• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 181
تعداد نظرات : 468
زمان آخرین مطلب : 4688روز قبل
تاریخ

روز زن

تاریخچه روز جهانی زن به زمانهای دور باز می گردد ، شروع مبارزات  زنان برای  تساوی حقوق و درخواست حق رای بود . یکی از اولین مبارزان خانم کلارا زوتکین آلمانی بود که بین سالهای 1933- 1857 زندگی می کرد . او در دومین کنفرانس سوسیالیستها که در 27 آگوست 1910 در کپنهاگن بر گذار شد تعین روزی بعنوان روز جهانی زن را پیشنهاد کرد البته خانم زوتکین هیچ اصراری نداشت که آن چه روزی باشد .این روز به شرطی مورد تائید قرار گرفت که یک شخصیت جهانی داشته باشد و بسیار با دقت بر نامه ریزی شود . بهمین ترتیب اولین روز زن در 19 مارس 1911 در دانمارک – آلمان – اطریش – مجارستان و سوئیس  برگذار شد . علت انتخاب این تاریخ بدلیل این بود که بر گذار کنندگان مایل بودند روز جهانی زن شخصیت انقلابی داشته باشد و عمداً روز 19 مارس را  انتخاب کردند، زیرا  روز 18 مارس روز بزرگداشت  زنان قربانی انقلاب 1848 در برلین بود .  

 

در خواستهای اصلی آنها عبارت بود از :
1- مبارزه علیه جنگ آمپریالیستی
2-حق رای دادن و انتخاب شدن
3- قانون حمایت کار زنان کارگر
4-  8 ساعت کار در روز
5-حقوق مساوی برای کار مساوی
6-تعین حداقل حقوق
بعد از 1911 هر ساله روز جهانی زن بین ماههای فوریه و آپریل جشن گرفته می شد . تعین روز هشتم مارس بعنوان روز جهانی زن در سال 1921 در دومین کنفرانس زنان کمونیست به تصویب رسید . انتخاب هشتم مارس بدلیل اعتصاب زنان کارگر کارخانه نساجی پترزبورگ بود ، که به سایر کارخانجات کشور سرایت کرد و باعث بزرگترین تظاهرات کارگری شد . این مبارزه در روز 8 مارس 1917 بمناسبت روز جهانی زن آغاز شد که بر اساس تقویم قدیم روسیه روز 27 فوریه است که در حقیقت آغاز انقلاب زنان بود .


این مبارزات با بر سر کار آمدن ناسیونال سوسیالیسم در آلمان متوقف شد و زنان را به عقب باز گردانند ، زیرا ایده لوژی ناسیونال سوسیالیسم نقش زن را فقط در همسر و مادر بودن می دانست . از 1932 روز جهانی زن ممنوع شد و بجای آن روز مادر تعین شد .

 

 بعد از پایان جنگ  دوم جهانی از سال 1946در مناطق اشغال شده روسیه مجدداً روز جهانی زن جشن گرفته شد . در کشورهای سوسیالیست آزادی اجتماعی زنان جشن گرفته می شد البته همه جشنهای این روز رسماً بوسیله زنان برنامه ریزی می شد.
از آن به بعد روز هشتم مارس در بسیاری از کشور ها یکی از مهمترین صحنه ها برای بیان خواسته های زنان می باشد . موضوع اصلی در این روز عبارتند از : حقوق زنان- بی عدالتی –تبعیض وایمنی بهتر برای همه خصوصاً زنان مهاجر این مسائلی است که معمولاً در این روز مورد بحث و بر رسی قرار می گیرد . در بیشتر کشور ها در این روز زنان یک گل رز هدیه می گیرند .  سنت گل رز از سال  1986 بمناسبت 75 سالگی روز جهانی زن که شعارش   " ما یک گل رز و نان می خواهیم"  رسم شد.


نان : نشانه  حق کار – حق دریافت حقوق مساوی – شانس آموزش و کار آموزی مشابه – شانس ارتقاء شغلی و تحصیلی – ایمنی اجتماعی برای زنان است.

 

گل رز: نشانه  ایجاد امکانات مناسب برای مادران شاغل – ساعات کار مناسب خانواده – تامین نیاز های فرهنگی – تامین محل سکونت مناسب با ارزشهای انسانی- تقسیم مسئولیت مساوی با مردان در انجام کارهای خانه و نگهداری فرزندان – انعطاف پذیری و آزادی است.

 

شرایط زنان در ایران 


 آغاز قرن بیستم شروع مبارزات زنان در ایران بود ، در سال 1905 که هنوز زنان مصری و ترک در حرمسراها بسر می بردند ، زنان ایرانی اولین تظاهرات گروهی خود را علیه حکومت محمد علی شاه که بهمراه دولت بریتانیا و روسیه به چپاول ایران پرداخته بودند  آغاز کردند. در سال 1920  اولین انجمن زنان پایگذاری شد . زنان با فروش طلا و جواهرات خود اولین مدارس دخترانه را ساختند و کلاسهای شبانه تشکیل دادند و روزنامه منتشر کردند  . گروهی از زنان در روز روشن بدون حجاب برای استقلال وعلیه حجاب اجباری تظاهرات کردند .

 

 با به قدرت رسیدن دولت رضا خان در سال 1926  فعالیتهای زنان مبارز متوقف شد و ادبیات زنان  ممنوع گردید و بسیاری از زنان مبارزه دستگیر و زندانی شدند . ادامه مبارزات زنان ایران که در سال 1905 با امید و آرزوی فراوان آغاز شده بود بعلت شرایط خاص اجتماعی و مذهبی آن زمان غیر ممکن گردید . تازه در سال 1935 رضا خان دستور کشف حجاب را داد و از سال 1938 به زنان اجازه تحصیل در دانشگاهها  و کار در مشاغل دولتی داده شد . رضا خان با کشف حجاب به کشور یک شکل ظاهری  مدرن داد بدون بهبود واقعی و حقوقی جایگاه زنان در ایران ، حتی ممنوعیت حجاب هم نه برای آسایش زنان بلکه بیشتر جنبه اقتصادی داشت و برای آسان کردن بکار کشیدن آنان بود ، در آن زمان ایران نیازمبرمی به نیروی ارزان داشت  و از طرف دیگر چادر که باید همیشه با دست نگه داشته می شد مانع درست و سریع کار کردن زنان در مزارع و کارخانجات بود . ممنوعیت حجاب در آن زمان برای اکثریت زنان " بدون آماده سازی مناسب سیاسی و اجتماعی " بعنوان یک تجاوز به حریم خصوصی زندگی آنان محسوب می شد ، زیرا این ممنوعیت حجاب شرایط حقوقی زنان را هیچ بهبود نبخشیده بود ، خصوصاً  از تساوی حقوق زن و مرد نشانی نداشت .

 بعد از رضا خان و به قدرت رسیدن پسرش آزادی نسبی در انتخاب حجاب ایجاد شد و تازه از سال 1963  زنان ایران اجازه رای دادن یافتند که البته آن زمان هم بعلت دست بردن در انتخابات چندان تاثیری در نتیجه انتخابات نداشتند . چهار سال بعد قانون خانواده که بر اساس قوانین اسلامی تهیه شده بود وبه مردان اجازه داشتن چند همسر را می داد لغو شد ، البته باز هم مردان اجازه انتخاب همسر دیگر را داشتند منتها با موافقت همسر اول . و از سال 1975 زنان هم می توانستند در شرایط خاصی درخواست طلاق بدهند .

کلاً شرایط زنان کمی بهبود یافته بود اما فقط  درشهر ها وخصوصاً در مورد طبقات متوسط و بالای جامعه ، با اینکه دختران به مدرسه می رفتند ولی بر اساس آمار 1971 حدود 5،74 درصد دختران و زنان بالای 6 سال شهر نشین بی سواد بودند ، تازه این آمار در روستاها به7،92 می رسید  ، و فقط در مجموع 5،12 درصد از زنان شاغل بودند ، اما  پایین بودن حقوق آنان امکان تشکیل یک زندگی مستقل رابه زنان شاغل نمی داد . بیشتر زنان خانه دار و با حجاب رفت و آمد می کردند و اقلیتی شهر نشین بودند که بدون حجاب و با لباسهای غربی دیده می شدند . آقای ادوارد سابلیر  نویسنده در سال 1965 در کتابی در باره ایران می نویسد : "چادر لباس راحتی است که اکثر زنان ایرانی به سر می کنند و بر خلاف هم جنسان اروپایی شان نیازی ندارند که برای هر بارخرید یا مهمانی رفتن  فکر کنند که چه باید بپوشند ؟"  .

 فرهنگ غربی اثرات مخربی بر روی آداب و رسوم  ایرانیان داشته است وعلت آن اینستکه تغییرات ایجاد شده بر اساس فرهنگ سازی صحیح پیش نرفته است و زنان ایرانی فقط برای مصرف کالاهای غربی مورد سوء استفاده قرار می گرفتند . آنها بیشتر مواقع در شرایط سختی قرار می گرفتند و آن کشمکش  بین روشهای سنتی و مدرن بود . در چنین شرایط چادر  وسیله خوبی بود تا ارزشهای واقعی زنان را نشان دهد چادر  مردم را مجبور می کرد که به استعداد و توانایی زنان توجه کنند  بدون توجه  به شکل ظاهری  آنها . قبل از انقلاب اسلامی  زنان ایران برای اولین بار در زندگی خودشان چادر را بعنوان یک وسیله اعتراضی به حکومت شاه کشف کردند بدین وسیله حمایت خود را با رهبر انقلاب نشان دادند . البته باید اضافه کرد که برای گروه کثیری از زنان انتخاب چادربعنوان سمبل مقاومت بر علیه  رژیم شاهنشاهی بود ، آنها هرگز تصور نمی کردند که روزی حجاب اجباری شود .

 

طی 30 سال گذشته زنان ایران از نظر سطح آموزشی ترقی چشم گیری کرده اند به حدی که هم اکنون 60 در صد دانشجویان دانشگاه های کشور را زنان تشکیل می دهند ، البته این قدم بزرگی است زیرا آموزش اساس پیشرفت فردی و اجتماعی است . از نظر شانس مساوی برای مشاغل متفاوت  تفاوتی بین آقایان و خانمها دیده نمی شود و از نظر دریافت حقوق با تحصیلات مشابه و کار مشابه آنان حقوق مساوی دریافت می کنند .

 

آمار بی سوادی حتی در روستاها بشدت کاهش یافته .ولی هنوزهم زنان ایران بین دنیای مدرن و دنیای سنتی در گیر هستند .  جامعه ایران در ظاهربنظر مدرن می آید ولی در بطن جامعه آنجا که حرف از خانواده است هنوز سنتهای قدیمی پایدار است . و این سنتها کار زنان را بسیار مشکل می کند . بهمین دلیل مسئولیت زنان خیلی سنگین است در عین آنکه اکثریتی بعلت افزایش قیمتها مجبور بکار بیرون از خانه هستند ولی باید همچنان مسئولیت خانه داری و بچه داری را بتنهایی انجام دهند .  از طرف دیگر  بسیاری از قوانین کشور به ضرر زنان می باشد ، نظیر حق حضانت فرزند – حق ارث ، کلاً حقوق آنان در بسیاری از موارد نادیده گرفته می شود ومتاسفانه تا زمانی که در مجلس کشورما فقط 8 زن نماینده وجود دارد که همه آنها هم فقط از طبقه خاصی انتخاب شده اند، مسلماً تغییری در جامعه ایران بوجود نخواهد آمد و روز بروز نارضایتی بالا می رود  . اگر جمعیت زنان کشور را حدوداً 35 میلیون نفرتخمین بزنیم آنها باید حداقل  100 نماینده در مجلس داشته باشند ، تا خواسته های آنها را مطرح کنند و خوشبختانه در این کشور تعداد زیادی زنان تحصیل کرده فهیم وجود دارند که با علاقه  چنین مسئولیتی را می پذیرند .  


 روز هشتم مارس روز جهانی زن در بسیاری از کشورها ی دنیا رسماً تعطیل است ،همانند آذربایجان ارمنستان- آنگولا – اریتره-قزاقستان –قرقرستان-لائوس –کامبوج- ماداکاسکار- ملادیو –مغولستان- نپال-روسیه – رامبیا-سروستان- تاجیکستان—ترکمنستان- اوگاندا- اوکراین – ازبکستان –بلاروس- قبرس  در کشور چین تمام زنان در این روز بعد از ظهر تعطیل می باشند .

هر ساله یک شعار یا هدف برای این روز اعلام می شود، که همه کشور ها سعی می کنند در آن زمینه فعالیت کنند ، مثلاً در سال 2003  یونیسف شعار روز زن را" آموزش بهتر برای دختران " اعلام کرد با هدف اینکه با آموزش بهتردختران کمتر مورد تبعیض و سوءاستفاده قرار گیرند .

 

در سال 2004 آقای کوفی عنان دبیر کل سابق سازمان ملل در این روز توجه همه را به مشکل کشور های آفریقایی جلب کرد، زیرا نصف بیماران مبتلا به ایدز در آفریقا زنان می باشند و 3/2 حاملین ویروس اچ-آی-وی این منطقه را زنان کمتر از 24 سال تشکیل می دهند.

 

سال 2006 توجه همه بیشتر به موقعیت سیاسی زنان در تصمیم گیری های سیاسی بود. هدف تعین شده برای سال 2007 روز جهانی زن مبارزه در برابر خشونت علیه زنان و دختران در سراسر دنیا بود واینکه مردانی که چنین عملی را انجام می دهند مجرم محسوب شوند و قانوناً مورد مجازات قرار گیرند.موضوع روز جهانی زن در سال 2008 دادن شانس مساوی به زنان و دختران و حقوق برابر  برای کار مشابه، وحمایت مالی به تمام کشور هایی بود که امکانات مالی مناسب برای این برنامه ندارند.  

 

شعار روز جهانی سال 2009 که از طرف سازمان ملل متحد پیشنهاد شد عبارت بود :
"همه با هم مردان و زنان با همکاری یکدیگر علیه آزار و اذیت زنان و دختران مبارزه کنیم خصوصاً در مناطق جنگ زده.


خانم ویوییان رودینک نماینده عالی رتبه دولت لوکزامبورگ در پارلمان اروپا معتقد است که چنین روزی باید حذف شود او در هشتم مارس 2008 گفت: " تا زمانی که ما روزی را برای زنان تعین می کنیم معنی آن اینستکه هنوز تساوی حقوقی وجود ندارد . هدف از بودن این روز تساوی حقوق زنان با مردان بود ، تا ما دیگر به چنین روزی نیاز نداشته باشیم ." 

 

در سال 2010 هم سر دبیر مجله اما در آلمان خانم آلیس شوارتز هم حذف کامل این روز را از تقویم پیشنهاد کرد ، او معتقد است که این روز را باید حذف کرد و بجای یک روز زن در سال باید 365 روز برای دفاع از حقوق انسانها گذاشت (مردان و زنان) .             


روز جهانی زن را دولت ایران به رسمیت نمی شناسد، در حالیکه زنان ایران جزو گروهی از زنان دنیا هستند که  باید حداقل یک روز از سال را برای ابراز عقاید و خواسته های به حق خود  داشته باشند .  به امید روزی که همه ما اجازه داشته باشیم خواسته های خود را بزبان بیاوریم .

سه شنبه 3/3/1390 - 9:31
شعر و قطعات ادبی

کلبه ام

پنجره ای باز به دریا دارد

خوب من منظره خوب تماشا دارد

ساختم آینه ای را به بلندای خیال

تا خودت را به تماشای خودت وادارد

راز گیسوی تو دنیای شگفت انگیزی است

که به اندازه صد فلسفه معنا دارد

گوش کن خواسته ام خواهش بی جایی نیست

اگر آیینه دستت بشوم جا دارد

چشم یک دهکده افتاده به زیبایی تو

یعنی این دهکده یک دهکده رسوا دارد

کوزه بر دوش سر چشمه بیا تا گویند

عجب این دهکده سرچشمه زیبا دارد

در تو یک وسوسه مبهم و سرگردان است

از همان وسوسه هایی که یهودا دارد

عشق را با همه شیرینی و شورانگیزی

لحظه هایی است که افسوس و دریغا دارد

بی قرار آمدن آشفتن و آرام شدن

حس گنگی است که من دارم و دریا دارد

یخ نزن رود معمایی من جاری باش

دل دریاییم آغوش پذیرا دارد

دوشنبه 2/3/1390 - 12:52
عقاید و احکام

 شفاعت مایه كمال یا مجوز گناه

 

