• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 141
تعداد نظرات : 115
زمان آخرین مطلب : 4843روز قبل
شعر و قطعات ادبی
همچو خواب خستگی‌هايم
کز رويای رسيدن باز مانده
درست نيست...
من اينجا و تو
آنسوی خطوطآرزوهائی
کز هرم احساس بدورند
همين روزها و روزهائی بی تو
که آفتاب از پسکوه‌های کسالت بدمد
طلوع خواهم کرد
و به امتداد تو خواهم پيوست
چهارشنبه 14/6/1386 - 16:29
دعا و زیارت
قبل از آنكه بهپاسخ اين پرسش بپردازيم توجه به اين نكته لازم است كه هدف ما در پاسخگويي ازاينگونه پرسشها اثبات اين حقيقت است كه عقائد اسلامي و معتقدات ديني ما بر خلافموازين علم و عقل و يا بعبارت ديگر (( محال )) نيست ، بلكه ممكن و معقول است وترديدي نيست كه اگر امكان علمي و عقلي موضوعي ثابت گرديد آنگاه همان موضوع بوسيلهفردي كه پيامبري او باتكائ ادله قطعي و روشن براي ما ثابت شده بعموان (( يك اصلاعتقادي و مذهبي )) تعليم داده شود بايد آن را پذيرفت و بر طبق آن معتقد گرديد زيرايك فرد راستگو و يك پيامبر آسماني موضوعي را تعليم داده كه از نظر علم و عقل درشمار ((محالات )) و امور غير ممكن نيست بلكه امريست معقول و ممكن ، با اين حسابانتظار ما ازعلم تنها اثبات(( امكان)) موضوع مورد بحث است

اكنون كه ايننكته روشن گرديد به پاسخ پرسش بالا بپردازيم
براي بررسي درباره امكان طول عمرامام زمان ( ع ) از سه راه ميتوان استفاده كرد .

راه اول توجه به تفاوتي استكه بين معناي (( محال )) و (( غير طبيعي )) وجود دارد ، يعني به طور كلي ميتوان گفتتمام كارها و امور ر سه قسم است :

قسم اولكارهايي است كه انجام آنها (( محال )) و غير ممكن است مانند اجتماع نور و ظلمت ( تاريكي و روشنايي ) در يك جا و يك لحظه و مانند بودن و نبودن فردي در مكاني مخصوصدر يك زمان .

اين قسم از امور در شمار محالات و انجام آنها غير ممكن است .

قسم دوم اموري است كه نه تنها وقوع انها ممكن بلكه چون طبق يك سلسله اصولو روشهاي عادي و معمولي انجام ميشود از اين نظر آنها را (( امور طبيعي )) و (( كارهاي عادي )) مينامند مانند بيشتر حوادث و كارهايي كه در جهان انجام ميگيرد .

قسم سوم حوادثي است كه تحقق و وجود آنها هرچند ممكن است اما غير عادي وغير طبيعي است مانند شفا يافتن مريض با استمداد معنوي از آفريدگار جهان بدون مرجعهبه پزشك و طبيب و يا مانند آنكه انساني از يك نقطه اي بسيار مرتفع بزمين سقوط كند وبا اينحال هيچگونه آسيبي نبيند ، اين گونه حوادث امكان دارد كه تحقق يابد اما غيرطبيعي و خارق عادت است ، بهترين دليل بر امكان حوادث غير طبيعي وجود خارجي آنهاستكه در بسياري از نقاط جهان انجام ميگيرد . و ما در اينجا تنها به نقل دو نمونه ازامور غير طبيعي براي اثبات مدعاي خويش اكتفا ميكنيم .

يكي از جرايد تحتعنوان (( كودك بعد از سقوط از طبقه هشتم عمارت بطرف عابر دويد )) مينويسد :در (( زيندل فينكن )) واقع در آلمان غربي يك كودك سه ساله براي تماشاي برفي كه از آسمانميباريد به بالكن آپارتمان محل سكونت خود رفت و بدنش را كمي بخارج خم كرد تا برفهابروي دستش بريزد اما ناگهان تعادل خود را از دست داد و از ارتفاع هجده متري بزمين وبروي برفها سقوط كرد نام كودك(( اليور گونتر )) است كه پس از سقوط در حاليكه گريهميكرد از جاي برخاست و بطرف خانمي كه شاهد سقوط وي از بالکن بود دوید و تنهاناراحتي كودك اختلال كبد وي بود . سقوط از ارتفاع هجده متري و زنده ماندن را ميتوانفقط يك معجزه ناميد. ( 1 )

نمونه دوم

دكتر الكسيس كارل فيزيولوژيستو زيست شناس بزرگ فرانسوي و برنده اولين جايزه نوبل در آمريكا در يكي از كتابهايخود در باره امور خارق عادت و كارهاي غير طبيعي ( معجزات )چنين مينويسد (( مواردزيادي از مشاهدات ما درباره كيفيت معجزه و درمانهاي غير طبيعي جمع آوري شده استاطلاعات كنوني ما درباره تاثير فوري نيايش در شفاي امراض روي شرح بيماراني كه ازامراض گوناگون چون سل استخواني و صفاقي دمل سرد سلي ، زمخهاي چركين ، سل پوستي ،سرطان و غيره درمان يافته اند متكي است چگونگي معاتجه نزد اين و آن تفاوت زياديندارد اغلب درد شديدي احساس و سپس شفاي كامل فرا ميرسد . بعد از چند ثانيه و يا چنددقيقه و يا حداكثر چند ساعت زخمها جوش ميخورد و علائم بيماري از بين ميرود و اشتهايمريض باز ميگردد گاهي اختلالات عملي پيش از ضايعات عضوي از بين ميرود در صورتيكهبراي تغيير شكل استخواني در بيماري پوت و يا عقده هاي لنفاوي سرطاني و برگشتن آنهابحال طبيعي حد اقل بطور اغلب دو يا سه روز وقت لازم است . ( 2 )

دكترنامبرده در باره همين موضوع در كتاب ديگر مينويسد (( واقعيت اينگونه شفا ها باثباترسيده است نيايش گاهي تاثيرات شگفت آوري دارد . بيماراني بوده اند كه تقريبا بطورآني از درد هايي چون خوره ، و عفونت كليه و زخمهاي مزمن و سل ريوي و استخوانيپرينونال شفا يافته اند . ( 3 )

با در نظر گرفتن اين گونه حوادث هيچگونهجاي انكار نيست كه امور غير طبيعي و خارق عادت واقع شده و انجام ميگيرد . اماچنانكه از نام آنها پيداست خارق عادت و غير طبيعي است .

اكنون كه اين موضوعروشن گرديد با صراحت ميتوان گفت كه زندگي يك انسان در مدت هزار سال يا بيشتر نيز ازاين قسم است . يعني محال و غير ممكن نيست زيرا هيچگونه اصل علمي و عقلي در دست نيستكه زندگي و عمر را تا هزار سال يا بيشتر محال و غير ممكن بداند . تنها چيزي كه دراين مورد ميتوان گفت اين است كه زندگي و عمر تا اين حد غير طبيعي و خارق عادت استاما چون وجود امور خارق عادت و غير طبيعي ( چنان كه نقل كرديم ) جاي انكار نيست وهيچ گونه دليل علمي و عقلي هم كه طول عمر را تا اين حد محال و غير ممكن بداند دردست نيست و از اين نظر نميتوان طول عمر و زندگي را تا اين حد انكار كرده و ازپذيرفتن آن سربافت .

با اين حساب : طول عمر امام زمان ( ع ) را نيز بايد درشمار اينگونه حوادث و امور غير طبيعي بحساب آورد و با اين ترتيب نميتوان از پذيرفتنو اعتقاد به آن كه صرفا غير طبيعي ، اما ممكن و معقول است سر بر تافت .
منبع : مقاله هاي كوتاه
چهارشنبه 14/6/1386 - 16:20
دعا و زیارت
نام: محمّد.
پدر: امام حسن عسكرى(ع).
مادر:نرجس.
القاب: حجت ، خاتم ، صاحب الزّمان ، قائم ، منتظَر ، و از همه مشهورتر مهدى.
شكل:چون ستاره درخشان نورانى ، و داراى خالى سياه بر گونه راست .
زاد روز:شب نيمه شعبان 255 ، هنگام طلوع فجر.
زادگاه:شهر سامراء.
غيبت صغرى: از سنّ پنج سالگى به مدّت 69 سال.
نمايندگان: چهار نفر از شخصيّت هاى شيعه به نامهاى:
1 ــ ابو عمرو ، عثمان بن سعيد بن عمرو عمرى اسدى ، وكيل و نماينده پيشين امام هادى و امام عسكرى عليهما السّلام.
2 ــ فرزند او ، ابو جعفر ، محمد بن عثمان بن سعيد ، در گذشته 304.
3 ــ أبوالقاسم ، حسين بن روح بن ابى بحر نوبختى ، در گذشته 326.
4 ــ ابوالحسن على بن محمد سمرى ، در گذشته 329.
محل اقامت نامبردگان بغداد ، و كليّه امور شيعيان و خواسته ها و نامه هاى آنان به وسيله اين چهار نفر انجام و ردّ و بدل مى شد; و آرامگاه آنان نيز در بغداد مشهور است.
غيبت كبرى: با در گذشت چهارمين نماينده و سفير آن حضرت از سال 329 آغاز گرديد; و تا به هنگام فرمان الهى مبنى بر اجازه ظهور و قيام آن بزرگوار ، همچنان ادامه خواهد داشت.
نمـايندگان و وظـيفه مردم در دوران غيبت كبرى:كسيكه فقيه خويشتن دار ، مخالف هواى نفس ، و فرمانبر امر خداوند باشد ، او نماينده امام زمان است; و بر ديگران لازم است از او پيروى كنند; زيرا اينگونه افراد از طرف امام بر مردم حجّت اند ، و امام از طرف خداوند بر آنان حجت باشد.
هنگام ظهور: آنگاه كه منادى حقّ از جانب آسمان ندا دهد: حقّ با آل محمّد است. نام مهدى بر سر زبانها افتد; مردم دلباخته او شوند; و از كسى جز او سخن نگويند.
محل ظهور:مكّه معظّمه.
محل بيعت ( تعهّد مردم در پيروى از امام ):مسجدالحرام ، ميان ركن و مقام.
نشانى: فرشته اى از بالاى سر او فرياد مى زند: اين مهدى است ، او را پيروى كنيد.
يادگار أنبياء: انگشتر سليمان در انگشت او ، عصاى موسى در دستش ، و بطور خلاصه آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد.
ياران: سيصد و سيزده نفر ( به عدد اصحاب بدر ) ، افرادى باشند كه هسته مركزى زمامدارى او را تشكيل دهند; و در حقيقت كارگردانان اصلى قيام مهدى(ع) ، و كارگزاران درجه اوّل انقلاب جهانى اسلام خواهند بود كه از اطراف جهان به دور حضرتش گرد آيند.
روش حكومتى: بر اساس قرآن و سيره پيامبر(ص) و امام اميرمؤمنان(ع).
شعاع و دامنه حكومت: سراسر جهان را فرا گيرد; و زمين را از عدل و داد پر كند در حالى كه از جور و ستم پر شده باشد.
مركز حكومت: مسجد كوفه ، ــ  مركز خلافت و حكومت جدّ بزرگوارش على(ع) ــ .
چگونگى پيروزى بر دشمنان: همانند پيروزى جدّ عالى مقامش پيامبر اكـرم(ص) بر كافران و مشركـان ، خداوند او را با گـروههاى منظّم هزار نفرى از فرشتگان يا سه هزار نفرى كه از آسمان فرود آمدند يا پنج هزار نفرى كه داراى نشان مخصوص بودند مدد داد; و نيز در جبهه هاى جنگ ياريش كند ، آنچنان كه مؤمنان را در حال شكست در بدرو ديگر جبهه هاى فراوان و روز تاريخى حنين يارى و پيروز فرمود و در جنگ احزاب ، رعب و وحشت در دل كفار و مشركان فرو ريخت.
مدت زمامدارى: روايات كه ـ اكثراً مربوط به اهل تسنّن است ـ در اين باره باختلاف سخن گفته ، امّا به عقيده شيعه خدا آگاه است.
وزير و معاون:عيسى(ع) از آسمان فرود آيد و به عنوان وزير با حضرتش همكارى نمايد.
بركات حكومت و رهبرى او:درهاى خير و بركت از آسمان به روى مردم گشوده شود; عمرها به درازا كشد; مردم همه در رفاه و بى نيازى بسر برند; شهرها همه بر اثر آبادانى و سرسبزى به هم پيوسته گردند ، آنچنان كه مسافران را به برداشتن توشه نيازى نخواهد بود; و اگر زنى يا زنانى تنها از مشرق به مغرب روند كسى را با آنها كارى نباشد.
 منبع : آفتابگردان
چهارشنبه 14/6/1386 - 16:17
دعا و زیارت
اشاره:
پنهان زيستى حضرت مهدى(ع) نه تنها چگونگى زندگى آن حضرت را در هاله
اى از اسرار فرو برده كه بسيارى از موضوعات مربوط به حيات آن حضرت را نيز جزو امور پنهان نظام هستى قرار داده است.
يكى از مهم
ترين اين امور پنهان، محل زندگى آن حضرت در طول غيبت ايشان است. از اين رو بسيارى علاقه مندند بدانند كه خورشيد پنهان در كدامين بخش از اين كره خاكى به گذران عمر مى پردازد و به بيان ديگر كدامين قسمت از زمين اين منزلت را دارد؟
در اين مقاله تلاش شده كه به اين پرسش پاسخ داده شود.

