يک رنگي و بوي تازه از عشق بگير... پر سوزترين گدازه از عشق بگير در هر نفسي که مي تپي اي دل من... يادت نرود اجازه از عشق بگير
خدا تنها معشوقی است که عاشقانی دارد که هیچ یک از بودن دیگری ناراضی نیست و هیچگاه یکی از آنها معشوقش را تنها برای خود نمی خواهد
زندگی به من آموخت كه چگونه گریه كنم ام گریه به من نیاموخت كه چگونه زندگی كنم.....تو نیز به آموختی چگونه دوست بدارم اما به من نیاموختي كه چگونه تو رو فراموش كنم
عشق چون ساعت شني است . با خالي شدن مغز ، قلب پر مي شود
عميق ترين درد در زندگی مردن نيست،بلکه نداشتن کسی است که الفباي دوست داشتن را برايت تکرار کند،و تو از اون رسم محبت بياموزی
Love مخفف عبارات:
Lake of sorrow (درياچه ي غم)
Ocean of tears (اقيانوس اشك)
Valley of death (دره مرگ)
End of life (آخر زندگي)!
گفت : عاشقي مرد ، بیا به یادش لحظه ای سکوت کنیم . گفتم : اگر بخواهیم برای عاشقان سکوت کنیم ، باید عمری را ساکت باشیم ...
مي رسد روزي كه بي من روزها رو سر كني مي رسد روزي كه مرگ رو باور كني مي رسد روزي تنها در كنار قبر من شعر هاي كهنه ام رامو به مو از بر كني
اي نگاهت نخي از مخمل وابريشم.....
چندوقتي است كه به تو ميانديشم
به تو اري به همان منظر دور......
به همانسبز صميمي به همان باغ بلور
اگه تو کوچه پس کوچ هاي دلم گم شدي.دنباله کسي نگرد که آدرس بهت بده چون غير از تو کسيي اونجا نيست