سلام
هر كس برای خواستگاری دختر می آمد،پدر می گفت:
ازدواجدختر من باید با اذن الهی انجام بشه.
دیگه
همه فهمیده بودند كه یك انسان عادی لیاقت همسرس این دختر رو نداره و*باید
كسی به خواستگاری بره كه از نظر صدق وصفا،ایمان اخلاص،فضائل معنوی واخلاقی
نزدیك به پیغمبر باشه*
.نظر همه به سمت علی (ع)جلب شد وامام رو تشویق به خواستگاری كردند.علی (ع)خدمت رسول خدارسیدوبا شرم وحیا موضوع رو با پیغمبر مطرح كرد.پیامبر فرمود:
*باید موضوع رو با فاطمه ام در میون بذارم*
پدر موضوع رو با دخترش در میون گذاشت.فاطمه(س)سكوت كرد.پیامبر بلند شد وفرمود:
الله اكبر سكوتها اقرارها...سكوت فاطمه علامت رضاست
پیامبر هم با این ازدواج موافقت كرد وقرار شد مقدمات فراهم بشه.داماد اندوخته ای نداشت وبناچار زره خودش رو فروخت وپولش رو خدمت پیامبر آورد.پیامبر
مقداری از پول رو به سلمان داد تا برای فاطمه*عطر*تهیه كند وبقیه را به
عمار وابو بكر داد تا برای عروس وداماد وسایل زندگی تهیه كنند.جهیزیه فاطمه
بشرح زیر تهیه شد:
*1-یك
پیرهن2-روسری3-قطیفه مشكی4-یك تخت 5-دو تشك6-چهار
بالش7-پرده8-حصیر9-دستاس(برای آرد كردن)10-مشكی از پوست11-كاسه چوبی12-ظرف
پوستی برای آب13-سبوی سبز رنگ14-چند كوزه15-دوبازو بتد نقره ای16-یك ظرف
مسی*
شب
عروسی رسید.بعد از صرف شام رسول خدا فاطمه اش رو صدا كرد.فاطمه با شرم
وحیای خاصی خدمت پدر رسیدبطوری كه پایش لغزید ونزدیك بود زمین بخورد.پیامبر
دست دخترش رو گرفت ودر حق ش دعا كرد: "خداوند تو را از تمام لغزشها حفظ كند"
بعد
همه بطرف خانه داماد براه افتادند.پیامبر مهار شتر عروس رو به دست سلمان
داد.به خانه علی رسیدند.عروس وداماد وارد حجله شدند.بعد پیامبر وارد شد.
چهره
فاطمه اش رو باز كرد ودست دخترش رو در دست علی گذاشت.از فضائل علی برای
فاطمه گفت وبالعكس.وگفت اگه علی آفریده نشده بود هیچكس لیاقت همسری فاطمه
اش رو نداشت.بعد كارهارو تقسیم كرد:
*كارهای داخل خانه برای فاطمه وخارج از خانه برای علی*
آخرین دعایی كه پیامبر فرمود این بود:
پروردگارا
این دختر من ومحبوبترین مردم نزد من است.پروردگارا علی نیز گرامی ترین
مسلمانان نزد من است.خداوندا رشته محبت این دو را استوار فرما....
باعرض تبریک به مناسیت فرارسیدن سالروز ازدواج آسمانی حضرت زهرا(س) وحضرت علی(ع) سروده زیر برگ سبزی است تحفه درویش:
فرشتگان خدایی به عرش رحمانی
همه به حال شعف در پی چراغانی
به کف زنی شده مشغول بهر پیوندی
ومی کنند به سوی زمین گل افشانی
در آسمان مدینه زنند بال وپری
به دور خانه طاها(ص)حبیب ربانی
به روز اول ماهی که هست ذی الحجه
مدینه گشت مهیا برای مهمانی
مدینه غرق سرور است بهر پیوندی
میان دو گل خلقت کمال انسانی
یکی بود گل دردانه رسول خدا(ص)
یکی بود علی (ع)آن شهریار ایمانی
بخواند خطبه پیمبر برای این پیوند
ودست بدست بداده دویار جانانی
نهال پاک امامت برفت در دل حاک
که رفته رفته دهد میوه های روحانی
بسی رضایت پروردگار حاصل شد
زازدواج پر از سادگی وآسانی
زوصلتی که شود در تمامی اعصار
نمونه ای ز بهین شیوه مسلمانی
الا تو حضرت صاحب (عج)عطا نما صله ای
به شاعری که کند اینچنین ثنا خوانی
اسماعیل تقوایی