امید به شفاعت شفیعان، سبب می‌شود كه افراد عصیانگر به تعدی و گناه خود ادامه دهند، و روز به روز بر حجم جرایم خویش بیافزایند، زیرا با خود چنین می‌اندیشند كه در روز سزا، شفیعانی دارند كه در حق آنان شفاعت می‌نمایند، و در نتیجه خداوند گناه آنان را می‌بخشد.
پاسخ: دقت در این اشكال حاكی است كه برداشت انتقاد كننده از شفاعت، همان است كه در ذهن یك فرد عامی دور از بحث‌های دینی، نقش می‌بندد، او تصور كرده است كه نتیجه عقیده به شفاعت این است كه گروهی به اتكاء شفاعت اولیاء خدا، خود را آلوده سازند، از این جهت نتیجه گرفته است كه اعتقاد به آن مایه تجری و تصمیم بر ادامه گناه می‌گردد، در صورتی كه حقیقت غیر این است.
این پرسش و یا انتقاد را می‌توان به چند بیان پاسخ گفت:
1 ـ هرگاه امید به مغفرت و آمرزش كه نتیجه اعتقاد به شفاعت است، مایه جرأت افراد می‌گردد، پس چرا خداوند بندگان خود را از گسترش رحمت خود خبر داده و می‌گوید:
خداوند همه گناهان، جز شرك را می‌بخشد چنانكه می‌فرماید:
«انُّ اللَّهُ لا یُغْفِرْ اَنً یْشْركُ بِهِ وُ یُغْفِرْ ما دْونُ ذلِكُ لمن یُشاءُ...».
[1]
«خداوند بجز شرك باقی گناهان را می‌بخشد».
این كه می‌فرماید: خداوند همه گناهان را می‌بخشد، مقصود بخشیدن بدون توبه است زیرا اگر مقصود آمرزش همراه با توبه باشد، استثناء شرك صحیح نخواهد بود، زیرا شرك در پرتو توبه كه همان بازگشت به توحید است نیز بخشیده می‌گردد.
2 ـ هرگاه امید به مغفرت مایه جرأت است چرا خداوند نوید می‌دهد كه اگر از گناهان بزرگ اجتناب كنید ما گناهان كوچك شما را می‌بخشیم.
[2] آیا ما حق داریم به خدا بگوئیم كه او با چنین وعده نوید، سبب تجری افراد را به ارتكاب گناهان كوچك فراهم ساخته است؟ یا این كه باید چنین نویدی را، مایه بازگشت بسیاری از افراد ادامه گناه تلقی كنیم.
3 ـ هرگاه اعتقاد به شفاعت، مایه جرأت گردد، پس اعتقاد به پذیرفته شدن «توبه» افراد گنهكار، و نوید به آن كه خداوند توبه گنهكاران را می‌پذیرد، باید مایه جرأت گناهكاران گردد، در حالی كه همگی می‌دانیم در میان تمام ملل جهان، مسئله‌ای بنام توبه و پشیمانی گروه عاصی وجود دارد، كه در شرایط خاصی ندامت آنان پذیرفته می‌شود، و از مجازات و كیفرهائی كه برای آنها تعیین شده است، بخشوده می‌شوند، اكنون باید گفت كه تمام ملل جهان با تصویب این قانون بر تمرد عصیان دامن زده و آنها را بر ادامه طغیان تشویق می‌نمایند.
مسئله توبه و اینكه ندامت و پشیمانی گنهكاران از كرده‌های خود، در شرایط خاصی مؤثر می‌افتد، یكی از معارف درخشان اسلام است، كه قرآن در آیات متعددی، مردم را به آن دعوت كرده است، آنجا كه همه جامعه با ایمان را كه گاهی بر اثر طغیان غرائز، دچار گناه می‌شوند، با آیه زیر، به توبه دعوت می‌كند و می‌فرماید:
«یا ایًّهُا الَّذینُ آمُنُوا تُوبْوا الَیُ اللَّه تَوبُه نَصُوحاً».
[3]
«ای گروه با ایمان بسوی خدا باز گردید و راه توبه‌ای كه در آن، بازگشتی بسوی گنا ه نباشد پیش گیرید».
آیا وجدان شما اجازه می‌دهد كه نظر خردمندان جهان و قرآن مجید را كه مسئله توبه را در لابلای قوانین كیفری و جزائی خود قرار داده‌اند، تخطئه كرده و تصور كنیم كه چنین نویدهایی مایه جرأت گنهكاران می‌گردد؟!
البته شفاعت به آن معنای غلط، كه در ذهن گروهی از دور افتادگان از حقایق اسلامی نقش بسته و معتقدند كه تحت پوشش شفاعت می‌توان هر نوع كار زشت و ناروا را انجام داد، مایه جرأت و بد بختی افراد گنهكار می‌باشد، ولی شفاعت به معنی صحیح و این كه گروهی از گنهكاران كه از نظر گناه و كیفر در شرایط خاصی قرار دارند به خاطر پیوندهای معنوی كه با خدا و به خاطر ارتباط ایمانی كه با اولیاء او دارند، مورد شفاعت شفیعان روز رستاخیز قرار می‌گیرند، هرگز موجب تشویق گناه و دعوت به تجری نمی‌شود. بلكه وسیله تربیت و مایه بازگشت افراد گنهكار، از نیمه راه بشمار می‌رود. هرگز نباید از نتایج درخشان و سودمند مسأله رجاء و امید، غفلت ورزید، زیرا هرگاه كسی تصور كند كه هیچ روزنه امیدی به روی او باز نیست، هرگز از آن راهی كه در پیش گرفته باز نمی‌گردد، امام اگر بداند كه هنوز عواملی در كار است كه در شرایط خاصی می‌توانند به داد او برسند، و او را نجات دهند، در این صورت برنامه تجری و گناه را متوقف ساخته و به فكر بازگشت بسوی خدا می‌افتد. یكی از آن عوامل كه نور امید را دل پدید می‌آورد اعتقاد به شفاعت اولیاء خدا است آن هم در شرایط خاصی یعنی در صورتی كه رشته ارتباط خود را با خدا قطع نكند، و ارتباط معنوی خویش را با اولیاء او از میان نبرد، و در این موقع فرد گنهكار در همه زندگی به فكر حفظ پیوندهای خود با خدا و اولیاء گرامی می‌باشد، و از روز نخست می‌كوشد كه پل‌های پشت سر خود را ویران نكند.
