درباره رمضان
ماه رمضان نهمین ماه از ماههای قمری و بهترین ماه سال است. واژه رمضان از ریشه «رمض» و به معنای شدت تابش خورشید بر سنگریزه است.
میگویند چون به هنگام نامگذاری ماه های عربی، این ماه در فصل گرمای تابستان قرار داشت، ماه «رمضان» نامیده شد، ولی از سوی دیگر، «رمضان» از اسماء الهی است. این ماه ماه نزول قرآن و ماه خداوند است و شبهای قدر در آن قرار دارد. فضیلت ماه رمضان بسیار زیاد و نامحدود است.ماه رمضان ماه خداوند، ماه نزول قرآن و از شریفترین ماههای سال است. در این ماه درهای آسمان و بهشت گشوده و درهای جهنم بسته میشود، و عبادت در یکی از شبهای آن ( شب قدر ) بهتر از عبادت هزار ماه است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه شعبانیه خود درباره فضیلت و عظمت ماه رمضان فرموده است: «ای بندگان خدا! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما روی آورده است؛ ماهی که نزد خداوند بهترین ماهها است؛ روزهایش بهترین روزها، شبهایش بهترین شبها و ساعاتش بهترین ساعات است.
بر مهمانی خداوند فرا خوانده شدید و از جمله اهل کرامت قرار گرفتید. در این ماه، نفسهای شما تسبیح، خواب شما عبادت، عملهایتان مقبول و دعاهایتان مستجاب است.
پس با نیتای درست و دلی پاکیزه، پروردگارتان را بخوانید تا شما را برای روزه داشتن و تلاوت قرآن توفیق دهد. بدبخت کسی است که از آمرزش خدا در این ماه عظیم محروم گردد. با گرسنگی و تشنگی در این ماه، به یاد گرسنگی و تشنگی قیامت باشید.»آن گاه پیامبر اکرم وظیفه روزهداران را برشمرد و از صدقه بر فقیران، احترام به سالخوردگان، ترحم به کودکان، صله ارحام، حفظ زبان و چشم و گوش از حرام، مهربانی به یتیمان و نیز عبادت و سجده های طولانی، نماز، توبه، صلوات، تلاوت قرآن و فضیلت اطعام در این ماه سخن گفت.به برخی از حوادث و رویدادهای مهم این ماه اشاره میشود:
وفات حضرت خدیجه در دهم رمضان سال دهم بعثت.
ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام نیمه رمضان سال دوم هجرت.
جنگ بدر در سال دوم هجرت.
فتح مکه در سال هشتم هجرت.
لحظات شادی خدا را ستایش کن لحظات سختی خدا را جستجو کن لحظات آرامش خدا را مناجات کن لحظات درد آور به خدا اعتماد کن و در تمام لحظات خداوند ر اشکر کن
-_-_-_-_-_-_-_-_ اس ام اس ویژه رمضان _-_-_-_-_-_-_-_-
عشق یعنی مستی و دیوانگی
عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی سوختن یا ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی شعله به خرمن زدن
عشق یعنی رسم دل بر هم زدن
عشق یعنی یا حسین…
-_-_-_-_-_-_-_-_ اس ام اس ویژه رمضان _-_-_-_-_-_-_-_-
روزمحشروقت پرسیدن زمن رب جلى
گفت توغرق گناهی؟ گفتمش یارب بلى
گفت پس آتش نمیگیرد چرا جسم وتنت؟
گفتمش چون حک نمودم روی قلبم یاعلى.
-_-_-_-_-_-_-_-_ اس ام اس ویژه رمضان _-_-_-_-_-_-_-_-
عشق یعنى صبر در هنگام خشم
عشق یعنى جاى سیلى روى چشم
عشق یعنى قلب چون آئینه اى
جاى میخ در به روى سینه اى
عشق یعنى انتظار منتظر
سینه اى مجروح از مسمار در
عشق یعنى گریه هاى حیدرى
دخترى دنبال نعش مادرى
عشق یعنى طاعت جان آفرین
ردخون سینه بر روى زمین
-_-_-_-_-_-_-_-_ اس ام اس ویژه رمضان _-_-_-_-_-_-_-_-
در کمند عشق زینب منزلم
نام او ذکر تپشهای دلم
در حریم قرب او پر می زنم
یا حسین می گویمو پر می زنم
-_-_-_-_-_-_-_-_ اس ام اس ویژه رمضان _-_-_-_-_-_-_-_-
دنبال تو گشتم گل نرگس همه جا را
بر دار برد عشق تو آخر سر ما را
بردی دل ما را ، دل ما را !
” اللهم عجل لولیک الفرج ”
-_-_-_-_-_-_-_-_ اس ام اس ویژه رمضان _-_-_-_-_-_-_-_-
شبی در محفلی ذکر علی بود
شنیدم عالمی فرزانه فرمود
اگر دوزخ به زیر پوست داری
نسوزی گر علی را دوست داری
وگر مهر علی در سینه ات نیست
بسوزی گر هزاران پوست داری
-_-_-_-_-_-_-_-_ اس ام اس ویژه رمضان _-_-_-_-_-_-_-_-
سالی است نکو که دل نکوتر باشد/ چشم از هیجان عشق او تر باشد
آغاز بهار اربعین است و دلم/ ای کاش به گنبدش کبوتر باشد
-_-_-_-_-_-_-_-_ اس ام اس ویژه رمضان _-_-_-_-_-_-_-_-
امشب شب اربعین مصباح هداست/ دل یاد حسین بن علی شیر خداست
پروانه به گرد شمع حق پر زد و سوخت/ امشب شب یاد عشقیاء و شهداست
-_-_-_-_-_-_-_-_ اس ام اس ویژه رمضان _-_-_-_-_-_-_-_-
امروز شمیم کربلا آمده است/ باز از پی کیمیا طلا آمده است
یک غنچه گل محمدی روییده است/ فرزند پیمبر خدا آمده است
به غضنفر می گن نظر شما راجع به ماه رمضان چیه ؟ می گه والا خیلی خوبه فقط یه ذره زولبیا بامیه اش رو زیاد کنن بهتر می شه
———————–اس ام اس ماه رمضان————————–
ماه رمضانه یه وقت جایی نری که پیدات نکنم . آخه دارم دنباله ۶۰ تا گدا میگردم !!! روتو حساب کردم!!!!!
———————–اس ام اس ماه رمضان————————–
مناجات غضنفر باخدا : خدایا ماه رمضان را مانند المپیک هر ۴ سال یک بار آن هم در یک کشور برگزار کن
———————–اس ام اس ماه رمضان————————–
به دلیل استقبال بی نظیر شما روزه داران عزیز, ماه رمضان تا پایان مهرماه تمدید گردید
———————–اس ام اس ماه رمضان————————–
توی آسمون دنیا هر کسی ستاره داره چرا وقتی نوبت ماست آسمون جایی نداره
———————–اس ام اس ماه رمضان————————–
کاش در این رمضان لایق دیدار شویم. *** سحری با نظر لطف تو بیدار شویم
———————–اس ام اس ماه رمضان————————–
به غضنفرمیگن پاشو سحره. میگه بزار بخوابم.خودم فردا بهش زنگ میزنم
———————–اس ام اس ماه رمضان————————–
کجایی؟؟ همه دارن رو پشت بوم دنبالت میگردن
آخه ماه من میخوان ببینن فراد عیده یا نه
———————–اس ام اس ماه رمضان————————–
غضنفر ماه رمضون میره خونه دوستش می خوابه
دوستش بهش میگه سحر صدات کنم؟؟
غضنفر می گه نه همون غضنفر صدام کنی بهتره
———————–اس ام اس ماه رمضان————————–
خدایا
یادم بده
یادم باشه
یادت باشم
به حیف نون میگن تو که روزه نمی گیری،
چرا سحری می خوری؟ می گه نماز که نخونم،…
روزه که نگیرم… سحری هم نخورم؟ بابا مگه من کافرم؟
———————–اس ام اس ماه رمضان————————–
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی…
چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام…
دوباره صبح، ظهر، غروب شد نیامدی
اللهم عجل لولیک الفرج.
———————–اس ام اس ماه رمضان————————–
آمد رمضان هست دعا را اثری
دارد دل من شور و نوای دگری
ما بنده عاصی و گنهکار توییم
ای داور بخشنده بما کن نظری
———————–اس ام اس ماه رمضان————————–
ماه مبارک آمد، ای دوستان بشارت
کز سوی دوست ما را هر دم رسد اشارت
آمد نوید رحمت، ای دل ز خواب برخیز
باشد که باقی عمر، جبران شود خسارت
———————–اس ام اس ماه رمضان————————–
امام صادق-ع:
خواب روزه دار عبادت،
خاموشی او تسبیح،
عمل وی پذیرفته شده
و دعای او مستجاب است.”
———————–اس ام اس ماه رمضان————————–
فرا رسیدن ماه ضیافت الهی بر شما و خانواده محترم مبارک باد
———————–اس ام اس ماه رمضان————————–
حلول ماه مبارک رمضان، ماه رحمت و برکت و غفران مبارک باد.
———————–اس ام اس ماه رمضان————————–
آمد گه آمرزش و شهرُ الله عظمی
توفیق خدایا، تو ز ما سلب مفرما
———————–اس ام اس ماه رمضان————————–
شد باز در رحمت خالق به روی خلق
چون ماه مبارک ز افق گشت هویدا
مژده که شد ماه مبارک پدید
———————–اس ام اس ماه رمضان————————–
به عاصیان وعده ی رحمت رسید
ماهی سرشار از برکت و رحمت و عبادت های پذیرفته شده
برایتان آرزومندم
———————–اس ام اس ماه رمضان————————–
غمی غمناك
شب سردی است و من افسرده
راه دوری است و پایی خسته
تیرگی هست و چراغی مرده
می كنم تنها از جاده عبور
دور ماندند ز من آدمها
سایه ای از سر دیوار گذشت
غمی افزود مرا بر غم ها
فكر تاریكی و این ویرانی
بی خبر آمد تا به دل من
قصه ها ساز كند پنهانی
نیست رنگی كه بگوید با من
اندكی صبر سحر نزدیك است
هر دم این بانگ برآرم از دل
وای این شب چه قدر تاریك است
خنده ای كو كه به دل انگیزم ؟
قطره ای كو كه به دریا ریزم ؟
صخره ای كو كه بدان آویزم ؟
مثل این است كه شب نمناك است
دیگران را هم غم هست به دل
غم من لیك غمی غمناك است
دلم گرفته،
دلم عجیب گرفته است.
تمام راه به یک چیز فکر می کردم
و رنگ دامنه ها هوش از سرم می برد.
خطوط جاده در اندوه دشت ها گم بود.
چه دره های عجیبی!
و اسب،یادت هست،
سپید بود
و مثل واژه پاکی،سکوت سبز چمن وار را چرا می کرد.
و بعد، غربت رنگین قریه های سر راه.
و بعد تونل ها،
دلم گرفته،
دلم عجیب گرفته است.
و هیچ چیز،
نه این دقایق خوشبو،که روی شاخه نارنج می شود خاموش،
نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست،
نه هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف
نمی رهاند.
و فکر می کنم
که این ترنم موزون حزن تا به ابد
شنیده خواهد شد."سهراب سپهری
منتظر نظرات شما هستمmehrdadam
آرمانهای دروغین
شیطان در حال گسترش آرمانهای دروغین در جامعه است و به این طریق خیلی ها را از راه راست منحرف كرده است. مثلا اكثریت افراد جامعه كنونی دنبال ثروت زیاد ، ماشین مدل بالا ، زن زیبا ، شوهر پولدار و خوشتیپ ، ریاست ، مقام و ... هستند. نفسهای ضعیف آرمانهای دروغین جامعه را باور می كنند و دنبال آن راه می افتند و تمام هم و غمشان رسیدن به این آرمانهای دروغین است و این راهی است كه اكثریت افراد جامعه برای خود انتخاب می كنند. حرص و جوش ، گرفتن رشوه ، دزدی ، خیانت ، فریب در معامله ، كم فروشی ، زیر پای دیگران را خالی كردن ، آلت دست دیگران شدن و ... از جنبه های اجتناب ناپذیر این راه است. امكانات كاذب و دروغین در زندگی به شما كمك نمی كند بلكه گمراه كننده هم است. هدف از زندگی دنیایی ، پرورش نفس و برگشت به سوی خدای یكتاست. هدف این است كه دوباره به طرف خدا برگردیم و فقط او را پرستش كنیم. شما باید برای امكاناتی در زندگی تلاش كنید كه نجات دهنده شماست. ایمانداران كشتی نوح می سازند و بوسیله آن خود و سایرین را نجات می دهند اما كسانی كه ایمانشان ضعیف است كشتی تایتانیك می سازند. این كشتی نجات دهنده نیست بلكه غرق می كند. كشتی نوح با آن همه سادگی نجات دهنده بود و همه را به مقصد رساند. اما تایتانیك با آن همه امكانات پیشرفته كاری از پیش نبرد. كشتی نوح با امكانات ساده بوجود آمده بود و مهمتر از همه این كه خدا پشت آن بود و برای یك هدف خدایی درست شده بود ، به همین خاطر نجات دهنده بود. اگر در بدست آوردن امكانات زندگی خدا را در نظر نگیرید و چشم و هم چشمی مد نظر شما باشد ، مثل تایتانیك غرق می شود. اگر شما قصد دارید خودرو بخرید ، باید هدفت خدایی باشد ؛ شما قصد دارید كه تفریح برای زن و بچه هایت ایجاد كنید تا از راه راست منحرف نشوند ، این هدف خوبی است . اما اگر هدف شما چشم و هم چشمی است ، در این صورت منحرف شده اید و هر آن احتمال غرق شدن وجود دارد. اگر هدف شما خدایی باشد ، امكانات زندگی هزینه بسیار كمتری برای شما به دنبال دارد زیرا شما میتوانید از یك ماشین ارزانتر استفاده كنید اما اگر شما هدفت خدایی نباشد ، مجبورید كه یك ماشین مدل بالا تهیه كنید و برای بدست آوردن پولش ناخود آگاه در حیطه خطرناكی پا خواهید گذاشت. رشوه ، ریا ، و ...
