تبریک و تسلیت
از جنس آسمان (نامه ای از سید مهدی شجاعی به ...)
دخترها جنسشان از جنس گوهری است که این گوهر، دردانه آفرینش است. محبوبترین مخلوق خداست. درست مثل یک گل که خدا اول او را آفریده باشد و بعد جهان را به مثابه گلدانی برای وجود او طراحی کرده باشد.خودش تصریح کرده است که اگر به خاطر گل جمال او نبود، جهان را نمیآفریدم. اگر مردان و حتی بزرگترین مردان، صنعت خداوندند، بانوی ما هنر خداوند است.اگر حضرت محمد (ص) عقل آفرینش است و مولا علی (ع) قلب آفرینش، زهرای مرضیه جگر خلقت است. (و جگر خلقت را خون کردند آنها که... بماند)
روز دختر مبارک
پنج شنبه 7/7/1390 - 8:47
اهل بیت
سلام
میلادخانم فاطمه معصومه ، کریمه اهل بیت رو اول از همه محضر مبارک امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف تبریک و تهنیت عرض می نمایم .
خدمت شما مخاطبان نیز این مولود مبارک و همچنین روز دختر رو تبریک و شادباش عرض می کنم .
ان شاء الله در سایه کرامت این خانم بزرگوار دلهای ما پر از نور معرفت و عشق به خدا بشه .
و ما بزودی ان شاء الله شاهد ظهور امام زمان ، ابا صالح المهدی باشیم .
پنج شنبه 7/7/1390 - 8:43
ازدواج و همسرداری
سلام
مطلب زیر در مورد روز عشق ( اروپایی و ایرانی) است .
ولی من می خوام بگم بهترینش همون روز عشق اسلامی یعنی روز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) است چون در صورتی که این حضرات الگوی ما جوانان باشند سعادت دنیا و آخرتمون تضمین شده است . ان شاء الله
ربنا هب لنا من أزواجنا وذریاتنا قرة أعین واجعلنا للمتقین إماما
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد تنها مدت کمی به اواخر بهمن ماه و اواسط ماه فوریه باقی مانده که
روز عشق فرنگی (ولنتاین) و روز عشق ایران باستان (سپندارمذگان) به فاصله ی چهار
روز از هم قرار دارند ۲۵ بهمن ماه (ولنتاین) را به عشقمان تبریک بگوییم یا ۲۹ بهمن ماه (سپندارمذگان) را؟ مرغ همسایه دوباره هیبت غاز به خود گرفته است چند سالی است که ۲۵ بهمن (۱۴ فوریه) روز ولنتاین و خرید گل و عروسک ، شکلات و … در کشورمان باب
شده است . اکثر جوان ها بدون اطلاع از اینکه اصلا این ولنتاین خوردنی یا پوشیدنی
است، فقط می دانند که در این روز باید برای کسانی که دوست دارند هدیه بخرند. ولنتاین چیست؟ در قرن سوم میلادی که مطابق می شود با اوایل امپراطوری ساسانی در
ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده است به نام کلودیوس دوم . کلودیوس ، عقاید
عجیبی داشت، از جمله اینکه سربازی خوب خواهد جنگید که مجرد باشد؛ از این رو ازدواج
را برای سربازان امپراطوری روم قدغن می کند. کلودیوس به قدری بی رحم و فرمانش به
اندازه ای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان نداشت. اما کشیشی به نام
والنتیوس (ولنتاین)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می کرد.
کلودیوس دوم از این جریان خبر دار می شود و دستور می دهد که ولنتاین را به زندان
بیاندازند. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق با قلبی عاشق اعدام می شود.
بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می دانند و از آن زمان نهاد و سمبلی
می شود برای عشق. اما متاسفانه و با کمال تعجب، ایرانیان ِ امروز، با بیش از
چهارهزارو پانصد سال تمدن، برگزاری جشنها و مناسبتهای بیگانه را نشانه ی تمدن و
فخر می دانند! همه اسم "ولنتاین" را شنیده اند و مراسم آن را مانند سایر
بیگانگان بجا می آورند، ولی تا به حال اسم "سپندارمذگان" به گوششان هم
نخورده است . "سپندارمذگان" چیست؟ در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست
قرن پیش از میلاد، یعنی حدودا دوهزار سال پیش از تولد ولنتاین، میان آریائیان روزی
موسوم به روز عشق (سپندارمذگان یا اسفندارمذگان) بوده است. این روز در تقویم
زرتشتی مصادف است با پنجم اسفند ماه و در تقویم جدید ایرانی، که شش ماه اول سال سی
و یک روز حساب میشود، شش روز به جلو آمده و دقیقا مصادف میشود با ۲۹ بهمن، یعنی چهار روز پس از
روز ولنتاین فرنگی. زرتشیان جشن سپندارمذ (سپندارمذگان – روز زن و روز زمین) را
هرساله در پنجم اسفند ماه برگزار میکنند. در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب میکردند و علاوه بر اینکه
ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. بهعنوان مثال روز اول
«روز اهورامزدا»، روز دوم، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است،
روز سوم اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز
چهارم شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم
«سپندارمذ» بوده است. "سپندارمذ" لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس،
فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق میورزد. زشت و
زیبا را به یک چشم مینگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد.
به همین دلیل در فرهنگ ایران باستان "سپندارمذ" را بهعنوان نماد عشق میپنداشتند.
پسوند "گان" هم به معنی "جشن" است، و در نتیجه
"سپندارمذگان" به معنی "جشن سپندارمذ" (جشن روز زن و زمین)
است. در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی میشده است که در همان روز که
نامش با نام ماه مقارن میشد، جشنی ترتیب میدادند متناسب با نام آن روز و ماه.
مثلاً شانزدهمین روز هر ماه "مهر" نام داشت که در ماه مهر، «مهرگان» لقب
میگرفت. همین طور روز پنجم هر ماه "سپندارمذ" یا
"اسفندارمذ" نام داشت که در ماه دوازدهم سال که آن هم
"اسفندارمذ" نام داشت، جشنی با همین عنوان میگرفتند. "سپندارمذگان" جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در
کنار هم معنا پیدا میکردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه میدادند.
مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها
اطاعت میکردند. جشن "سپندارمذگان" یا "اسفندگان"، روز
گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده است. در باور ایرانى مرد داراى قدرت مردانگى و تفکر و خردورزى بیشترى است،
در برابر آن زن نیز داراى مهر ورزى،
عشق پاک، پاکدامنى و از خودگذشتگى فراوان ترى است که هر یک از این دو به تنهایى راه به جایى نبرده و حتى روند پویایى گیتى را
هم به ایستایى مى کشانند. اگر مردان بدنه
هواپیماى خوشبختى اند، زنان موتور آن اند که پیکره بى موتور و موتور بى بدنه هیچ کدام به تنهایى به اوج سعادت نمى رسند
بلکه ذره اى حرکت و جنبش هم
برایشان ناممکن است. اشوزرتشت خوشبختى بشر را وابسته به میزان دانش و خرد انسان مى داند نه جنسیت و قومیت و رنگ و نژاد و از دیدگاه وى همه
انسان ها _ همه زنان و
مردان _ داراى حقوق برابرند. او دختران را در گزینش همسر آزاد شمرده و عشق پاک و دانش نیک را دو معیار اصلى مى داند و خوشبختى همسران جوان را
