خاطرات و روز نوشت
توسل به اهل البیت علیهم السلام
آقاى مرتضى تهرانى مىگوید:
ویژگى دیگر ایشان شدت اتصال و ارتباطشان و توسلشان به اهلبیتصلوات الله علیهم اجمعین و خاندان عصمت و طهارت صلواتالله علیهم اجمعین است. به نحوى كه در تمام زمان تشرفشان بهنجف اشرف و حضور مولىالمتقین صلوات الله علیه همه شب بهحرم مقدس مشرف و از ارواح طیبه آن بزرگواران استمدادمىنمودند.
احترام به عزادارى امام حسین(ع)
آقاى محمد حسن رحیمیان مىنویسد:
حضرت امام مدظله در یك مراسم ملاقات در حسینیه جماران بطوراستثنایى به جاى آنكه در جایگاه روى صندلى بنشیند... روى زمیننشستند، آن هم روز عاشورا و به احترام عزادارى امام حسین(ع)
بود.
شركت در دعاى توسل
آقاى محمدحسن رحیمیان در این باره مىگوید:
یك روز به مناسبتیكى از وفیات ائمهعلیهم السلام چندنفرى، بهعنوان خواندن دعاى توسل، به اتاق امام رفتیم.
همه رو به قبله نشستند و شروع به دعا كردند. بعد از شروع،امام وارد شدند و صف نشستند و همراه با همه دعا خواندند.
در اثناى دعاى توسل، یكى از آقایان ذكر مصبیت مختصرى كرد. باآنكه ذاكر روضهخوان ماهر نبود و با حضور امام دستپاچه شده بودو صدایش هم مرتعش و بریده بریده بود، همین كه شروع به روضهكرد با آنكه هنوز مطلب حساسى را بیان نكرده بود، امام چنان بهگریه افتادند كه شانههایشان به شدت تكان مىخورد و بنده وقتىزیر چشم به سیماى امام نگاه كردم، دانههاى متوالى اشك را كهاز زیر محاسن معظمله روى زانویشان فرو مىافتاد، دیدم.
شنبه 9/7/1390 - 10:12
خاطرات و روز نوشت
ذكر صلوات
آقاى محمدحسن رحیمیان مىنویسد:
روزهاى ملاقات عمومى در حسینیه جماران، كه مردم از یكى دوساعتقبل تدریجا جمع مىشوند، گاه و بیگاه صداى صلواتشان بلند مىشدو طبعا صداى این صلواتها در داخل به گوش امام مىرسید.
یك وقتى متوجه شدیم كه امام باشنیدن صداى صلوات و نام مباركپیغمبراكرم(ص) آهسته صلوات مىفرستند; و مدتها دقت داشتم وهیچگاه ندیدم كه ایشان صداى صلوات را بشنوند و صلوات نفرستند.
احترام به ائمه اطهارعلیهم السلام
مرحوم آقاى مصطفى زمانى مىنویسد:
هركجا روایتى از امام(ع) به میان مىآمد و یا نام راوى، ازآنان احترام مىكرد. در مورد امامانعلیهم السلام مىفرمود: «سلامالله علیهم اجمعین» و در مورد راوى با كلمه «رحمةاللهعلیه» یا «رضوان الله علیه» نام او را بیان مىداشت. عشق بهخاندان عصمت و طهارت بود كه براى دفاع از حریم آنان، كتاب كشفاسرار را نوشت و براى زیارت خانه خدا و كربلاى امام حسین(ع)
كتابهاى خود را فروخت. بارها شد كه ضمن بیان روایات ائمهاطهارعلیهم السلام از حالات آنان هم نقل مىفرمود كه مسائل اسلامىبه صورت فرمولى عرضه نشود بلكه روح معنوى شاگرد هم تكاملیابد.
شنبه 9/7/1390 - 10:9
خاطرات و روز نوشت
شركت در مجالس روضه
آیة الله سید حسن طاهرى خرمآبادى مىگوید:
امام شبهاى محرم، مجالس روضه، كه در محلات قم برگزار مىشد،شركت مىكردند. براى اینكه مردم را تشویق كنند، هم گرمنگه دارند.
آن شب كه ایشان را مىخواستند دستگیر كنند، ولى هیچ كس خبرنداشت; تلفنها را قطع كرده بودند، تلفن منزل ایشان قطع شدهبود. نزدیك غروب بود من آمدم منزل ایشان، آقاى صانعى به منگفت: تلفن منزل امروز قطع است. فكر مىكردیم تلفن عیبى پیداكرده است. فكر نمىكردیم كه مىخواهند ایشان را دستگیر كنند.
مجلس روضه هم صبحها در منزل امام منعقد بود. به من گفتند: كهفردا صبح بیایید منبر بروید. من هم قبول كرده بودم كه فرداآنجا منبر بروم.
آن شب امام رفتند مجلس روضهاى در یكى از محلههاى قم. ماهمرفتیم و مردم استقبال خیلى عجیبى از ایشان كردند و ما آن شبرا خدمت ایشان در مجلس بودیم و ایشان برگشتند.
دوستان به ما گفتند كه: همان نزدیكیها كه منزل یكى از رفقابود، بیایید و شب را بخوابید.
گفتم: نه، مى روم منزل.
رفتم منزل. صبح بود كه من داشتم آماده مىشدم كه به منبر برومكه خبر آوردند كه امام را نزدیكیهاى طلوع فجر آمدهاند ودستگیر كردند.
شنبه 9/7/1390 - 10:8
خاطرات و روز نوشت
شركت در روضه حضرت زهرا(س)
آقاى محمدعلى انصارى مىگوید:
یك روز كه روز شهادت حضرت فاطمه(س) بود، از امام تقاضا شد كهدر جمع برادران دفتر، كه به همین مناسبت تشكیل داده بودند،حاضر شوند. امام آمدند و نشستند، به مجرد اینكه یكى ازبرادران دفتر شروع به خواندن مصیبت كردند، امام با صداىبلندگریه كردند كه ایشان براى ملاحظه حال امام مصیبت را كوتاهكردند و قطرات اشك هم چون دانههاى مروارید برگونههایشان فرومىغلتید و با اینكه دنیا وتبلیغات روى گریه امام تفسیرهاىمختلف مىكنند، امام باكى ندارند كه حتى در صفحه تلویزیون نیزبه خاطر ابىعبدالله(ع) گریه كنند و اشك بریزند.
علاقه امام به آقا امام زمان (عج)
آقاى محمدعلى انصارى در این باره مى گوید:
یك روز یكى از طلاب در مدرسه رفاه به امام عرض مىكند كه: شماچرا در بین صحبتهایتان از امام زمان كمتر اسم مىبرید؟
امام به محض شنیدن این سخن درجا ایستادند و فرمودند:
چه مى گویى؟ مگر شما نمىدانید ما آنچه داریم از امام زمان استو آنچه من دارم از امام زمان(عج) است و آنچه از انقلاب داریماز امام زمان است.
شنبه 9/7/1390 - 10:7
خاطرات و روز نوشت
زیارتهاى امام(ره)
آقاى محمد على انصارى، یكى از اعضاى دفتر امام خمینى(ره)،مىگوید:
علاقه امام به اهلبیتعلیهم السلام وصف ناشدنى است; امام عاشقآنهااست. عاشقى كه تا صداى یاحسین بلند مىشود، او بىاختیاراشك مىریزد. امام با اینكه در برابر مصیبتها صابر است و حتىدر برابر مشكلاتى چون شهادت حاج آقا مصطفى اشك نمىریزد اما بهمجرد اینكه یك روضهخوان بگوید: «السلام علیك یا اباعبدالله»، قطرات اشك از دیدگانش فرو مىچكد; و این واقعا علاقه كمىنیست; ودر همان مواقعى كه بسیارى از شبهروشنفكران قبل از انقلاب بهعزادارى و سینهزنى مىتاختند و اگر این فرهنگ رشد پیدا مىكرد،آثارى از شعائر اسلام باقى نمىماند و ما را از درون بىمحتوامىكرد. امام شدیدا به ترویج همان سنتهاى دیرینه عزادارىمىپرداخت و مردم را به برگزارى هرچه باشكوهتر عزادارىهاىاهلبیتعلیهم السلام سفارش مىكند.
