• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 263
تعداد نظرات : 21
زمان آخرین مطلب : 3826روز قبل
اهل بیت
نهم ربیع الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر(ع) است، بلکه آغاز دوره‏ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می آید.

شهادت امام عسکری(ع(

روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 هـ.ق، امام حسن عسکری(ع) پس از اینکه نماز صبح را خواندند، بر اثر زهری که 8 روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسید. این حادثه در شرایطی روی داد که امام یازدهم افزون بر اینکه مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده کرده بود، شب پیش از شهادت شان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند.

خبر شهادت امام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام ایشان عزاداری کردند. به گفته مورخان، در روز شهادت امام، سامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود.

نماز امام مهدی(عج) بر پیکر پدر

حکومت عباسی از مدت ها پیش براساس سخن رسول الله(ص) و امامان معصوم(ع) مبنی بر اینکه "مهدی فرزند حسن بن علی الهادی است"، امام یازدهم را زیر نظر داشت و مراقب بود تا فرزندی از ایشان نماند، ولی امام یازدهم با پنهان نگه داشتن خبر ولادت فرزندش این نقشه را باطل کرده بود.

"عثمان بن سعید عمری" به نمایندگی از حجت بن الحسن(ع) متصدی غسل و کفن و دفن حضرت شد و براساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان(ع) با کنار زدن عمویش "جعفر" که قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند.

آغاز دوران امامت امام مهدی(عج(

پس از شهادت امام کم کم خبر فرزندی به نام "م ح م د" که همان مهدی موعود است پخش شد. عباسیان که بر مبنای حدیث نبوی منتظر چنین فرزندی بودند به دنبال پیدا کردن و به شهادت رساندن حضرت بودند؛ اما تلاش چندباره خلیفه عباسی برای یافتن امام مهدی(ع) به نتیجه نرسید.

نایبان خاص

عثمان بن سعید، نائب اول امام بود و با آغاز غیبت ولی عصر(ع) توقیعات حضرت را به شیعیان می رساند. از همین زمان بود که شیعیان برای نخستین بار طعم غیبت را چشیدند. آغاز غیبت صغرا مصادف با آغاز امامت حضرت مهدی(ع) بود تا مردم آرام آرام با مفهوم تلخ و دردناک غیبت آشنا شده، بتوانند تا آن زمان که به اشتباه خود پی می‌برند و به وظایف خود در برابر امامان آگاه می‌شوند، همچنان دیندار بمانند.

در دوران غیبت صغرا 4 نایب خاص، امر وساطت میان امام(ع) و شیعیان را به عهده داشته و چنان‌که خواهیم دید، همه آنها معروف و سرشناس بوده‌اند. آنان احکام دین را از وجود اقدس امام زمان(ع) گرفته و در اختیار شیعیان می‌گذاشتند. سؤالات [کتبی و شفاهی] ایشان را به حضور امام زمان(ع) برده و سپس پاسخ را به شیعیان می‌رسانیدند و همچنین، وجوه شرعی شیعیان را با وکالتی، که از امام داشتند، می‌گرفتند و یا به حضرت تحویل می‌دادند یا با اجازه ایشان به شکل شرعی مصرف می‌کردند.

این نایبان چهارگانه، جمعی بودند که امام حسن عسکری(ع) در زمان حیات خود عدالتشان را تأیید فرمود و همه را به عنوان امین امام زمان(ع) معرفی کرد و بعد از خود، ناظر املاک و متصدی کارهای خویش گردانید، و آنها را با نام و نسب به مردم معرفی نمود. این افراد ـ به اعتراف معاصران شیعه و سنی خود ـ همگی دارای "حسن سابقه"، "وثاقت"، "فهم و بصیرت" و "درایت" بودند و در میان مردم به "راستگویی"، "امانتداری" و "عظمت" شهرت داشتند.


منبع:شبستان

شنبه 21/10/1392 - 6:38
اهل بیت
حضرت امام حسن عسکری(ع)  سبزه رو بوده و چشمانى فراخ داشت، بلند بالا و خوش صورت و بسیار خوش اندام بود و از شكوه و هیبتى برخوردار بود كه همه را به احترام وامى‏ داشت، تا آنجا كه حتّى دشمنان آن حضرت هم در وى به دیده احترام مى ‏نگریستند.
شاكرى یكى از ملازمان آن حضرت در توصیف ایشان مى‏ گوید:
امام در محراب عبادت مى‏ نشست و سجده مى ‏كرد، كم خوراك بود و بسیار انفاق مى‏ كرد.
دوست و دشمن به فضایل آن حضرت معترف بودند تا آنجا كه معتمد خلیفه عباسى، وقتى دید به جهت شرایط بحرانى و ناآرامى، هر خلیفه تنها یك یا چند سال معدود بر تخت خلافت مى‏ نشیند، نزد امام حسن عسكرى(ع) آمد و از او خواست تا دعا كند خلافت او بیست سال به طول انجامد و امام نیز در حقّ او دعا كرد و این دعا به اجابت رسید.
هنگامى كه طاغوت بنى عباس آن حضرت را در بند انداخت، به صالح بن وصیف زندانبان امام گفت
بر او سخت بگیر و او را آسوده مگذار، صالح هم دو تن از پلیدترین كسانى را كه مى‏ توانست پیدا كرد و آنها را مأمور نگاهبانى امام نمود، پس از مدّتى آن دو تن در عبادت و نماز به جایگاهى بزرگ رسیدند، صالح آن دو نفر را احضار كرد و پرسید: واى بر شما! شما را چه شده است؟
آن دو گفتند: چه مى‏ توانیم كرد با مردى كه روزها روزه مى ‏دارد و شب ها به نماز مى‏ ایستد و با كسى هم سخن نمى‏ شود و به كارى جز عبادت نمى‏ پردازد، چون در ما مى‏ نگرد به لرزه مى ‏افتیم و اختیار از كف ما بیرون مى ‏رود؟!
علم و دانش امام تا آنجا گسترده بود كه اخبار غیبى و ضمایر مردم را در بر مى‏ گرفت، با اهل هر دیار به زبان همان دیار سخن مى‏ گفت و در راه مصالح شیعیان خود بارها به كمك ایشان مى‏ شتافت و آنان را با علم و دانش خود هدایت مى‏ فرمود.

پی نوشت:
قصص الأنبیاء ( قصص قرآن - ترجمه قصص الأنبیاء جزائرى)، ص846و847.

منبع:افکارنیوز
شنبه 21/10/1392 - 6:37
اهل بیت
هشتم ربیع الاول، سالروز شهادت غم بار امام یازدهم شیعیان، امام حسن عسکری علیه السلام است. این امام مظلوم که در عمر کوتاه خویش رنج ها و شکنجه های بسیاری را تحمل کرد، پس از هشت روز مسمومیت، به دست مزدوران معتمد عباسی(1) در سال 260 هـ. ق در 28 سالگی در سامرا به شهادت رسید و کنار مرقد پاک پدرش به خاک سپرده شد.(2)
به همین مناسبت، هر ساله شیعیان در سراسر جهان تشیع، رخت ماتم به تن می کنند و این مصیبت جان سوز را به فرزندش، مهدی موعود (عج) تسلیت می گویند. 

در این نوشتار، به گوشه ای از کرامات آن حضرت می پردازیم:

جعفر بن شریف می گوید: در سالی قصد حج کردم و قبل از زیارت حج به زیارت امام حسن عسکری(علیه السلام) در سامرا رفتم. اموالی از شیعیان همراهم بود که باید آنها را به حضرت می رساندم. خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه کسی بدهم، ولی پیش از آنکه من صحبت کنم حضرت فرمودند: «به مبارک خادمم بده» 

جعفر بن شریف می گوید: انجام دادم و بیرون آمدم و به حضرت گفتم: شیعیان شما در جرجان به شما سلام می رسانند. امام(ع) فرمودند: مگر بعد از مراسم حج به جرجان برنمی گردی؟ عرض کردم: بله، برمی گردم. فرمودند: 170 روز دیگر اول روز جمعه سوم ربیع الثانی به جرجان وارد می شوی. در آن روز به مردم اعلام کن که من در آخر همان روز به آنجا می آیم. خداوند متعال تو را و آنچه با توست به سلامت به اهل و اولادت خواهد رسانید. پسری برای پسرت متولد می شود، نام او را «صلت» بگذار که خداوند به زودی او را به حد کمال می رساند و او از اولیا ما خواهد بود. 

جعفر می گوید: از خدمت امام مرخص شدم و به حج رفتم و بازگشتم و در همان روزی که حضرت فرموده بودند به سلامت وارد جرجان شدم. هنگامی که اصحاب و شیعیان برای تهنیت می آمدند به ایشان گفتم: امام(ع) مرا وعده داده که در آخر همین روز(سوم ربیع الثانی) به اینجا تشریف می آورند. پس مهیا شوید و خود را آماده سازید. 

شیعیان پس از اقامه ی نماز ظهر و عصر در خانه ی جعفر جمع شدند. ناگاه امام حسن عسکری(ع) در همان ساعتی که فرموده بودند وارد شدند. بر شیعیان سلام کردند و فرمودند: من به جعفر بن شریف وعده کرده بودم که در آخر این روز نزد شما بیایم. نماز ظهر و عصر را در سامراء به جا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجدید عهد نمایم. اکنون حوائج و مسائل خود را بیاورید 


شفای چشمان نابینا

در آن مجلس نضربن جابر خدمت حضرت رسید و گفت: یابن رسول الله، پسرم از هر دو چشم نابیناست. دعا فرمایید که خداوند دیده هایش را به او برگرداند. حضرت فرمودند: او را حاضر کن. او را حاضر کردند و حضرت دست مبارک بر چشمان او کشیدند و به اذن الهی به دعای امام(ع) چشمانش روشن گردید و بینا شد.

طی الارض امام عسکری(ع)

پس از آن که امام(ع) به کلیه ی حوائج و مسائل شیعیان خود در آن روز رسیدگی فرمودند دوباره در همان روز به سامراء بازگشتند و بدین ترتیب کرامات ایشان بر همه شیعیانشان تا به امروز روشن و آشکار گردید.

 

پی نوشت ها:

1. شیخ مفید، ارشاد، ج 2، ص 336؛ عبدالحسین نیشابوری، تقویم شیعه، قم، نشر دلیل ما، چ 1، ص 74.
2. کافی، ج 2، ص 561؛ تقویم شیعه، ص 76.

 

 

 منابع:

1- تقویم شیعه- عبدالحسین نیشابوری- در مناسبات ربیع الثانی

2- بحارالانوار- ج 50- ص 263

3- سیری در سیره ی ائمه (علیهم السلام)- شهید مطهری

4- کلیات فقهی الآمال- شیخ عباس قمی(ره)

- جام نیوز

شنبه 21/10/1392 - 6:36
اهل بیت
ابو هاشم گفت: 

خیلى علاقه داشتم بدانم حضرت امام حسن عسكرى در باره قرآن چه عقیده دارد مخلوق است یا غیر مخلوق.

آن جناب به من رسید پرسید:

مگر نشنیده ‏اى آن روایتى كه از حضرت ابى عبد اللَّه نقل شده كه فرمود:

وقتى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ نازل شد برایش چهار هزار بال خلق گردید به هر گروهى از ملائكه كه مى‏ گذشت نسبت به او كوچكى مى ‏كردند و گفت این نسبت خداوند بزرگ است.‏


پی نوشت:
زندگانى حضرت جواد و عسكریین علیهم السلام ( ترجمه جلد ۵۰ بحار الأنوار)، ص: ۲۲۲.
منبع:افکارنیوز

شنبه 21/10/1392 - 6:36
اهل بیت

ه گزارش خبرگزاری مهر، وجود مبارك امام عسكری(ع) فرمود: «ما أقبح بالمؤمن أن تكون له رغبةٌ تُذِلّه» چقدر ناشایست است انسان به چیزی علاقه داشته باشد كه باعث ذلّت اوست. برخی می‌بینید برای رسیدن به یك مقام و پُست و جاه تلاش و كوشش می‌كنند در حالی كه توان آن را ندارند یا برای آنها مصلحت نیست، لذا همین كه به آنجا رسیدند ذلّت اینها ظاهر می‌شود. فرمود مبادا شما به چیزی رغبت داشته باشید كه این با عزّت شما سازگار نیست و این تفسیر انسان به انسان است.

گاهی طبیب ذائقه را با دستگاه گوارش تفسیر می‌كند نه با بیرون بدن؛ یك وقت است می‌گویند اگر شما سیر خوردید دهن بو می‌دهد مردم متأثّر می‌شوند این تفسیر ذائقه است به بیرون، یك وقت می‌گویند اگر این غذای مسموم را خوردید این با دستگاه گوارش ناسازگار است این تفسیر به درون است. لذا وجود مبارك امام عسكری می فرمایند: آن رغبتی كه باعث ذلّت انسان است به دنبال آن رغبت نروید مؤمن به سراغ آن گرایش و میل و آن خواستنی كه ذلّت او را به همراه دارد نمی‌رود.

http://www.mehrnews.com/mobile/detail/2211406

شنبه 21/10/1392 - 6:35
اهل بیت
صالح‌بن وصیف» زندانبان امام عسکری می‌گوید: دو نفر از پست‌ترین افراد را برای مراقبت از حضرت گماشتم که رذل‌تر و شرورتر از آن دو سراغ نداشتم ولی بعد از چند روز دیدم عابد و زاهد شده‌اند و به درجه اعلایی از عبادت رسیده‌‌اند.
به گزارش مشرق، به نقل از فارس، به مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت امام حسن عسکری(ع) یکی از سخنرانی‌های آیت‌الله سیدمحمد ضیاءآبادی از شاگردان برجسته آیت‌الله العظمی بروجردی و امام خمینی(ره) که در کتاب «عطر گل محمدی» آمده است را برای پیروان این امام همام نقل می‌کنیم:
 

امام حسن عسکری(ع) مظهر قهاریت خداست. اما مجاز نیست که از آن قدرت ولایی خویش استفاده کند؛ باید طبق موازین عادی عمل کند. مردم را هم که نمی‌شود بی‌جهت بکشد، ناچار منزوی می‌شود. بعد وقتی او را زندانی کردند، بنی‌عباس شنیدند که «صالح‌بن وصیف» زندانبان امام، در زندان به امام (ع) رفاه می‌دهد و سخت‌گیری نمی‌کند. نزد نگهبان زندان آمدند و گفتند: خلیفه دستورش این است که تو باید درباره او سخت‌گیری کنی. او گفت: من چه کنم؟ دو نفر از پست‌ترین افراد را بر او گماشتم که رذل‌تر و شرورتر از آن دو نفر سراغ نداشتم. اینها را مأمور کردم که با او در زندان باشند و ناراحتش کنند؛ ولی بعد از چند روز دیدم اینها عابد و زاهد شده و به درجه اعلایی از عبادت رسیده‌‌اند. برای من تعجب‌‌آور شده است.

فرستاد آن دو نفر آمدند. اینها با کمال تعجب دیدند آنها در عبادت به درجه‌‌ی اعلا رسیده‌اند. گفتند: آیا ما شما را مأمور کردیم که شبها شب زنده‌دار و روزها روزه‌دار باشید و با کسی حرف نزنید؟ گفتند: ما چه می‌توانیم بکنیم وقتی مقابلش می‌رویم چنان هیبت او ما را می‌گیرد که بدنمان می‌لرزد و نمی‌توانیم سرپا بایستیم، بله، گاهی می‌خواهند گوشه‌ای از قدرت معنوی خود را نشان بدهند، مصلحتش باشد؛ شرورترین افراد را نزد خود خاضع می‌کنند. حتی حیوانات درنده را رام خود می‌سازند.

بنابراین حضرت را از آن زندانبان تحویل گرفتند و به زندانبان دیگری به نام «نحریر» سپردند که از خبیث‌ترین افراد بود. روزی همسر آن مرد به او گفت: آخر این آقایی که زندانی‌اش کرده‌ای از اولیای خدا و فرزند رسول خدا (ص) است،‌ از خدا بترس،‌ اذیتش نکن. او با خشم تمام گفت: حالا که چنین است من او را در «بِرکة السِّباع» می‌اندازم. یعنی، در جایگاه شیرها و درنده‌ها تا او را بخورند. این بود که با اجازه‌‌ خلیفه‌ این کار را کردند. فردا با تعجب دیدند، امام سر سجاده نشسته و آن حیوانات دورش می‌چرخند؛ یعنی ما می‌توانیم حیوانات درنده، را هم رام خود سازیم، شرورترین افراد را هم در مقابل خود به کرنش واداریم اما مجاز نیستیم. بلکه روی موازین عادی اگر مردم دنبال ما آمدند و با ما بودند؛ قیام می‌کنیم و اگر نیامدند، منزوی هستیم.

احمدبن عبیداله بن خاقان (عبیداله بن خاقان وزیر خلیفه‌ عباسی و شخص دوم مملکت در آن زمان بود. پسرش احمد دشمن‌ترین افراد با خاندان پیامبر (ص) بوده‌ است) هجده سال بعد از شهادت امام عسکری (ع) در مجلسی بنا کرد به مدح و تمجید از آن بزرگوار گفت: آن قصه را من به خاطر دارم که روزی کنار پدرم نشسته بودم و مجلس پذیرایی از اعیان و اشراف بود در این هنگام دربان رسید و گفت: «ابن‌الرضا» قصد ورود دارند، بعد از امام رضا(ع) سه امام به ابن‌الرضا معروفند (امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری). برای اولین‌بار بود که این اسم به گوشم می‌خورد تا پدرم نام ابن‌الرضا را شنید، از جا جست و خیلی متواضعانه به استقبال رفت. من تعجب کردم که این چه شخصیتی است که پدر من به استقبال او می‌رود. در حالی که می‌دانستم پدرم جز برای خلیفه برای کسی احترام قائل نمی‌شود، حتی ولی‌عهد هم که می‌آمد، برایش احترام قائل نبود. دیدم پدرم با پای برهنه تا درب ورودی قصر جلو رفت بعد ایشان وارد شدند. من اول خیال کردم مرد کهنسالی است ولی دیدم جوانی است که شاید بیست و چند سال بیشتر از سنش نگذشته است اما در عین اینکه جوان است سیمای پیران در چهره‌اش نمایان است؛ یعنی، خیلی متین و با وقار و با هیبت است، صورتی بسیار زیبا، قامتی موزون و لباسی ساده و نظیف دارد. پدرم بغل باز کرد و او را در آغوش گرفت و پیشانیش را بوسید و دستش را گرفت سر جای خودش نشانید، خودش هم خیلی مؤدب مقابل او نشست. مثل شاگرد در مقابل استادش.

با او که حرف می‌زد دیدم در ضمن سخنانش جملاتی می‌گوید: «بأبی أنت و أمی»؛ پدرم و مادرم فدایت باد، «جعلت فداک»؛ من قربان شما شوم. از این کلمات تعجب می‌کردم که این چه کسی است که پدر من این قدر در مقابل او خضوع و تواضع می‌کند؟ در همین حال باز دربان آمد و گفت: «موفق» قصد ورود دارد. موفق، برادر معتمد خلیفه عباسی و ولی‌عهد بود. پدرم احساس کرد که آقا میل ندارد با او ملاقات کند. گفت: آقا! پدر و مادرم قربان شما، اگر مایل باشید برای رفتن اشکالی نیست. آقا برخاستند. پدرم دستور داد غلامانش آقا را از راهی عبور دادند که ملاقاتی با موفق نداشته باشد.

او رفت و من تمام روز در فکر بودم. تا اینکه شب شد. پدرم عادتش این بود که بعد از نماز مغرب و عشاء نامه‌های مردم را می‌خواند من رفتم مقابل او نشستم. گفت: کاری داری؟ گفتم: اجازه می‌دهید من بپرسم این آقایی که امروز آمد و شما از او احترام کردید که بود؟ گفت: بله فرزندم،‌ او ابن الرضا، حسن بن علی عسکری (ع) است. او امام و پیشوای رافضیان (شیعیان، به قول سنی‌ها) است. اندکی تأمل کرد و گفت: فرزندم! اگر روزی خلافت از بنی‌عباس زوال پیدا کند، تنها کسی که شایستگی خلافت و حکومت بر مردم را دارد همین مرد است.

این سخنان برای من خیلی تعجب آور بود تا اینکه پس از چند روز خبر آوردند که آقا مریض شده‌اند. روز اول این ماه (ربیع الاول) امام حسن عسکری (ع) در سن 28 سالگی مسموم شده‌اند و چند روز هم بیماریشان طول کشیده تا روز هشتم، تا پدرم فهمید که ایشان مریض شده‌اند (البته مسموم ساختن آن حضرت کار خودشان بوده) از جا برخاست و با عجله به دربار خلافت رفت و برگشت. دیدم پنج‌نفر از خدمتکارهای مخصوص خلیفه را به خانه‌ام آورد که آنجا خدمت کنند. چند نفر از پزشکان مورد اعتماد را هم آورد که همیشه مراقب حال امام بودند و حالات ایشان را به مقام خلافت اطلاع می‌دادند.

چند روز گذشت و بیماریشان شدت پیدا کرد، پدرم دستور داد (قاضی القضاة) ده نفر از قاضی‌ها را بیاورد که در همان بیرونی منزل امام باشند. تمام اینها برای این بود که مردم خیال نکنند از طرف آنها لطمه‌ای به آن حضرت رسیده است؛ بلکه وانمود کنند که او به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. به این کیفیت مراقبت داشتند تا روز هشتم ماه ربیع‌‌الاول از سال 260 که امام عسکری(ع) رحلت کردند و آن روز در سامرا شیون و غوغایی برپا شد، برای تشییع جنازه حضرت، از طرف خود مقام خلافت دستور داده شد که همه جا را سیاهپوش کردند و عزای عمومی اعلام و تمام شهر تعطیل شد.

 

شنبه 21/10/1392 - 6:34
مهدویت

پیامبر اعظم(ص) فرمود: دنیا تمام نخواهد شد تا اینکه مردى از اهل بیت من که «مهدى» نامیده می‌شود، بر مردم حکومت کند.

خبرگزاری فارس: عقیده به مهدى موعود‏ از چه زمانی آغاز شد

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، به مناسبت سالگرد آغاز امامت حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، پرسش‌هایی درباره امام زمان(عج) همراه با پاسخ‌ آن تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

یکی از سوالاتی که درباره امام زمان (عج) مطرح می‌شود این است که عقیده به مهدى از چه زمانى داخل محیط اسلامى شد؟ آیا در زمان پیغمبر اسلام (ص) هم از مهدى صحبتى بوده یا اینکه پس از رحلت آن حضرت، این عقیده در بین مسلمین شایع شد؟

پاسخ: 

عقیده به مهدى از آغاز اسلام در بین مسلمین شایع بود.

پیغمبر اکرم (ص) نه یک بار بلکه بارها از آن وجود شریف خبر می‌داد و گاه و بی‌گاه از دولت مهدى و علائم و آثار و نام و کنیه‏اش گفتگو مى‌‏کرد.

احادیثى که از پیغمبر اکرم (ص) در این‏باره صادر شده و از طریق شیعه و سنى به ما رسیده، از حد تواتر، متجاوز است. از باب نمونه چند حدیث را مى‏‌خوانم:

عبد اللّه بن مسعود از پیغمبر (ص) روایت کرده که فرمود: دنیا تمام نخواهد شد تا اینکه مردى از اهل بیت من که مهدى نامیده می‌شود بر مردم حکومت کند. (عبد اللّه بن مسعود قال، قال رسول اللّه( ص): لا یذهب الدنیا حتى یلى امتى رجل من اهل بیتى یقال له المهدى- بحار الانوار چاپ اسلامیه سال 1384 هجرى ج 51 ص 75- اثبات الهداة ط 1 ج 7 ص 9)

ابو الحجاف روایت کرده که پیغمبر (ص) سه مرتبه فرمود: بشارت باد شما را به مهدى. در هنگام پراکندگى مردم و وقوع گرفتارى‌‏هاى سخت، ظاهر مى‏‌شود و زمین پر از ظلم و ستم را از عدل و داد پر مى‏‌کند، دل‏‌هاى پیروانش را سرشار از عبادت نموده عدلش همه را فرا مى‌‏گیرد. (ابو الحجاف قال، قال رسول اللّه (ص): ابشروا بالمهدى، قالها ثلاثا یخرج على حین اختلاف من الناس و زلزال شدید یملاء الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا. یملاء قلوب عباده عبادة و یسعهم عدله- بحار الانوار ج 51 ص 74)

پیغمبر (ص) فرمود: رستاخیز برپا نمى‌‏شود تا قائم بر حق ما قیام کند. هنگامى نهضت مى‌‏کند که خدا اذنش دهد. پس هر که از وى پیروى کند نجات یابد و هر که تخلف نماید هلاک شود. اى بندگان خدا! خدا را در نظر داشته باشید و هنگامی که مهدى ظاهر گشت هر طور ممکن شد به سویش بشتابید اگر چه بر روى برف حرکت نمایید زیرا او خلیفه خدا و جانشین من است‏. (قال رسول اللّه (ص): لا تقوم الساعة حتى یقوم القائم الحق منا و دلک حین یأذن الله عز و جل له، و من تبعه نجا و من تخلف عنه هلک. اللّه اللّه عباد الله! فأتوه و لو على الثلج فانه خلیفة اللّه عز و جل و خلیفتى- بحار الانوار ج 51 ص 65- اثبات الهداة ج 6 ص 382)

پیغمبر (ص) فرمود: هرکس قائم فرزندان مرا منکر شود مرا انکار نموده است‏. (قال رسول اللّه (ص): من انکر القائم من ولدى فقد انکرنى بحار ج 51 ص 73)

پیغمبر (ص) فرمود: دنیا سپرى نشود تا اینکه مردى از اولاد حسین، امور امت مرا در دست گیرد و دنیا را پر از عدل و داد کند چنانکه از ظلم و جور پر شده است‏. (قال النبى (ص): لا تذهب الدنیا حتى یقوم بامر امتى رجل من ولد الحسین یملاءها عدلا کما ملئت ظلما و جورا- بحار ج 51 ص 66)

مهدی موعود، در زمان رسول اکرم (ص) معروف بود

اینگونه احادیث زیاد است بلکه از بسیارى از آنها استفاده مى‌‏شود که موضوع مهدى و قائم در زمان رسول اکرم (ص) امر مسلمى بوده و آنرا به عنوان خبر تازه‌‏اى به مردم اظهار نمى‏‌داشته بلکه از علائم و آثارش سخن مى‌‏گفته و مى‌‏فرمود: مهدى و قائم معهود از عترت من خواهد بود.

از باب نمونه: على بن ابیطالب علیه‌السلام مى‌‏فرماید: خدمت رسول اکرم (ص) عرض کردم: آیا مهدى موعود از ما خواهد بود یا از غیر ما؟ پاسخ داد:

از ما خواهد بود، خدا دین را به دست مهدى ختم مى‌‏کند چنانکه افتتاحش به دست ما صورت گرفت. به واسطه ما از فتنه‌‏ها نجات یابند چنانکه بواسطه ما از شرک نجات یافتند. خدا به برکت وجود ما کینه‌‏هاى ایام فتنه را از دل آنان زائل مى‌‏کند چنانکه بعد از دشمنى‏‌هاى ایام شرک و بت‏‌پرستى، قلوبشان را باهم‏ مهربان نموده در دین، برادرشان گردانید. (على بن ابیطالب علیه السلام قال قلت: یا رسول اللّه أمنا آل محمد المهدى ام من غیرنا؟ فقال رسول اللّه: لابل منا. یختم اللّه به الدین کما فتح بنا و بنا ینقذون من الفتن، کما انقذوا من الشرک و بنا یؤلف الله بین قلوبهم بعد عداوة الفتنة اخوانا کما الف بینهم بعد عداوة الشرک اخوانا فى دینهم- بحار الانوار ج 51 ص 84- اثبات الهداة ج 7 ص 191. مجمع الزوائد تألیف على بن ابى بکر هیثمى ط قاهره ج 7 ص 317)

ابو سعید خدرى مى‌‏گوید از پیغمبر (ص) شنیدم که بالاى منبر مى‌‏فرمود: مهدى موعود از فرزندان و اهل بیت من، در آخر الزمان خارج می‌شود، آسمان بارانش را براى او نازل مى‏‌سازد و زمین گیاهانش را براى او خارج مى‌‏کند. زمین را از عدل و داد پر مى‌‏کند چنانکه مردم آن را پر از ظلم و جور نموده‏‌اند. (عن ابى سعید الخدرى، قال سمعت رسول اللّه (ص) یقول على المنبر: ان المهدى من عترتى من اهل بیتى یخرج فى آخر الزمان تنزل له السماء قطرها و تخرج له الارض بذرها، فیملاء الارض عدلا و قسطا کما ملاءها القوم ظلما و جورا- بحار الانوار ج 51 ص 74- اثبات الهداة ج 7 ص 9.)

ام سلمه روایت کرده که از پیغمبر شنیدم مى‏فرمود: مهدى از عترت من و از اولاد فاطمه است. (عن ام سلمة قالت: سمعت رسول اللّه (ص) یقول: المهدى من عترتى من ولد فاطمة- بحار ج 51 ص 75)

رسول خدا (ص) فرمود: قائم از فرزندان من، نامش نام من و کنیه‏‌اش کنیه من و خویش خوى من و رفتارش رفتار من خواهد بود. مردم را به کیش و آئین من وادار نموده به کتاب خدا دعوت مى‏‌کند. هرکس او را اطاعت کند مرا اطاعت نموده و هرکس از وى نافرمانى کند عصیان مرا به جاى آورده است. هرکس در زمان غیبت منکرش شود مرا انکار نموده، هرکس تکذیبش نماید مرا تکذیب کرده است و هرکس تصدیقش نماید مرا تصدیق نموده است. از تکذیب‏‌کنندگان او و کسانی که گفتار مرا درباره‌‏اش انکار نمایند و امتم را گمراه کنند، نزد خدا شکایت خواهم کرد. ستمکاران بزودى بازگشت و عاقبت کار خویش را مشاهده خواهند نمود. (بحار الانوار ج 51 ص 73)

سعید بن مسیب از عمر و عثمان بن عفان روایت کرده که گفتند: ما از رسول خدا شنیدیم که می‌فرمود: امام‏‌هاى بعد از من دوازده نفرند که نه نفرشان از نسل حسین هستند و مهدى این امت از ماست. هرکس بعد از من دامن آنان را بگیرد هر آینه به ریسمان محکم خدا چنگ زده است و هرکس آنان را رها کند خدا را رها نموده است‏. (اثبات الهداة ج 2 ص 526)

اینگونه احادیث، زیاد است که مى‌‏توانید براى بررسى بیشتر به کتب حدیث مراجعه کنید. با این احادیث، روشن می‌شود که عقیده به مهدى از آغاز اسلام در بین مسلمانان شایع بود.

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921019000825

شنبه 21/10/1392 - 6:33
اهل بیت
شما را سفارش مى كنم به تقواى الهى و پارسایى در دینتان و كار و كوشش براى خدا و راستگویى و اداى امانت به كسى كه امانتى به شما سپرده است، نیكوكار باشد یا تبهكار، و سجده طولانى و نیكو همسایه دارى، زیرا محمّد صلی الله علیه و آله براى این امور آمده است.
مشرق- امام حسن عسكرى علیه‌السلام ـ به شیعیان خود ـ : شما را سفارش مى كنم به تقواى الهى و پارسایى در دینتان و كار و كوشش براى خدا و راستگویى و اداى امانت به كسى كه امانتى به شما سپرده است، نیكوكار باشد یا تبهكار.
و سجده طولانى و نیكو همسایه دارى ؛ زیرا محمّد صلی الله علیه و آله براى این امور آمده است.
در میان عشیره هایشان، نماز بخوانید، در تشییع جنازه هایشان، شركت ورزید، از بیمارانشان، عیادت كنید، حقوق آنان، را بگزارید؛ زیرا هرگاه فردى از شما در دینش، پارسا و در گفتارش، راستگو باشد و امانت را ادا كند و با مردم خوشخویى كند، گفته شود: این شیعه است و این، مرا شاد مى سازد.
از خدا پروا كنید و مایه آراستگى ما باشید، نه باعث ننگ و زشتى.
هرگونه دوستى را براى ما جلب كنید و هرگونه زشتى را از ما دور سازید؛ زیرا هر خوبى كه در حقّ ما گفته شود، ما اهل آن هستیم و هر بدى كه درباره ما گفته آید، نه چنانیم. ما را در كتاب خدا، حقّى است و با رسول خدا، خویشاوندیم و خداوند، ما را پاك شمرده است و جز ما، هر كس چنین ادعایى كند، دروغگوست.
خدا و مرگ را، فراوان یاد كنید و بسیار قرآن بخوانید و فراوان بر پیامبر صلی الله علیه و آله صلوات فرستید؛ زیرا صلوات بر رسول خدا صلی الله علیه و آله ده ثواب دارد.
آن چه را به شما سفارش كردم پاس دارید، شما را به خدا مى سپارم و بدرودتان مى گویم.


متن حدیث:

الإمام العسكریّ علیه السلام ـ لِشیعَتِهِ ـ : اُوصیكُم بِتَقوَى اللّه ِ ، وَالوَرَعِ فی دینِكُم ، وَالاِجتِهادِ للّه ِِ، وصِدقِ الحَدیثِ، وأداءِالأَمانَهِ إلى مَنِ ائتَمَنَكُم مِن بَرٍّ أو فاجِرٍ، وطولِ السُّجودِ، وحُسنِ الجِوارِ ، فَبِهذا جاءَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله . صَلّوا فی عَشائِرِهِم ، وَاشهَدوا جَنائِزَهُم ، وعودوا مَرضاهُم ، وأدّوا حُقوقَهُم ، فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنكُم إذا وَرَعَ فی دینِهِ وصَدَقَ فی حَدیثِهِ وأدَّى الأَمانَةَ وحَسَّنَ خُلُقَهُ مَعَ النّاسِ قیلَ: هذا شیعِیٌّ، فَیَسُرُّنی ذلِكَ. اِتَّقُوا اللّه َ وكونوا زَینًا ولا تَكونوا شَینًا ، جُرّوا إلَینا كُلَّ مَوَدَّةٍ وَادفَعوا عَنّا كُلَّ قَبیحٍ ، فَإِنَّهُ ما قیلَ فینا مِن حَسَنٍ فَنَحنُ أهلُهُ ، وما قیلَ فینا مِن سوءٍ فَما نَحنُ كَذلِكَ . لَنا حَقٌّ فی كِتابِ اللّه ِ وقَرابَةٌ مِن رَسولِ اللّه ِ وتَطهیرٌ مِنَ اللّه ِ ، لا یَدَّعیهِ أحَدٌ غَیرُنا إلاّ كَذّابٌ . أكثِروا ذِكرَ اللّه ِ وذِكرَ المَوتِ وتِلاوَةَ القُرآنِ وَالصَّلاةَ عَلَى النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَإِنَّ
الصَّلاةَ عَلى رَسولِ اللّه ِ عَشرُ حَسَناتٍ . اِحفَظوا ماوَصَّیتُكُم بِهِ، وأستَودِعُكُمُ اللّه َ، وأقرَأُ عَلَیكُمُ السلام.


«تحف‌العقول، صفحه 487»
شنبه 21/10/1392 - 6:32
مهدویت
روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 هـ.ق، امام حسن عسکری (ع) پس از این که نماز صبح را خواندند، بر اثر زهری که هشت روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسید. این حادثه در شرایطی روی داد که امام یازدهم افزون بر این که مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده کرده بود، شب پیش از شهادتشان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند. خبر شهادت امام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام او عزاداری کردند. به گفته مورخان، در روز شهادت امام (ع)، سامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود.
بر اساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان (ع) با کنار زدن عمویش جعفر که قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند.
حکومت عباسی از مدت ها پیش بر اساس سخن رسول الله (ص) و امامان معصوم(ع) مبنی بر این که مهدی فرزند امام حسن عسکری (ع) است، امام یازدهم را زیر نظر داشت و مراقب بود تا فرزندی از ایشان نماند، ولی امام یازدهم با پنهان نگه داشتن خبر ولادت فرزندش این نقشه را باطل کرده بود. پس از شهادت امام (ع) کم کم خبر فرزندی به نام مهدی (ع) پخش شد و تلاش چند باره خلیفه عباسی برای یافتن امام مهدی (ع) به نتیجه نرسید.
عثمان بن سعید، نائب اول امام (ع) بود و با آغاز غیبت ولی عصر (ع) نامه های حضرت را به شیعیان می رساند. از همین زمان بود که شیعیان برای نخستین بار طعم غیبت را چشیدند. آغاز غیبت صغرا مصادف با آغاز امامت حضرت مهدی (ع) بود تا مردم آرام آرام با مفهوم تلخ و دردناک غیبت آشنا شده، بتوانند تا آن زمان که به اشتباه خود پی می‌برند و به وظایف خود در برابر امامان آگاه می‌شوند، همچنان دیندار بمانند.
در دوران غیبت صغرا چهار نایب خاص، امر وساطت میان امام (ع) و شیعیان را به عهده داشته و چنان‌که خواهیم دید، همه آنها معروف و سرشناس بوده‌اند. آنان احکام دین را از وجود اقدس امام زمان (ع) گرفته و در اختیار شیعیان می‌گذاشتند. سؤالات [کتبی و شفاهی] ایشان را به حضور امام زمان (ع) برده و سپس پاسخ را به شیعیان می‌رسانیدند و همچنین، وجوه شرعی شیعیان را با وکالتی، که از امام داشتند، می‌گرفتند [و به حضرت تحویل می‌دادند یا با اجازة ایشان مصرف می‌کردند] آنان جمعی بودند که امام حسن عسکری (ع) در زمان حیات خود عدالتشان را تأیید فرمود و همه را به عنوان امین امام زمان(عج) معرفی کرد و بعد از خود، ناظر املاک و متصدی کارهای خویش گردانید، و آنها را با نام و نسب به مردم معرفی نمود.
اینها، همه دارای عقل، امانت، وثاقت، دِرایت، فهم و عظمت بودند.پاسخ چند سوال امامت کودک

مسأله خلافت و امامت در اسلام، تنها براساس لیاقت و شایستگی افراد بوده و سن و سال هیچ تأثیری نداشته است. پیامبر اکرم(ص) در سال سوم هجرت بعد از دعوت خویشان خود به اسلام، علی(ع) را که نوجوانی پیش نبود به خلافت و وصایت منصوب کرد و به قوم خود دستور داد که از او اطاعت کنند. همچنین در واقعه مباهله با نصارای نجران، آن حضرت امام حسن و امام حسین(ع) را در حالی که کودک بودند به همراه خویش برد. شیخ مفید در این‏باره می‏نویسد: پیامبر همراه حسنین در حالی که طفل بودند با نصارا مباهله کرد. بعد از آن، این امر هیچگاه سابقه نداشت. این وقایع و شواهد بسیار دیگر تاریخی، دلایلی است که امامت حضرت ولی عصر (ع) را در سن کودکی تأیید می‏کند.

پی نوشت:

ویژه نامه نهم ربیع، مرکز تخصصی مهدویت
منبع:شبستان

شنبه 21/10/1392 - 6:30
سلامت و بهداشت جامعه
به گزارش افکارنیوز، در فصل زمستان كه هوا به علت وارونگی دما كثیف و آلوده می‌شود مصرف برخی از مواد غذایی بیشتر ضرورت پیدا می‌كند.

بررسی‌ها نشان می‌دهند پیاز باعث آرامش و از بین بردن تنش‌های روحی و عصبی شده و به دلیل تركیبات گوگردی كه داراست می‌تواند از ایجاد "سلول‌های سرطانی" جلوگیری كند و سرطان ریه را كاهش دهد.

گفتنی است، پیاز به دلیل تركیبات گوگردی و "سولفوری" می‌تواند باعث افزایش سلامتی شود و از ورود هرگونه مواد سمی و آلوده موجود در هوا به "سیستم تنفسی" جلوگیری می‌كند.

نتایج مطالعات نشان می‌دهند كه مصرف مداوم پیاز می‌تواند "كلسترول خون" و فشار خون را كاهش دهد و گرفتگی رگ‌ها را از بین ببرد و به عنوان ماده غذایی ضروری در سوپ و سایر مواد غذایی این روزها باید در میان غذاهای سالمندان و كودكان گنجانده شود.
شنبه 21/10/1392 - 6:29
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته