خواستگاری و نامزدی
اگر بناست تصمیمی بگیریم،بهتر است این تصمیم را بگیریم و با عواقب اش هم روبه رو شویم.پیشاپیش نمی توان عواقب تصمیم را دانست.هنرهای غیب گویی برای مشاوره با مردم پدید آمدند نه برای پیش بینی آینده.این غیب گوها،اندرزهای نیک،اما پیشگویی های ضعیفی ارائه می کنند.اگر غیب گویی قادر به پیش بینی آینده بود،هر طالع بینی،ثروتمند،خوشبخت و خوشنود بود.این را بدانیم که وقتی اراده خداوند مشکلی را پدید می آورد،راه حلی را هم ارائه می کند.
يکشنبه 21/7/1387 - 10:24
خواستگاری و نامزدی
بازداشتن خودت از اندیشیدن به آن چه خداوند را می آزارد،غیر ممکن است.اما اگر بدانی چگونه باید به وسوسه ها پاسخ "نه" بدهی،هیچ آسیبی به تو نمی رساند.
يکشنبه 21/7/1387 - 10:23
خواستگاری و نامزدی
اگر هنوز زنده ای به خاطر آن است که هنوز به آنجا که باید باشی ،نرسیده ای.
يکشنبه 21/7/1387 - 10:23
خاطرات و روز نوشت
Mi sono innamorato di te
من عاشق تو هستم
Perché non avevo niente da fare
چون هیچکاری ندارم بکنم
il giorno volevo qualcuno da incontrare
روزا میخوام کسی رو ببینم
la notte volevo qualcuno da sognare
شبا میخوام کسی رو خواب ببینم
Mi sono innamorato di te
من عاشق تو هستم
Perché non potevo più stare solo
چون نمیتونم دیگه تنها باشم
il giorno volevo parlare dei miei sogni
روزا میخوام از رویاهام حرف بزنم
la notte parlare d"amore
شبا از عشق صحبت کنم
Ed ora che avrei mille cose da fare
و حالا که هزارتا کار دارم
io sento i miei sogni svanire
احساس میکنم رویاهام ناپدید میشه
ma non so più pensare
با اینحال نمی خوام دیگه فکر کنم
a nient"altro che a te
به هیچ چیز دیگه ای غیر از تو
Mi sono innamorato di te
من عاشق تو هستم
e adesso non so neppure io cosa fare
و حالا حتی نمیدونم چیکار کنم
il giorno mi pento d"averti incontrato
روزا حسرت دیدنتو میخورم
la notte ti vengo a cercare.
شبا دنبالت میام.
..(Luigi Tenco
شنبه 20/7/1387 - 21:21
ادبی هنری
خدایان تاس می ریزند و نمی پرسند آیا می خواهیم بازی کنیم یا نه. نمی خواهند بدانند با این بازی چه چیزی را ترک می کنید،یک مرد،یک خانه،کار و شغل،یا یک رویا را.خدایان اهمیتی نمی دهند که زندگی ای دارید که در آن هر چیز سر جای خودش است،با کار و پشتکار می توان به هر خواسته ای رسید.خدایان توجهی به نقشه ها و امید های ما ندارند،در جایی در این کیهان تاس می ریزند و تو اتفاقا انتخاب می شوی.از آن لحظه به بعد،برد و باخت فقط به بخت بستگی دارد.خدایان تاس می ریزند و از عشق را از زندان خود آزاد می کنند،این نیرویی را که می تواند بیافریند یا نابود کند-بسته به این که هنگام خروج از زندان،باد از کدام سو بوزد....برگرفته از کتاب کنار رود پیدرا نشستم و گریستم...پائولو کوئلیو
چهارشنبه 17/7/1387 - 20:11
محبت و عاطفه
شکست وجود دارد اما هیچ کس از آن نمیگریزد به همین خاطر بهتر است آدم در چند نبرد به خاطر رویاهایش ببازد تا این که شکست بخورد،بی آن که بداند به خاطر چه می جنگد.
چهارشنبه 17/7/1387 - 20:9
محبت و عاطفه
در زندگی چیزهایی هست که ارزش آن را دارند که آدم تا آخر خط برایشان بجنگد مثل عشق!
چهارشنبه 17/7/1387 - 20:9
محبت و عاطفه
عشق سرشار از دام است.وقتی می خواهد تجلی کند،فقط نورش را نشان می دهد و نمی گذارد سایه های ناشی ازاین نور را ببینیم.....
چهارشنبه 17/7/1387 - 20:8
محبت و عاطفه
عشق و سد مثل هم هستند : اگر بگذاری ترک کوچکی ایجاد شود که فقط باریکه آبی از آن بگذرد،اندک اندک تمام دیواره را فرو می ریزد و لحظه ای می رسد که در آن هیچ کس دیگر نمی تواند جلو جریان آب را بگیرد.اگر دیواره ها فرو بریزند،عشق همه چیز را در اختیار می گیرد دیگر برایش مهم نیست که ممکن چیست و ناممکن چیست،برایش مهم نیست که می توانیم یا نمی توانیم معشوقمان را کنار خود داشته باشیم یا نداشته باشیم ....عشق یعنی اختیار از دست دادن!
چهارشنبه 17/7/1387 - 20:6
محبت و عاطفه
کسی که خردمند است،تنها به این خاطر خردمند است که عشق می ورزد.و کسی که احمق است،تنها به این خاطر احمق است که فکر می کند می تواند عشق را بفهمد.
چهارشنبه 17/7/1387 - 20:5