دوستی حسنین(ع)
ترمذی در جامع الكبیر به سند خود از اسامه بن زید روایت كرده است كه در یكی از شبها، برای انجام حاجتی به خانه رسول خدا رفتم. پیامبر اكرم(ص) بیرون آمد، در حالیكه چیزی زیر عبا داشت كه نمیتوانستم آن را تشخیص بدهم. بعد از مطرح ساختنحاجتم و برآورده شدن آن، عرض كردم: یا رسول الله چه چیز زیر عبا داری؟ حضرت عبا را كنار زد، دیدم حسن و حسین را بالای ران خود نهاده است. آن گاه فرمود: این دو، فرزندان من و فرزندان دختر من هستند. خدایا من دوستشان دارم، تو هم آنها را و دوستدارانشان را دوست بدار. ابن عساكر از ابوهریره روایت كرده كه میگوید از رسول خدا(ص) شنیدم كه میفرمود: كسی كه حسن و حسین(ع) را دوست بدارد، مرا دوست داشته است و كسی كه دشمن بدارد آنها را، مرا دشمن داشته است.
منبع : http://www.vaares.com
آثار محبت امام حسین(ع)
بوسیدن دهان و دندان امام حسین(ع)
ابن عساكر از یعلی روایت كرده : همراه رسول خدا(ص) برای مهمانی دعوت شده بودیم، بیرون آمدیم كه امام حسین(ع) با بچهها بازی میكرد... و گاهی این طرف و گاهی به طرف دیگر فرار میكرد و رسول خدا(ص)... او را گرفت و یك دست بر پشت امامحسین(ع) و دست دیگر زیر چانه او گذاشتند و دهان را در دهان او گذاشت و او را بوسید. طبرانی با سند خود از انس بن مالك روایت كرده هنگامی كه سر مبارك امامحسین(ع) در برابر عبیدالله بن زیاد قرار دادند او با چوب دستی كه در دستداشت،لبهای مبارك امام حسین(ع) را میزد و آن گاه دندانهای مطهر آن جناب را توصیف میكرد، من با خود گفتم كه خدا تو را به بیچارگی گرفتار سازد، من خود شاهد عینی جریان بودم كه رسول خدا(ص) جایی را كه اكنون چوب میزنی، میبوسید! و نیز ابن حجر هیثمی از ابن ابی الدنیا روایت میكند كه زید بن ارقم در مجلس ابن زیاد حضور داشت كه دید ابن زیاد با چوب دستی به لب و دندان آن حضرت میزند، به وی گفت: چوب دستی را از لب و دندان امام حسین(ع) بردار، به خدا سوگند همواره میدیدم كه رسول خدا(ص) میان این دولب را میبوسید. آن گاه «زید بن ارقم» گریست و ابن زیاد ناراحت شد و گفت: «خدا دیدگان تو را بگریاند، اگر پیرمرد خرفت و بی عقلی نبودی گردنت را میزدم» زید بن ارقم از جای خود برخاست، خطاب به مردم گفت: «ای مردم شما از امروز به بعد مردگانی بیش نخواهید بود، برای این كه پسر فاطمه را شهید كردید و پسر ابن مرجانه را بر خود امیر قرار دادید. به خدا سوگند طولی نمیكشد نیك مردانِ شما را میكشند و بدسیرتان را به شما میگمارند».
محبوبترین افراد نزد پیامبر(ص)
ترمذی در باب مناقب حسنین به سند خود از انس بن مالك روایت میكند كه از رسول خدا(ص) پرسیدند: كدام یك از خاندانتان نزد شما محبوبتر است؟ فرمود:«حسن و حسین» و به (حضرت فاطمه) میفرمودند: دو فرزندم را صدا بزن و آنان را به سینه میفشرد و میبویید.
گریه امام حسین(ع) رسول خدا(ص) را آزار میداد
در ذخائر العقبی روایت كرده كه یزید بن ابی زیاد نقل كرده كه پیامبر اسلام(ص) از خانه عایشه بیرون آمدند و از كنار خانه فاطمه عبور كردند، كه ناگهان صدای گریه امامحسین(ع) به گوشش رسید، رسول خدا(ص) فرمودند: مگر نمیدانی (ای فاطمه) كه گریه حسین مرا آزار میدهد.
دسته گل پیامبر (ص)
بخاری نقل میكند كه محمد بن ابی یعقوب میگوید: من شنیدم كه ابن ابی نعم از عبدالله بن عمر درباره مُحرِم سؤال میكرد (حكم كشتن پشه را میپرسید) ابن عمر گفت: مردم عراق از خون پشه سؤال میكنند، در حالی كه پسر دختر رسول خدا(ص) را كشتند و پیامبر(ص) فرمود: حسن و حسین گلهای خوش بوی من هستند كه از دنیا برگرفتهام. نسائی در كتاب خصائص امیرالمؤمنین(ع) به سند خود از «انس بن مالك» روایت میكند كه بعضی اوقات ـ و یا بارها میشد ـ كه به حضور مبارك رسول خدا(ص) وارد میشدم، حسن و حسین را میدیدم كه روی سینه و شكم پیامبر(ص) جست و خیز میكردند و پیامبر(ص) میفرمود: «دسته گل خوش بوی امت من هستند». در ذخائر العقبی بابی را عنوان كرده با این موضوع: «ذكر ماجاء انهما ریحاتناه من الدنیا» و در این باب، چهار روایت را كه از پیامبر اسلام(ص) میباشند آورده كه پیامبر فرمودهاند: حسن و حسین(ع) دو گل خوش بوی من از دنیا میباشند.
