آیا سقفی بالای سرت هست؟ نانی برای خوردن
لباسی برای پوشیدن
و ساعتی برای خوابیدن داری؟ آری
نامی برای خوانده شدن
کتابی برای آموختن
و دانشی برای یاد دادن داری؟ آری
بدنی سالم برای برداشتن سبد یک پیرزن.
سقفی برای شاد کردن یک کودک
دهانی برای خندیدن و خنداندن داری؟ آری
لحظهای برای حس کردن
قلبی برای دوست داشتن
و خدایی برای پرستیدن داری؟ آری
پس خوشبختی بسیار خوشبخت
آیا میدانید یك انسان 8 ثانیه بعد از قطع گردن هنوز به هوش است. آیا میدانید سالی 500 شهاب سنگ به زمین برخورد میكنند. آیا میدانید خورشید روزی 126.000 میلیارد اسب بخار انرژی به زمین میفرستد. آیا میدانید كوچكترین زمین فوتبال ساخته شده یك بیست هزارم یك تار مو است (نانو). آیا میدانید با دویدن میتوان مسافر زمان بود و كسری از ثانیه از دیگران بیشتر عمر كرد. آیا میدانید 56 درصد افرادی كه دست چپ هستند، تایپیستند. آیا میدانید برای تولید 1 لیتر بنزین 23.5تن گیاه در گذشته مدفون شده است. آیا میدانید هر1 دقیقه نسل یك موجود زنده منقرض میشود. آیا میدانید داوینچی با یك دست مینوشت و با دست دیگر نقاشی میكشید. آیا میدانید گوش و بینی در تمام طول عمر رشد میكنند. آیا میدانید آب دریا بهترین ماسك صورت است. آیا میدانید در ساخت برج ایفل 2.5 میلیون پیچ و مهره به كار رفته است.
خانم میان سالی سکته قلبی کرد و سریعاً به بیمارستان منتقل شد. وقتی زیر تیغ جراح بود عملاً مرگ را تجربه کرد. زمانیکه بی هوش بود فرشته ای را دید. از فرشته پرسید: آیا زمان مردنم فرا رسیده است؟ فرشته پاسخ داد: نه، تو ۴۳ سال و ۲ ماه و ۸ روز دیگر فرصت خواهی شد. بعد از به هوش آمدن برای بهبود کامل خانم تصمیم گرفت که در بیمارستان باقی بماند. چون به زندگی بیشتر امیدوار بود، چند عمل زیبایی انجام داد. جراحی پلاستیک، لیپساکشن، جراحی بینی، جراحی ابرو و … او حتی رنگ موی خود را تغییر داد. خلاصه از یک خانم میان سال به یک خانم جوان تبدیل شد! بعد از آخرین جراحی او از بیمارستان مرخص شد. وقتی برای عریمت به خانه داشت از خیابان عبور می کرد، با یک آمبولانس تصادف کرد و مرد!!! وقتی با فرشته مرگ روبرو شد بهش گفت: من فکر کردم که گفتی ۴۰ سال و اندی بعد مرگ من فرا می رسه؟ چرا من رو از جلوی آمبولانس نکشیدی کنار؟ چرا من مردم؟ … … … … فرشته پاسخ داد؛ ببخشید، وقتی داشتی از خیابون رد می شدی نشناختمت!
اگر خداوند یک آرزوی انسان را برآورده میکرد من بیگمان دوباره دیدن تو را آرزو میکردم و تو نیز هرگز ندیدن من را آنگاه نمیدانم براستی خداوند کدامیک را میپذیرفت؟
عشق كه با اشك های چشم شستشو شود همیشه پاكیزه و تمیز و زیبا خواهد ماند
آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ، می خواهم بدانم،دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟؟؟ بسوی کدام قبله نماز می گزاری؟؟؟؟؟
فرمانروایی که می کوشید تا مرزهای جنوبی کشورش را گسترش دهد ، با مقاومتهای سرداری محلی مواجه شد و مزاحمتهای سردار به حدی رسید که خشم فرمانروا را بر انگیخت و بنابراین او تعداد زیادی سرباز را مامور دستگیری سردار کرد . عاقبت سردار و همسرش به اسارت نیروهای فرمانروا در آمدند و برای محاکمه و مجازات به پایتخت فرستاده شدند . فرمانروا با دیدن قیافه سردار جنگاور تحت تاثیر قرار گرفت و از او پرسید : ای سردار ، اگر من از گناهت بگذرم و آزادت کنم چه می کنی؟ سردار پاسخ داد : ای فرمانروا ، اگر از من بگذری به وطنم باز خواهم گشت و تا آخر عمر فرمانبردار تو خواهم بود . فرماندار پرسید : و اگر از جان همسرت در گذرم ، آنگاه چه خواهی کرد؟ سردار گفت : آنوقت جانم را فدایت خواهم کرد . فرمانروا از پاسخی که شنید آنچنان تکان خورد که نه تنها سردار و همسرش را بخشید بلکه او را به عنوان استاندار سرزمین جنوبی انتخاب کرد . سردار هنگام بازگشت از همسرش پرسید : آیا دیدی سرسرای کاخ فرمانروا چقدر زیبا بود؟ دقت کردی صندلی فرمانروا از طلای ناب ساخته شده بود؟ همسر سردار گفت : راستش را بخواهی من به هیچ چیزی توجه نکردم . سردار با تعجب پرسید : پس حواست کجا بود؟ همسرش در حالی که به چشمان سردار نگاه می کرد به او گفت : تمام حواسم به تو بود . به چهره مردی نگاه می کردم که گفت حاضر است به خاطر من جانش را فدا کند . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم : اگر مردی به همسرش بگوید دوستت دارم هیچگاه از یاد زن نمیرود.
به راحتی میشه در دفترچه تلفن کسی جایی پیدا کرد ولی به سختی می شه در قلب او جایی پیدا کرد. به راحتی میشه در مورد اشتباهات دیگران قضاوت کرد ولی به سختی می شه اشتباهات خود را پیدا کرد. به راحتی میشه بدون فکر کردن حرف زد ولی به سختی می شه زبان را کنترل کرد. به راحتی میشه کسی را که دوستش داریم از خود برنجانیم ولی به سختی می شه این رنجش را جبران کنیم. به راحتی میشه کسی را بخشید ولی به سختی می شه از کسی تقاضای بخشش کرد. به راحتی میشه قانون را تصویب کرد ولی به سختی می شه به آن ها عمل کرد. به راحتی میشه به رویاها فکر کرد ولی به سختی می شه برای بدست آوردن یک رویا جنگید. به راحتی میشه هر روز از زندگی لذت برد ولی به سختی می شه به زندگی ارزش واقعی داد. به راحتی میشه به کسی قول داد ولی به سختی می شه به آن قول عمل کرد. به راحتی میشه دوست داشتن را بر زبان آورد ولی به سختی می شه آنرا نشان داد به راحتی میشه اشتباه کرد ولی به سختی می شه از آن اشتباه درس گرفت. به راحتی میشه گرفت ولی به سختی می شه بخشش کرد. به راحتی میشه یک دوستی را با حرف حفظ کرد ولی به سختی می شه به آن معنا بخشید