رشوه ، ریا ، دزدی و ... از نابود كننده های نفسند. نفسهای ضعیف هیچوقت وارد بهشت نخواهند شد این وعده خداست. از همین حالا به فكر خویش باشید ، فردا دیر است.
رام كردن نفس
خوی حیوانی همان چیزی است كه شیطان خیلی روی آن كار میكند و به این طریق خیلی ها را گمراه می كند. و این نقطه ضعف اصلی تمام انسانهاست . شیطان به ما انسانها القا می كند كه لذتهای دنیا انحصارا در خوی حیوانی و شهوت است. به همین خاطر آرمان اكثریت افراد جامعه ما به دست آوردن پول و زن زیبا و یا شوهر خوش تیپ است. او به همه القا می كند كه شهوت و مال دنیا هدف اصلی زندگی است. و اكثریت افراد جامعه بدون این كه خود بفهمند این را باور كرده اند. با یك مثال مورد را تشریح خواهم كرد.رام کنندگان حیوانات سیرک ، برای مطیع کردن حیوانات از یک روش ساده استفاده می کنند. وقتی که حیوان هنوز بچه است ، یکی از پاهای او را به تنه درخت بزرگی می بندند. حیوان کوچک هرچه تلاش می کند ، نمی تواند خود را از بندی که گرفتار شده است رها کند . رام کنندگان این روش را ادامه می دهند و با روش غذا دادن در حین بستن پای حیوان به درخت ، او را شرطی می كنند تا حیوان کوچک بزرگ شود و اندک اندک به این مسأله شرطی می شود و باور میكند که تنه درخت خیلی قوی تر از اوست حیوان باور میكند كه باید این قاعده را رعایت كند. وقتی که حیوان بالغ و نیرومند شد ، کافی است نخی را به دور پای او ببندید و سر دیگرش را به درخت کوچکی گره بزنند ، در عین حال که حیوان می تواند درخت را از جا بکند ، اما او برای رها کردن خود تلاشی نخواهد کرد. زیرا خوی حیوانی او این چنین عادت كرده است . خوی حیوانی انسان هم كافی است كه به چیزی عادت كند ، در آنصورت اگر فرد ضعیف باشد ، اراده و روح او كم كم گرفته خواهد شد و قادر نیست كه یك ریسمان كوچك را پاره كند. اگر انسان نفس خویش را پرورش ندهد خوی حیوانی خویش را نمیتواند كنترل كند و قادر به پاره كردن یك ریسمان ساده نیست. انسانهای ضعیف به خود جرأت تلاش کردن برای تغییر موقعیت را نمی دهند ، غافل از اینکه تنها با یک تلاش مردانه و با جرات، میتوانند عادتهای غلط خویش را پاره كنند و از قید و بند عادتهای غلط رها شوند كافی است كه به خدا توكل كند و از غیر خدا نترسد. ترك عادتهای غلط همیشه نتیجه خوب میدهد . انسان خیلی راحت میتواند عادتهای غلط را ترك كند كافی است حقه شیطان را تشخیص دهد و یك ریسمان غیر قابل رویت را پاره كند. شما از همین حالا میتوانید با جرات تمام با كمك نماز و صبر عادتهای غلط خویش را ترك كنید و نفس خویش را پرورش دهید و بهشت را برای خود تضمین كنید.
گذار برگردیم
معمولا عده ای پرورش نفس را در فقط ایمان میدانند و مثلا میگویند: مهم دل است. نماز و زكات و روزه و ... زیاد مهم نیست و اختیاری است. ایمان و عمل صالح لازم و ملزوم همدیگرند. اگر كسی ایمان داشته باشد باید همراه با عمل صالح هم باشد و الا بی فایده است. خدای مهربان همیشه ایمان و عمل صالح را در قرآن كنار هم ذكر میكند و این نشان میدهد این دو تا با هم دیگر برای نجات ما لازمند . اگر یكی نباشد ، آن یكی ناقص خواهد بود.
ایمان >-------< عمل صالح
[19:96] ان الذین ءامنوا وعملوا الصلحت سیجعل لهم الرحمن ودا
[19:96] مسلما، کسانی که ایمان آورند و زندگی پرهیزكارانه ای را در پیش گیرند، بخشنده ترین ایشان را از باران عشق سیراب خواهد کرد.
مجرمین در روز آخرت :
خدایا فقط همین یك دفعه اجازه بده برگردیم. این بار حتما عمل صالح انجام میدهیم. ما اشتباه كردیم ما اهل عمل می شویم. با چه زبانی بگوییم ما یك فرصت دیگر میخواهیم. آخه ما اهل عمل نبودیم در این فرصت دوباره میخواهیم اهل عمل شویم. باور كنید راست می گوییم. آیا ممكن است ما را بازگردانی، تا رفتار خود را تغییر دهیم و بهتر از آنچه کردیم، عمل کنیم؟ ما هیچ كار بدی انجام ندادیم به جز این كه اهل عمل نبودیم و زكات نمی دادیم و نفس خویش را پرورش ندادیم ، ما خود را فریب میدادیم و می گفتیم كه ما خودمان نیاز داریم پس برای چی زكات به نیازمندان بپردازیم. حالا مشكل ما فقط میزان نفس ماست . نفس ما آنچنان ضعیف است كه تحمل پروردگار را ندارد . اما بگذارید برگردیم همه چیزو درست میكنیم! حالا میدانیم چكار كنیم!! پروردگار ما، اكنون ما دیده ایم و شنیده ایم. ما را بازگردان و ما از پرهیزكاران خواهیم بود. اكنون ما به یقین رسیده ایم كه می بایست نفس خویش را پرورش می دادیم. پروردگارا ما در دنیا فریب خوردیم. آخه یك عده نماز و روزه و زكات و سایر اعمال صالح به جا میاوردند ولی اهل ریا بودند به همین خاطر نماز و زكات و روزه از چشم ما افتاد و ما نماز و زكات و سایر اعمال صالح به جا نمی آوردیم و به این طریق خود را فریب میدادیم. حالا بدبخت شده ایم! خواهش می كنیم ما را بازگردان.!
سربازان پروردگار:
دیگر خیلی دیر شده. آیا ما به شما یك عمر فرصت ندادیم با تذكرات مكرر برای كسانی كه توجه می كنند؟ آیا شما هشداردهنده دریافت نكردید؟ بنابراین، نتایج آن را بچشید. ستمكاران هیچ یاوری نخواهند داشت. آیا آنها منتظرند تا فرشتگان و یا پروردگار نزدشان بیایند، یا برخی از نشانه های فیزیكی پروردگارت تجلی كند؟ روزی كه این اتفاق رخ دهد، دیگر هیچ نفسی از ایمان آوردن بهره ای نخواهد برد، چنانچه پیش از آن ایمان نیاورده و با اعمال پرهیزكارانه، منافع ایمان را كسب نكرده باشد.منتظر باشید؛ ما هم منتظریم. آیا منتظرند که تمام پیش بینی های آن به وقوع بپیوندد؟ روزی که چنین وعده اى تحقق یابد، کسانی که در گذشته به آن اعتنا نکردند، خواهند گفت: "رسولان پروردگار ما حقیقت را آورده اند. اینک آیا شفیعانى هستند که براى ما شفاعت کنند؟ نه هیچ شفیعی نخواهد بود.
[6:158] هل ینظرون الا ان تاتیهم الملئكة او یاتی ربك او یاتی بعض ءایت ربك یوم یاتی بعض ءایت ربك لا ینفع نفسا ایمنها لم تكن ءامنت من قبل او كسبت فی ایمنها خیرا قل انتظروا انا منتظرون
[6:158] آیا آنها منتظرند تا فرشتگان نزدشان بیایند، یا پروردگارت، یا برخی از نشان های فیزیكی پروردگارت تجلی كند؟ روزی كه این اتفاق رخ دهد، دیگر هیچ نفسی از ایمان آوردن بهره ای نخواهد برد، چنانچه پیش از آن ایمان نیاورده و با اعمال پرهیزكارانه، منافع ایمان را كسب نكرده باشد. بگو: "منتظر باشید؛ ما هم منتظریم."
همانطور كه در آیه بالایی مشاهده می كنید ایمان تنها فایده ای ندارد بلكه باید بوسیله آن عمل خیر كسب كنید (كسبت فی ایمنها خیرا). در حقیقت اگر اهل عمل نشوید و فقط به ایده های ذهنی اكتفا كنید ، بزرگترین پشیمانی را به دنبال خواهد داشت ولی آن موقع پشیمانی بی فایده است. با انجام دادن عمل صالح آرامش فكر را برای خود در دنیا بخرید و آخرت خود را هم تضمین كنید. اگر اهل عمل نشوید ، همیشه سرگردان و حیران خواهید بود و مدام دنبال یك ذره آرامش سرگردان خواهید بود. عمل صالح مثل ویتامین برای بدن شما لازم است. شما اگر فقط به ایده های ذهنی بسنده كنید و اهل عمل نباشید مثل این است كه به جای ناهار و شام ، همیشه تخمه بخورید ؛ و به این طریق بعد از مدتی ویتامینهای بدن شما كم میشود و مریض می شوید.
نفس پاك و مطمئن
[89:27] یایتها النفس المطمئنة
[89:28] ارجعی الى ربك راضیة مرضیة
[89:29] فادخلی فی عبدی
[89:30] وادخلی جنتی
[89:27] و تو، ای نفس مطمئن.
[89:28] به سوی پروردگارت بازگرد، راضی و رضایت بخش.
[89:29] خوش آمدی در زمره خدمتگزاران من.
[89:30] خوش آمدی به بهشت من.
همانطور كه در آیات بالایی می بینیم فقط نفسهای مطمئن به طرف پروردگارشان بر میگردند و نفسهای غیر مطمئن به طرف خدا برنمیگردند و مستقیم وارد جهنم خواهند شد. كسی كه به اندازه كافی نفسش را پرورش نداده باشد هیچوقت وارد بهشت نخواهد شد و این بزرگترین بدبختی ای است كه ممكن است برای كسی رخ دهد. تكبر ورزیدن در مقابل قوانین خدا یكی از عوامل نابودی نفس است.
[40:48] قال الذین استكبروا انا كل فیها ان الله قد حكم بین العباد
[40:48] مستكبرین خواهند گفت: "همه ما با هم در اینجا هستیم. خدا میان مردم قضاوت کرده است."
او همیشه در زندگی عروس و یا دامادش دخالت میكند چون كه این را حق خویش میداند و به این طریق میخواهد بزرگی خود را ثابت كند. او به فقرا و زیردستان اعتنا نمیكند چون فكر میكند كه نداری آنان ربطی به او ندارد. او در مقابل زیردستان در اداره و یا محیط كار خویش زور میگوید . او در مقابل زن و فرزندانش مغرور است و مدام ادعای ریاست و بزرگی میكند. او در مقابل شوهر خویش تكبر میورزد و خود را تافته جدابافته میداند. او شرایطی را برای ازدواج دختر و یا پسرش تعیین میكند كه همان شرایط را برای عروس و دامادش نمی پسندد و .......
