دعا و زیارت
زمینههاى
پیدایش گناه
در «گناه شناسى» از
موضوعات بسیار مهم، شناخت «زمینههاى گناه» است؛ چنانكه گفتهاند: قابلیت
قابل، اصل مهم براى تهذیب نفوس است.
باران كه در لطافت طبعش خلاف نیست
در
باغ لاله روید و در شورهزار خس
كسى كه مىخواهد گناه نكند حتماً
باید به زمینههاى گناه توجه كند، وقتى آنها را شناخت به پیشگیرى و درمان
آنان بپردازد.
كمبود ویتامینها در بدن، انسان را آماده پذیرش میكربها
مىكند و یا بیمارىها را پرورش و گسترش مىدهد، پس باید این كمبودها
جبران گردد تا زمینه پذیرش و همچنین زمینه پرورش بیمارىها از بین برود.
بنابراین باید «زمینه شناس و زمینه زدا» باشیم. مثلاً اگر در منزل چاه
فاضلابى زمینهساز انواع پشهها مىباشد سمپاشى بیهوده است باید چاه را پر
كرد.
در بررسى زمینههاى گناه مىتوان امور بسیارى را نام برد كه هر یك
با كمیت و كیفیت خاصى زمینهساز هستند. اما در اینجا به چند موضوع مهمتر
در این رابطه مىپردازیم مانند:
1- زمینههاى فرهنگى و تربیتى.
2-
زمینههاى خانوادگى.
3- زمینههاى اقتصادى.
4- زمینههاى اجتماعى.
5-
زمینههاى روانى.
6- زمینههاى سیاسى.
پنج شنبه 16/2/1389 - 8:49
دعا و زیارت
زمینههاى
گناه در وجود انسان
الف - غریزه
در
انسان غرایزى وجود دارد كه گاهى دچار افراط یا تفریط مىشود، پس باید
راههاى تعدیل آنها را شناخت.
امام على علیه السلام در گفتارى
مىفرماید:
«خداوند فرشتگان را به عقل اختصاص داد (وآنها تكویناً محكوم
به اطاعت عقل هستند) و حیوانات را به شهوت و غضب، اختصاص داد. (وآنها به
طور تكوینى محكوم به ارضاى غرائز حیوانى هستند) اما انسان را با اعطاء همه
(عقل و خشم و شهوت) شرافت بخشید. پس هرگاه پیروى از عقل كند، مقامش برتر از
فرشتگان خواهد شد، زیرا با بودن خشم و شهوت، اطاعت از عقل نموده است، و
اگر اطاعت از شهوت و غضب كند، از حیوانات، پستتر است، زیرا با داشتن عقل
پیروى از خشم و شهوت نموده است.»(77)
قرآن در مورد كسانى كه از غرائز
حیوانى پیروى مىكنند مىفرماید:
«اولئك كالاَنعامِ بل هم أضلّ
سَبیلاً»(78)
«آنها همچون چارپایان بلكه گمراهترند.»
قواى
غریزى
علماى اخلاق مىگویند:
منشا و انگیزهى گناهان، سه قوه است:
1- قوه شهویّه.
2-
قوه غضبیّه.
3- قوه وهمیّه.
قوه
شهویّه، انسان را به افراط در لذتخواهى نفسانى، مىكشاند، كه سرانجامش،
غرق شدن در فحشا و زشتىها است.
قوهّ غضبیّه، انسان را
به ظلم وطغیان آزار رسانى و تجاوز، وادار مىكند.
قوهّ
وهمیّه، برترى طلبى و انحصار جویى و تكبر و روح خوداخواهى را در انسان زنده
مىكند و او را به گناهان بزرگى در این كانال، وا مىدارد.(79)
اگر
با دقت بررسى كنیم در مىیابیم كه اكثر گناهان (اگر نگوییم همهى گناهان)
به این سه قوه باز مىگردند.
این سه قوه در وجود
انسان لازم است، ولى اگر كنترل وتعدیل نشود و به افراط و تفریط كشانده شود،
سرچشمهى گناهان بسیار خواهد شد.
براى توضیح بیشتر به
این مثال توجه كنید:
آب، كه مایهى حیات
انسان و گیاه و حیوانها مىباشد، اگر در جلو آن سدى بسته شود، تا سیلاب
پشت سر آن جمع شود، نه تنها سیلاب به ما ضرر نمىزند، بلكه هروقت نیاز به
آب شد، دریچهى سد را باز كرده و گیاهان و دامها از آب آن سد، بهرهمند
مىشوند.
حال اگر سیلاب مهار
نشود، هنگام طغیان، دیوانه وار به باغها و كشتزارها و خانهها سرازیر شده و
همه را ویران مىكند.
در مورد انسان نیز،
نیروى غضب براى دفاع و شهوت براى بقاى نسل لازم است، ولى اگر این دو غریزه
بر اثر افسار گسیختگى طغیان كنند، موجب بروز جنایات ویرانگر و انحرافات
جنسى و بىعفتى خواهند شد.
نتیجه اینكه: اگر
بخواهیم جامعه را از لوث گناه پاك سازیم، و یا وجود خویش را از آلودگى
گناه، حفظ كنیم، باید غرایز و تمایلات نفسانى را كنترل و تعدیل كنیم.
البته
كنترل و تعدیل غرایز شهوانى، نیاز به برنامههایى دارد كه در این كتاب، به
قسمتى از آنها شاره خواهد شد.
ب - قلب
در
قرآن 132 بار سخن از قلب به میان آمده است، و در آیات متعدد، از قلب كافران
و منافقان و مجرمان، به قلب مهر زده، قلب بیمار، قلب سخت، قلب منحرف و قلب
قفل زده یاد شده است.
بحث و بررسى پیرامون
قلب، نیاز به شرح بسیار دارد كه از حوصله این كتاب، خارج است. اما منظور از
قلب یعنى مركز فرماندهى و تصمیمگیرى انسان است، قلب سلیم و پاك، منشا
كارهاى نیك است، و به عكس قلب ناسالم و تاریك، كانون فساد مىباشد، و ما در
راستاى اطاعت خدا و دورى از گناه، باید توجه عمیق به پاك نگهداشتن قلب،
داشته باشیم.
در اینجا به این روایت
جالبى از امام صادقعلیه السلام توجه كنید:
«ما
من مومن الا و لقلبه أُذنان فى جوفه، أُذُن ینفث فیها الوسواس الخناس و
أُذُن ینفث فیها الملك فیؤید اللَّه المؤمن بالملك فذلك قوله تعالى «و
ایّدهم بروحٍ منه»(80).»(81)
«قلب هر شخص با ایمانى
در درون داراى دو گوش است: گوشى كه وسواس خناس در آن مىدمد و گوشى كه
فرشته در آن مىدمد، و خداوند، مؤمن را بوسیله آن فرشته، كمك مىكند. و
همین است گفتار خداوند كه مؤمنان را بوسیله روح خود، تقویت كرده است.»
