كـالبد شكـافى نمـاز
****************
نماز از فروع دین است. تعاریف عمدهاى از این فریضه الهى در قاموس مأخذ دینى ، مشهود بوده كه دسته بندى آنها باعث ازدیاد كمالات مؤمن نسبت به قانونگذارى آن است. بین حقیقت تشریع آن و اجراى ظاهرى و نمایشى این ستون اعتقادات اسلامى، تضادها و تفاوتهاى بسیارى مىباشد كه تعجّب ناظران خارجى و تحلیلگران بیگانه را فراهم آورده، چرا كه با توجّه به عناوین موضوعه در خصوص عالىترین واسطه فیض ربوبى، بازدهى متعارف مربوطه در كمترین سطح عملى آن، هیچگونه تناسبى را ملموس نمىدارد. وقتى به نقد و تجزیه دائرةالمعارف نماز مىنشینید، پى به آلبومى از اصلاحات فردى و اجتماعى این سرلوحه محاكمات اخروى مىبرید ولى از بازدهى در كرانههاى اجتماع مسلمین ، خبرى نمى یابید و ناهمگونىهاى جارى، تعبیرى جز گریز از مفاهیم نماز نخواهد داشت كه صلاة را مَسلخ عشق باید دانست كه در آن، هر الهه تصنّعى، قربانى شده و كاندید معراج ، به حال و هوایى سواى تعلّقات زمانى و مكانى خویش نیاز داشته و با انرژى تكبیر، وداعى حقیقى با عصر ظلمانى غیبت نموده و پا در جاى پاى ملائك گذاشته و ویژگى پرواز بر بالكان سماوات را از موجودات لطیف گرفته و لواىِ مَنْ كانَ یَرجُوا لِقاءَ رَبِّه را در طبقات عُلیا به اهتزاز درآورده و چنین وانمود كرده كه قصّه لاتَنْفُذُونَ اِلاَّ بِسُلْطان را مىشود با اعجابانگیزترین وسایل ابتدایى، انشاد نمود. پس لزوماً براى درك سكوى صعودِ اِنَّااِلَیهِ راجِعُون ، به این هفده ركعت فریضه به دیده منصفانه ترى بنگرید و در اقامه آن از ششدانگ حواسّ خود استفاده نمایید و حرمت بیعت با خداوند را پاس دارید و حقّ ودیعه الهى را اداء نمایید و شیطان را در پنج وعدهاش، با اهتمام اعضاء و جوارحتان، رجم كنید و اكنون با فرصتى كوتاه، به تحلیل آیات مربوطه مىپردازیم تا شاگردان و شیفتگان علوم اوّلین و آخرین ، به مدارج تخصّصى توحیدى ، نایل آیند.
۱- فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلّى ( قیامت ۳۱ ) :
صداقت، مقدّمه قرابت است، صادقُ الوَعد، گرویدهاى است كه ساعات تجدید میثاق را با پروردگارش فراموش نمىكند و حاضر به تعویق این تمدید تعهّد بندگى نمىباشد. پس آنكس كه از اقامه صلاة ، طَفره مىرود ، بىشك قابل اعتماد نخواهد بود و طبیعى مىباشد براى فردى كه با خداى خود جفا كند ، با دیگران چِها كند !
۲- وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّه فَصَلّى (اعلى ۱۵ ) :
بردن نام صانعى بىبدیل ، ذوق مىخواهد و نوعى حقشناسى نسبت به روزى دهندهاى است كه با مهربانى و قدرت ، سفره دارى مىنماید و در رشته حیوان شناسى، نمك شناسى را باید از سگ آموخت كه با اندكى استخوانِ ناقابل ، دنیایى از وفادارى و آستانبوسى را نمایش مىدهد. پس شایسته است كسانى كه به برخى موجودات، علاقه دارند ، از صفات نیك و مشهور آنها در خودسازى ، بهره بردارى نمایند.