بعضی ها فكر میكنند كه تكبر ورزیدن فقط مال رؤسا و پولداران و پادشاهان است.اما واقعیت اینطور نیست ، بلكه تكبر ورزیدن نسبی است. هر كسی در مقام و شرایط خویش میتواند دچار تكبر و غرور شود. معمولا او این تكبر و غرور را در قالب فرهنگهای مرسوم جامعه اش و یا مذهب انجام میدهد. جهت درك بیشتر به چند مثال توجه كنید:
مثال یك :
براساس آیه قرآنی دختر باكره ، برای ازدواج باید از ولی و یا پدر خویش اجازه بگیرد.اما ولی او از این آیه قرآنی سوء استفاده میكند. پارسال یكی به خواستگاری دخترش آمد اما چون پسره قدش بیش از حد كوتاه بود ، به ازدواج دخترش با او روی خوش نشان نداد و طی یك تصمیم متكبرانه دخترش را از ارث محروم كرد و اعلام كرد كه هیچوقت خانه دامادش نمیرود. به این طریق شیطان او را متكبر كرد و او از جاده عدل و انصاف خارج شد. جالب اینجاست كه چنین فردی دارای وجهه و اعتبار خاصی در جامعه خویش هم بود ولی چه فایده ! كه به نفس خویش رسیدگی نكرده است و تكبر بر او حاكم است.
مثال دو :
اواز آیه قرآنی (الرجال قوامون علی النساء) سوء استفاده می كند و تكبر میورزد. او از این قانون خدا سوء استفاده میكند و تكبر میورزد .مدام به زنش دستور میدهد و اگر زنش یك روز برایش غذا نپزد، تمام خانه را بر سرش خراب میكند . او با زن و فرزندانش مهربان نیست و مدام ادعای ریاست دارد و دوست دارد كه همسر و فرزندانش از او بترسند! ؛ این یعنی تكبر ورزیدن در قانون خدا.
مثال سه:
در جامعه مرسوم است كه مرد باید در خدمت زن و خانواده باشد . به همین خاطر او شوهرش را مجبور میكند كه هر سال وسایل و مبل داخل خانه را عوض كند و به این طریق اسراف و تبذیر زیادی را باعث میشود . او كاری ندارد كه شوهرش چه جوری این پولها را كسب میكند؛ اگر دزدی هم كرده باشد باید در خدمت زن و خانواده باشد! و به این طریق تكبر میورزد و زیاده خواه میشود.
شیطان ملعون با روشهای خیلی راحت همه را متمایل به تكبر میكند . تكبر یعنی سوء استفاده از قانون خدا. خدای قادر توانا شیطان را از آتش خلق كرده بود و آدم را از خاك. به همین خاطر شیطان دچار تكبر شده و گفت كه من از او برترم. تكبر و زیاده خواهی بود كه شیطان را برای همیشه از بهشت دور كرد. اگر آدمی تنواند تكبر و خودخواهی را در وجود خویش از بین ببرد ، بعد از مدتی جهنم برای او تضمینی میشود ؛ هر چند كه پادشاه باشد و یا وجهه و اعتباری در جامعه داشته باشد. وجهه و اعتبار دنیوی زیاد مهم نیست بلكه مقدار پرورش نفس است كه بهشت را تضمین میكند . با هر تكبر و غروری كه در اعمال خود مرتكب میشویم ، یك كیلو از نفس ما كم میشود و به این طریق بعد از مدتی چیزی از نفس ما باقی نمی ماند. كسانی كه تكبر نمی ورزند و در قوانین خدا زیاده خواه نیستند ، همیشه آرام هستند و هیچوقت از جاده عدل و انصاف خارج نمیشوند و به همین خاطر از غیر خدا باكی ندارند و آینده هم از آن این افراد است. اما كسانی كه تكبر میورزند در هر موقعیتی اختلال ایجاد میكنند و برای نشان دادن بزرگی خویش ، زندگی خود و فرزندان خویش را به هم میریزند.
خوشبختی
تقریبا همه مردم دنیا دنبال خوشبختی هستند ، اما كمتر كسی به آن میرسد. یكی داشتن خانه بزرگ و ماشین مدل بالا را خوشبختی میداند و یكی دیگر زن و یا شوهر زیبا و پولدار را خوشبختی تصور میكند. یكی دیگر زندگی كردن مثل كشورهای اروپایی را خوشبختی میداند و ... هر كس توی دنیا معیارهایی برای خود دارد كه در طول زندگی دنبالش است. اما از نظر من داشتن خانه و ماشین و ... تعیین كننده خوشبختی نیست و معیار آرامش در زندگی نیست. خیلی ها در طول روز برای بدست آوردن خانه بزرگتر تلاش میكنند و خیلی ها در این راه رشوه میگیرند،دروغ میگویند،ریاكاری میكنند و ... آیا می شود از هر طریقی به خوشبختی رسید؟ این افراد با این كار خویش عذاب وجدان برای خود جمع میكنند بطوریكه بعد از مدت كمی تلنباری از گناهان بر قلب آنان سنگینی میكند و به این طریق به جای خوشبختی ، بدبختی و عذاب وجدان نتیجه میگیرند! اما چرا؟ زیرا این افراد در زندگی خویش خدا را در نظر ندارند. بعضی ها میگویند ما ابتدا امكانات زندگی را جمع میكنیم بعدا وقت زیادی پیدا میكنیم و كاملا خدا پرست میشویم! مشكل كار اینجاست كه باید از همان اول خداپرست بود. اغلب فكر میكنیم كه چون خیلی گرفتاریم پس موقتی میتوان خدا را از یاد برد اما واقعیت این است كه ما خیلی گرفتاریم چون خدا را در نظر نداریم. بدون خدا نمیتوان خوشبخت شد. این یك واقعیت غیر قابل انكار است. زیرا خدا خالق ماست او خود میداند كه چطوری ما را آفریده است. پس بیخود از بیراهه نرویم .باید در بدست آوردن امكانات زندگی خدا را در نظر داشت در همه حال. اگر شما یك چهلم درآمدت را به نیازمندان ندهی و نمازهایت را به جا نیاوری، یعنی اینكه با خدا نیستی و در نظر دارید كه بعدا ( بعد از بدست آوردن امكانات زندگی !!) خداپرست شوید! شاید این بعدا بعداها هیچوقت فراهم نشود و نیاید. چنین افرادی هیچوقت خوشبخت نمیشوند. ما در زندگی خدا را در نظر نداریم به همین خاطر است كه خوشبخت نیستیم و آرامش نداریم. مقدار پول و امكانات بی اهمیت است. مادیات بی ارزش تر و پست تر از آن است كه جای خدا را در زندگی آدمی بگیرد. مثل این است كه ما به جای نهار و شام همه اش تخمه بخوریم؛صددر صد ویتامینهای بدن ما تامین نشده و بعد از مدتی مریض میشویم. خیلی از مردم موقعیت خوشبخت شدن را دارند ولی روحیه اش را ندارند و نمیدانند كه موقعیتش را دارند (چون خدا را در زندگی در نظر ندارند). آرامش مثل پروانه ای است كه اگر زیاد هول شوید و حركت كنید ، نزدیك شما نمی نشیند ؛ اما اگر هول نشوید و حرص نخورید و زیاد حركت نكنید ، نزدیك شما خواهد شد و حتی ممكن است روی شانه های شما هم بنشیند. شما همین حالا می توانید خوشبخت باشید (با هر امكاناتی كه دارید كم یا زیادش اصلا مهم نیست) به شرطی كه خدا را وارد زندگی خویش كنید و خداپرست شوید.