شنبه 9/7/1390 - 10:5
خاطرات و روز نوشت
نحوه تشرف امام به حرم مطهر حضرت على(ع)
آقاى سید حمید روحانى در این باره مىنویسد:
در تشرف امام خمینى به حرم مطهر امیرالمومنین(ع) با آن آدابخاص زیارت آن حضرت، باز شایان توجه است:
باكمال ادب و متانت اذن دخول مىخواندند. سپس از طرف پایینپاوارد حرم مىشدند و مقید بودند كه از بالاى سرمطهر حضرتامیرالمومنین(ع) عبور نكنند. چنانكه در روایات وارد شدهاست. و هنگامى كه مقابل ضریح مطهر مىرسیدند، زیارت امینالله یا زیارت دیگرى را بانهایت اخلاص مىخواندند، بعد دوبارهبه طرف پایینپا بر مىگشتند و در گوشهاى از حرم نماز، زیارت،دعا نشسته مىخواندند; باز دو ركعت نماز و سپس بلند مىشدند وبا رعایت آداب و اخلاص تمام از حرم مطهر خارج مىشدند.
شنبه 9/7/1390 - 10:4
خاطرات و روز نوشت
زیارت قبر حضرت على(ع)
آقاى سید حمید روحانى مىنویسد:
امام در آن حدود پانزده سالى كه در نجف مىزیستند، جز در موارداستثنایى، هر شب ساعت 3 بعد از نصف شب در كنار قبر حضرتعلى(ع) بودند; و حتى وقتى حكومت نظامى اعلام مىشد و رفت و آمددر خیابانها ممنوع بود، به پشتبام مىرفت و از دور امام خود رازیارت مىكرد.
زیارت مرقد مطهر امام حسین(ع)
آقاى سید حمید روحانى مىنویسد:
«... در اغلب ایام زیارتى در كنار قبر امام حسین(ع) بودند،در دهه عاشورا هر روز زیارت عاشوراى معروفه را با صدمرتبه سلامو صدمرتبه لعن مىخواندند.» 2مرحوم آقاى املائى مىفرمود:2 روزىدر حرم مطهر امام حسین(ع) امام خمینى را دیدم كه در میانانبوه زوار گیر كرده و قدمىنمىتواند پیش بگذارد. به جلو دویدهبه كنار زدن مردم و بازكردن راه پرداختم. امام با تعرض و تغیرمرا منع مىكردند. ومن بىتوجه به منع ایشان به كار خود ادامهمىدادم. یكباره متوجه شدم كه امام از مسیرى كه من براى ایشانبازكردهام نیامده و تغییر مسیر داده، در لابه لاى جمعیتبه راهخود ادامه مىدهد.
انس باحرم مطهر امیر المؤمنین(ع)
آقاى سید حمید روحانى مىگوید:
در سحرگاه وحشتزاى آخرین شبى كه امام در نجف بودند، خدمت امامرسیدم كه دستور العملى از ایشان بگیرم.
یك حالت تاثرى به من دست داده بود از اینكه مىدیدم ایشان نجفرا ترك مىكنند; و او پس از خدا و حرم مطهر امیرالمومنین(ع)تنها پناهگاه ما بود.
عرض كردم: آقا، نمىشود از این سفر صرفنظر كنید؟! شما الاندارید تشریف مىبرید كویت و آنجا جاى امنى نیست، سوریه جاىامنى نیست، ایران وضعش آنچنان است; كجا مىخواهید بروید؟! امامفرمودند: «ناگزیر از اینجا باید بروم.» سپس فرمودند: «مندر اینجا با حرم مطهر امیرالمومنین ماءنوس بودم.»
شنبه 9/7/1390 - 9:58
خاطرات و روز نوشت
زیارت امام رضا(ع)
آقاى سیدحمید روحانى مىگوید:
یكى از علما براى من نقل مىكرد كه یك سال تابستان به اتفاقامام و چندتن دیگر از روحانیون به مشهد مشرف شدیم و خانهدربستى گرفتیم. برنامه ما چنین بود كه بعد از ظهرها، پس ازیكى دو ساعت استراحت، از خواب بلند مىشدیم و به طور دستهجمعىروانه حرم مطهر مىشدیم و پس از زیارت و نماز و دعا به خانهمراجعت و در ایوان باصفایى كه در آن خانه بود، مىنشستیم و چاىمىخوردیم. برنامه امام این بود كه با جمع به حرم مىآمدند، ولىدعا و زیارتشان را خیلى مختصر مىكردند و تنها به منزلبرمىگشتند; و آن ایوان را آب و جارو مىكردند، فرش پهنمىكردند، سماور را روشن مىكردند و چاى را آماده مىساختند; ووقتىكه ما از حرم باز مىگشتیم، براى ما چاى مىریختند.
یك روز من از ایشان سوال كردم كه این چه كاریه، زیارت و دعارا به خاطر آنكه براى رفقا چاى درست كنید مختصر مىكنید و باعجله به منزل باز مىگردید؟ امام در جواب فرمودند: من ثواب اینكار را كمتر از آن زیارت و دعا نمىدانم.
شنبه 9/7/1390 - 9:52
خاطرات و روز نوشت
امام خمینى(ره) در محضر معصومان علیهم السلام
سید عباس رفیعىپور
سخن از پروانه هایى است كه گرد شمع وجود امام جمع شدند و ازگرمى ولایت و پرتو انوار خورشید درخشان حضرتش بهرهها بردند واز یار سفركرده و خاطرات جاودان پیوندش با ساحت مقدس عترت سخنگفتند تا همه نسلها با پیروى از حضرتش در شمار ارادتمنداناهلبیت: جاى گیرند. در اینبخش به فرازهایى از آن خاطرات اشارهمىشود. باشد تا از سیره عملى این اسوه علم و عمل جرعهاىبرگیریم و مشعلى فرا روى نسل جوان بر افروزیم. انشاءالله.
شنبه 9/7/1390 - 9:51
خاطرات و روز نوشت
روش مبارزه با فساد
مـبارزه با فساد،
بى قاعده و قانون نیست،
شرایطى دارد و بایستى از حـدود و مـرزهاى آن فراتر حركت نشود. اگر كوتاهى یا تند روى شـود،
بـه جـاى اصـلاح بـه افـسـاد و تباهى مى انجامد. حفظ حدود خـداونـد،
نـه تنها درباره مومنان،
بلكه در برخورد با كافران و مـشـركان جنگى نیز ضرورت دارد و هر چیز باید در مرز و حدودى كه براى آن بیان شده قرار بگیرد:
(تـلـك حـدود الـلـه فـلا تعتدوها ومن یتعد حدود الله فاولئك هم الظالمون.)22 اینها حدود خداست. از آن تجاوز مكنید. كه ستمكاران از حدود خدا تجاوز مى كنند.
امام خمینى،
بر نگاهداشت مرزهاى حق و باطل،
صلاح و فساد و معروف و مـنـكر حساس بود. او مرزبان دین بود و حركت در مرز و راه را،
تـنـهـا وسیله رسیدن به سعادت مى شمرد و خارج شدن از آن را سبب فـسـاد. نـه مداهنه و سهل انگارى در اجراى دستورهاى خدا را روا مى شمردو نه تند روى را.
امـام تـاكید مى كرد: افراد براى مبارزه با گناه به گناهى دیگر نیـفـتـنـد و بـراى بـه كرسى نشاندن حقیقت از ابزار و راه هاى نـامـشروع استفاده نكنند و خداى نخواسته به نام امر به معروف و نـهـى از مـنـكـر،
بـه افـراد ستم روا ندارند و به نام انقلاب و انقلابى،
دستورهاى اسلام و ارزشهاى دین،
فراموش نگردد.23
امـام تـنـدرویـهـایى كه گاه به اسم دین انجام مى گرفت،
بر نمى تابید و گاه تندروان و خشونت ورزان را نفوذى دشمن مى خواند.
او،
بـه رزمـندگان اسلام در جبهه هاى جنگ نیز اندرز،
مى داد: در جـنـگ بـا دشمن هم،
اصول انسانى را پاس دارید و سیرت على(ع) را از یـاد نـبـریـد،
دیـدن جنایتها و وحشى گریهاى صدامیان،
حلم و بـردبـارى را از كف شما نرباید،
ابتدا به جنگ نكنید،
با اسیران جنگى مهربان باشید توده بى گناه مردم عراق را،
كه خود در چنگال صدام اسیرند،
با جنایتكاران بعثى،
یكى نشمرید.
امـام بـا یادآورى فرازهایى از سیره پیامبر و على(ع) در برخورد با دشمن،
مى گوید:
(... سـربازان صدر اسلام،
در عین حالى كه سربازى مى كردند وظایف صـوریه را هم به تمام معنى به جا مى آوردند،
همان طور كه شمشیر مـى كـشیـدند... با خودشان به طور رحمت به طور دوستى و برادرى رفـتـار مـى كـردنـد. حـضرت امیر وقتى كه مواجه مى شود با لشكر مـعـاویه،
كه از كفار هم بدتر بودند،
با خوارج... سفارش مى كرد كـه: شـمـاها ابتدا به جنگ نكنید... و لو حق با شماست. بگذارید آنـهـا ابـتـدا كـنـنـد. وقـتى آنها ابتدا كردند گاهى هم یك دو نـفـركشته مى شدند،
آن وقت اجازه مى داد و با تمام قدرت تا آخر مى كوبید.)24
مبارزه با فساد نمى شود خارج از مدار قانون انجام گیرد و افزون بـر ایـن،
روشهایى دارد كه اگر آنها درنظر گرفته نشوند،
مبارزه عقیم مى ماند و چه بسا اثر عكس داشته باشد.
1. مـبارزه غیر مستقیم،
نخستین مرحله براى جلوگیرى و مبارزه با فساد است و این نیز مرحله هایى دارد:
الـف. در مـرحـلـه نخست شخص گمراه به اشتباه و حركت نارواى خود هـشیـار گـردد و بدى آن را بفهمد. مى باید رفتارى پیش گرفت كه بـفـهـمـد كـارش اشـتباه است. اگر با این حركت ترك كار ناشایست نـكـرد،
مـى بـایـسـت بـا ترشرویى با او رو به رو شد و اگر اثر نـگـذاشـت،
بـاید به مبارزه منفى پرداخت و ترك رفت و آمد با وى كرد.25
ایـن شیوه مبارزه را،
پیامبر(ص) در برخورد با كسانى كه بر اثر راحـت طـلـبـى،
پیامبر را در غزوه تبوك یارى نكردند و به جبهه نـرفتند،
به اجرا گذاشت و آثار سازنده اى در برداشت26 و راه بى تفاوتى را بر دیگر مسلمانان بست.
ب. در مـرحله دوم،
به گونه روشن و بدون ابهام به ناشایسته كار،
باید فهمانده شود: بیراهه مى رود.
ج. درمـرحله پایانى،
نوبت به تعزیر و دست بردن به شمشیر و جهاد مـى رسـد. یـعـنى اگر راه هاى یاد شده به نتیجه نرسید و طرف از حـركـتـهـا و كارهاى خلاف،
دست بر نداشت،
باید با شدت عمل با وى بـرخـورد كـرد. امـام تاكید دارد در گاه در خطر قرارگرفتن اصول دیـن یـا مـذهب،
ضروریات دین اهانت به قرآن و مقدسات و... مردم وظیـفه دارند در برابر منكرات به مبارزه برخیزند و از بذل مال و جان دریغ نورزند.27
(مـرتـبه سوم،
توسل به زور و جبر است. پس اگر بداند یا اطمینان داشـته باشد كه ترك منكر نمى كند،
یا واجب را به جاى نمى آورد،
مـگر با اعمال زور و جبر،
واجب است،
لكن باید تجاوز از قدر لازم نكند.)28
شنبه 9/7/1390 - 9:48