انسان موجودی است چند بعدی که همه ابعاد آن با هم در تعامل هستند و عواطف به عنوان یکی از ابعاد مهم آدمی می باشد و نقش مهمی را در زندگی خود ایفا می کنند. جنبه های مثبت و منفی اثرات آن در زندگی خود به نوع و همچنین به مطلوب یا نا مطلوب بودن آن بستگی دارد. در صورت شدت تحریکات عاطفی خود به ویژه کودک در سنین کودکی و نوجوانی توانایی سازگاری با اجتماع را نخواهد داشت و ممکن است دچار اندوه و رنج گردد و احساس بی لیاقتی نماید. و بالعکس عواطف مطلوب و خوشایند حس کنجکاوی کودک را بر می انگیزد و باعث شادی و لذت متعادل در تکامل شخصیت کودک خواهد شد و نتیجتا کودک در سازگاری خود با جامعۀ خویش موفق می گردد.
تربیت عاطفی و شناخت عوامل آن
با عنایت به این مطلب مهم که عواطف امری است که گرم کنندۀ محیط زندگی و عامل برانگیزانندۀ استعدادهای بالقوه ای است که در ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و رفتار و اخلاق کودک تعبیه شده است موجود پویا و با نشاط آن در تحقق اهداف مفید واقع می گردد.اساسا احتیاج به عوامل عاطفی امری است که از نظر علمی قابل انکار نیست. کودک و یا هر انسانی میل دارد از دیگران محبت ببیند و برای اینکار حتی متوسل به جلب توجه به انحاء مختلف میگردد. اگر این نیاز کودک ارضاء نشود امکان انحراف او از مسیر عادی زندگی می باشد.
از عوامل عواطف می توان محبت را نام برد که تلاش در ارضاء و پویایی و نشاط آن امری ضروری می نماید. محبت سبب نزدیکی کودک با دیگران و ابراز همدلی، و یکدلی با آنها و بعضا جلب حمایت آنها برای او ایفای نقش فوق العاده ای محسوب می شود.
به جرات می توان گفت که آدمی در هر سن و سالی به محبت نیاز دارد و ارضاء آن موجب نشاط روح و روان فرد خواهد بود منتهی در سنین کودکی این نیاز مهم و با اهمیت تر از بزرگسالی احساس می گردد. افرادی که در مواردی با کمبود محبت مواجهند غالبا بی حرکت، بدون نشاط و در حال رکود فکری، روانی و اخلاقی نشان می دهند. امکان دارد به عدم توانایی و یا عدم برخورداری از امکان برطرف کردن خلاء عاطفی خود احساس بی کفایتی نموده و به برخی اعمال از جمله خود کشی بی تفاوتی تا جایی که شادی و غم و محبت و خشم برای آنان یکسان میشود و انگیزه و رغبت خود را در این امور از دست خواهند داد. رعایت جنبۀ اعتدال و میانه روی در رابطه با تربیت عوامل عاطفی مانند محبت، امنیت، خشم، ترس و ... بسیار حائز اهمیت است. زیرا عدم آگاهی در خصوص افراط و تفریط در موارد فوق امکان انحراف، رکود، لوس شدن و ... عوارض دیگر را به دنبال خواهد داشت.
تربیت اجتماعی و شناخت عوامل آن
واقعیت این است که محیط زندگی انسان و شرایط محیط زیست او در ایجاد و تکوین شخصیت و استحکام خصوصیات و حالات شخصیتی او موثرند تا حدی که می توان گفت محیط در ایجاد عوارض تخلفی و نامطلوب در وجود افراد منطقۀ خاص خود موثر واقع میشود و افراد از محیط تاثیر پذیرند. لذا باید گفت محیط خانه و یا محل سکونت انسان در شخصیت او تاثیر دارد. شرایط ممکن، موقعیت جغرافیایی، محل جغرافیلیی، فضای آن، در مثبت یا منفی بودن فرد موثر می باشند.
با عنایت به اینکه انسان ها از یک سو تحت عوامل وراثتی واقع می شوند و از سوی دیگر عوامل محیطی جغرافیایی و عوامل محیطی اجتماعی مانند آداب و رسوم منش، عقاید و ... که زمینه ساز خوشبختی و یا عدم خوشبختی فرد می باشد. این موارد می توانند از طریق چشم هم چشمی ها، رقابت های ناسالم، تغییرات ناشی از تحولات اقتصادی و دگر گونیهای فکری و اخلاقی در فرد ایجاد نمایند، که زمینه ساز بزهکاری ها و جرائم و انحرافات می باشند و نیز می توان گفت که محیط یا محیط ها هستند که به سهم خود شخصیت فرد را برای پذیرش و در پذیرش عقاید منش و الگو و متدها آماده می کنند و افراد را در جهتی که می خواهند به حرکت در می آورند. عواملی که در تربیت اجتماعی دخیل هستند عبارتند از شناخت، دوستی ها، دشمنی ها. باید به کودکان اهمیت و جایگاه دوست و دشمن را شناساند و توصیه و سفارش به نکات لازم در خصوص داشتن دوست با ویژگی های مناسب نمود. به عنوان مثال توصیه شود که دوست را مبادا به عنوان آخرین تکیه گاه قلمداد کرد بلکه عنایت به این مهم گردد که داشتن دوست لازم است در صورت دارا بودن شرایط خاص خود مانند راستگویی، صداقت، همکاری، مشورت، موانست و رازداری ودر صورت عدم دارا بودن موارد فوق و یا صفاتی که امکان بروز اختلال در رفتار، روان و فکر و نیز معایبی داشته باشد توانایی اقدام به ترک این چنین دوستان و قدرت اختیار دوستان دیگری را داشته و توانایی این کار را خود احساس نماید.