قلب
كانون انگیزهها
نیتهاى پاك و آلوده
هر دو از قلب سرچشمه مىگیرد و انگیزههاى انحراف و گناه، بر اثر ناصافى دل
پدید مىآید، اگر بخواهیم به گناه آلوده نشویم، باید به سراغ سرچشمه برویم
و آن را صاف كنیم و گرنه.
رسول اكرم صلى الله
علیه وآله فرمود:
«نیّة المُؤمِنِ خیرٌ
من عَمله و نیّةُ الكافِر شرٌّ من عَمَله و كلّ عامل یعمل على نیَّتِه»(82)
«نیت
مؤمن بهتر از عمل اوست و نیت كافر بدتر از عملش مىباشد و هر كس طبق نیتش
عمل مىكند.»
در شرح این حدیث مطالب
بسیار گفته شده اما به نظر مىرسد بهترین قول این باشد كه چون نیت، كانون و
مركز تصمیمگیرى و چگونه بجا آوردن اعمال در كمّ و كیف است، لذا نیت مؤمن
كه پاك است كانونى براى كارهاى نیك با كیفیت عالى مىگردد. حتى اگر عملى
انجام ندهد ولى زمینه براى اعمال نیك دارد. ولى نیت كافر چون ناپاك است
كانون فساد خواهد شد، گرچه كارى انجام ندهد ولى آمادهى كارهاى زشت است.
آنچنان فكرش آلوده است كه هر لحظه احتمال آن دارد كه بزرگترین گناه را
انجام دهد.
امام صادق علیه السلام
فرمود:
«دوزخیان از این رو
جاودانه در دوزخ مىمانند كه نیت داشتند اگر همیشه در دنیا مىماندند
همواره خدا را نافرمانى كنند. و بهشتیان از این رو جاودانه در بهشت
مىمانند كه نیت داشتند اگر همیشه در دنیا مىماندند همواره از خدا اطاعت
نمایند. بنابراین هر دو دسته بخاطر نیتشان جاودانى شدند.»
سپس
امام صادق علیه السلام این آیه را تلاوت فرمود:
«قُل
كلّ یَعمَل على شاكِلَته»(83)
«بگو هر كس بر اساس
ساختار و شیوهى خود عمل مىكند.» یعنى طبق نیت خود.(84)
بعداً
خواهیم گفت كه عواملى مانند غذا، رفیق، محیط و... در شكلگیرى نیت نقش
اساسى دارد، اگر غذا، حلال و رفیق و محیط خوب باشد موجب شكل گیرى نیت نیك
خواهد شد، و اگر غذا، حرام و رفیق و محیط بد باشد نیتِ ناپاك شكل خواهد
گرفت.
اصولاً در اسلام عملى
ارزش دارد كه از روى نیت پاك و خالص انجام شود، وگرنه در پیشگاه خداوند
پذیرفته نمىشود.
رسول اكرم صلى الله
علیه وآله فرمود:
«اِنّ اللّهَ لایقبل
عَملاً فیه مِثقال ذرّة من رِیا»(85)
«خدا عملى را كه در آن
به مقدار ذرهاى ریا باشد نمىپذیرد.»
امام
صادق علیه السلام فرمود:
«اگر مؤمن قصد كار نیك
كند و انجام ندهد براى او پاداشى نوشته شود و اگر انجام دهد ده پاداش براى
او نوشته مىشود ولى اگر مؤمن قصد كار بد كند و انجام ندهد، كیفرى بر او
نوشته نشود.»(86)
حبّ و بغض
قلب
كانون حب و بغض در وجود انسان است و باید آن را بر اساس اسلام تنظیم كرد،
زیرا حب و علاقه به چیزى موجب انجام آن مىشود، و بغض و نفرت از چیزى موجب
ترك آن مىگردد.
و این مساله بقدرى مهم
است كه امام صادق علیه السلام در سخنى فرمود:
«هل
الایمان الا الحب و البغض»
«مگر ایمان جز حب و
بغض است.»
یك مثال: شخصى در
خانهاش نشسته، ناگهان مىفهمد كه گربهاى آمد و نیم كیلو گوشتى كه خریده و
در آشپزخانه بود، ربود و رفت. او بر مىخیزد و به دنبال گربه مىرود تا
گوشت را از او بگیرد ولى وقتى كه گربه از خانه بیرون پرید و در كوچه فرار
كرد دیگر او را دنبال نمىكند زیرا حب او به گوشت تا این اندازه بود.
ولى
اگر روباهى آمد و مرغ خانه را ربود و با خود برد آن شخص روباه را در خانه و
كوچه دنبال مىكند ولى وقتى كه روباه به بیابان فرار مىكند او از دنبال
كردن روباه صرف نظر مىنماید؛ زیرا حب او به مرغ و بغض او نسبت به روباه تا
این اندازه بیشتر نبود.
اما اگر گرگى آمد و
گوسفند او را ربود و با خود برد آن شخص گرگ را در خانه و كوچه و بیابان
دنبال مىكند بلكه گوسفندش را از او بگیرد وقتى كه گرگ از بیابان دور شد و
از كوه بالا رفت آن شخص از گرگ صرف نظر كرده و باز مىگردد چرا كه حب و
بغضش او را بیش از این اندازه نتوانست حركت دهد.
حال
اگر درندهى دیگرى آمد و كودك خردسال او را گرفت و با خود برد آن شخص آن
درنده را در بیابان و كوه دنبال مىكند، و همچنان به دنبال او شب و روز
مىرود تا آن را بگیرد و با خود مىگوید هر چند براى بدست آوردن جنازهى
كودكم باشد باید به دنبال آن درنده بروم.
با این مثال روشن
مىشود كه «حب و بغض» و درجات آن چه نقش بالایى در اراده و حركت انسان
دارند و هرچه حب انسان به چیزى زیادتر شد، آن را بیشتر دنبال مىكند و هرچه
بغض انسان به چیزى زیادتر گردید تنفر و دشمنى خود را نسبت به آن بیشتر
مىسازد.
اسلام حب و بغض انسان
را بر اساس صحیح و در راستاى اطاعت خدا قرار مىدهد تا كانون تصمیم گیرى
انسان را سالم و پاك سازد.
ج - فكر و
اندیشه
كانون دیگرى كه در
وجود انسان سرچشمه كارها است تفكر و اندیشه است. فكر سالم محصول و بازده
سالم و پاك دارد و فكر آلوده بازده ناسالم و آلوده خواهد داشت.
امیر
مؤمنان على علیه السلام مىفرماید:
«مَن كَثُر فِكرهُ فِى
المَعاصى دَعَته اِلَیها»(87)
«كسى كه بسیار درباره
گناه فكر كند او را به گناه سوق مىدهد.»
و حضرت عیسى علیه
السلام ضمن گفتارى به حواریون فرمود:
«ومن به شما امر
مىكنم كه روح خود را به زنا خبر ندهید (فكر زنا نكنید) تا چه رسد به اینكه
زنا كنید زیرا كسى كه روح و فكرش را به زنا خبر دهد مانند كسى است كه در
اطاق رنگینى آتش روشن كند، دود آتش نقشههاى رنگین آن اطاق را كثیف مىكند
گرچه خانه را نسوزاند.»(88)
یعنى فكر گناه كانون
تصمیمگیرى وجود انسان را آلوده مىنماید و چنین كانونى به تاریكى گناه
نزدیكتر است تا به سفیدى اطاعت خدا.
77)
جامع السعاده، ج1 ص34.
78) اعراف / 179، فرقان / 4.
79) تفسیر
فخررازى، ج20 ص104.
80) مجادله / 22.
81) كافى، ج2 ص267.
82)
كافى، ج2 ص84.
83) اسراء / 59.
84) كافى، ج2 ص85.
85) بحار،
ج72 ص304.
86) كافى، ج2 ص125.
87) فهرست غرر، (ذنب).
88) وانا
امركم ان لاتحدثوا انفسكم بالزنا فضلاً من ان تزنوا...». بحار، ج14
ص331. سفینة البحار، ج1 ص560. پنج شنبه 16/2/1389 - 8:48
دعا و زیارت
آژیر
خطر
از تعبیرات مختلف آیات
و روایات، به شدت و ضعف خطرهاى گناه پىمىبریم. در قرآن نسبت به بعضى از
گناهان تعبیر شده كه آن را انجام ندهید مانند:
«و لا تاكلوها
اسرافاً»(72)
«از اموال آنها از روى اسراف نخورید»
در بعضى از
موارد تعبیر شده كه از آن دورى كنید؛
«و اجتنبوا الطاغوت»(73)
«و
از طاغوت دورى كنید»
و در بعضى موارد گفته شده نزدیك آن نشوید؛
«وَ
لاتَقرَبوا الفَواحِشَ ما ظَهَر مِنها وَ ما بَطن»(74)
«به كارهاى زشت
خواه آشكار و خواه پنهان نزدیك نشوید.»
انجام ندادن با نزدیك نشدن
نشانهى دو نوع خطر است مثلاً درباره نفت مىگوییم: كبریت به آن نزنید!.
ولى دربارهى بنزین مىگوییم: كبریت را نزدیك آن نبرید كه فاجعه
مىآفریند!.
گناه زنا و خوردن مال یتیم و ورود كفار به سنگر مسلمین
(مسجدالحرام) شبیه بنزین است كه در قرآن با جمله «و لاتقربوا»(75) «نزدیك
نشوید» و جمله «فلایقربوا المسجد الحرام»(76) «نباید مشركان نزدیك
مسجدالحرام شوند» تعبیر شده است.
این تعبیر همچون آژیر خطر، حاكى از آن
است كه بعضى گناهان چنان وسوسهانگیز است كه نزدیك شدن به حریم آن ممكن
است انسان را در پرتگاه خطرناك قرار دهد و نباید به عوامل زمینه ساز و سوق
دهنده به سوى گناه نزدیك نشد مثلاً از محیط فاسد و آلوده كه لغزندگى شدیدى
براى سقوط در درهى گناه دارد باید دورى نمود.
72)
نساء، 6.
73) نحل / 36.
74) نحل / 36.
75) نساء / 42.
76) توبه
/ 28.
پنج شنبه 16/2/1389 - 8:47
دعا و زیارت
گناهان كلیدى
همان گونه كه پیرى و
ضعف، زمینه هجوم كسالت و بیمارىهاى گوناگون مىگردد، گاهى عیب و یا گناهى
زمینه و كلید انواع گناهان مىشود. مثلاً:
1- حسادت، انسان را به انواع
گناهان مانند كارشكنى، تهمت، دروغ و سوء قصدها و...وادار مىكند. امام
صادق علیه السلام فرمود:
«ان الحَسَد یَاكُل الاِیمانَ كَما تَاكُلُ
النّار الحَطَب»(68)
«همانگونه كه آتش، هیزم را مىبلعد، حسادت ایمان
را مىبلعد.»
انسان حسود به هر تلاشى كه رقیب خود را بشكند، دست
مىزند.
2- بخل و حرص، بخل سبب ندادن زكات و خمس و ترك انفاق و مىشود،
به علاوه مردم از بخیل ناراحتند و همین موجب بدگویىها و سوء ظنها
مىگردد؛
امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود:
«البُخلُ جامِع
لِمساوِى العُیُوب وَ هُو زمام یقادُ بِه اِلى كلّ سوء»(69)
«بخل، جامع
و گرد آورنده همهى بدىها است، و افسارى است كه همهى بدىها را بسوى خود
مىكشاند.»
حرص نیز سبب گناهانى مانند: كم فروشى، احتكار، گران فروشى،
رشوه خوارى، تملق و انواع بى تقوایىها مىشود.
3- دروغ، انسان با
دروغ گناهان خود را توجیه مىكند و زیر پوشش توجیههاى دروغین، صدها گناه
دیگر بروز مىكند، امام حسن عسكرى علیه السلام فرمود:
«جُعِلَت
الخَبائِثُ كُلّها فى بَیتٍ و جُعِلَ مِفتاحُها الكذب»(70)
«تمام
زشتىها در اتاقى قرار داده شده، و كلید آن، دروغ است»
4- خشم و
بداخلاقى، عیبى است كه سبب فحش، غیبت، دشمن تراشى و انواع زشتىها مىشود،
امام حسن عسكرى علیه السلام فرمود:
«الغضب مفتاح كل شر»(71)
«خشمِ
(بىكنترل) كلید هر بدى است.»
عیوب و گناهان دیگرى نیز وجود دارند كه
زمینهساز گناهان دیگر مىشوند، مانند: بدگمانى، حرام خوارى، شراب خورى،
ستیزهجویى، ترس، تكبر و....كه براى رعایت اختصار از شرح بیشتر خوددارى شد.
68)
بحار، ج73 ص255.
69) بحار، ج73 ص307. نهج البلاغه، حكمت 370.
70)
بحار، ج72 ص262.
71) تحف العقول، ص581، كافى، ج2 ص303 از امام
صادق علیه السلام.
