افسوس که عشق جاودانه نیست.عشق گل سرخیست که طاقت طوفان را ندارد. عشق یک خاطره سبز است که از آمدن پاییز میترسد
اگر بگریم گویند که عاشق است اگر بخندمگویند که دیوانه است پس می گریم و می خندم که بگویند یک عاشق دیوانه است
آنکه میخواهد روزی پریدن آموزد، نخست میباید ایستادن، راه رفتن، دویدن و بالارفتن آموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمیکنند
زندگی آب راهایی است به نام وفا... میریزد به جویی به نام صفا... میرود به رودی به نام عشق... میرسد به دریایی به نام وداع
می رسد روزی كه بی من روزها رو سر كنی می رسد روزی كه مرگ عشق رو باور كنی می رسد روزی كه تنها در كنار قبر من شعر های كهنه ام رامو به مو از بر كنی
داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند ، این است که آنان از دوست داشتن باز می مانند
گفتم دوستت دارم نگاهی به من کرد و گفت:چند تا؟ دستام رو بالا آوردم و تمام انگشتهای دستمو نشونش دادم اما اون به کف دستام نگاه می کرد که خالی بود
ابر بارنده به دریا می گفت من نبارم تو کجا دریایی , در دلش خنده کنان دریا گفت ابر بارنده تو خود از مائی
همیشه دوست داشتم ابر باشم.چون ابر انقدر شهامت داره که هر وقت دلش میگیره جلوی همه گریه کنه
شیشه ی دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست این دل با نگاهی سرد پرپر می شود