• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 758
تعداد نظرات : 395
زمان آخرین مطلب : 3451روز قبل
شعر و قطعات ادبی

از میانِ این همه کلمه‌ی ناگزیر

چشمم


- تو -


را گرفته است.

شنبه 27/9/1389 - 19:5
شعر و قطعات ادبی

می پرسد از من کیستی ؟ می گویمش اما نمی داند

این چهره ی گم گشته در آیینه خود را نمی داند

می خواهد از من فاش سازم خویش را باور نمی دارد

آیینه در تکرار پاسخ های خود حاشا نمی داند

می گویمش گم گشته ای هستم که در این دور بی مقصد

کاری بجز شب کردن امروز یا فردا نمی داند

می گویمش آنقدر تنهایم که بی تردید میدانم

حال مرا جز شاعری مانندمن تنها نمی داند

می گویمش ، می گویمش ، چیزی از این ویران نخواهی یافت

کاین در غبار خویشتن چیزی از این دنیا نمی داند

می گویمش ، آنقدر تنهایم که بی تردید می دانم

حال مرا جز شاعری مانند من تنها نمی داند

می گویم و می بینمش او نیز با آن ظاهر غمگین

آن گونه می خندد که گویی هیچ از این غمها نمی داند

سه شنبه 23/9/1389 - 12:55
شعر و قطعات ادبی

این شفق است یا فلق ؟ مغرب و مشرقم بگو

من به کجا رسیده ام ؟ جان دقایقم بگو

آیینه در جواب من باز سکوت می کند

باز مرا چه می شود ؟ ای تو حقایقم بگو

جان همه شوق گشته ام طعنه ی ناشنیده را

در همه حال خوب من با تو موافقم بگو

پاک کن از حافظه ات شور غزلهای مرا

شاعر مرده ام بخوان گور علایقم بگو

با من کور و کر ولی واژه به تصویر مکش

منظره های عقل را با من سابقم بگو

من که هر آنچه داشتم اول ره گذاشتم

حال برای چون تویی اگر که لایقم بگو

یا به زوال می روم یا به کمال می رسم

یکسره کن کار مرا بگو که عاشقم بگو

سه شنبه 23/9/1389 - 12:46
شعر و قطعات ادبی

قطره قطره اگر چه آب شدیم

ابر بودیم و آفتاب شدیم

ساخت ما را همو که می پنداشت

به یکی جرعه اش خراب شدیم

هی مترسک کلاه را بردار

ما کلاغان دگر عقاب شدیم

ما از آن سودن و نیاسودن

سنگ زیرین آسیاب شدیم

گوش کن ما خروش و خشم تو را

همچنان کوه بازتاب شدیم

اینک این تو که چهره می پوشی

اینک این ما که بی نقاب شدیم

ما که ای زندگی به خاموشی

هر سوال تو را جواب شدیم

دیگر از جان ما چه می خواهی ؟

ما که با مرگ بی حساب شدیم

سه شنبه 23/9/1389 - 12:11
شعر و قطعات ادبی

اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم

کسی که حرف دلش را نگفت من بودم

دلم برای خودم تنگ می شود آری

همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم

نشد جواب بگیرم سلام هایم را

هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم

چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را ؟

اشاره ای کنم انگار کوهکن بودم

سه شنبه 23/9/1389 - 12:8
سخنان ماندگار

برخی صلیب را بر گور خود می گذارند و

عده ای آن را لنگر کشتی خود می سازند .

سه شنبه 23/9/1389 - 11:7
سخنان ماندگار

تصمیم بگیر تا عشق یاب باشی نه نقص یاب

جرالد جمبالسکی

دوشنبه 22/9/1389 - 13:53
شعر و قطعات ادبی

من نه خود می روم او مرا می کشد

کاه سرگشته را کهربا می کشد

دوشنبه 22/9/1389 - 13:47
شعر و قطعات ادبی

بدگمانی بین که با هرکس حکایت می کنم

او تصور می کند از وی شکایت می کنم

دوشنبه 22/9/1389 - 13:45
شعر و قطعات ادبی

شاید روزی

سرخی شقایق فرداها شویم

یا نقش و نگار پر پروانه ی دوران ها

شاید

قاصدكی رقصان شویم

بازیچه ی دست كودكان كودكهای خود شویم

شاید

نمی دانم

قلبم گواهی می دهد

گردونه می گردد

دوشنبه 22/9/1389 - 10:42
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته