دانستنی های علمی
از استثنائـات است كه كسی را بـه خاطر آنچه كه هست دوست بدارند . اكثر آدمها چیزی را در دیگران دوست دارند كه خود به آنها امانت می دهند :خودشان را ، تفسیر و برداشت خودشان را از او ..............
گوته
چهارشنبه 28/9/1386 - 15:43
دانستنی های علمی
عادتمند كسی است كه به مشكلات و مصائب زندگی لبخند بزند . شكسپیر
چهارشنبه 28/9/1386 - 15:41
محبت و عاطفه
اگر خاموش بنشینی تا دیگران به سخنت آورند ، بهتر از آنست كه سخن بگویی و خاموشت كنند. سقراط
چهارشنبه 28/9/1386 - 15:41
دعا و زیارت
امیرالمؤمنین در کلمات خود نکتهای را یاد میکند که آن را " سکر نعمت " یعنی مستی ناشی از رفاه مینامد که به دنبال خود " بلای انتقام " را میآورد، در خطبه 151نهج البلاغه میفرماید: «ثم انکم معشر العرب اغراض بلایا قد اقتربت ، فاتقوا سکرات النعمه و احذروا بوائق النقمه، آن گاه شما ای مردم عرب، آماج تیرهای بلاهایی هستید که نزدیک شده است. پس، از مستی نعمت زدگی و رفاه بپرهیزید، و از عواقب شوم کیفر الهی حذر کنید».
آنگاه علی (ع) شرح مفصلی درباره عواقب متسلسل و متداوم این ناهنجاریها ذکر میکند. در خطبه 187، آینده وخیمی را برای مسلمین پیشگویی میکند. میفرماید: «ذاک حیث تسکرون من غیر شراب بل من النعمه و النعیم، در آن روزگار نه از میخوارگی بلکه از فرط نعمت و خوشگذرانی مستی می کنید».
آری سرازیر شدن نعمتهای بیحساب به سوی جهان اسلام و تقسیم غیر عادلانه ثروت و تبعیضهای ناروا، جامعه اسلامی را دچار بیماری مزمن "دنیا زدگی" و "رفاه زدگی" کرد. علی (ع) با این جریان که خطر عظیمی برای جهان اسلام بود و دنبالهاش کشیده شد مبارزه میکرد و کسانی را که موجب پیدایش این درد مزمن شدند انتقاد میکرد. خودش در زندگی شخصی و فردی درست در جهت ضد آن زندگیها عمل میکرد، هنگامی هم که به خلافت رسید در صدر برنامهاش مبارزه با همین وضع بود.
چهارشنبه 28/9/1386 - 15:27
دانستنی های علمی
بردن ، همه چیز نیست ، اما تلاش برای بردن چرا .
لومباردی
چهارشنبه 28/9/1386 - 12:51
محبت و عاطفه
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
خدایا
خدا
چهارشنبه 28/9/1386 - 12:49
دانستنی های علمی
بیش از هر چیز نخست بدان كه چه میخواهی .
فوخ
چهارشنبه 28/9/1386 - 12:44
دانستنی های علمی
· استعداد در فضای آرام رشد میكند و شخصیت در جریان كامل زندگی .
گوته
چهارشنبه 28/9/1386 - 12:40
دعا و زیارت
| | | علی ( ع ) در کلمات خود به دو موقف خطیر در دو مورد اشاره میکند و موقف خود را در این دو مورد ، ممتاز و منحصر به فرد میخواند یعنی او در هر یک از این دو مورد خطیر تصمیمی گرفته که کمتر کسی در جهان در چنان شرائطی میتواند چنان تصمیمی بگیرد . علی در یکی از این دو مورد حساس سکوت کرده است و در دیگری قیام ، سکوتی شکوهمند و قیامی شکوهمندتر ، موقف سکوت علی همین است که شرح دادیم .
سکوت و مدارا در برخی شرائط بیش از قیامهای خونین نیرو و قدرت تملک نفس میخواهد . مردی را در نظر بگیرید که مجسمه شجاعت و شهامت و غیرت است ، هرگز به دشمن پشت نکرده و پشت دلاوران از بیمش میلرزد ، اوضاع و احوالی پیش میآید که مردمی سیاست پیشه از موقع حساس استفاده میکنند و کار را بر او تنگ میگیرند تا آنجا که همسر بسیار عزیزش مورد اهانت قرار میگیرد و اوخشمگین وارد خانه میشود و با جملههائی که کوه را از جا میکند شوهر غیور خود را مورد عتاب قرار میدهد و میگوید :
پسر ابوطالبچرا به گوشه خانه خزیدهای ؟ تو همانی که شجاعان از بیم تو خواب نداشتند اکنون در برابر مردمی ضعیف سستی نشان میدهی ، ایکاش مرده بودم و چنین روزی را نمیدیدم . علی خشمگین از ماجراها از طرف همسری که بینهایت او را عزیز میدارد این چنین تهییج میشود ، این چه قدرتی است که علی را از جا نمیکند ، پس از استماع سخنان زهرا با نرمی او را آرام میکند که : نه ، من فرقی نکردهام ، من همانم که بودم ، مصلحت چیز دیگر است تا آنجا که زهرا را قانع میکند و از زبان زهرا میشنود : « حسبی الله و نعم الوکیل » .
ابن ابی الحدید در ذیل خطبه 215 این داستان معروف را نقل میکند : روزی فاطمه سلام الله علیها علی ( ع ) را دعوت به قیام میکرد ، در همین حال فریاد موذن بلند شد که اشهد ان محمد رسول الله علی ( ع ) به زهرا فرمود آیا دوست داری این فریاد خاموش شود ؟ فرمود : نه ، فرمود سخن من جز این نیست .
اما قیام شکوهمند و منحصر به فرد علی که به آن میبالد و میگوید احدی دیگر جرات چنین کاری را نداشت . قیام در برابر خوارج بود . " « فانا فقات عین الفتنه و لم یکن لیجترا علیها احد غیری بعد ان ماج غیهبها و اشتد کلبها » " . تنها من بودم که چشم این فتنه را در آوردم ، احدی غیر از من جرات بر چنین اقدامی نداشت ، هنگامی دست به چنین اقدامی زدم که موج تاریکی و شبهه ناکی آن بالا گرفته هاری آن فزونی یافته بود .
تقوا ی ظاهری خوارج طوری بود که هر مؤمن نافذ الایمانی را به تردید وا میداشت ، جوی تاریک و مبهم ، و فضائی پر از شک و دو دلی به وجود آمده بود . آنان دوازده هزار نفر بودند که از سجده زیاد پیشانیشان و سرزانوهاشان پینه بسته بود ، زاهدانه میخوردند و زاهدانه میپوشیدند و زاهدانه زندگی میکردند . زبانشان همواره به ذکر خدا جاری بود ، اما روح اسلام را نمیشناختند و ثقافت اسلامی نداشتند ، همه کسریها را با فشار بر روی رکوع و سجود میخواستند جبران کنند .
تنگ نظر ، ظاهر پرست ، جاهل و جامد بودند و سدی بزرگ در برابر اسلام . علی به عنوان یک افتخار بزرگ میفرماید : این من بودم که خطر بزرگی را که از ناحیه این خشکه مقدسان متوجه شده بود درک کردم ، پیشانیهای پینه بسته اینها و جامههای زاهدانه و زبانهای دائم الذکرشان نتوانست چشم بصیرت مرا کور کند ، من بودم که دانستم اگر اینها پا بگیرند چنان اسلام را به جمود و تقشر و تحجر و ظاهرگرائی خواهند کشاند که دیگر کمر اسلام راست نشود . آری این افتخار تنها نصیب پسر ابوطالب شد ، کدام روح نیرومند است که در مقابل قیافههای آنچنان حق به جانب تکان نخورد ؟ و کدام بازو است که برای فرود آمدن بر فرق اینها بالا رود و نلرزد ؟ ! | | | |
چهارشنبه 28/9/1386 - 12:38
دانستنی های علمی
اگر قرار است برای چیزی زندگی خود را خرج كنیم ، بهتر آن است كه آنرا خرج لطافت یك لبخند و یا نوازشی عاشقانه كنیم . شكسپیر
چهارشنبه 28/9/1386 - 12:37