ميليونها انسان عاشق و شيفته صدها سال است كه در هر پگاه آدينه زبان به ندبه مى
گشايند و اين گونه مى سرايند:
ليت شعرى أين استقرّت بك النّوى بل أىّ أرض تقلّك اوثرى: أبرضوى أو غيرها أم ذى طوى؟ عزيز علىّ أن أرى الخلق ولاترى.1
اى كاش مى
دانستم در چه جايى منزل گرفته اى و چه سرزمين و مكانى تو را دربر گرفته است! آيا در كوه رضوايى و يا جاى ديگرى و يا در ذى طوى هستى؟ دشوار است بر من كه مردمان را ببينم و تو ديده نشوى.
حال براى روشن شدن اين موضوع، پاى به گلستان كلام معصومين(ع) مى
گشاييم و با سيرى در كلام نورانى ايشان از آن انفاس قدسى براى حل اين معما استمداد مى طلبيم.
با يك نگاه كلى در اين بوستان پر طراوت به چهار دسته روايت در اين موضوع برمى
خوريم كه هر يك، محل زندگى آن حضرت را در دوره اى از حيات پر بركت ايشان به تصوير كشيده است. اگر چه در مورد برخى دوره ها صراحت و روشنى بيشترى وجود دارد و برخى از دوره ها بنا بر عللى به اجمال و ابهام پاسخ داده شده است.
اين دوره
ها عبارتند از:

1. دوران زندگى با پدر بزرگوار خود امام حسن عسكرى(ع) (260-255ق)
شكى نيست كه آن امام همام در شهر سامرا و در خانه پدرش امام حسن عسكرى(ع) ديده به جهان گشود و تا پايان عمر شريف پدر خود در كنار آن حضرت مى
زيست.
اين دوران بنا بر قول مشهور از نيمه شعبان سال 255ق آغاز و در هشتم ربيع
الاول سال 260ق پايان يافت.
علاوه بر نقل موثق تاريخى، افراد فراوانى از اين حادثه بزرگ پرده برداشته
اند:
شيخ صدوق(ره) در كتاب شريف كمال الدين و تمام النعمه - كه يكى از مهم
ترين كتابهاى نگاشته شده در موضوع مهدويت است - داستان ولادت حضرت مهدى(ع) را اين گونه نقل كرده است:
حكيمه، دختر امام جواد(ع) گويد: امام حسن عسكرى(ع) مرا نزد خود فراخواند و فرمود: اى عمه! امشب افطار نزد ما باش كه شب نيمه شعبان است و خداى متعال امشب حجت خود را كه حجت او بر روى زمين است ظاهر سازد. گفتم: مادر او كيست؟ فرمود: نرجس. گفتم: فداى شما شوم اثرى در او نيست. فرمود: همين است كه به تو مى
گويم. آمدم و چون سلام كردم و نشستم نرجس آمد كفش مرا بردارد و گفت: اى بانوى من و بانوى خاندانم، حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوى من و بانوى خاندان من هستى. از كلام من ناخرسند شد و گفت: اى عمه جان! اين چه فرمايشى است؟ بدو گفتم: اى دخترجان! خداى متعال امشب به تو فرزندى عطا فرمايدكه در دنيا و آخرت آقاست...2 .
آن
گاه به صورت مفصل داستان را ذكر كرده است. اين روايت از مهم ترين روايات درباره ولادت حضرت مهدى(ع) است و دلالت بر ولادت حضرت مهدى(ع) در خانه امام عسكرى(ع) در سامرا دارد.
»ضوء ابن على« از مردى از اهل فارس كه نامش را برده نقل مى
كند كه:
به سامرا آمدم و در خانه امام حسن عسكرى(ع) ملازم شدم. حضرت مرا طلبيد، من وارد شدم و سلام كردم. فرمود: براى چه آمده
اى؟ عرض كردم: براى اشتياقى كه به خدمت شما داشتم. فرمود: پس دربان ما باش. من همراه خادمان، در خانه حضرت بودم، گاهى مى رفتم هر چه احتياج داشتند از بازار مى خريدم و زمانى كه در خانه، مردها بودند، بدون اجازه وارد مى شدم.
روزى [بدون اجازه] بر حضرت وارد شدم و او در اتاق مردها بود. ناگاه در اتاق حركت و صدايى شنيدم، پس فرياد زد: بايست. حركت مكن! من جرأت درآمدن و بيرون رفتن نداشتم، پس كنيزكى كه چيز سر پوشيده
اى همراه داشت از نزد من گذشت. آنگاه مرا صدا زد كه درآى، من وارد شدم و كنيز را هم صدا زد. كنيز نزد حضرت بازگشت. حضرت به او فرمود: از آنچه همراه دارى روپوش بردار. كنيز از روى كودكى سفيد و نيكوروى پرده برداشت و خود حضرت روى شكم كودك را باز كرد، ديدم موى سبز كه به سياهى آميخته بود از زير گلو تا نافش روئيده است. پس فرمود: اين است صاحب شما و به كنيز امر فرمود كه او را ببرد.
پس من آن كودك را نديدم، تا امام حسن عسكرى(ع) وفات كرد.3
نه تنها بستگان نزديك و خدمتگزاران بيت امامت، آن حضرت را در شهر سامرا و در خانه امام عسكرى(ع) ديده
اند كه بسيارى از ياران و خواص اصحاب امامت به شرف ديدار آن جمال چون آفتاب نائل آمده اند و همگى حكايت از مدعاى زندگى امام مهدى(ع) در كنار پدر در شهر سامرا دارد.
»يعقوب بن منقوش« گويد:
بر امام حسن عسكرى(ع) وارد شدم و او بر سكويى در سرا نشسته بود و سمت راست او اتاقى بود كه پرده
هاى آن آويخته بود. گفتم: اى آقاى من صاحب الامر كيست؟ فرمود: پرده را بردار. پرده را بالا زدم، پسر بچه اى به قامت پنج وجب بيرون آمد با پيشانى درخشان و رويى سپيد و چشمانى درّافشان و دو كف ستبر و دو زانوى برگشته. خالى برگونه راستش و گيسوانى بر سرش بود. آمد و بر زانوى پدرش ابو محمد نشست. آن گاه به من فرمود: اين صاحب شماست. سپس برخاست و امام بدو گفت: پسرم! تا وقت معلوم داخل شو و او داخل اتاق شد و من بدو نگريستم. پس به من فرمود: اى يعقوب! به داخل بيت برو و ببين آنجا كيست. من داخل شدم اما كسى را نديدم.4
همچنين »احمد بن اسحاق« گويد:
بر امام حسن عسكرى(ع) وارد شدم و مى
خواستم از جانشين پس از وى پرسش كنم. او آغاز سخن كرد و فرمود: اى احمد بن اسحاق خداى متعال از زمان آدم(ع) زمين را خالى از حجت نگذاشته است و تا روز قيامت نيز خالى از حجت نخواهد گذاشت. به واسطه اوست كه بلا را از اهل زمين دفع مى كند و به خاطر اوست كه باران مى فرستد و بركتهاى زمين را بيرون مى آورد.
گفتم: اى فرزند رسول خدا، امام و جانشين پس از شما كيست؟ حضرت شتابان برخاست و داخل خانه شد و سپس برگشت در حالى كه بر شانه
اش كودكى سه ساله بود كه صورتش مانند ماه شب چهارده مى درخشيد. فرمود: اى احمد بن اسحاق! اگر نزد خداى متعال و حجت هاى او گرامى نبودى اين فرزند را به تو نمى نمودم. او هم نام و هم كنيه رسول خدا(ص) است. كسى است كه زمين را پر از عدل و داد مى كند؛ همچنان كه پر از ظلم و جور شده باشد.
اى احمد بن اسحاق! مثل او در اين امت، مثل خضر و ذوالقرنين است. او غيبتى طولانى خواهد داشت كه هيچ
كس در آن نجات نمى يابد، مگر كسى كه خداى متعال او را در اعتقاد به امامت ثابت بدارد و در دعا به تعجيل فرج موفق سازد.
احمد بن اسحاق گويد: گفتم: اى مولاى من! آيا نشانه
اى هست كه قلبم بدان اطمينان يابد؟ آن كودك به زبان عربى فصيح به سخن درآمد و فرمود: أنا بقيّةاللَّه فى أرضه والمنتقم من أعدائه. اى احمد بن اسحاق! پس از مشاهده، جست وجوى نشان مكن. احمد بن اسحاق گويد: من شاد و خرم بيرون آمدم.5
بنا بر روايات فوق و دهها روايت ديگر ترديدى نخواهد ماند بر اين
كه حضرت مهدى(ع) در طول حيات امام عسكرى(ع) همراه ايشان و در شهر سامرا مسكن و مأواى داشته اند و اگر چه در اين دوران نيز مخفيانه زندگى مى كرده اند ولى عده فراوانى از نزديكان و شيعيان ايشان را ديده اند.

2. دوران غيبت صغرا (260 تا 329ق.)
غيبت صغرا عبارت است از دوران پنهان زيستى كوتاه مدت حضرت مهدى(ع) كه طبق نظر مشهور با شهادت امام حسن عسكرى(ع) (سال 260ق.) آغاز شده و با رحلت چهارمين نايب خاص آن بزرگوار (سال 329ق.) به پايان رسيده است كه مجموعاً 69 سال مى
شود.
اگر چه به
روشنى محل زندگى آن حضرت در اين دوران مشخص نيست ولى از روايات و قرائن به دست مى آيد كه اين مدت را حضرت عمدتاً در دو منطقه سپرى كرده اند: يكى منطقه عراق و ديگر مدينه منوره كه البته روايات متعددى بر اين مطلب دلالت دارد.
از امام صادق(ع) در اين زمينه نقل شده است كه فرمود:
للقائم غيبتان إحداهما قصيرة والأخرى طويلة. الغيبة الأولى لايعلم بمكانه فيها إلّا خاصّة شيعته والأخرى لايعلم بمكانه فيها إلّا خاصّة مواليه.6
براى [حضرت] قائم(ع) دو غيبت است. يكى كوتاه و ديگرى طولانى. در غيبت اول جز شيعيان مخصوص از جاى آن حضرت خبر ندارند و در غيبت ديگر جز دوستان مخصوصش از جاى او خبر ندارند.
در دوران غيبت صغرا، از سفيران چهارگانه (نواب خاص) كسى نزديك
تر به آن حضرت ذكر نشده است و ايشان هم تماماً در عراق و همواره با حضرت در ارتباط بوده اند و توقيعات فراوانى از طرف حضرت به دست آنها شرف صدور يافته است. بنابراين مى توان گفت بخشى از عمر آن حضرت در اين دوران در عراق سپرى شده است.
دسته
اى ديگر از روايات به صورت مطلق (بدون در نظر گرفتن صغرا و كبرا بودن غيبت) زندگى حضرت را در دوران غيبت در مدينه منوره ذكر كرده اند كه با توجه به روايات دسته نخست مى توان گفت بخشى از عمر آن حضرت نيز در مدينه سپرى شده است.
امام باقر(ع) در اين
باره فرمود:
لابدّ لصاحب هذا الأمر من عزلة... و نعم المنزل طيّبة.7
به ناگزير براى صاحب اين امر عزلت و گوشه
گيرى خواهد بود... و طيبه (مدينه) چه منزلگاه خوبى است.
همين روايت در كتاب شريف اصول كافى با اندك تفاوتى از امام صادق(ع) اين گونه روايت شده است:
لابدّ لصاحب هذا الأمر من غيبة ولابدّ له فى غيبتة من عزلة و نعم المنزل الطيّبة.8
به ناچار صاحب
الامر غيبت كند و به ناچار در زمان غيبتش گوشه گيرى كند، چه خوب منزلى است طيبه (مدينه).
هم
چنين ابوهاشم جعفرى مى گويد:
به امام عسكرى(ع) عرض كردم: بزرگوارى شما مانع مى
شود تا از شما پرسش نمايم، پس اجازه بفرماييد سؤالى بپرسم. حضرت فرمود: بپرس. عرض كردم: اى آقاى من! آيا فرزندى داريد؟ فرمود: بله. گفتم: اگر اتفاقى رخ داد كجا او را پيدا كنيم؟ پس فرمود: در مدينه.9
بنابراين جمع بين دو دسته روايات به اين صورت است كه آن حضرت در مدينه حضور داشته
اند؛ ولى به خاطر ارتباطى كه آن حضرت با نواب خاص داشته اند بخشى از عمر خود را در عراق سپرى نموده اند.

3. دوران غيبت كبرا
اصطلاحاً غيبت كبرا به مدت زمان پنهان زيستى حضرت مهدى(ع) گفته مى
شود كه با وفات آخرين نايب خاص در سال 329ق آغاز و همچنان ادامه دارد و تنها خداوند متعال است كه پايان آن را مى داند.
اين دوران ويژگيهايى دارد كه آن را از دوران غيبت صغرا كاملاً متمايز مى
سازد كه از جمله آن ويژگيها كامل شدن غيبت آن حضرت است.
به همان اندازه كه پنهان زيستى حضرت مهدى(ع) در اين دوران به كمال مى
رسد و نيابت و سفارت همانند دوران غيبت صغرا وجود ندارد، محل زندگى آن حضرت نيز نامشخص تر مى شود و در اين دوران است كه هرگز به طور قطع نمى توان مشخص نمود آن حضرت در كجا زندگى مى كند.
البته روايات در اين باره به محلهاى مختلفى اشاره كرده
اند كه برخى از آنها از اين قرارند:

الف) مدينه طيبه
همان
طور كه قبلاً نيز اشاره شد برخى از روايات به صورت عام و بدون قيد زمان غيبت صغرا، مدينه را به عنوان جايگاه آن حضرت در دوران غيبت مورد اشاره قرار داده اند.

ب) ناحيه ذى
طوى
ناحيه ذى
طوى در يك فرسخى مكه و داخل حرم قرار دارد و از آنجا خانه هاى مكه ديده مى شود. برخى از روايات آن محل را به عنوان جايگاه حضرت مهدى(ع) در دوران غيبت معين كرده اند.
امام باقر(ع) در اين باره فرمود:
يكون لصاحب هذا الأمر غيبة فى بعض هذه الشّعاب و أومأ بيده إلى ناحية ذى طوى.10
صاحب اين امر را در برخى از اين درّه
ها غيبتى است و با دست خود به ناحيه ذى طوى - كه نام كوهى است در اطراف مكه - اشاره نمود.
در برخى ديگر از روايات نيز ذكر شده كه حضرت مهدى(ع) قبل از ظهور در »ذى
طوى« به سر مى برد و آن گاه كه اراده الهى بر ظهور آن حضرت تعلق گيرد از آنجا وارد مسجدالحرام مى شود.
امام باقر(ع) در اين باره فرموده
اند:
إنّ القائم يهبط من ثنيّة ذى طوى فى عدّة أهل بدر ثلاثمأة و ثلاثة عشر رجلاً حتى يسند ظهره إلى الحجر الأسود و يهتزّ راية الغالبة.11
قائم(ع) در ميان گروهى به شمار اهل بدر - سيصد و سيزده تن - از گردنه ذى
طوى پايين مى آيند تا آن كه پشت خود را به حجرالاسود تكيه مى دهد و پرچم پيروز را به اهتزاز درمى آورد.

