نقد ادبی دانش كاربردی شناسایی, تجزیه و تحلیل, سنجش و ارزیابی آفریده های ادبی است. این دانش امكان تفسیر , تحلیل و تاًویل یك تاً لیف ادبی را فراهم می آورد, و ابزار مناسبی است برای باز كردن گره های كور یك متن ادبی, توضیح و تشریح پیچیدگی های آن , آشكار ساختن جنبه های پوشیده و پنهان آن, و پرتو افكندن بر تاریكناهای آن.
علاوه بر این ها, نقد ادبی روشی است برای سنجش ارزش و مقام یك اثر ادبی, و تشخیص و تمیز عیب ها و حسن ها, قوت ها و ضعف ها, و زشتی ها و زیبایی های آفریده های ادبی و شناسایی سرچشمه های این ارزش های مثبت و منفی.
هم چنین نقد ادبی قوانین,موازین و دلایل مقبولیت و مطرودیت آثار ادبی را مورد مطالعه قرار می دهد, حقیقت هنری را در یك اثر ادبی می شناسد و می شناساند, ارزش های نهفته و نامكشوف آن را كشف و آشكار می سازد, و سره را از ناسره , و قوی را از ضعیف در آثار ادبی جدا می سازد و تفكیك می كند.
همان گونه كه دانش و روش عیارسنجی به زر شناس اجازه و امكان می دهد كه عیار زر را بسنجد و زرناب و خالص را از زر ناسره و تقلبی تمیز دهد, دانش و روش نقد ادبی نیز همین امكان را برای ادب شناس و ناقد فراهم می آورد و به او اجازه می دهد كه عیار یك تاًلیف ادبی را بسنجد.
و افزون بر این ها كه گفته شد, نقد ادبی, آفریده های ادبی را از جنبه های گوناگون مورد بررسی, تحقیق و تدقیق قرار می دهد, ریشه ها و سرچشمه های آفرینندگی را در آن ها جستجو و دنبال می كند, رابطه ی اثر را با ذهن, روان و شخصیت خالق آن بررسی می كند و جنبه هایی از این رابطه ی پیچیده و پوشیده را كه حتی بر خود صاحب اثر نیز آشكار نیست بر او و خوانندگان اثر فاش می سازد, روابط متقابل اثر را با محیط , جامعه و تاریخ مورد مداقه قرار می دهد, تاً ثیراتی را كه اثر ادبی از ذهنیات خودآگاه و ناخودآگاه و روحیات فردی و اجتماعی, و بینش و نگرش پدید آورنده ی آن پذیرفته است , بررسی و تحلیل می كند, به تاًثیرات و الهاماتی كه از دیگر آثار ادبی پذیرفته توجه می كند , اثر ادبی را از نظر شكل و ساختار, موضوع و مضمون, زبان و بیان, صناعت های به كار رفته در آن , جایگاهش در میان سایر آثار وسبك ها یا مكتب های ادبی موجود بررسی می كند, و میزان و كیفیت نوآوری ها و ابداعات و ابتكارات خلاقانه و هنری آن را می سنجد.
نقد ادبی پل ارتباطی و حلقه ی واسطه بین اثر ادبی و خواننده یا شنونده ی آن است و می كوشد تا با پرتو افكندن بر تاریكی های اثر و روشن ساختن سایه های محو آن, لطافت ها, ظرافت ها, زیبایی ها, هنر نمایی ها, جنبه های بدیع و اصیل یك آفریده ی ادبی و ریزه كاری ها و صنعت گری های آن را كه ممكن است مخاطب معمولی به آن توجه و التفات لازم را نداشته باشد و در مطالعه ی اثر از آن ها غافل و بی نصیب بماند, بر او روشن و آشكار گرداند, هم چنین عیب ها و نقص های اثر, و كاستی ها و سستی ها و گنگی های آن را نیز برملا كند, و بر مبنای مجموعه ی این معایب و محاسن آشكار و پنهان, ارزش و عیار نسبی اثر را روشن گرداند.
نقد ادبی در پشت ظاهر اثر ادبی به باطن آن می پردازد, در پس رو ساخت ها به زیر ساخت ها توجه می كند, بنیاد ها و شالوده ها و پایه های عینی و ذهنی اثر را شناسایی می كند و میزان استحكام و استقامت آن ها را می سنجد, در زیر لایه های بیرونی اثر به لایه های درونی و ارتباط آن ها با هم و با لایه های بیرونی, و در پس جریان های سطحی به جریان های عمقی و سرچشمه های پیدایش آنها و مسیر ها و مجراها و مقصد های آن ها می پردازد و ارتباط شاخه های آشكار را با ریشه های پنهانشان بررسی می كند.
نقد ادبی به اعتبار شناختی كه از قوانین و اصول سنجش و ارزیابی ادبی ارائه می كند, دانش است و به اعتبار روش های تشریحی و توصیفی خود در بررسی ویژگی های تاًلیفات ادبی روش و فن است و جنبه ی كاربردی دارد, به این دلیل دانشی كاربردی و عملی است.
