شرح این قصه مگر شمع
برآرد
بزبان
ورنه پروانه ندارد بسخن پروایی.ح.ن
بر آبی چین افتاد ... سیبی به زمین افتاد ...نقشی پیدا ...آیینه کجا؟ این لبخند ...لب ها کو؟ موج آمد ...دریا کو ؟میبویم ...بو آمد ...از هر سو ،های آمد...هو آمد...من رفتم ...او آمد ...
او آمد .ح.ن
هر کجابرگی هست شور من
می شکفد .ح.ن
پرده را برداریم: بگذاریم که احساس هوایی بخورد .
بگذاریم که تنهایی آواز بخواند ...ساده باشیم .ح.ن
من به غیر تو نخواهم ...چه بدانی چه ندانی
از درت روی نتابم ...چه بخوانی چه برانی
دیده ام جای تو باشد چه بمانی چه نمانی
ح.ن.
سحر با باد میگفتم حدیث آرزو مندی
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
دعای صبح وآه شب کلید گنج مقصودست
بدین راه وروش میرو که با دلدار پیوندی.ح.ن.یاعلی
مراتب بهشت مانند لباس های قامت های انسانهاست
که هیچ تحاسدی (حسد ورزی) از کسی که کوتاه قد است نسبت به لباس بلندانسان بلند قامت ...پیدا نمی شود .ح.ن
مدام به قرآن نگاه کردن ...دوای
درد چشم است .
سجده
غایت خضوع است یعنی ما ...هیچ ودر پیش تو خاک هستیم .ح.ن.صراحیه