پنج شنبه 16/2/1389 - 8:46
دعا و زیارت
گناه
بزرگان از دیدگاه روایات
1- امام صادق علیه
السلام در ضمن گفتارى فرمود:
«یغفر للجاهل سبعون ذنباً قبل ان یغفر
للعالم ذنب واحد»(61)
«هفتاد گناه از جاهل، بخشیده مىشود قبل از آنكه
یك گناه از عالم، بخشیده گردد.»
2- رسول اكرم صلى الله علیه وآله در
ضمن گفتارى فرمود:
«اگر عالمان دین و زمامداران، فاسد شدند، مردم نیز
فاسد مىشوند.»(62)
و در سخن دیگر فرمود:
«عوام امت من اصلاح
نمىشوند مگر با اصلاح خواص امت من!»
شخصى پرسید: خواص امت چه كسانى
هستند؟. فرمود:
«خواص امتى اربعة: الملوك و العلماء و العباد و التجار»
خواص
امت من چهار دستهاند: 1- زمامداران. 2- دانشمندان. 3- عابدان. 4- تاجران.
شخصى
دیگر پرسید: چگونه؟ پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود:
«زمامداران
چوپانان مردمند، وقتى چوپان گرگ شود، گوسفندان چگونه بچرند؟ و علما طبیبان
مردمند، وقتى طبیب بیمار باشد، بیماران را چه كسى درمان كند، بندگانِ عابد
خداوند راهنماى مردمند، اگر راهنما گمراه شد، چه كسى راه رونده را هدایت
مىكند؟ و تاجران امین مردمند، وقتى كه امین خیانت كرد، به چه كسى باید
اطمینان نمود؟»(63)
3- نیز رسول اكرم صلى الله علیه وآله فرمود:
در
روز قیامت، خداوند با سه كس سخن نگوید، و به آنها توجه نكند و آنها را پاك
نسازد و براى آنها عذاب دردناك است:
«شیخ زان و ملك جبّار و مُقِلّ
مُختال»(64)
«پیر زناكار، و سلطان جبار و فقیر متكبر.»
4- امام
صادق علیه السلام به یكى از اصحاب به نام شقرانى فرمود:
«ان الحسن من
كل احد حسنٌ و انّه منك احسن لمكانك منّا، و انّ القبیح من كل احد قبیح و
انّه منك اقبح»(65)
«اى شقرانى! نیكى از هر شخص نیكو است، ولى از تو كه
به ما نسبت دارى نیكوتر است، و زشتى از هر كسى زشت است ولى از تو زشتتر.»
5-
امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود:
«زَلّةُ العالم تُفسد
العَوالِم»(66)
«لغزش عالم، همهى عالمها را تباه مىسازد.»
و نیز
فرمود:
«زلّة العالم كانكِسار السّفینَة تُغَرق و تُغرقُ معَها
غَیرها»(67)
«لغزش عالم همانند شكسته شدن كشتى در دریا است هم خود غرق
مىشود و هم موجب غرق شدن سرنشینانش مىگردد.»
بنابراین گناه مسئولین،
چهرهها، علما، نهادها، نویسندگان، بزرگان و سادات بیشتر به حساب مىآید.
61) كافى، ج1 ص 47.
62)
بحار، چاپ بیروت، ج74 ص154.
63) المواعظ العددیه، ص125.
64)
كافى، ج2 ص311.
65) سفینة البحار، ج1 ص708.
66) غرر الحكم، ج1
ص426.
67) غررالحكم، ج1 ص426. پنج شنبه 16/2/1389 - 8:46
دعا و زیارت
مَثَل
دانشمند غیر متعهّد در قرآن
در قرآن دانشمندان بى
عمل به الاغ و سگ، تشبیه شدهاند.
در مورد بلعم باعورا دانشمند گنهكار
مىخوانیم:
«فَمَثله كَمَثل الكَلبِ اِن تَحمِل عَلَیه یَلهَث اَو
تَترُكه یَلهَث»(59)
«مثال او همانند سگ (هار) است كه اگر به او حمله
كنى دهانش را باز و زبانش را از دهانش بیرون مىآورد، و اگر او را به حال
خود واگذارى، باز همین كار را مىكند. (آنچنان تشنهى دنیا است كه همیشه
دهانش باز است).»
و در آیهى 5 سورهى جمعه مىخوانیم:
«مَثَل
الَّذینَ حُمِّلُوا التّوراةِ ثمّ لم یَحمِلوها كَمَثل الحِمارِ یَحمل
اَسفاراً»
«مثال كسانى كه به دستورات تورات، تكلیف شدند، ولى حق آن را
ادا ننمودند، همانند مثال الاغى است كه كتابهایى با خود حمل كند (و از
كتابها بهرهاى نبرد جز سنگینى بار آن!).»
در آیهى 30 سورهى احزاب
مىخوانیم:
«یا نِساءَ النّبى مَن یَاتِ مِنكُنّ بِفاحِشَة مُبیِّنَة
یُضاعَف لَها العَذاب ضِعفَین»
«اى همسران پیامبر هر كدام از شما گناه
آشكارى مرتكب شود، عذاب او دو برابر است.»
همسران پیامبر به خاطر اینكه
در جامعه داراى موقعیت خاصى بودند گناه آنها كیفر مضاعف داشت.
مراد از
«گناه آشكار» آنها، شاید اشاره به اثر اجتماعى آن گناه باشد، كه به همین
خاطر كیفرِ چند برابر دارند.
بر همین اساس روایت شده شخصى به امام سجاد
علیه السلام عرض كرد: «انكم اهلبیت مغفور له»
«شما از خاندانى هستید
كه مشمول آمرزش خداوند مىباشید.»
آن حضرت با شنیدن این سخن خشمگین شد و
در پاسخ فرمود:
«آنگونه كه تو مىگویى نیست، ما در مورد نیكوكاران
خود، دو پاداش و در مورد گنهكاران خود، دو كیفر قایل هستیم.»
سپس آیه
30 و 31 احزاب را تلاوت فرمودند.(60)
59) اعراف / 176.
60)
مجمع البیان، ج8 ص 354.
پنج شنبه 16/2/1389 - 8:45
دعا و زیارت
گناه بزرگان از دیدگاه قرآن
در آیه 44 تا 48 سوره
حاقهّ مىخوانیم:
«و لو تَقَوّلَ علینا بعض الاَقاویل. لاَخَذنا منِه
بِالَیمین. ثمّ لَقطعنا مِنه الوَتین. فَما مِنكم مِن اَحد حاجِزین.»
«و
اگر او (پیامبر) سخن دروغ بر ما مىبست، ما او را با قدرت مىگرفتیم، سپس
رگ قلبش (یعنى شاهرگش) را قطع مىكردیم، و احدى از شما نمىتوانست مانع شود
و از او حمایت كند.»
در قرآن افراد بدعتگذار و تحریفگر بسیارى مطرح
شدهاند اما خدا دربارهى هیچكدام از آنها این گونه سخن نگفت كه: «رگ گردنت
را مىزنیم» ولى به پیامبر صلى الله علیه وآله به خاطر عصمت و مقام علم و
آگاهیش چنین مىفرماید، زیرا او شخص بزرگى است كه گناهش نیز بسیار بزرگ
است.
بنابراین آنان كه داراى شخصیت علمى و دینى هستند و انتسابشان به
دستگاه دین بیشتر است، مسئولیت بیشترى دارند.
پنج شنبه 16/2/1389 - 8:45
دعا و زیارت
موارد
تبدیل گناه صغیره به كبیره
از آیات و روایات
استفاده مىشود كه در چند مورد، گناه صغیره، تبدیل به كبیره مىشود و حكم
گناهان كبیره را پیدا مىكند از جمله:
1-
اصرار بر صغیره
تكرار گناه صغیره، آن را تبدیل به گناه
كبیره مىكند، و اگر انسان حتى یك گناه كند، ولى استغفار نكند، و در فكر
توبه هم نباشد، اصرار به حساب مىآید.
صغیره همچون نخ نازك و باریكى
است كه اگر تكرار شود، طناب و ریسمان ضخیم و كلفتى مىگردد كه پاره كردنش
مشكل است.
قرآن دربارهى پرهیزكاران مىفرماید:
«ولم یصروا على ما
فعلوا و هم یعلمون»(39)
«آنان آگاهانه بر گناهانشان، اصرار نورزند.»
امام
باقر علیه السلام در شرح این آیه فرمود:(40)
«اصرار، عبارت از این
است كه كسى گناهى كند و از خدا آمرزش نخواهد و در فكر توبه نباشد.(41)
امیرمؤمنان
على علیه السلام فرمود:
«ایاك و الاصرار فانه من اكبر الكبائر و اعظم
الجرائم»(42)
«از اصرار بر گناه بپرهیز، چرا كه از بزرگترین جرایم
است.»
امام صادق علیه السلام
فرمود: رسول خدا صلى الله علیه وآله همراه یاران (در سفرى) در سرزمین بى
آب و علفى فرود آمد، به یارانش فرمود: «ائتوابحطب»، «هیزم بیاورید» كه از
آن آتش روشن كنیم تا غذا بپزیم.
یاران عرض كردند: اینجا سرزمین خشكى
است و هیچگونه هیزم در آن نیست!.
رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود:
«بروید هر كدام هر مقدار مىتوانید جمع كنید» آنها رفتند و هر یك مختصرى
هیزم یا چوب خشكیدهاى با خود آورد و همه را در پیش روى پیامبر صلى الله
علیه وآله روى هم ریختند، پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود:
«هكذا
تجتمع الذنوب» «اینگونه گناهان، روى هم انباشته مىشوند»، سپس فرمود:
«ایّاكم و الُمحقّرات من الذّنوب...»(43)
«از گناهان كوچك بپرهیزید
كه همه آنها جمع و ثبت مىگردد.»
امام صادق علیه السلام فرمود:
«لا صَغیرة مع الاِصرار»(44)
«در صورت اصرار، گناه صغیرهاى نباشد.»
2- كوچك شمردن
گناه
كوچك شمردن گناه، آن را به گناه بزرگ تبدیل مىكند،
براى روشن شدن موضوع، به این مثال توجه كنید:
اگر كسى سنگى به سوى ما
پرتاب كند، ولى بعداً پشیمان شده و عذرخواهى كند، ممكن است او را ببخشیم،
ولى اگر سنگریزهاى به ما بزند، و در مقابلِ اعتراض بگوید: این كه چیزى
نیست، بىخیالش. او را نمىبخشیم، زیرا این كار، از روح استكبارى او پرده
برمىدارد و بیانگر آن است كه او گناهش را كوچك مىشمرد. به این روایات
توجه كنید:
1- امام حسن عسكرى علیه السلام فرمود:
«من الذّنوب
التّى لا یغفر لیتنى لا أُؤاخَذُ الاّ بهذا»(45)
«از گناهان نابخشودنى
این است كه انسان بگوید: كاش مرا به غیر از این گناه مجازات نكنند.»
یعنى آن گناهِ مورد اشاره را كوچك بشمرد.
2- امیرمؤمنان على علیه
السلام مىفرماید:
«أشدّ الذّنوب ما استَهان به صاحبه»(46)
«بدترین گناهان، آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمرد.»
3- امام صادق
علیه السلام فرمود:
«از گناه حقیر و ریز، بپرهیز (سبك مشمار) كه
آمرزیده نشود.»
عرض كردم: گناهان حقیر چیست!؟ فرمود آن است كه:
«الرّجل یَذنب فیَقول طُوبى لى لو لم یَكن لى غیر ذلك»(47)
«كسى
گناه كند و بگوید خوشا به حال من اگر غیر از این گناه نداشتم.»
4-
حضرت سجاد علیه السلام در ضمن دعا، به خدا عرض مىكند:
«الّلهم
اَعُوذُ بِكَ مِن... الاِصرارِ عَلى المَأثَم و استِصغار المَعصیَة»(48)
«پروردگارا! به تو پناه مىبرم از اصرار بر گناهان، و كوچك شمردن گناه.»
3- اظهار
خوشحالى هنگام گناه
لذت بردن از گناه و شادمانى هنگام انجام
گناه، از امورى است كه گناه را بزرگ مىكند و موجب كیفر بیشتر مىشود. در
اینجا به چند روایت توجه كنید:
امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود:
«شر الاشرار من تبهّج بالشر»(49)
«بدترین بدها كسى است كه به انجام
بدى خوشحال گردد.»
و نیز فرمود:
«مَن تَلذّذ بمعاصِى الله
ذُلّ»(50)
«كسى كه از انجام گناه، لذت ببرد خداوند ذلّت را به جاى آن
لذّت به او مىرساند.»
امام سجاد علیه السلام فرمود:
«إیّاك و
ابتهاج الذّنب فانّه أعظم من ركوبه»(51)
«از شاد شدن هنگام گناه
بپرهیز، كه این شادى بزرگتر از انجام خود گناه است.»
و نیز فرمود:
«حلاوة المعصیة یفسدها الیم العقوبة»(52)
«عذاب دردناك گناه شیرینى
آن را تباه مىسازد.»
و از سخنان امام سجاد علیه السلام است:
«لا
خیر فى لذّة من بعدها النّار»(53)
«در لذتى كه بعد از آن آتش دوزخ
است خیرى نیست.»
رسول اكرم صلى الله علیه وآله فرمود:
«من اذنب
ذنبا و هو ضاحك دخل النار و هو باك»(54)
«كسى كه گناه كند و در آن حال
خندان باشد وارد آتش دوزخ مىشود در حالى كه گریان است.»
4-
گناه از روى طغیان
یكى دیگر از امورى كه موجب تبدیل گناه
كوچك به گناه بزرگ مىشود، طغیان و سركشى در انجام گناه است؛
«امّا
مَن طَغى وَ اثَر الحَیاة الدّنیا فَاِنّ الجَحِیمَ هِىَ المَأوى»(55)
«و اما آنها كه طغیان كردند و زندگى دنیا را مقدم شمردند، بىگمان
جایگاهشان دوزخ است.»
5- مغرور شدن
به مهلت الهى
دیگر از امورى كه گناه كوچك را به گناه بزرگ
تبدیل مىكند، آن است كه گنهكار مهلت خدا و مجازات نكردن سریع او را دلیل
رضایت خدا بداند و یا خود را محبوب خدا بداند؛
«و یقولون فى انفسهم
لولا یعذّبنا اللّه بما نقول حسبهم جهنّم یصلونها فَبِئسَ المَصیر»(56)
«گناهكاران در دل مىگویند: چرا خدواند مارا به خاطر گناهانمان عذاب
نمىكند؟ جهنم براى آنها كافى است، وارد آن مىشوند و بد جایگاهى است.»
وعده عذاب جهنم براى چنین افرادى، دلیل آن است كه گناه افرادى كه مغرور
به عدم مجازات سریع خداوند هستند، گناه كبیره است.
6-
تجاهر به گناه
آشكار نمودن گناه نیز، گناه صغیره را تبدیل
به گناه كبیره مىكند، شاید از این نظر كه آشكار نمودن گناه حاكى از تجرّى و
بىباكى بیشتر گنهكار است، و موجب آلوده كردن جامعه، و عادى نمودن گناه
مىگردد.
امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود:
«ایّاك و المجاهرة
بالفُجور فانّه من اشدّ المآثم»(57)
«از آشكار نمودن گناهان بپرهیز،
كه آن از سختترین گناهان است.»
و حضرت رضا علیه السلام فرمود:
«المستتر بالحسنة یعدل سبعین حسنة و المذیع بالسیّئة مخذول»(58)
«پاداش پنهان كننده كردار نیك، معادل هفتار كار نیك است، و آشكار كننده
گناه، خوار مىباشد.»
7- گناه
شخصیتها
گناه آنان كه در جامعه، داراى موقعیت خاص هستند، با
گناه دیگران یكسان نیست، و چه بسا گناه صغیره آنها، حكم گناه كبیره را
داشته باشد، زیرا گناه آنها داراى دو بعد است: بعد فردى و بعد اجتماعى.
گناه شخصیتها و بزرگان از نظر بعد اجتماعى مىتواند زمینهى اغوا و
انحراف جامعه و موجب سستى دین مردم شود.
بر همین اساس، حساب خداوند با
بزرگان و شخصیت ها، غیر از حساب او با دیگران است.
39) آل عمران / 135
40)
كافى، ج2 ص288.
41) بر همین اساس بعضى از فقهاء گفتهاند: عزم بر
تكرار گناه همچون اصرار بر گناه است.
42) غررالحكم، ج1 ص151.
43) كافى، ج2 ص288.
44) بحار، ج8 ص351.
45) تحف العقول، ص487.
46) نهج البلاغه،
حكمت 348، غرر الحكم، ج1 ص193.
47) كافى، ج2 ص287.
48) صحیفهى
سجادیه، دعاى هشتم.
49) غرر الحكم، ج1 ص446.
50) فهرست غرر،
ص130.
51) بحار، ج78 ص159.
52) بحار، ج78 ص159.
53) بحار،
ج78 ص159.
54) مشكاة الانوار، ص394، وسائل الشیعه، ج11 ص168.
55) نازعات / 37 - 39.
56) مجادله / 8.
57) غررالحكم، ج1 ص151.
58) مشكاة الانوار، ص394، كافى، ج2 ص428. پنج شنبه 16/2/1389 - 8:44
دعا و زیارت
معیار
شناخت گناهان كبیره از صغیره
در اینكه معیار در
شناخت گناهان كبیره از صغیره چیست، بین علما، گفتگو و اختلاف فراوان شده،
كه در مجموع 5 معیار را بیان كردهاند:
1- هر گناهى كه خداوند در قرآن،
براى آن وعده عذاب داده باشد.
2- هر گناهى كه شارع مقدس، براى آن حد
تعیین كرده، مانند شرابخوارى یا زنا و دزدى و مانند آن كه تازیانه و كشتن و
سنگسار از حدود آنها است و در قرآن به آن هشدار داده است.
3- هر گناهى
كه بیانگر بى اعتنایى به دین است.
4- هر گناهى كه حرمت و بزرگ بودنش
با دلیل قاطع ثابت شده است.
5- هر گناهى كه در قرآن و سنّت، انجام
دهنده آن، شدیداً تهدید شده است.(36)
در مورد شماره گناهان كبیره، برخى
آن را 7 عدد و برخى 10 و برخى 20 و بعضى 34 و بعضى 40 عدد و بیشتر، ذكر
نمودهاند. باید توجه داشت كه این تفاوت از آیات و روایات مختلف، اقتباس و
جمع آورى شده و بخاطر آن است كه همه گناهان كبیره نیز یكسان نیستند.
گناهان
كبیره از دیدگاه امام خمینى قدس سره
در كتاب تحریر الوسیله امام
خمینى قدس سره در مورد معیار گناهان كبیره، چنین آمده است:
1- گناهانى
كه در مورد آنها در قرآن یا روایات اسلامى وعدهى آتش دوزخ، داده شده باشد.
2-
از طرف شرع، به شدت، از آن نهى شده است.
3- دلیل، دلالت دارد كه آن
گناه، بزرگتر از بعضى از گناهان كبیره است.
4- عقل، حكم كند كه فلان
گناه، گناه كبیره است.
5- در ذهن مسلمینِ پاىبند به دستورات الهى،
چنین تثبیت شده كه فلان گناه، از گناهان بزرگ است.
6- از طرف پیامبر
صلى الله علیه وآله یا امامان علیهم السلام در خصوص گناهى تصریح شده كه از
گناهان كبیره است.
سپس مىگویند: گناهان كبیره، بسیار است، بعضى از
آنها عبارتند از:
1- نا امیدى از رحمت خدا.
2- ایمن شدن از مكر
خدا.
3- دروغ بستن به خدا یا رسول خدا صلى الله علیه وآله و یا اوصیاى
پیامبرعلیهم السلام
4- كشتن نا بجا.
5- عقوق پدر ومادر.
6-
خوردن مال یتیم از روى ظلم.
7- نسبت زنا به زن با عفت.