یكی از روانكاوان درباره اهمیت امید و ضررهای سنگین بار نومیدی چنین می‌نویسد: بسیاری از مردم ناآگاه به محتوای انسانی و مهرآمیز مذهب توجه نمی‌كنند، تعصب را به جائی می‌رسانند كه از مذهب تنها به جنبه‌های آمرانه آن، و وعده‌های مجازاتی كه داده شده است توجه می‌كنند، اینان در واقع فراموش می‌كنند كه خداوند اگر دوزخی دارد، بهشتی هم دارد، اینان عدالت خداوند و عفو و بخشایش الهی را عمداً یا ناآگاهانه، فراموش می‌سازند، و در حقیقت چهره‌های نادرست از پروردگار تصویر می‌كنند، چهره‌ای كه گویا تنها كارش مجازات آدمیان بخاطر هر گناه و خطای كوچك است، چنین تصور نادرستی از خداوند بزرگ و فرامین مذهبی او، باعث می‌شود كه آدمی هر لحظه خود را به دست خویش به دوزخی تبدیل سازد، و دچار عقده‌های آزار دهنده شود، از این جهت در آموزش فرزندمان باید نخست بكوشیم كه جنبه بهشتی مذهب را در ذهن آنان تزریق كنیم، و آنان را بیهوده از مذهب و خداوند نترسانیم.
حقیقت مطلب این است كه همه بندگان خداوند به بهشت می‌روند مگر كسانی كه مرتكب گناهان بزرگی بشوند و فرصت توبه و پشیمانی و جبران مافات را نیز گرامی نشمارند. اگر مجازات هست عفو و بخشش نیز هست، اگر به فرزندمان، به جوانان و نوجوانان چنین تلقین كنیم كه با هر خطا و گناه كوچكی، در بهشت بروی آنان بسته می شود، در این صورت هیچ بعید نیست كه فرزند ما بدین نتیجه نادرست برسد كه در اثر خطائی كه از او سرزده، دیگر به درد هیچ كاری نمی‌خورد و هر كاری هم بكند در داوری نهائی خداوند تأثیری نخواهد داشت، یك چنین فرد مأیوس هر گونه احساس مسؤلیتی را از دست می‌دهد و هیچ بعید نیست كه از روی نومیدی به هر جنایتی دست بزند، كسانی كه با دگرگون ساختن چهره واقعی مذهب، در توبه و پشیمانی و اصلاح خویشتن را به روی جوانان می‌بندند در حقیقت به بارگاه الهی توهین می‌كنند، چرا كه در مذهب راستین درهای بهشت همیشه به روی توبه كاران باز است.
پاسخی به گونه دیگر
وعده شفاعت و تبلیغ آن در صورتی موجب جرأت بر معصیت می‌گردد كه به صورت منّجز و بدون هیچ نوع ابهام و تردیدی نوید داده شود در صورتی كه قرآن شفاعت را به صورت مشروط همراه با یك رشته ابهام‌هایی القاء نموده است. اینك بیان شروط و ابهام‌هایی كه به شكل هاله‌ای دور شفاعت را فراگرفته است.
الف) اگر وعده شفاعت به صورت منّجز و بدون قید و شرطی انجام گیرد، در این موقع جا دارد كه چنین اندیشه‌ای به آن راه یابد اما اگر انجام آن نوید، مشروط به شرطی گردد كه وجود دارد مبهم و مشكوك باشد در این صورت نوید به آن، چنین جرأتی را به دنبال نخواهد داشت. زیرا همانطور كه در آیات شفاعت بیان گردید انجام شفاعت مشروط به اذن خدا است و شفاعت شونده باید مورد رضایت خدا باشد چنانكه می‌فرماید:
«مُنً ذَا الَّذی یُشْفَعْ عِنْدُهْ اِلاّ بِإِذنهِ...».
[4]
«كیست كه شفاعت كند جز به اذن او».
و باز می‌فرماید:
«وُ لا یُشْفَعْونُ اِلاّ لِمُنِ ارًتَضی».
[5]
« درباره افرادی شفاعت می‌كنند كه مورد رضایت و پسند خدا باشد».
چرا كه به طور مسلم هیچ گنهكاری نمی‌تواند مطمئن باشد كه خدا به عزیزان درگاه خود اجازه خواهد داد كه در حق او شفاعت كنند تا در پرتو این اطمینان، وسیله جرأت و تمرد او فراهم گردد.
خلاصه مشروط كردن شفاعت به اذن و رضایت خدا، به تحقق شفاعت درباره افراد، ابهام خاصی بخشیده است به طوری كه هیچ فردی نمی‌تواند به اعتقاد شفاعت دست به گناه بزند.
ب) شفاعت نه تنها از نظر شرط ( اذن و رضایت ) ابهام دارد، بلكه از جهات دیگری نیز مبهم است و همین ابهام سبب می‌گردد كه انسانی به امید شفاعت نتواند خود را آلوده به گناه سازد و ابهام‌های دیگر شفاعت به قرار زیر است:
1ـ ابهام از نظر مجرم و جرم
هرگاه انگشت روی مجرم بگذارند بگویند: همه مردم و یا گروهی خاص و معین مشمول شفاعت الهی خواهند شد و یا انگشت روی جرم گذارده شود و بگویند: فلان گناه مطلقاً و درباره تمام افراد عقوبتی نخواهد داشت، در این صورت چنین نویدی مایه جرأت و وسیله تمرد افراد خواهد بود، و او امر و نواهی الهی را بی اثر خواهد ساخت، ولی اگر این دو قسمت مبهم گذارده شود، و روشن نگردد كه شفاعت درباره چه اشخاصی و یا درباره چه گناهانی موثر واقع خواهد شد دیگر كسی جرأت بر انجام گناه و ارتكاب معصیت پیدا نخواهد كرد.
2ـ ابهام از نظر وقت و انجام عقوبت
اگر فرض شود كه مجرم و یا نوع جرم تعیین شود. اما نسبت به وقت پذیرفته شدن شفاعت و یا انواع عذاب و عقوبت‌ها، ابهامی باقی بماند دیگر چنین وعده‌ای مایه جرأت و تمرد نمی‌گردد.
اتفاقاً نه تنها مجرم و جرم، در قرآن به طور مبهم بیان شده است و توضیحاتی در این باره داده نشده است بلكه انواع كیفر، و این كه چه نوع كیفری مشمول شفاعت خواهد شد نیز به طور مجمل وارد گردیده است و نیز وقت شفاعت و این كه آغاز پذیرفته شدن شفاعت چه لحظه‌ای است، به طور مبهم آمده است.
روز محشر، روز بس دراز و یك روز آن معادل هزار سال دنیا و یا پنجاه هزار سال آن است.
[6] و برای انسان در چنین روزی مواقف مختلفی است كه هول و هراس برخی كمتر از درهای عذاب نیست، هیچ گنهكاری نمی‌داند كه اگر مشمول شفاعت گردید از چه لحظه‌ای مشمول چنین فیضی خواهد بود، آیا از نخستین لحظات حشر، مورد شفاعت قرار خواهد گرفت یا پس از گذشتن پاسی از آن، و یا پس از چشیدن قسمتی از دردها و عذاب های الهی.
این ابهام‌های چهارگانه، شفاعت را به صورت یك روزنه رجاء و امید در آورده و اندیشه تمرد و عصیان را به اعتماد شفاعت شافعان از اذهان بیرون رانده است.