نقد ادبی بر اساس این كه از كدام زاویه دید به اثر ادبی نگاه و بر مبنای چه موازینی آن را تحلیل و ارزیابی می كند به انواع گوناگونی بخش بندی می شود. نخستین و مهم ترین تقسیم بندی عبارت است از:
1 ـ نقد معنا شناسانه
2 ـ نقد زبان شناسانه
3 ـ نقد نماد شناسانه
نقد معنا شناسانه نقدی است كه در آن معیار و مبنای نقد, محتوای مفهومی و مضمون اثر ادبی است. در این شیوه نقد, اندیشه ها و عقاید مطرح شده در آفریده ی ادبی, معانی و مفاهیم ارائه شده در متن و رابطه ی فكری و بینشی آفریننده ی اثر با آن, به عنوان اصلی ترین شاخص و ملاك ارزیابی , مورد توجه و بررسی قرار می گیرد, و سایر عوامل تشكیل دهنده ی اثرـ مانند زبان, بیان, نماد ها, تصویر سازی ـ به عنوان عوامل فرعی , حاشیه ای و مكمل, طرف توجه هستند.
نقد زبان شناسانه نقدی است كه معیار و مبنای ارزیابی متون ادبی را در درجه نخست زبان و سپس بیان قرار می دهد و بر اساس معیار های زبان شناسانه اثر را ارزیابی و نقد می كند و سایر عامل ها, هم چون معنا و مضمون و نماد را فرع بر زبان می گیرد و در ارتباط با آن مورد توجه قرار می دهد. ویژگی های زبانی تاًلیف , انواع زبان ها و بیان های به كار رفته در اثر, رابطه ی این زبان ها با هم, رابطه ی این زبان ها با روحیات و مختصات روانی موًلف, تاًثیر پذیری زبانی موًلف از دیگر موًلفان و سایر آثار ادبی, جهانی بودن یا منطقه ای و بومی بودن زبان,ارتباط زبانی اثر با زبان عامیانه, زبان گفتاری و نوشتاری از مهم ترین مسائلی هستند كه این گونه نقد به آن می پردازد.
نقد نمادشناسانه نقدی است كه در آن معیار و مبنای نقد, ارزش ها و ویژگی های نمادین اثر و ارتباط لایه های نمادین با لایه های معنایی آن است, این نقد بر مبنای پردازش مجازها و استعاره ها در اثر ادبی و سطح تاًویل پذیری آن, و تفسیر و تاًویل عناصر نمادین اثر, به ارزیابی و داوری ارزش های یك آفریده ی ادبی می پردازد.
نقد ادبی را می توانیم به صورت زیر نیز به دو بخش تقسیم كنیم:
1 ـ نقد درون گرایانه
2 ـ نقد برون گرایانه
نقد درون گرایانه نقدی است كه در آن معیار و مبنای نقد, اجزاء و عوامل و عناصر درونی اثر, اعم از ساختار, زبان, بیان, معنا و مانند آن ها, در ارتباط های متقابل تنگاتنگ و منسجم با یكدیگر است و تركیب ها و هماهنگی های این اجزاء و عناصر را در نظر می گیرد و بر مبنای ویژگی های درونی و تاًثیرات متقابل اجزاء داخلی , تاًلیف ادبی را نقد می كند.
نقد برون گرایانه نقدی است كه اثر ادبی را بر مبنای روابط بیرونی آن و تاً ثیراتی كه از عوامل خارجی پذیرفته می سنجد و ارزیابی می كند. در این گونه نقد روابط تاًلیف ادبی با موًلف آن, زمان, مكان, محیط , تاریخ, جامعه و فرهنگ بررسی و تحلیل می شود و عوامل درونی اثر بر مبنای تاًثیراتی كه از عوامل بیرونی دریافت كرده و روابطی كه با آن دارد طرف توجه قرار می گیرد.
از دید گاهی دیگر نقد ادبی را می توان به گونه های زیر تقسیم بندی كرد:
نقد تفسیری ـ نقد تحلیلی ـ نقد تاًویلی ـ نقد تطبیقی ـ نقد ساختار گرایانه ـ نقد شكل گرایانه ـ نقد تاًلیفی یا التقاطی.
نقد تفسیری می كوشد بر اساس نمای ظاهری و لایه های بیرونی اثر ادبی, از باطن و لایه ها و جریان های پنهان و درونی اثر تفسیری منطقی و موجه ارائه دهد.
نقد تحلیلی به تجزیه و تحلیل پیچیدگی ها وعوامل سخت فهم یا دیر فهم اثر ادبی می پردازد و می كوشد برای حل مسائل و معضلات آن راه حل های مناسب طرح كند.
نقد تاًویلی به تاًویل ایهام ها و استعاره ها و مجازهای اثر ادبی می پردازد و می كوشد تا بر جنبه های تاریك, پشت سایه پنهان , پوشیده, و ناپیدای اثر پرتو افكند و آن ها را آشكار سازد.
نقد تطبیقی می كوشد تا مطابقت های اثر ادبی را با سایر آثار ادبی و تاًثیر پذیری های آن را از عوامل گوناگون, مانند عناصر روانی و شخصیتی موُلف, عوامل محیطی و اجتماعی دریابد و در نظر بگیرد.
نقد ساختار گرایانه به ساختار اثر ادبی و روابط بین اجزای ساختاری مانند روابط بین شكل و محتوی, رو ساخت و زیر ساخت , اجزاء و كل اثر می پردازد و آن ها را بررسی می كند.
نقد شكل گرایانه شكل اثر ادبی را هدف اساسی توجه نقد آمیز و بررسی انتقادی قرار می دهد و آن را ملاك و معیار ارزیابی خویش قرار می دهد.
نقد تاًلیفی درهم آمیزه ای از همه ی گونه های برشمرده ی نقد است و می كوشد تا بین دیدگاه های مختلف نقد تاًلیف و تلفیق و تعادل ایجاد كند.
نقد ادبی با سایر دانشها و گستره های شناخت نیز در ارتباط تنگاتنگ است و از دستاوردهای این دانشها و معاریف در ارزیابی و سنجش خویش بهره برداری می كند. از این دیدگاه نقد ادبی می تواند دارای یكی از گرایش های زیر باشد:
نقد جامعه شناسانه ـ نقد روان شناسانه ـ نقد معرفت شناسانه ـ نقد زیبایی شناسانه ـ نقد تاریخی ـ نقد اخلاقی .
معیار و مبنای نقد جامعه شناسانه مصادیق و مضامین اجتماعی اثر ادبی و روابط متقابل اثر با جامعه و تاًثیر گذاری این دو بر هم است.
نقد روان شناسانه به سرچشمه های روانی اثر ادبی و تاًثیر پذیری آن از ویژگی های روانی فردی و اجتماعی خالق اثر و محیطش می پردازد.
معیار و مبنای نقد معرفت شناسانه محتوای شناختی و آگاهی های گوناگونی است كه در اثر ادبی نهفته است و به مخاطب آن منتقل می شود.
نقد زیبایی شناسانه بیشتر به ویژگی های استه تیكی اثر ادبی و ظرایف و لطایف و دقایق و بدایع هنری و مبتكرانه ی اثر ادبی می پردازد.
نقد های تاریخی و اخلاقی نیز تاًلیف ادبی را از دیدگاه خاص خود و به عنوان موضوعی تاریخی یا اخلاقی مورد توجه قرار می دهند.
نقد ادبی را از دیدگاه مخاطب آن نیز می توان به گونه های زیر تقسیم بندی كرد:
نقد نظری ـ نقد تقنینی ـ نقد توصیفی ـ نقد حكمی.
مخاطب اصلی نقد های نظری و تقنینی نویسنده یا سراینده ی اثر است و این گونه نقد ها با بررسی تئوری های نقد و قوانین و اصول آن می كوشند تا مصنف اثر ادبی را با خصوصیات یك اثر ادبی كامل و عالی و بی نقص , و ارزش های مثبت آنها آشنا كنند و از عیب ها و نقص ها و سستی ها و كاستی های احتمالی مبری گردانند.
مخاطب اصلی نقد توصیفی خواننده یا شنونده ی اثر است و نقد می كوشد معیارهای سنجش خوب و بد, و عیب و حسن اثر ادبی را به او بنمایاند و ذوق ادبی او را تربیت كند.
نقد حكمی تلفیقی از نقد نظری, نقد تقنینی و نقد توصیفی است و در آن نقد نظری به عنوان مقدمه و پیش درآمد نقد توصیفی قرار می گیرد و مخاطب آن نیز به طور عام همگان هستند.
نقد ادبی باید بی طرفانه, منصفانه, عینی , خالی از شائبه ی غرض ورزی و جانبداری باشد. اما چون نقد ادبی فرآورده ی پویش های ذهنی منتقد است نمی تواند این خصوصیت ها را به طور مطلق و خالص داشته باشد. در حقیقت هر منتقدی در هر نقدی هر چقدر بی طرف و به دور از جانبداری باشد, چون نمی تواند خودش نباشد, پس نمی تواند دید خاص خود و نگرش و بینش و طرز تلقی شخصی خودش را نداشته باشد و ذهنیت ها و ذوق و سلیقه ی خصوصی اش نیز خواه و ناخواه در نقدش راه می یابد, دخالت می كند, و عینیت غیر جانبدارانه ی آن را محدود می كند. با این حال ناقد باید بكوشد تا آنجا كه ممكن است با اثر ادبی عینی و به دور از پیش داوری , جانبداری و غرض ورزی روبرو شود و نقدش تا حد امكان منصفانه و بی طرفانه باشد.