پریدم من زخواب خوش به یکبار//نگشتم لاجرم نائل به دیدار
فریاد زدم خدایا این چه رسمیست...دوستان را جدا کردن هنر نیست... دوستان قلب انسانند خدایا .... بدون قلب چگونه میتوان زیست
ز غم کسی اسیرم که زمن خبر ندارد ... عجب از محبت من که در او اثر ندارد.... غلط است هرکه گوید دل به دل راه دارد.... دل من ز عضه خون شد افسوس دل او خبر ندارد..
بگیر از من تو این دل یاد بودی.... که تنها لایق این دل تو بودی ... هزاران خواستند این دل بگیرند .... ندادم چون عزیز دل تو بودی
دوست دارم بمیرم و سیاه پوشت کنم ... نه آنکه زنده بمانم و فراوشت کنم