ج) دشتها و بيابانها
از برخى روايات نيز استفاده مى
شود كه آن حضرت در طول غيبت كبرا محل خاصى ندارد و همواره در سفر به سر مى برد.
از امام باقر(ع) نقل شده است كه وقتى شباهتهاى حضرت مهدى(ع) به انبيا را بيان نمودند چنين فرمودند:
و امّا شبهه من عيسى فالسّياحة12.
و اما شباهت حضرت مهدى(ع) به حضرت عيسى(ع) جهانگردى [و نداشتن مكانى خاص] است.
در توقيعى كه از حضرت مهدى(ع) به نام شيخ مفيد صادر شده است، نيز به نامعلوم بودن مكان حضرت مهدى(ع) اشاره شده است.
در آن نوشته چنين آمده است:
... و إن كنّا ثاوين بمكاننا النّائى عن مساكن الظالمين حسب الّذى أراناه اللَّه لنا من الصّلاح شيعتنا المؤمنين فى ذلك مادامت دولة الدنيا للفاسقين... .13
... با اين
كه ما براساس فرمان خداوند و صلاح واقعى ما و شيعيان مؤمن مان تا زمانى كه حكومت در دنيا در اختيار ستمگران است در نقطه اى دور و پنهان از ديده ها به سر مى بريم... .
همچنين در پاره
اى از ملاقاتهاى معتبر كه در دوران غيبت كبرا نقل شده است، حضرت به اين نكته اشاره فرموده اند.
»على بن ابراهيم بن مهزيار« پس از نقل ملاقات خود با حضرت مهدى(ع) به نقل از ايشان چنين مى
گويد: آن حضرت فرمود:
يابن المازيار أبو محمد عهد إلىّ ألّا أجاور قوماً غضب اللَّه عليهم... وأمرنى ألّا أسكن من الجبال إلّا وعرها ولا من البلاد إلّا قفرها.14
همانا پدرم ابو محمد با من عهد فرمودند كه در مجاورت قومى كه خداوند بر آنان غضب كرده است قرار نگيرم... و به من فرمود كه در كوهها ساكن نشوم مگر قسمتهاى سخت و پنهان آن و در شهرها ساكن نشوم مگر شهرهاى متروكه و بى
آب و علف.
اين نامعلوم بودن محل زندگى آن حضرت در دوران غيبت كبرا سبب شده تا عده
اى به گمانه زنى هايى بعضاً سست و واهى بپردازند و به طرح محلهايى كه اثبات آنها كارى بس مشكل است روى آورند.
افسانه جزيره خضرا يا مثلث برمودا و مانند آن حكايتهايى است كه در تاريخ پر فراز و فرود اين اعتقاد رخ نموده است، ولى همواره روشنگران اين مذهب حق، مردم را از لغزش در اين بيراهه
ها برحذر داشته اند.

4. دوران ظهور و حكومت مهدى(ع)
دوران ظهور كه درخشان
ترين فراز تاريخ و بهترين دوران حيات انسانى است، ويژگيهاى فراوانى دارد كه از جمله مهم ترين آنها حاكميت آخرين معصوم و حجت الهى است. درباره محل زندگى حضرت مهدى(ع) و حكومت آن حضرت در عصر ظهور، روايات فراوانى وجود دارد. عمدتاً در اين روايات، مسجد سهله را منزل آن حضرت و شهر كوفه را به عنوان پايگاه حكومتى آن حضرت معرفى كرده اند.
مسجد سهله شرافت بسيارى دارد؛ از جمله در روايات ذكر شده كه در اين مسجد، هزاران پيامبر به نماز ايستاده
اند.
»صالح بن ابوالاسود« گويد: امام صادق(ع) سخن از مسجد سهله راند، آنگاه فرمود:
أما إنّه منزل صاحبنا إذا قام بأهله.15
به
درستى كه مسجد سهله منزل صاحب ماست آنگاه كه [پس از قيام] با اهل خود در آنجا فرود آيد.
هم
چنين آن حضرت به ابابصير فرمود:
يا أبا محمد كأنّى أرى نزول القائم فى مسجد السّهلة بأهله و عياله.
اى ابا محمد، گويا حضرت قائم را در مسجد سهله مى
بينم كه با زن و فرزندانش در آن نازل مى شوند.
ابوبصير پرسيد: آيا مسجد سهله خانه
اش خواهد بود؟ حضرت فرمود:
نعم، هو منزل إدريس و ما بعث اللَّه نبيّاً إلّا وقد صلّى فيه والمقيم فيه كالمقيم فى فسطاط رسول اللَّه و ما من مؤمن ولا مؤمنة إلّا و قلبه يحنّ إليه و ما من يوم ولا ليلة إلّا والملائكة يأوون إلى هذا المسجد يعبدون اللَّه.16
آرى، اين مسجد، منزل ادريس است. خداوند هيچ پيامبرى را برنينگيخت، مگر آن
كه در اين مسجد نماز گزارد. هر كس در اين مسجد بماند مانند آن است كه در خيمه رسول خدا(ص) اقامت كرده است. هيچ مرد و زن مؤمنى نيست، مگر آن كه دلش به سوى آن مسجد پرمى كشد. روز و شبى نيست مگر آن كه فرشتگان به اين مسجد پناه مى برند و در آن به عبادت خدا مى پردازند.
همان
طور كه اشاره شد، كوفه نيز مركز حكومت مهدى(ع) قلمداد شده است.
چگونگى زندگى در عصر ظهور به روشنى مشخص نشده ولى به نظر مى
رسد تفاوت بسيارى با نحوه زندگى امروزى داشته باشد. تكامل علوم بشرى، كمال عقلانى بشر، توسعه خارق العاده امكانات و رفاه عمومى، امنيت فراگير بر كل كره زمين و... به طور قطع، ويژگيهايى را براى زندگى در آن زمان ايجاد خواهد نمود كه امروز درك دقيق آن براى ماكارى بس مشكل است.
از امام باقر(ع) نقل شده كه در بخشى از يك روايت طولانى فرمود:
ثمّ يتوجّه إلى الكوفة فينزلها و تكون داره.17
آن
گاه [حضرت مهدى(ع)] به سوى كوفه مى رود پس آنجا را براى منزل برمى گزيند و كوفه خانه او خواهد بود.



منبع : موعود شماره 44
نويسنده: خدامراد سليميان

 
چهارشنبه 14/6/1386 - 16:14
دعا و زیارت
كَاَنّىبِالسُّفيانى اَو بِصاحِبِ السُّفيانىِّ قَد طَرَحَ رَحلَهُ فى رُحبَتِكُمبِالكُوفَةِ فَنادى مُنادِيهِ: مَن جاءَ بِرَأسِ شيعَةِ عَلىٍّ فَلَهُ اَلفُدِرهَمٍ فَيُثَبُّ الجارُ عَلى جارِهِ وَ يَقُولُ هذا مِنهُم فَيَضرِبُ عُنُقَهُ وَيَأخُذُ اَلفَ دِرهَمٍ. أَما اِمارَتِكُم يَؤمَئِذٍ لاتَكُونُ اِلاّ لِاَولادِالبَغايا كَاَنّى اَنظُرُ اِلى صاحِبِ البُرقَعِ فَيَحوُشَكُم - اى يجيئكم - فَيَعرِفَكُم وَلا تَعرِفُونَهُ فَيَغمزَبِكُم رَجُلاً رَجُلاً اَمّا انه لاتَكُونُ اِلاّ اِبنُ بَغىٍ.
گويا با سفيانى يا رفيق او هستم كه در كوچه‏هايتاندر كوفه رحل اقامت افكنده و مناديش بانگ مى‏زند كه هر كه سر شيعه على را بياوردهزار درهم (جايزه) مى‏گيرد. همسايه به همسايه‏اش هجوم مى‏برد و مى‏گويد اين هم ازآنهاست و گردنش را مى‏زند و هزار درهم مى‏گيرد. فرمانروايى بر شما در آن زمان تنهااز آن زنازادگان است. گويا كه به صاحب روبند (چفيه) مى‏نگرم كه به سوى شما مى‏آيد وشما را مى‏شناسد و شما او را نمى‏شناسيد يك به يك مردان شما را دچار مى‏كند چرا كهاو زنازاده‏اى بيش نيست
امام صادق، عليهالسلام
 