فكر گناه
بعضی ها فكر میكنند كه فكر كردن به گناه چیز زیاد مهمی نیست بلكه مهم انجام ندادن آن است.اما آنها اشتباه بزرگی میكنند و با این شیوه خود را دو دستی تقدیم شیطان میكنند، زیرا در واقع این فكر كردن است كه وسوسه میآورد و موجبات ارتكاب گناه را پیش میآورد. اگر یوسف پیامبر به گناه فكر میكرد و آن گناه را در فكر خویش مجسم میكرد و میگفت كه فكر كردن زیاد مهم نیست ، به طور حتم مورد رحمت پروردگارش قرار نمیگرفت. او نفسش را پاك پرورش داده بود و به همین خاطر توانست از امتحان الهی پیروز و سربلند بیرون آید.به قول معروف از كوزه همان ترآود كه در آن است. اگر در كوزه آب باشد، آب بیرون میدهد اما اگر چركاب باشد ، همان چركاب بیرون میدهد. در مورد نفس آدمی هم چنین است. ما نمیتوانیم از یك طرف فكر هر گناهی را در ذهن خویش مرور كنیم و از طرف دیگر در مرحله عمل پاك بمانیم. حتی اگر در مرحله عمل هم بخواهیم ،نمیتوانیم پاك بمانیم. زیرا برای پاك ماندن باید از همان اول جلوش را گرفت. هر چیزی را ببینیم ، بشنویم ، تصور كنیم ، اما در عین حال انتظار و ادعای پاكی داشته باشیم ، به همین خاطر است كه مدام مرتكب گناه میشویم و نمیتوانیم در برابر شیطان مقاومت كنیم. این یكی از حقه های كثیف شیطان ملعون است. یوسف چطوری از گناه دور ماند زیرا او قبلا حتی فكرشم نمیكرد. این خیلی مهم است ، او قبلا حتی فكر آن گناه را هم نیمكرد. به همین خاطر بود كه پاك ماند و عملا توانست شیطان را شكست دهد . این مقدار پاكی و رشد نفس ماست كه موقعیت ما را نزد خدا مشخص میكند . اگر به اندازه كافی نفس خویش را پرورش نداده باشیم ، نفس ما ضعیف خواهد بود و توانایی و شایستگی ورود به بهشت را نخواهیم نداشت. این قانون خداست. خدا هم بر مبنای همین قانون قضاوت خواهد كرد . پس باید حتی فكر گناه را هم نكرد. تو میتوانی از همین امروز افكار وسوسه انگیز را مردانه و به طور جدی بر خود تحریم كنی . مطمئن باش بعد از مدتی اثرش را خواهید دید و مورد رحمت پروردگار خویش قرار خواهید گرفت.اقامه نمازهای پنجگانه تمرین عالیی است برای پاكی نفس . همه گناهها از وسوسه شروع میشود. اگر شما هر چیزی را ببینی و تصور كنی و بشنوی ؛ دو دستی كنترل خویش را به شیاطین سپرده ای و خود را كامل در اختیار آنان قرار داده اید و این هم یعنی بدبخت شدن برای همیشه.
[24:31] وقل للمؤمنت یغضضن من ابصرهن ویحفظن فروجهن ولا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن على جیوبهن ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ءابائهن او ءاباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخونهن او بنی اخونهن او بنی اخوتهن او نسائهن او ما ملكت ایمنهن او التبعین غیر اولی الاربة من الرجال او الطفل الذین لم یظهروا على عورت النساء ولا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن وتوبوا الى الله جمیعا ایه المؤمنون لعلكم تفلحون
[24:31] و به زنان باایمان بگو که نگاه خود را مهار کنند و نجابت خود را حفظ نمایند و هیچ قسمتی از اندام خود را آشكار نكنند، مگر آنچه لازم است. باید سینههای خود را بپوشانند و اصول لباس پوشیدن را در حضور دیگران رعایت كنند، غیر از شوهرانشان، پدارانشان، پدرشوهرانشان، پسرانشان، پسران شوهرانشان، برادرانشان، پسران برادرشان، پسران خواهرانشان، زنان دیگر و خدمتكاران یا كاركنان مرد كه دیگر تمایل جنسی ندارند، یا بچههایی كه بالغ نشدهاند. و هنگام راه رفتن طوری قدم برندارند تا برخی از اعضای بدنشان را تكان دهند و نمایان سازند. همه شما به خدا توبه كنید، ای ایمان آورندگان، باشد كه موفق شوید.*
توبه نصوح
اعصابش خرد بود. دیگر داشت افسرده میشد. زیرا او بارها بود كه زیر قولش میزد. او به خود قول داده بود كه دیگر چشم چرانی نكند و وقت خویش را به بطالت نگذراند و دیگر گناه نكند. او فكر میكرد توبه كرده است. تا دو سه روزی بر قول خویش ثابت می بود اما دوباره فریب می خورد. آنقدر توبه اش را شكسته بود كه دیگر گناه برایش عادی شده بود و برایش به یك عادت تبدیل شده بود. توی خیابون كه راه میرفت چهار تا پسر یا دختر میدید ، دنبالشون راه می افتاد و یا خود را به نمایش میگذاشت. در این لحظات همه چیز یادش میرفت. انگار اصلا توبه نكرده است ، انگار كه هیچوقت به خود قول نداده است.او خیلی دوست داشت پاك زندگی كند و پاك بماند، اما نمیتوانست. آنچنان شیطان او را وسوسه میكرد كه به آینده اش فكر نمیكرد و عواقب آن را در نظر نمیگرفت. زیرا بین مردم شایع شده بود كه این گناهها مقتضای جوانی است! یك روز تصمیم گرفت كه دیگر واقعا توبه كند ، یك توبه نصوح ، یك توبه همیشگی ، یك توبه پایدار. این بار تمام سی دی های مبتذلش را از دم دستش برداشت و نابود كرد.این بار تا یك هفته خوب و پاك زندگی كرد ، تا این كه یك روز به یكی از دوستهایش برخورد و دوباره جوگیر شد و همان وضعیت قبلی ادامه پیدا كرد. دیگر اراده اش سست شده بود آنقدر زیر توبه و قول خویش زده بود كه داشت كلافه میشد . اراده اش سست شده بود.( او در قرآن(21:83) خوانده بود كه پیامبر ایوب دچار مریضیهای فراوان شده بود و ایوب پیامبر هم از خدا تقاضای كمك كرده بود و خدا هم خواسته ایوب را اجابت كرد.) بر این اساس او از خدا خواست كه كمكش كند. چون فقط خداست كه از نیت او اطلاع دارد . غیراز خدا هیچ فردی نمیتوانست او را درك كند.هیچ كس غیر از خدا نمیدانست كه مشكل او چیست . پس فقط او میتوانست كمكش كند.مدتی گذشت تا این كه یك روز خواب دید كه اتفاق بدی برایش افتاده است . با یك ماشین تصادف كرده بود و یكی از چشمهایش را از دست داده بود. چشمش ظاهرا سالم بود اما هیچی نمیدید به كلی یكی از چشمهایش از كار افتاده بود.از نظر روحی دگرگون شد زیرا او هنوز ازدواج نكرده بود و با یك چشم هر كسی با او ازدواج نمیكرد . او نمیتوانست مخفی كند كه یك چشمش از كار افتاده است از روبرو شدن با دوستهایش میترسید و از مسخره شدن در جامعه و بین خانواده میترسید و در نتیجه تمام آروزهای قبلیش به هم ریخته بود. زیرا او كمبودی در خود میدید و با این كمبود نمیتوانست و تمایلی نداشت كه چشم چرانی كند. یهو مادرش او را از خواب بیدار كرد. او از این كه فهمید اینها همه اش خواب بوده است خدا را شكر كرد. اما خدا یك برهان به او نشان داده بود . این خواب او را به شدت تحت تاثیر قرار داد. خدا یك برهان قوی به او نشان داده بود. با روشی بسیار ساده او را از خواب بیدار كرده بود. آن برهان هم خانه عنكبوت بود. او قبلا روابط اجتماعی و زندگی خویش را براساس قیافه اش و دارائیش تنظیم كرده بود . او قبلا اساس و بنیاد زندگیش را براساس چیزهای مادی و فانی بنا كرده بود، به همین خاطر هر كار میكرد نمیتوانست یك توبه درست و حسابی داشته باشد. او به قیافه و موقعیت شغلی پدرش خیلی تكیه كرده بود. او برای خودش یك خانه ای ساخته بود كه پایه های آن قیافه ظاهری و مال دنیا بود و این خانه سست بود مثل خانه عنكبوت. خانه و سیستمی براساس مادیات و ظواهر دنیوی سستر از خانه عنكبوتند و با تكیه بر اینها نمیتوان توبه كرد. توبه واقعی و نصوح وقتی امكان پذیر است كه پایه خانه سست نباشد.اگر پایه های زندگی ما سست باشد . اگر اصول زندگی ما را قیافه و ظواهر زندگی تشكیل دهد ، توبه امكان پذیر نیست و هر باركه توبه میكنیم دوباره به گناه برمیگردیم. از آن روز تصمیم گرفت كه دیگر اصول زندگی خویش را تغییر دهد تا كه توبه برایش میسر شود او میبایست شرایط را برای توبه ، توی ذهن خویش مهیا میكرد. بالاخره او موفق شد به سوی پروردگار خویش بازگردد. خدا او را كمك كرده بود .
بعضی مواقع ما به چیزهایی تكیه می كنیم كه تكیه گاه خوبی نیستند و روزی ا زهم می پاشند. شما كه روابط اجتماعی خویش را براساس قیافه و مال دنیا تنظیم كرده اید ، كافی است كه یك تصادف برایتان رخ دهد تا همه چیز به هم بریزد و وضعیت وارونه شود.در واقع خانه عنكبوتی ساخته شده به دست خودت ، به راحتی به هم میریزد. پس نباید اصول و پایه زندگی خویش را مادیات و ظواهرآن قرار داد.باید اصول و پایه زندگی خویش را چیزی قرار دهید كه جاودانه باشد. معیار زندگی با همسرت را ایمان قرار بده نه مادیات كه خانه ای با پایه قوی داشته باشی. باید اصول و پایه زندگی خویش را چیزی قرار دهید كه جاودانه باشد . آن وقت میتوان به طرف خدا برگشت و یك توبه نصوح كرد. توبه نصوح با افكار و اصول غلط ممكن نیست.
[29:41] مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء كمثل العنكبوت اتخذت بیتا وان اوهن البیوت لبیت العنكبوت لو كانوا یعلمون
[29:41] مثال كسانی كه مولاهای دیگری را به جز خدا می پذیرند، همانند عنكبوت ماده و خانه اوست؛ سستترین خانهها خانه عنكبوت است، اگر فقط می دانستند.*
[66:8] یایها الذین ءامنوا توبوا الى الله توبة نصوحا عسى ربكم ان یكفر عنكم سىءاتكم ویدخلكم جنت تجری من تحتها الانهر یوم لا یخزی الله النبی والذین ءامنوا معه نورهم یسعى بین ایدیهم وبایمنهم یقولون ربنا اتمم لنا نورنا واغفر لنا انك على كل شیء قدیر
[66:8] ای كسانی كه ایمان آوردید، به درگاه خدا توبه كنید؛ توبه ای راسخ. سپس، پروردگارتان گناهانتان را می بخشد و شما را به باغ هایی با نهرهای روان داخل می كند. در آن روز، خدا پیامبر و كسانی را كه با او ایمان آوردند مایوس نخواهد كرد. نورشان در جلو و در سمت راستشان می تابد. آنها خواهند گفت: "پروردگار ما، نور ما را بر ما كامل كن و ما را ببخش؛ تویی قادر مطلق."
حیران و سرگردان
خیلی به فیلمهای سینمایی علاقه منده ، مخصوصا فیلمهای فلسفی ادبی . همیشه دنبال خریدن فیلم و سریاله. توی یك فیلمی از یك بازیگر خیلی خوشش آمده است به همین خاطر تا بحال چندین بار این فیلم را دیده است . تا بحال چندین هزار جمله و كلمات قصار جمع آوری كرده است و آن را در دفترچه یادداشتش میتوان یافت ، ولی هنوز موفق نشده است كه حتی بیست جمله آن را مطالعه كند؛ او فقط كلمات قصار را جمع میكند و اگر هم وقت شد میخواند. از بازیگرانی كه نقش فداكار و قهرمان را ایفا میكنند خوشش میاید. چندین آهنگ مخصوص را روزی چندین بار گوش میدهد ، مدام در حال رد وبدل كردن كلیپهای موبایل ، فیلم و .. است. چندین سال پیش خانه و ماشین نداشت ، كار هم نداشت ولی حال كار و ماشین هم دارد. اما هنوز سرگردان است هنوز دنبال یك راز میگردد . انگار از اول هم دنبال همان راز بود ، اما خودش نمیدانست. او سالهای مدید دنبال یك راز است كه نمیداند چیست؟ او نمیدانست دنبال چیست!
واقعا این چه نیازیه كه او را وادار به این همه اسراف كرد . این چه رازیه كه او را وادار به افراط و تفریط كرده است؟ این چه نیازیه كه او را سرگردان كرده است و جالب اینجاست كه خودش هم نمیداند كه حیران و سرگردان است ، او خود فكر میكند كه دارد به طریق درست زندگی میكند. او در سال چندین موبایل عوض میكند . كلیپها و اس ام اس های زیادی توی موبایلشه. كامپیوترش پر است از كتابهای الكترونیكی گوناگون ، اما تا كنون كمتر از یك درصد آن را مطالعه كرده است، انگار كه نیازهای او را برطرف نمیكند. شاید او چیز دیگری میخواهد، شاید او چیز دیگری نیاز دارد و خود نمیداند. یك زمانی دیپلم بود و ارزو داشت به دانشگاه برود، بالاخره وارد دانشگاه هم شد. یك فیلم را چندین بار میبیند فقط به این خاطر كه تحت تاثیر فیلم قرار گیرد. فیلمهای احساسی هندی و یا فیلمهای اجرای عدالت و كمك به نیازمندان زیاد میبیند تا برای چند لحظه تحت تاثیر قرار گیرد و وجدانش بیدار شود . او میخواهد به هر صورتی شده خود را تحت تاثیر قرار دهد و برای چند لحظه در یك مدینه فاضله سیر كند. اما هنوز سرگردان است و روز به روز تشنه تر است. هنوز نتوانسته است شخصیت ثابتی داشته باشد مدام مثل بچه ها در خیال خود، خود را جای شخصیتهای سینمایی قرار میدهد. ذهن او انباشته از جملات فلسفی و زیباست ولی هنوز نمیداند كه چی میخواهد . یك روز احساس كرد كه باید یك ماهواره بخرد. شاید نیاز او در شبكه های ماهواره ای باشد. مدت چند هفته خود را به جستجو در شبكه های ماهواره ای مشغول كرد ، اما باز هم راز گم شده خود را نیافت . هنوز حیران و سرگردان است. كم كم این مورد در روح او دارد به یك مریضی روحی بدل میشود.
شاید از خود بپرسید كه چرا این قدر مطلب را طول میدهید . اما دوست عزیز شرح حال بالا ، شرح حال خیلی از جوانان ماست. شرح حال خیلی از افراد جامعه ماست. حال سوال پیش آمده این است كه آن راز چیست؟ آن راز چیست كه همه دنبالشند و كسی هم نمیداند كه دنبال چیست؟ و چرا كمتر كسی به آن میرسد؟
هر بار یك آروز داریم اما همین كه به آن آرزو رسیدیم دوباره دنبال یك چیز دیگری هستیم و ممكن است كه هیچوقت به آن نرسیم.یكی از حربه های شیطان این است كه هدف اصلی را از بین می برد و همه ما را سرگردان میكند. ما مدام فیلمهای سینمایی میبینیم و اگر شخصیتی در فیلم به فقرا كمك كند ، از او خوشمان میاید و تحت تاثیر قرار میگیریم. اما ما هیچوقت چنین نقشی را در زندگی روزمره خود ایفا نكردیم.
بله دوست عزیز راز همینه!
شما از كمك به نیازمندان خوشت میاید اما تا حالا خودت آیا چنین نقشی را در زندگیت عملا اجرا كرده ای؟ آیا یك چهلم درآمدت را به نیازمندان میدهی؟
شما از خودگذشتگی ژان وال ژان خوشت میاید و تحت تاثیر فیلم قرار میگیرید ، اما خود تو آیا تا به حال برای دوستت و یا خانواده ات یا برای همسایه ات ، قدمی برداشته اید؟
شما از فیلمهای مذهبی خوشت میاید ، اما تو خودت توی زندگیت مدام مشغول چشم چرانی و نمایش خویش هستی و در واقع آن نقش را فقط دوست دارید ولی عملا اجرا نمیكنید! به همین خاطراست كه هنوز سرگردانی . ذهن تو انباشته از حرفهای درشت و فلسفی است ولی خودت بهش عمل نمیكنید. تو همه چیز میدانی ولی عمل نمیكنی . در نتیجه سیر نمیشوی. مدام فیلم عوض میكنی مدام موبایل عوض میكنی! و ...
در یك كلام : تو با خودت صادق نیستی! خدای نخواسته اگر این سرگردانی زیاد طول بكشد ممكن است به ورطه های خطرناك هم بیفتید. پس هر چه زودتر به خودآیید و اهل عمل شوید.
[5:119] قال الله هذا یوم ینفع الصدقین صدقهم لهم جنت تجری من تحتها الانهر خلدین فیها ابدا رضی الله عنهم ورضوا عنه ذلك الفوز العظیم
[5:119] خدا اعلام خواهد داشت: "این روزی است که راستگویی راستگویان نجاتشان خواهد داد." آنها سزاوار باغ هایی با نهرهای روان شده اند. آنها در آن جاودان می مانند. خدا از آنها خوشنود است و آنان از او خوشنودند. این بزرگ ترین پیروزی است.