رفع تشنگی از حسنین با گذاشتن زبان در دهان آن دو
ابن حجر عسقلانی در «تهذیب التهذیب» از اسحاق بن ابی حبیبه و او از ابوهریره روایت میكند كه گفت: گواهی میدهم كه همراه رسول خدا(ص) حركت میكردیم كه ناگهان رسول خدا(ص) صدای حسنین را شنید كه میگریستند و مادر ایشان هم همراه آنان بود، پیغمبر(ص) با سرعت به سوی آنها شتافت و پرسید: چرا این دو فرزندم میگریند؟ فاطمه پاسخ داد: از تشنگی. رسول خدا(ص) به سراغ مشك كهنهای كه با آب آن وضو میگرفت رفت. ولی آن روز آب بسیار كم بود و مردم هم به دنبال به دست آوردن آب بودند. رسول خدا(ص) فریاد زد: آیا كسی از شما آب همراه دارد؟ هیچ كس آبی به همراه نداشت. آن گاه رسول خدا(ص) خطاب به فاطمه فرمودند: یكی از آن دو فرزند را به من بده. فاطمه یكی از آنها را از زیر چادرش بیرون آورد و پیامبر اكرم(ص) او را در حالی كه میگریست به سینه چسبانید و زبان مباركش را در میان دهان او فرو برد. او زبان مبارك رسول خدا(ص) را میمكید تا سیراب شد و از گریه باز ایستاد و همین رفتار را با فرزند دیگرش هم انجام داد.
اذان گفتن رسول خدا(ص) در گوش امام حسین(ع)
حاكم نیشابوری از ابورافع و او نیز از پدرش روایت كرده كه رسول خدا(ص) را دیدم كه هنگام تولد امام حسین(ع) در گوش او اذان گفت. همین مضمون در روایات دیگر بنابه نقل منابع اهل سنت و شیعه وارد شدهاست.
منبع : غلامحسن جعفری- سایت تبیان
نام گذاری امام حسین(ع)
روایتهای فراوانی كه هم از طریق اهل سنت و هم در منابع شیعه ذكر شده،تصریح دارند كه نامگذاری این مولود مبارك به وسیله رسول خدا(ص) بوده كه البته در برخی از آنها چنین آمده كه حضرت فرمودهاند: این نام گذاری به دستور جبرئیل و در نقل دیگر به دستور خداوند بوده است. به چند نمونه توجه كنید: الف) «ذخائر العقبی» از اسماء بنت عُمیس روایت كرده كه حضرت زهرا(س) فرزندبزرگوارش، حسن(ع) را به خانه من آورد، درست همین لحظه پیامبر اكرم(ص) تشریف آوردند و فرمود: ای اسماء! فرزندم را بیاور امام حسن(ع) را در پارچهای زرد رنگ نهادهبودم و به حضور مباركش بردم، رسول خدا(ص) فرمود: مگر به شما نگفتم كودك را در پارچه زرد رنگ نپیچید. بلافاصله كودك را در پارچه سفیدی گذاشتم و به حضورش بردم. رسول خدا(ص) كودك را از من گرفت و در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت. آن گاه از علی(ع) پرسیدند: این فرزند را چه نامیدهاید؟ علی(ع) گفت: من بر شما پیشی نمیگیرم، رسول خدا(ص) فرمود: من هم در نام گذاری او، بر خدا سبقت نمیجویم. در این هنگام جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد! پروردگار سلام میرساند و میفرماید:موقعیت علی در نزد تو، مانند منزلت هارون به موسی است؛ با این تفاوت كه پیامبریپس از تو مبعوث نمیشود، اسم فرزند را حسن نام گذاری كن. پس از یك سال امامحسین(ع) متولد شد. پیامبر اكرم(ص) به خانه اسماء آمد و جریان را آن سان كه بیانكردیم، به وی گفت و قصه نام گذاری را متذكر شد تا آن جا كه «جبرئیل» گفت: نام اینكودك را حسین بگذار. مشابه همین حدیث در منابع شیعه ذكر شده است. ب) مرحوم صدوق با اسناد خودش از امام رضا(ع) و ایشان هم از پدران بزرگوارش از امام زین العابدین از اسماء بنت عمیس روایت كرده كه وقتی امام حسین(ع) به دنیا آمدند رسول خدا(ص) به علی(ع) فرمودند: «اسم فرزندت را چه گذاشتی؟» علی(ع) گفتند: من در نام گذاری او از شما پیشینمیگیرم... رسول خدا(ص) فرمود: من هم در نام گذاری او از خدا پیشی نمیگیرم. آن گاهجبرئیل فرود آمد و گفت: ای محمد خدای علی اعلی به تو سلام میرساند و میگوید:جایگاه علی نزد تو همانند جایگاه هارون نسبت به موسی است و این فرزند را به اسم فرزند هارون نام گذاری كن. رسول خدا(ص) فرمودند: اسم پسر هارون چه بوده؟ جبرئیلگفت: شبیر. رسول خدا(ص) فرمودند: زبان من عربی است و جبرئیل در جواب گفت: نام او را حسین بگذار...» البته روایات با این مضمون فراوان نقل شده چه در كتابهای اهل سنت و چه شیعه، گرچه برخی مطالب دیگر در تعدادی از آن روایات وجود دارد كه قابل بحث میباشد، ولی آن چه از مجموع این روایات برمی آید این كه نام گذاری این مولود شریف به وسیله رسول خدا(ص) بوده و ایشان هم به امر خداوند این كار را انجام دادهاند. كمتر دیده شده و یا شاید سابقه نداشه باشد كه نام گذاری كسی با این ترتیب و تشریفات خاص و الهی انجام گرفته باشد و این نشان از عظمت و بزرگی این وجود مقدس دارد.
حرامخوارى، دیگر خصوصیت قاتلان امام حسین (ع)
روابـط درسـت اقـتـصـادى از پایههاى مهمّ ادیان الهى و حكومت اسلامى و جامعه دینى است و روى آوردن بـه روابـط اقتصادى نامشروع، نشانه بیمارى جامعه و تباهى افراد است و این بیمارى در روزگار امام حسین (علیه السلام) آشكارا خودنمایى مىكند. چون امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا كوشید تا بـا نـصـیـحـت و موعظه سپاه كفر را از زشتكارىشان آگاه كند و از ادامه راهى كه در آن لغزیدهاند، بازدارد، آنان با غوغا و جنجال، مانع رسیدن صداى امام به گوش خود شدند. امام حسین (علیه السلام) رو بدانان كرد و فرمود: «كـُلُّكُمْ عاصٍ لاَِمْری غَیْرُ مُسْتَمِعٍ قَوْلى فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرامِ وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِكُمْ وَیْلَكُمْ اَلا تَنْصِتُونَ؟ اَلاتَسْمَعُونَ؟»(1) ؛ همه شما فرمان مرا سرپیچى مىكنید، به سخنم گوش فرا نمىدهید؛ زیرا شكمهایتان از حرام پر شده و بر دلهایتان مُهر خورده است. واى بر شما چرا ساكت نمىشوید؟ چرا نمىشنوید؟! گـرد آوردن مـال و ثـروت از راه نـامـشـروع و حـرامـخـوارى، بـر عـقـایـد، اخـلاق و اعمال آدمى تاثیرى بسیار زیانبار دارد و راه سعادت و خیر و فلاح را بر او مىبندد و چنان او را سـرگرم دنیا و سرسپرده شیطان مىكند كه حتى حاضر نمىشود به سخنان عبد صالح و حجّت خدا گوش فرادهد و در برابر از ناپاكانى چون یزید، عبیدالله و عمر سعد، بدون چون و چرا فرمان مىبَرَد. حیف و میل بیت المال از زمان عثمان به بعد در دستگاه خلافت رواجى بسیار یافت و خـلفـا از ایـن رهـگـذر فریاد اعتراض بسیارى افراد را خاموش ساختند و افرادى بسیار را با خـود هـمـراه كـردنـد و یـزیـد نـیـز بـا اسـراف و تـبـذیـر و دسـت بـردن در بـیـت المـال، حـكومت خویش را سامان مىداد و حاتم بخشىهایش در منابع تاریخى بسیار مشهور است .(2) آنان كه به دستور یزید به جنگ امام حسین (علیه السلام) برخاستند، همگى به حرامخوارى آلوده بودند و ایـن خـصـلت شـیـطـانـى بسان سرطان، چشم و دل و اندیشه آنان را در هم نوردیده و نقش حقیقت و صـداقـت را از ذهـنشان زدوده بود. نقل است كه چهار نفر از خواص جبهه حق در نزدیكى كوفه به امـام پـیـوسـتـنـد. امـام اخـبـار كـوفـه را از آنان پـرسـیـد. در پـاسـخ گـفـتـنـد: رؤسـاى قـبـایـل و سـرشـناسان شهر، رشوههایى كلان گرفتهاند و به سختى از بنىامیه حمایت مىكـنـنـد و امـیـد نـمـىرود مـددى بـه شـمـا رسـانـنـد. اما مـردم، گـرچـه در دل به شما علاقهمندند، به روز حادثه بر شما شمشیر خواهند كشید.(3)
پینوشتها: 1- بحارالانوار، ج 45، ص 8. 2- بحارالانوار، ج 45، ص 327. 3- تاریخ طبرى، ج 5، ص 405.
منبع : برگرفته از كتاب عبرتهای عاشورا، علی اصغر الهامینیا .سایت تبیان