منبع :‌سايت موعود
چهارشنبه 14/6/1386 - 16:3
دعا و زیارت
ركن اصلي در سعادت اخروي در درجه ي اول ايمان (اعتقاد و باور قلبي به اصول دين و مذهب ) و در درجه ي دوم عمل است. كسي كه مسلمان باشد(يعني ايمان و باور قلبي به خدا و پيامبر و معاد دارد) ، بالاخره بهشتي خواهد شد ليكن بدين صورت كه : اگر مرتكب گناه نشده باشد مستقيما وارد بهشت مي شود. اما مسلماني كه مرتكب گناه شده ، متناسب با نوع و مقدار گناه متحمل مرتبه اي از كيفر و جزا خواهد شد ، گاهي گناه به لحاظ نوع و مقدار آن سبك تر است و شخص كيفر عملش را در همين دنيا ميبيند و پاك ميشود ؛ گاه گناه بيشتر از اين مرتبه است و شخص علاوه بر كيفر دنيوي هنگام جان كندن با سختي جان كندن كيفر ديده و گناهش پاك ميشود و گاه از اين مرتبه هم فراتر است و شخص با عذاب و كيفر برزخي پاك ميشود و گاه از اين هم فراتر است و حساب شخص به قيامت كشيده ميشود و با تحمل سختي و اهوال مواقف طولاني حشر و حساب پاك ميشود و گاه از اين هم فراتر است و گناه او به حدي است كه وارد جهنم ميشود كه ميزان و مدت تحمل عذاب جهنم خود وابسته به نوع و مقدار گناهان متفاوت است ممكن است پس از تحمل مدتي عذاب جهنم پاك شود و بهشتي شود و ممكن است مدتهاي طولاني در عذاب جهنم بسوزد و پس از آن نجات يابد اما در مورد كافران يعني كساني كه ركن اصيل را كه ايمان است ندارند از نجات به دورند ، در قرآن كريم مكرر و به صراحت در مورد كفاري كه با لجاجت و عناد حق را نپذيرفتند آمده كه در جهنم هميشگي اند و هيچگاه از آن خارج نمي شوند و الذين كفروا اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون
. روايات فراوان از ناحيه ي معصومين در اين زمينه وارد شده است به عنوان نمونه : امام صادق عليه السلام مي فرمايد « كساني كه حد و كيفر الهي بر آنان لازم آمده است مسلمان فاسقند و در جهنم هميشگي و ابدي نيستند بلكه روزي از جهنم خارج ميشوند » بحار الانوار / جلد 8 /ص 40 / حديث 22 و 23 .
چهارشنبه 14/6/1386 - 15:38
شعر و قطعات ادبی
تقديم به تمام عاشقان دل سوخته
 
خدا نگهدار عزيزم
اما نمي شه باورم
توي چشام نگاه نكن
اين لحظه هاي آخرم
آخه چه طور دلم بياد
چشماتو گريون ببينم
مي رم ولي اينو بدون
چشم انتظارت مي شينم
***************
مي رم ولي گريه نكن
نذار از عشقت بميرم
شايد تو اوج بي كسي
با عكست آروم بگيرم
مي رم ولي بدون يكي
خيلي تو رو دوستت داره
يكي كه از دوري تو
سر به بيابون مي زاره
***************
خدا نگهدار عزيزم
***************
خدا نگهدار عزيزم
***************
خدا نگهدار
خدا نگهدار
***************
خدا نگهدار عزيزم
دارم مي رم از اين ديار
اين جا كسي منو نخواست
تو هم منو ، تنها بذار
اين جا غريب بودم ولي
هيشكي نپرسيد از كجاست
مسافرم بايد برم
گريه نكن خدا نخواست
***************
دوسم نداشتي اما من
عادت كردم به بودنت
غريب بودم نامردمان
تو ازم روبودنت
مي رم ولي بدون فقط
تويي دليل بودنم
مهمون نوازي كردنم
منو از اين جا روندنم
مي رم ولي گريه نكن
نذار از عشقت بميرم
شايد تو اوج بي كسي
با عكست آروم بگيرم
مي رم ولي بدون يكي
خيلي تو رو دوستت داره
يكي كه از دوري تو
سر به بيابون مي زاره
خدا نگهدار عزيزم
***************
شاعر : عاشق دل سوخته
خواننده : مجيد خراطها
(حتما آهنگشو شنيده ايد )
دوشنبه 1/5/1386 - 20:0
خانواده
                     بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام
((امروز خيلي غمگينم زيرا فهميدم كه دختري كه دوستش داشتم و فكر مي كردم كه منو دوست داره ديدم با كسي ديگيه . ديگه دنيا برام تيره و تاره . ديگه اميدي براي زندگي ندام ))
حتماً اين جملات را شنيده ايد . بعد ها هم معلوم مي شه كه يا دختره قبلاً شوهر داشته يا اون پسره برادرش ، فاميلش و ... بوده يا دختر از اون پسره خواسته بود كه در مورد اين فرد غمگين بهش اطلاعات بده يا ... .
همه ي اين ها دليلش اين كه ما هنوز نمي توانيم فرق بين عشق را با دوست داشتن تفاوت بفهميم .
در اول كه عشق بدون شناخت اصلا پيش نمي يد و علاقه ي اول چيزي جز هوس نيست كه بعد با شناخت به عشق تبديل مي شود .
در ضمن عشق وقتي به وجودبياد از بين نمي رود . پس دليل ماندگاري عشق ازدواج و اي در كنار هم بودن نيست . براي مثال شما به پدر و مادرتون عشق مي ورزيد . اگر آنها از شما دور شوند و يا شما از آنها دور شويد آيا عشق بين شما به فراموشي مي رود ؟ نه زيرا عشق فقط با شناخت و درك كردن هم به وجود مي آيد .
پس دليل ندارد كه هر پسري كه از دختري خوشش آمد و يا هر دختري كه به پسري علاقه مند شد بگويند كه عاشق شده اند و عشق بين آنها به وجود آمده است و بعد اتفاق هايي از هم جدا شوند و بعد هم بگويند من به او عشق داشتم .
اين جا بايد بگويم كه نه زيرا عشق واقعي حتي با ديدن خطا از طرف مقابل از بين نمي رود زيرا مانند مادر وپدر كه با ديدن خلا از فرزندان خود همچنان به آنا عشق مي ورزند و آنها را دوست دارند عاشق هم معشوقش را همواره دوست دارد .
تو رو خدا ارزش عشق را پايين نياريد و هر علاقه و هوسي را عشق نناميد . 
 