[1] . سوره نساء آیه‌ی 48 و 116.
[2] . اِن تَجًتَنِبْوا كَبائِرُ ما تُنهونُ عُنهْ نُكَفِر عُنْكُمً سُیئاتِكُمً... (نساء/31).
[3] . سوره تحریم، آیه 8.
[4] . سوره بقره، آیه 255.
[5] . سوره انبیاء، آیه 28.
[6] . «وُ اِنُّ یُومُا عِنْدُ رُبُّكُ كَألْفِ سُنَه مِما تَعْدْونُ». (حج/47).
فِی یَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَهٍ
یك روز نزد پروردگار تو، معادل با هزار سال شما است.»منشور جاوید، ج 8، ص 88

دوشنبه 2/3/1390 - 8:21
اخلاق

 آثار اخلاقی و تربیتی شفاعت

 

هر چند از نظر بحث‌های كلاسیكی لازم است كه، دلائل شفاعت را از نظر قرآن و حدیث مورد بحث و بررسی قرار دهیم سپس به آثار تربیتی و انقلابی آن بپردازیم، زیرا تا وجود چیزی از نظر عقل و نقل ثابت نگردد، بحث پیرامون آن جنبه فرضی خواهد داشت.
اما چون امروز از دید بسیاری از خوانندگان، اهمیت و لزوم بحث پیرامون یك ایده مذهبی، در گرو آثار تربیتی و سازندگی آن است؛ و اگر یك ایده مذهبی در این مسیر قرار نگیرد آن را از مسائل درجه دو مذهبی می‌شمارند و احیاناً خود را موظف به غور و بحث در آن نمی‌دانند.
روی این لحاظ برای نشان دادن اهمیت بحث و این كه ایده «شفاعت» حتی روی مقیاسی كه آنان برای درجه بندی مسائل مذهبی ترتیب داده‌اند از مسائل درجه یك می‌باشد، بحث پیرامون آثار تربیتی و اصلاحی آن را بر دیگر بحث‌ها مقدم داشته ابتداء در این مورد به بحث و گفتگو می‌پردازیم. اعتقاد به شفاعت پدید آورنده امید در دل گنهكاران، و مایه بازگشت آنان در نیمه زندگی، به سوی خدا است، و اگر حقیقت شفاعت درست مورد بررسی قرار نگیرد، خواهیم دید كه اعتقاد به شفاعت اولیاء خدا، نه تنها مایه جرأت و موجب سرسختی با خدا نمی‌باشد، بلكه سبب می‌شود كه گروهی بامید این كه راه بازگشت به سوی خدا به روی آنان باز است، بتوانند به وسیله اولیاء خدا، آمرزش الهی را نسبت به گذشته جلب كنند و از عصیان و سركشی و سرسختی دست برداشته به سوی حق بازگردند.
نه تنها شفاعت در زندگی انسانها، این نقش را بر عهده دارد، بلكه پذیرش توبه، و در سطح وسیعتر موضوع «انتظار فرج» و امید به بهبود وضع آینده اجتماع، از عوامل سازنده و نیرو بخش در دگرگون ساختن اوضاع و نابسامانی‌های بشر می‌باشد و او را از محیط تیره و تار یأس و نومیدی، به فضای روشن رجاء و امیدواری وارد می‌كند.
اعتقاد به شفاعت اولیاء خدا ( البته با شرایط خاصی) درباره گنهكاران سبب می‌شود كه فرد گنهكار معتقد گردد كه وی از این به بعد می‌تواند سرنوشت خود را دگرگون سازد، و اعمال دیرینه وی طوری نیست كه برای او یك سرنوشت شوم قطعی و غیر قابل تغییر ساخته باشد، بلكه او از همین حالا به كمك اولیاء خدا و تصمیم راسخ خود بر اطاعت و فرمانبرداری از خدا، می‌تواند سرنوشت خود را عوض كند، و درهای سعادت را به روی خود باز كند، ولی برعكس، یأس و نومیدی و این كه دیگر كاری از او و دیگران ساخته نیست، چراغ امید را در شبستان عمر انسان خاموش می‌سازد.
جوانی كه در طول زندگی، گناهان و لغزشهائی داشته است هرگاه معتقد گردد كه كارهای زشت پیشین او، آن چنان كاخ سعادت وی را ویران كرده كه دیگر قابل ترمیم نیست، و برای او یك سرنوشت قطعی پدید آورده كه به هیچ وسیله‌ای نمی‌توان آن را دگرگون ساخت، و آمرزش خدا را به خویش جلب نمود، و حتی توبه و پشیمانی و شفاعت و كمك خواهی از اولیاء حق، نمی‌توانند سرنوشت او را دگرگون سازند، یك چنین اعتقاد نه تنها از حجم گناه او نمی‌كاهد، بلكه سبب می‌شود كه پرونده زندگی وی روز به روز سیاه تر، و بار گناه او سنگین تر شود. زیرا او با خود چنین فكر می‌كند: اكنون كه راه بازگشت به روی من باز نیست و از این به بعد هر نوع قدم نیكی در راه اطاعت خدا بردارم سودی به حال من نخواهد داشت، دیگر جهت ندارد كه من در نیمه عمر، رنج اطاعت را بر خود هموار سازم، و از گناهان لذت بخش دست بردارم. ولی برعكس اگر روزنه امید را به روی خود باز ببیند. و بداند كه از همین حالا می‌تواند وضع خود را در آینده دگرگون سازد در این صورت كوششی می‌كند كه گذشته را جبران كند و به وضع خود در آینده بهبودی بخشد.
از این گذشته شفاعت اولیاء خدا منوط به اذن پروردگار جهان است، و تا اجازه خدا نباشد، هیچ كس نمی‌تواند، شفاعت نماید، ناگفته پیداست كه اذن خدا بی جهت و بی حكمت نخواهد بود، در این صورت باید گفت اذن خدا شامل حال كسانی می‌شود كه برای عفو و اغماض، شایستگی دارند و اگر در طول زندگی لغزش و گناهی داشته‌اند، به مرحله پرده دری و طغیان نرسیده است، و اگر رابطه خود را در بعضی از جهات ضعیف كرده‌اند، ولی به كلی آن را قطع نكرده‌اند. این چنین افراد كه پیوندهای گوناگون خود را با حق و حقیقت نگسسته‌اند، مشمول و شایسته شفاعت می‌شوند. نوید شفاعت با این شرط، خود هشداری است به گنهكاران كه بهوش باشند و هر چه زودتر از ادامه گناه بازگردند، و همه پیوندهای خود را پاره نكنند، و پرده‌ها را ندرند، و از شعاع شفاعت دور نگردند كه در غیر این صورت راه نجاتی برای آنان نخواهد بود. همین احساس و توجه، در بازگشت افراد گنهكار به راه حق و تجدید نظر در برنامه‌های غلط مؤثر می‌گردد، و در حقیقت روزنه امیدی برای پاك ساختن برنامه زندگی، از نقاط تاریك محسوب می‌شود. تجربه نشان داده است كه اگر روزنه امیدی به روی افراد مجرم گشوده شود و احساس نمایند كه اگر در برنامه غلط ناروای خود تجدید كنند، راه نجاتی برای آنها هست، بسیاری از آنها از بیراهه، به راه باز می‌گردند. در قوانین جزائی و كیفری ملت‌ها، قانونی به نام «عفو زندانیان و مجرمان بزرگ و محكومان به حبس‌ ابد» وجود دارد، نكته آن این است كه روزنه امیدی برای این افراد باز شود، و در برنامه زندگی خود تجدیدنظر نمایند، و اگر این روزنه نبود، علت نداشت كه در همان محیط، آرام بنشینند و دست بجنایت نزنند زیرا بالاتر از سیاهی( زندان ابد) رنگی نیست. شفاعت درباره افراد لایق و شایسته جز روزنه امید برای امكان تجدید حیات دینی و اخلاقی چیزی نیست، و مخصوص كسانی است كه روابط خود را با خدا و اولیای دین حفظ كرده‌اند، ولی كسی كه دارای اعمال نیك نبوده و از ایمان به خدا بهره نداشته و عمری در گناه و فساد بسر برده باشد، هرگز مشمول شفاعت نخواهد بود. فرق این دو طائفه را می‌توان با مثالی مجسم ساخت:
فرض كنید سربازانی مأ‌مور گشودن دژی برفراز كوهی می‌باشند، و گشودن آن دژ، در حفظ كشور آنان از تجاوز خارجی، فوق العاده مؤثر است، فرمانده ماهر و ورزیده، وسائل لازم بالاروی و گشودن دژ را در اختیار آنان می‌گذارد، و فرمان بالا رفتن را صادر می‌نماید. آن گروه از سربازان بی انضباط و ترسو كه گوش به فرمان فرمانده نداده، و در پائین كوه می‌مانند، هیچ گاه مشمول حمایت او نمی‌گردند، اما آن گروه كه فداكارند و به سرعت از كوه بالا می‌روند، اگر در میان آنان افرادی ضعیف و ناتوان باشند، و در بعضی از گذرگاهها بلغزند، یا صعود و بالا رفتن در بعضی از نقاط حساس كوه برای ایشان مشكل باشد، فرمانده دلسوز از انها مراقبت می‌نماید و در نقاط حساس برای عبور از لغزشگاه به آنها كمك می‌كند. این نوع مراقبت و كمك یك نوع شفاعت است و از آن افرادی است كه در مسیر هدف گام بر می‌دارند، و هیچ اشكال ندارد كه فرمانده دلسوز پیش از صعود به كوه این مطلب را اعلام كند و بگوید اگر شما در نقاط حساسی از صعود باز بمانید، از كمكها بی دریغ من محروم نخواهید ماند، و من با تمام قوا كوشش می‌كنم كه شما را در این هدف كمك كنم. یك چنین اعلام قبلی، افراد را برای كار دلگرم كرده و نور امید را در دل آنان پدید می‌آورد و بر قدرت و پایداری آنان می‌افزاید، و در حقیقت یك نوع تربیت و وسیله تكامل است. در اینجا از تذكر نكته‌ای ناگزیریم و آن این كه: اعتقاد به شفاعت در صورتی می‌تواند مؤثر و سازنده باشد كه دور از هر نوع عوام فریبی تفسیر شود و حساب شفاعتی كه قرآن و حدیث و یا عقل و خرد ما را به سوی آن دعوت می‌كند، از شفاعتی كه در اذهان برخی از دورافتادگان از تعالیم اسلام وجود دارد، جدا گردد، زیرا گاهی تفسیرهای غلط برای شفاعت از طرف افراد ناوارد، مردم را از درك حقیقت شفاعت باز می‌دارد، و ما را به یاد شعر شاعری «حاجب» ‌نام می‌اندازد كه فكر می‌كرد در روز رستاخیز دست علی ـ علیه السّلام ـ درباره شفاعت گنهكاران آنچنان باز است كه علاقه‌مندان وی به اطمینان شفاعتش هر چه بخواهند می‌توانند گناه كنند، از این جهت به افتخار امام قصیده‌ای سرود كه نخستین بیت آن این است:
حاجب اگر معامله حشر با علی است
من ضامنم تو هر چه بخواهی گناه كن
ولی همین شاعرـ طبق گفته خویش ـ در عالم رؤیا امام را به خواب دید و خشم حضرت را از سرودن چنین شعر خرافی لمس كرد و امام خواستار آن شد كه قسمت دوم از شعر خود را عوض كند و چنین بگوید:
حاجب اگر معامله حشر با علی است
شرم از رخ علی كن و كمتر گناه كن
خواه این جریان، حقیقت داشته باشد و یا افسانه و پنداری بیش نباشد، حقیقت همین است كه در این سرگذشت آمده است. جوانان عزیز، علاقه مندان به مكتب پیامبران؛ باید معارف دینی خود را از دانشمندان محقق و كتابهای اصیل اسلامی بگیرند تا شفاعت حقیقی را از شفاعت تحریف یافته به خوبی بازشناسند و به گفته هر درویش معركه گیر، یا داستان‌سرایان حرفه‌ای، و یا نوشته‌های مبتذل كه به خامه افراد فاقد صلاحیت نوشته می‌شود، اعتماد نكنند.منشور جاوید، ج8، ص7

دوشنبه 2/3/1390 - 8:16
آموزش و تحقيقات

روانشناسان می ‌گویند تقریبا تمام افراد ناموفق از نوعی بیماری فکری رنج می‌ برند که اسمش«بهانه‌جویی» است. هر چه فرد موفق‌تر باشد کمتر به دنبال بهانه‌ جویی می ‌رود و اصولا تفاوت میان کسانی که با وضعیت بسیار رخوت ‌انگیز به کار و شغل فعلی خود چسبیده‌اند و دایم در اضطراب از دست دادن آن هستند با افراد موفق، در میزان حاشیه روی و بهانه ‌جویی‌ های آن هاست. بهانه ‌جویی یک بیماری فکری است که اگر به درستی و با سرعت درمان نشود، عوارض آن بسیار وخیم‌تر و ماندگارتر نیز خواهد شد. بدترین مرحله نیز آن است که فرد با توجیهی که با توسل به آن توانسته اطرافیان را متقاعد کند، خود را نیز متقاعد می ‌سازد و کم‌کم باور می ‌کند که توانایی انجام کار را ندارد. حال چند نمونه از رایج‌ ترین انواع بهانه‌ جویی که برای توجیه شکست یا علت سکون به کار می ‌رود را شرح می ‌دهیم.

اولین بهانه: حالم خوش نیست

رایج‌ ترین شکل بهانه‌ جویی نداشتن سلامت است که با کلماتی مانند«حالم خوش نیست» و یا«فلان بیماری را دارم» همراه است. اما همه می ‌دانیم که بسیاری بوده و هستند که با وجود معلولیت ‌های بسیار عمیق و جدی، به مراحل بالایی از علم و فن ‌آوری دست یافته‌اند. حال برای درمان چه باید کرد؟ برای شروع چهار راه‌ حل را به شما نشان می ‌دهیم، پیمودن و ادامه راه با شماست.
1) درباره بیماری خود صحبت نکنید: تکرار این که بیمار هستید، حال تان را بدتر می ‌کند. شاید با تکرار این که بیمار هستید، اندک مقداری دلسوزی را به خود جلب کند اما هرگز احترام و صمیمت افراد را نمی‌ توان به دست آورد.
2) نگران نباشید: درباره بیماری فکر هم نکنید زیرا دچار وسواس فکری خواهید شد.
3) همین اندازه سلامت مکفی است: در حکایتی از سعدی، قصه مردی آمده است که از بی‌ کفشی خود می ‌نالید اما هنگامی که نگاهش به شخصی بدون پا افتاد به حال خود امیدوار شد. از همین مقدار تندرستی خوشحال باشید تا دچار مشکل نشوید.
4) تکرار کنید«آرام رفتن بهتر از نرفتن است»: زندگی به اندازه کافی سخت هست پس آن را با خوابیدن در بستر بیماری هدر ندهید. برخیزید و تصمیم خود را برای حرکت عملی کنید.

دومین بهانه: استعدادش را ندارم

یکی از بدترین و شایع ‌ترین انواع بهانه ‌ها است زیرا مبتلایان به این نوع نگرش از این ضعف خود دم نمی زنند تا غرور خود را حفظ کنند. نشانه این نگرش کلماتی مانند «برای این کار ساخته نشده‌ام»، «استعداد این کارها را ندارم»، «از کارهای پیچیده متنفرم» می ‌باشد. اغلب مردم یا درباره ذکاوت دیگران اغراق می ‌کنند و یا بهره‌ هوشی خود را دست کم می ‌گیرند. اما مساله این است که نمی ‌دانند«نوع نگرش مهم‌تر از بهره هوشی است.» یک فرد با بهره ‌هوشی حدود 100 و دید مثبت بیشتر از یک نابغه با بهره‌هوشی 140 و دید منفی، کاربرد و احتمال موفقیت دارد. هرگز فکر نکنید که نمی‌ توانید استعدادی را در خود پرورش دهید که در خانواده شما کسی آن را نداشته. این توصیه پدر علم فیزیک نوین را نیز در جایی یادداشت کنید: «بهتر است ذهن خود را برای فکر کردن آماده کنید نه برای انبار کردن بی‌ هدف اطلاعات» برای بیرون رفتن از این مشکل راه کارهای زیر را به کار ببندید.
1) دیگران نابغه و شما کودن نیستید: خودتان را دست کم نگیرید زیرا تاثیری روی احوال و وضع شما ندارد. به دنبال کشف استعدادهای خود و پرورش‌ آن ها و راهی برای تنظیم افکار خود باشید.
2) تکرار کنید«نگرش‌های من مهم‌تر از هوش من است»: در کارهای روزمره دلایل پیروزی را نیز در نظر داشته باشید. این نگرش که«دارم برنده می ‌شوم» را همیشه به کار ببندید. از هوش خود برای توجیه استفاده نکنید، برای پیشرفت استفاده کنید، برای تغییر وضعیت.
3) فکر کردن بهتر از انبار کردن است: با استفاده از ذهنیت خود، به خلاقیت و آفرینش دست بزنید. مهم نیست چه کاری است و به چه اندازه اهمیت دارد. این آفرینش یا خلاقیت می ‌تواند خلق یک اثر هنری، یک تکنیک مهندسی در کار و یا حتی تغییر دکوراسیون منزل و یا شاید جابه‌جا کردن کتاب ‌ها و وسایل شخصی خودتان باشد. راه‌ های جدید را انتخاب کنید.

سومین بهانه: به سن من نمی‌خورد

این بهانه به چند صورت دیده می ‌شود. گاهی بچه‌ها بهانه‌ های بچه‌گانه می ‌گیرند. گاهی سالمندان می ‌گویند که برای این کارها پیر شده‌ایم و جوان ‌ها می‌ گویند برای این کارها هنوز جوانیم. البته تعدادی کسانی که با سن خود سازگار نیستند کم نیست. ایشان خود را با یک توجیه ساده مربوط به سن و سال راحت کرده و از زیر بار مسئولیت فرار می ‌کنند. در بیشتر اوقات کسانی که در اداره‌ های متعدد می ‌خواهند جلوی کار جوانان را بگیرند این بهانه را به شکلی دیگر مطرح می‌ کنند، یعنی می‌ گویند شما برای این کار زیادی جوان هستید، اما این بیشتر به دلیل استحکام نداشتن موقعیت ایشان است نه جوانی شما زیرا سن و سال را شرایط روحی مشخص می ‌کند و نه چیز دیگر. برای جلوگیری از این باور نیز راه کارهایی وجود دارد.
1) تکرار کنید«هنوز سنی ندارم»: با تکرار این کلمه آن هم در حالی که به دنبال راه‌ های تازه در زندگی می ‌گردید، می‌ توانید ثابت کنید که سن و سال شما از هم ‌سالان شما کمتر است، شادبی ‌تان بیشتر و تجربه‌ هایتان پویاتر. فراموش نکنید آنان که خود را بسیار مسن می‌ نمایانند، به مرگ نزدیک ‌ترند.
2) یک حساب سرانگشتی: زندگی فعال شما از 20 سالگی تا 65 سالگی است. پس پیش از آن را جزو عمر سوخته حساب نکنید. اگر 30 سال دارید حدود 75 درصد از عمر فعال خود را دست نخورده در اختیار دارید و اگر به 50 سالگی رسیده‌اید، باز هم حدود 30 درصد از عمر فعال خود را پیش‌ رو دارید. به علاوه، زندگی در عمل زیاد هم کوتاه نیست، آن هم برای کسی که ایمان دارد.
3) وقت را تلف نکن، تقسیم ‌بندی کن: هرگز نگویید باید خیلی وقت پیش شروع می‌ کردم. همیشه بگویید«الان می ‌خواهم شروع کنم، چه کار باید بکنم» این طرز فکر مخصوص انسان‌ های موفق است. با این روش شکست دیگر معنایی ندارد.
منبع: سایت سلامت

يکشنبه 1/3/1390 - 13:30
اهل بیت

تربت سید الشهداء تربت حضرت سید الشّهداء بر اساس روایات موثّق آثار فراوانى دارد، از آن جمله :
1 - طبق روایات رسیده سجده كردن بر تربت حضرت حسین علیه السلام موجب قبولى نماز

است ، كه امام صادق علیه السلام مى فرماید:
السُّجُودُ عَلى تُربَة الحُسین علیه السلام یَخرِقُ الحُجبُ السَّبعة .
سجده كردن بر تربت امام حسین علیه السلام هفت حجاب را از (منع قبولى آن ) نماز بر مى دارد.

2 - ذكر با تسبیح تربت سیّدالشّهداءبراى هر ذكر چهل حسنه در نامه اعمال مى نویسند، و حتّى بدون ذكر، تسبیح را در دست چرخاندن هر یك بیست حسنه دارد.
3 - هر گاه كام نوزاد را با تربت سیّد الشّهداء باز كنند مانند اكسیرى كه مس ‍ را به طلا مبدل میسازد و وجود نوزاد را از هر پلیدى دور نموده و محبّت اهل بیت رسول خدا(ص ) را در دل او مى كارد.
4 - بر لحد یعنى قبر هر میّتى كه تربت كربلا باشد از عذاب قبر رهانیده میشود.
5 - تربت كربلا بر هر درد بى درمانى شفا بخش مى باشد كما اینكه بسیار تجربه شده است و در كتب مختلف ذكر گردیده است .
6 - خاك مقتل حسین بن على علیه السلام حصن ، یعنى حصار مى باشد از هر آفات و هر گزندى ، و هر كس آن را با خود حمل نماید، محفوظ خواهد ماند.
7 - آرام بخش تلاطم موّاج دریاهاست یعنى هرگاه دریا به تلاطم آید، و چاره از همه جا قطع گردد و كمى تربت كربلا بر آن بپاشند دریا آرام میگیرد.
8 - تربت مظلوم كربلا تحفه حوریان بهشت است آن گاه كه در روز قیامت ماه و خورشیدى نیست تا نور افشانى كند و ظلمات محشر همه جا را فرا مى گیرد، به دستور خداوند خاك كربلا كه تربت سیّدالشّهداء علیه السلام مى باشد برداشته شده و در بالاى بهشت قرار داده مى شود
و نور عظیمى از تربت آن حضرت همه جا را روشن مى كند و همه دیدگان را خیره مى سازد كما اینكه خورشید چشم انسان را مى زند و كسى نمى تواند مستقیم به آن نگاه كند.