۳- اِنَّ اللّهَ وَ مَلائِكَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ ( احزاب ۵۶ ) :
جاى بسى تأمّل است كه مقام مُصلّین ، به حدّى بلند مرتبه و عالى مقدار است كه حضرت حق ، با تمامى صفات عظیم و انحصاریش ، به آن منتسب مىگردد و در این مبحث، اعلان تصلیه مىكند و به تَبع آن قدرتمدار بىهمتا، فرشتگان مقرّبش نیز، اعلام صلاة مىنمایند.
۴- فَنادَ تْهُ الْمَلئِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلّى فِى الْمِحْرابِ ( آل عمران ۳۹ ) :
مریم مقدّس از جمله نمازگزارانى بوده كه ساعتها به خلوت دل نشسته و با معبود زیبایش راز نهان گفته و مورد غبطه ملائك قرار داشته و در برابر تحرّكات شیاطین ، ایستاده و نمازخانه را به حربگاه تبدیل كرده و قبض تربیتى ما از چنین تصویر عرفانى ، آن است كه حضورى فعّال و همه جانبه در عرصه عبادات ، داشته باشیم و اجازه ندهیم تا ابلیس مدلّس ، به هرج و مرج ضمایر دست نخورده و معنویمان ، مبادرت نماید.
۵ - هُوَ الَّذى یُصَلّى عَلَیْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ ( احزاب ۴۳ ) :
انسانِ رسته از تسلسل خود پرستى ، به رتبهاى مى رسد كه خالقش به او سلام مىدهد و حاملین سریر فرماندهى را امر به تسبیح او مىنماید تا كافّه موجودات عالَم بدانند كه این ذرّه ناچیز، در فضاى لایتناهى، به كدامین منزلت و مكرمت رسیده و مىتوان گفت اعظم نِعمَ الدّارَین، همین هدیه و عطاى سرمدى مىباشد.
۶- خُذْ مِنْ اَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُ هُمْ وَ تُزَكّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ ( توبه ۱۰۳ ) :
تصدّق، دروازه تطهیر است و همان طورى كه اجسادمان به پاكیزگى نیاز دارند، ارواحمان به طریق اُولى ، به اصلاحات محتاجند و شستشوى روح در قالب از خودگذشتگى، صورت مىگیرد و زمانى كه حاضر به تنصیف مال شوى و لذایذ زندگى را با همنوعانت تقسیم كردى ، مفتخر به اخذ گذرنامه مىگردى و از زباله دان خاكى ، به گشت و گذار ملكوتى مىروى و آنچه نادیدنیست آن بینى و به گواهینامه عبودیّت ، متبرّك مىشوى.
۷- فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ ( كوثر ۲ ) :
در تشكیلات عبادى، به كشتن خودخواهى نیازمندید تا خداى را در اریكه ولایتش زیارت كنید و كلمه نَحْر به دو معنى آمده، یكى قربانى كردن شتر كه شكل رقّتبارى داشته و داراى واكنشهاى سازنده در روحیّات نمازگزار است و دیگرى به مفهوم ابراز تسلیمیّت نفْس در برابر مخاطب متكبّر و جبّار است.
۸- یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ ( بقره ۳ ) :
اگر از شما سؤال شود كه در حین نماز ، كدامین مخاطب را مىبینید و با چه شخصیّتى صحبت مىكنید؟ چه مىگویید؟ اصالت و صلابت نمازگزار، در همین مهم است كه غرق در مناجات مىشود با مصاحبى كه وى را نمىیابد ، امّا سلّولهاى مغزى او به انوار و اصوات غیبى، مراقب است و به شكلى در عرض حال خود خاشع و خاضع بوده كه هر بیننده را به واكنش مىكشاند.
۹- اَقیمُوا الصَّلوةَ وَ اتُوا الزَّ كوةَ وَ ارْ كَعُوا مَعَ الرّاكِعینَ ( بقره ۴۳ ) :
فلسفه جماعت در تدوین این حكم حاكم حكیم ، حاكى از تبلور یكرنگى و یكنواختى امّت اسلامى بوده و تأثیرگذارى آن به مراتب از اقامه انفرادى ، سریعتر و رساتر مىباشد.
۱۰- وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ ( بقره ۴۵ ) :
صَبر و صلاة ، مقارن و معادل یكدیگرند كه بازدهى نماز در مداخل مُصلّى به ازدیاد و ارتقاى بردبارى او منجر مىگردد و تا نِصابى كه در فاصله بین دو نماز قرار دارد، در هیچ شرایطى از كوره درنمىرود و صبورى را طرد نمىنماید.
۱۱- حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلوةِ ( بقره ۲۳۸ ) :
اگر ركعات نماز را قطعات گنجینههاى نایاب بدانید، در حفظ و حراست آن، از هر تهدید درونى و برونى مىكوشید و هرگز اوقات آن را به فراموشى نمىسپارید.
۱۲- لا تَقْرَ بُوا الصَّلوةَ وَ اَنْتُمْ سُكارى (نساء ۴۳ ) :
در حالات مستى، از ورود به سفینه معراجیّه بپرهیزید و به یاد آورید همانطورىكه یك فضانورد ، نیازمند به هوش و حافظه قوى مىباشد، عازم دیار سماوى هم به هوشیارى و حواسّ جمع، محتاج است و اگر مخاطب وحى در این آیه، هر نوع سُكرى باشد كه باعث تعطیلى مشاعر و محاضر آدمى گردد، آن هنگام مدار مخاطرات منظوره باز شده و شامل هر شهوتى مىشود كه موجب اشتغال فكر و ذهن نمازگزار شود.
۱۳- اِنَّ الصَّلوةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنینَ كِتاباً مَوْقُوتاً ( نساء ۱۰۳ ) :
نماز را صحیفهاى بدانید كه به تداوم در تقریر است و دفترى قلمداد نمایید كه از بدو تكلیف ، گشوده شده و تا دیرباز در حال نگارش مىباشد و پس از مرگ نیز اوراقش به كار مىآید و منافع صاحبش را رقم مىزند.
۱۴- اِذا قامُوا اِلَى الصَّلوةِ قامُوا كُسالى ( نساء ۱۴۲ ) :
از نشانههاى منافقین آن است كه به زور، تن به موازین شریعت داده و در مقاصد سیاسى و نفْسانى، اداى نمازگزاران را درمىآورند و هرگز كامى از این مائده لاهوتى نمىبرند.
۱۵- وَالْمُقیمینَ الصَّلوةَ ( نساء ۱۶۲ ) :
بیایید و سجّاده در اقامتگاه عابدین افكنید و یار دائم مكبّرین باشید.
۱۶- اِذا نادَ یْتُمْ اِلَى الصَّلوةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ( مائده ۵۸ ) :
ناباوران ابدیّت، این وسیله نجات را به تمسخر گرفته و مراتب آن را ریشخند كرده و با اهداف شیطانى خود ، مورد بهره ورى سوء قرار مىدهند.
۱۷- وَ اَوْصانى بِالصَّلوةِ ( مریم ۳۱ ) :
همواره توصیه به اقامه نماز شده و وصیّت هر پیامبرى در اجراى این تظاهرات مخلصانه مىباشد.
۱۸- اَضاعُوا الصَّلوةَ ( مریم ۵۹ ) :
نابخردان بخت برگشته ، حقّ نماز را تضییع كرده و به امواج خروشان وجدان خویش ، پشت مىكنند.
۱۹- اَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكْرى ( طه ۱۴ ) :
با استفاده از تركیبات نماز، به تكلّمات ماوراء برخیزید و با آفرینشگر بىمثال ، گفتگو نمایید.
۲۰- اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ ( عنكبوت ۴۵ ) :
این واجب را دارویى بدانید كه كلّ بدنتان را ضدّعفونى كرده و از ورود میكروبهاى نابكار، ممانعت مىنماید و از اشاعه گردنكشى عمومى ، جلوگیرى خواهد نمود.
۲۱- اَلَّذینَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ ( معارج ۲۳ ) :
مداومت بر بیعت ، سرنوشتساز است نه آنكه گاهى در بىكارىها به میان آید و در سرگرمىهاى روزمرّه به انزوا خیزد. دوام و بقاء در اجراى نماز، حائز اهمّیّت مىباشد.
۲۲- فَوَیْلٌ لِلْمُصَلّینَ اَ لَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ( ماعون ۴ و ۵ ) :
واى بر اهل نماز كه اركان این عُرْوَةِ الوُثْقى را ناچیز انگارند و تكبیر و تسلیمش را حقیر پندارند!
۲۳- اِنَّ صَلاتى وَ نُسُكى وَ مَحْیاىَ وَ مَماتى لِلّهِ ( انعام ۱۶۲ ) :
یك عابد در مناسك شریفه، خویش را از هر عاملیّتى خلْع كرده و از خود بیگانه گشته و پا به پلّكان فنا نهاده و مدهوش غریوِ لَبَّیك یا عَبْدى شده و لذا از شدّت خودستیزى ، ترك منیّت نموده و در كِسوت عِبادالرّحمان، به رژه رَبُّنا وَ رَبُّ الْمَلائِكةُ وَ الرّوُح مىپردازد.
خوشا آنان كه دائم در نمازند كه حَمد و قُل هُوَ اللَّه كارشان بى
منبع : کتاب بارانی در کویر سوخته
اثر آیت الله سید محمدحسین کاظمینی بروجردی
کدام جمعه دعا مستجاب خواهد شد سوار صاعـقه پا در رکـاب خواهد شد
یابن الحسن آقا جان
کدام جـمعه ز تاثیر تابـش خـورشـید دلی که یخ زده از قصه آب خواهد شد
کدام جـمعه ز عطر بهشتی گل یاس بـهـار غـرق شـمـیـم گـلاب خـواهـد شد
کدام جـمعه بگو یا مـحـول الاحـوال در آسـمـان و زمـیـن انـقلاب خواهد شد
کدام جمعه می آیی آقام آقام...اگه می خوای گریه کنی این دستتو مشت کن بزن تو سینه بگو ای غریب آقام آقام
قربون شال سیات برم ، این جمعه کجا سینه می زنی آقا جان...
آقام آقام آقام...
کدام جمعه به خورشید می خورد پیوند کدام جـمعـه پـر از آفـتـاب خـواهـد شد
سید ابن طاووس صاحب کتاب " لهوف " اون کتاب ارزشمندی که سند افتخار شیعه است ،
می گه رفتم از پله های سرداب غیبت سامرا پایین (خدا روزیت کنه سامرا ، یه جمعه با
هم بریم از این پله ها پایین آقامونو ببینیم انشا الله...) سید ابن طاووس می گه اومدم یه لحظه،
پرده از مقابل دیده گانم رفت ، دیدم یه گوشه سرداب عزیز دل فاطمه سجادشو پهن کرده ،
دستاشو بلند کرده ، (یعنی می شه من ببینم یه روز آقام داره نماز می خونه ، شب جمعه است
اونا که با آل یاسین رفیقن دل بدن)
سلام من به همه حالات تو
سلام من به تو آقا
سید ابن طاووس میگه دیدم قنوت گرفته زیر لب داره این ذکر رو زمزمه می کنه می گه ،
(ببین کجا آقا به فکر تو هست) دیدم آقا می گه :خدای من شیعیان من از منند ، از زیادی
گِل من خلق شدند و با محّبت من گِلشون اجینه ، دیدم می گه خدای من شیعیان من..شیعیان من...
(به خدا آب باید بشی ، باید از خجالت بمیریم وقتی آقامون این جوری حرف زده)
میگه گفت: خدایا شیعیان من اون شیعیان که می گه از منند ، از زیادی گِل منند با آب محبت من
آجین هستند ، میگه خدایا شیعیان من به اعتکای محبت من می رند گناه می کنند به اعتکا به پشتوانه
دوستی من می رند گناه می کنند ، امّا خدا اینا شیعیان منند ، اینا تو دلشون مهر مادرم زهراست ،
خداااا.....عجب آقایی داریم من و تو.......بین همه اربابا تک........
صدا زد خدا از حسنات(از خوبی ها) من مهدی بردار از سئیات(بدی های) شیعیان من کم کن
من دلم نمیاد شیعیانم تو آتیش بسوزند.آقاااااااا
منبع : www.amamreza110.blogfa.com