در زندگى زناشویى در این مى داند که هر
یک بکوشند تا در راستى از دیگرى پیشى جویند. ملت ایران از جمله ملت هایی است که زندگی اش با جشن و شادمانی پیوند
فراوانی داشته است، به مناسبت های گوناگون جشن میگرفتند و با سرور و شادمانی
روزگار میگذرانده اند. این جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگی، خلق و خوی،
فلسفه حیات و کلاً جهانبینی ایرانیان باستان است. شاید هنوز دیر نشده باشد که روز عشق را از 25 بهمن (ولنتاین) به 29 بهمن
(سپندارمذگان ایرانیان باستان) منتقل
کنیم این ایمیل را به تمام ایرانیانی که می شناسید بفرستید | |
شنبه 2/11/1389 - 10:13
شعر و قطعات ادبی
کاش می شد که کسی می آمد
این دل خسته ی ما را می برد
چشم ما را می شست
راز لبخند به لب می آموخت
کاش می شد دل دیوار پر از پنجره بود
و قفس ها همه خالی بودند
آسمان آبی بود
و نسیم روی آرامش اندیشه ی ما می رقصید
کاش می شد که غم و دلتنگی
راه این خانه ی ما گم می کرد
و دل از هر چه سیاهی ست رها می کردیم
و سکوت جای خود را به هم آوائی ما می بخشید
و کمی مهربان تر بودیم
کاش می شد دشنام، جای خود را به سلامی می داد
گل لبخند به مهمانی لب می بردیم
بذر امید به دشت دل هم
کسی از جنس محبت غزلی را می خواند
و به یلدای زمستانی و تنهائی هم
یک بغل عاطفه گرم به مهمانی دل می بردیم
کاش می فهمیدیم
قد راین لحظه که در دوری هم می راندیم
کاش می دانستیم راز این رود حیات
که به سرچشمه نمی گردد باز
کاش می شد مزه خوبی را
می چشاندیم به کام دلمان
کاش ما تجربه ای می کردیم
شستن اشک از چشم
بردن غم از دل
همدلی کردن را
کاش می شد که کسی می آمد
باور تیره ی ما را می شست
و به ما می فهماند
دل ما منزل تاریکی نیست
اخم بر چهره بسی نازیباست
بهترین واژه همان لبخند است
که ز لبهای همه دور شده ست
کاش می شد که به انگشت نخی می بستیم
تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم!!!
قبل از آنی که کسی سر برسد
ما نگاهی به دل خسته ی خود می کردیم
شاید این قفل به دست خود ما باز شود
پیش از آنی که به پیمانه ی دل باده کنند
همگی زنگ پیمانه ی دل می شستیم
کاش درباور هر روزه مان
جای تردید نمایان می شد
و سوالی که چرا سنگ شدیم
و چرا خاطر دریایی مان خشکیده ست؟
کاش می شد که شعار
جای خود را به شعوری می داد
تا چراغی گردد دست اندیشه مان
کاش می شد که کمی آینه پیدا می شد
تا ببینیم در آن صورت خسته این انسان را
شبح تار امانت داران
کاش پیدا می شد
دست گرمی که تکانی بدهد
تا که بیدار شود، خاطر آن پیمان
و کسی می آمد و به ما می فهماند
از خدا دور شدیم...
((کیوان شاهبداغی))
شنبه 8/8/1389 - 15:29
سخنان ماندگار
با سلام و آرزوی خوشبختی برای همه شما دوستان
این جملات رو تقدیم همه شما می کنم به امید اینکه همه خوشبخت شیم :
آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق میگردد
ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است
زیرا او دیگران را خوشبخت تر از انچه هستند تصور میکند
( مونتسکیو)
خوشبخت کسی است که راه قدر دانی از خدمت دیگران را بلد است
و شادی دیگران را به قدر شادی خود حس میکند
( گوته)
من دریافته ام که انسانی هر اندازه که مصمم به خوشبخت زیستن باشد
همان اندازه خوشبخت و سعادتمند زندگی خواهد کرد
( ابراهام لینکلن)
برای نیل به خوشبختی هیچ راهی خطاتر از
لذت طلبی و کوشش برای درک عیش و نوش و خوشیهای عالم نیست
( ارتور شوپنهاور)
غنچه خوشبختی در جای تاریک و بی صدا و گودی پنهان است
که بسیار نزدیک به ماست ولی ما کمتر از انجا می گذریم و ان دل خود ماست
( موریس متر لینگ)
خوشبختی یگانه چیزی است که می توانیم بی اینکه خود داشته باشیم
دیگران را از آن بر خوردار کنیم
( کارمن سیلوا)
خوشبخت کسی است که دم را غنیمت میشمارد و به خود میگوید
من امروز خوشم تا فردا چه پیش اید
( درایدن)
بسیاری از مردم خوشبختی را می جویند
مانند کسی که کلاه خود را که روی سرش می باشد می جوید
( لناو)
انسان در اغوش خوشبختی ،خوشبختی را جستجو میکند
( دشتی)
بشر به خوشبختی خیلی زود عادت میکند و چون خیلی زود عادت میکند
خیلی زود هم فراموش میکند که خوشبخت است
( اندره موروا)
یکی از راههای خوشبختی این است که
شخص نسبت به کوچکترین نعمتها شکر گذار باشی
( هرشل)
به دست آوردن آنچه را که ما آرزو داریم موفقیت است
اما چیزی را که برای به دست آوردن آن تلاش نمی کنیم خوشبختی است
( لوسیا)
انسان برای خوشبختی خلق شده و خوشبختی از راه کار مفید حاصل میشود
( ساموئل اسمایلز)
به عقب نگاه نکنید ممکن است خوشبختی را که رو به سوی شما دارد از دست بدهید
( ساچل پیچ)
خوشبختی چیزی نیست که ان را حس کنیم فقط باید ان را به یاد بیاوریم
( اوسکارو ایلد)
این قانون طبیعت است که هیچ کس به تنهایی نمی تواند خوشبخت باشد
بلکه خوشبختی و سعادت را باید در سعادت و خوشبختی دیگران جستجو کرد
( ویلیام شکسپیر)
__._,_.___
سه شنبه 13/7/1389 - 10:59
داستان و حکایت
روزی اسب كشاورزی داخل چاه افتاد . حیوان بیچاره ساعت ها به طور ترحم انگیزی ناله می كرد
بالاخره كشاورز فكری به ذهنش رسید . او پیش خود فكر كرد كه اسب خیلی پیر شده و چاه هم در هر صورت باید پر شود . او همسایه ها را صدا زد و از آنها درخواست كمك كرد . آن ها با بیل در چاه سنگ و گل ریختند
اسب ابتدا كمی ناله كرد ، اما پس از مدتی ساكت شد و این سكوت او به شدت همه را متعجب كرد . آنها باز هم روی او گل ریختند . كشاورز نگاهی به داخل چاه انداخت و ناگهان صحنه ای دید كه او را به شدت متحیر كردبا هر تكه گل كه روی سر اسب ریخته می شد اسب تكانی به خود می داد ، گل را پا یین می ریخت و یك قدم بالا می آمد همین طور كه روی او گل می ریختند ناگهان اسب به لبه چاه رسید و بیرون آمد
زندگی در حال ریختن گل و لای برروی شماست . تنها راه رهایی این است كه آنها را كنار بزنید و یك قدم بالا بیایید. هریك از مشكلات ما به منزله سنگی است كه می توانیم از آن به عنوان پله ای برای بالا آمدن استفاده كنیم با این روش می توانیم از درون عمیقترین چاه ها بیرون بیاییم
يکشنبه 11/7/1389 - 9:44
اهل بیت
فواید اعجاب انگیز زیارت عاشورا
حسین(ع) زیباترین واژه
هستی
حسین(ع) خون خدا و پسر خون خدا
حسین(ع) یعنی عشق، عشق به همه خوبی ها
حسین(ع) شخصیتی است که خداوند در روز عرفه نخست به زائران سیدالشهداء
نظر می کند بعد به زائران خانه خودش
حسین(ع) شخصیتی است
که خداوند ثواب زیارت قبر شش گوشه او را از زیارت خانه خودش بیشتر و افزونتر قرار
داده است.
حضرت
امام صادق(ع) فرموده: هرکس بوسیله خواندن زیارت عاشورا، جدم حسین(ع) را زیارت کند "
چه از راه دور یا نزدیک" به خدا قسم خداوند هر حاجت مادی و معنوی داشته باشد به او
می دهد.
چند
نکته در رابطه با این حدیث قابل ذکر می باشد:
اول اینکه گوینده مطلب یک امام معصوم است،
بنابراین خیلی قابل اهمیت می باشد.
دوم اینکه امام معصوم قسم می خورد که این
تأکیدی براینکه حتماٌ حاجت این شخص را خداوند خواهد داد.
سوم اینکه می توان در صورتی که امکان نداشته
باشد از نزدیک امام حسین(ع) را بوسیله خواندن زیارت عاشورا زیارت کند، از
راه دور این کار را انجام دهد.
چهارم اینکه حاجات مادی و معنوی بوسیله این
زیارت توسط خداوند برآورده می گردد.
برای رسیدن به مقام قرب الهی نیز وسائل گوناگون
وجود دارد ولی وسیله مطمئن، راحت، سریع و ... برای رسیدن به خداوند عشق به امام
حسین(ع) می باشد.
با عشق و ارادت به سالار شهیدان کربلا می توان سریعتر و مطمئن به هدف
رسید.
برای
رسیدن به محبت و عشق و علاقه امام حسین(ع) نیز راههای گوناگون وجود دارد ولی راهی
که سریعتر انسان می تواند بوسیله آن به بارگاه امام حسین(ع) راه یابد، و جزو
شیفتگان و عشاق سیدالشهداء گردد، از طریق خواندن زیارت عاشورا و خصوصاٌ مداومت به
خواندن این زیارت شریف می باشد.
دلایل مختلفی برای اثبات این ادعا وجود دارد که
عبارتند از :
1. زیارت عاشورا از احادیث قدسی می باشد. روایت صفوان در مورد زیارت عاشورا
بیان کننده این امر است که جبرئیل امین این زیارت را از طریق خداوند متعال برای
پیامبر(ص) قرائت نمود و این زیارت از طریق معصومین به امام باقر(ع) رسید و از طریق
این امام معصوم به دست شیعیان و دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت(ع) رسیده
است.
2. ائمه
ما شیعیان خصوصاٌ امام زمان(ع) تأکید به خواندن و مداومت به خواندن این زیارت شریف
داشته اند، چنانچه در ملاقاتی که سید رشتی با امام زمان(ع) داشته اند، امام زمان به
سید رشتی می فرمایند: که چرا عاشورا نمی خوانید و بعد سه بار می فرمایند عاشورا،
عاشورا، عاشورا.(مفاتیح الجنان- شیخ عباس قمی)
3. علماء وبزرگان ما نیز برخواندن عاشورا و مداومت
به آن تأکیدفراوان داشته اند و خود نیز این کار را انجام می داده اند و یکی از علل
موفقیت اکثر بزرگان و علماء خواندن زیارت عاشورا بوده است.
چه بسیار
زیبا است که انسان در هر زوز صبح 5 دقیقه از وقت خود را برای سالار شهیدان و زیارت
عاشورا قرار دهد. چه صبح و روز زیبائی خواهد بود روزی که با نام و یاد عزیز زهرا(س)
شروع شود.
مطوئن
باشید که امام حسین(ع) جواب سلام شما را می دهد. فقط باید دلت را پاک کنی تا جواب
سلام امام را بشنوی و یقین داشته باشید که جواب سلام را امام حسین(ع) می دهد، چون
جواب سلام واجب است و امام معصوم محال است ترک واجب نماید. فقط باید گوش ما شنوا و
لایق شنیدن جواب سلام ایشان باشد.
ائمه و زیارت
عاشورا
:
" امام محمد باقر(ع) به
علقمه فرمود: پس از آنکه به آن
حضرت با سلامی اشاره کردی، دو رکعت نماز بخوان و سپس زیارت عاشورا را بخوان. هنگامی
که این زیارت را خواندی در حقیقت او را به چیزی خواندی که هر کس از ملائکه که
بخواهند او را زیارت کنند، به آن می خوانند و خداوند برای تو هزار هزار حسنه می
نویسد و از تو هزار هزار سیئه محو می نماید و تو را هزار هزار مرتبه بالا می برد و
همانند کسانی می باشی که در رکاب آن حضرت به شهادت رسیدند. حتی در درجات آنها هم
شریک می شوی. " (کامل الزیارات- ص 74)
" امام صادق(ع) به صفوان می
فرماید: زیارت عاشورا را بخوان و
از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خیر را برای خواننده آن تضمین می کنم، اول
زیارتش قبول شود. دوم سعی و کوشش او شکور باشد. سوم حاجات او هرچه باشد از طرف
خداوند بزرگ برآورده شود و نا امید از درگاه او برنگردد زیرا خداوند وعده خود را
خلاف نخواهد کرد." (بحارالانوار-جلد 98-ص 300(
" در روایت دیگر می
خوانیم: اگر مردم می دانستند
زیارت امام حسین(ع) چه ارزشی دارد، از شدت شوق و علاقه می مردند و حسرت رسیدن به آن
پاداش ها، جسم و روح آنها را پاره پاره می کرد." (بحارالانوار-جلد 101 –ص
18(
در احادیث دیگرز از معصومین تأکید بر زیارت امام حسین(ع)
کرده اند که نمونه ای ازآنها ذکر می گردد:
- زیارت امام حسین(ع) مثل زیارت خدا در
عرش اوست.
- زیارت امام حسین(ع) بر هر مؤمنی که
اقرار به امامت ایشان داشته باشد، واجب است.(بحارالانوار-جلد 101 –ص 69(
- کسی که امام حسین(ع) را تنها برای رضا
و خوشنودی پروردگار، و نه برای کسب شهرت زیارت کند، خداوند تمامی گناهان او را پاک
می کند.(بحارالانوار-جلد 101 –ص 4(
- اگرکسی بدون عذر موجه امام
حسین(ع) را زیارت نکند، از اهل آتش خواهد
بود.(بحارالانوار-جلد 101 –ص 4(
- کسی که امام حسین(ع) را زیارت
نکند شیعه اهل بیت نیست.(بحارالانوار-جلد 101 –ص 4(
http://www.ashora.ir/
يکشنبه 28/6/1389 - 10:27
طنز و سرگرمی
می گویند “زن” ها در موفقیت و پیشرفت شوهرانشان نقش بسزایی دارند …
ساعد مراغه ای از نخست وزیران دوران پهلوی نقل کرده بود : زمانی که نایب کنسول شدم با خوشحالی پیش زنم آمدم و این خبر داغ را به اطلاع سرکار خانم رساندم.
اما وی با بی اعتنایی تمام سری جنباند و گفت: “خاک بر سرت کنند؛ فلانی کنسول است؛ تو نایب کنسولی؟!”
گذشت و چندی بعد کنسول شدیم و رفتیم پیش خانم. آن هم با قیافه ایی حق به جانب. ..
باز خانم ما را تحویل نگرفت و گفت: “خاک بر سرت کنند؛ فلانی معاون وزارت امور خارجه است و تو کنسولی؟!”
شدیم معاون وزارت امور خارجه که خانم باز گفت: “خاک بر سرت؛ فلانی وزیر امور خارجه است و تو …؟!”
شدیم وزیر امور خارجه و گفت: “فلانی نخست وزیر است … خاک بر سرت کنند!!!”
القصه آنکه شدیم نخست وزیر و این بار با گام های مطمئن به خانه رفتم و منتظر بودم که خانم حسابی یکه بخورد و به عذر خواهی بیفتد.
تا این خبر را دادم به من نگاهی کرد؛ سری جنباند و آهی کشید و گفت: “خاک بر سر ملتی که تو نخست وزیرش باشی!!!”
يکشنبه 7/6/1389 - 10:57
دانستنی های علمی
می
گویند، اگر كسی چهلروز پشت سر هم جلو در خانهاش را آب و جارو كند،
حضرت خضر به دیدنش میآید و آرزوهایش را برآورده میكند.
سی و نه
روز بود كه مرد بیچاره هر روز صبح خیلی زود از خواب بیدار میشد و جلو در
خانهاش را آب میپاشید و جارو میكرد. او از فقر و تنگدستی رنج
میكشید. به خودش گفته
بود:
اگر خضر را ببینم، به او میگویم كه دلم میخواهد ثروتمند
بشوم.
مطمئن هستم كه تمام بدبختیها و گرفتاریهایم از فقر و بیپولی
است.
روز چهلم فرارسید.
هنوز هوا تاریك و روشن بود كه مشغول جارو كردن شد.
كمی بعد متوجه شد
مقداری خار و خاشاك آن طرفتر ریخته شده است. با خودش گفت:
با
اینكه آن آشغالها جلو در خانه من نیست، بهتر آنجا را هم تمیز
كنم.
هرچه باشد امروز روز ملاقات من با حضرت خضر است، نباید جاهای دیگر هم
كثیف باشد..
مرد بیچاره با این فكر آب و جارو كردن را رها كرد و داخل خانه شد تا
بیلی بیاورد و آشغالها را بردارد.
وقتی بیل بهدست برمیگشت، همهاش به فكر ملاقات با خضر بود با این
فكرها مشغول جمع كردن آشغالها شد.
ناگهان صدای پایی شنید. سربلند كرد و دید
پیرمردی به او نزدیك میشود. پیرمرد جلوتر كه آمد سلام
كرد.
مرد جواب
سلامش را داد.
پیرمرد پرسید: .صبح به
این زودی اینجا چه میكنی؟
مرد جواب داد: دارم
جلو خانهام را آب و جارو میكنم.
آخر شنیدهام كه اگر كسی چهل روز تمام جلو خانهاش را آب و جارو
كند، حضرت خضر را میبیند..
پیرمرد گفت: حالا برای
چی میخواهی خضر را ببینی؟
مرد گفت: آرزویی دارم
كه میخواهم به او بگویم..
پیرمرد گفت: چه آرزویی
داری؟ فكر كن من خضر هستم، آرزویت را به من بگو..
مرد نگاهی به پیرمرد
انداخت و گفت: برو پدرجان! برو مزاحم كارم نشو..
پیرمرد
اصرار گرد: حالا فكر كن كه من خضر باشم. هر آرزویی داری بگو..
مرد گفت: تو كه خضر
نیستی. خضر میتواند هر كاری را كه از او بخواهی انجام بدهد..
پیرمرد
گفت: گفتم كه، فكر كن من خضر باشم هر كاری را كه میخواهی به من بگو شاید
بتوانم برایت انجام بدهم..
مرد كه حال و حوصلهی جروبحث كردن نداشت، رو
به پیرمرد كرد و گفت:
اگر تو راست میگویی و حضرت خضر هستی، این بیلم را پارو كن
ببینم..
پیرمرد
نگاهی به آسمان كرد. چیزی زیرلب خواند و بعد نگاهی به بیل مرد بیچاره
انداخت.
در
یك چشم بههم زدن بیل مرد بیچاره پارو شد.
مرد كه به بیل پارو شدهاش خیره شده بود، تازه فهمید كه پیرمرد
رهگذر حضرت خضر بوده است.
چند لحظهای كه گذشت سر برداشت تا با خضر سلام و احوالپرسی كند و
آرزوی اصلیاش را به او بگوید، اما از او خبری نبود.
مرد بیچاره
فهمید كه زحماتش هدر رفته است.
به پارو نگاه كرد و دید كه جز در فصل زمستان بهدرد نمیخورد در حالی
كه از بیلش در تمام فصلها میتوانست استفاده كند.
از آن
به بعد به آدم ساده لوحی كه برای رسیدن به هدفی تلاش
كند،
اما در آخرین لحظه به دلیل نادانی و سادگی موفقیت و موقعیتش را از
دست بدهد،
میگویند بیلش را پارو كرده
است
سه شنبه 2/6/1389 - 9:39
سخنان ماندگار
احادیثی از حضرت محمد(ص(
دوستى خود را به دوست ظاهر كن تا رشته محبت محكمتر شود .
مؤمن ، خنده رو و شوخ است ، و منافق ، عبوس و خشمناك .
بهترین یاران کسی است که ناسازگاریش اندک باشد و سازگاریش بسیار
هرکس آبروی مؤمنی را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب شود.
خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید كه خداوند دعا را از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد
در طلب دنیا معتدل باشید و حرص نزنید ، زیرا به هر كس هر چه قسمت اوست می رسد.
شاد کردن کودکان
از جمله کسانی که سفارش به شاد کردن آن ها شده، کودکان است.
پیامبر(ص) فرمود: بهشت را خانه ای است به نام خانه ی شادی، کسی در آن داخل نمی شود مگر این که کودکان را شاد کند.
احادیثی از حضرت امام صادق (ع(
از جمله دوست داشتنی ترین اعمال نزد خدای متعال شادی رسانیدن به مؤمن است و سیر كردن او از گرسنگی ، یا رفع گرفتاری او یا پرداخت بدهیش .
عاقل ترین مردم خوش خلق ترین آنهاست .
چون خدای تعالی بنده ای را دوست دارد و او عمل كوچكی انجام دهد ، خدا او را پاداش بزرگ دهد .
سه چیز از علامات مؤمن است : شناختن خدا و شناختن دوستان و دشمنان خدا .
هر مؤمنی به بلائی گرفتار شود و صبر كند ، اجر هزار شهید برای اوست .
شنبه 30/5/1389 - 10:47