يکشنبه 1/3/1390 - 9:4
سلامت و بهداشت جامعه
دیمون، تازه‌ترین تکنیک ارتودنسی

ارتودنسی یا مرتب کردن دندان ها هم مثل خیلی از اقدامات درمانی، دردسرهای خودش را دارد. بعضی ها از دشواری تحمل دستگاه های بزرگ ارتودنسی روی صورت و چانه شان گله دارند و بعضی ها هم دوست ندارند وقتی می خندند، برق فلز ها لبخندشان را بپوشاند. تحلیل ریشه و لقی دندان ها هم از عوارض محتمل پس از مرتب کردن دندان ها است.

بعضی ها هم از رفت و آمدهای تمام نشدنی به مطب شاکی هستند. اما اخیرا روشی به دنیای ارتودنسی معرفی شده که این دردسرها را ندارد و می توانید در حالی که شما در حال مرتب کردن دندان های تان هستید، با خیال راحت لبخند بزنید؛ بدون این که از بابت ظاهر کش های رنگی و فلزات نگینی شکل روی دندان های تان نگران باشید. این سیستم جدید، رفت و آمد های شما را به مطب نیز کمتر می کند؛ چرا که در کوتاه ترین زمان ممکن، شما به نتیجه دلخواه تان می رسید. دیمون(DAMON) نام این سیستم جدید است. تکنیک ارتودنسی دیمون، ۳ کلید اصلی برای موفقیت خود در روی بیماران دارد و طراحان این سیستم همین ۳ کلید را علت اصلی کوتاه تر شدن زمان درمان، پایداری نتایج، راحتی بیشتر و دستیابی به نتایج سریع تر و پایدار تر می دانند: نخست این که در این سیستم دیگر خبری از آن کش های رنگارنگی که هر بار به سیم ها و براکت های شما وصل می کنند نیست، بنابراین شما بدون نگرانی از بیرون افتادن این کش های رنگی هنگام لبخند زدن می توانید لبخندی زیبا را تجربه کنید. براکت ها در این سیستم به گونه ای طراحی شده اند که یک جفت و بست باز شونده دارند که به راحتی می توان سیم را با باز کردن چفت درون براکت جای داد و سپس چفت براکت را دوباره بست. کلید دوم موفقیت ارتودنسی به روش دیمون این است که سیستم های ارتودنسی که در آن استفاده می شوند، دارای حفاظت بالایی هستند و به گونه ای ساخته شده و شکل داده شده اند که دندان ها را به سرعت حرکت داده و نیاز به تنظیم کردن کمتری دارند به همین دلیل است که لازم است کمتر در حین درمان به مطب دندانپزشکی برای تنظیم سیم ها و براکت ها مراجعه کنید.

مزیت سوم تکنیک دیمون این است که اگر برای ردیف کردن دندان های تان از این روش استفاده کنید، دیگر لازم نخواهد بود که برای به دست آوردن فضای کافی در فک تان یک یا تعدادی از دندان های تان را بکشید و یا دندانپزشک مجبور نخواهد بود برای به دست آوردن فضا، درز وسط فک بالای شما را با اعمال نیرو های سنگین در زمان کوتاه، باز کند تا اندازه قوس دندانی تان بزرگ تر شود. سیستم دیمون به گونه ای طراحی شده است که شما به آسانی بتوانید اطراف سیم ها و براکت ها را تمیز کنید در حالی که در روش های معمول، پلاک های میکروبی اطراف کش ها، براکت ها و سیم های ارتودنسی جمع می شوند و رعایت بهداشت دهان را به ویژه برای کودکان کم سن و سال دشوار خواهند کرد. تاکنون یک میلیون نفر در کشوهای اروپایی و آمریکایی از این سیستم برای مرتب کردن دندان های شان استفاده کرده اند، افزایش اعتماد به نفس، راحتی، درد کمتر و حفظ تناسب های صورت در حین درمان، از مزیت هایی است که استفاده کنندگان از این سیستم برای آن برشمرده اند ولی به نظر می رسد بهترین مزیت آن برای بیماران، راحتی تمیز کردن دهان و دستگاه های ارتودنسی در این روش بوده است. در این روش طول درمان ارتودنسی حدودا ۶ ماه کاهش می یابد و این نیز یکی از امتیازاتی است که مردم به"دیمون" می دهند.

از آن جایی که در این روش نیروهای سبک بر دندان ها وارد می شود، اکثر بیماران می گویند که در طول درمان یا مقدار کمی درد و ناراحتی را تجربه کرده اند و یا اصلا چنین مشکلاتی را احساس نکرده اند. خیلی از پدر و مادرها دوست ندارند قبل از شروع درمان ارتودنسی تعدادی از دندان های کودک شان برای به دست آوردن فضا، کشیده شود، در تکنیک دیمون از آن جایی که حرکت دندان ها و تغییرات استخوانی هماهنگ با هم رخ می دهند نیازی به کشیدن دندان ها نیست فقط در تعداد کمی از افراد برای حفظ زیبایی نیم رخ در آینده و حفظ تقارن و بالانس اجزای صورت شاید کشیدن دندان لازم شود. بنابراین در این موارد نیز کشیدن دندان برای به دست آوردن فضا در فک انجام نمی گیرد و بلکه فقط برای حفظ زیبایی صورت و لبخند، انجام می شود. دستگاه هایی مانند"چانه بند" و غیره که بر روی صورت، چانه یا سر وگردن بچه ها تکیه دارند، در ارتودنسی کودکان بسیار استفاده می شوند که به ویژه برای پسر بچه های شیطان خطر آفرین است و می تواند موجب پارگی صورت آن ها حین ورزش و بازی شود و یا شاید دختر های کوچک نیز آن را دلیلی برای نازیبا کردن چهره خود بدانند، سیستم"دیمون" از این جهت نیز کودکان را رها کرده است چون در صورت استفاده از این سیستم، دیگر نیازی به استفاده از دستگاه های ارتودنسی خارج دهانی نخواهد بود. در سیستم دیمون از سیستم های هوشمندی استفاده می شود که در دمای بدن فعال می شوند. این سیستم های هوشمند نیرو هایی در محدوده صحیح و کنترل شده اعمال می کنند.

منبع: روزنامه مردم سالاری

يکشنبه 1/3/1390 - 8:4
سلامت و بهداشت جامعه
سرب در رژلب موجب حساسیت پوستی می شود

به گفته یك متخصص پوست و مو اكثر رژلب های موجود در بازار حاوی ماده سمی سرب هستند كه مصرف آن موجب خارش و حساسیت پوستی می شود.
امیرهوشنگ احسانی افزود: وجود سرب در لوازم آرایش یكی از مهم ترین مسائلی است كه سلامت مصرف كننده را به خطر می اندازد و رژلب یكی از محصولاتی است كه امكان وجود سرب در آن زیاد است.

 


وی توضیح داد: وجود سرب در رژلب ها موجب بروز حساسیت های پوستی، تورم، قرمزی، خارش و بروز ضایعات ترشح دار روی لب و همچنین تورم لب ها در طولانی مدت می شود.
این متخصص پوست تاكید كرد: سرب در سایر لوازم آرایش نامرغوب و غیراستاندارد نیز وجود دارد و زنان باید از لوازم آرایش با كیفیت استفاده كنند. احسانی تصریح كرد: لوازم آرایش ارزان قیمت، نامطلوب بودن كالا را نشان می دهد كه البته در حال حاضر قیمت بالا نیز نشان دهنده كیفیت مطلوب و مناسب محصول نیست.
منبع: خبرگزارى فارس
يکشنبه 1/3/1390 - 7:58
شخصیت ها و بزرگان

پیر شعر عشق      

      
کودکی خردسال بود که پدرش از دنیا رفت. روزگار سختی را در آشوب های آن زمان با مادرش می گذراند. هوشیاری یکی از اتابکان فارس بود که با دادن خراج هنگفت، شیراز را از حمله ی مغولان در امان نگه داشت. ولی مثل اینکه آن روزها، قرار بر سختی ایرانیان بود. چون ریاکاری و جنگ های داخلی، به جای حمله ی مغولان، تمام شهر را پر کرده بود. اما او، مثل تمام ماندگاران تاریخ، در برابر سختی ها سینه سپر کرد و به جنگ حوادث رفت و خب، قطعا پیروز میدان شده که امروز نامش همچنان بر سر زبان هاست!


نیاکانش از اهالی اطراف اصفهان بودند اما پدرش به شیراز کوچ کرد و در همان جا ماندگار شد. چون پدر نداشت، مجبور بود که از همان کودکی برای کسب نان، کار کند. همه ی کسانی که کودکی سختی داشته اند، انسان های بزرگی نشدند؛ اما غالب کسانی که نامشان در تاریخ جاودانه شده است، کودکی سختی داشته اند. تمام این سختی ها هم، نتوانست عشق او را نسبت به تحصیل دانش از بین ببرد. به رسم ایام گذشته، درس را با خواندن شرح و تفسیر قرآن آغاز کرد. همزمان با تحصیل علوم، به نانوایی هم مشغول بود. علوم دینی و ادبی روزگارش را به خوبی آموخت. استادش، قوام الدین، استاد او در قرآن بود. آن دو آنقدر با هم پیش رفتند که چهارده روایت قرآن را از بر کرد.


شعرش را نهایت عرفان عاشقانه می دانند؛ تا جایی که عارفان، اشعارش را در قنوت نماز می خوانند. خودشناسی و خداشناسی و جهان بینی را یک جا در شعرش آورده است. از تاریخ زمانه اش هم آگاه بوده و آن را در شعرش منعکس کرده است. با خواندن دقیق شعرهایش، می شود فهمید که داغ همسر و فرزند دیده و اهل سفر نبوده و چه اخلاقیاتی داشته و چه روزگاری گذرانده و ... . این استعداد ذاتی اش که هر آنچه که خواسته را به زبان شعر جوان کرده است، او را از تمام شاعران ایران زیان متمایز کرده است.


تمام علوم قرآنی را به خوبی می دانست و برای سرودن اشعارش هم، از قرآن الهام فراوانی گرفت. جو جهت نیست که اگر با قرآن استخاره می کنیم، با دیوان او هم فال می گیریم!
با توصیفاتی که گفته شد، ما که گمان نمی کنیم نیازی به آوردن نام این شاعر محبوب ایرانی باشد؛ اما برای تکمیل زندگی نامه ی هر کس، شناسنامه ی او ضروری به نظر می رسد
:
نام: شمس الدین محمد
تخلص: حافظ

لقب: لسان الغیب

محل تولد: شیراز

تاریخ تولد: نیمه ی اول قرن هشتم(726ه. ش)

تاریخ وفات: 792 ه.ش. در شیراز
 

شنبه 31/2/1390 - 16:58
سلامت و بهداشت جامعه

لوازم آرایش

 

 

آرایش کردن یا نکردن؟

 

 

بحث داغی که امروز در میان خانم‏ها بویژه جوان‏ترهایشان بسیار مطرح است. امروزه روز اقشاری از خانم‏ها هستند که این کار را جزو

 ضروریات و ملزومات خود در پوشش بیرون از منزل خود می‏دانند و به نوعی بدون آن سر کردن رو جزء نامرتبی‏ها و نامنظمی‏ها تلقی‏ می‏کنند. اشکال کار چیست؟

 اصلاً این‏کار ممدوح است یا نکوهیده؟ اگر بخواهیم آسیب شناسانه به قضیه بنگریم لازم است که ابتدا سری به احادیث و روایات در مورد آرایش کردن و حد و حدود آن بزنیم. و ببینیم که نگاه شرع به این مسئله چگونه است. آیا به کلی این موضوع را رد می‏کند و یا بسیار مورد سفارش قرار می‏دهد و آیا حد و مرزی هم برای آن در نظر می‏گیرد؟ به آیات قرانی و روایات که رجوع می‏کنیم می‏بینیم که در اسلام استفاده کردن از زیبایی‏های طبیعت، لباس‏های زیبا و بکار بردن انواع عطرها نه تنها جایز شمرده شده بلکه به آن سفارش شده است (سوره اعراف آیه 26، 31، 32)

البته در کنار این سفارشات حد و مرزی نیز قائل است چنانچه به زنان دستور می‏دهد که زینت خود را مگر برای محارم خود ظاهر نسازند (سوره مبارکه نور، آیه 31)


می‏توان وجود پوشش‏های جلب توجه کننده و آرایش‏های تند را حمل بر اعتماد به نفس پایین در این افراد نمود که سعی دارند با این عملکرد مورد توجه و پذیرش افراد جامعه قرار گیرند.
اما آنچه به لحاظ اجتماعی در اثر آرایش‏های زنان خارج از منزل اتفاق می‏افتد بروز آسیب‏هایی است که در هر محیطی بنا به نوع عملکرد آن محیط می‏تواند ظاهر شود. علاوه بر افت عملکرد، ظاهر شدن زنان با شیوه‏های جذاب و اغواگرانه همراه با ایجاد زیبایی‏هایی افراط گونه و مصنوعی می‏تواند موجب برانگیختن و تحریک غرایز افراد بخصوص در قشر جوان گردد و آسیب‏هایی را در آنان به وجود آورد. وقتی عوامل تحریک در جامعه افزایش پیدا کند افراد در خویشتنداری ضعیف شده و روز به روز آمارهای بالاتری را از تجاوز به عنف، مزاحمت‏ها، دوستی‏های خیابانی و گناه‏های شخصی شاهد خواهیم بود. به همین خاطر است که در روایات آمده است زنی که آرایش شده در کوچه و بازار حاضر شود مورد لعن و نفرین خداوند و ملائکه واقع می‏شود. انسان دارای انرژی محدودی است که باید آن را در زندگی خود نثار همسر و خانواده نماید.رعایت نکردن حجاب و مرزهای آرایش به تدریج مرز عفاف و حریم زن و مرد را خدشه‏دار می‏کند و زن و مرد در روابط عاطفی خود در زندگی مشترک با تزلزل روبرو می‏شوند. آرایشدر هیچ کجا نه اسلام و نه در عرف آراستگی به وسیله نشان‏ ‏دادن زیبایی‏های بدن و آرایش کردن معنا ندارد. اما خوب که در عمق این موضوع کنکاش می‏کنیم این است که علاوه بر عدم رعایت حدود، سن آرایش کردن هم به مرور زمان پایین آمده و شاهد دختر بچه‏هایی هستیم که نه تنها در مجالسی خاصی بلکه در جامعه‏ نیز به این موضوع روی آورده‏اند. واقعاً چه اتفاقی باعث شده که در کیف دختران دبستانی به جای مداد و خودکار باید لوازم آرایشی پیدا کنیم آنها داشتن این لوازم را به رخ دوستان خود بکشند و بسیارند خانواده‏هایی که از سنین 4 سال متاسفانه با دختران خود بر سر این مسئله دچار مشاجره شده و راه‏های مقابله صحیح با آن را نیز نمی‏دانند. لوازمی که در ابتدای پیدایش خود، جز و اشیای لوکس محسوب نمی‏شد و فقط نیازی مبرم برای زنان مسن‏تر و یا افرادی بود که فیزیک ظاهری زیبایی نداشتند امروزه به‏تدریج به نیازی ضروری در بین کودکان و نوجوان مبدل می‏شود.
در مطالعات و ریشه‏یابی‏ها می‏توان گفت در بسیاری از موارد دختران به دلیل درگیری با پدر و مادر قصد دارند با دست‏یابی به این ابزار و کوتاه کردن دوران کودکی و نوجوانی و بدست آوردن دلخواه‏ترین خواسته‏ها به استقلال دست یابند بخصوص زمانی که دختران از طرف پدر و مادر در بسیاری از پوشش‏های متعارف و سود و مورد قبول تحت کنترل و محدودیت قرار می‏گیرند. در سویی دیگر می‏توان وجود پوشش‏های جلب توجه کننده و آرایش‏های تند را حمل بر اعتماد به نفس پایین در این افراد نمود که سعی دارند با این عملکرد مورد توجه و پذیرش افراد جامعه قرار گیرند.

 آرایش

اینجاست که پدران و مادران باید زنگ‏های خطر را بشنوند که چه کرده یا نکرده‏اند که نوجوان‏شان برای کسب هویت دست به دامان لوازم آرایش و رنگ‏ها شده‏‏اند. و این در حالیست که متخصصان پوست می‏گویند پوست کودکان بسیار حساس‏تر از بزرگسالان است و به راحتی دچار آلرژی و حساسیت پوستی می‏شود. بنابراین بهتر است برای ایجاد رفتارهای مثبت و پیش‏گیری از رفتارهای منفی در بزرگسالی از کودکی شروع کنید و در نوع واکنش خود نسبت به این مسائل تجدید نظر نمایید. گاه حتی یک لبخند و استقبال ناخودآگاه مادر می‏تواند رفتاری منفی را ادامه دار و گسترده‏تر نماید. و در آخر اینکه فرهنگ اسلامی و معنوی را در میان خانواده خود بسط دهیم و از امام سجاد (علیه‏السلام)، الگو بگیریم که در دعای مکارم الاخلاق از خداوند درخواست می‏کند که زیبایی‏های باطنی را به ایشان عطا نماید و در این امر موفق بدارد. زیبایی‏هایی از جمله فرو بردن خشم، آشتی دادن بین دو نفر، پنهان کردن عیوب دیگران و ...

شنبه 31/2/1390 - 16:52
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته