از خواب بلند میشود و قطره اشک مصنوعی را توی چشمش
میچکاند و از روی پاتختی سیگار و فندک را برمی دارد و هنوز چشم روی دنیا
باز نکرده چند نفس دود پک میزند و با دهان تلخ به زندگی سلام میکند. میرود توی دستشویی و گاهی سرو
صورتی صفا میدهد و گاهی وقتها هم حال آن کار را ندارد و بهانهاش این است
که ریش انبوه، مرموزترش میکند.
گاهی مسواک میزند و گاهی نه.
بهانهاش هم این است که اگر مسواک بزند طعم سیگار توی ذائقهاش گم میشود
آنوقت باید دوباره یک سیگار دیگر بکشد.این سهلانگاری هم به او کمک میکند تا دندانهایش در 40 سالگی یک خط در میان شود و زرد زنگاری.
بعد به جای اینکه با همسر و
فرزندش صبحانه بخورد، کمی این طرف و کمی آن طرف چرت میزند و متوجه میشود
دارد دیر میشود. آنوقت تند و تند لباسهایش را میپوشد و ناهارش را از
همسرش میگیرد و میرود.
سر کار کمی چرت میزند و بعد
صبحانه میخورد و با دوستانش در اتاقشان گپ میزند و هرو هر میخندند و
برای اینکه ارباب رجوع مزاحمشان نشود در را هم باز نمیکنند تا ساعت 9.
بعد کمی کار میکند و کمی کارهای غیر اداری و کمی حرف و کمی راه رفتن و چند تا سیگار تا ظهر شود.
آن وقت ناهار میخورد و ... وقت اداری که تمام میشود تازه یادش میافتد یکسری
کارهای اداری مانده که باید انجام میداد. آن وقت صبر میکند و اضافه باقی
میماند، اما باز با دوستانش وارد گپ و گفت میشود و گاهی چرت میزند و
گاهی تلویزیون میبیند و گاهی کار میکند و مقداری از کارها همیشه برای
فردا میماند.
کار را هم با چند نخ سیگار به
پایان میبرد.... هر وقت از هر کس بتواند سبقت میگیرد، صبر و حوصله ندارد.
پشت ترافیک بوق میزند و هزارتا عادت دارد که وقتی کسی به او میگوید این
عادت را ترک کن میگوید: آنوقت دیگر من نیستم. من همینطوری هستم که هستم.
باید مرا همینطوری قبول کنید.
افتخار به عادتهای بد
این که دیگران ما را با عادتهای
بدی که داریم تحمل میکنند یا نه، به خودشان مربوط است. حتی ممکن است با
همین وضع دوستمان هم داشته باشند، اما خودمان چطور؟ خودمان نسبت به آنچه
هستیم حق و تکلیفی نداریم؟ انسان به عادتهایش وابسته است و این عادتها چه
خوب، چه بد، شبکهای محدود از گزینههای او را مشخص میکند.
آدم سیگاری با سیگاریها دمخور
میشود، زیرا غیرسیگاریها آن دود و دم را تحمل نمیکنند، آدمهای جدی با
کسانی که شوخیهای بی مورد میکنند دوست نمیشوند و آدمهای بد قول دیگران
را از اطراف خود پراکنده میسازند. میبینید هرچند ما آزاد به نظر میرسیم
اما در بند عادتهایمان هستیم. بدترین وضع آن است که عادتهای بدمان را
بشناسیم و به آنها افتخار هم بکنیم.
آن باورها و شیوههای عمیق گذشته
آنقدر عمیق و قدرتمند است که نمیگذارد شما راه و روش منحصر به فردی برای
خود برگزینید. اما اگر خودتان بخواهید میتوانید تمام این زنجیرهای قدرتمند
باورها، روشها و افکار گذشته را رها کنید و آینده جدیدی برای خود رقم
بزنید.
بعضی عادتهایشان را به ژنها ربط
میدهند و برخی دیگر آن را به گردن والدین و محیط میاندازند اما ذهن ما
اولین مقصر در ایجاد این عادات است. وقتی میتوانید به خودتان افتخار کنید
که روز به روز در مقابل آنچه ضعیفتان میکند قد علم کنید و بهتر شوید نه
اینکه بخواهید دیگران با ضعفهایتان کنار بیایند.
شما میتوانید بدون هیچ بهانهای و بدون اینکه خودتان را سرزنش کنید زندگی خوبی داشته باشید.
اگر واقعا تصمیم گرفتهاید تغییر
کنید و تمام عادتهای کهنه و مخرب را کنار بگذارید، مطمئن باشید قدرت لازم
را هم برای ریشه کنکردن آنها دارید.
اول عادتهای غلط را بشناسید، سپس
راهحل جایگزین پیدا کنید. مصمم شوید و به خود انگیزه دهید و با برنامه
پیشروی کنید و به خود برچسب نزنید و بدانید عادات عوض میشوند. بهانهجویی و
توجیه نکنید. هنگامی که انگیزه کافی برای تغییر داشته باشید و بدانید
خواهان به دست آوردن چه چیزهایی هستید، حتما موفق خواهید شد.
معتادها بخوانند
عادت بد فقط سیگار کشیدن و اعتیاد
به الکل و مواد مخدر یا حتی رفتارهای خشن و... نیست. حسین عادت دارد در
روز حدود پنچ ساعت پای رایانه بنشیند و بازی کند تا جایی که همسرش برای
اینکه قدری به او توجه کند ناچار میشود دوشاخه رایانه را از برق بکشد!
نازنین بیاینکه چیزی لازم داشته
باشد خرید میکند تاجایی که برای کنترل خود گاهی وقتی از خانه خارج میشود
هیچ چیز غیر از یکی دو هزار تومانی بر نمیدارد آن هم برای اینکه در راه
نماند!
نادر عادت دارد همه کارهایش را جلوی تلویزیون انجام دهد. تلویزیون باید روشن باشد تا او درس بخواند، غذا بخورد و حتی بخوابد.
بعضیها عادت دارند تا همدیگر را میبینند پشت سر کسی که نیست، غیبت کنند.
بعضیها عادت دارند تا مختصر
ناراحتی دارند یا احتمال میدهند داشته باشند یک مشت قرص مسکن و خوابآور و
اعصاب بخورند و بعضیهای دیگر عادت دارند خود درمانی کنند.
ترک عادت موجب صحت است
بیایید این ضربالمثل قدیمی که
میگوید ترک عادت موجب مرض است را کنار بگذاریم و با نگاهی به شیوه زندگی
خود، عادات غلط را شناسایی کنیم و برای ترک آن تصمیم بگیریم.
دلیل عادت غلط را پیدا کنید و بکوشید راه مناسبی را جایگزین آن کنید.
دفتری برای ثبت و ریشهیابی
عادتهای بد خود تهیه کنید. بدون نوشتن، بررسی روند کارتان سخت میشود. به
سوالهای زیردر مورد عاداتتان جواب بدهید:
1. در یک فاصله زمانی مشخص مثلا در مدت یک هفته، یک روز یا یک ساعت، این حادثه چند بار اتفاق میافتد؟
2. عادت در چه زمانی اتفاق میافتد؟
3. وقتی این کار را میکنید چه اتفاقی در جریان است؟
با ثبت اجرای عادت میتوانید
عوامل موثر در ایجاد آن را مطالعه کنید. بنابر این بعد از حدود یک هفته
برگههای ثبت شده را مطالعه کنید. ببینید چند بار این عادت را انجام
دادهاید. در چه مواقعی بود و در چه موقعیتی قرار داشتید.
ممکن است زیر نظر گرفتن خود سببی
باشد تا شکل و تناوب بروز عادت تغییر پیدا کند. علتش این است که حالا شما
آگاهانهتر از گذشته رفتار میکنید. در این شرایط ممکن است عادت را تکرار
نکنید. در این صورت بدانید ممکن است برگه ثبتی شما اندازه واقعی رفتارتان
را نشان ندهد.
پیدا کردن جایگزینی موقت یا دائم بهترین روش است.
مثلا اگر عادت کردهاید روزی یک
پاکت سیگار بکشید، به جای آن یک عدد سیب کنار تخت خود بگذارید و بلند
بگویید سیب به جای سیگار بهتر است.
یک روانشناس بستن یک کش به دور مچ
دستتان را پیشنهاد میکند برای اینکه هروقت سراغ عادت غلط میروید کش را
بکشید تا محکم به دستتان بخورد و دردتان بگیرد. آن وقت فورا رفتارتان را
عوض میکنید و بتدریج عادت غلط را ترک و عادتی مناسب جایگزین آن میکنید.
در ازای موفقیتهایی که بهدست
میآورید به خودتان پاداش بدهید. برای کاستن از میزان عادتتان برای خود
هدفهایی در نظر بگیرید و بعد هرگاه به این هدف رسیدید به خودتان جایزه
بدهید.