خطوط دلت را زیاد اشغال نكن
شاید
خوشبختی پشت خط باشد !
شخص غافل و بی دقت ، غالبا در جنگل گردش می كند ولی هیزم پیدا نمی كند !
ض.انگلیسی
انسان
همچون ستونی از نور
در میان خرابه های
بابل ، نینوا ، پالمیر و بمبئی
ایستاد
و در همان حال
سرود جاودانگی سر داد :
بگذار زمین
هر آنچه را که داده است
باز پس گیرد .
زیرا من ، انسان ، پایانی ندارم
آرزویم این است نرود اشك
در چشم تو هرگز
مگر از شوق زیاد
نرود لبخند از عمق نگاهت
هرگز
و به اندازه ی هر روز
تو عاشق باشی
عاشق آنكه تو را می خواهد
و به لبخند تو از خویش
رها می گردد
و ترا دوست بدارد
به همان اندازه كه
دلت می خواهد
سعی كن تنها باشی
زیرا تنها بدنیا امدی
و تنها از دنیا خواهی رفت
بگذار عظمت عشق را
درك نكنی
زیرا انقدر عظیم است كه
به خاكستر وجودت هم
رحم نخواهد كرد
اگر از پایان گرفتن غم هایت
نا امید شده ای
به خاطر بیاور
زیباترین صبحی که
تا به حال تجربه کرده ای
مدیون صبرت در برابر
سیاهترین شبی هستی
که هیچ دلیلی برای
تمام شدن نمی دید
اندیشیدن به پایان هر چیز، شیرینی حضورش را تلخ
می کند بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند
آغاز ....
وقتی قلبت شکست ، خورده هاشو یه گوشه نگه دار . درسته که هیچ وقت مثل اولش نمی شه اما شاید بتونی تکه های گم شده ی یه قلب دیگه باشی . . .
سیاهی قلب ها از زیادی گناه هاست
و زیادی گناه ها از فراموشی مرگ
فراموشی مرگ از زیادی آرزو هاست
زیادی آرزو ها از دوست داشتن دنیاست
و دوست داشتن دنیا در راس همه ی خطا هاست
من نشانی از تو ندارم
اما نشانی ام را برای تو می نویسم
در عصر های انتظار
به حوالی بی كسی قدم بگذار
خیابان غربت را پیدا كنو
وارد كوچه پس كوچه های تنهایی شو ...
كلبه ی غریبی ام را پیدا كن
كنار بید مجنون خزان زده و
كنار مرداب آرزو های رنگی ام ...
در كلبه را باز كن...
به سراغ بغض خیس پنجره برو
حریر غمش را كنار بزن
مرا خواهی دید
با بغضی كه كویری غرق عصاره انتظار است
پشت دیوار درد هایم نشسته ام ...
اگه یه روز حس كردی نبودن یه نفر بهتر از بودنشه ،
چشماتو ببند و به نبودنش فكر كن
اگه چشمات خیس شد بدون
داری به خودت دروغ می گی
...