به طور کلی در خصوص اهمیت تربیت اجتماعی و عوامل که در تحقق این مطلب موثرند می توان گفت بر اساس تحقیقات انجام شده محیط اجتماعی که از افراد و تیپ های مختلف تشکیل شده است و هر یک شیوه های و متد های خاص خود را دارا می باشند و نیز عقاید و دیدگاه های متفاوتی دارند به عنوان عوامل اجتماعی آلوده کننده محیط خود معرفی شده اند که روح فرد را مسموم می سازد بنای کمالات شخصیتی کودک را که در کانون اولیه تکوین شخصیت او شکل گرفته است در هم می ریزد و سبب از بین رفتن شخصیت آنان می گردد.
لازم است در درجه اول والدین و نیز مربیان و دیگر افرادی که در تکوین شخصیت کودک نقشی دارند سعی کنند ظرفیتهای وجودی شخصیت او را با فضائل ،کمالات و محاسن اخلاقی آشنا و در آن تعبیه نمایند. تصویر رشد و توسعه شخصیتی او را با توجه به اهداف از پیش تعیین شده در محیطی مساعد و مطلوب به رشته تحریر در آورند و به عبارتی آیندۀ توسعه یافتۀ اورا ترسیم نمایند.
شایان ذکر است که با توجه به اهمیت مسئله و ظرافت و لطافت و حساسیت جریان تربیت و رعایت نکات لازم در آن در خصوص پرورش ابعاد وجودی فرد به ویژه بعد عاطفی و اجتماعی او ضرورت دارد عوامل دخیل در این مهم با تدبیر اندیشه و دریافت فهم و منطق در تحقق آن تلاش و سعی کافی را والدین بنمایند.
خود باوری و احترام به شخصیت فرزندان :
روح خود باوری و شناخت خویشتن خویش از جمله امور مهم و موثری است که ابتدا باید والدین خود را باور داشته باشند مبنی براینکه در چه جامعه ای و در چه گروه و یا در چه موقعیت اجتماعی و مکانی زندگی می کنند ؛ دارای چه ارزشهایی هستند و جامعه و موقعیت موجود چه چیزهارا به عنوان ارزشهای اصیل و قابل تامل می داند با این شناخت فرد جایگاه خود و به تبع آن موقعیت اجتماعی فرزندان را شناخته و لذا با این پیش فرض و آمادگی قبلی و آگاهی و اطلاع از موقعیت اجتماعی فرزند خویش، نحوۀ ترغیب و تشویق او ایجاد انگیزه و ابراز محبت و ایجاد ارتباط عاطفی و در نهایت تکریم شخصیت واقعی فرزندان را مورد توجه قرار می دهند. شناخت منطقی و معقول از موقعیت موجود می تواند اثر مهمی روی رفتار اعضای جامعه داشته باشد به عنوان مثال می توان از تیمهای ورزشی نام برد که بهترین نفرات (یعنی بهترین داده ها) را در اختیار دارند ولی به دلیل عدم شناخت ویژگی های منحصر به فرد آنها در استفادۀ بهینه از آنها دچار مشکل می شوند اما جوامعی که در آنها انسجام منطقی وجود داشته باشد، هنجارهای موجود بهتر انجام می شود. نفرها نیز وظایف خود را با اطمینان بیشتر و بهتری انجام می دهند و لذا والدین می توانند در تصمیم گیری ها ایجاد حرکت و مشخص کردن، و اتخاذ شیوه حرکتی به فرزندان خود مساعدت لازم را بنمایند.
جایگاه والدین و تقویت و تربیت عوامل عاطفی و اجتماعی با عنایت به حدیث معروف پیامبر اکرم (ص) که موقعیت و جایگاه اصلی و مستحکم والدین را در ارتباط با تربیت فرزندان در ابعاد مختلف به ویژه بعد عاطفی و اجتماعی بیان نموده است:
«کلّ مولود یولَدُ علی الفطرَة ولکن اَبوه یمجسانه و ینصرانه و یهودانه»
که دلالت دارد براینکه هر مولودی برفطرت توحید متولد می شود و این پدر ومادر او هستند که او را طرق مختلف و حتی به آئین های متفاوت تربیت می کنند. در خصوص هدایت کلامی و یا غیر کلامی والدین که از عوامل مهم و قابل تاملی در ایجاد انگیزه در فرزندان می باشد می توان گفت که این مفهوم و تعلیم. تربیت از ارزش ویژه برخوردار است که در آن فرد هدایت کننده می خواهد از طریق بحث و گفتگو و ارائه راههای مختلف و توجه دادن فرد به امکانات خود به او در حل مسائل و مشکلات یاری کند و شیوه های مثبت و مفید یادگیری تجارب و مفاهیم قابل تامل و دارای تعمق را روشن و شخصا در رابطه با موضوع مورد نظر اقدام کند. با توجه به اینکه جنبۀعاطفی شخصیت بسیار پیچیده است و به عنوان انگیزه های نیرومند انسان را به تلاش و کوشش وا می دارد کار والدین در سطح گسترده و وسیع این است که نحوۀ ابزار و کنترل عواطف را به فرد بیاموزد زیرا عواطف به عنوان انگیزه های نیرومند اگر از سلطه و کنترل انسان خارج شوند مناسبات فرد به صورتی غیر انسانی در می آید. مانند خشم و کینه و نفرت که روابط افراد را به صورتی غیر قابل تحمل در می آورند و حتی در مناسبات اقوام و ملل گوناگون منشا جنگها و ناراحتیها می شوند به طور کلی هم در زندگی فردی و هم در حیات اجتماعی تاثیر فراوان دارند.
در دعای هشتم صحیفه سجادیه نکته های جالبی در این زمینه ذکر شده است.
اللهم انی اعوذ بک من هیجان الحرص و سوره الغضب و غلڊﺔ السخط و ضعف الصبر متاڊﻌﺔ الهوی ...
پروردگارا پناه می برم به تو از هیجان حرص و شدت غضب و تسلط خشم و کمی صبر و پیروی از هوای نفس یا تمایلات .
و نیز در آن قرآن کریم آیاتی توصیه شده است مانند:
ولکاظمین الغیظ و العافین عن الناس (آل عمران 134)
آنانی که خشم خود را فرو می نشانند و از خطای مردم چشم پوشی می کنند از جنبۀ اجتماعی شخصیت آدمی نیز از اهمیت خاصی برخور دارند. انسانیت انسان در حد وسیعی به جنبه اجتماعی حیات انسان وابسته است. زبان انسان ادراکات قدرت تفکر و نحوۀ بروز و کنترل عواطف از سوی انسان و فرهنگ و تمدن انسان همه تحت تاثیر حیات اجتماعی فردی او قرار دارند. و جریانهای سازگاری با ملل و تفاهم، همکاری، مخالفت، توافق و... از ارکان جمعی حیات اجتماعی انسان را تشکیل می دهند. در اینجا جایگاه بسیار مهم و با اهمیت والدین روشن و مشخص است که با درایت و تدبیر اندیشۀ منطقی و با اشراق به تمامی جنبه های تربیتی سعی در رشد و شکوفایی استعدادهای بالقوۀ فرزند خویش داشته باشد و با اتخاذ تدابیر روشن و ارائۀ شیوه های مفید و مثبت در هدایت و تربیت هدفمند فرزند خویش سهیم و شریک باشد و بتواند با ارائه رهنمود های هدفمند فرزند خویش سهیم و شریک باشد و بتواند با ارائه رهنمودهای هدفمند توانائیهای وجودی فرزند خود را شکوفا و او را در فتح و رسیدن به قلل انسانیت رهنمون باشند. با حضور فعال و داشتن هدفی روشن در خصوص تربیت هدفدار فرزندان از سوی والدین فرد به خوبی می تواند اوقات فراغت خود را با فعالیتهای مثبت پر کند و از عواطف خویش نهایت استفاده موثر و مفید را بنماید و نیز احساس مسئولیت وظیفۀ اجتماعی خویش را به خوبی انجام داده و با انجام الگوهای عمل مربوط به نقش خویش انتظارات جامعه، خانواده و مدرسه را محقق سازد.
دراین صورت حقوق ارکان یادشده را به خوبی ایفا نموده و با آرامش خیال و آسودگی خاطر حقوق خویش را بدست خواهد آورد. تربیت ابعاد فرد هر یک در جای خود دارای اهمیت بالایی هستند به عنوان مثال در اهمیت تربیت بعد اجتماعی می توان گفت که پیامبر بزرگ اسلام تعهد اجتماعی و قبول مسئولیت در جامعه را شرط مسلمان بودن تلقی فرموده است:
«من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم»
کسی که روز را آغاز کند و در حل مشکلات مسلمانان اقدام ننماید مسلمان نیست.
این جمله زیبا مبین این حقیقت است که زندگی جمعی جدا از زندگی فردی دشواریهای خاص خود را دارد. زیرا مسائل جمعی متمایز تر و احقاق حقوق جمع مانند عدالت، برابری، برادری، تساوی در برابر قانون و ... از خصوصیات بارز تربیت و ارشاد بعد اجتماعی فرد است که با توجه به حضور طولانی و موفق والدین در این خصوص اهمیت وجود و نقش موثر آنان دو چندان می شود. لذا حضور مفید و موفق آنان در تعلیم و تربیت فرزندان و راهنمایی و ارشاد آنان در هدایت و راهیابی فرزندشان اهمیت به سزایی دارد.