8- فرار از
جبهه جنگ با دشمن.
9- قطع رحم.
10- سحر و جادو.
11- زنا.
12-
لواط.
13- دزدى.
14- سوگند دروغ.
15- كتمان گواهى. (در آنجا
كه گواهى دادن واجب است)
16- گواهى به دروغ.
17- پیمان شكنى.
18-
رفتار بر خلاف وصیّت.
19- شرابخوارى.
20- رباخوارى.
21- خوردن
مال حرام.
22- قمار بازى.
23- خوردن مردار و خون.
24- خوردن
گوشت خوك.
25- خوردن گوشت حیوانى كه مطابق شرع ذبح نشده است.
26-
كم فروشى.
27- تعرّب بعد از هجرت. یعنى انسان به جایى مهاجرت كند كه
دینش را از دست مىدهد.
28- كمك به ستمگر.
29- تكیه بر ظالم.
30-
نگهدارى حقوق دیگران بدون عذر.
31- دروغگویى.
32- تكبر.
33-
اسراف و تبذیر.
34- خیانت.
35- غیبت.
36- سخن چینى.
37- سر
گرمى به امور لهو.
38- سبك شمردن فریضه حج.
39- ترك نماز.
40-
ندادن زكات.
41- اصرار بر گناهان صغیره.
اما شرك به خدا و انكار
آنچه را كه خداوند دستور داده، و دشمنى با اولیاى خدا، از بزرگترین گناهان
كبیره مىباشد.(37)
همانگونه كه بیان شد طبق فتواى امام خمینى قدس سره
گناهان كبیره، بسیار است و آنچه در بالا ذكر شد قسمتى از آنها است، مثلاً
توهین به كعبه و قرآن و پیامبر صلى الله علیه وآله و امامان علیهم السلام
یا ناسزا گفتن به آنها و بدعتگذارى و.... از گناهان كبیره است.
یك
تقسیم بندى دیگر در مورد گناهان
امام على علیه السلام در گفتارى
فرمود:
«ان الذنوب ثلاثة... فذنب مغفور و ذنب غیر مغفور و ذنب نرجو
لصاحبه و نخاف علیه... »
«گناهان بر سه گونهاند: گناه بخشودنى و گناه
نابخشودنى و گناهى كه براى صاحبش، هم امید (بخشش) داریم و هم ترس از كیفر.»
سپس
فرمود: «اما گناهى كه بخشیده است، گناه بندهاى است كه خداوند او را در
دنیا كیفر مىكند و در آخرت كیفر ندارد. در این صورت خداوند حكیمتر و
بزرگوارتر از آنست كه بندهاش را دو بار كیفر كند.
اما گناهى كه
نابخشودنى است، حق الناس است یعنى ظلم بندگان نسبت به همدیگر كه بدون رضایت
مظلوم بخشیده نمىشود.
و اما نوع سوم، گناهى است كه خداوند آن را بر
بندهاش پوشانده و توبه را نصیب او نموده است، و در نتیجه آن بنده هم از
گناهش هراسان است و هم امید به آمرزش پروردگارش دارد، ما نیز دربارهى چنین
بندهاى، هم امیدواریم و هم ترسان.(38)
36)
كافى مترجم، ج3 ص392. به نقل از علامه مجلسى كه او این موارد را از شیخ
بهائى نقل نموده است.
37) تحریر الوسیله، ج1 ص 274-275.
38) بحار،
ج6 ص30.
پنج شنبه 16/2/1389 - 8:43
دعا و زیارت
تقسیم
بندى گناهان در روایات
روایات متعددى از
ائمّه علیهم السلام به ما رسیده كه بیانگر تقسیم گناهان به كبیره و صغیره
است، ودر كتاب اصول كافى یك باب تحت عنوان «باب الكبائر» به این موضوع
اختصاص یافته كه داراى 24 حدیث است.
در روایت اوّل و دوّم این باب،
تصریح شده كه گناهان كبیره، گناهانى را گویند كه خداوند، دوزخ و آتش جهنم
را بر آنها مقرر نموده است.(15)
در بعضى از این روایات (روایت سوم و
هشتم)، هفت گناه به عنوان گناه كبیره، و در برخى از روایات (روایت 24)
نوزده گناه به عنوان گناهان كبیره، شمرده شده است.(16)
گرچه هر گناه،
چون مخالفت فرمان خداى بزرگ است، سنگین و بزرگ مىباشد، ولى این موضوع
منافات ندارد كه بعضى از گناهان نسبت به خود و آثارى كه دارد، بزرگتر از
برخى دیگر باشد، و به گناهان بزرگ و كوچك تقسیم گردد.
گناهان كبیره در
كلام امام صادق علیه السلام
«عمروبن عبید» یكى از علماى اسلام، به
حضور امام صادق علیه السلام آمد، سلام كرد و سپس این آیه را خواند:
«الذینّ
یجتنبون كبائر الاثم و الفواحش»(17)
«نیكوكاران كسانى هستند كه از
گناهان بزرگ، و زشتىپرهیز مىكنند.»
سپس سكوت كرد و دنبال آیه را
نخواند؛
امام صادق علیه السلام به او فرمودند: «چرا سكوت كردى؟!»
او
گفت: «دوست دارم، گناهان كبیره را از كتاب خداوند بدانم.»
آنگاه امام
صادق علیه السلام گناهان كبیرهاى را كه در قرآن آمده بیان نمودند:
1-
بزرگترین گناهان كبیره، شرك به خداست؛ قرآن مىفرماید:
«وَ من یُشرك
بِاللّه فَقد حَرّم اللّه عَلَیهِ الجنّة»(18)
«كسیكه براى خدا، شریك
قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام مىكند.»
2- ناامیدى از رحمت خدا؛
«انّه
لایَیأس مِن روحِ اللّه الاّ القَوم الكافِرون»(19)
«هیچكس جز كافران
از رحمت خدا، نومید نگردد.»
3- ایمنى از مكر (عذاب و مهلت) خدا؛
«فلا
یامن من مكر اللهّ الاّ القوم الخاسرون»(20)
«از مكر خداایمن نشود،
مگر مردم زیانكار.»
4- عقوق (و آزار) والدین؛ چنانكه قرآن از زبان عیسى
علیه السلام مىفرماید:
«و برّاً بِوالدَتى و لَم یَجعَلنى جَبّاراً
شقیّاً»(21)
«خدا دستور داده كه به مادرم نیكى كنم و مرا زورگوى تیره
بخت قرار نداده است.»
5- كشتن انسانِ بىگناه؛
«و مَن یَقتُل
مؤمِناً مُتعَمّداً فَجزاؤه جهَنّم خالِداً فیها و غَضبَ اللّه عَلیه وَ
لَعنَه وَ اعدّ لَه عَذاباً عَظیماً»(22)
«و هر كس فرد با ایمانى را از
روى عمد، به قتل برساند مجازات او، دوزخ است كه جاودانه در آن مىماند، و
خداوند بر او غضب مىكند و از رحمتش دور مىسازد و عذاب عظیمى براى او
آماده ساخته است.»
6- نسبت نارواى زنا به زن پاكدامن؛
«انّ الّذینَ
یَرمُونَ الُمحصِناتِ الغافِلات المُؤمِنات لُعِنُوا فى الدّنیا و الاخرة
وَ لَهم عَذاب عَظیم»(23)
«كسانى كه زنان پاكدامن و بى خبر (از هر گونه
آلودگى) و با ایمان را متهم مىسازند، در دنیا و آخرت، از رحمت الهى
بدورند، و عذاب بزرگى در انتظارشان است.»
7- خوردن مال یتیم؛
«انّ
الّذینَ یَأكلون اَموال الیَتامى انماّ یاكلون فى بطونهم ناراً وسیصلون
سعیراً»(24)
«همانا كسانى كه اموال یتیمان را مىخورند، آنها در
شكمهاى خود، آتش فرو مىبرند و بزودى در آتش سوزان مىسوزند.»
8- فرار
از جبهه جهاد؛
«وَ مَن یُولّهم یَومئذٍ دُبُره الاّ مُتِحرّفاً لِقتال
او مُتحیّزاً الى فِئَة بآء بِغَضب مِن اللّه وَ مَأواه جَهنّم و بئس
المصیر»(25)
«و هر كس در آن هنگام (جنگ) به آنها پشت كند مگر در صورتى
كه هدفش، كناره گیرى از میدان براى حمله مجدد و یا به قصد پیوستن به گروهى
(از مجاهدان) بوده باشد (چنین كسى) گرفتار خشم پروردگار خواهد شد، و جایگاه
او جهنم، و چه بد عاقبتى است.»
9- ربا خوارى؛
«اَلّذینَ یَاكُلونَ
الرِّبا لایَقُومُون اِلاّ كَما یَقوم الّذى یَتخبَّطهُ الشّیطان مِن
المسّ»(26)
«كسانى كه ربا مىخورند، بر نمىخیزند مگر مانند كسى كه
شیطان باتماس خود، او را همچون دیوانه، آشفته حال كرده است.»
10- سحر و
جادو؛
«وَ لَقَد عَلمُوا لِمَن اشتَراهُ مالَه فِى الاخِرة مِن
خلاق»(27)
«قطعاً دانستند كه هر كس خریدار جادو شود، در آخرت، بىبهره
خواهد بود.»
11- زنا؛
«وَ مَن یَفعَل ذلكَ یَلقَ اَثاماً یُضاعف
لَه العَذاب یَومَ القیامَة وَ یَخلُد فیهِ مُهاناً»(28)
«هر كس كه زنا
كند، مجازاتش را خواهد دید، عذاب چنین كسى در قیامت، مضاعف گردد و با
خوارى، همیشه در آن خواهد ماند.»
12- سوگند دروغ براى گناه؛
«اَلّذینَ
یَشتَرونَ بِعَهدِ اللّه و ایمانِهم ثَمَناً قَلیلاً اُولئِك لا خلاقَ
لَهم فِى الاخِرة»(29)
«كسانى كه پیمان خود با خدا و سوگندهاى خود را
به بهاى اندك مىفروشند، در آخرت، بى بهرهاند.»
13- خیانت در غنایم
جنگى؛
«وَ مَن یَغلُل یَاتِ بِما غَلّ یَوم القِیامَة»(30)
«و هر
كه در غنیمت جنگى، خیانت كند، روز قیامت با آنچه خیانت كرده بیاید.»
14-
نپرداختن زكات واجب؛
«یَومَ یُحمى عَلَیها فى نارِ جَهنَّم فَتُكوى
بِها جِباهُهُم و جُنوبهم و ظُهورهم»(31)
«در آن روز (طلاها و نقرهها
را)در آتش دوزخ داغ و سوزان كرده و با آن صورتها و پهلوها و پشتهایشان را
داغ مىگذارند.»
15- گواهى به دروغ، كتمان؛
«وَ مَن یَكتُمها
فَاِنّه آثِم قَلبَه»(32)
«و هر كس گواهى دادن را پنهان كند، قلبش
گنهكار است.»
16- شرابخوارى،
«یا ایّها الَّذین آمَنوا اِنّما
الخَمر و المَیسر و الاَنصابُ و الاَزلام رِجسٌ من عَمل الشَّیطان
فَاجتَنبوه لعّلكم تُفلِحون»(33)
«اى كسانى كه ایمان آوردهاید، شراب و
قمار و بتها و تیرهاى قرعه پلیدند و از عمل شیطانند. پس از آنها دورى
كنید باشد كه رستگار شوید.»
17- ترك نماز یا واجبات دیگر بطور عمد،
زیرا پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود:
«من ترك الصّلاة متعمّداً فقد
بَرى من ذمّة اللّه و ذمّة رسول اللّه»
«هر كس عمداً نماز را ترك كند
از پیمان خدا و رسول خدا بیزارى جسته است.»
18و19- پیمان شكنى و قطع
رحم، چنانكه خداوند مىفرماید:
«اُولئِك لَهمُ اللَعنَة وَ لَهم سُوء
الدّار»(34)
«براى آنانكه (پیمان را مىشكنند و قطع رحم مىكنند) لعنت و
خانه بد در آخرت، است.»
امام صادق علیه السلام به اینجا كه رسید،
عمروبن عبید در حالى كه از شدت ناراحتى، شیون مىكشید از محضر آن حضرت خارج
شد و مىگفت:
«هلك من قال برأیه و نازعكم فى الفضل و العلم»
«به
هلاكت رسید آنكس كه به رأى، فتوا داد، و در فضل و علم با شما،
ستیزكرد.»(35)
15) الكبائر التى اوجب
اللّه علیها النار. كافى، ج2 ص276.
16) كافى چاپ آخوندى، ج2 ص285،
وسائل الشیعه، ج11 ص276.
17) نجم / 32.
18) نساء / 72.
19) یوسف
/ 78.
20) اعراف / 99.
21) مریم / 32.
22) نساء / 93.
23) نور
/ 23.
24) نساء / 10.
25) انفال / 16.
26) بقره / 277.
27)
بقره / 102.
28) فرقان / 68-69.
29) آل عمران / 77.
30) آل عمران /
161.
31) توبه / 35.
32) بقره / 283.
33) مائده / 90.
34)
فرقان / 25.
35) كافى، ج2 ص 285-287، كافى مترجم، ج3 ص 390-392.
پنج شنبه 16/2/1389 - 8:42