• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 189
تعداد نظرات : 62
زمان آخرین مطلب : 4291روز قبل
عقاید و احکام
 امام صادق علیه السلام  فرمود : خدای تبارك و تعالی ما را حجت بر خلق و امین بر علم و دانش خویش قرار داده است ، هر كس (( ولایت )) ما را انكار كند مانند ابلیس است كه در برابر فرمان سجده بر حضرت آدم (استكبار ورزیده ) نافرمانی خدا نمود. و كسانی كه به ما معرفت داشته باشد و از ما پیروی كنند به منزله فرشتگان هستند كه فرمان خداوند را در مورد سجده به حضرت آدم پذیرفته و اطاعت نمودند. اختصاص ص 334-335 *بحار ج 69 / 137 * مستدرك ج 18 / 177
سه شنبه 1/12/1391 - 13:36
قرآن
 ((الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْم أُولئِكَ لَهُمُ الأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ )) سوره  انعام / 82(آرى،) آنها كه ایمان آوردند، و ایمان خود را با هیچ ستم (و شرك) نیالودند، ایمنى تنها از آن آنهاست; و آنها هدایت یافتگانند. فرمود : یعنی : به ولایتی كه رسوا اكرم صلی الله و علیه و آله و سلم از جانب خدا آورده ایمان آورده و آن را با ولایت ابوبكر و عمر نیامیختند ، چون كسی كه ولایت آن دو را بپذیرد (( ایمانش را )) به ظلم و ستم آمیخته است.  -كافی ج1 /413تفسیر عیاشی ج1 /366-377 ، بحار ج23 / 371 و ج66 / 153 نورالثقلین ج1 / 740
سه شنبه 1/12/1391 - 13:33
اهل بیت

 

*محمد بن علی علیه السلام گفت:

 

چون این آیه نازل شد (سوره النحل ،آیه43و44) علی علیه السلام گفت:

 

ما هستیم اهل ذكر كه خدای جل و علا در كتابش اراده نموده.

 

 

 

 

 

این حدیث را روایت كرده:

 

1-حسكانی در شواهد التنزیل ، جزء 1 ،ص336 ،حدیث463

 

2-طبری در جامع البیان ، جزء 17 ،ص5

 

3-ثعلبی در الكشف و البیان ، جلد 3 ، ص41

 

4-قرطبی در الجامع ، جلد11 ، ص272

 

5-ابوحیان در ، البحر المحیط ، جلد6 ، ص298

 6-قندوزی در ینابیع الموده ، باب 39 ، ص119
دوشنبه 9/11/1391 - 8:31
دانستنی های علمی

درهای جهنم بعضی فوق بعضی است مسافت ما بین هر دری تا در دیگر هفتاد سال راه است هر طبقه كه در تحت است حرارت او هفتاد مقابل بیش از طبقه فوق است.

پیامبر فرمود كه كیست سكان این طبقات ، جبرئیل عرض كرد:

 

طبقه كه نخست همه است ساكنین آن منافقین و كفار از آل قرآنند و اسم این طبقه هاویه است.

و طبقه كه فوق است سكان آن مشركین اند نام آن حریق است.

و طبقه ثالثه سكان آن كسانیند كه خارج از جمیع ادیان بوده باشند و این طبقه سقر است.

و طبقه رابعه سكان آن ابلیس و لشگریان ابلیس و اتباع او كه مجوس می باشد و نام آن لطی است.

و طبقه خامسه سكان آن یهود است و نام او حطمه است.

و طبقه سادسه از نصاری است و نام او سعیر است

و طبقه سابعه و سكان آن اهل معاصی كبیره از امت شما می باشند كه بی توبه از دنیا رفته باشند و نام آن جهنم است

شنبه 7/11/1391 - 7:42
دانستنی های علمی

 

 

 نخستین طایفه‏اى كه دختر كشى را رسم نموده و جنایت ناجوانمردانه و عمل غیرانسانى را به پیكره اجتماع بشرى در منطقه حجاز وارد آورد قبیله بنى تمیم بود، هنگامیكه بناى مخالفت با حكمران خود نعمان بن منذر گذاشتند.
نعمان با یك لشكر انبوه این طایفه را تارومار ساخت و اموال آنانرا مصادره و دختران آنها را اسیر گرفت پس از مدتى نمایندگان بنى تمیم پیش وى آمده و تقاضاى استرداد دختران را نمودند، ولى از آنجائیكه بعضى از آنها در محیط زندان ازدواج كرده بودند. از این لحاظ حكومت وقت آنانرا بین طلاق گرفتن و آزاد شدن و بین باقیماندن با شوهران و قطع روابط با پدران مخیر ساخت، دختر قیس بن عاصم صفاى زناشوئى را مقدم داشت و با پدر خود برنگشت.
قیس بن عاصم كه عضو نمایندگان اعزامى بود از این عمل سخت متأثر گشت و با خود عهد كرد كه بعد از این دختران خود را در آغاز زندگى نابود سازد و كم كم همین رسم به بسیارى از قبایل سرایت كرد.
هنگامیكه قیس بن عاصم خدمت رسول اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم) شرفیاب شد یكى از انصار از دختران وى سئوال نمود، قیس در پاسخ گفت من تمام دختران خود را زنده به خاك كرده‏ام و كوچكترین تأثر در دل خود احساس ننموده‏ام مگر یكبار و آن موقعى بود كه من در سفر بودم و همسرم باردار و وضع حمل وى نزدیك بود.
اتفاقاً سفرم بطول انجامید پس از مراجعت از مولود جدید پرسیدم مادرش در پاسخ گفت در اثر عللى بچه مرده بدنیا آمد ولى در واقع چون دختر زائیده بود از ترس من دختر را به خواهرانش سپرده بود سالها گذشت و ایام جوانى و طراوت دختر فرا رسید و من كوچكترین اطلاعى نداشتم روزى در خانه نشسته بودم ناگهان دخترى وارد خانه شد و سراغ مادرش را گرفت، دخترى بود زیبا گیسوانى بهم بافته، گردن بندى به گردنش انداخته بود.
من از همسر خود پرسیدم كه این دختر زیبا كیست؟ وى در حالیكه اشك در چشمانش گره زده بود گفت این دختر تو است همان دختریست كه هنگام مسافرت تو بدنیا آمده است از ترس تو پنهان كرده بودم و گمان كرد كه من از وضع موجود راضى هستم روزى با اطمینان كامل از خانه خارج گردید.
من بموجب پیمانیكه بسته بودم دست دخترم را گرفته به یك نقطه دور دست رفتم در صدد حفر گودال بر آمدم هنگام حفر، دختر مكرر از من مى‏پرسید كه منظور از كندن زمین چیست پس از فراغ دست وى را گرفته كشان كشان در میان گودال افكندم و خاكها را بسر و صورت او ریخته و بناله‏هاى گوش خراش وى گوش ندادم. ناله دختر و قساوت پدراو همچنان ناله میكرد و مى‏گفت پدرجان مرا زیر خاك پنهان میسازى و و در این گوشه تنها میگذارى و بسوى مادرم برمیگردى؟!! ولى من خاكها را تند تند میریختم تا آنجا كه خاك او را فرا گرفت، و نیروى قدرتش در زیر خراورها خاك خرد گردید.
آرى یگانه موردى كه دلم سوخت همین مورد است، هنگامیكه سخنان قیس پایان یافت چشمهاى رسول الله پر از اشك بود این جمله را فرمود: ان هذا لقسوة من لایرحم لایرحم.
یعنى این عمل یك سنگدلى است و ملتى كه رحم و عواطف نداشته باشند مشمول رحمت الهى نمیگردند (مكتب اسلام سال دوم شماره 4.
راستى چه اندازه باید انسان گرفتار انحطاط اخلاقى باشد كه میوه دل خود را پس از رشد و نمو یا در همان روزهاى ولایت زیر خروارها خاك پنهان كند و از فریاد و ناله او متأثر نشود و گاهى در میان آب غرق كند و یا از بالاى كوه بلند بدره عمیق پرتاب نماید.
قرآن كتاب آسمانى ما كه در نظر خاورشناسان غیر اسلامى لااقل بعنوان یك كتاب تاریخى و علمى دست نخورده شناخته میشود در این باره سرگذشت عجیبى را در سوره نحل بیان مى‏كند:
اذا بشر احدهم بالاثنى ظل وجهه مسوداً و هو كظیم یتوارى من القوم من سوء مابشر به ایمسكه على هون ام یدسه فى التراب، الا ساء مایحكمون (سوره نحل 59:
هنگامیكه خبر تولد دختر بیكى از آنها داده شود رنگ وى سیاه شده در ظاهر خشم خود را فرو مى‏برد بر اثر این خبر بد از قوم خود متوارى میگردد و نمى‏داند آیا مولود را با تحمل خوارى نگاه دارد یا در خاك پنهان سازد راستى چه زشت و ناپسند حكم و قضاوت میكنند!
قرآن در سوره تكویر آیه 8، این عمل ناشایست غیر انسانى را تهدید میكند و میفرماید و اذ الموؤدة سئلت باى ذنب قتلت روز قیامت از دختران زنده بگور شده سئوال میشود كه به چه گناهى كشته شده است؟!
داستان گذشته و آیات قرآنى بر موقعیت زن قبل اسلام و بودن اعراب بسان یك وحشى بیابانى و درنده غول پیكر بصورت انسانى مدرك غیر قابل تردید است.
زیرا بهترین وسیله براى تحلیل روحیات و افكار یك ملت، آثار فكرى و داستانهاى آنهاست.
ادبیات و اشعار و قصص و حكایات هر جمعیت نماینده افكار و مقیاس تمدن و ترقى آنان بشمار میرود، آثار نویسندگان مانند تابلوى نقاشى زیبائى است كه نقاشى زبر دست دورنماى زندگانى خانواده‏اى را با مهارت كامل در آن ترسیم كرده باشد و بوسیله اشكال و رنگهاى گوناگون از یك سلسله مناظر طبیعى و اجتماعى پرغوغا با صحنه‏هاى جنگ و غارت حكایت كند.
اسف‏انگیزتر از همه نظام ازدواج آنان بود كه روى هیچ اساسى از قوانین آن روز دنیا نبود! براى تعدد همسر حد معینى قاتل نبودند و اذیت و شكنجه زنان جزو رسومات و عادات خانوادگى محسوب میشد، كسى خود را در مقابل مهریه زنان مسئول و ملزم نمیدانست فلذا اكثر زنان در زیر چوب و كتك طلاق گرفته از مهریه خود صرفنظر میكردند، خلاصه زن از طبقه بشر محسوب نمیشد و مثل كالائى خرید و فروش میگردید، شاعر آن زمان چنین میگوید:
ولاادرى ولیت اخال ادرى   اقوم آل حصین ام نساء

یعنى نمیدانم كاش میدانستم كه طایفه آل حصین بشرند یا زن

مطالب برگرفته از كتاب ،ستارهای فضیلت،جلد3   ،  نویسنده : محمد باقر مدرس   
شنبه 7/11/1391 - 7:40
سخنان ماندگار

 

*محمد بن علی علیه السلام گفت:

 

چون این آیه نازل شد (سوره النحل ،آیه43و44) علی علیه السلام گفت:

 

ما هستیم اهل ذكر كه خدای جل و علا در كتابش اراده نموده.

 

این حدیث را روایت كرده:

 

 

1-حسكانی در شواهد التنزیل ، جزء 1 ،ص336 ،حدیث463

 

2-طبری در جامع البیان ، جزء 17 ،ص5

 

3-ثعلبی در الكشف و البیان ، جلد 3 ، ص41

 

4-قرطبی در الجامع ، جلد11 ، ص272

 

5-ابوحیان در ، البحر المحیط ، جلد6 ، ص298

 6-قندوزی در ینابیع الموده ، باب 39 ، ص119
شنبه 7/11/1391 - 7:38
اهل بیت

 

*سعید بن المسیب گفت : در یاران پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم احدی نبود كه(سلونی) گفته باشد جزء علی بن ابی طالب علیه السلام.

 

این را روایت كرده:

 

1-خوارزمی در مناقبش ، فصل 7،ص46

 

2-ابن الاثیر در اسد الغابه،جلد4،ص100 در ترجمه علی بن ابی طالب علیه السلام عدد 3783

 

3-محب طبری در ذخائر العقبی،قسم اول،باب6،ص83

 

4-ابن حجر در الصواعق المحرقه،باب 9،فصل3،ص76

 

5-ابن طولون در الشذرات الذهبیه در ترجمه علی بن ابی طالب علیه السلام ،ص51

 6-قندوزی در ینابیع الموده ،باب 14،ص74 و باب 56،ص211 و باب 59،ص286
شنبه 7/11/1391 - 7:37
اهل بیت

در معانی الاخبار است

كه از امام صادق علیه السلام پرسیدند:

از صراط ، فرمود كه آن راه به سوی معرفت خدا است و دو صراط می باشد ، صراط دنیا و صراط آخرت ، صراط دنیا امامی است كه اطاعت او فرض و واجب است، هر كه او را شناخت در دنیا و پیروی او كرد می گذرد بر صراط آخرت كه جسر جهنم است و هر كه او را نشناخت در دنیا قدمش از صراط آخرت می لغزد و به جهنم می افتد.

 

علامه مجلسی-حق الیقین-ص462

پنج شنبه 5/11/1391 - 12:6
اهل بیت
امام صادق علیه السلام  درباره آیه شریفه : ((الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْم أُولئِكَ لَهُمُ الأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ )) سوره  انعام / 82(آرى،) آنها كه ایمان آوردند، و ایمان خود را با هیچ ستم (و شرك) نیالودند، ایمنى تنها از آن آنهاست; و آنها هدایت یافتگانند. فرمود : یعنی : به ولایتی كه رسوا اكرم صلی الله و علیه و آله و سلم از جانب خدا آورده ایمان آورده و آن را با ولایت ابوبكر و عمر نیامیختند ، چون كسی كه ولایت آن دو را بپذیرد (( ایمانش را )) به ظلم و ستم آمیخته است.  -كافی ج1 /413تفسیر عیاشی ج1 /366-377 ، بحار ج23 / 371 و ج66 / 153 نورالثقلین ج1 / 740
پنج شنبه 5/11/1391 - 11:9
اهل بیت

 امام صادق علیه السلام  فرمود : خدای تبارك و تعالی ما را حجت بر خلق و امین بر علم و دانش خویش قرار داده است ، هر كس (( ولایت )) ما را انكار كند مانند ابلیس است كه در برابر فرمان سجده بر حضرت آدم (استكبار ورزیده ) نافرمانی خدا نمود. و كسانی كه به ما معرفت داشته باشد و از ما پیروی كنند به منزله فرشتگان هستند كه فرمان خداوند را در مورد سجده به حضرت آدم پذیرفته و اطاعت نمودند. 1

1-اختصاص ص 334-335 *بحار ج 69 / 137 * مستدرك ج 18 / 177

پنج شنبه 5/11/1391 - 11:1
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته