• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 758
تعداد نظرات : 395
زمان آخرین مطلب : 3468روز قبل
شعر و قطعات ادبی

...او اگر رفت به آینه رسید...




تو كه هستی!!




و كسی می آید،كه به ایمان تو بی تردید است!




و دلش،آن قدر بی رنگ است،




كه از آن سوی دلش حرمت آبی فردا پیداست!




من،چرا یادم رفت كه تو هستی،




و چرا می گشتم،همه عمرم را،پی فهمیدن تو..؟!




كه تو هر لحظه همین جاهایی...و مرا،می فهمی،




و من از بودن تو،خود آرامش و عشقم،و پر از نور و امید...
سه شنبه 30/9/1389 - 19:13
لطیفه و پیامک
یک ثانیه از عمر، همین شب یلدا باعث شد تابه صبح به یمنش بنشینیم 10قرن ز عمر پسر فاطمه طی شد یک شب نشد از هجر ظهورش بنشینیم !!!!!!!!
سه شنبه 30/9/1389 - 19:0
شعر و قطعات ادبی

ashare shabe yalda شعر زیبا مناسب شب یلدا بلند ترین شب سال

 

گذشت پائیز آمــد فصل سرما سر آغازش شب زیبـــای یلدا

چه شبهای درازی دارد این فصل یقین زلف سیاه گسیـــوی یلدا

دراین فصل زمستان یکدلی به محبت دوستی سیمـــــای یلدا

شب یلـــــدا عجب نیکو فتاده به ماه دی که آید بوبـــی یلدا

در ایام گذشته کـــرسی عشق بپا بـــــود از شب والای یلدا

به روی کرسی و سینی فراوان عیان بود از صفا صد خوی یلدا

لحاف و منقل و آتش بــه خانه نشسته دور هــم همسوی یلدا

زبرف و داستان راه مـــــانده سخنها رفتــــه از سرمای یلدا

زسنجدآش کشک وقصه گفتن بسی دریــــای قصه پای یلدا

ز نو رسمی بپا از بهــــر فردا صفا و خرمــــــی فردای یلدا

مبارک باد فصل بــرف وباران به یٌمن نعمت دیمــــــای یلدا

مقدم شکـــر ایزد کن به عالم ز حاصل پر ثمـــر دارای یلدا

سلام ای فصل سرد و برف و باران خوش آمد گویمت فصل زمستان

اگـــــــر چه زحمتی را نیز داری ولکــن رحمت آری باغ وبستان

شاعر: منصور مقدم

_________________***

در همین حسرت که یک شب راکنارت، مانده ام

در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام

کوچه اما انتهایش بی کسی بن بست اوست

کوچه ای از بی کسی را بیقرارت مانده ام

مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام

در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام

در همان یلدا مرا تا صبح،دل زد فال عشق

فال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام

فــــــــال تا آمد مرا گفتی که دیگر،مرده دل

وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده ام

خوب می دانم قماری بیش این دنیا نـبود

من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام

سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز

از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام.

_________________

شب است و گیتی غرق در سیاهی

شب بلند است و سیاهی پایدار ، ولی

باور به نور و روشنایی است ،

که شام تیره ما را ، از تاریکی می رهاند

و از دل شبهای یلدا ، جشن مهر و روشنایی به ما ارمغان می رساند

تیرگی هاتان در دل نور خاموش باد ،

 

شب یلدا را به نور قرنها قدمت جاری نگه داریم . . . .

سه شنبه 30/9/1389 - 18:58
سخنان ماندگار
به صحرا شدم  عشق باریده بود  ! وچنان که  پای مرد به  گل فرو میشد  پای من به  عشق  (  بایزید بسطامی)
دوشنبه 29/9/1389 - 16:29
سلامت و بهداشت جامعه

یک متخصص اعصاب اعلام کرده است که اگر شخصی را که دچار حمله شده در 3 ساعت به بیمارستان منتقل کنند می توان عوارض ناشی از حمله را به طور کامل از بین برد. بله به طور کامل!! وی می گوید روش شناسایی حمله و رساندن بیمار به درمان های پزشکی در کمتر از 3 ساعت به شناسایی علایم آن بستگی دارد:

شناسایی علایم سکته:

در برخی موارد شناسایی علایم سکته کار بسیار سختی است.

متاسفانه نا آگاهی افراد می تواند منجر به فاجعه ای جبران ناپذیر شود. سکته می تواند باعث مرگ یا آسیب مغزی فرد گردد و این در حالیست که اطرافیان شخص حتی متوجه علایم سکته نشده اند.

پزشکان اعلام کرده اند که اطرافیان قربانی می توانند تنها با پرسیدن سه سوال ساده متوجه علایم سکته شوند

ل: از شخص بخواهید تا لبخند بزند.

ح: از شخص بخواهید که حرف بزند یا یک جمله ساده را به درستی ادا کند.( مثلا: امروز هوا آفتابی است)

د:

از وی بخواهید هر دو دستش را بلند کند.

 

اگر فرد در انجام هر کدام از موارد زیر مشکل داشت ، در اسرع وقت با اورژانس تماس گرفته و علایم را برای امدادگران توضیح دهید.

 

و اما نشانه دیگری از سکته: از وی بخواهید زبان خود را بیرون بیاورد.

اگر زبان وی به راست یا چپ متمایل شده بود، بدانید که شخص دچار حمله شده است.

دوشنبه 29/9/1389 - 16:7
شعر و قطعات ادبی
زندگی با همه ی وسعت خویش

محفل ساکت غم خوردن نیست.

حاصلش تن به قضا دادن و افسردن نیست

اضطراب هوس دیدن و نادیدن نیست.

زندگی خوردن و خوابیدن نیست

زندگی جنبش و جاری شدن است.

از تماشاگه آغاز حیات

تا به جایی که خدا می داند....

دوشنبه 29/9/1389 - 16:0
خانواده

الهی خلق تو شکر نعمت های تو کنند،

من شکر بودن تو کنم .

نعمت،بودن توست.

دوشنبه 29/9/1389 - 12:39
شعر و قطعات ادبی

سوری(جهنم ده بیتن گول)

فلکین قانلی الیندن بیر آتیلمیش یئره اندی،بیر فلاکت آنانین جان شیره سیندن سودون امدی،بوللو نیسگیل شله سین چیگنینه آلدی .تای توشوندان دالی قالدی،ساری گول مثلی سارالدی.گونو تک باغری قارالدی.خان چوبانسیز سئله تاپشیرسین اوزون،یوردوموزا بیر سارا گلدی.بیر وفاسیز یار الیندن یارا گلمز سانا گلدی.بیر یازیق قیز ، جان الیندن جانا گلمز جانا گلدی.کئچه جکده “الموت” دامنه سیندن بورایا درمانا گلدی.بیرآدامسیز “سوری” آدلی، الی باغلی، دیلی باغلی!

“سوری” کیم دیر؟
سوری بیر گول دی جهنمده بیتیبدیر .
سوری بیر دامجی دی، گوزدن آخاراق اوزده ایتیبدیر.
سوری یول- یولچوسودور، ایری ده یوخ ،دوزده ایتیبدیر.
سوری، بیر مرثیه دیر اوخشایاراق سوزده ایتیبدیر.
او کونول لرده کی ایتمیش دی ازلدن، اودو گوزدن ده ایتیبدیر.
سوری بیر گوزلری باغلی، اوزو داغلی سوزوداغلی،
اولوب هاردان هارا باغلی!
بوشلاییب دوغما دیارین، اوموب البته یاریندان.
ال اوزوب هر نه واریندان.
قورخماییب،شهریمیزین قیشدا آمانسیز بورانیندان، نه قاریندان.
گزیر آواره تاپا، یاندیریجی دردینه چاره، تاپابیلمیر.
چوخ سئویر عشقی باشیندان آتا، آمما آتا بیلمیر.
اووا باخ آووچی دالینجا قاچیر، آمما چاتا بیلمیر.
ایش دونوب، لیلی توشوب چوللره مجنون سوراغیندا.
شیرین الده تئشه، داغ پارچالاییر فرهاد اوتورموش اوتاغیندا.
تشنه لب قو نئچه گور جان وئری دریا قیراغیندا.
گوزده حسرت یئرینی خوشله ییب ابهام دوداغیندا.
وارلیغین سون اثری آز قالیر ایتسین یاناغیندا.
سانکی بیر کوزدی بورونموش کوله وارلیق اوجاغیندا.
کوزه ریر پیلته کیمین، یاغ توکه نیب دیر چراغیندا.
بوی آتیر رنج باغیندا. قوجالیر گنج چاغیندا،
بیر آدامسیز، سوری آدلی، الی باغلی، دیلی باغلی!

سوری جان !
اومما فلکدن ، فلکین یوخدو وفاسی،
نه قدر یوخدو وفاسی، او قدر چوخدو جفاسی،
کوهنه رقاصه کیمین، هر کسه بیر جوردی اداسی،
او آیاقدان دوشه نی، ایستیر آیاقدان سالان اولسون.
او تالانمیش لاری ایستیر گونو- گوندن تالان اولسون.
او آتیلمیشلاری ایستیر هامیدان چوخ آتان اولسون.
او ساتیلمیشلاری ایستیر قول ائدرکن ساتان اولسون.
نئیله مک قورقو بوجوردور .
فلکین نظمی ازلدن اولوب اضدادینه باغلی.
قاراسیز آغلار اولانماز،
دره سیز داغلار اولانماز.
اولو سوز ساغلار اولانماز.
گره ک هر بیر گوزه له بیر دانا چیرکین ده یارانسین،
بیری انسین یئره گوکدن، بیری عرشه اوجالانسین.
بیری چالسین ال آیاق غم دنیزینده،
بیری ساحیلده سئوینج ایله دایانسین.
بیری ذلت پالازین باشه چکیب یاتسادا آنجاق،
بیری نین بختی اویانسین .
بیری قویلانسادا نعمت لره یئرسیز،
بیری ده قانه بویانسین.

آی آدامسیز سوری آدلی، ساچلاریندان دارا باغلی!
نئیله مک ایش بئله گلمیش. چور گلنده گوله گلمیش.
فلکین ایری کمانینده اولان اوخ آتیلاندا دوزه دگمیش،
دیلسیزین باغرینی ده لمیش.
ایری قالمیش، دوزو اگمیش.
اونو خوشلار بو فلک،
ائل ساراسین سئللر آپارسین،
بولبول حسرت چکه رک گول ثمرین یئللر آپارسین.
قیسی چوللرده قویوب
لیلی نی محمللر آپارسین،
خسرووی شیرین ایلن ال اله وئرسین، کئفه دولسون،
سوری لار سولسادا سولسون،
بیری باش یولسادا یولسون،
سیقسا بیر اولدوز اگر اولماسا اولدوزلار ایچینده،
بو سماء ظولمته باتماز.
داش آتان،کول باشی قویموش،
داشینی اوزگه یه آتماز.
سن یئتیش سون هدفه،
اوندا فلک مقصده چاتماز،
داها افسانه یاراتماز.

سوری،ای باشی بلالی،زامانین قانلی غزالی.
سوری بیر قوش دی خزان آیری سالیبدیر یوواسیندان،
ال اوزوبدور آتاسیندان،
جوجه دیر حیف اولا سود گورمه ییب اصلا آناسیندان.
او زلیخا کیمی یوسف ایی ین آلمیر لباسیندان.
بونا قانع دی تنفس ائله ییر یار هاواسیندان.
درد وئرن درده سالیب آمما خبر یوخ داواسیندان
آغلاییب سیتقایاراق بهره آپارمیر دوعاسیندان.
او بیر آئینه دی رسسام چکیب اوستونه زنگار،
اوندا یوخ قدرت گفتار،
اوزو چیرکین، دیلی بیمار،
گنج وقتینده دل آزار،
گوره سن کیم دی خطاکار،
گوره سن کیم دی خطاکار!

**********************
قانلی سحر کیتابیدان

يکشنبه 28/9/1389 - 21:41
شعر و قطعات ادبی
اینکه دلتنگ توام اقرار می‌خواهد مگر؟

اینکه از من دلخوری انکار می‌خواهد مگر؟


وقت دل کندن به فکر باز پیوستن مباش


دل بریدن وعده دیدار می‌خواهد مگر؟


عقل اگر غیرت کند یک بار عاشق می‌شویم

اشتباه ناگهان تکرار می‌خواهد مگر؟


من چرا رسوا شوم یک شهر مشتاق تواند

لشکر عشاق پرچم‌دار می خواهد مگر؟


با زبان بی‌زبانی بارها گفتی:"برو"!

من که دارم می‌روم! اصرار می‌خواهد مگر؟



*روح سرگردان من هر جا بخواهد می‌رود*

خانه دیوانگان دیوار می‌خواهد مگر؟
يکشنبه 28/9/1389 - 21:19
شعر و قطعات ادبی
گفتم: ببار ... ، گفت که باران گرفتنی ‌است

گفتم: دلم... ، گفت: نگفتم شکستنی است؟

گفتم قشنگ ... ، گفت که نسبت به دیگری

در «عصر احتمال» قشنگی نگفتنی است

گفتم: اگر... ، گفت: ببین! شرط می‌کنی،

بازی شرط و عشق قماری نبردنی است

گفتم که من... ، گفت: فقط تو، همیشه تو

این من میان ما شدن ما، نمردنی‌ است

گفتم که عشق... ، گفت که قیمت نکرده‌ای؟

هر جای شهر را که بگردی، خریدنی است

گفتم: تمام... ، گفت: شدم، می‌شدم، شده‌...

صرف زمان ماضی هستن! نبودنی است

گفتم که مرگ... ، گفت: اگر مرگ پاسخ است

این عشق ماندنی شما هم نماندنی است

گفتم: غزل ... ، گفت که این بیت آخر است

من عاشق تو نیستم و ...ناسرودنی است !
يکشنبه 28/9/1389 - 21:13
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته