شدیدا منقلب شد. ده سال مراقبت. چه عشقی! چه عشق قشنگی!!! اگر موجود به این کوچکی بتواند عشقی به این بزرگی داشته باشد پس تصور کنید ما تا چه حد می توانیم عاشق شویم، اگر سعی کنی