 
دوشنبه 1/5/1386 - 19:56
آموزش و تحقيقات
 
میزان ضایعات نان در کشور ما بسیار قابل توجه است. ضایعات نان در کشور ما به ماهیت نان‌ها برمی‌گردد. نان مصرفی ما اغلب به صورت گرم است و باید تازه‌خوری شود که متاسفانه این‌گونه نان‌ها دورریز بالایی دارند.
در این راستا، استفاده از نان‌های خشک صنعتی که محدودیت تازه‌خوری ندارند و قابلیت ماندگاری بالایی دارند به جای استفاده از نان‌های تازه برای به حداقل رساندن دورریز نان الزامی به نظر می‌رسد.
در راستای فرهنگ‌سازی استفاده از نان صنعتی، آشنایی با نان مسطح خشک که نوعی نان صنعتی است ضروری است.
نان مسطح خشک: به نانی گفته می‌شود که از آرد، آب، نمک، مایه خمیر (مخمر)، روغن و شکر طی فرایند پخت تهیه می‌شود. طول این نان‌ها 36 سانتی‌متر، عرض آن 22 سانتی‌متر و ضخامت آن 5/2 ـ 2 میلی‌متر است.
این نوع نان‌ها قابلیت ماندگاری بالایی دارند (تا 4 ماه) و کیفیت قابل توجهی دارند. در فر تونلی تحت حرارت غیرمستقیم تولید می‌شوند یعنی شعله با خمیر در حال پخت تماس ندارد و حرارت به صورت تشعشعی است که از مزایای آن حذف مضرات ناشی از نشت مواد حاصل از احتراق ناقص سوخت‌های فسیلی در زمان تولید است. پخت در مدت طولانی طوری است که فعل و انفعالات لازم به طور کامل در خمیر انجام و بافت نان مناسب می‌شود. این نان در حرارت غیرمستقیم با حداقل سوخت تولید می‌شود، بدین طریق که نان روی تسمه‌ای حمل شده و از فضای داخلی فر که حرارت آن در قسمت‌هايی قابل تنظیم است عبور می‌کند. سرعت تسمه یا نوار نقاله، قابل تغییر است که بر اساس آن مدت زمان پخت تنظیم می‌شود.
فرهای پخت نان‌های خشک تونلی است و براساس سیستم دوران هوای داغ، گرما به درون فضای داخلی پخت روانه می‌شود. این نوع نان تحت حرارت غیرمستقیم فر تونلی در دمای زیاد تولید شده و طی فرایند پخت، آب زیادی از سطح نان تبخیر شده و در واقع نان خشک تولید می‌شود.
مزایای نان‌های خشک: پس از خروج نان خشک از فر زمانی را برای خنک کردن تدریجی نان از فن‌های روی نوار نقاله متحرک در نظر می‌گیرند تا نان کاملا خشک شده و درون بسته‌بندی بیات نشود و قدرت ماندگاری بیشتری به دست آورد.
روی خمیر این نان‌ها تخمیر اولیه و ثانویه صورت می‌گیرد که باعث می‌شود کلیه گازهای مفید، ویتامین‌ها و مواد اصلی گندم را تا پخت نهایی که نان باشد در خود محفوظ نگه دارد.
نان‌ خشک صنعتی به دلیل پخت غیرمستقیم و عمل‌آوری صحیح آن با دستگاه گوارش انسان هم‌خوانی دارد. مهم‌ترین مزیت آن قابلیت ماندگاری تا 4 ماه است بدون اینکه تغییري در طعم، بو و خواص ظاهری نان صورت گیرد که این خود مهم‌ترین عامل برای کاهش ضایعات است.
نان‌های خشک درصد رطوبت بسیار پایینی دارند و درنتیجه دچار آلودگی میکروبی نمی‌شوند. مهم‌ترین عامل فساد نان کپک‌ها هستند. ضایعات تولید نان از برداشت غلات تا تولید و پخش در ایران 30 درصد تخمین زده می‌شود و نصف این ضایعات مربوط به آلودگی کپک‌ها است.
نان کپک‌زده موجب بیمار شدن دام، طیور و آلوده شدن شیر، گوشت و سرانجام بیمار شدن انسان‌ها می‌شود. با یک درصد جلوگیری از ضایعات آرد و نان، بالغ بر 10 میلیارد تومان صرفه‌جویی در نان فاقد بی‌کربنات سدیم می‌شود و با توجه به اینکه امروزه ضایعات نان یکی از معضلات این صنف است، این نوع نان‌های خشک به دلیل قابلیت ماندگاری بالا، اصلا ضایعات ندارند و حتی خرده‌های آن را می‌توان در کتلت هم مورد استفاده قرار داد.
یکی از مزایای نان‌های خشک، استفاده از مایه خمیر (مخمر) به عنوان عامل تخمیر است که ضررهای مربوط به جوش شیرین را ندارد بلکه داراری فواید خمیرمایه نیز هست.
نان خشک رژیمی شویدی: در ساختار این نوع نان‌ها از شوید استفاده می‌شود تا بتوان از خواص درمانی آن بهره جست. شوید دارای ویتامین C و تقویت‌کننده معده و رفع‌کننده ضعف معده است. سنگ کلیه و مثانه را خرد می‌کند و مسکن دل‌درد است و مانع فساد غذا در معده می‌شود و عامل کاهش‌دهنده چربی خون و پایین آورنده کلسترول است.
مصرف این نوع نان به بیماران مبتلا به چربی خون توصیه می‌شود.
نان خشک رژیمی زیره‌ای: در ساختار این نوع نان‌های خشک از زیره استفاده می‌شود. زیره خاصیت ضدعفونی‌کنندگی دارد. ورم طحال و اسهال را معالجه می‌کند. ضدنفخ و مقوی معده و کبد است.
استفاده از این نوع نان، عمل هضم غذا را تشدید كرده و برای تقویت معده بسیار مناسب است و در نتیجه مصرف آن به بیماران گوارشی توصیه می‌شود.
روش مصرف: با زدن گل‌نم آبی به نان و قراردادن آن در سفره پارچه‌ای، ظرف مدت 10 دقیقه نان نرم شده و آماده مصرف می‌شود. البته ذائقه‌ها متفاوت است و بعضی این نان‌ها را به صورت خشک مصرف می‌کنند.
ارزش غذایی نان خشک صنعتی: با مصرف gr 100 از این نان، حدود 300 کیلوکالری انرژی، هفت تا هشت گرم لیپید، پنج گرم کربوهیدرات و دو گرم فیبر مورد نیاز بدن انسان تامین می‌شود.
استاندارد نان‌های خشک صنعتی
درصد رطوبت: 65/4
درصد خاکستر: 03/3
pH: 6 ـ 5
اسیدیته 4/0 05/0
کپک و مخمر: فاقد آلودگی میکروبی
نمک: 0.5 0.7
جوش شیرین: فاقد بیکربنات سدیم
 
منبع :مجله الكترونيكي بهکام/دي1385/شماره 97/
يکشنبه 3/4/1386 - 12:47
دعا و زیارت



پديده بى نظيرى که در قرآن وجود دارد، در هيچ کتابنوشته دست بشر يافت نميشود. هر يک از عناصر قرآن داراى ترکيبى است رياضى: سوره ها،آيات، لغات، تعداد حروف، تعداد کلمات هم خانواده، تعداد و انواع اسم هاى الهى، طرزنوشتن بعضى لغات، عدم وجود يا تغيير عمدى بعضى حروف در بعضى لغات و بسيارى از عواملديگر قرآن بغير از محتوياتش، همگى داراى ترکيبى خاص هستند. سيستم رياضى قرآن دوجنبه مهم دارد: (۱) انشاء رياضى، و(۲) ساختمان رياضى قرآن که شامل شماره سوره ها وآيات است. بخاطر اين کد رياضى جامع، کوچگترين تغيير در متن يا ساختمان ترکيبى قرآن،بلافاصله آشکار ميشود.                

بسادگى قابل درك غير قابل تقليد                        
براىاولين بار در تاريخ، ما کتابى داريم با اثبات نويسندگى الهى_ ترکيب رياضى ماوراءانسانى.                                       
خوانندگان اين کتاب به آسانى ميتوانند معجزه رياضى قرآن را بررسىکنند. کلمه خدا (الله) در سراسر قرآن با حروف بزرگ و پر رنگ نوشته شده است. در گوشهسمت چپ پايين هر صفحه، مجموع تعداد دفعاتى که کلمه ''خدا'' از ابتداى قرآن تا آنصفحه تکرار شده است، نوشته شده. شماره نوشته شده در گوشه سمت راست پايين صفحه،مجموع شماره آياتى است که کلمه ''خدا'' در آنها تکرار شده است. آخرين صفحه کتاب،يعنى صفحه ۶۰۴، جمع کل تعدد تکرار کلمه ''خدا'' را در قرآن نشان ميدهد که ۲۶۹۸مرتبه است، يا ۱۴۲۱۹. مجموع شماره آياتى که دارى کلمه ''خدا'' است، ميشود ۱۱۸۱۲۳،اين عدد هم بر ۱۹ قابل قسمت است: (۱۱۸۱۲۳=۱۹۶۲۱۷ .(
عدد نوزده مخرج مشترکسراسر سيتم رياضى قرآن است.                  
اين پديده بتنهايى اثبات غير قابل تقليدى است کهنشان ميدهد قرآن پيغام خدا است به دنيا. هيچ بشرى نميتوانسته حساب ۲۶۹۸ تکرار کلمه ''خدا'' و تعداد شماره آياتى را که کلمه ''خدا'' در آنها تکرار شده است، داشتهباشد. اين پديده خصوصا غير ممکن است وقتيکه در نضر داشته باشيم (۱) که قرآن در زمانجهالت و نادانى آشکار شد، و (۲) سوره ها و آيات وحى شده از نظر زمان و مکان وحى باهم فاصله بسيارى داشتند. ترتيبى که سوره ها و آيات در ابتدا فرستاده شد، بکلى باآخرين ترتيب قرار گرفتن شان (ضميمه ۲۳) فرق داشت. اما، سيستم رياضى قرآن تنها بهکلمه ''خدا'' محدود نيست؛ بلمه بسيار گستره، بسيار پيچيده، و کاملا جامعاست.                                 

حقايق ساده                          
مانند خود قرآن، کد رياضى قرآن از بسيارساده تا بسيار مشگل تغيير ميکند. حقايق ساده مشاهداتى است که بدون هيچ وسايلىميتوان آنها را بررسى کرد. حقايق پيچيده به کمک ماشين حساب يا کامپيوتر قابل رويتاست. بررسى حقايق زير به هيچ وسيله اى احتياح ندارد، اما خواهشمند است بخاطر داشتهباشيد که همه اينها به متن عربى اصلى اشاره دارد:
۱. اولين آيه (۱:۱)، معروفبه ''بسم الله، شامل......................۱۹ حرف است                                   .
۲. قرآن داراى ۱۱۴سوره است که ميشود................................۱۹۶       .

۳. مجموع آيات درقرآن ۶۳۴۶ است که ميشود......................۱۹۲۳۴   .
]
۶۲۳۴آيه شماره گذارىشده است و ۱۱۲ آيه (بسم الله) شماره گذارى نشده است که ميشود ۶۲۳۴ =۱۱۲+۶۲۳۴[توجهکنيد که ۶+۴+۳+۶ ميشود...........۱۹                                           .
۴. بسم الله ۱۱۴ مرتبه تکرار شده است،با وجود غيبت مرموز آن در سوره ۹ (درسوره ۲۷ دو بار تکرار شده است ) و ۱۱۴ = ..................................۱۹۶           .
۵. از غيبت بسم الله در سوره ۹ تابسم الله اضافى در سوره ۲۷، دقيقا.......... ۱۹ سوره است                        .
۶. مجموع شمارهسوره ها از ۹ تا ۲۷ (۲۷+۲۶+......+۱۲+۱۱+۱۰+۹) = ۳۴۲ يا ............۱۹۱۸                                             .
۷. اين مجموع (۳۴۲) همچنين مساوى است با مجموع کلمات بيندو بسم الله سوره ۲۷، و ۳۴۲ =.................................۱۹۱۸                             .
۸. اولين آيات معروفى که اول وحى شد (۵-۱:۹۶) شامل ...........۱۹ کلمه است                                  .
۹. اين اولين وحى ۱۰ کلمه اى، داراى ۷۶ حرف است ..................۱۹ ۴.
۱۰. سوره ۹۶ که از نظر ترتيب زمانى اولين سوره است، داراى ..........۱۹ آيهاست                                                         .
۱۱. اين اولين سوره از نظر ترتيب زمانى، از آخر قرآن ...............۱۹همين است.                                     
۱۲. سوره ۹۶ شامل ۳۰۴ حرف عربى است، و ۳۰۴ميشود............۱۹۱۶.
۱۳. آخرين سوره فرستاده شده(سوره ۱۱۰) شامل................۱۹ کلمه است.
۱۴. اولين آيه از آخرين سوره وحى شده (۱:۱۱۰) شامل ........۱۹ حرف است                                .
۱۵. ۱۴حرف مختلف عربى، ۱۴ ''پارافقرآنى'' مختلف (مانند ا . ل. م، از ۲:۱) را تشکيل ميدهند که در ابتداى ۲۹ سوره قراردارند. مجموع اين اعداد ميشود ۱۴+۱۴+۲۹=۵۷ يا ۱۹۳                              .
۱۶. مجموع ۲۹ سوره اى که ''پارافهاى قرآن'' در آنها آمده است ميشود:
۸۲۲=۶۸+۵۰+..........+۷+۳+۲، و۸۲۲+۱۴ (۱۴مجموعه پارافها) ميشود ۸۳۶، يا ۱۹۴۴                                          .
۱۷. بين اولين سوره پارافدار(۲) و آخرين سوره پاراف دار (۶۸)، ۳۸ سوره بدون پاراف وجوددارد.........................۱۹۳۸                              .
۱۸. بين اولين و آخرين سوره هاى پارافدار...................۱۹ مجموعه پاراف دار و بدون پاراف وجود دارد                                    .
۱۹. ۳۰عدد مختلف در قرآن تکرار شده است:                      ۱،۲،۳،۴،۵،۶،۷،۸،۹،۱۰،۱۱،۱۲،۱۹،۲۰،۳۰،۴۰،۵۰،۶۰،۷۰،۸۰، ۹۹،۱۰۰،۲۰۰،۳۰۰،۱۰۰۰،۲۰۰۰،۳۰۰۰،۵۰۰۰،۵۰۰۰۰، ۱۰۰۰۰۰، مجموعاين اعداد ميشود ۱۶۲۱۴۶، که ميشود ......۱۹۸۵۳۴                          .
اين خلاصه فشرده اى بود ازمعجزات ساده.

 

 

 

 

يکشنبه 3/4/1386 - 12:46
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته