در انتظار آمدن قطارم ، قطاری که مسافری در آن نیست ، من هم در ایستگاه نیستم روی ریلم،ریلی تا بی نهایت.......................
پرواز
هدیه
شبی به دست من از شوق سیب دادی تو نگو ‚ که چشم و دلم را فریب دادی تو تو آشنای دل خسته ام نبودی حیف و درد را به دل این غریب دادی تو
رفتن ، رسیدن است
موجیم و وصل ما ، از خود بریدن است ساحل بهانه ای است ، رفتن رسیدن است تا شعله در سریم ، پروانه اخگریم شمعیم و اشک ما ،در خود چکیدن است ما مرغ بی پریم ، از فوج دیگریم پرواز بال ما ، در خون تپیدن است پر می کشیم و بال ، بر پرده ی خیال اعجاز ذوق ما ، در پر کشیدن است ما هیچ نیستیم ، جز سایه ای ز خویش آیین آینه ، خود را ندیدن است گفتی مرا بخوان ، خواندیم و خامشی پاسخ همین تو را ، تنها شنیدن است بی درد و بی غم است ، چیدن رسیده را خامیم و درد ما ، از کال چیدن است
شانه های تو همچو صخره های سخت و پر غرور موج گیسوان من در این نشیب سینه میکشد چو آبشار نور شانه های تو چون حصار های قلعه ای عظیم رقص رشته های گیسوان من بر آن همچو رقص شاخه های بید در کف نسیم شانه های تو برجهای آهنین جلوه شگرف خون و زندگی رنگ آن به رنگ مجمری مسین در سکوت معبد هوس خفته ام کنار پیکر تو بی قرار جای بوسه های من بر روی شانه هات همچو جای نیش آتشین مار شانه های تو در خروش آفتاب داغ پر شکوه زیر دانه های گرم و روشن عرق برق می زند چو قله های کوه شانه های تو قبله گاه دیدگان پر نیاز من شانه های تو مهر سنگی نماز من
برای چشمانت
شبه و آسمون از غم سیاهه دل پر درد من اشکه و آهه دو چشمون ترم مانند بارون از این ابر سیاه اشکش به راهه
کسی در فکر این بیچاره گون نیست همه همدردشون جام شرابه مو ب حال دل بشکسته گریم تو اشکت آسمون ‚ از چه به راهه ؟
من متولدِ پاییزم فصل ِ زردی فصل ِ بادِ وحشی فصل ِ شاعرهای پیر فصل ِ نقاشان بی نظیر کس چه می داند! شایدم بس دلگیر!! از آن اولین پاییز تا آخرینش از عطر فروردین تا باد پاییزی از نیاز آن عاشق تا ناز آن معشوق از کنج آن مسجد تا بعدِ میخانه! من همه را پیموده ام! من مسلمانی دیدم از قوم یهود! که چون آن درویش ِ پیر نعره یا هو می کشید! من به او گفتم : هـــو یا « یا هـو»؟! او با تمسخر گفت : هم من هم هـــــو!!
استاد محمدرضا شجریان از شکایت رسمى خود از صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران خبر داده است.
او اعلام کرد شکایت وى دراعتراض به پخش سرودها و ترانههاى وى از صدا و سیما به رغم میل و
درخواست وى از ضرغامى مدیرعامل سازمان صدا و سیما است. شجریان گفته است: روز(22 تیرماه)
صدا و سیما از طریق دادگاه شکایت کردهام. آنها هنوز آهنگهاى مرا پخش مىکنند. در این شکایت
همچنین اعلام شده است که براى همیشه هیچ یک از سرودها و ترانههاى شجریان در صدا و سیماى
جمهورى اسلامى ایران پخش نشود. او همچنین به صدا و سیما اجازه داده است فقط دعاى ربناى
او از این رسانه پخش شود و پخش دیگر سرودها و ترانهها برخلاف میل وى است. موضوع این شکایت
به پخش سرود «ایران اى سراى امید» پس از پیروزى محمود احمدىنژاد در انتخابات 22 خردادماه
بازمىگردد. محمدرضا شجریان در آستانه همان روزها نامهاى به صدا و سیما ارسال کرد و خواستار
آن شد که سرودهایى که او خوانده است؛ از این رسانه پخش نشود. شجریان در نامه خود به ضرغامى
به طور مشخص از سرود «ایران اى سراى امید» نام برده و اعلام کرده است این سرود در سال 1357
خوانده شده و به هیچ وجه مرتبط با شرایط کنونى نیست. همچنین تاکید مىکنم آن سازمان هیچ
نقشى در تهیه این آثار نداشته و شایسته است به حکم شرع و قانون سریعا کلیه واحدهاى آن سازمان
از پخش صدا و آثار من خوددارى کنند.او در سال 1374 نیز نامهاى به رئیس وقت صدا و سیما نوشته بود
و اعلام کرده بود که راضى به پخش آثار خود از صدا و سیما نیست
منبع خبر فوق : روزنامه حیات نو که حامی میر حسین موسوی است.
دوستان عزیز که مطلب بالا رو خوندید به نظر شما استاد شجریان حق نداره بعد از این همه سال
زحمت و مشقتی که واسه موسیقی کشورمون متحمل شده برای آثار خودش تصمیم سازی کنه ؟
گر چه استاد شجریان عواید عمومی حاصل عمرش رو در اختیار مردم گذاشته و فقط زیر بار
حرف زور نمیره. بعضی از کسانی که قلم بدست گرفتن و لایق نگارش نیستند برای ابراز
دشمنی شون با استاد شجریان موسیقی ایران که میراث کهن کشورمونه و متعلق به
هزاره هاست رو زیر سئوال میبرند و با دادن القاب زشت به اسطوره ی موسیقی و
استاد به حق آواز ایران با احساسات و اعتقادات ملی مردم بازی میکنند.
همه در این کشور در همه ی موارد متخصص شده اند در مورد هنر، سیاست،
دیانت، مسائل علمی، ورزش و همه چیز نظر که نه، فتوا میدهند.
در نیابد حال پخته هیچ خام پس سخن کوتاه باید والسلام
=======================================